مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خلیل حاوی
حوزه های تخصصی:
برخی از محققان، مکتب باروک و سبک هندی را بر یکدیگر منطبق دانسته اند. در این مقاله ضمن معرفی کتاب باروک و بررسی وجوه اشتراک و افتراق این دو مکتب، نتیجه گرفته شده است که مکتب باروک و هندی که در شرایط خاص و متفاوت در دو گیشه عالم پدیده آمده اند و تصادفا تقارن زمانی نیز دارند،....
بررسی تطبیقی اسطوره سندباد در شعر بدرشاکر السیاب و خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدر شاکر السیاب شاعر عراقی و خلیل حاوی شاعر لبنانی، هر دو نسبت به زندگی و وضعیت نابسامان جامعه خویش که در گرداب عقب ماندگی، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبین بوده اند. به کارگیری هنرمندانه میراث گذشته و اسطوره ها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهای ماجراجویانه سندباد در شعر این دو، ابزاری مناسب برای بیان واقعیت های تلخ جامعه آن روز بوده است.
سیاب، هرچند در آغاز امیدوار بود و اسطوره را برای بیان مقاصد انقلابی خود به کار می برد، اما طولی نکشید که روحیه یاس بر او غالب شد. قصایدی که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به این دوره است. سندباد در واقع، توصیف دردهای جسمی و روحی شاعر و پژواک صدای عراق معاصر است که تغییرات سیاسی و اجتماعی آن، با ناکامی روبرو شده است.
اما خلیل حاوی با استفاده از این اسطوره، از یک سوی مانند سیاب به بیان دردها و رنج های خود و ملت خویش می پردازد و از سوی دیگر، سندباد نزد او بعدی دیگر نیز می یابد و تبدیل به نماد تمدنی جدید می گردد. بنابراین، سندبادِ خلیل حاوی با انجام سفرهای مخاطره آمیز و موفقیت در آنها، به اهدافی دست می یابد که سندباد سیاب از عهده آنها برنیامده است. در یکی، رویارویی بین امید و نوامیدی آشکار است و در دیگری، یاسی مطلق بر همه جا سایه افکنده است.
بررسی نمود اگزیستانسیالیسم در شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا نمود اگزیستانسیالیسم را در اشعار خلیل حاوی مورد بررسی قرار دهد. سروده های خلیل حاوی به روشنی، بازگو کننده حال پریشان او و ترسیم گر ژرفای نومیدی در نگاهش نسبت به سرانجام انسانِ آواره در هستی است؛ سروده هایی که به زیباترین شکل ممکن، تصویرگرِ رنج جانکاه اگزیستیالیستی است که خویش را در حلّ معمّای هستی ناتوان یافته و در این تیره خاکدانی که زمینش می نامند، جز آوای بلند مرگ، چیز دیگری نمی شنود و زمزمه های حوّای ذهنش نیز برآن است تا او را به خوابی ابدی فرو برد. مهم ترین مؤلفه هایی که در این جستار به عنوان مدار اصلی بازکاوی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر خلیل حاوی مورد توجه قرار گرفته اند، عبارت اند از: مرگ اندیشی و هراس از مرگ در ذهن خلیل حاوی، رابطه میان مرگ و گناه، رابطه میان پریشانی و نگرانی با احساس گناهکاری، توجّه به زمان به عنوان محور اصلی بودن هستنده در جهان و سرانجام، نمود احساس بی قراری و نا امنی در جهان کنونی.
بررسی کهن الگوی«آنیما» و «تولد دوباره» در ذهن و زبان خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگو، صورت ازلی، صورت مثالی و به بیان یونگ، «آرکی تایپ»، عبارت از طرح کلی آن دسته از رفتار های بشری است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارند. از مهم ترین کهن الگو هایی که یونگ،آن ها را بررسی کرده است، می توان آنیما (مادینه روان مرد)، آنیموس (نرینه روان زن)، پرسونا (نقاب اجتماعی فرد)، سایه و خود را نام برد. هدف اصلی از نوشتار حاضر، بررسی نمود آنیما در ذهن وزبان شاعر و اندیشمند معاصر عرب، خلیل حاوی است؛ زیرا واکاوی سروده های این شاعر، به ویژه دو مجموعه نهر الرماد و بیادر الجوع او، حضور آنیما را در ذهن سراینده و نمود آشکار و ماندگار آن را درزبان سروده هایش آشکار می کند.
