مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حس آمیزی
حوزه های تخصصی:
شعر معمولا حاصل تجربه ها و یافتههای شاعر است. بسیاری از این تجربهها و یافتهها تنها به یاری یکی از حواس به دست نیامده است. شاعر برای بیان کردن و انتقال دادن اینگونه موارد نیازمند ان است که حواس گوناگون مخاطب را همزمان تحت تاثیر قرار دهد. یکی از راههای این کار حسامیزی است. این ارایه گاه از راه به کار بردن واژگان و تعبیرات مربوط به حسی درباره حس دیگراست؛ همچنین ممکن است با استفاده از معانی ایهامی یک واژه دو یا چند حس را به طور همزمان تحت تاثیر قراردهد. کاربرد حسامیزی در ادبیات غرب گاه بر اثر نظریه ارتباطها یا عقیده به پیوندی نهانی میان پنج حس است. این نظریه میتواند با نظرمولانا درباره حواس قابل مقایسه باشد. گاهی دیگر حسامیزی حاصل حالت سینستزی در شاعر است. حالتی که احتمالا شاعرانی چون رمبو و ویکتور هوگو تجربه کردهاند. حسامیزی در ادب کهن فارسی نمونه های محدودی داشته است. بسامد ان در سبک هندی افزایش یافته و در شعر معاصر رواج کامل پیدا کرده است. سیر این تحول در مقاله حاضر بررسی شده است.
بررسی ایماژهای خیالی و نقش عنصر خیال در شعر بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر خیال در شعر بسیار مهم است؛ اگر چه برخی از ناقدان، قید خیال را در شعر زاید می دانند و می گویند هر شعر علاوه بر دارا بودن وزن و آرایه، خیال انگیز نیز هست. سبک هندی بیانگر واقعی اشعار خیال انگیز است و شاعران هندی، بویژه بیدل، در این خصوص نیک درخشیده اند. باریک اندیشی، خیال انگیزی، به کارگیری ترکیبات نو، تشخیص بخشیدن به چیزهای بی جان، بهره گیری از نمادها و تلمیحات، استفاده از شیوه های شاعران گذشته، سادگی بیان و تازگی زبان شعری، توصیف طبیعت، بازی با کلمات و تکرار قافیه، بسامدها، حس آمیزی، تناقض، (پارادوکس) و عرفان از ویژگیهای شعر بیدل است.
بررسی حس آمیزی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسامیزی ـ آمیختن ویژگی های دو حس از حواس پنج گـانه ظاهـری ـ از صور خیالی است که در ادبیات فارسی سابقه کاربرد طولانی دارد، اما نام گذاری و رواج آن به دوره معاصر برمی گردد. در این مثال پس از ذکر تعاریف و معرفی پیشینه کاربرد حسامیزی، درباره ساختار بلاغی و شکل دستوری آن مطالبی آمده و سپس انواع حسامیزی در غزلیات بیدل دهلوی از نظر ترکیب ویژگی های حواس با یکدیگر - که شامل نه گونه است- ارایه شده و سرانجام به معرفی گونه ای دیگر از این لطیفه ادبی - که حاصل ترکیب یک مفهوم انتزاعی (عقلی) با یک ویژگی از حواس ظاهری است - و تقسیم بندی پنج گانه ای که برای آن در نظر گرفته ایم، پرداخته شده است.
