مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
فرانقش متنی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن تحلیل گفتمان شعری در چارچوب زبان شناسی سیستمی - نقش گرای هلیدی (هلیدی، (1994, 1985، بر اهمیت مفاهیم «سیستم» و «نقش» در تحلیل، تاویل و ترجمه شعر تاکید خواهیم کرد و با ارایه مصادیقی از ترجمه شعر انگلیسی به فارسی و بالعکس، بر ضرورت انعکاس رویکرد شاعر به فرانقشهای سه گانه زبان و مشخصا فرانقشهای اندیشگانی و متنی صحه خواهیم گذاشت. استدلال خواهیم نمود که گزینشهای مترجم از نشانه های زبانی و نحوه ترکیب آن گزینه ها در نظام مقصد حتی المقدور باید با فرازهای اندیشگانی و الگوهای متنی شعر مبدا هم راستا (و نه لزوما منطبق) باشند. ضمن اینکه لازم است محصول نهایی ترجمه با معیارهای مقبولیت متنی و تجربه بینامتنی خوانندگان نظام مقصد از ژانر زبانی شعر همخوانی داشته باشد.
ترجمه شعر از متن تا فرامتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن تحلیل گفتمان شعری در چارچوب زبان شناسی سیستمی - نقش گرای هلیدی (هلیدی، (1994, 1985، بر اهمیت مفاهیم «سیستم» و «نقش» در تحلیل، تاویل و ترجمه شعر تاکید خواهیم کرد و با ارایه مصادیقی از ترجمه شعر انگلیسی به فارسی و بالعکس، بر ضرورت انعکاس رویکرد شاعر به فرانقشهای سه گانه زبان و مشخصا فرانقشهای اندیشگانی و متنی صحه خواهیم گذاشت. استدلال خواهیم نمود که گزینشهای مترجم از نشانه های زبانی و نحوه ترکیب آن گزینه ها در نظام مقصد حتی المقدور باید با فرازهای اندیشگانی و الگوهای متنی شعر مبدا هم راستا (و نه لزوما منطبق) باشند. ضمن اینکه لازم است محصول نهایی ترجمه با معیارهای مقبولیت متنی و تجربه بینامتنی خوانندگان نظام مقصد از ژانر زبانی شعر همخوانی داشته باشد.
تحلیل سبک شناختی شعر اخوان (آن گاه پس از تندر)؛ رویکردی نقش گرا
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی متن بنیاد رویکردی است نقش گرا با تأکید بر نقش ارتباطی زبان که کارکرد اصلی زبان را ایجاد ارتباط و انتقال معنا میان کنش گران زبانی می دانند. از این منظر، زبان سویه ای اجتماعی می یابد و عمدة نقش آن در اجتماع بررسی می شود. زبان شناسی نقش گرا برای زبان سه فرانقش قائل است که هر یک از منظری به زبان می نگرند و برش های متفاوتی از جهان ارائه می کنند. فرانقش اندیشگانی/ تجربی زبان را ابزار بازنمایی دنیای درونی و بیرونی انسان ها می داند. فرانقش بینافردی زبان را ابزاری برای کنش متقابل میان انسان ها می انگارد و، در نهایت، فرانقش متنی که زبان را در ارتباط با بافت موقعیتی قرار می دهد و زمینة تحقق دو فرانقش پیش گفته را مهیا می سازد و بدین گونه، به همراه ابزار انسجامی، متنیتِ متن را شکل می دهد. در این مقاله، تلاش ما برا ین است که از منظر فرانقش متنی به خوانش شعری از اخوان بنشینیم و، با بررسی نحوة چینش عناصر در متن، چگونگی استفادة سبکی شاعر از این فرانقش ها در بازنمودن ذهن خویش و درون مایة اثرش را نشان دهیم.