أشکال التناص الدینی فی شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحق أن التراث الدینی ذو مکانه مرموقه فی شعر خلیل حاوی (1919-1982) الشاعر اللبنانی المعاصر ویشکّل مکوّناً أصلیاً وخفیّاً لقصائده. فقد أتاحت الاستفاده من إمکانیات هذا التراث للشاعر أن ینوّع فی أسالیبه بالابتعاد عن الغنائیّه والخطابیّه ومنح لغته الشعریه بعداً جمالیّاً. والمقاله هذه تعمد إلى دراسه استدعاء التراث الدینی (التوراه، الإنجیل والقرآن) و توظیفه فی شعرالشاعر تحت قوانین التناص، اعتقاداً بأن أشدّ الشعراء أصاله و تفرداً، یحور إلى الموروث، ویقع فی ما یسمیه رولان بارت "" التذکر ""، وأن الإنفراد المطلق أمر یعزّ على أیّ انسان، إلا إذا شاء ألّا یقیم أیّه علاقات بین الألفاظ. من المستنبط أن الشاعر من خلال تناصاته الدینیه یحرص على أن یتحدّى القضایا السیاسیه والاجتماعیه للوطن العربی، فضلاً عن أنه یرکّز على التناص العکسی فی الکثیر الأکثر ویعطی النص الدینی الخفی لسبب أو لآخر مضموناً مأساویّاً.
بررسی تطبیقی اسطوره های دینی در اشعار خلیل حاوی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصاً اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
توظیف أسطورة العنقاء (قُقنوس) فی قصیدتی «قُقنوس» لنیما یوشیج و«عصرالجلید وبعد الجلید» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أسطورة طائر العنقاء أو ققنوس من أهمّ الأساطیر الّتی استخدمها الشّعراء المعاصرین فی أشعارهم. ومن أولئک الشّعراء؛ نیما یوشیج رائد الشّعر الحر فی الأدب الفارسی الحدیث، وخلیل حاوی. ونحن نحاول فی هذا المقال أن نجیب على هذا السّؤال: هل الشّاعران نجحا فی توظیف هذه الأسطورة فی قصیدة ققنوس وعصر الجلید وبعد الجلید؟ وبعد دراسة الأسطورة فی القصیدتین المذکورتین سنرى أنّ الشّاعرین وظفا هذه الأسطورة لکی یصوّرا أجواء بیئتهما الاجتماعیّة. کما استخدما کیفیّة مماته وحیاته من جدید تعبیرا لأملهما وأهدافهما السّامیة. وقد تناولت فکرتهما العناصر الموجودة فی الأسطورة بأحسن صورة. أمّا المنهج الّذی انتهجه هذا البحث هو المنهج المقارن الّذی یرکّز علی وجوه الشّبه والخلاف فی استخدام أسطورة العنقاء (ققنوس).
کشمکش سیاسی اجتماعی در شعر خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
123-144
حوزه های تخصصی:
بیان نمایشی یکی از انواع تمهیدات ادبی به شمار می رود. شاعر معاصر به منظور عینیت بخشیدن به افکار خویش از شیوه های مختلف نمایشی بهره می گیرد.کشمکش از اساسی ترین شگردهای این فن است، زیرا به اثر ادبی بعدی دو سویه می بخشد و ارتباط آن را با زمان، جامعه و هستی میسر می کند، همچنین میان نگرش غنایی و موضوعی پیوند برقرار می سازد. وجود مشابهت های فراوان میان خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث از جمله زیستن در شرایط سیاسی اجتماعی یکسان، بهره گیری از بیان نمادین و شیوه های مختلف نمایشی ، سبب شد از منظر برون متنی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی چگونگی به کارگیری شگرد کشمکش سیاسی اجتماعی توسط این دو شاعرهمچنین تفاوتها و شباهتهایشان در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. بررسی اشعار حاوی و اخوان ثالث نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل ضمنی و با عنایت به نمادهای مکانی، زمانی و طبیعی شگرد کشمکش را در مقوله های سیاسی اجتماعی به کار گرفته اند . تفاوتشان در زمینه به کار گیری این شگرد، غالبا در ارتباط با مصادیق نمادها می باشد.
