مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
هوشنگ ابتهاج
حوزه های تخصصی:
ساقی نامه و مغنی نامه را در یک نگاه کلی می توان «شعر میخانه ای» گفت، به ویژه از قرن نهم تا دوازدهم هجری از «ژانر» های پرطرفدار شعر فارسی بوده و نمونه کامل و مفصل آن بیشتر در قابل مثنوی بحر متقارب سروده شده است. این نوع شعر امکان خوبی به شاعر می داده است تا به بهانه می و میخانه و مستی، فارغ از محدودیت ها و ممنوعیت ها، ناگفتنی های روزگار خود را در قالب نکوهش روزگار و اهل آن بر زبان آورده و ای بسا یاد کرد او از می و میخانه و ساقی، بهانه ای بوده برای اعتراض و انتقاد از آنچه او نمی خواهد و ناروا می پندارد! از این منظر، ساقی نامه شعری اجتماعی، آرمانخواهانه و بلکه شورشگرانه است. در این مقاله، ابتدا به تعریف و بررسی ساختار و ویژگی ها و زمینه سرایش این نوع شعر پرداخته می شود و سپس در ادامه با اشاره به سابقه آن در شعر فارسی، یک نمونه پیشین از ظهوری ترشیزی (به جهت تفصیل و ساختار کامل آن) با یک نمونه معاصر از هوشنگ ابتهاج بررسی و مقایسه خواهد شد.
بررسی ساختار صوری زبان غزلهای هوشنگ ابتهاج
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم بدبینی در شعر الیاس ابوشبکه و هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدبینی از مهم ترین مفاهیم تجلی یافته در شعر معاصر است و شعر الیاس ابو شبکه و هوشنگ ابتهاج از مصادیق این تجلی است. شعر این هر دو، به تأثیر شرایط روحی و اجتماعی ،بیانگر دردها و تلخکامی های زندگی آنان است. با وجود این که هر دو شاعر چشم به آینده ای درخشان و آرزوهایی شیرین دوخته اند، اما بدبینی و ناخرسندی بر شعرشان سایه افکنده و این بیانگر اوضاع و احوال ناآرام دوران آنان است. بدبینی در دیوان های آن دو در مفاهیمی هم چون فروپاشی آرزوها، مرگ خواهی، بدبینی اجتماعی، اضطراب درونی و فاصله طبقاتی و ... تجلی یافته است. در این جستار سعی بر آن است تا بر مبنای مکتب آمریکا در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی پدیده بدبینی و عوامل پیدایش چنین دیدگاهی در شعر آن دوپرداخته شود و برای سؤالات زیرپاسخی یافت گردد: 1- آیا می توان آن دو را بطور کلّی شاعری بدبین توصیف کرد؟ 2- بدبینی در شعر کدام یک از آنان شدیدتر است؟ 3- چه عواملی باعث تمایل آنان به بدبینی و انزجار گردیده است؟ 4- مضامین مشترکی که دو شاعر را در این پدیده به هم مرتبط می سازد، کدام است؟
بررسی فرمالیستی شعر «ارغوان» از هوشنگ ابتهاج در سه حوزه ی زبان، موسیقی و زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
31 - 48
حوزه های تخصصی:
«ارغوان» شعری درخشان با مضمونی اجتماعی، سروده هوشنگ ابتهاج از چهره های مشهور شعر معاصر یا نیمایی است. عواطف غالب بر این شعر غم و اندوه و حسرت است که فقدان آزادی بر دل شاعرِ دربند مستولی گردانده است، اما اندیشه آرمان گرایانه او در انتظار دمیدن صبحی برای پرواز و رهایی است. این پژوهش با رویکردی فرمالیستی و با روشی تحلیلی سعی دربررسی شعر ارغوان در سه ساحت زبانی، موسیقایی و زیبایی شناختی دارد. بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد دلایل موفقیّت، جذابیّت و ماندگاری این شعر در هماهنگی میان کاربرد زبان عاطفی و پراحساس، وزنِ متناسب با محتوا و اعتدال در به کارگیری فنون بلاغت به ویژه استفاده هنرمندانه از زبان استعاری است. این عوامل، شعر ارغوان را در ترازوی نقد ناقدان وزین کرده است. ابتهاج با به کارگیری شگردهایی در هر یک از این سطوح (زبانی، آوایی و ادبی)، توانسته است به گونه ای موفق عاطفه و احساس خود را به مخاطب انتقال دهد.
