مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زبان شعر
نشانه شناسی شعر: کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد نشانه شناختی ازجمله رویکرد های نظام مند نیمه دوم قرن بیستم است که در تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی نقش داشته است. مایکل ریفاتر، منتقد فرانسوی تبار آمریکایی، در کتاب نشانه شناسی شعر (1978)، چارچوبی نشانه شناختی را برای خوانش شعر پیشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ای مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پیشنهادی ریفاتر است، زیرا فرض ما این است که رویکرد ریفاتر، با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای عملی که تا کنون در ارتباط با تحلیل اشعار اروپایی داشته، توانایی تحلیل شعر معاصر فارسی را دارد. در عین حال، اگرچه یافته های این مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسی است و با تعمیم، در مورد اشعار دوره پختگی فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت مؤثربودن می تواند زمینه ای برای استفاده از این رویکرد و حتی رویکردهای نظیر آن برای بررسی اشعار معاصر فارسی فراهم کند تا شاید از این طریق امکان خوانش های خلاقانه تری از این اشعار فراهم آید.
بازگشت ادبی و مختصات زبانی شعر آن دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، هدف ما معرفی سبک بازگشت ادبی و نحوه شکل گیری آن و سپس بررسی مختصات زبانی شعر این دوره به صورت اجمالی است. بیتردید تغییر و تحول سبک شعر، قبل از هر چیزی متاثر از تحولات سیاسی و اجتماعی است. البته مسائلی چون سنت ادبی، نوع مخاطب و مسائل شخصی شاعر، میتواند در شکل گیری سبک ادبی تاثیرگذار باشد. سبک بازگشت در طول دو دوره تاریخی، یعنی افشاریه و زندیه (حدود 1148 تا 1200 هـ .) پایه گذاری شد. این مکتب بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی و به تبع آن مسائل فرهنگی و ادبی در طول نیم قرن، اصول و پایه هایی را برای خود بنا نهاد که در دوره قاجار به صورتی هدفدار و منسجم ادامه حیات داد. زبان شعر دوره مذکور عموماً تتبع و تقلیدی از شعر دوره عراقی و خراسانی است. اما با مطالعه آثار شعرای این دوره در مییابیم که شعرای بازگشت، آن چنان که باید، تسلط کامل بر قواعد صرفی و نحوی و سایر موارد دیگر زبان شعر دوره های گذشته (عراقی ـ خراسانی) ندارند، بدین سبب زبان شعر آنان خام و ابتدایی است. از سوی دیگر برخی مسائل زبانی این دوره متاثر از سبک هندی و یا دوره افشاریه و زندیه است که در این جستار مسائل فوق با ذکر نمونه هایی بررسی شده است.
بررسی تطبیقی اشعار بدر شاکر و نیما یوشیج (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین أشعار بدر شاکر السیاب و نیما یوشیج)
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج و بدر شاکرالسیاب، دو شاعر نوگرا و متجددند که در عین بعد مکانی و زمانی، روحیات مشابه و زبان شعری یکسان دارند؛ هر دو در روستا و دامان طبیعت بزرگ شده اند و برای ادامه تحصیل، وطن و دیار خود را ترک کرده اند. بیان تنهایی و غربت و طبیعت گرایی مشخصه بارز در اشعارشان است. همچنین نوعی رمزگرایی اجتماعی در اشعارشان به چشم می خورد، چنان که با الفاظی نمادگونه، دردهای اجتماعی و سکوت و خفقان دوران استبداد را بیان کرده اند.