تحلیل قصیده البحّار و الدرویش (دریانورد و پارسامرد) بر پایه نظریه ی ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریه ی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظم های سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دوره ی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآورده های ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّت های روانی و سوژه هایی که مسیر تکاملی خاصی را می پیمایند، مفید و مؤثّر است و برای تحلیل همه جانبه ی چنین شخصیّت هایی به کار می آید. در میان قصائد عربی برخی از آن ها ممتاز و در درجه ی اولی اهمیّت قرار می گیرد، از جمله ی آن ها قصیده ی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونه ای نمادین از رابطه ی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن می گوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریه ی لکان و عناصر سه گانه در نظریه ی او به تحلیل قصیده ی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان می دهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّت های نمادین دریانورد و درویش آن ها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنش های شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق می افتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان می پذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.
واکاوی تصویر، به مثابه کارپایه شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر مدرن را شعر تصویر می نامند؛ زیرا یکی از جلوه های هنر شاعری در عصر معاصر، تخیل بدیع و خلق تصاویر نو همراه با کشف رابطه ای جدید بین پدیده هاست. واکاوی تصویر، جهان کوچکی از دنیای بزرگ شاعر است و پرده برداری از آن، پرده برداشتن از ذات و وجود هنرمند است و شیوه تعامل او را با این جهان نشان می دهد. تخیل عرصه وسیعی برای تصویر است چون در لحظه ای کوتاه، زمانی بیکران و در مکانی محدود، سرزمینی پهناور را به تصویر می کشد. در پژوهش حاضر، به علت بعضی تمایلات خاصی که خلیل حاوی، شاعر معاصر لبنانی، در تصویر گری داشته و خصوصیات تصویرهای دقیق و ملموس و عینی او را با رویکرد تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار خواهیم داد تا با واکاوی مهم ترین علل این ابداع شاعرانه و سازه های اصلی شکل دهنده آن، بتوانیم با فضایی که بازنمود جهان بینی و نگرش خاص این شاعر تصویرگراست، آشنا شویم. بررسی این خصیصه و کارکرد آن در شعر حاوی به عنوان یکی از بن مایه های شناختی در شعر عربی، انتقال دهنده مفاهیمی چون فلسفه زدگی، ابهام، اضطراب و سرگشتگی به مخاطب است، مسلماً کشف و بیان این شاخصه ها در فهم بهتر مضامین ژرفِ فلسفی شعر این شاعر تأثیر زیادی دارد. نیز به کارگیری تصویر در شعر او که اغلب نمادین و رمزآلود است، به عنوان محوری اصلی برای بیان بزرگ ترین تجربه های حسی و ذهنی شاعر مورد استفاده قرار می گیرد.
مقایسۀ تطبیقی کارکرد اسطوره در شعر خلیل حاوی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره ها برپایۀ فطرت آدمیان شکل می گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می شوند؛ ازاین رو، باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیات دانست. شاعران و ادیبان هرگاه آمال و آرزوهای ملت خود را در خطر می دیدند به اسطوره روی می آوردند. یکی از پرتحول ترین دوره های ادبی در ادبیات فارسی و عربی دورة معاصر است که با بررسی آثار و افکار شاعران این دو سرزمین می توان دریافت که تحت تأثیر عواملی هم چون تحولات سیاسی اجتماعی، نفوذ استکبار، فشار استبداد داخلی، و ... شاعرانی چون قروی، فؤاد خطیب، و خلیل حاوی از لبنان و فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار، منوچهر آتشی، و ... از ایران به منظور شکل دهی وطنی با جلوه های ملی و مبارزه با استبداد و احیای هویت ملی سروده های خود را با اسطوره گرایی عجین کرده اند. در پژوهش حاضر، جلوه های اسطوره در شعر خلیل حاوی (1919- 1982 م) و منوچهر آتشی (1310- 1384 ش) با روش توصیفی تحلیلی و برپایۀ مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی می شود. توجه به کارکرد اسطوره به عنوان ابزاری برای بیداری ملت و توجه به جنبه هایی از میراث کهن اسطوره های فارسی و عربی و اساطیر یونانی که انسان معاصر را به مقاومت و ایستادگی دربرابر ظلم و ستم فرامی خواند، مهم ترین وجوه همانندی و تشابه در شعر دو شاعر است.
