فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
189 - 213
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعمارگرایی، گفتمانی است متشکل از نظریات افرادی چون فانون، ادوارد سعید و... که می توان آنهارا در زیر متنیت رشته هایی مانند: هنر، ادبیات و علوم سیاسی قرار داد. در حوزه ادبیات رویکرد پسااستعماری به واکاوی ادبیات کشور مستعمره و بررسی آثار نویسندگان مهاجر آن می پردازد. این مقاله با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی به بررسی آثار داستانی محمدحسین محمدی نویسنده افغانی پرداخته که در آثارش، نحوه تسلط استعمار بر فرهنگ و میزان مقاومت این فرهنگ در برابر سلطه را به تصویر می کشد؛ مقاومتی که نوع کنش گری آن میان جنسیت زن و مرد متفاوت است. زنان اگر چه در جایگاه فرودست جنسی قرار گرفته اند اما ساختار های جدید هویتی بر اساس دیالکتیک حاکم بر جامعه سبب می شود تا خوانشی متفاوت از آن چه آنان را در قالب شی شدگی در جهان مردسالارانه می داند را به عرصه حضور برسانند. بررسی ادبیات از نگاه پسا استعماری گوش فرا دادن به صدای فراموش شده مردمانی است که سال ها تحت استعمار بوده اند. این ادبیات فرایندی را به تصویر می کشد که مردمان مستعمره، از طریق آن یا خود را با شرایط موجود همراه دانسته اند و به نوعی دچار پدیده ذوب شدگی گردیده اند و یا به تقابل با این هجمه پرداخته اند.
بررسی پساساختارگرایانه گزیده ای از آثار محمدرضا شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
93 - 133
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک به دلیل شکاف زمانی ای که بین کودکیِ نویسنده و مخاطب کودک وجود دارد، ماهیتاً ادبیاتی دوسویه است. یکی از رویکردهای نقد ادبی که قادر است این دوگانگی را نشان دهد، نقد پساساختارگرایی و رویکرد ساخت زدایی دریدایی است. در این پژوهش با به کارگیری این رویکرد، برخی آثار تألیفی و خلّاقانه محمدرضا شمس، یکی از نویسندگان مطرح و تأثیرگذار ادبیات کودک و نوجوان بررسی شده است. شیوه پژوهش توصیفی تفسیری است و انتخاب آثار به صورت نمونه گیری هدفمند انجام شده است. مؤلفه های ساخت زدایی، از جمله تقابل های دوگانه، تصمیم ناپذیری، سرگشتگی، بینامتنیت، مؤلف زدایی و تکرارپذیری را به خوبی در آثار شمس می توان بازشناخت که در این میان، بینامتنیت جایگاهی ویژه دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آثار محمدرضا شمس با بهره بردن از این ویژگی ها، خوانش را به سوی تکثر معنا و زایش مدام دلالت، هدایت می کند. سیّالیت بینامتنی و لایه های چندگانه معنایی در این آثار حاکی از آن هستند که مخاطب پنهان متن، نه تنها مصرف کننده ای ایستا نیست، بلکه در برساختن معنای متن نقشی مؤثر و پویا ایفا می کند.
