فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۰۶۱ تا ۵۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تکواژ «که» که در ساخت زبان فارسی انعطاف و تنوع معنایی و نحوی بسیاری دارد تاکنون ظاهراً در هیچ نوشته یا اثر پژوهشی از منظر یک نظریه جامع زبان شناسی بررسی نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است، از میان نقش های چندگانه آن، کاربرد این تکواژ را در بندهای ساده زبان فارسی از دیدگاه دستور زبان شناسی نقش گرا بررسی کند. در این جستار، تکواژ از دیدگاه نقشی که در ساختار بند به مثابه پیام (فرانقش متنی) و نقشی که به مثابه تعامل و تبادل (فرانقش بینافردی) ایفا می کند، در نمونه بافت های زبانی با روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است. نویافته ها حاکی است که این تکواژ در واحد زبانی بند، نقش آغازگرنما را بر عهده دارد و آغازگر را از نظر معنایی فشرده سازی و آماده انتقال و پیشبرد جریان پیام می کند. همچنین از منظر فرانقش بینافردی، نگرش گوینده را نسبت به خود و مخاطب و نوع مناسباتی که بین آن ها شکل می گیرد، برجسته نمایی می کند. یافته های پژوهش می تواند توجه پژوهشگران را به کاربست بیشتر رویکردهای نوین دستوری، از جمله دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به ظرفیت های بکر و شگرف زبان فارسی جلب کند.
الزهد الاسلامی وتطوره إلی التصوف منذ القرن الثانی حتی القرن الرابع الهجری
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳
217 - 228
حوزههای تخصصی:
قد یتساءل الکثیرون عن نشأه الزهد والتصوف وتطورهما بعد ظهور الدین الإسلامی الحنیف کما أن هناک آراء متباینه حول تقدیم الزهد علی التصوف أو التصوف علی الزهد.إلا أن هناک دلالات تاریخیه تنم عن تقدم الزهد علی التصوف وتحرک النزعه الصوفیه فی إطار التدین ثم فی إطار الزهد إلی أن أصبحت نهجا روحیا. ومن هذا المنطلق یلقی هذا المقال الضوء علی هذه القضایا الإسلامیه الهامه التی طالما شغلت أفکار الباحثین والنقاد لیزیل الستار عن مجهولات هذه العلوم الإسلامیه التی أسفرت عن کم هائل من الفنون الأدبیه شعرا ونثرا وکانت ولم تزل تدرس فی الجامعات.
پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.
کبوتر و کبوتربازی به عنوان امری اجتماعی؛ بررسی کبوتر و کبوتربازی در فرهنگ عامه با تکیه بر متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
کبوتر از پرندگانی است که از دیرباز با انسان ها همزیستی داشته و دارای نقش چشم گیری در اغلب جوامع بشری بوده است، به گونه ای که می توان جایگاه و عملکرد آن را به عنوان یکی از عناصر اجتماعی بررسی کرد. در این مقاله کوشش شده است با بررسی متون ادبی (دیوان های شاعران، متون منثور ادبی، داستان ها و...)، تاریخی و دینی و از منظری اجتماعی به کبوتر نگریسته شود و نقش ها، فواید و کارکردهایی را که کبوتر در اجتماع داشته، بررسی شود. از این رو ابتدا تصویر کبوتر را در قرآن و متون دینی بررسی کردیم. این بررسی ها نشان می دهد کبوتر نوعی تقدس و حرمت دارد، تاجایی که برای شکار و ذبحِ آن قواعد شرعی خاصی وضع شده است. همچنین تفحص در متون ادبی- تاریخی، نشان می دهد که کبوتر یکی از عوامل سرگرمی بشر در ادوار مختلف بوده و کبوتربازی یکی از بازی های رایج، نه تنها در بین عموم مردم، که حتی در بین شاهان نیز بوده است. بنابراین برخلاف این باور رایج که «باز» تنها پرنده شاهانه بوده، پژوهش پیش رو نشان می دهد کبوتر نیز برای شاهان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. افزون بر موارد فوق، این پژوهش نشان دهنده نقش های گوناگونِ کبوتر، از جمله سرگرم کنندگی، فواید پزشکی و کشاورزی و نیز داشتنِ وجهه ای مقدس در بین ایرانیان است و نیز دلایل و اسباب اجتماع پذیر بودنِ این پرنده و عللِ حضورِ پررنگ آن را در بین انسان ها بیان می کند.
