مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شهنشاه نامه
حوزه های تخصصی:
از اواخر سده ششم هجری و به ویژه از دوره مغول به بعد، در کنار رونق تاریخ نگاری، شاهنامه سرایی تاریخی نیز مورد توجّه قرار گرفته و شاهنامه هایی با هدف ثبت رویدادهای تاریخی پدید آمدند. در سرودن این شاهنامه های تاریخی، شاهنامه فردوسی همچون الگویی برای شاهنامه سرایان بود و به همین دلیل، روح حاکم بر آن نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این سروده های تاریخی جلوه یافت.این به رغم جایگزین شدن اسطوره ها و حماسه های مغولی در سروده های این دوران است که به اقتضای موضوع این شاهنامه ها، یعنی تاریخ قوم مغول و فرمانروایان برخاسته از آن بود.بررسی محتوای این تاریخ های منظوم می تواند به روشن شدن ابعاد تازه¬ای از تاریخ ادبی ایران و نیز تحوّلات تاریخی این عصر مدد رساند. در این میان، منظومه هایی که همچنان به صورت نسخه خطّی باقی مانده اند، از تازگی بیشتری برخوردارند. «شهنامه چنگیزی» و «شهنشاه نامه» دو نمونة مهم از این شاهنامه ها هستند که در باب تاریخ مغول سروده شده اند.مقاله حاضر به معرّفی و تجزیه و تحلیل این دو اثر برای ارائه تصویری از جایگاه شاهنامه و شاهنامه سرایی در دوره مورد بحث می پردازد.
ارزیابی جایگاه مغولان و ایرانیان در شهنشاه نامة احمد تبریزی (بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و بررسی فنون زبانی و بلاغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومة حماسی – تاریخی شهنشاه نامه، یکی از تاریخ های عمومی مغولان است. احمد تبریزی منظومة خود را در اواخر عصر حکومتی ایلخانان دوران مغول بر ایران سروده و به همین علت معمولاً از نقد آشکار چنگیزخانیان و مغولان سر باز زده و حتی در ظاهر، تصویری مثبت از آن ها ارائه داده است؛ اما او در لایه ها ی درونی تاریخ سروده هایش، دلبستگی خود به ایران و ایرانیان را بروز داده است و کوشیده تا به شکلی پنهان و با به کارگیری هدفمند ابزارهای زبانی و بلاغی، تصویری نقادانه از چنگیزخانیان و مغولان به دست دهد و در مقابل، ایرانیان و برخی شخصیت های نمادین آن ها از جمله سلطان جلال الدین خوارزمشاه را با چهره ای مثبت و ستوده نشان دهد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی و بررسی فنون مختلف زبانی و بلاغی از جمله چگونگی انتخاب واژگان، تشبیهات و استعاره ها، استناد به گفتمان های مسلط و مقبول مانند تشبیه به شخصیت های شاهنامة فردوسی، ارتباط دادن با مذهب، مدح و نکوهش از زبان دیگران و توصیف مبالغه آمیز و معنادار نبردها در دو جبهة مغولان و ایرانیان، مفاهیم و منظورهای نهفته در لایه های پنهان ابیات شهنشاه نامه و تعلق خاطر تبریزی به سرزمین و هویت ایرانی نشان داده شده است.