مقاله حاضر به دنبال پاسخی برای سوال های زیر است:1. زبان شعر دو شاعر چه تفاوت ها و شباهت هایی با هم دارد؟2. دلیل روی آوردن دو شاعر به شعر نو چه بوده و از چه زمانی آغاز شده است؟3. آیا تجدد و نوگرایی بدرشاکرالسیاب و نیما فقط در شکستن وزن و قالب است؟4. بارزترین تصویرپردازی ها در اشعار دو شاعر کدام اند؟چکیده عربی:یعتبر نیما یوشیج و بدر شاکر السیاب، شاعرین متجددین اللذین یتمیزان بخصائص مشترکة ولغة شعریة واحدة بالرغم من البعد الزمانی والمکانی بینهما؛ فکلاهما ترعرعا فی الریف وفی أحضان الطبیعة ثم غادرا موطنهما لمواصلة الدراسة. والسمات البارزة فی شعرهما هی التعبیر عن الوحدة والغربة والمیل إلی الطبیعة. کما یجد المتتبع لشعرهما نوعا من الرمزیة الاجتماعیة فی شعرهما بحیث عبّرا عن آلام المجتمع والصمت السائد فی فترة الاستبداد بألفاظ رمزیة.یحاول هذا المقال أن یجد جوابا للأسئلة التالیة:1. ما هی وجوه الاختلاف والاشتراک بین لغة الشاعرین الشعریة؟2. لماذا أقبل الشاعران علی الشعر الحر ولأیة دوافع؟3. هل ینحصر التجدد عند الشاعرین فی التغییر فی الأوزان والأشکال الشعریة؟ 4. ما هو أبرز الصور الشعریة فی شعر الشاعرین؟
از نشانه شناسی، هنجار گریزی و تصویر خیال تا زبان شعر؛ نقد آرا و دیدگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نقد ادبی امروز از سه دیدگاه نشانه شناسی، هنجارگریزی و تصویر خیال به بررسی این موضوع پرداخته اند که چگونه و چه عواملی زبان خودکار را به زبان شعر نزدیک و تبدیل می کند. نکته جالب توجّه این جاست که هر سه دیدگاه مذکور به یک نتیجه کلّی رسیده اند و آن این که زبان خودکار در حوزه شعر و ادب از کارکرد عادی و روزمرّه خود خارج می شود؛ امّا طرز تعبیر و پرداختن به جزئیّات و شرح این موضوع در این سه نظریّه در بعضی اصطلاحات و توضیح نکات تا حدودی با یکدیگر متفاوت است. در این مقاله نگارنده کوشیده است، ضمن نقد و بررسی آرای این سه دیدگاه، میزان دقّت آن ها در توضیح این موضوع و تلفیق مشترکات، با پیشنهاد برخی دیدگاه های خویش نگاه نسبهً جامعی را در خصوص زمینه ها و شرایط تبدیل شدن زبان خودکار به زبان شعر ارائه نماید.
گونه هایی از هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها و به هم ریختن نحو جمله ها در زبان معمول و معیار، روشی است که تمامی شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره میبرند. در شعر کلاسیک فارسی، هنجارگریزیهای نحوی عموماً به منظور حفظ نظام موسیقایی شعر، مثلاً برای رعایت قوانین عروض و قافیه صورت میگیرد و از این روی، این فرایند، جزیی از «فن شعر» محسوب میشود. ناصرخسرو از جمله شاعرانی است که برای متمایز ساختن زبان شعر خود به این نوع هنجارگریزی توجه نشان داده است و میتوان در دیوان او با مصادیق فراوانی از هنجارگریزیهای نحوی روبه رو شد؛ تا جایی که باید عمدهی تلاش او را برای تشخص سبکی شعرش در همین مورد جست وجو کرد. این مقاله بر آن است که به بررسی هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو و مقایسهی آن با شعر سه شاعر هم عصر وی یعنی عنصری، فرخی و منوچهری بپردازد و تعدادی از مصادیق آن را برشمارد. دستاورد مقاله، ناظر بر این است که ناصرخسرو در مقایسه با سه شاعر هم عصر خود، از چهارده مورد عمدهی هنجارگریزی شعرش، در هفت مورد دست به هنجارگریزی برجسته زده است.
