مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
عزاداران بیل
حوزه های تخصصی:
درآمدی تطبیقی بر شاخصه های رئالیسم در آثار غلامحسین ساعدی و طیّب صالح (مطالعه موردی داستان گاو و دومه ود حامد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی یا نمایش واقعیّت پس از حوادث خون بار جنگ جهانی، یکی از مهم ترین دغدغه های نویسندگان قرن بیستم گردید. آنچه برای آن ها اهمّیّت داشت پرداختن به موضوعات این دنیایی و بیان مصیبت ها و بلایایی بود که انسان معاصر با آن ها در ارتباط است. کشورهای جهان سوّم بیشتر با چنین پدیده هایی سر و کار داشتند؛ از این رو، ادبیّات آن ها بیشتر به رئالیسم گرایش داشت و در صدد بیان واقعیّت های تلخ و آشکار جامعة خود برآمدند. غلامحسین ساعدی، در ایران و طیّب صالح در سودان، از نامدارترین نویسندگان سبک رئالسیم در این دو کشورند. پژوهش حاضر کوشیده بر اساس مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی های داستان «گاو» از غلامحسین ساعدی و داستان دومه ود حامداز طیّب صالح را با تکیه بر مهم ترین شاخصه های رئالسیم در این دو داستان و در شش محور عنصر عادت، سیطرة واقع گرایی، رئالیسم انتقادی، روایت ساده، وجهه تیپیک شخصیّت ها و قهرمان زدایی، بررسی و تحلیل نماید. برآیند پژوهش نشان می دهد که این دو داستان به طور نمادین به جنبه های روان شناختی شخصیّت هایی پرداخته اند که در عقب ماندگی غوطه ورند و با آن خو گرفته و حاضرند پیشرفت و تمدّن را در جهت حفظ این سنّت های مندرس از دست بدهند. شاخصه های رئالیسم در هر دو داستان مشترک بوده و از کمترین ناهمگونی برخوردار است و عواملی چون فقر، جهل و سنّت در پدید آمدن آن نقش دارند.
نقد روانکاوانه باورها و کنش های عامیانه در مجموعه داستان عزاداران بیل غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش روانکاوی بیش از یک سده مورد توجه همگان واقع شده است. فروید ( Sigmund Freud ، 1939- 1856) بنیان گذار مکتب روان شناسی پایه های این علم را برافراشت و شاگردانش به اصلاح و بالندگی آن پرداختند. روان کاوی شخصیت ها یکی از جنبه های بارز داستان های ساعدی است که در آن آموزه های روان شناسانی چون فروید، یونگ ( Carl Gustavo Jung ، 1961- 1875) و آدلر ( Adler ، 1937- 1870) بیش از دیگران نمود می یابد. شیوه های روان کاوی شخصیت ها در مجموعه داستان عزاداران بیل، گاهی به صورت فراگیر و گاهی نیز به صورت نمادین به کار رفته است؛ فراگیر از آن جهت که بر درون مایه این مجموعه اثر نهاده است. نمادین از آن جهت که گاهی خواستار معنایی فرا واقعی است. در این پژوهش تلاش بر آن است که چگونگی تأثیر و به کارگیری این اندیشه های روان شناسی بر مجموعه داستان «عزاداران بیل»، به روشی تحلیلی واکاوی گردد. این مقاله افزون بر بررسی عناصری چون منش ها و کنش های روانی شخصیت ها که در هماورزی با یکدیگر هستند، باورها، کنش های عامیانه و خرافات را که در روان شناسی جمعی مطرح می شوند، تحلیل می کند؛ هرچند این مقاله به این نتیجه رسیده که رویکردهای روانکاوانه در برخی از داستان های این مجموعه بیش از دیگری بوده است.