تصویر درخت در شعر شاعران نوپرداز معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
267 - 288
حوزههای تخصصی:
درخت در شعر فارسی اهمیت ویژه ای دارد. عناصر فرهنگی، دینی، اسطوره ای، اخلاقی، عرفانی، و سیاسی گزاره هایی متأثر از درخت دارند. درخت بعد از آب و خورشید پدیده ای مهم است که عناصر و موقعیت های ویژه ادبی از آن آفریده می شود. با ظهور حوادث مختلف سیاسی در سده اخیر ازیک سو و خلق اندیشه ها و سبک های متعدد هنری، ازسوی دیگر، شیوه های خلاقانه پیوند پدیده های طبیعی با عناصر انسانی برجسته شده است. تصویر درخت در شعر نو جلوه ای تازه و چندجانبه یافته است. شاعران نوپرداز نقش های ویژه ای به عناصر غیرانسانی می بخشند و از این میانه درخت همزادی انسان گونه است که تحولات جامعه انسانی را در قامت خود نشان می دهد. در پژوهش حاضر، با تحلیل و توصیف شواهد شعری به روش کتابخانه ای در اندیشه شاعران منتخب، آشکار شد که درخت نمودار ناکامی های شخصی، عشق ورزی، واسطه ادراک، شاخص آزادی، معرف زیست بوم، نماد، تصویر مجسم مرگ و نیستی، انعکاس استبداد و نماینده انکار موجودیت انسان در حاکمیت استبداد است.
بررسی مقایسه ای آرایه حس آمیزی در شعر احمد بخیت و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
119 - 131
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی یک تکنیک بلاغی و هنری است که با بسط و غنی سازی تصویر شعری از راه انتقال حواس پنج گانه از حسی به حس دیگر دامنه خیال پردازی شاعر را گسترش می دهد و منجر به آفرینش تصاویری بدیع متفاوت و تأثیرگذار می شود. حس آمیزی به عنوان آرایه ای ادبی، تکینیکی است از چندین صنعت، که هم از شاخه های علم بیان و هم از تقسیم بندی های علم بدیع محسوب می گردد. تلفیق حواس در خلق تصاویر منحصربه فرد ادبی و انتقال بی نظیر جو شعر در هنگام خوانش نقش بسزایی دارد. این آرایه به سبب بالا بردن سطح لذت ادبی از راه جلب توجه مخاطب و انتقال دقیق حس درونی به او و درگیر کردنش با تجربه روحی شاعر، در ادبیات فارسی و عربی به ویژه نزد شاعران معاصر از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با توجه به حجم بالای استخدام این آرایه در شعر معاصر عربی و فارسی با روش توصیفی- تحلیلی و با آوردن نمونه های شعری مقایسه، به بررسی و تحلیل این پدیده و میزان بکارگیری آن در شعر احمد بخیت شاعر مصری و نادر نادرپور می پردازد. ملاحظه می شود که هر دو شاعر برای گسترش خیال خواننده و افزایش التذاذ ادبی ایشان و بدیع نمودن تصاویر شعری و انتقال موفق حس درونی و روح شعر به خواننده از تکنیک حس آمیزی استفاده کرده اند. طبق تحلیل نمونه های شعری می توان گفت که بکارگیری این آرایه در شعر دو شاعر، تصویرآفرینی ناب، انتقال معنی و تأثیر بر مخاطب را نیرو بخشیده و زیبایی شعرشان را دوچندان نموده است.