جابه جایی ضمیر شخصی متصل در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از زبان معیار، انحراف از قوانین حاکم بر همنشینیِ واژه ها، افزودنِ قاعده هایی به برونه زبانِ معیار، به هم ریختنِ نحوِ جمله ها و دخل و تصرّف در ساختمانِ دستوریِ زبان معمول و متعارف، مجموعه روش هایی است که اغلبِ شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره می برند. اصولاً به کارگیریِ روش هایی در زبان، که توجهِ مخاطب را از پیام، به زبان معطوف می کند، منجر به برجسته سازیِ زبانِ شعر می شود و این برجسته سازی ها به دو شکلِ هنجارگریزی و قاعده افزایی صورت می گیرند. هنجارگریزی نیز خود انواعی دارد که اغلب با جابه جایی اجزا و ارکان در حوزه های مختلفِ دستوری ایجاد می شود. در این میان، ضمایر شخصی متصل که نقش مندی دستوری آن ها، موقعیّت مکانیِ ویژه ای برایشان رقم می زند، به دلیلِ انعطاف پذیریِ بالایی که در تغییر موقعیّت مکانی از خود نشان می دهند، همواره بسترِ مناسبی برای دخل و تصرّفِ شاعران بوده و هنجارشکنی ها و گریز از قواعد در تعیین موقعیّت مکانی این گونه ضمایر، تنوّعی چشمگیر در کاربردِ آن ها ایجاد کرده که بخشی از آن تنوّع در زبان شعر کشف و ثبت شده است.
ПОЛЕТ ПОЭТА (Русские поэты-футуристы и авиация) (پرواز شاعر (شاعران فوتوریست روس و صنایع هوایی))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و گسترش بی سابقه صنایع هوایی در آغاز سده بیستم در بسیاری از عرصه های زندگی نمود پیدا کرد و فضای زندگی انسان به شدت توسعه یافت؛ سرعت جابه جایی از مکانی به مکان دیگر چندین برابر افزایش پیدا کرد و افق های جدید دانش پیش روی بشر گشوده شد. صنایع هوایی به یکی از مؤثرترین جلوه های پیشرفت فنّاوری بدل شد. موضوع صنایع هوایی و پرواز در میان شاعران فوتوریست که از مدافعان رشد و پیشرفت این صنعت به شمار می آمدند، انعکاس گسترده ای یافت. آن ها گاهی به تجربه شخصی پرواز خویش تکیه می کردند. در این اشعار، موضوع پرواز و هوا با جهان نوین عجین و جوانب جدید و اغلب تراژیکی از روابط متقابل انسان و ماشین نمایانده شده است. مهم ترین چهره در میان شاعران پروازنگار فوتوریست، واسیلی کامنسکی است. او حتی به شکل حرفه ای خلبان شد و در آثار منظوم خویش به طور گسترده به موضوع پرواز پرداخت. در این آثار، وی مجموعه ای غنی از واژگان نو ایجاد کرد که به واسطه ساخت غیرعادی صرفی و معناشناختی و همچنین نظام آوایی خاص خود، قابلیت بیان شدیدترین احساسات را داشتند. ویلیمیر خلبنیکوف با توصیف سوانح هوایی که در آن زمان بسیار اتفاق می افتاد، «راه های آسمانی» انسان را به شدت دراماتیک جلوه می دهد. بلوک نیز در بعضی از اشعار مرتبط با پروازش، با خلبنیکوف هم عقیده است.
کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش نما از انواع کلمه است که موجب تشخیص نقش کلمه ها در جمله می شود. شاید در نگاه اول، نقش نماها که وظیفه ای جز چفت و بست دادن بین واژگان ندارند در زمره واژگانی قرار نگیرند که شاعر با آن ها نیز رفتارهای ویژه ای داشته باشد اما بررسی آن ها در شعر نشان می دهد این نوع کلمات می تواند ابزار موثری باشد که شاعر از آن ها در ساخت زبان شعر خود بهره گیرد. آن چنان که یک شاعر با اشیا و اسامی و افعال برخورد خاصی دارد نسبت به حروف نیز می تواند برخورد تازه ای داشته باشد. هدف این مقاله بررسی کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر است که با روش استقرایی نشان داده است اهمیت آن ها در ایجاد زبان شعر و تاثیر و برجستگی کلام از واژگان دیگر کمتر نیست. این نوع کلمات هم از نظر معنایی و هم از نظر لفظی و زبانی در برجستگی شعر نقش دارند و ابزاری برای تاکید و برجستگی معنا، عاطفه و اندیشه و عنصری برای ایجاد موسیقی، هنجارگریزی، ساخت فرم های تازه زبانی و خلاقیت و نوآوری در حوزه شعر به شمار می رود. خلاقیت هایی مانند شروع یا اتمام شعر و سطر با برخی از نقش نماهای پیوند و یا تعدد و حذف خلاقانه نقش نماها، تاکید بر معنا با کاربرد مناسب نقش نما در بافت نحوی شعر از جمله مهم ترین کارکردهای زیباشناختی این نوع کلمه در شعر معاصر محسوب می شود.