تبیین گروتسک در عزاداران بیل
منبع:
رخسار زبان سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
۳۸ – ۱۸
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نامِ گروتسک از جهاتی بررسی می شود.گروتسک به منزلة یک سبک ادبی و هنری در تقابلی اساسی با مفهومِ متعارف زیبایی و خوبی قرار می گیرد. چه بسا زیباییِ آن در زشتی اش باشد! چه بسا جذابیت آن در اشمئزاز برانگیزی اش باشد! و چه بسا هنر ادبی بودنش در نابسامانی و نامتوازنی و دلهره آور بودنِ آن باشد. در قرن ها ی پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است. اما در قرن اخیر نظریه پرداز نام داری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته است. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقولة گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامونِ گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقولة ادبی ، هنری مطرح است، نگاهی شده است. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون بررسی شده است. بخش پایانی مقاله به بررسی عناصر گروتسک موجود در داستان های عزاداران بیل اثر غلام حسین ساعدی، نویسندة معاصر، پرداخته شده است .
نمادشناسی تطبیقی «عزاداران بیل» ساعدی و «مسخ» کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
127-153
حوزه های تخصصی:
نمادپردازی ابزاری برای تعمیق معنایی اثر ادبی و بیان مفاهیمی است که در پس زبان نمادین نهان است. فرانتس کافکا و غلامحسین ساعدی، نویسندگان دورانی بحران زده اند که زبان آثار آنها، نمادین است و در آثارشان به نمادپردازی توجه داشته اند. این مقاله، داستان های «عزاداران بَیَل» ساعدی و «مسخ» کافکا را با رویکردی تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر نمادشناسی تطبیقی بررسی کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، مبتنی بر زبانی نمادین نگاشته شده اند و نمادهای انسانی، غیرانسانی (مکان ها و اشیا) و حیوانی در دو اثر به کار رفته است. ساعدی و کافکا تلاش کرده اند تا مفاهیمی عمیق را در توصیف زمانه و عصر خویش، از طریق زبان نمادین به مخاطب انتقال دهند، چنان که مسخ مشدی حسن به گاو در عزاداران بَیَل و مسخ گرگور در داستان کافکا به حشره ای عظیم الجثه، از نمادهای مشترک برجسته در این دو اثر است. مسخ مشدی حسن نوعی استحاله روحی، توهّم و جنون و نمادی از خودبیگانگی اوست و مسخ گرگور سامسا، روایت بیگانگی از جامعه دچار بحران هویت. مسخ مشدی حسن، روحی و مسخ گرگور، جسمانی است. هر دو مسخ، تنزل از درجه انسانی به مقام و مرتبه حیوانی است و این شاید به این معنا باشد که پایان چنین بیگانگی از خود، رسیدن به مقام پست حیوان بودن است. مسخ موسرخه در عزاداران بَیَل نیز، مسخی جسمانی است و از این نظر شبیه به مسخ گرگور سامسا. موسرخه، نماد قحطی وگرسنگی است؛ امّا مسخ گرگور نماد بی هویّتی در هجوم مدرنیسم است.
مکوّن الدیمومه فی "عَزداران بَیَلْ" لغلامحسین ساعدی و"ابن الفقیر" لمولود فرعون وفقا لنظریه جیرار جینیت السردانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
41 - 62
حوزه های تخصصی:
إنّ عنصر الزمن هو أمر بالغ الأهمیه فی تحویل حادثه إلى قصه، وطریقه تبلور الزمن فی السرد هی إحدى أهمّ القضایا التی أثیرت فی النظریات البنیویه ولها تاریخ طویل بین المفکّرین والمنظّرین. إن لعنصر الزمن من بین عناصر السرد، فی قصتی "عزاداران بَیَلْ" و"ابن الفقیر" دورا بالغ الأهمیه، ودراسه هذا العنصر فی القصتین المذکورتین تجعلهما أکثر أهمیهً من أیّ وقت مضى. والنظریه الأکثر اکتمالاً لعنصر الزمن فی القصه هی نظریه جیرار جینیت. ومن وجهه نظر جینیت، یتشکّل الزمن السردی علی ثلاثه مکونات هی النظام الذی یتضمن علی النظم والدیمومه والتواتر. تشیر الدیمومه، مثل تحدید معدل البطء والسرعه، إلى الأحداث أو وظائف القصه التی یمکن توسیعها أو حذفها. ولقد تصدى هذا البحث، على المنهج الوصفی-التحلیلی واستنادا إلى المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن، لدراسه مکوّن الدیمومه فی قصتی "عزاداران بَیَلْ" و"ابن الفقیر". وأظهرت نتائج البحث أنّ سرعه زمن قصه عزاداران بیل ثابته واستفاد المؤلف أکثر من مکوّن المشهد المسرحی وأنّ سرعه زمن قصه اِبن الفقیر بطیئه ولدیها تسارع سلبی واستفاد المؤلف أکثر من الوصف.