پیر پرنیان اندیش
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی کتاب پیر پرنیان اندیش که گفتگویی با هوشنگ ابتهاج درباره زندگی و آثار و حیات هنری اوست، پرداخته می شود. نوینسده مقاله با آوردن نمونه هایی از متن کتاب به بررسی کتاب در بخش های مختلف مانند موسیقی، یاد بعضی نفرات، اندر باب شعر و نقش سرگذشت می پردازد و در نهایت با بیان برخی لغزش ها و کاستی چاپی و پاره از اشکال های ویرایشی و پاسخ به برخی نقدهای منتشر شده درباره کتاب به نوشته خود پایان می دهد.
اوراق پریشان 7 در کنار «پیر پرنیان اندیش »
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۸ مهر و آبان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۶۶)
51 - 61
حوزه های تخصصی:
پیر پرنیان اندیش کتابی است که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و هوشنگ ابتهاج در دهه نهم از عمر خود، خاطراتش را در گفتگو با میاد عظیمی و عاطفه طیه در آن عنوان کرد. نویسنده در نوشتار حاضر بعضی ملاحظات در حواشی کتاب مذکور بیان کرده است و در پایان نوشتار برخی یافت هها و نکات را درباره برخی مباحث ادبی آورده است.
بررسی و تحلیل گونه های ادب غنایی در شعر هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی گونه های ادب غنایی و چگونگی کاربرد آن ها در شعر معاصر می تواند ما را با جنبه های تازه ای از شعر دراین مقطع آشنا سازد در این مقاله گونه های ادب غنایی در دو مجموعه شعر سیاه مشق (کلاسیک) و تاسیان (شامل اشعار نیمایی و سپید) از هوشنگ ابتهاج بررسی می شود و هر کدام از این شاهدهای شعری از منظر زیبایی شناسی و دیدگاه های غنایی تحلیل می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد بیشتر گونه های ادب غنایی در شعر هوشنگ ابتهاج وجود دارد. به ویژه گونه هایی که موضوع هایی چون: عشق، سیاست و اجتماع را به تصویر می کشد که همین نشانگر سبک و سیاق رمانتیسم شاعر است. بیشترین میزان استفاده او از گونه های غنایی تصویری است تا گونه های توصیفی یعنی شاعر به جای آن که به توصیف ابنیه و البسه و اطعمه بپردازد به تصویرسازی وضعیت شخصی و اجتماعی سیاسی دوران مشغول است. این مقاله می کوشد تا ابعاد غنایی شعر ابتهاج را واکاوی و بررسی نماید.
نمادگرایی و تمثیلات اجتماعی حافظانه در بیان و اندیشه های هوشنگ ابتهاج (شاعر معاصر)
حوزه های تخصصی:
اندیشه و دغدغه های اجتماعی «ابتهاج» در پیوند با ذوق زیباگرایانه ی ادبی و دلبستگی وی به غزل کلاسیک به ویژه غزل های حافظ، و نیز عرصه ی پرالتهاب سیاسی دهه ی سی شمسی، رنگ و بوی کلام و شعر وی را جلوه ای بخشیده که او را از سایر شاعران هم عصر خویش همچون «فریدون توللی»، «رهی معیری»، متمایز می سازد. ابتهاج که شاعری غزل سراست و توانایی خود را در شعر نو نیز نشان داده از حیث استخدام واژگان و تعابیر، و ساخت نحوی اشعارش و نمادها و تمثیلات و مضامین فکری، متاثر از شیوه حافظ است. روش تحقیق تمثیلی حاضر، کیفی و توصیفی است. در این تحقیق ، غزل های دفتر شعر «سیاه مشق» مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد: از ویژگی های بارز اشعارش، تصویرسازی نمادین و تمثیل گرایانه و تا حدی بازآفرینی نمادهای حافظانه برای بیان موضوعات اجتماعی نظیر نبودن آزادی و وجود استبداد، دردمندی ها و جو اختناقی است که بر جامعه ی روزگار خویش حاکم بوده است. این شیوه و فضای سیاسی دهه ی سی شمسی، او را به جریان سمبولیسم اجتماعی سوق داده و شگردهای زبانی و هنری حافظ ، الهام بخش سایه بوده است. این نوع بازآفرینی و پیروی از حافظ، وجه تشخص و امتیاز غزلیات سایه قلمداد شده است. با این هدف ابتهاج توانسته تصاویر و تمثیل های مرسوم عرفانی و تغزلی را در پاسخ به ضرورت و سوالات تحقیق تبدیل به نمادهایی کند که پیام رسان موضوعات اجتماعی باشد
تحلیل بلاغی اشعارهوشنگ ابتهاج بر پایه ی هنجارگریزی معنایی با تکیه بر دفتر«سیاه مشق»