کاربرد صفت در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از زبان معیار، انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها، افزودن قاعده هایی به برونه زبان معیار، به هم ریختن نحو جمله ها و دخل وتصرّف در ساختمان دستوری زبان معمول و متعارف، مجموعه روش هایی است که اغلب شاعران برای برجسته سازی زبان از آن بهره می برند. این برجسته سازی ها به شکل هنجارگریزی هایی صورت می گیرد که خود انواع گوناگونی دارد؛ چون هنجارگریزی نحوی، که کاربردهای خاصّ صفت، زیرمجموعه آن قرار می گیرد. صفت که نقشی فرعی در ساختمان جمله دارد، به دلیل انعطاف پذیری بالا، همواره بستر مناسبی برای دخل وتصرّف شاعران بوده و هنجارشکنی های شاعران در این حوزه، به ویژه در شعر معاصر، تنوّعی چشمگیر در کاربرد صفات ایجاد کرده است.در این پژوهش، با بررسی گونه های انحراف از قوانین حاکم بر کاربرد انواع صفت در شعر معاصر، به اهمیّت صفتدر هنجارگریزی پرداختیم. افزون بر آن، نقش صفت را نیز در غنای دستاوردهای زبانی شعر فارسی بررسی کردیم، و همچنین نشان دادیم که اغلب گونه های هنجارگریزی در ساختمان صفات، در ادبیات قدیم اعمّ از نظم و نثر سابقه دارد و این نوع دخل وتصرف ها، عملاً رویکردی به سازه های زبانی کهن محسوب می شود.
زبان کاوی «چکامه طلایی» سیدحمیری براساس نقد فرمالیستی
حوزه های تخصصی:
سیدحمیری ازجمله شاعران آیینی سراست که برای تبیین حقایق تاریخی، درعین حال که بر خردورزی و عقلانیت تکیه دارد، از زبان احساس نیز بهره می برد. او هنرمندانه، فرم را دستمایه ی آفرینش مفاهیم و مضامین جدید قرار می دهد به گونه ای که توجه شنونده را می رباید و معنای موردنظر خود را در ذهن وی تثبیت می نماید. سروده های خویش را بر «سهل ممتنع» که سازه ی هنری نیرومندی ست، بنا می نهد. نگارندگان در این جستار برآنند تا با مطالعه ی کیفی و درپیش گرفتن روش نقد زبانی، «چکامه طلایی» سیدحمیری را بررسی نمایند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که سیدحمیری بااستفاده از ظرفیت موسیقایی «بحر کامل»، به وحدتِ حال و تجربه ی روحی نایل می آید. ضرب آهنگ و خوش نوایی این چکامه حاصل پاره ای از تکرار های آوایی ست که نشان از گزینش آگاهانه ی خالق این اثر هنری دارد. وی با بهره گیری از تکرارهای نامرئی و واژه هایی که از طول موج صوتی یکسان برخوردارند، لذت صوتی و شنیداری را برای خواننده پدید می آورد تا به شعر خویش تنوع و زیبایی ببخشد. سیدحمیری در سطح معنایی شگفتی آفرین است. وی با استفاده از زبانی که رام دستان اوست، به رغم رویکرد هنرمندانه ی وی به هنجارگریزی و احیا و ساخت ترکیبات نو، همانند دیگر شاعران آیینی، روح معنا را به پای تندیس فرم، قربانی نمی سازد.