نقدی بر «مقدمه» اشعاری از دیوان حافظ ترجمه گرترود بل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
75 - 107
حوزههای تخصصی:
از زمانی که سر ویلیام جونز در سال 1771 برای نخستین بار غزلی از حافظ را به انگلیسی هم به نثر و هم به نظم ترجمه کرد بیش از 250 سال می گذرد. در این مدت نسبتاً بلند، مترجمان مختلف در ادوار مختلف قالب نثر، نظم و ترجمه خلّاقانه را برای برگردان تمام یا گزیده ای از غزلیات حافظ برگزیده اند. از آن میان ترجمه به نظم خواه در قالب شعر عروضی خواه شعر آزاد پرکاربردترین قالب بوده است. با این همه، ترجمه های اندک شماری توانسته اند تا حدودی ظرایف و طرایف صوری و معنایی شعر حافظ را به انگلیسی منتقل کنند. یکی از این ترجمه ها اشعاری از دیوان حافظ (1897) به قلم گرترود بل است. متخصصان، ایرانی و انیرانی، این ترجمه را از معدود ترجمه های موفق و مقبول از شعر حافظ به انگلیسی دانسته اند. ترجمه بل را باید ترجمه ای نسبتاً آزادی از غزلیات حافظ به شمار آورد. این ترجمه مشتمل بر 42 غزل و یک قطعه است. به علاوه، بل «مقدمه» ای مبسوط و «تعلیقاتی» سودمند بدین ترجمه افزوده است. مستشرقان بزرگی، ازجمله ادوارد براون، این «مقدمه» را یکی از بهترین و پراطلاع ترین نوشته ها به انگلیسی درباره حافظ و عصرش می دانند. با این همه، در این «مقدمه» سهوهایی عمدتاً تاریخی به چشم می خورد. مقاله حاضر بر آن بوده که ابتدا این سهوهای تاریخی (و بعضاً غیرتاریخی) را مشخص و براساس منابع تاریخی معتبر عصر حافظ اصلاح کند. مهم تر این که، با مستندات نشان دهد که این سهوهای تاریخی (و بعضاً غیرتاریخی) از چه منبع یا منابعی به «مقدمه» بل راه یافته است.
«هویت بخشی» در شعر سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) (بر اساس الگوی کارگزاران اجتماعی ون لیوون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید اشرف الدین گیلانی (1249 1312 ش) از شاعران تأثیرگذار عصر مشروطه است که با انتشار روزنامه سیاسی اجتماعی و سراسر منظوم نسیم شمال نقش موثری در بیدارسازی مردم روزگار خود داشت. «هویت بخشی» یکی از مؤلفه های گفتمان مدارِ سروده های اوست که خود زیرشاخه مؤلفه کلی تری به نام «طبقه بندی» محسوب می شود. در پژوهش حاضر نگارندگان با بهره گیری از الگوی بازنمایی کارگزاران اجتماعی ون لیوون (1996) به بررسی این مؤلفه گفتمان مدار در شعر سید اشرف الدین گیلانی پرداخته اند و کوشیده اند به این پرسشها پاسخ دهند: مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر سید اشرف منجر به بازنمایی کدام کارگزاران اجتماعی شده است؛ این مؤلفه چه کاربردی در شعر سید اشرف داشته است. نگارندگان برای پاسخ دادن به پرسش های پژوهش ابتدا به شیوه استقرای تام انواع هویت بخشی را از کلیات نسیم شمال استخراج و طبقه بندی کرده و سپس داده های پژوهش را با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار داده اند. مطابق داده های پژوهش مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر نسیم شمال منجر به بازنمایی کارگزاران متعددی شده که برخی از این کارگزاران عبارتند از: مردم ایران، زنان و دختران، تهیدستان، کودکان و جوانان، مسلمانان، بیوه زنان، اطفال فقیران، بچه های یتیم، مادران داغدار و... . او با بهره گیری از «هویت بخشی» افزون بر این که موضع خود نسبت به گروه ها و طبقات مختلف و رابطه متقابل این گروه ها و طبقات را با خود و سروده هایش نشان داده است، به ترسیم و بازنمایی وضعیت نامطلوب بسیاری از کارگزاران اجتماعی هم روزگار خویش پرداخته و ضمن انتقاد از وضع موجود، این کارگزاران را که اغلب عامه مردم و مخاطب اصلی شعر نسیم شمال بوده اند به تلاش برای کسب وضعیتی مطلوب فراخوانده است.
