فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۱۴۱ تا ۵۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
331 - 355
حوزههای تخصصی:
پدرسالاری و ذهنیت مذکر در همه شخصیت های این رمان بی استثنا دیده می شود. نهادینه شدن قانون پدر در ناخودآگاه فردی و جمعی اعضای این حصار چنان شدتی دارد که حتی پس از مرگ جسمانی پدر هم این ساختار به شکل هایی دیگر بروز می یابد. شگرد روایی برای تسلط بر نظام نشانه های این متن در اختیار گرفته شده تا خود زبان به ابزار سرکوب بدل شود و سخن و گفتمان مؤنث را سرکوب کند؛ در واقع راوی آن سخنانی را که خود می خواهد از دهان پرسوناژهای مؤنث بیان میکند. ذهنیتی که استبداد درونی آن شده و در ناخودآگاه استبدادزده است خود میل به رهایی نخواهد داشت و با مرگ هر دیکتاتوری دیکتاتور دیگری را جایگزین آن خواهد کرد و تا پایان عمر باید در «گور، هم گنبد و هم گورستان» به سر ببرد. روح سنت اما بسیار قوی تر است و در ذهنیت، روابط اجتماعی و در نهادهایی همچون خانواده، مدرسه و دولت ساری است و در تضادی ابدی با نو شدن است. ما همیشه در حسرت و اندوه دیکتاتورها هستیم و بر فقدان آن ها مویه می کنیم.
تبلور پسامدرنیستیِ نظریه مرگ مؤلف در رمانِ «نویسنده نمی میرد، ادا درمی آورد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
101 - 127
حوزههای تخصصی:
در پیِ نظریّه «مرگ مؤلّف» رولان بارت ( Roland Barthes )، اقتدار مؤلّف در نقد نو، با چالش جدّی و بی سابقه ای روبه رو شد. مرگ مؤلّف تأثیری آشکار در پسامدرنیسم داشته است، به طوری که برخی شگردهای پسامدرنیستی تبلوری از نظریّه مرگ مؤلّف اند که جایگاه مقتدرانه نویسنده را به مخاطره انداخته اند. بارت این دیدگاه سنّتی را که مؤلّف، منشأ متن، منبع معنا و تنها شخص صاحب صلاحیت برای تفسیر است، رد می کند. به باور او، «مرگ مؤلّف» برابر با تولّد خواننده است؛ چرا که معنا نه در مبدأ متن بلکه در مقصد متن است. پس، اگر مبدأ را «مؤلّف» و مقصد را «خواننده» بدانیم، معنا در مقصد شکل می گیرد و پدیدآورنده اثر، دیگر مرکز توجه و تأثیرگذار نیست و این، خود اثر است که در هربار خوانده یا دیده شدن از سوی مخاطب، تولید معنا می کند. در این مقاله، رمان «نویسنده نمی میرد؛ ادا درمی آورد» نوشته «حسن فرهنگی» بر اساس نظریّه «مرگ مؤلّف» بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلّف در این رمان پست مدرن، از شگرد هایی مانند قدرت اختیار و انتخاب دادن به خواننده (خواننده محوری)، اعتراض شخصیت به روند داستان و دخالت در نگارش آن، جدال شخصیت داستان با نویسنده و نافرمانی، تأکید بر داستان بودگی و عمل نوشتن، بینامتنیّت، و درآمیختن زندگی واقعی نویسنده با زندگی داستانی شخصیت ها استفاده کرده است. این شگردها از مؤلّف محوریِ متن، می کاهند و نقش خواننده را برجسته می کنند و رمان را به رمانی پست مدرن و مبتنی بر نظریّه مرگ مؤلّف بدل می سازند.