نقد کتاب لغه الشعر العربی الحدیث؛ مقوماتها الفنیه و طاقاتها الابداعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب دانشگاهی امروزه ابزاری مهم برای آموزش به دانشجویان و انتقال اندیشه ها به ایشان است. از همین رو، نقد کتاب دانشگاهی درپی آن است تا این گونه کتاب ها را براساس شاخصه هایی استاندارد بررسی و زمینه بهره وری هرچه بیش تر از این رکن مهم آموزش عالی را فراهم کند. نوشتار حاضر درپی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و براساس شاخصه های ارزیابی شکلی، ساختاری، زبانی، و محتوایی کتاب لغه الشعر العربی الحدیث، مقوماتها الفنیه و طاقاتها الابداعیه نوشته «سعید ورقی» را بررسی کند و نقاط قوت و ضعف آن را در حوزه نقد شعر معاصر عربی بشناساند. مهم ترین نتایج عبارت اند از شاخصه های ظاهری هم چون طرح جلد، طراحی صفحه، و برجسته سازی در نگارش رعایت شده است، هرچند عنوان روی جلد برجستگی لازم را ندارد. زبان اثر علمی، تخصصی، و متناسب با موضوع و سطح ویژه مخاطبان خود است. فصول کتاب باعنوان کاملاً تناسب دارند. در ترتیب و چینش فصل ها و باب ها نوعی تسلسل منطقی و علمی دیده می شود. کتاب موردبحث جامعیت و روزآمدی لازم را دارد و توانسته با کتاب های هم سطح خود ارتباط برقرار کند.
چالش های موسیقی داخلی شعر نو عربی در ترجمه به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه شعر از مسائل جنجالی و مورد اهتمام در حوزه ترجمه است و در این باره نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی آن را محال دانستند و برخی دیگر در این میان، ترجمه شعر به شعر در حوزه شعر سنتی را تأیید کرده و نمونه های موفقی ارائه کرده اند. در ترجمه شعر نو (شعر نیمایی) شرایط متفاوت است، زیرا شعر نو به موسقی داخلی اهمیت زیادی می دهد. موسیقی داخلی بر مبنای شگرد های زبانی (استعاره های نو، تکرار، جناس، طباق، اغراق، توازی و...) و هنرسازه های معنایی (نمادپردازی، کاربرد اسطوره و...) استوار است. بدر شاکر السیاب دارای ابداعات شعری و آفرینش های زبانی متعددی است و ترجمه شعر او به گونه ای که کمترین میزان ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد، دشوار است. این مقاله سعی کرده است ویژگی های زبانی شعر او و دشواری های ترجمه اشعارش را واکاوی کند. نتیجه کلی این است که مترجم قادر است با برخی شگردهای زبانی در زبان مقصد و دقت در معادل یابی واژگانی، کمترین ریزش آوایی و معنایی را داشته باشد.
هنجار گریزی واژگانی در اشعار منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
خوانش نشانه شناختی شعر «ارغوان» هوشنگ ابتهاج با استفاده از رویکرد ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
نشانه شناسی رویکردی میان رشته ای است که به بررسی نظام های نشانه ای اثر می پردازد. در میان رو یکردهای نشانه شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانه شناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. به نظر او، دال های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه های آن به مصداق های خارجی. فهمِ شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه ای درهم تنیده از نشانه ها است و از این حیث رویکرد او می تواند در زمره نقدهای خواننده محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که به شکل های گوناگون و به طور غیرمستقیم و از طریق گزاره های پرکاربرد و کلیشه ای و با استفاده از فرآیندهای «تعیّن چندعاملی»، «تبدّل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوه براین، فرآیند های معناساز «انباشت» و «منظومه های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف آرایی انبوهی از واژه ها را به ذهن خواننده متبادر می کنند.