حوزه های تخصصی:
توانایی برقراری ارتباط از جمله امکاناتی است که بشر به بلندای تاریخ از آن در گفتار و نوشتار استفاده کرده است، در این میان، آرایش سخن نیز همواره مورد توجه سخن وران بوده است؛ بنابراین در تمامی آثار بزرگان پیرایگی و آراستگی کلام وجود دارد. در مراتب گوناگون زیبا سازی اثر هنری، هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی و موضوعات نقد ادبی در مکتب فرمالیسم روس است. در هنجارگریزی معنایی شاعر بر اساس قواع د معنایی ح اکم ب ر زبان هنجار، از دو روش همنشینی و جانشینی کمک می گیرد. با توجه به اینکه حوزه ی معنا بیش از دیگر سطوح زبان در برجسته سازی م ورد نظر اس ت، هر شاعری که بتواند بر حسب توانایی های ذوقی و علمی خود در این زمینه موفّق باشد، از اشعار ناب تری برخوردار خواهد بود. یعنی شاعر یا نویسنده در عین بیان موضوع به دنبال زیباتر بیان کردن آن نیز می باشد. در بررسی های زبانی و پژوهش های ادبی فارسی نیز نگرش فرمالیست ها، جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. این پژوهش با بررسی هنجارگریزی معنایی و تحلیل چگونگی به کارگیری عناصر هنجارگریزی معنایی در شعر هوشنگ ابتهاج به گونه های مختلف هنجارگریزی معنایی از جمله تشبیه، استعاره، کنایه، مج از، ایهام، تض اد، پارادوکس در صد غزل هوشنگ ابتهاج می پردازد.
بررسی نشانه شناسی ساختارگرای شعر «ارغوان» هوشنگ ابتهاج
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
21 - 31
حوزه های تخصصی:
از میان شیوه های مختلف نقد که در مطالعات ادبی به کار می روند، نشانه شناسی ساختارگرا شیوه ی است که از رهگذر آن به رمزگشایی نشانه ها و روابط هم نشینی و جانشینی بین آن ها و انسجام ساختاری متن دست می یابیم. هوشنگ ابتهاج از بزرگ ترین شاعران معاصر است که چشم انداز گسترده و گوناگون شعرش نشان از تخیّل پویای وی دارد. شعر «ارغوان» وی با نمادها و نشانه هایی درآمیخته است که آن ها را مناسب زمان کرده و منویات قلبی شاعر را به شکلی مؤثّر به نمایش می گذارد و حس و عاطفه ی خواننده را برمی انگیزد. نشانه ها در شعر «ارغوان»، غنای اجتماعی ویژه ای می یابند و همراه با تصاویری آکنده از دل تنگی و شکایت از زمانه در جهت القای پیام اصلی شعر که آرمان گرایی است، در حرکتند. میزان کارآیی روش نشانه شناسی ساختار گرا در بررسی های ادبی، ضمن انتخاب شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج، بحث اصلی در این پژوهش است.
بر پلکان شعر سایه (بررسی موسیقی بیرونی در شعر هوشنگ ابتهاج)
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
49 - 58
حوزه های تخصصی:
هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، از جمله شاعران برجسته ی معاصر است. که آشنایی او با علم موسیقی موجب گردیده، توجه ویژه ا ی به موسیقی شعر خویش داشته باشد. به گونه ای که می توان موسیقیِ شعر سایه را، ستون فقرات شعر او دانست. از مهم ترین جلوه های موسیقی شعر سایه می توان به موسیقی بیرونی مندرج در شعر او اشاره کرد. از آن جا که موسیقی بیرونی دربرگیرنده ی بحر و وزن در شعر است و نیز دقت فراوان سایه در انتخاب وزن های زیبا و گوشنواز در اشعارش، در این مقاله به طور ویژه موسیقی بیرونی اشعار سایه در دو اثر (تاسیان و سیاه مشق) مورد بررسی قرار گرفته است. و به تناسب اوزان و محتوا در شعر سایه نیز اشاره شده است . و در نهایت نتایج که بیانگر بسامد به-کارگیری بحور و اوزان است به صورت جدول و نمودار ارائه گردیده است. واژگان کلیدی: هوشنگ ابتهاج، شعر معاصر، موسیقی بیرونی، تاسیان، سیاه مشق، وزن، بحر هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، از جمله شاعران برجسته ی معاصر است. که آشنایی او با علم موسیقی موجب گردیده، توجه ویژه ا ی به موسیقی شعر خویش داشته باشد. به گونه ای که می توان موسیقیِ شعر سایه را، ستون فقرات شعر او دانست.