خوانش تطبیقی گزاره های رئالیسم جادویی در رمان های المرحوم حسن کمال و عزاداران بَیَل غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
25 - 51
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی از شاخصه های واقع گرایی در نیمه دوم قرن بیستم است که با درآمیختگی با خیال، ساختارهای واقعی را تغییر داده است. حسن کمال و غلامحسین ساعدی ازجمله پیشگامان این سبک داستان نویسی در ادبیات داستانی معاصر عربی و فارسی هستند. رمان های المرحوم و عزاداران بَیَل از نمونه های برجسته این سبک داستان نویسی هستند که در این مقاله تلاش شده شگردهاى نویسندگان از منظر گزاره های رئالیسم جادویی، باروش توصیفی– تحلیلی براساس مکتب آمریکایی مورد بررسی قرار گیرد. لزوم شناخت درون مایه و عناصر رئالیسم جادویی باتوجه به مشکلات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى دو کشور مصر و ایران و باتوجه به اسطوره ها و باورها ضرورت پژوهش است. نتایج نشانگر آن است که نویسندگان از رئالیسم جادویی برای بیان مشکلات سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه مصری و ایرانی استفاده نمودند. عنصر «سحروجادو»، «وهم و خیال»، پس از عنصر «واقعیت»، شالوده این دو داستان را تشکیل می دهد. زمینه گرایش هر دو نویسنده به سبک رئالیسم جادویی را باید در جنبه های روان شناختی شخصیت های داستان آنان و ویژگی های فردی مشترک آنان دانست. در المرحوم مؤلفه های رئالیسم جادویی؛ مانند «نمادسازی»، «رازگونگی»، «صدا و بو» حضوری پررنگ تر دارد و در عزاداران بَیَل، نمونه های بیشتری از عناصر «دوگانگی»، «اسطوره» و «صدا و بو» دیده می شود.
مکانمندی و استیلای مکان بر شخصیّت های روایی در «عزاداران بَیَل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای مکان روایی آماده سازی بستری برای تشریح ماهیت و ویژگی های شخصیت است. گزینش چگونگی ارائه مکان، صحنه پردازی، جنبه های خاص شخصیت ها و نوع روایتگری خواننده را به درک زیرلایه های متن هدایت می کند. مقاله حاضر به چگونگی تبلور مکان و پیوند آن با شخصیت در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی اختصاص دارد. شیوه تحلیل و بررسی اثر بر اساس روایت شناسی ترکیبی، به معنی بهره گیری از آرای نظریه پردازان حوزه روایت، انجام شده است. بررسی مکان روایی در این اثر نشان می دهد که فاعلیت مکان نفوذ و تأثیر پایدار خود را بر همه ارکان داستان ها به جا گذاشته است. روستای بیل مکان کلان متن و بستری برای زیست شخصیت های داستانی است که برای نشان دادن سلطه و نفوذ مکان بر فضای روانی- عاطفی و فضای روایی فراهم شده است. قرار گرفتن بیل در کانون روایت هشت داستان متضمن وجه نمادین مکانی است که مرهون ابداع هنری نویسنده است. شخصیت ها در امتداد مکان قرار گرفته و به جزئی از آن استحاله یافته اند. مکان بیل برای احیای خود هر بار از میان شخصیت های بی عمل، تسلیم و درمانده قربانی می گیرد؛ و خواننده در فرآیند خوانش، نقش مکمل در بازآفرینی صحنه و شخصیت را ایفا می کند.