بررسی، تحلیل و نقد حماسی های دینی از قرن یازدهم تا چهاردهم هجری قمری با تأکید بر اردیبهشت نامه، شهنشاه نامه، مقامات حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
117 - 163
حوزههای تخصصی:
به پیروی از حماسه های اولیّه، گونه دیگری از حماسه شکل گرفت که با نام حماسه های ثانویه یا مصنوع از آن ها یاد می شود؛ گونه ای از انواع حماسه که به تقلید از حماسه های اولیّه شکل گرفته،حماسه دینی یا مذهبی است که سرایندگان آنها بر اساس جنگ هایی که در تاریخ اسلام ،بویژه روزگار نخستین ظهور اسلام، روی داده، به تبعیّت از متون حماسی،به شرح دلاوری های یکی از شخصیت های برجسته تاریخ اسلام که نزد بیشتر مسلمانان جایگاه والایی داشته،پرداخته اند. سرایش چنین منظومه هایی از قرن پنجم آغاز شده لیکن در روزگار صفویّه به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی رواج و ادامه یافته است به گونه ای که در فاصله قرن یازدهم تا چهاردهم فقط در منطقه اصفهان بیش از بیست منظومه حماسی دینی احصاء شده که هنوز به قلمروهای پژوهشی راه نیافته اند.پژوهش حاضر ضمن تبیین جنبه های مختلف حماسه های دینی با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و نقد حوزه های گوناگون سه منظومه (نسخه های خطی) اردیبهشت نامه سروش اصفهانی و شهنشاه نامه میرزا جعفر اصفهانی و مقامات حسینی، اثر محمداکبر اصفهانی قائنی به عنوان نمونه های حماسه های دینی پرداخته-است.حاصل پژوهش نشان می دهد سرایندگان آثار به دستگاه زبانی و بلاغی چندان توجه نکرده اند به نحوی که گاهی مختصّات حماسی و غنایی درهم آمیخته شده است؛دستگاه معنایی و محتوایی بسیار مورد توجّه سرایندگان بوده و کوشیده اند متن را محملی برای بیان دریافت های دینی و اعتقادی خویش که آمیزه ای از تاریخ و توان شاعر است، قرار دهند.در این میان اردیبهشت نامه و شهنشاه نامه دارای بسیاری از مؤلفه های حماسه هستند لکن مقامات حسینی غیر از وزن،فاقد بسیاری از مؤلفه های حماسی به نظر می رسد.
بررسی هنجارگریزی در اشعار معین بسیسو و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
23 - 43
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی از نظریه های ادبی جدید است که در آن شاعر با بکارگیری اسلوب های خاص، ساختار متداول زبان را بر هم زده، و زبانی ناآشنا می آفریند. هم زمان با نشر جریان نوگرایی در شعر، شاعران معاصر فارس و عرب به نوگرایی در مفاهیم و زبان شعری خود روی آوردند. بسیسو (1926-1984م)، و شفیعی کدکنی (1318ش) از شاعرانی هستند که با گریز از هنجارهای زبان معیار، بعد زیباشناختی و تأثیرگذاری اشعار خود را وسعت بخشیده اند. هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های هنجارگریزی در شعر دو شاعر است تا نشان دهد که شاعران مذکور در القای مفاهیم مورد نظر خود، چگونه و با چه هدفی از این شگرد ادبی بهره جسته اند؟ دستاورد پژوهش نشان داد که بسیسو و کدکنی با گریز از هنجارهای رایج سبک نحوی، واژگانی و ...، نه تنها بر صلابت شعر خود افزوده اند بلکه با خلق صورت معنایی جدید، توان القای مفاهیم مورد نظر خود را وسعت بخشیده اند.
