مطالب مرتبط با کلیدواژه

مرگ مؤلف


۱.

شعر حافظ، واحه آزادی و آفرینش

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پساساختارگرایی نویسنده گرا افق انتظار مرگ مؤلف تمایز differance

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۱۵۶۷ تعداد دانلود : ۸۹۰
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد، چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره، به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختار گرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت از این رو برای رسیدن به فهم متن، نخست باید خود را از بند قصد مؤلف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی از جمله ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختار شکنی نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشد. در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از پروسه ساختار شکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنا قطعی و نهایی گریخت.
۲.

دفاع ازقصدگرایی تفسیری(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرگ مؤلف مؤلف محوری قصدگرایی تفسیری مغالطه قصدی روان شناسیگروی ارزش زیباشناختی جامعه تفسیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۸ تعداد دانلود : ۹۴۸
در قرن بیستم در حوزه های مختلفی نظیر هرمنوتیک، نظریة ادبی و نشانه شناسی شاهد ظهور گرایش های متنوعی هستیم که یکی از وجوه اشتراک آنها تقابل با «قصد گرایی تفسیری» است. از نظر آنها قصد و نیت مؤلف سهمی در فرایند فهم و تفسیر متن ندارد و نباید مراد جدی و معنای مقصود مؤلف را هدف و غایت مواجهة معنایی با متن قرار داد. از سوی دیگر مؤلف محوری و قصد گرایی تفسیری از مشخصه های اصلی نظریة تفسیری مقبول و رایج در میان عالمان مسلمان است. مقالة حاضر دو هدف اصلی را دنبال میکند: نخست میکوشد مهم ترین ادلة مخالفان قصدگرایی تفسیری را بررسی و نقد و از محوریت قصد مؤلف در فرایند قرائت متن دفاع کند: آنگاه تقریری از قصدگرایی تفسیری ارائه دهد که از آسیب و نارساییهای برخی تقریرها از مؤلف محوری در امان باشد.
۳.

بینامتنی هم زمان فرم شعر شاملو با قرآن مجید و کشف الأسرار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن مجید شاملو بینامتنیت مرگ مؤلف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۶ تعداد دانلود : ۵۴۲
طبق نظریه ی بینامتنیت، هر متن مینیاتوری از متون و فرهنگ های پیشین است. بر این اساس، نوشته ها، اندیشه-ها و فرهنگ های پیشین، به نحوی پنهان در متن حاضر قرار گرفته است. بینامتنیت در پی این است که نوشته-های پیشین پنهان در تار و پود متن حاضر را رمزگشایی کند. بنابراین، مقاله ی پیش رو در پی رمزگشایی هم-حضوری قرآن مجید و کشف الأسرار (ترجمه و تفسیر قرآن)، در فرم شعری شاملو است. اهمیت مقاله از این روست که نقش باواسطه ی قرآن مجید را در موسیقی شعر نوگرای معاصر فارسی نشان می دهد. در این پژوهش سعی شده که فارغ از نیت و جهان بینی شاعر و بر اساس اصل مرگ مؤلف، بینامتنی همزمان فرم شعر شاملو با قرآن و کشف الأسرار کشف شود. نتیجه های برآمده از این مقاله نشان دهنده ی این امر است که فرم شعر شاملو در سطوح موسیقی درونی و بیرونی، ساختار جمله ها و نحوه ی نگارش با قرآن و ترجمه و تفسیر کشف الأسرار میبدی پیوند بینامتنی توأمانی دارد.
۴.

تحلیل خودنگاره با رویکرد انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودنگاره رولان بارت متن مخاطب هنر مرگ مؤلف نقد هنری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۹۴
رویکرد این مقاله؛ تحلیل خودنگاره در نقاشی و عکاسی است؛ تحلیلی که خودنگاره را با دیدگاه انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف"مطرح می سازد. نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت از آرای مهم و پر استناد به ویژه در نقد هنری است. با توجه به این که "خودنگاره"، هنری فردگرا و معطوف به شخص مؤلف است؛ در اینجا به مثابه نمودی از مؤلف فرض می شود و سؤال هایی مطرح می شود از جمله: آیا می توان نظریه "مرگ مؤلف"را در همه آثار هنری تعمیم داد؟ آیا این نظریه در تحلیل تصاویر خودنگاره اعم از نقاشی یاعکاسی، همچنان کارایی لازم را در حذف مؤلف دارد ؟ در پاسخ به این سوال ها؛ نخست به توصیف نظریه "مرگ مؤلف"پرداخته و سپس با روش تطبیقی، ضمن نقد نظریه، محتوای بصری آثار انتخابی نیز تحلیل می شود. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است. جامعه آماری شامل 20 خودنگاره از حوزه نقاشی و عکاسی بوده، اما به اجمال 6 نمونه از آثار به گونه ای گزینش شده که برای اثبات فرضیه و نیز تعمیم آن به هر دو هنر نقاشی و عکاسی نیز کفایت کند. نتیجه حاصل از یافته ها؛ عدم تعمیم نظریه "مرگ مؤلف"در آثار خود نگاره است.
۵.