دستوری شدگی و بسط استعاری در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل «دستوری شدگی و بسط استعاری» در اشعار سهراب سپهری،از منظر زبان شناسیِ شناختی (cognitive linguistic) می پردازد. در فرایند دستورشدگی، واژگان تبدیل به عناصر دستوری شده به طوری که معنا و مفهوم و گاه حتی نحوه تلفظ واژه تابعی از تغییرات کارکردهای صرفی و نحوی واژه خواهد بود. یکی از رویکردهای دستوری شدگی، بسط استعاری است که در دو قلمرو «جسمی شدگی» و «بسط معنایی و انتقال مفهوم از حوزه مبدأ به مقصد در افعال» صورت می پذیرد.
میزان زایایی ضمایر زبان فارسی در ساخت واژگان مشتق مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر کدام از مقوله های هفتگانه زبان فارسی، این ظرفیّت و توانایی را دارند که در ترکیب با اجزای دیگر، واژگان ترکیبی جدیدی بسازند. در این رهگذر، ضمیر، جزو مقوله هایی از زبان فارسی است که سهم چندانی در مطالعات زبانشناسی و دستوری نداشته است. به خصوص بررسی ساختمان ضمایر زبان فارسی و میزان زایایی و گسترش آنها در زبان فارسی، تاکنون مورد پژوهش و مطالعات تحقیقاتی قرار نگرفته است. واژه-سازی از راه ترکیب معمول ترین و اصلی ترین راه در زایایی و گسترش واژگان در زبان فارسی است. تمام مقوله های هفت گانه ی زبان فارسی، ظرفیت ترکیب سازی را دارند. درباره ی ساختمان واژگان ترکیبی مقوله-های فعل، اسم، صفت، قید، حرف و شبه جمله پژوهش های فراوانی صورت گرفته است اما ضمیر تنها مقوله ای است که به آن هیچ اشاره ای نشده است. در این مقاله سعی برآن است که ظرفیت ترکیب پذیری همه ی ضمایر زبان فارسی و میزان زایایی آنها از دیرباز تاکنون، در حیطه ی اسم مشتق مرکب، صفت مشتق مرکب، قید مشتق مرکب و حرف مشتق مرکب مورد بررسی قرار بگیرد. با ذکر شاهد مثال هایی از نظم و نثر فارسی.
«ترجمۀل شرح کشتی های جنگی انگریز»؛ رساله ای مهم در دریانوردی و تحوّل نثر فارسی در دورۀ قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار با دگرگونی های اجتماعی و فکری در غرب و اوج گیری پیشرفت های علمی و فنی و گسترش نیروهای استعماری اروپاییان در جهان آن روزگار و آوردن کارشناسان فنی در امور نظامی و مهندسی و ایجاد مدارس برای کارآموزی در این فنون و فرستادن دانشجو و کارآموز به کشورهای اروپا علی الخصوص فرانسه و انگلستان همزمان است.گروهی از فرزندان رجال و متمکنین و شاهزادگان با زبان و ادبیات فرانسوی و انگلیسی آشنا شدند. ترجمه کتب مختلف از رمان و داستان گرفته تا کتب علمی و فنی و نظامی به زبان فارسی آغاز گردید. در این میان مدرسه دارالفنون به همت میرزا محمد تقی خان امیرکبیر افتتاح یافت و آشنایی ایرانیان را با علوم جدید بیشتر معمول و میسر ساخت. از این دوره ترجمه های مختلفی در زمینه های گوناگون برجای مانده است. بررسی این رساله ها علوم مورد نیاز عهد قاجاری را آشکار می سازد. یکی از رساله های برجای مانده از این دوره «ترجمه شرح کشتی های جنگی انگریز» تألیف «مسیو میچل» است که «اسماعیل ولد صحاف باشی» از تربیت یافتگان مدرسه دارالفنون به زبان فارسی ترجمه کرده است. نگارندگان این مقاله با روش توصیفی– تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به معرفی نسخ برجای مانده از این اثر پرداخته و ویژگی های زبانی و تاریخی این رساله را بررسی کرده اند.