حس آمیزی: سرشت و ماهیت
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند حس آمیزی را بر بنیان نگاهی شناختی به ساختار زبان، مورد بررسی و بازکاوی قرار دهد. بنیان نظری این تحقیق بر نظریات جوزف استرن، معناشناس؛ استفان اولمان، زبان شناس و آزگود دانشمند روان شناس استوار شده است. نویسنده از این رهگذر تلاش می کند تا ماهیت این عنصر زبانی را از استعاره تبیین و بر فرایندهای ادراکی و تاثیرات عاطفی و ذهنی گوینده هنگام کاربرد حس آمیزی تاکید کند. از این رو پس از طرح و تشریح فرایند شکل گیری حس آمیزی، آن را به عنوان یک مقوله ادراکی و عصب شناختی مورد بررسی قرار داده، ساخت و ساختار حس آمیزی را با ذکر نمونه هایی از ادب فارسی تشریح می کند. آنگاه پدیده حس آمیزی در هنر و پدیده های زبانی (شعر و نثر) مورد بازکاوی قرار می گیرد. دستاورد علمی، پژوهش حاکی ازاین مطلب است که حس آمیزی به لحاظ ماهیت، استعاره ای است که در آن از یک مقوله ادراکی به مقوله ادراکی دیگر نوعی انتقال معنی، بربنیان تشابه و تداخل دیده می شود. این مسئله ریشه در ساختار استعاری و نظام گزینشی تفکر انسان دارد. همین امر سبب می شود که حس آمیزی در شاخه های گوناگون هنر از جمله سینما، نقاشی و موسیقی فراوان به کار گرفته شود. مکتب های ادبی نیز به حسب ایدئولوژی و تفکر گروهی خود، از حس آمیزی نه فقط برای تصویرآفرینی، بلکه برای انتقال معنی و تاثیر ادراکی بر مخاطب به گونه های متفاوتی بهره می گیرند.
مقاله به زبان عربی: هنجارگریزی و دلالت های خیال آمیز آن در شعر مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسفر رسی تطبیقی تصاویر دگرگون شده در شعر دو شاعر) ((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی و دلالت های خیال آمیز آن در شعر مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسف (بررسی تطبیقی تصاویر دگرگون شده در شعر دو شاعر) علی سلیمی* رضا کیانی** حواس پنجگانه نقشی مهم و متمایز در تشکیل تصاویر بلاغی دارند و ابعادی فنی وهنری به شعر می افزایند که در تعمیق نگرشی که شاعر سعی در انتقال آن دارد، سهیم است. در این راستا، از بین رفتن موانع نفسی و معنوی میان حواس، به شاعر این مجال را می دهد که از دو یا چند حس بهره گیرد، و به او اجازه می دهد که احساساتش را از سطح آشنا و متعارف به سطحی هنجارگریز و نامتعارف انتقال دهد؛ یعنی حواس پنجگانه گاهی وظایف معهود خود را رها کرده، به وظایفی ناآشنا که از نظر منطقی، جزء وظایف متعارفشان نیست، روی می آورند تا بدین وسیله به اهدافی دست یابند که ترکیبات عادی از رسیدن به آن اغراض عاجزند. این مقاله درصدد آن است که «حس آمیزی» یا «کاربرد مجازی حواس» را به عنوان ابزاری ساختاری در استحکام دنیای شعر شاعر ایرانی، مهدی اخوان ثالث، و شاعر عراقی، سعدی یوسف، بررسی نماید. سؤالاتی که در اینجا مطرح می شود، عبارتند از: 1- مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسف چگونه مکانیسم حس آمیزی را در شعرشان به کار برداه اند؟ 2- میزان تکامل حواس پنجگانه در توجیه معنا ضمن تجربه ی این دو شاعر تا چه حدّ است؟ نتیجه این پژوهش گویای آن است که عدول از زبان معیار و گرایش به هنجارگریزی معنایی در نزد این دو شاعر، توانایی خیالی شان را در کاربرد توان تعبیری نهفته در لغات عادی به منصه ی ظهور می رساند، و از این جهت ترکیبات از کاربرد واقعی و منطقی شان دور می شوند و سیاق متعارف شان را در هم می شکنند. کلید واژگان: هنجارگریزی معنایی، حس آمیزی، تصاویر تغییر یافته، مهدی اخوان ثالث، سعدی یوسف.