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
الصور الإشاریه (التناصیه) للموت عند خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
إنّ الصور الإشاریه هی الصور التی استقاها الشاعر من مصادر نصیه أخری واستخدم تجاربه الأدبیه لإیصال المعنی المراد. ویتمثل هذا المفهوم فی الأنظمه المفاهیمیه للمقاربات النقدیه المعاصره ضمن عناوین مثل التناص، واستدعاء الشخصیات، وتوظیف التراث، والقناع و یشملها جمیعاً. تحاول هذه الدراسه - قدر المستطاع - ضمن المنهج الوصفی- التحلیلی تبیین ما استقاه الشاعر اللبنانی المعاصر خلیل حاوی من المصادر التراثیه العربیه والعالمیه لخلق صوره الإشاریه لتصویر ظاهره الموت وما یدور حولها من مفاهیم وقضایا. سیری القارئ فی نهایه المطاف أن هذا الشاعر الفذ یتمتع بقدر کبیر من المعلومات والثقافه الأدبیه إذ یدخل فی دائره معارفه الکثیر من النصوص والمعارف الأدبیه تراثاً عربیاً کان (مثل المتنبی، و المعری، و جبران خلیل جبران ) أو عالمیاً (مثل إلیوت، ولورکا) أو النصوص الدینیه (مثل الإنجیل والقرآن الکریم )، وکیف یحور ویدمج هذه النصوص فی ثنایا شعره.
إسقاط التجربه القصصیه الإنجیلیه على الواقع السیاسی العربی فی شعر خلیل حاوی (قصیدتا لعازر 1962 والأم الحزینه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
استحضر خلیل حاوی قصصاً من الدیانه المسیحیه فی شعره، مستفیداً منها للتعبیر بها عن الواقع السیاسی، محدثاً فیها تغییرات تفی برؤاه الفنیه الحدیثه وتشی بمواقفه السیاسیه. فاستعان بقصتی(لعازر 1962 والأم الحزینه) للتعبیر عن الواقع السیاسی المریر فی الوطن العربی رمزیاً حیث تبلورت رؤیته التشاؤمیه فیهما؛ وقد برز تشاؤمه فی إلقائه مفاهیم سلبیه کالیأس والضعف والحرمان والفشل. هذه الدراسه ترنو إلى فهم تعبیر خلیل حاوی الشعری، کما تبیّن کیفیه استحضاره القصه التراثیه وأسلوبه فی استخدامها للتعبیر عن القضایا السیاسیه خاصه فی قضیه السیاده والعلاقه بین الحاکم والمحکوم فی الوطن العربی. عالجت هذه الدراسه آراء الشاعر فیما یخص(الحاکم والمحکوم) وعلاقاتهما فیوبّخ "قیادات بلا کفاءات" ویطالب باستبدالها ب "قیادات ذی کفاءات" مؤمّلاً نفسه بظهور بطل یخلص الشعوب العربیه ممّا هی فیه. فللشعوب العربیه فی القصیدتین سهم کبیر؛ لذا تری الشاعر یعاتبها على خنوعها ورکونها ویطالبها بالنهوض والبعث. أما الشعب الفلسطینی(خاصه الأمهات الفلسطینیات) فقد مدحه الشاعر فاحتل مکانه مرموقه فی شعره؛ کما تطرق إلى ظلم الصهاینه فانتقدهم وذکر مثالبهم. وقد تبیّن من الدراسه أنّ طریقه خلیل حاوی الشعریه فی القصیدتین المدروستین قد اعتمدت على التعبیر الرمزی وذلک باستحضار رموز تراثیه بنظره تشاؤمیه حالکه ضمّنها کثیراً من النقد اللاذع.