استعاره مفهومی عشق در غزلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
235 - 254
حوزههای تخصصی:
در مطالعاتِ زبان شناختی معاصر، کارکردِ استعاره ادراک و شناخت مفاهیم است. استعاره مفهومی عبارت است از درک مفاهیم انتزاعی بر اساس تجربه موجود از مفاهیم عینی. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و در چهارچوب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون به بررسی چگونگی و چرایی ادراک مفهومِ عشق در اندیشه خاقانی با تمرکز بر بخش غزلیات از دیوان وی می پردازد. طبق بررسی ها استعاره های هستی شناختی عشق در غزلیات خاقانی از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و نمونه ای از استعاره جهتی در متن یاد شده وجود ندارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، طرح استعاره های هستی شناختی عموماً در پیوند با استعاره های ساختاری و ناظر بر جنبه دشواری آفرین عشق است. به طور کلّی تجربه عشق در نگاه خاقانی امری دشوار اما ارزشمند است. چنان که بیشتر استعارهای متن با تأکید بر ماهیتِ نابودگر و دشواری آفرین عشق و تمرکز بر جنبه ارزشمند و مقتدر آن شکل گرفته اند. نگارندگان معتقدند شرایط زندگی شخصی و اجتماعی شاعر، روحیات، تمنّیات و تجربیات وی زمینه خلق و پرداخت استعاره های متن را فراهم آورده اند.
نقد و بررسی «فرزند زمان خود بودن» در سه قله شعر معاصر (سهراب سپهری، احمد شاملو و اخوان ثالث)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
77 - 100
حوزههای تخصصی:
با توجه به دیگرگون بودن فضای شعر و شاعری قرن معاصر و دانایی و توانایی مردم زمانه، حرف از جنس زمان زدن و ... بخصوص برای شاعران با توجه به ترس و یأسی که بنا به خفقان و ... بر جامعه سایه افکنده بود، سخت بود اما چگونه گفتن با بی تفاوتی و نگفتن فاصله دارد.با نقدهای عالمانه یا مغرضانه ای که درباره ی سهراب سپهری و شاملو شده است و با فرض اینکه یکی با دهان آتشین و دیگری محو در سبزی و طراوت طبیعت در این پژوهش برانیم که مسأله اومانیسم و فرزند زمان خود بودن را با توجه به زیر مؤلفه های شاعر زمانه بررسی نماییم و از آنجایی که دو ضلع این پژوهش یکی افراط و دیگری تفریط می نمود در صدد پلی بینابین بودم که این ناهمگونی را کمی همگون نماید و ترجیح دادم ضلع سوم این پژوهش اخوان ثالث باشد.بنابراین در این پژوهش نقد و بررسی مؤلفه های زمان خود بودن ؛ سهراب،شاملو و اخوان را در سروده هایشان پی گرفته ایم و به نتیجه ای قیاسی در این باره رسیده ایم.
ناپختگی حسام الدین؛ عامل اصلی تأخیر دفتر دوم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
67 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی، تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی، فوت همسر حسام الدین و بی انگیزگی مولوی را از مهم ترین عوامل این تأخیر دانسته اند، اما برخی از محققان در این نظریه نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی به یکی از عوامل این تأخیر که مورد توجه قرار نگرفته، پرداخته شده است. پس از مرگ صلاح الدین، بعضی از امور مولوی و مریدان به حسام الدین واگذار می شود، اما بنا به دلایلی ایشان رسماً به عنوان خلیفه برگزیده نمی شود. حسام الدین با اصرار از مولوی درخواست داشته که خلیفگی او را رسماً اعلام کند، اما ظاهراً مولوی عجله ای برای چنین انتسابی ندارد. این تعلیق، رنجش حسام الدین را در پی داشته است. در ابیات پایانی دفتر اول، دلگیری و رنجش حسام الدین به اوج می رسد و ظاهراً مولوی او را از خود می راند. این جدایی و قهر، دو سال به طول می انجامد تا اینکه حسام الدین رسماً خلیفه مولوی می شود و کتابت دفتر دوم را از سر می گیرد. دلایل برون و درون متنی، این مطلب را تبیین و تأیید می کند.
