مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
قصه های مجید
حوزههای تخصصی:
رویکرد پدیدارشناسی کیفیت خاصی از ظهور معنا و آگاهی است که ادموند هوسرل (1859- 1938) مبانی نظری آن را در نگرة فلسفی نوینی به نام فنومنولوژی سامان بخشید. بر اساس نظریات وی هیچ شناخت هنجارگونه معتبر شمرده نمی شود مگر آنکه با کنش «من» استعلایی پدیدارشناختی کسب شود. بنابراین فرد ابتدا باید با اعمال شک فلسفی تعریفات و پیش فرضها را به تعلیق درآورد تا زمینة درک و شناخت اصیل برای «من» ایجاد شود. تأکید بر ادراکات، تجربیات و احساسات شخصی و پایبندی به تفکر انتقادی از نشانه های پدیدارشناسی هوسرلی است و در آفرینش، نقد و بررسی ادبیات کودک و نوجوان اهمیت بسیار دارد. پژوهش حاضر که مبتنی بر تحلیل عناصر متن، رفتار شخصیتها بویژه رفتار و سازمان ذهنی «مجید» و تطبیق آن با آراء پدیدارشناسی است نشان می دهد که مؤلفه های نگرش پدیدارشناختی در «قصه های مجید» اثر هوشنگ مرادی کرمانی موجود ا
گفتمان قدرت و ساز و کارهای تکنولوژی انضباطی مطالعه موردی: قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان قدرت و سازوکارهای تکنولوژی انضباطی مطالعه موردی: «قصه های مجید» چکیده: قدرت را نباید به یک ساختار یا نهاد واحد تقلیل داد. قدرت فرایندی است، که در همه مناسبات و در ظریفترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر انها تاثیر میگذارد؛ قدرت با تولید گفتمان، ایجاد لذت میکند و با صورتبندی های معرفتی زبانی، نظام های فکری و حقیقت خلق میکند و پروژه سوژه شدگی را اجرایی می نماید. گفتمان قدرت با مفصل بندی گزاره های خود در پیکره جامعه، در پیوندی انداموار با مراقبت های سلسله مراتبی، نوعی دیده بانی قدرت را شکل می دهد. این جستار با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو، در بافت قدرت مدرن و گفتمان قدرت به تحلیل چگونگی کارکرد و نقش قدرت انضباطی در نهاد مدرسه، که مکان مناسبی برای اعمال تکنولوژی انضباطی است، می پردازد و با تحلیل «قصه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی، نشان می دهد، که چگونه گفتمان قدرت با استراتژی های خاص زبانی و با چیدمان گزاره ها و تکرار و تثبیت ٱنها در ساختار سلسله مراتبی(مدیر، ناظم، معلم و بیبی، مادربزرگ مجید) به مفصلبندی گزاره های خود می پردازد و درس ریاضی و همبسته های معنایی ان را در مرکز گفتمان قدرت انضباطی قرار می دهد. تکنولوژی انضباطی با اصل رؤیت پذیری هم امکان مجازات انضباطی(تعذیب، تنبیه و امتحان) را برای تربیت بدنهای رام و بهنجارسازی محقق می سازد و هم دانش اموزان را در رده های ضعیف، زرنگ، باهوش، کودن و... شبکه بندی میکند(نگاه پایگانمند)، البته مجید به شگردهای مختلف در برابر فشار گفتمانی، مقاومت میکند و گفتمان قدرت نیز از این مقاومت ها و سریپچی ها استقبال می کند.
تحلیل گفتمان روایی در دو مجموعه داستان قصه های مجید و کُرک هویجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان روایی در دو مجموعه داستان قصه های مجید ، نوشتۀ هوشنگ مرادی کرمانی ، و کُرک هویجی ، نوشتۀ ژول رونار فرانسوی است. با توجه به نظریه های دومینیک منگنو دربارۀ تحلیل گفتمان بر آثار ادبی، پژوهشگران کوشیده اند با تأکید بر عناصر درون متنی، مواردی همچون ارتباط میان راوی و روایت شنو، نوع گفته و نیز چندآوایی در روایت را در این دو اثر بررسی کنند. پرداختن به زندگی یک شخصیت نوجوان با الهام از زندگی نویسنده، به کارگیری زبانی طنزآلود و همچنین واقع گرا، دو اثر را به نمونه های مناسبی از داستان کودک و نوجوان تبدیل می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از نظریۀ تحلیل گفتمان که یکی از شیوه های تحلیل متون ادبی و برخاسته از روش های ساختارشناسانه و علوم زبانی و انسانی است و بر نقش گفته پردازان و تعاملی بودن ارتباط میان آن ها تأکید دارد نشان دهیم چگونه شیوه های هر نویسنده در روایت داستان و ترسیم موقعیت گفته پردازی و وضعیت راوی، نوع گفتۀ تولیدی و چندآوایی در روایت، به تفاوت های قابل توجه در تولید نوع ادبی دو نویسنده منجر می شود.