توصیفی از گفتار دانش آموزان پایه اول ابتدایی در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی: فرانقش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر کوششی است برای توصیف گفتار کودکان شش ساله، فارسی زبان و تهرانی در قالب نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) که از منظر فرانقش متنی این نظریه انجام شده است. ضرورت و اهمیت چنین پژوهشی از آن جهت است که با وجود اهمیت مطالعه گونة گفتاری در بررسیهای زبانی، پژوهش های توصیفی درباره زبان فارسی و به ویژه گونة گفتاری این زبان و در حوزه گفتار کودکان، بسیار اندکاند. داده های مطالعه شده در این رساله، مشتمل بر بیش از 4200 بند خبری ساده و مرکب است. این داده های گفتاری متعلق به کودکان، از پژوهشی انجام شده در سال های 1380 تا 1384 با نام بررسی واژگان پایه در کودکان ایرانی استخراج و تهیه شده و از طریق بیان چهارده داستان مصوّر (آزمون تولیدی) از سوی بیست کودک فارسی زبان جدیدالورود به پایه اول دبستان در شهر تهران (شامل ده دختر و ده پسر انتخاب شده به طور تصادفی) به دست آمده اند. هر داستان با سه یا چهار تصویر رنگی و گویا نمایش داده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که:
الف) نود درصد از بندهای گونة گفتاری زبان فارسی در کودکان، ساده و ده درصد دیگر، مرکب اند؛
ب) میزان بروز آغاز گرهای تجربی نشان دار در گونة گفتاری زبان فارسی در کودکان، هجده درصد است؛
ج) حذف ضمیر فاعلی در گونة گفتاری کودکان، تمایلی غالب، بی نشان و حدود 55 درصد است؛
د) در گونة گفتاری کودکان، میزان کاربرد آغاز گرهای مرکب/ چندگانه، سی درصد است؛
ه) در توالی های آغاز گرهای مرکب/ چندگانه در گونة گفتاری زبان فارسی در کودکان، این سلسله مراتب مشاهده شده است: متنی- تجربی (98 درصد)< بینافردی- تجربی (5/1 درصد)< متنی- بنیافردی- تجربی (1 درصد)؛
و) آغاز گر متنی در 98 درصد از آغاز گرهای مرکب/ چندگانه به کار رفته است؛
ز) فراوان ترین آغاز گر متنی، کلمه «بعد» و گونه هایش و پس از آن، کلمه «دیگر» و گونه هایش بوده است؛
ح) در بندهای پیرو، آغاز گر متنی بیشتر «که» است و پس از آن، «تا» بسیار کمتر به کار رفته است؛
ط) در گونة گفتاری کودکان، کاربرد آغاز گر بینافردی در آغاز گرهای مرکب/ چندگانه تنها دو درصد است.
بررسی انواع آغازگر در متون تخصصی فیزیک فارسی و انگلیسی از منظر فرا نقش متنی نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، بخشی از متون علمی فیزیک را در دو زبان فارسی و انگلیسی، از منظر فرانقش متنی دستور نقش گراینظام مند هلیدی بررسی کرده ایم؛ پس از تجزیه و تحلیل بند ها، ده نوع آغازگر را شناسایی کرده و میزان کار برد و فراوانی آن ها را نشان داده ایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان وقوع آغازگر ساده در کل پیکره، بیش از آغازگر مرکب (58 در صددر برابر 42در صد) و آغازگر بی نشان، بیش از آغازگر نشان دار )81 در صد در برابر نوزده در صد) است. در این بررسی، انواع آغازگر ها و فراوانی آن ها را در دو زبان فارسی و انگلیسی نیز مقایسه کرده و دریافته ایم که میزان استفاده از آغازگر تجربی محذوف و همچنین آغازگر نشان دار در زبان فارسی، بیش از زبان انگلیسی است؛ اما در انواع دیگر، تفاوت هایی اندک دیده می شود. در این پژوهش همچنین انواع آغازگر ها و میزان استفاده از آن ها را در کتاب ها و مقاله ها بررسی کرده و نتیجه گرفته ایم که تنوع آغازگر در کتاب های فیزیک، نسبت به مقاله های فیزیک در کل پیکره، بیشتر و بسامد وقوع آغازگر در بیشتر آن ها بالا تر است.