بررسی حس آمیزی در اشعار نصرالله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی از شگرد های بلاغی و هنری بیان سخن زیبا و دلنشین است. این صنعت که گاه در حوزة دستگاه بلاغی و گاه در حوزة مسایل زبانی و دستوری قرار می گیرد، یکی از عوامل مهم زیبایی، آشنایی زدایی و توجه برانگیزی در شعر به محسوب می شود. نصرالله مردانی از برجسته ترین شاعران انقلاب در دورة معاصر است. در این پژوهش که با هدف شناخت و تبیین هر چه بهتر ویژگی های شعر معاصر فارسی صورت پذیرفته، با فرض بر این که حس آمیزی از عوامل مهم دخیل در زیبایی و حسن تأثیر اشعار نصرالله مردانی است، تلاش گردیده تا به شیوة توصیفی تحلیلی بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که کاربرد حس آمیزی در اشعار شاعر یاد شده مبتنی بر چه اصولی است؟ بدین منظور حس آمیزی در سه شکل بلاغی، دستوری و نوعی در اشعار این شاعر بررسی شد. نتیجة این پژوهش ضمن آن که نشان از تنوع در ساختار و کارکرد حس آمیزی در اشعار نصرالله مردانی دارد، مشخص می سازد که حس آمیزی یکی از اصلی ترین ارکان خیال در اشعار این شاعر بوده، جایگاه خاصی در حسن تأثیر اشعار وی دارد.
حس آمیزی در مثنوی
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی به عنوان یکی از اسالیب هنری در ادبیّات فارسی سابقه کاربرد طولانی دارد. در این پژوهش به بررسی حس آمیزی در مثنوی مولانا پرداخته می شود. ابتدا گونه های حس آمیزی از نظر ساختار دستوری و نحوه ترکیب حواس مشخص و سپس انواع حس آمیزی در مثنوی بر اساس ترکیب حواس (که به صورت جایگزینی دو حس از حواس پنج گانه ظاهری یا ترکیب یک امر انتزاعی با ویژگی یکی از حواس ظاهری است) بررسی می شود. مولانا از حس آمیزی برای تصویرآفرینی، انتقال معنی و تأثیر بر مخاطب، بهره جسته و این شگرد هنری، زیبایی کلامش را دوچندان نموده است.
جایگاه و نقش حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی یکی از شگردهای تصویرسازی است که در آن امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابسته های حسّ دیگری می آمیزد. این شگرد هنری در آثار ادبی از سه جهت حائز اهمیت است: 1. از نظر زبانی باعث خلق ترکیبات نو و تازه می شود و از این طریق منجر به توسّع زبانی می گردد. 2. از نظر معنایی آمیختگی امور مربوط به حسّی با حسّ دیگر بویژه با حسّ بینایی باعث عینی شدن و در نهایت فهم بهتر و راحت تر معنا می شود. 3. از نظر زیبایی شناسی هم تصاویر زیبا و بدیعی از رهگذر آمیختگی حواس، فراهم می آید. این شیوه در دوره های مختلف شعر فارسی گاه کم و گاهی فراوان دیده می شود. یکی از دوره هایی که این شیوه مورد استقبال بیشتر شاعران قرار گرفته، دوره معاصر است و شاعرانی مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی از این شیوه فراوان بهره برده اند. در این مقاله حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی بررسی و تحلیل شده است. برای این هدف نمونه ها از مجموعه های شعری «آیینه ای برای صداها»، «هزاره دوّم آهوی کوهی» و شعرهای چاپ شده در شماره های 74، 92 و 98 مجله «بخارا» استخراج و طبقه بندی شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفته است. بسامد بالای نمونه ها که اکثر قریب به اتّفاق آن ها خلّاقانه و بدیع است، این شیوه هنری را به عنوان یک ویژگی سبکی شعر شفیعی کدکنی اثبات می کند. در این ترکیب ها از میان حس های پنجگانه، حسّ بینایی حضور چشم گیرتری دارد و بیشتر ترکیب ها از آمیزش رنگ ها بویژه رنگ سبز با حواسّ دیگر فراهم آمده است. این مقوله با بعضی زمینه های فکری شعر شفیعی مانند: طبیعت گرایی، علاقه مندی به عرفان و ادب صوفیه، و نیز روحیه امید و نشاط و سرزندگی غالب بر شعرها، ارتباط دارد.