جلوه نمادین ظلم و خفقان در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقوله ظلم ستیزی، یکی از اساسی ترین مولفه های ادبیات پایداری است که در شعر شاعران معاصر گاه با بیانی صریح و مستقیم و گاه با زبان رمز آلود و نمادین بازتاب یافته است. یکی از شاعران مشهور معاصر که همواره در اشعار خود به مفاهیم اجتماعی توجه ویژه داشته است، هوشنگ ابتهاج است. در این پژوهش چنان که قرار بود با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و کتابخانه ای به بررسی موردی اشعار این شاعر معاصر پرداخته و نمادهایی را که او در راستای تبیین مفهوم ظلم و خفقان مورد استفاده قرار داده است، مشخص نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع بوده که ابتهاح علاوه بر جریان رمانتیسم اجتماعی، تحت تاثیر جریان سمبولیسم اجتماعی نیز قرار داشت و در اشعار خود، از نمادهای گوناگون برای پرداختن به مضامین اجتماعی و مقوله های پایداری، بهره مند بود. این شاعر معاصر از نمادهای مختلفی استفاده کرده است؛ اما رویکرد او در نمادگرایی درخصوص این مضمون، رویکردی ابداعی و شخصی نیست؛ بلکه او اغلب سعی بر هماهنگی در استفاده از نمادهای عمومی و طبیعی داشت که دیگر شاعران همعصرش نیز از آن ها بهره برده بودند. همچنین پرکاربردترین نماد ظلم در اشعار هوشنگ ابتهاج، نماد شب است که روی هم رفته ۴۲ بار در اشعار او تکرار شده است.
تحلیل مفهوم انتظار در دوبیتی های ادب عامه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۰۸-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
انتظار از مهم ترین درون مایه های ترانه های غریبانه است. این ترانه ها مضامین مهمی از زندگی، کار و رنج آدمی را شامل می شود و در عین حال با عشق و دلدادگی پیوندی دیرینه دارد. ادبیات عامه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم است که افسانه ها، باورداشت ها، داستان ها، ترانه ها را شامل می شود. ترانه های عامه به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می شوند. در اشعار مازندرانی درون مایه هایی ازجمله انتظار نهفته است که در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این دیار ریشه دارد، اما تاکنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد مفهوم انتظار را در دوبیتی های ادب عامه مازندران بررسی کند. با مطالعه بیش از هزار دوبیتی مازندرانی، 310 دوبیتی یعنی حدود 31 درصد درون مایه انتظار دیده شده است. براساس یافته های کتابخانه ای و میدانی تحقیق، می توان گفت که ترانه هایی با درون مایه مفهوم انتظار و انتظار عاشق برای بازگشت دوباره معشوق بیشترین بسامد را داراست. علاوه بر آن، انتظار عاشق برای آمدن فصل بهار و شکوفا شدن گل ها و دیدن معشوق، انتظار معشوق برای بازگشت عاشق از خدمت سربازی، انتظار اعضای خانواده برای بازگشت عزیزانشان به شهر و دیار، انتظار کشاورز زحمت کش برای برداشت محصول زراعی و همچنین انتظار پایان غم و غصه، رنج غربت و رسیدن به آرامش و آزادی از جایگاه خاصی برخوردارند.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
مجازی سازی الگوی مفهومی آموزش گامی مؤثر در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت روزافزون آموزش مجازی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و نیز محدودیت ها و مشکلات این نوع آموزش، نظیر کاهش ارتباط میان مدرس و زبان آموزان، بی انگیزگی و بی میلی فراگیران به شرکت در بحث های کلاسی و نیز فاصله گرفتن از انجام کارهای تعاملی، پژوهش کاربردی حاضر کوشیده است تا با هدف هموار ساختن مسائل و مشکلات مذکور، به پیشنهاد تدریس زبان فارسی بر اساس الگوی مفهومی آموزش و ارائه راهکارهایی جهت تدریس مجازی آن بپردازد. الگوی مفهومی آموزش در بر دارنده کلان شایستگی های شناختی (تفکر های خلاق، انتقادی، سیستمی و آینده نگر)، هیجانی اجتماعی (مدیریت درون فردی و میان فردی)، حسی ادراکی (مدیریت محیط و حواس) و ارزش ها است که با هدف همسو سازی فعالیت های آموزشی با نظام تعلیم و تربیت مطرح شده است. در این جستار که به شیوه کیفی انجام شده است، جهت آموزش مجازی مهارت های چهارگانه زبان یعنی شنیداری، گفتاری، خوانداری و نوشتاری بر اساس مؤلفه های الگوی مفهومی آموزش، ابتدا یک نمونه درس برای سطح پیشرفته آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بر اساس الگوی مذکور شبیه سازی شد ه و پس از آن راهکارهایی جهت تدریس مؤثر آن در فضای مجازی ارائه شده است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که آموزش زبان فارسی در فضای مجازی بر اساس الگوی مذکور، کاربردی و قابل اجرا است و می تواند به رفع مشکلات و محدودیت های این نوع تدریس کمک شایانی نماید.