تحلیلی روانشناسانه از دو مجموعه داستان قصه های مجید و نیکلا کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
301 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی روانشناسانه شخصیت های داستانی در قصه ها ی مجید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و نیکلا کوچولو نوشته رنه گوسینی فرانسوی است. در این تحقیق سعی بر آن است که با تکیه بر نظریه های روانکاوی، همچون ساختار ذهن مشتمل بر «نهاد»، «من»، «فرامن»، «منِ ایده آل»، «ایده آلِ من» و همچنین همانندسازی به مثابه ی مکانیسمی دفاعی، به درکی عمیق تر از شخصیت های این قصه ها برسیم. هریک از این ساختارها مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. «نهاد»، «من» و «فرامن» شخصیت انسان را شکل می دهند و همواره در حال کشمکش هستند. «نهاد» لذت جوست و «فرامن» به دنبال سرکوب خواسته ها و لذت جویی «نهاد». «من» کشمکش های میان «نهاد» و «فرامن» را کنترل می کند. «من ایده آل» به مفهوم ارزیابی آگاهانه فرد از خویش است، ولی «ایده آل من» آن بخش از وجود فرد است که میل دارد به آن دست یابد. همانند سازی نوعی مکانیسم دفاعی برای مدیریت تنش های درونی و بیرونی است. شخصیت های اصلی این داستان ها قابلیت انطباق با این بخش ها را دارند و می توانند معرف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشند. این پژوهش به تحلیل این دو مجموعه داستان بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
تحلیل عناصر زبان عامه در قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل عناصر زبان عامه در قصه های مجید زهره احمدی پور اناری* موسی غنچه پور** چکیده قصه های مجید مهم ترین اثر هوشنگ مرادی کرمانی است که در ایران و جهان پرآوازه گشته است. این کتاب 39 قصه دارد و به زبانی عامیانه و با نثری آمیخته از تعابیر و کنایات مردمی نوشته شده است. افزون بر جذابیت های داستانی قصه های مجید، زبان و بیان آن هم, مخاطب کودک و نوجوان را خشنود و مسرور می سازد. نگارندگان باتوجه به این پرسش که مرادی کرمانی چه نوع نثری را برای مخاطب کودک و نوجوان خود برگزیده، قصه های مجید را بررسی کرده اند. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نشان داد که زبان قصه ها همانند اصل قصه ها، ساده، عامیانه، خوش آهنگ، برخوردار از بلاغتی طبیعی و سرشار از فرهنگ مردمی است. نویسنده به خوبی از ظرفیت های زبان عامیانه، به ویژه «کنایه» بهره برده است. در عبارات و جمله های کتاب، عناصر موسیقی ساز به کار رفته؛ از جمله تکرار که در نام آواها و اتباع و تعبیرات عامیانه دیده می شود و نویسنده از آن برای ایجاد موسیقی نثر، لحن و ریتم مناسب قصه استفاده کرده است. در قصه های مجید، جمله هایی وصفی دیده می شود که به دلیل داشتن معنای نزدیک و دور، می توان آن ها را توصیف کنایه ای نامید. در این مقاله فواید بلاغی استفاده از کنایه و نیز ویژگی تشبیه در قصه های مجید بررسی شده است. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان ahmadypoor@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** استادیار زبان شناسی دانشگاه فرهنگیان ghonchepour@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 3/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 13/6/1400
دامنه اطلاعات داستان در داستان کوتاه «ژاکت پشمی» و اقتباس تلویزیونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
245 - 295
حوزههای تخصصی:
در روایت های کلامی و تلویزیونی، دامنه اطلاعات داستان نقش مهمی در حفظ توجه خواننده و بیننده دارد. نویسندگان این مقاله با شیوه تطبیقی، دامنه اطلاعات داستان و نحوه حفظ توجه خواننده و بیننده در داستان کوتاه «ژاکت پشمی»، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی را با اقتباس تلویزیونی آن («ژاکت») به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس نظریه روایت شناسی رابرت مک کی، بررسی و مقایسه می کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی داستان کوتاه «ژاکت پشمی» از نوع درونی یا دید همراه است که باعث غلبه عنصر تعلیق در آن می شود. این کانونی سازی برای تنوع دامنه اطلاعات داستان و جذابیت بیشتر روایت، از عنصر معما نیز استفاده می کند. این کار به کمک شگردهایی مانند پیشواز زمانی، روایت درونه ای، حذف و ... انجام شده است. در این فرایند، غافلگیری نیز به کمک معما می آید؛ چون با هربار غافلگیری کانونی سازی درونی و خواننده، به معماهای داستان افزوده می شود. اقتباس تلویزیونی داستان نیز از منظر یک کانونی ساز درونی غالب روایت می شود؛ با این تفاوت که دقایق زیادی از فیلم به کانونی سازی کنشگرهای دیگر نیز اختصاص دارد. این موضوع باعث افزایش کنشگرهای فیلم و درنتیجه، برجسته شدن آموزش توجه به حضور دیگری و گفتمان های متفاوت در آن می شود. این گفتمان ها اغلب با استفاده از شگرد روایت درونه ای وارد فیلم می شوند که این ورود نیز افزایش عنصر معما را درپی دارد. اگرچه روایت کلامی عنصر تعلیق را فقط می توانست با عنصر معما ترکیب کند، تعلیق فیلم با توجه به امکانات دوربین و خلاقیت کارگردان برای غنی تر کردن روایت با هردو عنصر معما و کنایه دراماتیک ترکیب می شود. همچنین، به دلیل همراهی رویدادها با موسیقی و به صورت چندبُعدی از زاویه های مختلف، تعلیق ها و غافلگیری های قدرتمندتری ایجاد می شود. در این شکل از روایت، ما با کانونی ساز درونی احساس همدلی و هم ذات پنداری بیشتری می کنیم. به این ترتیب، نتیجه می گیریم که اقتباس تلویزیونی داستان از امکانات و تکنیک های چندرسانه ای متنوع تر و پیچیده تری برای تقسیم اطلاعات داستان و حفظ توجه بیننده استفاده می کند.