محدودیت های شناختی موجود در آرایه استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ء مفهومی در زبان شناسی شناختی _که در آن زبان هم محصول و هم وسیله تفکر است_ به درک یک حوزه ء مفهومی بر پایه ء حوزه ء مفهومی دیگر می پردازد. کاربرد این آرایه در زبان روزمره و همچنین اشعار غنایی سرایان مشرق و مغرب زمین به حدی است که دیگر آرایه ها را تحت الشعاع قرار داده است. بعد از انتشار نظریه ء مفهومی استعاره (The conceptual theory of metaphor) توسط لیکاف و جانسون (Lakoff & Jhonson)، کتابها و مقالات بی شماری تألیف گردیده که در بسیاری از آنها تمرکز اصلی نویسندگان بر حوزه های مبداء مرتبط با یک یا چند حوزه ء مقصد خاص می باشد. پژوهش حاضر با در پیش گرفتن رویه ای متفاوت می کوشد تا بر اساس دیدگاه کوچش(Kovecses) محدودیت های شناختی اعمال شونده بر سه آرایه ء استعاری استخدام (zeugma)، حس آمیزی(synaesthesia) و پادآمیزه (oxymoron) را تبیین نماید. مشاهده می گردد که هریک از سه آرایه ء نامبرده تحت سیطره ء نوعی خاص از محدودیت های شناختی قرار دارد. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی آماری تصادفی و توصیف زبان شناختی می باشد که در آن داده ها برگرفته از منابع مختلف کتابخانه ای می باشد.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
نماد رنگ و حس آمیزی آن در تصویرسازی های اخوان ثالث
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه هایی که در آثار ادبی به ویژه شعر از ارزش پایگاهی شایسته برخوردار است و آفرینش های ادبی بر پایه ی آن پدید می آیند حس آمیزی و تخیل با رنگ در تصاویر شعری است «رنگ»، به عنوان برجسته ترین عنصر در حوزه محسوسات، از دیرباز تا کنون مورد توجَه انسان بوده و همواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت خود کرده است. و یکی از عناصری است که کارکرد بسیار برجسته و در همه زمان ها و نزد همه ی ملت ها جایگاهی درخور و شایسته دارد، در هر فرهنگی برخی از رنگ ها گویای نگرش ها و بازگوکننده احساس ها و عواطف و آرزوهای درونی مردمان است، نمود این مسأله را در رنگ پرچم ها و نشانه های ملی هر کشور می توان یافت و امروزه رنگ مهمترین عنصر در بروز خلاقیت های هنری و بهره وری محسوب می شود. رنگ مایه ی آرامش و هسته ی آرایش جهان است. شاعران نیز در سروده های خویش، عاطفه و احساس خود را با رنگ به تصویر می کشند و برجسته ترین جنبه ی تصویر در شعر عنصر رنگ است پیوندی که شاعر در میان اشیاء و پدیده های پیرامون پدید می آورد یا به کشف آنها دست می زند گاه بر پایه ی رنگ است.
حس آمیزی در زبان فارسی؛ رویکردی شناختی و پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حس آمیزی پدیده ای ادراکی و عصب شناختی است که بر اساس آن، تحریک یکی از حواس موجب تحریک یک یا چند حس دیگر می شود. Ullmann (1964) برای نخستین بار سلسله مراتبی را برای انتقال حواس در حس آمیزی زبانی معرفی کرد. پژوهشگران مقاله حاضر اندیشه Ullmann را به عنوان چارچوب نظری انتخاب کردند تا دریابند در پیکره ای متوازن از زبان فارسی، کدامیک از حواس در بیشترین تعامل با یکدیگر هستند و نیز سلسله مراتب انتقال حواس در زبان فارسی چگونه است؟ روش کار: به این منظور، ابتدا پیکره ای متوازن از زبان فارسی با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی تنظیم شد، سپس با استفاده از کلید واژه های مربوط به حواس پنج گانه و حوزه های مرتبط، جملات دربردارنده موارد حس آمیزی استخراج و الگوی انتقال حواس در زبان فارسی مشخص شد. یافته ها: داده های برگرفته از پیکره نشان دادند که در زبان فارسی، حواسی که با بالاترین بسامد در جایگاه حوزه مبدأ و مقصد درنگاشت های حس آمیخته واقع می شوند به ترتیب عبارتند از حس لامسه و شنوایی. همچنین سلسله مراتب انتقال حواس در زبان فارسی تفاوت هایی را با الگوی پیشنهاد شده از سوی اولمان و نیز سایر زبان ها نشان داد. نتیجه گیری: نتایج آماری بازنمود حس آمیزی در زبان فارسی و مقایسه آن با سایر زبان ها نشان داد که زبان ها در تعامل حواس پنج گانه از مفاهیم حسی پایه یعنی لامسه و چشایی استفاده می کنند تا مفاهیم حسی پیشرفته یعنی بینایی و شنوایی را توصیف و بیان کنند، اما ارجحیت های پارامتری از زبانی به زبان دیگر متفاوت است.
