مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
میرزاده عشقی
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی از چهره های سرشناس و پرشور شعر عصر مشروطه است. ازجمله مواردی که در گفتار و نوشتار وی بازتاب یافته و بسامد داشته، مفهوم «وطن» است. وطن در شعر و اندیشه این شاعر جسور، با نوعی ناهمگونی و تناقض اندیشی همراه بوده است. در وطنیه های عشقی درونمایه هایی همچون خودکامگی منفعت طلبان، ریاکاری سیاست پیشگان، علل عقب ماندگی ایرانیان، راه های نبرد با دشمنان و افشای ماهیّت بیگانگان، به چشم می خورد.
در این گفتار برآنیم تا با تحلیل و تفسیر مفهوم وطن در شعر و اندیشه عشقی، دیدگاه ها و چشم اندازهای متنوّع و متعدّد وی را در ارتباط با مسائل سرزمینش، تبیین نماییم و از این طریق ابعاد برجسته و کمترشناخته شده شاعر را به نمایش بگذاریم؛ بدین ترتیب که کلید راهیابی به مبانی آرمانی وطن خواهی عشقی را در پیوند با مواردی همچون سرشت و عواطف فردی، روحیه عرب ستیزی، اتّحاد همگانی، ضدّیت با جمهوری قلّابی و ایسم هایی همچون سوسیالیسم، داروینیسم، ایده آلیسم، شوونیسم، ناسیونالیسم، آنارشیسم و رمانتیسم جسته ایم.
ترور میرزاده عشقی و تأثیر آن بر سانسور مطبوعات دوره رضاشاه
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی از جمله مخالفان و منتقدان حکومت رضاخان بود، او از اولین روزنامه نگاران و نویسندگان دوره رضاخان است که به صورت علنی و به دست فرستادگان حکومتی به قتل رسید. بسیاری بر این باورند که عشقی کشته شد تا مخالفان رضاخان، عاقبت مخالفت خود با حکومت را ببیندد و مخالفتشان در نطفه خاموش شود. این تمهید از سوی حکومت کارگر افتاد، به طوری که بنا به شواهد و اسناد، پس از قتل عشقی بود که بسیاری از نشریات مخالف به حاشیه رانده شدند یا مشمول توقیف شدند و آنان که ماندند به تأیید سانسورچیان حکومتی رسیده بودند. بر اساس این دلایل و شواهد تأثیر ترور عشقی بر سانسور مطبوعات در دوره رضاشاه مسئله ای است قابل تأمل.
جلوه های رمانتیک در «سه تابلو مریم» میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی و جبران خلیل جبران، برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث وجوه مشترکی در آثار این دو شاعر ایرانی و لبنانی شده است. نوشتار پیش رو درصدد است تا با بررسی شعر «سه تابلو مریم» (ایده آل) میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران، به تفاوت ها و شباهت ها ی آن ها براساس معیارهای مکتب رمانتیسم بپردازد و میزان توفیق هرکدام از این شاعر و نویسنده را در این بررسی و تطبیق معلوم سازد. طبیعت گرایی، جانبداری از روستا در برابر شهر، آزادی، مرگ اندیشی، تخیّل گرایی، همدلی با محرومان، یأس و ناامیدی، آرمان گرایی و رؤیاپروری از ویژگی ها و اصول مکتب رمانتیسم است که در آثار این دو شاعر نمود می یابند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که هم در اثر مورد بررسی میرزاده عشقی و هم در اثر جبران خلیل جبران، طبیعت گرایی و مظاهر آن، بیان توصیفی و روایتی داستانی - نمایشی دارند و این بیان، فضای غنایی و رمانتیکی را ایجاد کرده است که از نوع رمانتیسم احساساتی و عاشقانه نیست؛ بلکه صیغه ای اجتماعی و انقلابی دارد.