دیالکتیک سنّت و مدرنیته در ادبیات سیاسی ایران؛ بررسی تطبیقی دو داستان «فارسی شکر است» و «رجل سیاسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
52 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم ادبیات سیاسی ایران جدال و دیالکتیک سنّت و مدرنیته است. درواقع می توان اذعان داشت دو عامل اصلی استبداد و عقب ماندگی جامعه سیاسی حاصل جدال سنّت و مدرنیته بوده است. در این رابطه، بسیاری از نویسندگان ادبیات فارسی، به ویژه از عصر مشروطه به بعد، در آثار نظم و نثر خود با بهره گیری از شیوه هایی همچون طنز، اوضاع سیاسی اسفناک ایران را ترسیم کرده اند. یکی از نویسندگان مشهوری که در آثار خود همواره با بیانی مبتنی بر طنز، اوضاع سیاسی ایران را به نقد کشیده است، محمّدعلی جمالزاده اصفهانی بوده است. وی در آثار ادبی خود، بارها آشفتگی سیاسی- فرهنگی جامعه ایران اعمّ از حاکمین و طبقات مختلف مردم را ترسیم کرده است. در این مقاله، نویسندگان در تلاشند تا با استفاده از روش تطبیقی دو اثر جمالزاده با عناوین «رجل سیاسی» و «فارسی شکر است» را با بهره گیری از طنز سیاسی بررسی نمایند و به این سوال اصلی پاسخ دهند: «جمالزاده جدال سنّت و مدرنیته را در دو داستان رجل سیاسی و فارسی شکر است چگونه و در قالب چه مفاهیمی دسته بندی نموده است؟» فرضیه مقاله تأکیدی است بر این موضوع که این دو اثر جمالزاده عمدتاً با محوریت طنز و گفتمان انتقادی و با هدف اصلاح اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه خود صورت پذیرفته است. یافته های مقاله نشان داد جمالزاده در داستان «فارسی شکر است» چهار مفهوم کلان نهادینگی استبداد و فساد؛ سیاست زدگی جامعه ایران، شکاف عمیق طبقاتی و دیالکتیک فرهنگ وارداتی و هویت سنّتی را نشان می دهد. اما در داستان رجل سیاسی، جمالزاده به بررسی جامعه ایران در زمان و شرایط خاصی می پردازد و به افتادن سرنوشت مردم به دست کسانی اشاره دارد که اصلاً تخصصی ندارند. در این راستا، سیاست به مثابه ثروت و رفاه، فقدان مریتوکراسی، لمپنیسم سیاسی، عدم فهم مسائل سیاسی و فقدان تخصص، ناپایداری توده ها در قالب «جو زدگی سیاسی، تشجییع سیاسی و قهرمان سازی نادرست و لابی گری سیاسی مهم ترین مواردی است که جمالزاده بدان اشاره نموده است.