خوانش نشانه شناختی شعر «ارغوان» هوشنگ ابتهاج با استفاده از رویکرد ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
نشانه شناسی رویکردی میان رشته ای است که به بررسی نظام های نشانه ای اثر می پردازد. در میان رو یکردهای نشانه شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانه شناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. به نظر او، دال های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه های آن به مصداق های خارجی. فهمِ شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه ای درهم تنیده از نشانه ها است و از این حیث رویکرد او می تواند در زمره نقدهای خواننده محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که به شکل های گوناگون و به طور غیرمستقیم و از طریق گزاره های پرکاربرد و کلیشه ای و با استفاده از فرآیندهای «تعیّن چندعاملی»، «تبدّل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوه براین، فرآیند های معناساز «انباشت» و «منظومه های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف آرایی انبوهی از واژه ها را به ذهن خواننده متبادر می کنند.
بررسی مقایسه ای شعر حافظ وهوشنگ ابتهاج (ه-ا-سایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شعر هوشنگ ابتهاج می توان به آسانی اثر شعر حافظ را در آن مشاهده کرد. یافتن چگونگی این اثرپذیری مسأله اصلی این تحقیق است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. با مطالعه متون مورد بحث (شعر هوشنگ ابتهاج و حافظ)، نگارنده سعی کرده است به هدف تحقیق دست یابد. ابتدا خلاصه ای از زندگی هوشنگ ابتهاج و مسأله اثرپذیری از نگاه منتقدان آورده شده است. سپس در تقسیم بندی ای ساختاری موارد اشتراک میان شعر سایه و حافظ، در پنج بخش ذکر شده است. ترکیبات، تعبیرات، تضمین و اقتباس، وزن و قافیه و ردیف و در نهایت مضمون. این تقسیم بندی ناظر بر سه جنبه الفاظ، کاربردهای آوایی و مضامین مشترک دو شاعر است. وام گیری واژگانی، در حوزه های ترکیبات، تعبیرات و تضمین و اقتباس، بررسی شده است. کاربرد موسیقایی در حوزه وزن و قافیه و ردیف، و مضامین مشترک را در حوزه مضمون بررسی کرده ایم. حاصل آنکه سایه در کنار استفاده گسترده از الفاظ شعر حافظ، به شیوه انتخاب و ترکیب آنها و نیز به جمال شناسی وی نظر داشته است.
گذار به مدرنیته در شعر ابتهاج و مقایسه آن با مدرنیته غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
7 - 27
حوزه های تخصصی:
در مباحث نقد ادبی سنت، و نوگرایی(مدرنیسم) یکی از اصلی ترین مسائل در حوزه هنر و ادبیات است. به ویژه در جوامعی که دوره گذار را طی می کنند، دشوارترین و در عین حال تکنیکی ترین مسأله است؛ به خصوص پیوند سنّت و نوگرایی. با ظهور آشکارای شعر نو در عرصه ادبیات فارسی چهره های سرشناسی پای در میدان نوپردازی نهادند که یکی از بارزترین این چهره ها هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) بود. شاعری که می توان گفت به ایجاد نوعی اتحاد و همبستگی محکم میان سنّت و مدرنیسم دست یافته است و این پیوند را در اشعارش به وضوح می توان دید. مقاله حاضر با بررسی اشعار ابتهاج جلوه های سنّت گرایی و نوگرایی در اشعار وی، و چگونگی پیوند این دو مقوله متمایز می پردازد؛ و نشان خواهد داد که هوشنگ ابتهاج نه مخالف سنت است و نه مخالف مدرنیته، بلکه در جهت پیوند میان آن دو از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
درون مایه های عرفانی در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) شاعری است دارای سبک ویژه و مختص به خویش. او با توجّه به ذوق سرشار و استعداد و نبوغ شاعرانه اش چیزی بیشتر و بالاتر از آن چه را می طلبد که در جامعه موجود است. از نظر فکری، شاعری اندیشه گرا است که تلفیقی از درون گرایی و برون گرایی را در اندیشه اش می پروراند و آن گاه که از نابسامانی های جامعه بیرون رنج می برد به درون گرایی یا به عبارتی به شعرهای درونی می گراید. ابتهاج در غزلیاتش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعاروی رنگ و بوی تجدد، مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی بادرون مایه های عرفانی رنگ دیگری دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی- تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار سایه می پردازد