جان راولینز و اقتباس ایدئولوژیک از شرق: مطالعه موردی فیلم هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینارشته ای از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از رشته ها را به هم وصل می کند. مطالعات بینارشته ای که بخشی از پژوهش های ادبیات تطبیقی است، پلی ارتباطی بین رشته های علوم انسانی و هنری ایجاد می کند که بازآفرینی در شکل فیلم در این حوزه می گنجد که بین سینما و ادبیات ارتباط و نزدیکی برقرار می کند. گستره مقاله پیش رو، بررسیِ تفسیر خاصِ جان راولینز از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب (1942) است. این فیلم که به پیروی از کتاب هزار و یک شب، هزار و یک شب نام دارد، از هزار و یک شب فاصله گرفته و آن را تحریف کرده است. این تحریف و تغییر در ذات اقتباس است؛ چراکه راولینز نمی خواهد به طور کامل به داستان وفادار بماند و عملاً وفاداری را فدای تخیل خود می کند. از آنجاکه کارگردان فیلم، کارگردانی غربی است که به بازنمایی شرق می پردازد، این سؤال مطرح است که آیا این تغییر، ایدئولوژیک است و باید فیلم در حوزه شرق شناسی بررسی شود؟ آیا وی شرق را تحریف کرده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد راولینز شخصیت شهرزاد را به کلی تغییر داده است و وی را زنی رقاصه معرفی می کند که برای اعراب می رقصد و آنان را مسحور رقص خویش می کند. ممکن است این طور استنباط شود که راولینز شرق را تحریف کرده و تصاویر کلیشه ای و منفی ارایه کرده است و اقتباس او تصاویری خودکامه، قانون گریز، احساسی، خرافی، شهوانی و قدرت طلب از شرقیان را به تصویر کشیده است.
کران بندی اصطلاح روایت جمعی: مطالعه نقش عامل روایی در انگاشت های اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
189 - 211
حوزههای تخصصی:
با وجود اقبال جهانی به شیوه روایت جمعی که پس از پدیده چرخش روایی سیری پرشتاب یافته است، این گونه روایت در ایران به لحاظ تبیین نظری چندان مورد توجه قرار نگرفته است. خصوصاً در حوزه ادبیات علی رغم تعدّد نمونه های داستانی، مطالعات منسجم در حوزه این شکل روایی انگشت شمارند. این پژوهش بر اساس روش پساسنَت گرایانه در روایت شناسی قصد دارد با رویکردی التقاطی در وهله نخست، با بهره گیری از دیدگاه فلسفه ذهن و عمل، چیستی و حدود این شیوه را بازنمایاند و پس از آن تلاش می کند ضمن نشان دادن اَشکال متفاوت این شیوه روایی، ملاک هایی برای فاصله گذاری میان گونه های روایت معرّفی کند. نتیجه حاصل شده این است که تفاوت اوّلیه شکل های روایت جمعی در گرو کانون روایتگری است؛ کانون روایتگری می تواند خط فارق انواع روایت هایی که جمعی خوانده می شوند در مقابل روایت های دارای عامل روایت جمعی (به صورت مشخّص، ما-روایت ها) باشد. در نگاهِ ثانویه، گونه هایی که این پژوهش بر آن متمرکز هستند یعنی ما-روایت ها بر اساس دیدگاه روایی از یک دیگر متمایز می شوند. دیدگاه روایی معیّن کننده حدود دسترسی/عدم دسترسی به ذهن شخصیّت ها است و در نتیجه سطح وحدت صداهای تشکیل دهنده در روایت ما را تعیین می کند. در نهایت سعی شده است با طبقه بندی پیشنهادی برای سطوح مختلف ما-روایت بر اساس میزان برجسته سازی شخصیّت های تشکیل دهنده ما-راوی، افق روشنی از بافتار روایت جمعی با عامل روایی ضمیر اوّل شخص جمع نشان داده شود.