بن مایه های اساطیری و بازتاب حضور فرهنگ عامه در دوره حماسه منظوم قاجار(مطالعه موردی: شهنشاه نامه صبای کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهنشاه نامه مشهورترین حماسه تاریخی عهد قاجار است که فتحعلی خان صبای کاشانی آن را به تقلید از شاهنامه سروده است. بخش پایانی این منظومه به روایت جنگ ایران و روس و دلاوری های عباس میرزا اختصاص دارد. گزارش جنگ و شرح دلاوری پهلوانان اصلی ترین موضوع این حماسه است و اساطیر نیز به شکل های گوناگون در آن تبلور می یابد. از سوی دیگر اسطوره پیوندی ناگسستنی با باورهای عامه دارد. پژوهش حاضر این بن مایه های اساطیری و عامه را در شهنشاه نامه مطالعه می کند: پیش گویی از طریق خواب، جادو، هفت خان، رویین تنی، فر، نام پوشی، پوشش فریبنده، و ایزد سروش. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین کارکرد اسطوره و باورهای عامه در شهنشاه نامه به منزله منظومه ای تاریخی است. از این رو تلاش می شود تا بن مایه های به کاررفته در شهنشاه نامه که متأثر از شاهنامه بوده اند یا به منظور اسطوره ای کردنِ تاریخ پدید آمده اند، نشان داده شود. با توجه به بازتاب این مضامین در شاهنامه ، شیوه صبای کاشانی در بهره گیری از آن ها و درواقع کیفیت این مضامین در شهنشاه نامه نیز بررسی شد تا روشن شود که صبای کاشانی به تکرار و تقلید صرف روی آورده یا در آن ها دخل و تصرف کرده است. این پژوهش نشان می دهد که صبای کاشانی به سبب غلبه رویکرد مدحی، این بن مایه ها را برای اسطوره ای کردنِ تاریخ به کار برده است. او اصل بن مایه ها را از شاهنامه برگرفته که گاه در فرهنگ عامه ریشه دارند؛ ولی برخی را توسعه بخشیده و برخی دیگر را تقلیل داده است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. بدین منظور از دست نویس شهنشاه نامه (نسخه شماره 587 کتابخانه مجلس، کتابت 1230ق) استفاده شده که کامل ترین دست نویس در بین نسخ کهن این اثر به شمار می آید.
گفتمان مشروعیت حکومت در تاریخ نگاری عصر ایلخانی براساس سه نسخه شهنامه چنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری در دوره ایلخانی با حمایت ایلخانان رشد فزاینده ای یافت؛ ازاین رو مقاصد سیاسی حامیان به گونه ای هدفمند در متون تاریخ سفارشی این عصر رسوخ یافت و به شکل گیری گفتمانی برای مشروعیّت ایلخانان انجامید. در این پژوهش با هدف بازشناسی گفتمان مشروعیّت حکومت ایلخانان، سه نسخه سفارشی شهنامهچنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ بررسی می شود. این پژوهش به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی (ون لیوون، ۲۰۰۸ م) و با استناد بر مطالعات کتابخانه ای درپی پاسخ به این پرسش هاست: چگونه می توان مشروعیّت سازی برای ایلخانان را در محتوا و موجودیّت نسخ تحلیل کرد؟ مؤلفان این نسخه ها چه راهبردهایی برای تولید گفتمانِ مشروعیّت ایلخانان به کار گرفته اند؟ برپایه یافته های این پژوهش، در کنار جاودان سازی ایلخانان، مشروعیّت سازی برای آنان نیز از مهم ترین دلایل تولید این متون تاریخی بوده است؛ چنانکه مؤلفان با تکیه بر چینش روایت ها، مضمون سازی، استفاده از آیات قرآن و تقلید از شاهنامه فردوسی، به عنوان عنصر تأثیرگذار در هویّت ایرانیان، به دنبال مشروعیّت سازی بوده اند. همچنین مؤلفان این آثارْ نمودهایی از گفتمان های مغولی، ایرانی و اسلامی را به طور هم زمان در بازتعریف ِمشروع هویتِ ایلخانان و مشروعیّت بخشیدن به کنش های آنان در موقعیت های سیاسی و اجتماعی به کار برده اند. در این باره، کاهش کاربرد مضامین گفتمان مغولی در شهنشاه نامه با کاهش نقش عنصر مغولی در اواخر حکومت ایلخانی هم خوانی دارد.
هویت جغرافیایی در شهنشاه نامه صبا، به مثابه مؤلفه کلان هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
135 - 156
عنصر اصلی احساس هویت ملی، سرزمین مشترک است. احساس تعلق به یک سرزمین همواره با ملاحظات جغرافیایی شروع می شود و همیشه میان دلبستگی به آن و احساسات جهانی نوعی تعارض و کشمکش وجود دارد که نقش هویت ملی را آشکارتر می کند. تعرض به مرزهای هویتی ایران، در پی جنگ های ایران و روس، در شمار مهم ترین حوادث تاریخ معاصر است. شهنشاه نامه صبا به عنوان اثری شاخص در این برهه حساس شکل می گیرد. در این پژوهش میزان توجه صبا به مرزهای ایران و حساسیت وی، نسبت به هویت جغرافیایی را با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد تحلیل محتوا، مورد بررسی قرار می دهیم. بسامد بالای واژه مرز در شهنشاه نامه و تأکید صبا روی شهرهای مرزی ایران همراه با تأسف وی نسبت به شکست ایرانیان در جبهه های مرزی یا تعصب نسبت به پیروزی های عباس میرزا نشان می دهد میزان بازتولید مؤلفه های هویت جغرافیای در این اثر به مراتب از سایر مؤلفه های هویت ملی بالاتر است.