توصیف و تحلیل نقش گرایانه آغازگر از منظرِ رویکرد هلیدی، در متن کتاب های فارسی و انشای دانش آموزان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پیکره ای از زبان فارسی، براساس آراء هلیدی (2004)، تحلیل شده است. در انجام این پژوهش، دو هدف و پرسش کلی موردنظر بوده است: نخست آن که آیا ادعاهای مطرح در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به ویژه در کاربرد انواع آغازگر، بر پیکره گردآوری شده از زبان فارسی قابل انطباق است یا خیر. دوم آن که آیا به کمک یافته های این پژوهش می توان ضرورت توجه به دستاوردهای نوین زبان شناسی را، در تدوین کتاب های درسیِ مربوط به آموزش زبان اول و نیز در بهبود کیفیِ مهارت نوشتاریِ دانش آموزان، توجیه کرد. این پژوهش علاوه بر یافتن پاسخ این پرسش ها، به نتایج و اهداف دیگری نیز دست یافته است.
تحلیلی نقش گرا از لالایی های زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانشناختی ژانرهای ادبی یکی از جذابترین حوزه های پژوهش است که میتواند به ما در درک بهتر هنر کلامی کمک کند. در مقاله ی حاضر، اِنگاره ی دستور نقشگرای نظاممند هَلیدی بر لالایی های فارسی اعمال شده است تا لایه-های معنایی لالایی ها واکاویده شود. درابتدا، نمونه هایی از لالاییهای عامیانه ی زبان فارسی گردآوری شد. سپس با درنظرگرفتن فرانقش های تجربی/اندیشگانی، متنی و بینافردی لالایی ها تحلیل شدند. تحلیل لالایی ها بر مبنای فرانقش تجربی/اندیشگانی نشان می دهد که همه ی فرایندهای این فرانقش (مادی، ذهنی، رابطه ای، وجودی، رفتاری و کلامی) در لالایی ها وجود دارد. البته بسامد فرایند ها متفاوت است: مادی بالاترین بسامد رخداد و وجودی کمترین بسامد را داشته است. درادامه باتوجه به فرانقش متنی و بینافردی لایه های معنایی دیگری از لالایی ها نشان داده شد.
بررسی آغازگرهای فرانقش متنی در عبهرالعاشقین روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا زبان را به عنوان یک نظام معانی به همراه صورت هایی می داند که از طریق همین صورت ها، معانی تشخیص داده می شوند. در دستورِ نقش گرای هلیدی، علاوه بر فرانقش تجربی و بینافردی که در درک تجربه ها و بیان روابط بینافردی دخیل اند، مؤلفه معنایی دیگری هم به نام فرانقش متنی وجود دارد که به نوعی، مکمل دو فرانقش یادشده است. در این فرانقش، زنجیره ها و توالی های موجود درگفتمان شکل می گیرند و همچنان که کلام پیش می رود، پیوستگی جریان سخن نیز ساماندهی می شود. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می کند تا به تناسبِ بافتی که در آن بیان شده و با توجه به ویژگی های مترتب بر آن بافت، متن آفرینی کند. نوشتار حاضر بر آن است تا ویژگی های زبان شناختی روزبهان بقلی را در کتاب عبهرالعاشقینبراساس فرانقش متنی واکاوی کند و به کشف نظام معنایی موجود در متن و چگونگی ارتباط متقابل با خواننده دست یابد. بدین منظور بخش هایی از این کتاب برای بررسی از منظر فرانقش متنی انتخاب و در آن به تحلیل و بررسی انواع آغازگرها و میزان بسامد آن ها پرداخته شده است. آن گاه با تعیین درصد انواع آغازگرها و میزان بسامد هریک، مشخص شد که درص د وق وع آغ ازگر متن ی ب سیار بی شتر از آغازگر بینافردی است. این امر نشان دهنده انسجام و هماهنگی بیشتر بندهای عبهرالعاشقیناست که درواق ع رابطه منطق ی و معن ایی ب ین دو بن د را ب ه وج ود م ی آورد؛ در ح الی ک ه آغ ازگر بین افردی نگ رش، اح ساسات و قضاوت گوینده را در ارتباط با پیام نشان می ده د. وجود آغازگرهای تداومی، ساختاری و افزوده پیوندی، سهم بسزایی در پیوستگی کلام و انسجام میان بافت و گسترش مفهوم در بندهای به هم پیوسته دارد.
سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسف اثر احمدبن محمدبن زید طوسی در چارچوب فرانقش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از الگوهای زبان شناختی در بررسی سبک متون مختلف، اعم از ادبی و غیرادبی، می تواند سبک شناسی فارسی را از ورطة تکرار روش های سنّتی بیرون آورد و آن را وارد مسیری نو کند. مسیری که منجر به پویایی بیش تر و کاربردی تر شدن این دانش می شود. به این منظور، در پژوهش حاضر تلاش کرده ایم تا با به کارگیری چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، مشخصاً فرانقش متنی، به سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسفبپردازیم. برای رسیدن به این هدف پس از تجزیه و تحلیل 16 حکایت از کتاب مزبور، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه در نگاه نخست بسامد بالاتر استفاده از آغازگرهای بی نشان و ساده، و نیز کاربرد بیش تر ارجاع برای ایجاد انسجام نثر این حکایت ها را مرسل جلوه می دهد، امّا استفادة نسبی از جملات طولانی و آغازگرهای نشان دار و مرکّب، و نیز بسامد اندک عامل انسجامی حذف و جایگزینی برای ایجاد سجع و موازنه، حاکی از گرایش مؤلّف به نثری بینابین است.
کارکرد فرانقش متنی در سوره همزه بارویکرد زبانشناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نقش گرای هلیدی مبتنی بر سه سطح معنایی است که از آن ها به عنوان سه فرانقش اندیشگانی ،بینا فردی و متنی یاد می شود .در این پژوهش سعی بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی، بند های آیات سوره همزه از منظر فرانقش متنی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داده است که بسامد آغاز گر نشاندار سبب برجسته سازی و القاء بهتر پیام به مخاطب و متناسب با فضای گفتمانی سوره است. هم چنین اطلاع نو در این سوره بیشترین بسامد را دارد؛ زیرا فضای سوره با نفرین و انذار و تهدید جمع آوری کنندگان مال و ثروت «الَّذی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» و عیب جویان «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» است. انسجام دستوری و واژگانی و پیوندی موجب یکپارچگی متن شده و در ارتباط و تبادل منطقی با یکدیگر قرار دارند، که مخاطب را در فهم بهتر متن قرآن یاری می رسانند.
تحلیل گفتمان دو سوره فلق و ناس براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نگاه از دریچه ی زبانشناسی به قرآن کریم افق های جدیدی را در مطالعات قرآنی گشوده است. نظریه مایکل هالیدی یکی از گرایش های زبانشناسی نقشگراست که در حال حاضر توجه زبانشناسان بسیاری را معطوف خود نموده، هالیدی برای اجزای مختلف کلام، فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و متناظر با آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف از این پژوهش بررسی تحلیل گفتمان دو سوره ی فلق و ناس در سطح فرانقش متنی- مبتنی بر نظریه نقشگرای هالیدی- است لذا با بررسی ساخت مبتدا- خبری و اطلاعی دو سوره فلق و ناس و استخراج عناصر و شگردهای ایجاد انسجام دریافتیم که سوره فلق و ناس به لحاظ گفتمان بر مبنای مکالمه و پرسش و پاسخ بوده و استفاده از مؤلفه های گفتمان مدار هالیدی-فرانقش متنی- در میان این دو سوره متفاوت از هم نبوده است، بلکه در انسجام متنشان ادات گوناگون و متنوعی مؤثر است که میزان بهره گیری از این شگردهای انسجامی (دستوری،لغوی یا معنایی) با هم متفاوت است. اولین و مهمترین عامل انسجام و همبستگی متن در هر دو سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با وجوه مختلفش بیشترین بسامد را داراست.