جامعه شناسی ذوق ادبی در مثنوی معنوی مولانا
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
148 - 186
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ذوق ادبی یکی از شاخه های جامعه شناسی ادبیات است که به بررسی عوامل مختلف و موثر شکل دهی ذوق ادبی در بستر اجتماعی – فرهنگی می پردازد. عوامل مختلفی در شکل گیری ذوق ادبی در هر زمان دخیل هستند و البته این عوامل در دوره های مختلف بنا به مقتضیات زمانه متفاوت بوده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی جامعه شناسی ذوق ادبی در مثنوی معنوی است و سؤال اصلی پژوهش این است که عوامل اصلی و زمینه ساز ذوق ادبی در مثنوی معنوی کدام اند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان داد که بدون شک در شکل گیری یک اثر ادبی عوامل بی شماری می توانند دخیل باشند که کتاب مثنوی معنوی نیز از این قاعده جدا نیست. در پی حمله مغول به کشور ایران، مردمان این دیار با نوعی یأس و سرشکستگی و پوچی مواجه بودند که راه نجات خود را در پناه بردن به عرفان می دانستند و این وظیفه را متون عرفانی آن دوران به خوبی و صد البته مثنوی معنوی به شکلی ویژه به تمام و کمال انجام داده اند افزون بر روح جمعی زمانه که طالب به وجود آمدن چنین آثاری بوده است، وقایع سیاسی و اجتماعی را نیز در بوجود آوردن این اثر می توان دخیل دانست. همچنین آنچه که بیش از همه می توان از آن به عنوان ویژگی های منحصر به فرد مثنوی معنوی نام برد، خود اثر ادبی، نحوه توجه مولانا به مخاطب یا به بیان دیگر عنصر مخاطب و در آخر شیوه ی منحصر بفرد مولانا در داستان پردازی است.
The Effect of Mobile-mediated Dynamic Assessment on Iranian Intermediate EFL Learners’ Writing Skill(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
35 - 53
حوزههای تخصصی:
This study was explored to seek the effect of mobile-mediated dynamic assessment on Iranian EFL learners' writing skill. The participants were 60 EFL learners from one English language institute in Shiraz, Iran, learning English at the intermediate level. Their age ranged from 15 to 30. The participants were randomly assigned to three equal groups (i.e., one control group and two experimental groups). The instruments and materials used in this study were oxford quick placement test (OQPT), the DIALANG writing test, WhatsApp, Google Docs, and the interview. To measure the participants’ general English proficiency level before the experiment, the participants took the Oxford Quick Placement Test (OQPT). The quantitative data were analyzed using using Kolmogorov-Smirnov and Shapiro-Wilk tests of normal, descriptive statistics, paired-sampled T-tests, ANOVA, and Tukey post hoc tests. For the qualitative data analysis, the answers to the interview questions were coded and analyzed using a typology of mediation. The ANOVA test showed that there were significant differences among the groups which implies that mobile-based dynamic assessment can enhance the writing proficiency among the language learners. In other words, both T and V groups in intermediate level had a significant progress in their writing proficiency. In light of the qualitative data, nearly all of the participants supported DA due to its advantageous benefits. They felt that this approach saved them time and increased their confidence and enthusiasm for writing, which is a challenging ability.
بررسی و تحلیل افسانه های کُردی براساس نظریه جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
75 - 106
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان فرهنگ، ادبیات و اجتماع، امری ناگزیر است، زیرا بسیاری از رویدادهای اجتماعی و حتی سیاسی، تاریخی و اقتصادی روزگاران گذشته را می توان از طریق جست وجو در لایه های فرهنگی و ادبی کشف کرد. علم جامعه شناسی با رویکردهای مختلف ازجمله جامعه شناسی ادبیات، تحلیل گفتمان انتقادی و غیره این وظیفه را برعهده دارد و با مطا لعه آثار فرهنگی و ادبی، تلاش می کند تأثیر برساخت های اجتماعی بر زوایای زندگی انسان ها را که در آثار فرهنگی، هنری و ادبی بازتاب پیدا می کند بررسی و تحلیل کند. جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت از شاخه های نوپای علم جامعه شناسی است که ساختار روابط و نابرابری های جنسیتی را مطالعه می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی از نگاه جامعه شناسی جنسیت و براساس افسانه های کُردی، ذهنیت و فرهنگ مناطق کردنشین را نسبت به زنان نشان دهد. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که ما در این افسانه ها با دو رویکرد مثبت و منفی نسبت به زنان روبه رو هستیم و با وجود بسامد فراوان وجه منفی، همواره زنان در افسانه های کُردی در ایفای نقش مادری، همسری و معشوقگی که برای آن ها سیما و وجودی قدسی را به همراه آورده است، توانمندی خویش را در مدیریت امور، ریاست منزل، تأمین معیشت و مشورت در امور مهم را به خوبی نشان داده اند.