بررسی جایگاه و عملکرد شعر و اندیشه مولانا در آثار شهید مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
319 - 348
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشه ها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشته است. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین شخصیت های معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناخته شده ای با ادبیات فارسی برقرار نمی کنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشان دهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان می دهد، شهید مطهری با استعمال برخی از حکایت های مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاه ها و از طرفی تضعیف پاره ای ازگفتمان های رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهید مطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص می شود.
ضرورت بازتصحیح دیوان مجیرالدین بیلقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجیرالدین بیلقانی (متوفی: 586 ه ) از شاعران معروف قرن ششم و از برجسته ترین سرایندگان مکتب ارّان در شعر فارسی است که به نسبت معاصران خویش، اشعاری ساده و روان سروده است. تنها چاپ از دیوان اشعار او را محمد آبادی باویل، به عنوان رساله دکتری خویش در سال 1353 و زیر نظر مهدی محقق، مظاهر مصفا و احمد مهدوی دامغانی انجام داد که در سال ۱۳۵۸ در تبریز منتشر شد. این چاپ به دلیل فضل تقدّم در جای خود ارزشمند است، اما بررسی های انجام گرفته نشان می دهد که کاستی هایی در آن راه یافته است تا جایی که امروزه با پیداشدن نسخه های جدید که مصحح پیشین بدان ها دسترسی نداشته، امکان بازتصحیح این دیوان فراهم شده است. این پژوهش، پس از انجام بازتصحیح انتقادی دیوان مجیرالدین براساس بیش از ۳۰ نسخه خطی، با هدف برجسته کردن کاستی های چاپ پیشین و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی _ توصیفی نگاشته شده است. جایگاه شاعران حوزه ارّان در شعر فارسی، همچنین بایستگی مطالعه درباره اشعار مجیرالدین، اهمیت و ضرورت تحقیق را نمایان می کند و نتیجه کلی آن، مشخص کردن کاستی های چاپ پیشین دیوان مجیرالدین و بیان ضرورت بازتصحیح آن است. براساس دستاورد این پژوهش، انتساب سروده های دیگر شاعران به مجیرالدین، گزارش نکردن پاره ای از اشعار او، ضبط برخی اشعار به دو شکل جداگانه، بدخوانی، به گزینی های نادرست و تعلیقات نادرست یا نارسا عمده ترین کاستی های تصحیح پیشین به شمار می رود.
بلاغت روایت در قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایت شنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوه های خاصی به خود می گیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایت شنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانه روایت ها برای انتقال مفاهیم دارد. قصه های مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان معرفتی کودک و نوجوان و متناسب با دنیای ذهنی آن ها خلق شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات بینارشته ای در پی تبیین نقش بلاغت در روایت این قصه هاست. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که: هوشنگ مرادی کرمانی در قالب شخصیتی درون داستانی (راوی خردسال) در خلق روایت به اقتضائات دنیای کودک و نوجوان و زبان خاص روایت-های آن ها پایبند بوده و در خلق تصاویر از امور ملموس و محسوس که سازگاری زیادی با جهان معرفتی کودک و نوجوان دارد، بهره برده است. توجه به روایت شنو در این قصه ها باعث شده است که زبان و بیان قصه ها، بلاغت نهفته در آن ها، سازوکارهای روایی و مفاهیم کانونی شده در آن ها، متناسب با روایت شنو بکار گرفته شوند.