تحلیل سبکی داستان شیخ صنعان، براساس رویکرد نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایه معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفه تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند.
تحلیل سبکی داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 71
حوزههای تخصصی:
هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن ها، می توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف، از جمله؛ دستور نقش گرا داراست. از این روی، از میان داستان های مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ ه ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه ها- باهم آیی، باهم آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل های به کار رفته، گذشته و فاعل ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای بندی حقیقت گزاره ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
نگاهی تازه به کاربرد تک واژ «که» در بندهای ساده از منظر دستور نقش گرای نظام مند
حوزههای تخصصی:
تکواژ «که» که در ساخت زبان فارسی انعطاف و تنوع معنایی و نحوی بسیاری دارد تاکنون ظاهراً در هیچ نوشته یا اثر پژوهشی از منظر یک نظریه جامع زبان شناسی بررسی نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است، از میان نقش های چندگانه آن، کاربرد این تکواژ را در بندهای ساده زبان فارسی از دیدگاه دستور زبان شناسی نقش گرا بررسی کند. در این جستار، تکواژ از دیدگاه نقشی که در ساختار بند به مثابه پیام (فرانقش متنی) و نقشی که به مثابه تعامل و تبادل (فرانقش بینافردی) ایفا می کند، در نمونه بافت های زبانی با روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است. نویافته ها حاکی است که این تکواژ در واحد زبانی بند، نقش آغازگرنما را بر عهده دارد و آغازگر را از نظر معنایی فشرده سازی و آماده انتقال و پیشبرد جریان پیام می کند. همچنین از منظر فرانقش بینافردی، نگرش گوینده را نسبت به خود و مخاطب و نوع مناسباتی که بین آن ها شکل می گیرد، برجسته نمایی می کند. یافته های پژوهش می تواند توجه پژوهشگران را به کاربست بیشتر رویکردهای نوین دستوری، از جمله دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به ظرفیت های بکر و شگرف زبان فارسی جلب کند.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ با تکیه بر فرانقش متنی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
83 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه ی زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمار می رود و به تجزیه وتحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. در پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، به تحلیل معناشناختی زبان عرفانی حافظ پرداخته می شود. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش متنی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آن ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های عرفانی شاخص در زبان عرفانی حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه ی مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده ی دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی-اجتماعی زمانه ی اوست. دستاورد تحقیق، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن مبرّا می کند.
بررسی گفتمان کودکان اوتیستی برپایه فرانقش بینافردی و متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
65 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی گفتار کودکانِ 6 تا 10 ساله دارای اُتیسم بر اساس فرانقش بینافردی و متنی در نظریه نقش گرایی هلیدی (Halliday, 2014) است. دو گروه از کودکانِ سالم و دارای اُتیسم، گروه های شاهد و تجربی پژوهش را شکل می دهند که به روش تصادفیِ طبقه ای انتخاب شده اند. داده های گفتاری هر دو گروه، ثبت شده و بر اساس فرانقش بینافردی و متنی مورد تحلیل قرار گرفته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که آیا فرانقش بینافردی می تواند در بررسی جمله های افراد مبتلا به اتیسم مؤثر باشد و اینکه گفتمان افراد مبتلا به اتیسم چگونه بر اساس مدل فرانقش متنی نقش گرایی هلیدی بازنمایی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط بینافردی در کودکانِ مبتلا به اُتیسم، به دلیل کم حرف بودن و تمایل نداشتن به برقراری ارتباط، بسیار ضعیف است. بین میزان به کارگیری مقوله وجهیت در دو گروه کودکان مبتلا به اُتیسم و کودکان سالم، تفاوت معناداری وجود دارد. هرچند که در کاربرد مقوله قطبیتِ منفی، تفاوت آشکاری بین دو گروه مشاهده نشد و هر دو گروه، به استفاده از جمله های مثبت تمایل داشتند. مبتلایان به اُتیسم، درک شفافی از مفهوم زمان نداشتند و در جمله های خود از زمان حال بیشتر بهره می بردند. از نظر وجه، وجه های اخباری و امری پرکاربرد بوده و کاربرد وجه التزامی بسیار محدود است. فاعل و نیز آغازگرها در گفتار مبتلایان به اُتیسم، اغلب واژه های ملموس و در دسترس هستند. یافته های این پژوهش می تواند برای مربیان کودکان دارای اُتیسم، روان شناسان و زبان شناسان مفید باشد.
