مطالب مرتبط با کلیدواژه

تذکره نگاری


۱.

سبک شناسی رویکردهای تاریخی به فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۳۱۹
رویکردهای تاریخی به فلسفه اسلامی در دهه های اخیر فزونی گرفته است. بررسی های روش شناختی مرتبط موجب بصیرت افزایی پژوهشگران این حوزه خواهد بود. در این مقاله، سه گونه «تذکره نگاری فلاسفه»، «جریان شناسی تفکر فلسفی» و «تاریخ نگاری مسائل فلسفه» متمایز شده و مشخصه یابی گردیده اند. ادبیات غنی گونه اول حاوی شرح حال رجالی است که به صورت سنتی فیلسوف دانسته می شده اند. واکاوی کیستی فیلسوفان و چیستی سوانح مهم حیات آنان پیش فرض های تعیین کننده این گونه تاریخ نگاری است که غالباً مغفول واقع می شود. گونه دوم معطوف به سیر تطور ادوار عرصه فلسفه است که متضمن ارزش گذاری های فراوانی بوده و معمولاً به نحو پیشرفت محور روایت می شود تا شرایط کنونی در نقطه اوج ماجرا قرار گیرد. جریان شناسی به صورت هایی گوناگون و گاه بنیاناً متفاوت امکان پذیر بوده و چون خودمؤید است، پذیرش آن وابسته به تمایلات مخاطب خواهد بود. ممیزه گونه سوم، بازسازی اندیشه های گذشتگان برای پاسخ به مسائل روز است. این گونه تاریخ نگاری از جهت انتخاب مسائل و همچنین گزینش فیلسوفان از جریان شناسی تفکر فلسفی تأثیر می پذیرد و البته معمولاً پس از مدتی متروک شده یا نیازمند بروزرسانی به نظر خواهد رسید.
۲.

تحلیل تطبیقی ساختار دیباچه های کتب تاریخ و تذکره های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیباچه نویسی تذکره نگاری تاریخ نگاری عصر صفوی ساختار دیباچه ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۶۸
دیباچه دروازه ورود خواننده و نویسنده به متن اصلی است. سنّت دیباچه نویسی در سده های چهارم و پنجم هجری رونق گرفت و در دوره تیموری به نقطه اوج و اعتلای خود رسید. دیباچه نویسی در دوره صفوی نیز ادامه یافت و با نوآوری ها و دگرگونی هایی همراه بوده است. تاریخ نگاری و تذکره نویسی دو زمینه ای است که در عصر صفوی توجّه ویژه ای به آن ها شده است. در این جستار، ساختار دیباچه-های متون منثور عصر صفوی و ارکان تشکیل دهنده آن ها با تکیه بر کتاب های تاریخ و تذکره ها به روش تحلیلی توصیفی بررسی و نقاط اشتراک و افتراق آن ها تبیین شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که هرچند نویسندگان عصر صفوی در نوشتن دیباچه ها از سنّت دیباچه نویسی در ادوار گذشته تبعیت کرده اند، امّا ساختار دیباچه های متون مورد بررسی با تغییراتی همراه بوده است. نعت و منقبت اهل بیت (ع) بخصوص مدح حضرت علی (ع) و رساندن نسب ممدوح به امامان معصوم به دلیل رواج مذهب تشیّع در عصر صفوی، از اختصاصات دیباچه های متون منثور این دوره است. مورّخان و تذکره نویسان در نگارش حمد و ثنای الهی، نعت و منقبت پیامبر (ص)، فصل الخطاب، معرّفی نویسنده، سبب تألیف کتاب، تأکید بر اهمّیت موضوع کتاب تقریباً عملکرد یکسانی داشته اند؛ امّا در پرداختن به ستایش مُهدَی الیه (اهداشونده)، نعت و منقبت اهل بیت (ع)، تاریخ تألیف و وجه تسمیه کتاب، ذکر منابع اثر و خاتمه دیباچه متفاوت عمل کرده اند. همچنین در پردازش مطالب تذکره نویسان نسبت به مورّخان به تفصیل سخن رانده و بیانی ادیبانه تر داشته اند.