نقد و تحلیل «ادبیت» در چکامه ی « لِعازر عام 1962 » از خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 59
حوزه های تخصصی:
خلیل حاوی، شاعر نام آور لبنانی است که با اشعار عمیق و معانی فلسفی اش، به عنوان شاعرِ فیلسوفِ معاصر عرب، شناخته شد. علاوه بر معانی فلسفی اش که از او چهره ای متفاوت از دیگر شاعران معاصر ارائه می دهد، عرصه ی شگفت انگیزِ دیگری که حاوی یکه تازِ بی رقیب آن است، ساحت زبان و صورت شعر است. از جمله زیباترین چکامه های حاوی، قصیده-ی «لعازر عام1962» است که شکل و صورت آن، در زیباترین هیئت تجلی یافته و در پیوندی عمیق با معناست. با توجه به تمرکز بیشتر پژوهش های ادبی پیرامون آثار خلیل حاوی بر محتوا و معانی ، ضرورت وجود پژوهشی متن محور احساس می شد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند با نگاه فرمالیستی و متن محور، ادبیت یا به تعبیری وجه ادبی قصیده ی لعازر، یکی از زیباترین قصاید خلیل حاوی را مورد بررسی قرار دهند و از دریچه ی سازه های شعرآفرینی چون رستاخیز واژگان و آشنایی زدایی و تبیین نقش مهم این دو عنصر در انتقال معنا، اعجاز شعری حاوی را بر دوستداران شعر عربی روشن تر گردانند. در این پژوهش مشخص گردید که خلیل حاوی با ابداع در اسالیب زبانی و به کارگیری شگردهای ادبیت متن، تا حد زیادی توانسته است، سازه های زبانی را به بهترین شکل در خدمت معنا به کارگیرد و پیوند محکمی میان دو عنصر زبان و معنی برقرار کند.
دراسه أسلوبیه فی قصیده «البحار والدرویش» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۵
45 - 65
حوزه های تخصصی:
تقدم نقد النصوص الأدبیه فی العصر الحدیث وتفرعت منه المدارس والمناهج النقدیه العدیده، منها المنهج البنیوی والمنهج التفکیکی والمنهج التلقی. لهذه المناهج دور بارز فی تحلیل النصوص الأدبیه إما نصوص قدیمه وإما المعاصره. إن االبنیویه التی تلیها الأسلوبیه تشتغل بدراسه کیان النص الأدبی فی عده مستویات منها الإیقاعیه، اللغویه، الترکیبیه والبلاغیه أو الدلالیه. تستهدف هذه المقاله أن تحلل قصیده «البحار والدرویش» لخلیل حاوی علی أساس تلک المستویات. إن الأبنیه الإیقاعیه والتصویریه واللغویه والترکیبه فی القصیده تکون فی خدمه مضمونها المزدوج والمتناقض الذی یرید أن یلقیه الشاعر ونشاهد تناغماً قویاً بین تلک المستویات. المنهج المستخدم فی هذه الدراسه هو المنهج الوصفی – التحلیلی.
توظیف الرموز الأسطوریه فی شعر خلیل الحاوی؛"بیادر الجوع" أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۸
67 - 90
حوزه های تخصصی:
ما إن تذکر الحرکه الشعریه للنصف الثانی من القرن العشرین حتی یذکر خلیل حاوی فی طلیعه البارزین من روّادها. یبدو أنَّ حاوی بحکم ثقافته الفلسفیه المعمّقه لا یمکنه أن یرضی لشعره بأقل من أن یکون فتحاً فی باب الإدراک الإنسانی، ولا یمکنه أیضاً أن یرضی للشعر بأقل من أن یکون فتحاً مستمراً فی باب الرؤیا والأداء التعبیری. أما الرمز الأسطوری لا یأتی فی دیوان «بیادر الجوع» خطفاً بل یأتی متأنیاً تغرزه ثنایا القصیده، وتشکل منه بأناه وتبصر فکری إطاراً وخطوطاً ولوناً فی اللوحه التی تشکل منها القصیده. لهذا یعنی هذا البحث مستخدماً الأسلوب الوصفی - التحلیلی بدراسه توظیف الرموز الأسطوریه فی دیوان «بیادر الجوع».