تحریر الإنسان المعاصر من الأزمه فی أشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
127 - 142
حوزههای تخصصی:
تحتوی أشعار خلیل حاوی علی صدی الإنسان المعاصر ومصاعبه التی تتحدث عن الألم والمعاناه والظلم الذی تحمله. فهو یعتبر الإنسان فی عصرنا الحاضر، وخاصه الإنسان العربی المعاصر، مخلوقاً أسیراً وقع فی الأزمه الحالیه، ومحاطاً بالقمع. کما تناول فی قصائده المظلمات والأزمات التی جعلت الرجل العربی الحدیث، وخاصه الجیل المعاصر، راکداً، لدرجه أن قصائده تصور أزمه عمیقه ومأساه، وهذه هی نفس الأزمه والحزن الذی أصبح أساس الوجود الإنسانی المعاصر؛ و الشاعر المعاصر لا یجهل وعی الإنسان المعاصر بقهره ومشاکله، ویسعی إلی تفسیر الإنسان المعاصر بالمبدأ الإنسانی. خلیل حاوی لدیه أفکار لإنقاذ البشر فی أشعاره و یستخدم خبراته الوجودیه و یعبر عنها. یعتقد حاوی أن الإنسان المعاصر من أجل إنقاذ نفسه جعل حریه عنوان حیاته وبشعارات مثل؛ الأمل، فی انتظار المعجزه، وبالیقین، النضال، الثوره، الإنتفاضه والمثالیه یحاول العمل بهذه الأفکار وجهوده ونضالاته من أجل إنقاذ الإنسانیه، وخاصه الرجل العربی، وفی کل هذه الظروف یأمل فی تحقیق الحریه التی یرغب فیها.
تقابل ایدئولوژیک شاملو با گفتمان غالب در شعر «با چشم ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 219
حوزههای تخصصی:
موضوع این مطالعه بررسی شعر «با چشم ها» براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف و هدف آن تحلیل ابعاد ایدئولوژیک شعر و ایدئولوژی شاملو در رابطه با ساختارهاست. مسئله تحقیق، مختصات درون متنی و برون متنی تصاویر، متغیرهای خرد و کلان تأثیرگذار بر تصاویر و رابطه متن و تولیدکننده آن با جامعه است. روش تحقیق با استناد به نظریه فرکلاف طراحی شد و با توجه به ایدئولوژی، ابعاد بلاغی- زبانی تصاویر در سطح «توصیف»، بافت موقعیتی تصاویر در سطح «تفسیر» و رابطه ساختار با تصاویر در سطح «تبیین» تحلیل شد. براساس نتایج، با تحلیل بلاغی، عناصر تصویرساز شعر و ارزش بلاغی تصاویر و با تحلیل زبانی، ارزش های زبانی متن آشکار شد. بافت موقعیتی تصاویر شامل بافت متنی، مشارکان فرایند، کنش های گفتمانی و بینامتنیت است. مهمترین عامل ساختاری تصاویر، اوضاع سیاسی-اجتماعی و اقتصادی جامعه است. کارکرد ایدئولوژیک تصاویر، «غیرطبیعی سازی وضعیت جامعه و مشروعیت زدایی از گفتمان انقلاب سفید» و «طبیعی سازی و مشروع سازی گفتمان جایگزین» است. شعر صحنه تقابل ایدئولوژی روشن فکری مخالف با ایدئولوژی رسمی غالب است. کنش ایدئولوژیک شاملو نوعی خلّاقیت ایدئولوژیک مبنی بر استفاده از گفتمان رسمی برای نقد و تخریب ایدئولوژی آن و هدف او جایگزین سازی و هژمون سازی ایدئولوژی خود است، ولی به دلیل هژمونی گفتمان غالب و فراوانی مشارکان آن موفق نمی شود.