هنر تعاملی به مثابه ی یک متن، با اشاره به یکی از آثار تعاملی به نمایش درآمده در بینال ونیز 2011 اثر نورما جین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۰۴
این پژوهش به تحلیل هنر تعاملی و تطبیق آن با نظریه های رولان بارت در زمینه ی مرگ مؤلف و متن پرداخته است. چارچوب نظری با استفاده از نظریه های رولان بارت و خصیصه های هنر تعاملی تدوین شده است. به منظور کاربرد این چارچوب نظری، یک مطالعه موردی از اثری انجام شده که در بیینال ونیز در سال 2011 نمایش داده شده است. در این پژوهش ابزار تحلیل، نظریه ی مرگ مؤلف و توجه به جهان متنی رولان بارت بوده است. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و با استفاده از منابع اینترنتی بوده است. نتایج بیانگر هم خوانی نظریات مورد بحث با اثر تعاملی مورد مطالعه هستند و نشان می دهند که در فرآیند تعاملی شدن، انتخاب رسانه، تعامل و مشارکت مخاطبین در خلق اثر، باعث تبدیل اثر به متن هنری و همین طور کمرنگ شدن هنرمند به عنوان مؤلف شده است.
۶.

تبلور پسامدرنیستیِ نظریه مرگ مؤلف در رمانِ «نویسنده نمی میرد، ادا درمی آورد»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ مؤلف رولان بارت نویسنده نمی میرد ادا درمی آورد حسن فرهنگی پسامدرنیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۷۸
در پیِ نظریّه «مرگ مؤلّف» رولان بارت ( Roland Barthes )، اقتدار مؤلّف در نقد نو، با چالش جدّی و بی سابقه ای روبه رو شد. مرگ مؤلّف تأثیری آشکار در پسامدرنیسم داشته است، به طوری که برخی شگردهای پسامدرنیستی تبلوری از نظریّه مرگ مؤلّف اند که جایگاه مقتدرانه نویسنده را به مخاطره انداخته اند. بارت این دیدگاه سنّتی را که مؤلّف، منشأ متن، منبع معنا و تنها شخص صاحب صلاحیت برای تفسیر است، رد می کند. به باور او، «مرگ مؤلّف» برابر با تولّد خواننده است؛ چرا که معنا نه در مبدأ متن بلکه در مقصد متن است. پس، اگر مبدأ را «مؤلّف» و مقصد را «خواننده» بدانیم، معنا در مقصد شکل می گیرد و پدیدآورنده اثر، دیگر مرکز توجه و تأثیرگذار نیست و این، خود اثر است که در هربار خوانده یا دیده شدن از سوی مخاطب، تولید معنا می کند. در این مقاله، رمان «نویسنده نمی میرد؛ ادا درمی آورد» نوشته «حسن فرهنگی» بر اساس نظریّه «مرگ مؤلّف» بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلّف در این رمان پست   مدرن، از شگرد هایی مانند قدرت اختیار و انتخاب دادن به خواننده (خواننده محوری)، اعتراض شخصیت به روند داستان و دخالت در نگارش آن، جدال شخصیت داستان با نویسنده و نافرمانی، تأکید بر داستان بودگی و عمل نوشتن، بینامتنیّت، و درآمیختن زندگی واقعی نویسنده با زندگی داستانی شخصیت ها استفاده کرده است. این شگردها از مؤلّف محوریِ متن، می کاهند و نقش خواننده را برجسته می کنند و رمان را به رمانی پست مدرن و مبتنی بر نظریّه مرگ مؤلّف بدل می سازند.