ایده ها و آرای محمّدرضا شفیعی کدکنی درباره سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر سهراب سپهری به عنوان یکی از چند شاعر برجسته ایران معاصر، از تیررس دقّت محمّدرضا شفیعی کدکنی دور نمانده و در غالب نوشته های وی که یا یکسره درباره شعر معاصر ایران است(: با چراغ و آینه؛ ادوار شعر فارسی) و یا در آن ها به مناسبت به شعر معاصر ایران و چهره های آن نیز اشاراتی شده(: شاعر آینه ها؛ شعر معاصر عرب)، از ایده ها و آرای وی درباره سپهری و هنر شاعری وی نشانی می توان به دست داد. سپهری برای شفیعی کدکنی، شاعری است ستودنی؛ این قابل ستایش بودن در چهار ساحت قابل رصد کردن است: در ضمن ستایش شعر معاصر ایران، در ضمن ستایش شعر مدرن ایران، در ضمن ستایش برخورداری های شعر مدرن ایران از تحوّلات ادبی اروپا، و ستایش سپهری از حیث سپهری بودن. همچنین با توجّه به نظریه شفیعی کدکنی در تبعیّت شعر معاصر ایران از تحوّلات ادبی اروپای قرون اخیر، شعر سپهری به عنوان یکی از چهره های این جریان، تأثیرپذیری های خود از شعر فرنگی را در به عاریه گرفتن شگرد شعری سن ژون پرس در ناهمگون آمیزی واژگانی(فاوامیزی) و نیز الهام گیری از تی. اس. الیوت و ژاک پره ور و حتّی در گرایش به درک بودیستی از جهان و عرفان شرق دور، نشان می دهد. هرچند که از نظر شفیعی کدکنی، افراط در فاوامیزی، شعر سپهری را در آخرین دفتر شعری وی، «ما هیچ ما نگاه»، به بن بست کشانده و ضمن برملا کردن ترفند زبانی سپهری در دستیابی به سبک ویژه خود، اشعار این دفتر را که وضعیّت «شعر جدولی» را پیدا کرده، از منظر زیبایی شناسیک و نیز رسانگی و ایصال، به شدّت آسیب پذیر کرده است.