واکاوی جامعه شناختیِ پیامدهای هژمونی توتالیتاریسم بعثی در سروده های شریف وَرزِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
97 - 137
حوزههای تخصصی:
شریف وَرزِر شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش در سایه سیطره رژیم توتالیتر بعث بر اقلیم کردستان سپری شده و شاهد ارتکاب جنایت و نسل کُشی بر ضدّ مردم کُرد و رنج و دردمندی آنان بوده است. در چنین شرایطی، وَرزِر به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی رنج های مردم و خشونت سیستماتیک و جنایت های رواداشته شده بر آنان از سوی رژیم بعث تبدیل کرده و روایتگر عذاب های مردمِ بی بهره از حقّ زندگی و آزادی در سیستم افراط گرای فاشیستی توتالیتر گشته است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی پیامدهای هژمونی رژیم توتالیتر بعث در سروده های شریف وَرزِر نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به تحلیل پیامدهای سیطره رژیم بعث در سروده های شاعر بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که جلوه های اقتدارگرایی و تمامیّت خواهیِ منجر به ارتکاب جنایت و خشونت و نسل کُشی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسی جامعه شناختیِ بُن مایه های سروده هایِ شاعر بهره گرفته است. قتل عام و نسل کُشی، کوچاندن قهری و انتقال به اردوگاه های کار اجباری، شکنجه و خشونت سیستماتیک، ویرانگری و تخریب و آوارگی مردم از بارزترین بروندادهای سلطه رژیم توتالیتر بعث بر مناطق کُردنشین بوده که در سروده های وَرزِر بازنمایی شده است و با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر، روایتگر رنجی جانکاه و خشونت و نسل کُشیِ برآمده از انسانیّت زدایی و قتل عامی چندهزار نفره در فرایند هیچ انگاری دیگریِ بیگانه و غیرِ عرب بوده است.
پیوند مخاطب و متن در آفرینش چندصدایی در رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «جای خای سلوچ»، نوشته محمود دولت آبادی از مهمترین رمان های اجتماعی در حوزه ادبیّات اقلیمی- روستایی است که از جهات گوناگون جای بحث و بررسی دارد. یکی از دیدگاه هایی که در بررسی این رمان می توان از آن بهره برد، نظریه چندآوایی باختین، منتقد روسی، است، ازاینرو مقاله حاضر، به بررسی «جای خالی سلوچ» از نظر چندآوایی و میزان مطابقت آن با این نظریه باختین می پردازد. این بررسی به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی انجام شده است. از نظر این منتقد رمانی دارای ارزش و اعتبار است که در آن تمامی صداهای موجود، صدای شخصیّت ها، نویسنده و ... به موازات هم به گوش برسد و صدایی بر صدای دیگر حاکم نگردد. نتیجه بررسی نشان می دهد هر چند در بخش هایی از این رمان صدای نویسنده بر سایر صداها حاکم می شود، چنانکه گویی نویسنده به جای شخصیّت ها احساس می کند، می اندیشد، می پرسد و پاسخ می دهد، امّا وجود مصادیق و مؤلّفه های متعدّدی در بخش های دیگر، از جمله: وجود شیوه های روایی گوناگون در رمان، حضور و گفتمان دیگری در گفتار شخص و درهم آمیختگی آواهای گوناگون در رمان، آن را در شمار رمان های چند صدایی قرار می دهد.