مکانمندی و استیلای مکان بر شخصیّت های روایی در «عزاداران بَیَل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای مکان روایی آماده سازی بستری برای تشریح ماهیت و ویژگی های شخصیت است. گزینش چگونگی ارائه مکان، صحنه پردازی، جنبه های خاص شخصیت ها و نوع روایتگری خواننده را به درک زیرلایه های متن هدایت می کند. مقاله حاضر به چگونگی تبلور مکان و پیوند آن با شخصیت در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی اختصاص دارد. شیوه تحلیل و بررسی اثر بر اساس روایت شناسی ترکیبی، به معنی بهره گیری از آرای نظریه پردازان حوزه روایت، انجام شده است. بررسی مکان روایی در این اثر نشان می دهد که فاعلیت مکان نفوذ و تأثیر پایدار خود را بر همه ارکان داستان ها به جا گذاشته است. روستای بیل مکان کلان متن و بستری برای زیست شخصیت های داستانی است که برای نشان دادن سلطه و نفوذ مکان بر فضای روانی- عاطفی و فضای روایی فراهم شده است. قرار گرفتن بیل در کانون روایت هشت داستان متضمن وجه نمادین مکانی است که مرهون ابداع هنری نویسنده است. شخصیت ها در امتداد مکان قرار گرفته و به جزئی از آن استحاله یافته اند. مکان بیل برای احیای خود هر بار از میان شخصیت های بی عمل، تسلیم و درمانده قربانی می گیرد؛ و خواننده در فرآیند خوانش، نقش مکمل در بازآفرینی صحنه و شخصیت را ایفا می کند.
بررسی تطبیقی شگردهای بیانی در باب شیر و گاو و کلیله و دمنه عربی و پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
47 - 64
حوزههای تخصصی:
کلیله و منه از با ارزش ترین کتب تاریخ بشریت است که از دیر باز تا کنون توجه مردم با فرهنگ های گوناگون را به خود جلب کرده است . اصل آن هندی و به ربان سانسکریت بوده است. این کتاب از آن دست آثاری است که محتص ومحدود به ملتی خاص نیست و متناسب با فرهنگ و زبان هر قوم تزجمه شده است. و مترجمان در آ> دخل و تصرف هایی انجام داده اند. محمد جعفر محجوب کتاب کلیله و دمنه را یر منشا پیدایش ادبیات تطبیقی می داند. ترجمه ابوالمعالی نیز که از روی نرجمه ابن مقفع صورت کرفته است محور پژوهش های محققان و دانشجویان رشته های گوناگون شده است . پژوهش حاضر نیز در این زمینه به بررسی فنون بلاغی در این دو کتاب ارزشمند می پردازد. و شگردهای علم بیان را در آن دو مورد ارزیابی قرار می دهد.
هنرنمایی حافظ در عرصه گزینش صفت بلاغی بر پایه علم بدیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
73 - 96
حوزههای تخصصی:
صفت یکی از سازه های دستوری است که هم در محور هم نشینی (نحو) و هم در محور جانشینی (صَرف) تولیدکننده معناست. از آنجا که این عنصر دستوری می تواند در جایگاه های نحوی متعددی حضور داشته باشد، امکانات زبانیِ بیشتری را در اختیار گوینده قرار می دهد و از این نظر سازه ای ارزشمند است. شاعر به مدد ظرفیت دستوری صفت، آن را در وجه ادبی نیز به کار می گیرد؛ چنانکه یکی از راه های آفرینش معنا و خلق تصاویر شگفت انگیز در شعر حافظ گزینش صفت است. او از صفت به عنوان ابزار تولید تصاویر بلاغی و معناشناختی، برای غنای زبانِ ادبی بهره می گیرد. اهمیّت صفت برای حافظ تا آنجاست که چندین بار در این مقوله واژه سازی کرده است: صوفی افکن، صنوبرخرام، عطرگردان، دیوانه نواز، صوفی سوز، معشوقه باز و ... . در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی کارکرد بلاغی صفت در غزلیات حافظ برپایه سنجه های علم بدیع بررسی شده است. رابطه بلاغی و معنایی صفت با موصوف و دیگر اجزای جمله نشان می دهد که حافظ صفت را از سر تصادف یا برای پُرکردن خلأهای وزن و قافیه به کار نمی گیرد؛ بلکه برای آن ارزش بلاغی قائل است. حافظ به وسیله صفت بلاغی در مقوله هایی مانند ایهام، پارادوکس، جناس و آرایه هایی کم کاربرد مانند اسلوب حکیم، جمع، لف و نشر و مذهب کلامی نیز تصویرآفرینی کرده است.