ساخت مبتدایی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
183 - 203
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسیِ نقش گرای نظام مند هلیدی، مقوله ساخت مبتدا – خبر است که به وسیله آن می توان فرایند مبتداسازی و ساخت اطلاع کهنه و نو را در هر متنی از جمله منطق الطیر مورد بررسی قرار داد. از این رو، با روش توصیفی – تحلیلی درصدد هستیم تا مسأله انواع آغازگرهای ساده و مرکب را بر طبق رویکرد مایکل هلیدی در منطق الطیر مورد بررسی قرار دهیم. هدف از تحقیق، بررسی بسامد بیشترین نوع آغازگر، قلب نحوی و تبیین اغراض کلامی پنهان در ژرف ساخت متنی منطق الطیر است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که درصد وقوع آغازگرهای مرکب، بیش از آغازگرهای ساده بوده است که این عامل، بیانگر قرابت متن با گفتار بوده و نمایان می سازد که عطار از تمامی ظرفیّت ها در جهت درک و فهم بهتر مخاطب استفاده کرده است. در آغازگرهای ساده، شاعر با استفاده از جابه جایی ارکان جمله، از ساخت مبتدایی فعل، بیش از دیگر ساخت های آغازین مفعولی، متممی، صفتی، پرسشی و قیدی استفاده کرده که سبب برجسته سازی و نشان دار شدن ساخت اطلاع بندها شده است. از میان آغازگرهای مرکب، آغازگرهای متنی، بسامد فراوانی نسبت به آغازگرهای بینافردی دارند. آغازگرهای متنی، در انسجام و پیوستگی این منظومه تأثیرگذار هستند.
تحلیل زبان شناختی سوره مزّمّل؛ نگاهی نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
177 - 210
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سوره مزّمّل بر اساس نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساز و کار های مربوط به بازنمایی مقولات وجه نمایی، یافتن انواع نقش های گفتاری به کار رفته در متن این سوره، مشخص ساختن انواع فرایند های به کاررفته و در پایان، یافتن انواع ساخت های آغازگری است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بند های این سوره وجه خبری است و این نتیجه مبیّن این نکته است که بیشتر آیات جنبه واقع گرایانه و توصیف حقایق دارند و همچنین، خداوند می خواهد با استفاده بیشتر از این وجه، قطعیّت سخن خود را برساند و نوعی حسّ اطمینان در مخاطب ایجاد کند. همچنین، زمانِ حال، زمان غالب در متن سوره مزبور است و ازآنجا که زمان حال زمانی است که دامنه آن وسیع و درواقع شامل همه زمان ها نیز می تواند باشد، گوینده در متن این سوره بیشتر افعالی با زمان حال را به کار برده است. بررسی قطبیّت بند ها حاکی از درصد بالای قطبیتِ مثبت نسبت به قطبیت منفی است و این غالب بودن قطبیت مثبت درکنار غالب بودن وجه خبری، قطعیت سخن گوینده را بیشتر می کند. به علاوه، بر اساس فرانقش بازنمودی، فرایند مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد. فراوانی بالای فرایند مادی به دلیل عینی بودن کلام در متن سوره است؛ هرچه سخن عینی تر باشد، متن تأثیرگذار تر است. بر اساس فرانقش متنی، ساخت آغازگر بیشتر بند ها بی نشان است و این غالب بودن نشان می دهد که گوینده در تلاش است تا از همان سازوکار متداول در زبان روزمره، در ساخت اطلاعی بهره بگیرد.