معناشناسی مضمون «عشق» در سروده های میرزاده عشقی و نقش آن در بیان مضامین سیاسی- اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
91 - 102
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه و وقایعی که به دنبال داشت، تحولی وسیع در سطح جامعه ایران به وجود آورد. در نتیجه اشخاص بزرگی در سطوح مختلف، تحت تأثیر این تحولات فعالیت داشتند و برخی نیز آثاری از خود به جای گذاشتند. در عرصه ادبیات، شخصیت های برجسته ای همگام با دیگر اقشار جامعه در جهت آن تحول نوین حرکت کردند. میرزاده عشقی نیز یکی از کسانی است که پس از کودتای 1229 به مخالفت با خاندان قاجار و استبداد بیرونی و درونی پرداخت. او با انتشار روزنامه « قرن بیستم » مبارزاتش را گسترش داد و سرانجام جانش را بر سر این راه گذاشت. عشقی را می توان یکی از پیشگامان تجدد در دو سطح سیاست و ادبیات به شمار آورد. در اشعار عشقی مضامین نوینی چون وطن خواهی، بیدادستیزی، اشاره به تجدد و... وجود دارد؛ اما یکی از مضامینی که شاید به اندازه مضامین سیاسی- اجتماعی در شعر او، برجسته نباشد، مضمون «عشق» است. هر چند حجم این اشعار در مقابل اشعار سیاسی او، کمتر است؛ اما از جهاتی همچون: نوستالژی در عشق، نگاه به زن، نوآوری در طرح مضامین عاشقانه و... برجسته است. از سوی دیگر ردپایی از «عشق» در اشعار سیاسی- اجتماعی عشقی دیده می شود که به نظر می رسد نخستین نواهایی باشد که عشق و سیاست را به یکدیگر پیوند می زند. عشقی تعدادی از اشعار سیاسی- اجتماعی خود را در پیوند با عشق و یا در طرحی عاشقانه و رمانتیک ارائه کرده است. این پیوند میان عشق و سیاست که مانع از ملالت و دلزدگی اشعار سیاسی- اجتماعی او شده، بر تأثیر کلام نیز افزوده است و شعر او را از سروده های شاعرانی که شعرشان بیشتر شبیه به یک مرام نامه سیاسی اجتماعی است، ممتاز کرده است. این پیوند، در اشعار وطنی شاعر برجسته تر از سروده های دیگر اوست تا جایی که «وطن» را به عنوان معشوقِ اول عشقی به نمایش می گذارد.
تحلیل محتوایی شکوائیه ها در شعر دوره مشروطه با تأکید بر اشعار میرزاده عشقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
49 - 62
حوزه های تخصصی:
ادبیات و بویژه شعر دوران مشروطیت، غالباً از نوع ادبیات اجتماعی سیاسی، و تصویرگر رنج های جامعه در برهه ای پرشتاب و حساس از تاریخ ایران است. شاعر مشروطه زبان اجتماع و بیانگر دردهای ایشان است. این مصایب، خواه از سوی اهل قدرت و حکومت باشد یا بیرون از آن، در شعر مشروطه بازتاب و نمودی برجسته و گسترده دارد. عمده ترین رسالت شعر مشروطه همراهی با مردم به قصدِ روشنگری و بیدارگری، نشان دادن اعتراض و خشم علیه ستمگران، و به عبارت دقیق تر مبارزه با استبداد درون و استعمار بیرون است. شکوائیه شعری است پرخاشگر و برخاسته از عاطفه خشم و بیانگر انزجار و اعتراض شاعر نسبت به آنچه که منطبق با آرمان های او نیست یا برضدّ نگرش ها و اهداف اوست. میرزاده عشقی در کنار هیجان پرشور و غلیان عاطفه حساس، چنان دلیر و ظلم ستیز است که سرانجام سودای دست یابی به رسالت و آرمانش به بهای جان او و حذف وی از گردونه استبدادستیزی می انجامد. در این نوشتار با مطالعه، بررسی و تحلیل مضامین شکوائیات و دیدگاههای او و نظر اطرافیان و آیندگان برآنیم تا نشان دهیم این شاعر متعهّد چگونه و با چه کسانی در می افتد، علیه چه کسانی اعتراض می کند، و چرا و چگونه وی را از صحنه مبارزه کنار می زنند. امری که برای یافتن نقش شعر و ادبیات مشروطه و همچنین ارزش و اهمیت شاعران دوره مشروطه بایسته و سودمند است.