هویت زبانی در شهنشاه نامه صبا نمونه ای از بازخوانی مفاهیم کهن ملیت و وطن گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان مشترک یکی از عوامل مهم تعریف کننده هویت و ملیت گروه های انسانی به شمار می آید. این زبان در واقع نقش عمده ای در برقراری ارتباط میان ساکنان گوناگون یک سرزمین بازی می کند. زبان و ادبیات فارسی، به دلیل ویژگی های ارزشمندی که دارد، به عنوان محور اصلی تمدن و فرهنگ ایرانی و عاملی وحدت آفرین مطرح بوده است. دوره قاجار نقطه آغاز برخورد ایران با دنیای خارج بود. در اثر این برخورد، وجوه تمایز و تفارق «خود» از «دیگری» برجسته شد. توجه به «هویت» بی آنکه درباره آن سخنی به میان آید، در آثار مکتوب دوره قاجار ظاهر شد. صبا یکی از معروف ترین و به بیانی بزرگ ترین شاعر دوره جنگ های ایران و روس است. وی با بازخوانی مفاهیم کهن ملیت و وطن گرایی، هویت زبانی در شهنشاه نامه را به شیوه جدیدی بازآفرینی کرده است. در این جستار، هویت زبانی در شهنشاه نامه با شیوه توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای و سندکاوی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می-دهد که صبا توانسته است با خلق مفاهیمی همچون نوگرایی و بازآفرینی زبانی، آوردن کلمات جدید فرنگی و لغات تازه و نمایش نقش بنیادین زبان فارسی در پاسداشت هویت ملی، به اهمیت زبان فارسی، در حفظ و تحکیم ملیت و وطن گرایی در جامعه بپردازد.
بررسی، تحلیل و نقد حماسی های دینی از قرن یازدهم تا چهاردهم هجری قمری با تأکید بر اردیبهشت نامه، شهنشاه نامه، مقامات حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
117 - 163
حوزه های تخصصی:
به پیروی از حماسه های اولیّه، گونه دیگری از حماسه شکل گرفت که با نام حماسه های ثانویه یا مصنوع از آن ها یاد می شود؛ گونه ای از انواع حماسه که به تقلید از حماسه های اولیّه شکل گرفته،حماسه دینی یا مذهبی است که سرایندگان آنها بر اساس جنگ هایی که در تاریخ اسلام ،بویژه روزگار نخستین ظهور اسلام، روی داده، به تبعیّت از متون حماسی،به شرح دلاوری های یکی از شخصیت های برجسته تاریخ اسلام که نزد بیشتر مسلمانان جایگاه والایی داشته،پرداخته اند. سرایش چنین منظومه هایی از قرن پنجم آغاز شده لیکن در روزگار صفویّه به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی رواج و ادامه یافته است به گونه ای که در فاصله قرن یازدهم تا چهاردهم فقط در منطقه اصفهان بیش از بیست منظومه حماسی دینی احصاء شده که هنوز به قلمروهای پژوهشی راه نیافته اند.پژوهش حاضر ضمن تبیین جنبه های مختلف حماسه های دینی با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و نقد حوزه های گوناگون سه منظومه (نسخه های خطی) اردیبهشت نامه سروش اصفهانی و شهنشاه نامه میرزا جعفر اصفهانی و مقامات حسینی، اثر محمداکبر اصفهانی قائنی به عنوان نمونه های حماسه های دینی پرداخته-است.حاصل پژوهش نشان می دهد سرایندگان آثار به دستگاه زبانی و بلاغی چندان توجه نکرده اند به نحوی که گاهی مختصّات حماسی و غنایی درهم آمیخته شده است؛دستگاه معنایی و محتوایی بسیار مورد توجّه سرایندگان بوده و کوشیده اند متن را محملی برای بیان دریافت های دینی و اعتقادی خویش که آمیزه ای از تاریخ و توان شاعر است، قرار دهند.در این میان اردیبهشت نامه و شهنشاه نامه دارای بسیاری از مؤلفه های حماسه هستند لکن مقامات حسینی غیر از وزن،فاقد بسیاری از مؤلفه های حماسی به نظر می رسد.