امید و نا امیدی در اشعار فاضل نظری
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
159 - 171
حوزههای تخصصی:
فاضل نظری یکی از شاعران جوان معاصر است که به دلیل برخورداری از ذوق شاعری، مطالعات ادبی و خلاقیت های زبانی و مضمونی اشعارش با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان روبرو شده است. شعر وی، اگرچه مقیدّ به قواعد ساختاری و انضباط سنّتی است، لیکن از حس زبانی و مضمون تر و ادامه گذشته است. در شعرش سنّتش نیز در وزن و قافیه دیده نمی شود امّا او در خلق مضامین نو و تصاویر بکر در ساختار کهن بسیار توانا است. تاکنون از این شاعر، پنج مجموعه شعر «گریه های امپراتور»، « اقلیت»، «آن ها»، «ضد»، «کتاب و اکنون»، به همت انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال فراوان تا سی نوبت، تجدید چاپ شده اند. اینک پنج اثر فاضل نظری که بنیاد این مقاله بر امید و ناامیدی در این آثار نهادشده است به اجمال معرفی می شود و بعد از معرفی آنها به بررسی امید و ناامیدی در شعرهای این مجموعه پرداخته می شود. شیوه ی این تحقیق براساس تحلیل محتوا و توصیف منطقی و عقلی با استفاده از متون مستند، در زمینه نقد ادبی و به صورت کتابخانه ای انجام شده است. بدین ترتیب که ابتدا تمام اشعار این شاعر به دقّت خوانده شده و سپس درون مایه های موجود در خصوص امید و ناامیدی در اشعار فاضل نظری استخراج و فیش برداری شده است. نتایج حاکی از آن است که فاضل نظری، عموماً غزل های خود را با امید و ناامیدی به پایان می برد و شعرهای او آکنده از آگاهی ها و خودآگاهی های زندگی انسانی است.
مؤلفه های خُلقی ایرانیان در شش قرن نخست هجری در آیینه حکایت های تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
63 - 76
حوزههای تخصصی:
متن ها در خلأ پدید نمی آیند؛ متون واقع گرا - به ویژه در ژانر تعلیمی- خواه ناخواه چکیده و افشره فرهنگ زمانه را در خود دارند. در این پژوهش در نظر است با بررسی حکایت های چهار متن از مهم ترین متون تعلیمیِ پنج- شش قرن نخست هجری ( مخزن الاسرار نظامی گنجوی و حدیقه الحقیقه سنایی در شعر، و سیاست نامه خواجه نظام الملک و قابوس نامه عنصرالمعالی در نثر) برجسته ترین مؤلفه های خُلقی و فرهنگی ایرانیان، جمع آوری و صورت بندی گردد. سبب انتخاب حکایت های متون تعلیمی این بوده است که این متون، اساساً برای هنجارگذاری و مبتنی بر بایدها و نبایدها تولید می شوند و مروّج فرهنگ اخلاقی مورد تاییدِ جامعه و نهی کننده ناهنجاری های فرهنگیِ موجود هستند. نتایج این پژوهش که به لحاظ تاریخ سیاسی، دوره دیلمیان، آل بویه و غزنویان را دربر می گیرد، نشان می دهد که در غیاب تواریخ اجتماعی و فرهنگی، حکایت های متون تعلیمی، آیینه ای حقیقت نما و قابل اعتماد در انعکاس مسائل زیستی، فرهنگی و خُلقی مردمان است. در بُعد فردی «واقع بینی» پربسامدترین خُلق مورد تأیید و تشویق است. در بُعد جمعی، «پرسشگری و حق طلبی» و در بخش خلقیات حکومتی، تشویق به «تدبیر و هوشمندی حاکمان» بیشترین بسامد را دارد و آیینه ای از شیوه حکومتداری رایج مبتنی بر بی خردی و تعصب آن دوران است.