پیوند سنّت و تجدّد در شعر رشید یاسمی
حوزه های تخصصی:
استاد رشید یاسمی از چهره های برجسته فرهنگ و هنر ایران است که به شیوه ای اصولی به موضوع نوآوری در زمینه شعر فارسی اندیشیده اند. در این مقاله، پس از مروری کوتاه بر زندگی و دستاوردهای علمی آن استاد، به جایگاه شادروان رشید یاسمی در شعر معاصر و نوآوری های آن پرداخته می شود. زبان شعر او تلفیقی از عناصر کهن و نو با حفظ هماهنگی و همسانی لفظ و محتواست. واژگان او نیز همین حالت را دارد. او در شعر خود از صور خیال، به گونه ای آگاهانه بهره برده و بویژه درعرصه تشبیه، نوآوری هایی هم دارد. همچنین در شعر او قالبهای متنوعی دیده می شود. از نظر سبک نیز نشانه هایی از سبک های سنتی در اشعار او دیده می شود. به علاوه، مضامین جدیدی هم دراشعار او می توان یافت که از وسعت اطلاعات و ابتکار او در فن شعر حکایت دارد.
در هم تنیدگی خوشه های موسیقایی، معنایی و زبانی در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالات شمس، از جمله متونی است که محمل بسیاری از تمهیداتی گردیده که منجر به تخطی سیاق طبیعی نثر به سوی شعرگونگی کلام می شود. شعر سپید، برای رشد خود، عناصر شاعرانه زیادی از متون کلاسیک، بویژه، کتب صوفیانه اخذ کرده است. این مقاله در پی کشف روابط و عناصر مشترک، بین مقالات شمس و شعر سپید است. متن مقالات، به طور کلّی، در بردارنده عناصر شعر سپید و حتی پذیرنده افاعیل عروضی و شبه عروضی است. این جستار در پی کشف و ارائه مؤلّفه های شعر سپید امروز؛ ازجمله، موسیقی و کلام آهنگین در همگرایی با نمادها و تمثیل ها و دیگر عناصر شعری، انواع هنجارگریزی های نحوی، واژگانی و معنایی، استفاده از پارادوکس، تشخیص و... مقالات شمس است. ناگفته پیداست که این عناصر در شعر کلاسیک نیز حضور دارند؛ تأکید ما بر استفاده امروزی از آنهاست. تا بدین وسیله، تشخّص و تمایز سبکی شمس از سایر نویسندگان و عرفا، برجسته تر نشان داده شود.
بررسی شگردهای برجسته سازی زبان در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی «زبان شعر» در ترکیب بند عاشورایی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سروده های عاشورایی از رایج ترین گونه های شعر آیینی است که در آن ها جلوه های متنوعی از این واقعه بزرگ مطرح می شود. ترکیب بند ِ «آغاز روشنایی ِ آیینه » یکی از مهم ترین اشعار علی موسوی گرمارودی در موضوع عاشورا و حماسه کربلاست که کارکردهای زبانی آن در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی، بررسی شده است. این پژوهش بر اساس یکی از الگوهای بررسی زبان شعر، در سه لایه بیرونی(آرایه های لفظی) میانی (صنایع معنوی) و لایه مرکزی (هسته زبان: معنا) انجام شده است. این الگو تمام جنبه های شعر و زوایای پیدا و پنهان آن را در برمی گیرد و در تحقیقات سبک شناسی نیز کاربرد دارد. یافته های تحقیق، درباره این ترکیب بند عاشورایی، نشان داد که این شعر در هر سه لایه به کمال نسبی رسیده است؛ البته بیشترین نمود هنری کلام در لایه بیرونی یعنی شگردهای علم بدیع به ویژه «تکرار» است و سپس استفاده از آرایه های معنوی از قبیل تشبیه، استعاره، ایهام، کنایه و تناسب در کمیت و کیفیتی مطلوب دیده می شود که سهم تشبیه آن هم از نوع حسی، در این لایه بیشتر است. با این تمهیدات، اندیشه شاعر بهتر به خواننده منتقل می شود. همچنین برای تعمیق معنا در کنار شگردهای بلاغی از تمهیدات دستور زبان فارسی همانند همسان سازی و جابه جایی ارکان جمله نیز استفاده شده، شعر را در «تکنیک» و «معنا» به میزان قابل توجهی، ارتقا بخشیده است.