تحلیل تطبیقی ساختار دیباچه های کتب تاریخ و تذکره های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
109 - 138
حوزههای تخصصی:
دیباچه دروازه ورود خواننده و نویسنده به متن اصلی است. سنّت دیباچه نویسی در سده های چهارم و پنجم هجری رونق گرفت و در دوره تیموری به نقطه اوج و اعتلای خود رسید. دیباچه نویسی در دوره صفوی نیز ادامه یافت و با نوآوری ها و دگرگونی هایی همراه بوده است. تاریخ نگاری و تذکره نویسی دو زمینه ای است که در عصر صفوی توجّه ویژه ای به آن ها شده است. در این جستار، ساختار دیباچه-های متون منثور عصر صفوی و ارکان تشکیل دهنده آن ها با تکیه بر کتاب های تاریخ و تذکره ها به روش تحلیلی توصیفی بررسی و نقاط اشتراک و افتراق آن ها تبیین شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که هرچند نویسندگان عصر صفوی در نوشتن دیباچه ها از سنّت دیباچه نویسی در ادوار گذشته تبعیت کرده اند، امّا ساختار دیباچه های متون مورد بررسی با تغییراتی همراه بوده است. نعت و منقبت اهل بیت (ع) بخصوص مدح حضرت علی (ع) و رساندن نسب ممدوح به امامان معصوم به دلیل رواج مذهب تشیّع در عصر صفوی، از اختصاصات دیباچه های متون منثور این دوره است. مورّخان و تذکره نویسان در نگارش حمد و ثنای الهی، نعت و منقبت پیامبر (ص)، فصل الخطاب، معرّفی نویسنده، سبب تألیف کتاب، تأکید بر اهمّیت موضوع کتاب تقریباً عملکرد یکسانی داشته اند؛ امّا در پرداختن به ستایش مُهدَی الیه (اهداشونده)، نعت و منقبت اهل بیت (ع)، تاریخ تألیف و وجه تسمیه کتاب، ذکر منابع اثر و خاتمه دیباچه متفاوت عمل کرده اند. همچنین در پردازش مطالب تذکره نویسان نسبت به مورّخان به تفصیل سخن رانده و بیانی ادیبانه تر داشته اند.
بررسی تطبیقی عاشقانه های رمانتیکی در سروده های سید قطب و رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
23 - 45
حوزههای تخصصی:
عشق پاسخی به معمای وجود انسان و جوابی کامل به ژرف ترین نیازهای او برای غلبه بر جدایی و رهایی از زندان تنهایی خویش است. عشق به عنوان یکی از شاخص های رمانتیکی، در اشعار رهی معیری، شاعر معاصر ایران و سید قطب، شاعر معاصر مصر، از بسامد قابل توجهی برخوردار است و غزل های این دو سراینده، یکی از زیباترین جلوه گاه های تجلی عشق در شعر معاصر فارسی و عربی است؛ به نحوی که نگاه دو شاعر به مقوله ی عشق را می توان از جهاتی با هم مقایسه نمود. نگاه حسرت آمیز سید قطب و معیری به اموری چون فراق، عهد گسیختن معشوق، افسوس بر ایام گذشته، و ...، عشق را در نزد این دو، در هاله ای از غم و ماتم فرو برده است، تا جایی که می توان این دو شاعر را در ادبیات معاصر ایران و مصر، به عنوان ((دو عاشق غمگین)) قلمداد نمود. روش پژوهش در این مقاله، به شیوه ی معنایی و با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی است؛ به این شکل که محتوا و مضمون غزل های دو شاعر با هم مقایسه شده است و از این رهگذر، شباهت های معنایی و مفهومی قابل توجهی ملاحظه شده است.