L’engagement esthétique chez Abdellatif Laâbi : Poétique subversive et responsabilité de l'intellectuel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Poète avant-gardiste et co-fondateur de la revue Souffles en mars 1966, Abdellatif Laâbi n’en finit pas de ressembler à son œuvre. Certes, l’auteur ne peut échapper à sa création ni la création à sa vie, cependant les épreuves traversées ont aiguisé sa plume et forgé son verbe. Derrière le « je peux ce que j'écris » qui structure l’œuvre, on sent la présence d’un « je peux ce que je lis » de la part du lecteur. C’est dire que cette voix singulière et féconde qui se joue des modes esthétiques et transgresse les genres invite le lecteur à explorer ses territoires nourris de doutes profonds et d’interrogations brûlantes. Cet article se propose d’analyser la manière dont l’engagement poétique de Laâbi évolue vers une forme d’engagement esthétique plus large, qui engage le lecteur dans un processus de coopération textuelle. En ce sens, l’analyse du concept de "mondes possibles", tel qu’il a été théorisé par Umberto Eco, permet de cerner cette ouverture et ce mouvement perpétuel caractéristique de l’œuvre laâbienne où le texte se conçoit comme un espace en perpétuelle recomposition, reflétant ainsi les potentialités multiples d’une résistance poétique à toute forme d’atteinte à la dignité humaine.
بررسی ویژگی های سبکی و محتوایی نسخه خطی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس اثر حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گذشته این سرزمین در بطن خود حاوی حوادث و وقایعی است که به قطع و یقین بسیاری از پژوهش ها به آن اشاره ای نکرده اند؛ بنابراین پرواضح است که معرّفی متون تاریخی گذشته، نقش بسیار مؤثری در آشکار ساختن زوایا و خفایای مبهم و تاریک گذشته را دارد. نسخه خطی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس، اثر حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی، یکی از نویسندگان گمنام عصر صفوی در قرن دوازدهم هجری قمری است. نویسندگان در این مقاله به روش اسنادی و کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی به معرّفی نویسنده و اثر ارزشمند وی پرداخته اند. موضوع کتاب، حکایاتی است که نویسنده آنها را از جرح و تعدیل و تحریف وقایع معروف تاریخی و روایات مشهور فراهم آورده است. در قسمت هایی از حکایات، توجّه به ائمه (ع) به چشم می خورد. نویسنده در کتاب خود، همانند گذشتگان سعی نموده است از شیوه زبانی آنان، تقلید نماید تا اثرش مورد عنایت اهل فضل قرار گیرد؛ به همین سبب به وفور از کاربردهای قدیم زبان، استفاده کرده است. نثر این کتاب از نمونه های نثر مرسل قرن یازدهم است. نثری آمیخته به نظم دارد و سرشار از عبارت پردازی، ابیات و اشعار دیگر شاعران است. از ویژگی های مهم متن، اطناب و به کارگیری جملات طولانی است و از میان صناعات ادبی، می توان به انواع سجع، موازنه، جناس و هم آوایی اشاره نمود که نقش بسیار گسترده ای در ایجاد موسیقی کلام دارد. همچنین از میان صورخیال، تشبیه و استعاره هم زیاد به کار رفته است. اکثر اشعار به کار رفته در متن، از شاعران گذشته همچون فردوسی، سعدی و حافظ است.
مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی ، محمود کیانوش و ساعی البرید بلندالحیدری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قاصدک نماد و تمثیلی از وفاداری، صداقت و خوشبختی، پیام آوری و خوش خبری است . از آنجایی که میان شعرهای فارسی و عربی جنبه های مشترک بسیاری را می توان یافت؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران معاصر ایرانی و ساعی البرید بلندحیدری، شاعر شناخته شده ی عراقی تحریر شده است. مسأله موردنظر این است که شاعران نام برده چه تمثیل هایی را در شعر قاصدک خود جای داده اند. نویسنده پس از بررسی، متوجه شباهت ها و تفاوت هایی در شعر قاصدک شاعران مورد نظر شد، که از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی آن محسوب می شود تا بدانیم شاعران معاصر ایران و عرب شعر قاصدک خود را با چه نماد و تمثیلی هایی به ما می شناسانند. نوشتار حاضر کاملاً بکر و بدیع بوده و تاکنون نوشتاری در این خصوص به تحریر درنیامده است. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و بررسی اشعار این شاعران به صورت تحلیلی و توصیفی صورت گرفته است تا پژوهشگر بداند آیا در شعر قاصدک اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران ایرانی، و ساعی البرید بلندالحیدری، شاعر عراقی، تمثیل به کار برده شده است ؟ آیا تمثیل ها و کارکرد آن ها در اشعار این شاعران یکسان است یا متفاوت؟ یافته های پژوهش حاکی از این می باشد که تمثیل بکار گرفته از قاصدک در اشعار شاعران متفاوت می باشد و هیچ کدام حامل یک خبر یکسان نیست. اخوان، تقی متقی و بلندالحیدری بر خلاف نماد بارز قاصدک یعنی خوش خبری، آن را تمثیلی از انسان مغموم و بدون امید می دانند.
Iranian EFL Teachers’ Familiarity with Critical Literacy Practices in their Online Classes: A Transcendental Phenomenological Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
217 - 243
حوزههای تخصصی:
The incentive behind conducting the present study was initially ignited by the curiosity to examine the extent of Iranian EFL teachers’ familiarity with the concept of “critical literacy”. This qualitative contribution was carried out in two phases. In the first phase, an open questionnaire was developed and compiled after reviewing the literature, analysing existing questionnaires and gathering feedback from academics in the field. Qualitative data was then collected from 29 EFL teachers and analysed using an open questionnaire followed by an interview. The obtained data allowed the development of 23 questions for the interview part, which was accompanied by observing the online courses of all teachers by the researchers throughout the semester. It was concluded that the participants displayed very low levels of knowledge of Critical Literacy along with little, if any, application or incorporation of it. These findings may assist stakeholders in education, including second/foreign language (L2) policy makers, teacher educators, teacher recruitment institutes and material developers. They need to take appropriate action to enhance the critical literacy of L2 teachers before and during employment, thus promoting the implementation of this key concept in the pedagogical context of the process.
تصویرسازی در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 38
حوزههای تخصصی:
سه خشتی گونه ای از سروده های کرمانجی است که بیش از آنکه معناگرا باشد، ساختارگراست و تصویرسازی بیشترین نقش را در شاکله این شعرها دارد. هدف پژوهش حاضر، توصیف و طبقه بندیِ خوشه های تصویریِ پُرتکرار و تحلیل چرایی و چگونگیِ بازنمایی آن ها در سه خشتی هاست. با وجودِ سه خشتی های مکتوبی که در دهه های اخیر گردآوری شده اند، به جهت الزام به اَصالت سروده ها و پرهیز از خطاهای احتمالیِ موجود، نمونه های مورد بررسی در این مقاله را از راویان اصلی آن ها شنیدیم و ثبت کردیم. با وجود این برای ارائه شاهدهای مثال از منابع مکتوب نیز بهره بردیم. پرسش های اصلی مقاله این است: پایه تصویرهای بازنمایی شده در این ترانه ها از مجموعه کدام پدیده ها گرفته شده است؟ این تصویرها را در قالب کدام خوشه های تصویری می توان طبقه بندی کرد؟ مبنای نظری این تحقیق برای رده بندی و تحلیل تصویرسازی در سه خشتی ها، تصویر زبانی و تصویر مجازی است که متأثر از دو گونه کاربردِ واقعی و مجازی زبان در ادبیات است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خوشه های تصویری عاشق، معشوق و محیط طبیعی بسامد بیشتری دارند. همچنین تصویرسازی در این سروده ها واقع گرایانه و به قطبِ توصیف و تعبیر نزدیک تر است.