دراسه أسلوبیه فی قصیده "البحار والدرویش" لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۹
83 - 107
حوزه های تخصصی:
تقدم نقد النصوص الأدبیه فی العصر الحدیث وتفرعت منه المدارس والمناهج النقدیه العدیده، منها المنهج البنیوی والمنهج التفکیکی والمنهج التلقّی. لهذه المناهج دور بارز فی تحلیل النصوص الأدبیه إما نصوص قدیمه وإما معاصره. إن البنیویه التی تلیها الأسلوبیه تشتغل بدراسه کیان النص الأدبی فی عده مستویات منها الإیقاعیه واللغویه والترکبیه والبلاغیه والدلالیه. تستهدف هذه المقاله أن تحلل قصیده «البحار والدرویش» لخلیل حاوی علی أساس تلک المستویات. إن الأبنیه الإیقاعیه والتصویریه واللغویه والترکیبه فی القصیده تکون فی خدمه مضمونها المزدوج والمتناقض الذی یرید أن یلقیه الشاعر ونشاهد تناغماً قویاً بین تلک المستویات. المنهج المستخدم فی هذه الدراسه هو المنهج الوصفی – التحلیلی.
تحریر الإنسان المعاصر من الأزمه فی أشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
127 - 142
حوزه های تخصصی:
تحتوی أشعار خلیل حاوی علی صدی الإنسان المعاصر ومصاعبه التی تتحدث عن الألم والمعاناه والظلم الذی تحمله. فهو یعتبر الإنسان فی عصرنا الحاضر، وخاصه الإنسان العربی المعاصر، مخلوقاً أسیراً وقع فی الأزمه الحالیه، ومحاطاً بالقمع. کما تناول فی قصائده المظلمات والأزمات التی جعلت الرجل العربی الحدیث، وخاصه الجیل المعاصر، راکداً، لدرجه أن قصائده تصور أزمه عمیقه ومأساه، وهذه هی نفس الأزمه والحزن الذی أصبح أساس الوجود الإنسانی المعاصر؛ و الشاعر المعاصر لا یجهل وعی الإنسان المعاصر بقهره ومشاکله، ویسعی إلی تفسیر الإنسان المعاصر بالمبدأ الإنسانی. خلیل حاوی لدیه أفکار لإنقاذ البشر فی أشعاره و یستخدم خبراته الوجودیه و یعبر عنها. یعتقد حاوی أن الإنسان المعاصر من أجل إنقاذ نفسه جعل حریه عنوان حیاته وبشعارات مثل؛ الأمل، فی انتظار المعجزه، وبالیقین، النضال، الثوره، الإنتفاضه والمثالیه یحاول العمل بهذه الأفکار وجهوده ونضالاته من أجل إنقاذ الإنسانیه، وخاصه الرجل العربی، وفی کل هذه الظروف یأمل فی تحقیق الحریه التی یرغب فیها.
دراسه جمالیّات اللغه الشعریّه عند خلیل حاوی(سدوم وبعد الجلید نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
9 - 31
حوزه های تخصصی:
تغیرت لغه الشعر فی العصر الحدیث إثر الظروف الجدیده التی طرأت علی المجتمع العربی فقام الشعراء بتجدید لغتهم الشعریه. الشاعر خلیل حاوی کنظائره من الشعراء المعاصرین قام بتجدید فی لغته الشعریّه بأجزاءها المختلفه. واتخذها وسیله للإبداع ولغته الشعریه لها جمالیه ینبغی دراستها. فالمقاله هذه اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، یتناول الحدیث عن جمالیّات اللغه الشعریّه عند شاعرنا هذا محاولا للحصول علی المکونات الجمالیه فی قصیدتی «سدوم» و«بعد الجلید»، تحاکی نتیجه البحث بأنَّ لغه شعر حاوی فیها القوّه فی العباره والنّضاره وفی بعض الأحیان نراه یستخدم لغه زاخره بالحیاه والعاطفه. ومن بعد جمالیه اللغه الشعریه أعطی الشاعر للشعر مناخاً شعوریا جدیداً من خلال استخدام التقنیات التی حققها علی الصعید الدلالی والتشکیلی وأدت هذه التقنیات إلی جمالیه فی لغته الشعریه. ومن أهمّ عناصر الجمالیه عنده تکرار المفردات للتأکید علی المعنی وخلق الموسیقی، والتحول فی بنیه الجمل، واستخدام الضمیر الذاتی دلاله علی اهتمام الشاعر بالشعب، والمفارقه التصویریه، والإنزیاح بنوعیه الترکیبی والإستبدالی وتوظیف أسطوره تموز.