بررسی و تحلیل چگونگی توصیف «بوها» در متون نوشتاری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
77-94
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به چگونگی توصیف بوها درداده های منتخب از متون ادبی زبان فارسی می پردازد. به این منظور نمونه های کاربرد واژه «بو» و وابسته های آن از دو پیکره نوشتاری (شامل متون خبری و داستانی) با حدود نه میلیون واژه استخراج شدند و بر اساس ویژگی های ساختاری و معنایی دسته بندی و توصیف شدند. بررسی داده ها نشان می دهد بوها در زبان فارسی بیشتر با ساختهای اضافی توصیف می شوند تا ساختهای وصفی (82% در مقابل 18%). در مورد شیوه توصیف بوها نیز مشخص شد فارسی زبان ها ترجیح می دهند بوها را با اشاره به منشا ان توصیف کنند تا با استفاده از صفات. علاوه بر اینها مشخص شد در ترکیب های اضافی ای که بو با یک واژه انتزاعی همراه می شود بو کاربردی استعاری می یابد و مجازاً به معنی«اثر و نشانه» به کار می رود. در مورد ویژگی های صفاتی که برای توصیف بوها به کار گرفته می شوند نیز روشن شد که از یک سو صفات محدودی برای توصیف بوها وجود دارند و از دیگر سو این صفات را می تواناز نظر معنایی به سه دسته صفات مطبوع، صفات نامطبوع و صفاتی که بر خاص بودن بو تأکید می کنند دسته بندی کرد. علاوه بر اینها مقایسه دو دسته داده نشان داد که در داده های مستخرج از متون خبری، نسبت کاربرد استعاری بو و در داده های مستخرج از متون داستانی، نسبت توصیف بو با منشا آن بیشتر است که با توجه به تنوّع ماهیت متونی جامعه آماری پژوهش، قابل توضیح است.
معرفی «زینتگری زبانی»: رویکردی نوین فراتر از توانش ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی استفاده از واژگان در ارتباط با مخاطب یکی از مؤثرترین راه های تقویت مکالمه موفق است. واژگانی که سخنگو در مکالمه خود انتخاب می کند، نقش آغازگر رابطه را با مخاطب دارد. چنان چه سخنران این واژگان را با آگاهی انتخاب کند و آنان جذابیت و کاربرد لازم را داشته باشند، می توانند تأثیر شگرفی بر مخاطب بگذارند. بنابراین، هرچه واژگان با ظرافت، خلاقیت و متناسب با موضوع و نوع مخاطب گزینش و تزیین شوند، احتمال موفقیت سخنران بیشتر است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مفهوم زینتگری زبانی به عنوان رویکردی میان رشته ای در برقراری ارتباط مؤثر مطرح شده است. منظور از زینتگری زبانی، تزیین کردن کلام به لحاظ محتوایی و معنایی برای تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب در حین مکالمه است؛ درحقیقت زینتگری زبانی و تزیین کلام، هویت و شخصیت افراد را که در هوش کلامی آنان ریشه دارد، نشان می دهد و با تأکید بر کارکرد اصلی زبان، باعث جذاب شدن کلام می شود. عطف به اهمیت هیجانات، فرهنگ و حواس در مکالمه موفق و درنظرگرفتن مفهوم پساتأثیر در گامی فراتر از توانش ارتباطی، نگارندگان در پژوهش حاضر راهکارهای تزیینات ادبی، روانی، فرهنگی و حسی را در زینتگری زبانی پیشنهاد داده اند و معتقدند افراد با استفاده از فکرآمیزی، هیجان آمیزی، فرهنگ آمیزی و حس آمیزی می توانند کلام خود را آراسته کنند و شاهد ارتقای کیفیت تعاملات و ارتباطات روزمره باشند.