از پراپ تا پساپراپ: رویکرد نشانه معناشناسی به قصه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 73
حوزههای تخصصی:
این مقاله رویکرد نشانه معناشناسی را به مثابه رویکردی پساپراپی به قصه های عامیانه از رهگذر تحلیل قصه «حاجی لُواس» بررسی و تبیین می کند. برخلاف رویکرد پراپ که فقط به عناصر ثابت و متغیر و خویشکاری سی و یک گانه شخصیت ها و هفت حوزه کنش اشاره می کند، در رویکرد نشانه معناشناسی که عمدتاً از گرماس-۲ ریشه می گیرد و دیگر رویکردها ازجمله شمایلی نشانه ای و برسازه ای را نیز شامل می شود، بررسی از سطح عناصر صوری صرف فراتر می رود، و معناها و مفاهیم پس پشت عناصر را نیز دربرمی گیرد. از این حیث، مربع معنایی با نحو بنیادی در سطح ژرف ساخت متون روایی سر و کار دارد که در قالب نحو روایی در سطح روساخت متجلی می شود. ژرف ساخت و روساخت، در نحو گفتمانی بروز می یابند و نحو گفتمانی، ساختارهای گفتمان روایت را برمی سازد که به معنای گفتمانی منجر می شود. معنای گفتمانی نیز همان است که گرماس دوم می کوشد ضمن پذیرش نقایص نشانه شناسی ساختارنگر گرماس اول، چنان که خود آن را به «نقصان معنا» تعبیر می کند، آن را از رهگذر نشانه معناشناسی ایجاد کند. این مقاله، می کوشد به شیوه تحلیلی و تبیینی به این پرسش پاسخ دهد که ویژگی های متمایز رویکرد نشانه معناشناسی در بررسی قصه های عامیانه کدام است و چه وجه تمایزی از رویکرد صرفاً توصیفی و ساختارنگر پراپی دارد.
دنیاگریزی در شعر ناصر خسرو و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
147 - 164
حوزههای تخصصی:
دنیاگریزی، از مضامین عمده در شعر و ادب فارسی و عربی است که از بن مایه های شعر زهد و تحقیق (قرن دوم هجری) ابوالعتاهیه، شاعر قدرن دوم و سوم هجری است. شاید بتوان گفت در سیر تکامل شاعر زهد و تحقیق ادب فارسی، ناصرخسرو و سپس اوج آن سنایی است. هدف از این تحقیدق ، پیدا کردن نقار مشترک این دو شاعر مانند بسامد بالای مضمون در شار، وابستگی به دربار و مهجور شدن شان می باشد. تصاویری که از دنیا در ذهن و اندیشده ناصرخسرو و ابوالعتاهیه وجود دارد؛ از طریق واژگان به خوبی منتقل شدهاست. این تصاویر، چهره حقیقی آنان را نشان می دهد. تصویر ابوالعتاهیه از دنیا، ترسیم زشت و ناخوشایند نیست و حتی گاهی نگاه حکیمانه دارد. در انتها باید گفت هر دو شاعر توصیه های بسیاری بر ترک دنیا و تمایلات دنیوی ارائه داده اند. دلیل عمده هر دو ناپایداری و گذرندگی دنیاست.