بررسی تطبیقی تصویر زن در شعرهای احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج (با تاکید انگاره های اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
197 - 222
حوزه های تخصصی:
ادبیات به ویژه شعر معاصر، انعکاسِ تصاویر و انگاره های اجتماعی عصر خویش است. این تصاویر اگرچه مختصر یا پراکنده است؛ اما با تامل و دقت و با قرار گرفتن در کنار هم، جلوه های مختلف مسائل اجتماعی را بیان و تحلیلی عمیق از اجتماع و آثار ادبی به خواننده منتقل می کند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری مستندات شعری می کوشد ضمن بررسی تطبیقی تصویر زن در اشعار احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج، زمینه را برای درک بهتر تصویر بازتاب یافته از زن در مجموعه آثار این دو شاعر معاصر فراهم کند. هدف از تاکید بر انگاره های اجتماعی در پاسخ به این مسئله اصلی است که تغییر و تحولات اجتماعی چه تاثیری در ذهن و ضمیر شاعران برای توصیف پدیده های مختلف از جمله زن بر جا می گذارد. همچنان که در شعرهای شاملو و هوشنگ ابتهاج به واسطه وجود انگاره های اجتماعی مانند آزادی، ستم ستیزی و عشق به هم نوع، توصیفات شان از زن ظهور و بروز منحصر به فردی یافته است. دستاورد تحقیق نشان می دهد شاملو فراگیرتر از ابتهاج در توصیفات خود از زن تحت تاثیر انگاره های اجتماعی بوده است.
بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار هوشنگ ابتهاج و انسی الحاج با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
143 - 121
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، به عنوان یکی از شاخه های اصلی علوم شناختی، رویکردی است که به زبان، به مثابه ابزاری برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد. معنی شناسی شناختی، به عنوان یکی از حوزه های اساسی زبان شناسی شناختی، دارای نظریه های مختلفی مانند طرح واره های تصویری، آمیختگی مفهومی، فضاهای ذهنی، مجاز و استعاره است. گرایش شاعران معاصر عرب و ایران به مکتب رمانتیک، نقطه آغازین تحول در شعر معاصر به شمار می رود و رمانتیک ها از گروه های پیشتازی هستند که دگرگونی ادبیات عربی و فارسی و همچنین همگامی آن با عصر جدید، با تلاش های آنان شروع شد. هرچند تعداد این جماعت در ابتدا اندک بود و بیشتر تغییر در حوزه معانی شعر را مدنظر داشتند، اما طولی نکشید که شمار آن ها بیشتر شد و در مدتی کوتاه، محتوا و ساختار شعر معاصر عربی و فارسی را دگرگون ساخت. این تأثیرگذاری به حدی گسترده بود که در فاصله میان دو جنگ جهانی، برجسته ترین شاعران عرب و فارسی گو که آثاری جهانی پدید آورده اند، از پیروان مکتب رمانتیک هستند. پیوند میان نابسامانی های اجتماعی جهان و اندوه که یکی از درون مایه های اصلی شعر رمانتیکی است، از عوامل گسترش و ماندگاری این تأثیرگذاری ژرف به شمار می رود. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر تلاش بر آن است تا به «بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار انسی الحاج و هوشنگ ابتهاج» پرداخته شود. در این رهگذر از مفاهیم زبان شناسی شناختی و نقد تطبیقی بهره گرفته می شود.
بررسی تطبیقی مضامین رمانتیستی در شعر هوشنگ ابتهاج و لطیف هلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
67 - 92
حوزه های تخصصی:
اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهت هایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانه ی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقه بندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونه ی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سه گانه ی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیب های اجتماعی چون فقر، گرسنگی و ...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابه جا شدن ارزش ها و ضد ارزش ها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبه ی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغه های فردگرایانه و شخصی مقدّم دانسته اند و می توان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.