بررسی مقایسه ای مفهوم سازی ها و رمزگذاری های زبانی حس بویایی در زبان های فارسی و روسی امروز از منظر زبان شناسی فرهنگی- شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار مفهوم سازی ها و رمزگذاری های زبانی حس بویایی را در دو زبان فارسی و روسی امروز از منظر زبان شناسی فرهنگی شناختی با بهره گیری از چارچوب های شریفیان ( 2017 ) و کووچش ( 2018 ) بررسی می کنیم. داده های اصلی از وبلاگ ها و صفحات مجازی و به طور کلی از اینترنت اخذ شده است، اما برای بررسی مترادف های واژه «بو» و هم نشین های آن از فرهنگ لغت های این دو زبان هم استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در دو زبان فارسی و روسی حس بویایی هم به عنوان حوزه مبدأ و هم مقصد نقش آفرینی کرده و در حس آمیزی از هر دو مرتبه بالاتر و پایین تر از خود به عنوان حوزه مبدأ استفاده می کند. در حوزه مفهوم سازی دو کلان استعاره «خوب بودار است» و «بد بودار است» در هر دو زبان وجود دارد. «ظن بردن/ مشکوک بودن، فهمیدن/ پی بردن، برطرف شدن، پرکردن، نشان از چیزی داشتن، به دردسر افتادن/ خراب شدن اوضاع» ازجمله مفهوم سازی های مشترک این دو زبان است. درعین حال تفاوت هایی هم در این دو زبان در مفهوم سازی حس بویایی وجود دارد. جدا از مفهوم سازی ها، در رمزگذاری های زبانی هم شباهت ها و تفاوت هایی بین دو زبان مشاهده می شود. شباهت ها در تأیید نظر کووچش ( 2010 ) مبنی بر نزدیک به همگانی بودن برخی استعاره های مفهومی در حوزه حس ها در زبان های مختلف است که از نظر او ناشی از تجارب مشترک انسان هاست و تفاوت ها هم منعکس کننده نظر شریفیان ( 2017 ) است که معتقد است آبشخور مفهوم سازی ها، شناخت فرهنگی است که حتی در یک جامعه زبانی هم، به دلیل توزیع نامتقارن، ممکن است کاملاً یکسان نباشد.
پدیدار شناسی حس آمیزی و ادراک تنانه در تجربه فضای معماری (مطالعه موردی: فرهنگ سرای نیاوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
1133 - 1148
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی پدیدار شناسی حس آمیزی و ادراک تنانه در تجربه فضای معماری در فرهنگ سرای نیاوران است که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، 13 نفر می باشد که 7 نفر از آنها زن و 6 نفر مرد می باشند. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد و با استفاده از تحلیل تماتیک(مضمون) و در فرایندی سه مرحله ای در قالب بستر، پیامدها و سازگاری ، مقوله ها دسته بندی می شوند. مقوله هسته در این تحقیق، حس و ادراک تنانه مکان فضایی مبتنی بر آگاهی و فهم محیط می باشد که چارچوب مفهومی ، پدیدار شناسی حس آمیزی و ادراک تنانه در تجربه فضای معماری را پوشش می دهد. شناخت فضا و نیز آگاهی به عناصر محیطی این مکان، باعث درک و قرار دادن خود در مکان می شود و از این رهگذر است که فرد مکان را برای خود تعریف می کند. آشنایی به محیط و تسلط بر عناصر آن، لازمه اساسی شناخت این محیط است و ادراک آن برای فرد است. بدن و جسم با شناخت محیط است که خود را جزییی از آن می داند و تجربه ای فضایی از محیط به دست می آورد
حس آمیزی در شعر محمود درویش و قهّار عاصی مورد پژوهشی مجموعه شعری «لا تعتذر عمّا فعلت» و « ازآتش از ابریشم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
93 - 123
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی یکی از شیوه های بلاغی و هنری است که شاعر با استفاده از آن دامنه خیال پردازی خویش را گسترش داده و منجر به آفرینش تصاویری زیبا و تأثیرگذار می شود. این آرایه هنری به-خاطر بالا بردن سطح لذت ادبی از راه جلب توجه خواننده و انتقال دقیق حس درونی به مخاطب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی حس آمیز دو مجموعه شعری «لا تعتذر اما فعلت» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار دو شاعر پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد که استفاده از این آرایه هنری در شعر شاعران بسامد بالایی دارد، به گونه ای که می توان آن را یکی از ویژگی های سبکی شعر آنان برشمرد. با آنهم نکات اختلافی در نحوه استفاده از حس آمیزی در شعر هردو شاعر موجود است؛ اما پیوند میان کاربرد این آرایه هنری با محتوا، اندیشه و احساسات شاعرانه، مسأله بوده که همواره در اشعار آنان رعایت شده است.