اقلیّت سازی کارائیبی در قلمروی اروپایی: بازخوانی رابینسون کروزو در پانتومیم نوشته ی دِرِک والکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
627 - 655
حوزههای تخصصی:
دِرِک والکات در پانتومیم به خوانش منحصر به فرد خود از رمان رابینسون کروزو نوشته ی دَنیل دفو، رمانی که بخشی از حافظه ی فرهنگی غربی را تشکیل می دهد، می پردازد. آنچه او به عنوان نویسنده ای غیر اروپایی انجام می دهد، ورود به قلمروی زبان و ادبیات اروپایی و قلمروزدایی آن به منظور بیان دغدغه های جمعی بومی خود است. از آنجا که رمان رابینسون کروزو حاوی ارزش های استعماری است، والکات آن را نقطه ی شروع مناسبی برای مقابله با اروپا محوری موجود در ادبیات غرب و تولید ارزش های ضد استعماری می داند. مقاله ی پیش رو از مفاهیم «ادبیات اکثریّت»، «ادبیات اقلیّت»، «قلمروزدایی» و «شدن» از ژیل دلوز و فلیکس گتاری بهره می برد تا نحوه ی گفتمان گریزی از سنّت اروپایی و تلاش برای گفتمان سازی ضد استعماری در نمایشنامه ی والکات را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از آن جهت دارای اهمیّت است که نحوه ی مواجهه و تقابل نویسنده ای اقلیّت با ادبیات اکثریّت، به منظور مصادره ی سنّت و نتیجتاً ابراز ارزش های بومی حاشیه رانده شده را تبیین می نماید. دغدغه های مذکور در حیطه هایی همچون راهبرد کلّی والکات در بازنویسی آثار فاخر ادبی، امکانی که متاتئاتر به والکاتِ پسااستعمار جهت اقلیّت سازی در ادبیات اکثریّت می دهد، واسازی مفاهیم استعماری و تغییر بنیادین در معنا و جایگاه فرودست مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.
کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
169 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه تربیت مدرس بود. این پژوهش از نوع علّی – مقایسه ای و به روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل 170 نفر از کارکنان بخش آموزش و پژوهش دانشگاه بود که بر اساس جدول مورگان 118 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کیفیت زندگی کاری پیش بینی معناداری برای تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه می نماید. بر این اساس دانشگاه با سیاست گذاری و برنامه ریزی از طریق بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان، می تواند تعهد سازمانی آنان را افزایش دهد.
بررسی زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی براساس الگوی نظری روایت ریمون کینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
43 - 62
حوزههای تخصصی:
ریمون کینان در بوطیقای روایت، برای تجزیه و تحلیل گونه های مختلف روایت، چارچوب و الگویی نظری - کاربردی از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا فراهم آورده است. جستار حاضر، این چارچوب را با تکیه بر دو عنصر زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی واکاوی کرده است. هدف آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت های الگوی ساختاری - کاربردی روایت شناسی در شناسه های زمان (عناصر زمانی نظم، تداوم و بسامد)، شناسه های مکان (مکان داستان، مکان متن) و شخصیت پردازی (کنش،گفتار، وضعیت ظاهری، اسامی قیاس پذیر، قیاس میان اشخاص) از کتاب بوطیقای روایت ریمون کینان در بازخوانی دو داستان بازی ناتمام و جایی دیگر واکاوی و شناسایی شود. یافته های پژوهش نشان داد در دو شناسه زمان (تحلیلی براساس نظر ژنت) و شخصیت پردازی، رخداد سفر با زمان پریشی گذشته نگر در سطح داستان در داستان بازی ناتمام، باعث گشایش عقده های روحی شخصیت اصلی داستان می شود که سال ها کنش های او را تحت تأثیر قرار داده بوده است. در شخصیت پردازی داستان جایی دیگر نیز، شخصیت اصلی داستان به تحول روحی در حوزه خودشناسی و پیوند با علایق روحی خویش رسیده است؛ درنتیجه مخاطب، اقناع شده، او و داستان هم بوم می شوند؛ آنچه روایت شناسی شناختی هم اکنون در حوزه روایت شناسی پساکلاسیک در پی آن است.