تسنن دوازده امامی حافظ
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 125
حوزههای تخصصی:
خلاصه عقیدهء مذهبی حافظ به عنوان یک سنّی شافعی در میان حافظ پژوهان مقبول و پذیرفته است. از سوی دیگر ، وجود أبیات شیعی در دیوان او که به لحاظ درونمایه حاکی از حالتی فراتر از ارادتمندیِ یک سنّی شافعی نسبت به اهل بیت(ع) است ؛ تحقیق و بررسی دوباره پیرامون آن دسته از اشعار را می طلبد. مخصوصاً که از چند قرن قبل از حافظ ، نوعی تفاهم و قرابت مذهبی میان تسنّن و تشیّع به وجود آمده بود که می توان از آن با عنوان ( تسنّن دوازده امامی) یاد کرد. علاوه بر این ، فضای فرهنگی شیعی زمان حافظ در شیراز ، و حضور چند شاعر شیعی و وجود بقعهء شاهچراغ (ع) و نیز رویکرد خاص برخی از بزرگان شیراز ، نسبت به تشیع ، از خانوادهء سلطان أبو اسحاق اینجوگرفته تا حاجی قوام ، بر رسی دوباره پیرامون اشعار شیعی حافظ ، در جهت رسیدن به یک قرائت جدید از تسنّن حافظ را می طلبد
بررسی تطبیقی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
127 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون می پردازد.مساله اصلی مقاله این است که شباهتهای متناظر و هم ارز این دو داستان چه می باشند؟ روانی پور و جکسون در حالیکه در دو نقطه متفاوت زندگی می کنند از نمادهای همسان و هم ارز و شخصیت های متوازی استفاده کرده اند. زیرا ریشه تمام همه اینها تفکرات خرافی است که پایان غم انگیز نیک خواهان را رقم می زند. این مقاله با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی به وجود شباهت های دو داستان پرداخته و وجه ابتکار و افتراق هر دو را کنترل کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دو نویسنده محیط روستایی و کوچک را برای بیان مضمونی بزرگ یعنی خرافه ستیزی انتخاب کرده و پیروی کورکورانه از خرافه ها را سرزنش می کنند. هر دو نویسنده از استعاره سنگ استفاده کرده و انسانها را مشبه و سنگها را مشبه به بکار می برند تا وجه شبه را سنگدلی این انسانها به خواننده ارایه دهند.شخصیت ها در دو داستان توازن و تساوی دارند، برای مثال دایه پیر و وارنر پیر در نقش هشدار دهنده در دو داستان از مردم می خواهند از خرافه پیروی کنند زیرا اینان رزق و روزی و قوام و دوام خود را در پیروی کورکورانه مردم از خرافه می بینند. همچنین دایه پیر شباهت شگفت انگیزی با آقای سامرز دارد مبنی بر اینکه هر دو به عنوان متولیان روستا نازا و ناکارآمد هستند و بقای خود را در حفظ خرافات می دانند.
تحلیل معانی ضمنی حاصل از نقض اصول همکاری گرایس در اشعار عربی جلد اولِ تاریخ جهانگشای جوینی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
75 - 91
حوزههای تخصصی:
در بررسی ویژگی های سبکی یک اثر ادبی، در بسیاری از موارد، تنها به معرفی مهم ترین و پربسامدترین ویژگی های زبانی و زیبایی شناختی اثر بسنده می شود؛ حال آنکه بررسی دلایل استفاده از یک شگرد زبانی، عناصر زیبایی آفرین یا یک شیوة مشخص ِ بیان، می تواند بازنمایندة جنبه های ارزشمندی از ویژگی های منظورشناختیِ آن اثر ادبی باشد. در متنی همچون تاریخ جهانگشای جوینی که افزون بر اطلاعات تاریخی، نوع بیان حوادث در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است و قصد نویسنده پیش از هر چیز، انتقال داده های تاریخی است؛ خروج از هنجارهای متعارف گفت وگو را نمی توان امری اتفاقی و بیهوده دانست. با فرض رعایت تمامی اصول اولیة هم سخنی، تغییر زبان گوینده در بیان مسائل اصلی و فرعی تاریخی را می توان اولین، اصلی ترین و آشکارترین مصداق نقض اصل همکاری گرایس دانست. نویسندة دبیر و آشنا به شیوة نگارش منشیانه، به آسانی توانایی جایگزین کردن اشعار و امثال عربی را با ابیات مشابه یا ترجمة آنها در متن تاریخی داشته است، اما برای نیل به اغراض ثانوی، از این کار صرف نظر کرده است. در این پژوهش با بررسی جلد اول تاریخ جهانگشای جوینی به روش کیفی، می توان گفت که استفاده از ابیات عربی در این متن، هدفمند و برای دستیابی به اغراضی ثانوی بوده که با نقض یک یا چند اصل از اصول همکاری گرایس حاصل شده است.