بررسی حس آمیزی و ادراک تنانه در تجربه فضای معماری در بازار سنتی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
364 - 378
حوزه های تخصصی:
موضوع رابطه انسان و محیط در چهار دهه اخیر، در کانون توجه بسیاری از صاحب نظران در علوم مختلف بوده است. اگرچه نگاه علمی به پدیده پیوند انسان و مکان مقوله تازه ای نیست، هنوز پرسش های متعددی در ارتباط با چگونگی تعریف رابطه انسان و مکان برای استفاده در فرآیند طراحی معماری مطر ح می شود. درک مسئله حس آمیزی و ادراک تنانه در معماری سنتی این مسئه ای است که این پژوهش به دنبال آن است. روش این تحقیق کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی به دنبال تحلیل بازنمایی حس آمیزی و ادراک بدنی در تجربه فضا معماری است. روش گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و نیمه عمیق می باشد. حجم نمونه براساس منطق اشباع نظری و همزمان با انجام مصاحبه ها، 16 نفر انتخاب شدند که 7 نفر آنها زن و 9 نفر آنها مرد بودند. روش تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق، با استفاده از تحلیل تماتیک(مضمون) می باشد. نتایج این تحقیق در قالب مدل مفهومی در سه وضعیت بسترها/ شرایط ارائه شد و وضعیت و موقعیت فضایی و مکانی در قالب 3 مقوله ارائه شد و در مرحله بعد، پیامدها در 4 مقوله، دسته بندی شد و در این مسیر، مقوله هسته برای بعد سازگاری در قالب احاطه بدن و احساسات در امنیت و روح مندی فضای بازارارائه شد. محیط بازار کرمانشاه، بدن فرد را با شکل و ساختار خود در برمی گیرد و امینت را به بدن فرد می دهد و فرد با ارتباط حسی و آگاهانه، در ارتباط با گذشته و نیز رفع نیازهایی انسانی خود را در محیط باز تعریف می کند و با روح این مکان ارتباط برقرار کند. اهداف پژوهش: تحلیل بازنمایی حس آمیزی و ادراک بدنی در تجربه فضا معماری. بررسی حس آمیزی و ادراک تنانه در تجربه فضای معماری در بازار سنتی کرمانشاه. سؤالات پژوهش: ادراک تنانه و حس آمیزی چه نقشی در تجربه فضا در معماری دارد؟ ادراک تنانه و حس آمیزی در مقام منبع الهامی برای تجربه فضای معماری، چه نقشی در فهم بازار سنتی کرمانشاه ایفا می کنند؟
شنیدن رنگی: مطالعه پیرامون حس آمیزی و فرایند ترکیب حواس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی، نوعی پدیده عصب شناختی است که در آن، محرک دریافت شده از طریق یکی از حواس، به طور خودکار، ادراک در حسی دیگر را فعال می سازد. نام متداول برای حس آمیزی صدا به تصویر، شنیدنِ رنگی است، که به معنای فعال سازی رنگ، شکل، و حرکت توسط صدا می باشد. هدف از این پژوهش، بازشناسی نقش صدا در آفرینش تجربیات حس آمیزانه (البته در افراد عادی و نه به معنای عصب شناختی آن) و پاسخ به این پرسش است که صدا چگونه می تواند منجر به خلق تجربیات حس آمیزانه بصری شود؟ دیگر آن که چه ویژگی هایی در فرایند ادراک نهفته است که به ما امکان تجربه ادراکات حس آمیزانه را می دهد؟ و در نهایت، پاسخ به این پرسش که آیا میان محرک شنیداری و محرک بینایی، ویژگی های مشترکی وجود دارد که بتواند منجر به تطبیق آن ها با یکدیگر شود؟ این پژوهش حاصل مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، و همچنین استفاده از منابع اینترنتی معتبر علمی- پژوهشی می باشد. ادراک، فرایندی چندحسی است و این ویژگی، نه تنها تجربه ادراکات حس آمیزانه را امکان پذیر می سازد، بلکه به واسطه ساخت بازنمایی های درونیِ چندحسی، امکان تجربه ای بصری در مواجهه با محرک شنیداری را نیز فراهم می آورد. علاوه بر این، شنوایی و بینایی، دارای ویژگی های درون حسیِ مشترکی نیز می باشند که امکان تطبیق آن دو با یکدیگر را مهیا می سازد.