تطبیق تشبیه ابیات حکمی بوستان و سروده های متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
85 - 112
حوزههای تخصصی:
تشبیه یکی از بارزترین و بنیادی ترین شیوه های بیانی است که نفش عمده ای در خیال انگیزی و تاثیر کلام شاعران داشته است. در این مقاله به شیوه توصیفی -تحلیلی و تطبیقی تشبیهات موجود در ادبیات حکمی بوستان و سروده های جکمی متنبی از وجوه محتلف طرفین تشبیه -جسی و عقلی بودن -مفرد و مرکب بودن - وجه شبه بررسی گردیده و تحلیلی آماری از آن ها ارایه شده است. نتایج تحقیق حاکلی از آن است که هر جند سعدی و متنبی از انواع تشبیه از جمله مفرد -مرکب -مطلق-مضمر-بلیغ و موکد بهره گرفته اند ؛ ام در کاربرد تشبیه به لحاظ آماری با یکدیگر تفاوت هایی دارند. از دیگر نتایح تحقیق این است که تشبیهات سعدی در بیشتر موارد مفرد بلیغ- واضح و بدون تعقید است. اما گرایش متنبی به تشبیهات ضمنی-مقید و یا مرکب- معقد و غیر صریح بیشتر است.
الروافد الأجنبیه فی نظره جبران خلیل جبران للموت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
33 - 56
حوزههای تخصصی:
الموت أحد الظواهر الطبیعیه التی تحدث عنها الأدباء قدیما وحدیثا. الأدباء المعاصرون یتحدثون عن الموت کثیرا ولهم مواقف متباینه حول الموت أحیانا ونظرتهم إلی الموت أکثر عمقا وعاطفیه مقارنه بالأدباء فی العصور الماضیه. جبران خلیل جبران أیضاً من الأدباء الذین تحدث عن الموت فی آثاره الشعریه والنثریه ونظرته إلی الموت تختلف عن نظره القدماء إلی الموت. جبران وهو من أشهر الأدباء فی المهجر الشمالی ومن أعضاء الرابطه القلمیه، فی نظرته إلی الموت إضافه إلی میزاته الشخصیه وموت أخته وأمه، تأثر بالأدباء الغربیین والمکاتب الغربیه أیضا وفی هذه المقاله بالمنهج التحلیلی- الوصفی نرید دراسه الروافد الأجنبیه المؤثره فی نظره جبران خلیل جبران للموت. وتظهر نتائج الدراسه بأن جبران تأثر بالأدباء الغربیین منهم نیتشه و إدجار آلان بو و ولیم بلیک کما تأثر بالمذهب الرومنسی والأدباء الرمانسیین أیضاً. هو کان یعشق الموت وحبه للموت کان متأثرا بالمذهب الرومانسی وکان یشعر بالغربه فی هذا العالم ویعتقد بأن الموت یزیل هذه الغربه وینجیه ویشفیه.
در هم تنیدگی خوشه های موسیقایی، معنایی و زبانی در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالات شمس، از جمله متونی است که محمل بسیاری از تمهیداتی گردیده که منجر به تخطی سیاق طبیعی نثر به سوی شعرگونگی کلام می شود. شعر سپید، برای رشد خود، عناصر شاعرانه زیادی از متون کلاسیک، بویژه، کتب صوفیانه اخذ کرده است. این مقاله در پی کشف روابط و عناصر مشترک، بین مقالات شمس و شعر سپید است. متن مقالات، به طور کلّی، در بردارنده عناصر شعر سپید و حتی پذیرنده افاعیل عروضی و شبه عروضی است. این جستار در پی کشف و ارائه مؤلّفه های شعر سپید امروز؛ ازجمله، موسیقی و کلام آهنگین در همگرایی با نمادها و تمثیل ها و دیگر عناصر شعری، انواع هنجارگریزی های نحوی، واژگانی و معنایی، استفاده از پارادوکس، تشخیص و... مقالات شمس است. ناگفته پیداست که این عناصر در شعر کلاسیک نیز حضور دارند؛ تأکید ما بر استفاده امروزی از آنهاست. تا بدین وسیله، تشخّص و تمایز سبکی شمس از سایر نویسندگان و عرفا، برجسته تر نشان داده شود.