مقایسه تطبیقی هنجارگریزی و شگردهای کاربرد آن در شعر فرخی یزدی، عارف قزوینی و میرزاده عشقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
95 - 120
حوزه های تخصصی:
نهضت مشروطه، با ایجاد تغییرات اساسی در تمامی ساختار جامعه، ادبیات دوره قاجار را متحوّل ساخت. عواملی چون ارتباط با دنیای غرب، سفرنامه ها، تأسیس مدارس جدید، ترجمه آثار غربی، مطبوعات و غیره. زمینه های تجددطلبی ایرانیان را فراهم کرد و این تجددخواهی در آثار دوره مشروطه به لحاظ زبانی، ادبی و محتوایی تأثیر گذاشت و مهم ترین تغییرات سبکی را در پی داشت. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کتاب خانه ای است؛ مطالبی در مورد اوضاع اجتماعی و ادبی، شعر مشروطه و شاعران مورد بحث (فرخی، عارف و میرزاده عشقی) بیان شده و در ادامه ویژگی های سبکی، دستوری و ساختار صرفی این شاعران، مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش صرف به تجزیه و تحلیل واژگان پرداخته شده است. پژوهش در ساختار دستوری شعر مشروطه از این جهت حائز اهمی ت اس ت ک ه از سویی شعر مشروطه زمینه را برای تغییر محتوایی و ساختاری فراهم نمود و بعد از این دوره، جنبشی در شعر ایجاد شد و آن آغاز شعر نیمایی بود و از سویی دیگر شاعران عصر مشروطه و بعد از آن تحت تأثیر ترجمه با آثار منثور و منظوم اروپا آشنا شدند و از یکدیگر تأثیر پذیرفتند. با ذکر شواهد و نمونه هایی از آثار این شاعران به این نتیجه می رسیم که عامیانه گرایی در شعر مشروطه، بسامد بالایی دارد و اگرچه شاعران داعیه تجدد و نوگرایی را در ادبیات به ویژه شعر دارند؛ اما هنوز کهنه گرایی در آثارشان دیده می شود و با قواعد دستوری آشنایی کافی ندارند؛ لذا غلط های نحوی و زبانی در اشعارشان به وفور دیده می شود
نوستالوژی میهن دوستی در اشعار میرزاده عشقی با میقاتی طرابلسی و ساعاتی مصری
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
101 - 115
حوزه های تخصصی:
در ایران و دیگر کشورهای عربی همواره شاعرانی بوده اند که برای سربلندی و رهایی میهن کوشیده و شعرشان را در خدمت وطن قرار داده اند. درمیان این شاعران وطن دوست می توان به میرزاده عشقی، میقاتی طرابلسی، ساعاتی مصری اشاره کرد که برای روشن ساختن افکار عمومی تلاش کرده و صدای وطن در برابر بیگانان و فساد دستگاه های دولتی شده اند. میرزاده عشقی شاعر و روزنامه نگار دوران مشروطیّت ایران نیز یک انقلابی پرشور و احساس بوده که از شعرش به عنوان سلاحی برنده جهت ابراز عقیده اش استفاده کرده و شعر، قلم و زبان خویش را در خدمت اهداف سیاسی و وطن قرار داده است. میقاتی و ساعاتی دو شاعر قرن نوزدهم میلادی بودند که وصف میهن در اشعار آنان نسبت به شاعران دیگر تجلّی بیشتری داشته است. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از کتب و مقالات متعدّد در پی تحقّق دو هدف اساسی است: برشمردن ویژگی های مشترک در شعر این شاعران و بیان تفاوت های شعری این سه شاعر از حیث سبک خیال و اندیشه در بیان عواطف میهن دوستانه. از یافته های این پژوهش می توان به پیدایش درون مایه های مردمی از خلال وصف میهن، خیال پردازی نو و تفاوت این سه شاعر از جهت تصاویر شعری در توصیف میهن اشاره کرد.
تحلیل جامعه شناختی نمایشنامه «داستانِ بیچاره زاده» از منظر نابودی طبقه متوسط نوین و انقلاب مشروطه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
35 - 42
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه ساختگرایی تکوینی گلدمن آثار هنری پاسخ های معنادار به روزگار و زمانه خود هستند و حاصل برآمدن یک طبقه و رسیدن اعضای آن به کلیت یکپارچه و بیشینه آگاهی ممکن. نمایشنامه «داستان بیچاره زاده» در اواخر زمانه مشروطه نوشته شده و در آن ساختارهایی که طبقه روشنفکر به دنبال پدیدآوردن آنها بوده اند رو به ویرانی است. مشروطه از معنای خود تهی شده و مبارزان واقعیِ راهِ خود را طرد کرده است و دیگرانی با سابقه استبداد رنگ عوض کرده و خود را مشروطه خواه می خوانند. از این رو این نمایشنامه، متفاوت با نمایشنامه های اولیه روزگار مشروطه اندیشه، ساختار و لحن تازه ای از روزگار خود ارائه می دهد که با توصیف و تشریح جامعه شناسانه قابل بررسی است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و با استفاده از منابع کتابخانه ای کوشیده است تا خوانشی جامعه شناختی از نمایشنامه با نگاه به ساختارهای اجتماعی روزگار خودش ارائه دهد. با بررسی نمایشنامه در دولایه توصیف و تشریح مشخص می شود که این نمایشنامه یک ساختار رو به زوال را روایت می کند از این رو در پرده آغازین همانند نمایشنامه های پیشین شیوه کمدی و نقد اجتماعی دارد اما هرچه پیش می رود لحنی تلخ و اندوه بار می یابد و در پایان با سقوط دل گداز قهرمان به تراژدی می رسد. در ساختار تازه ای که این نوشته ارائه می دهد خود طبقه روشنفکر و ایده روشنفکری به طور جدی نقد می شود. زیرا مشروطه خواهان واقعی از میان رفته یا تغییر رویه داده اند و تمام ساختارهای عادلانه و نهادهای مردمی در ایران شکست خورده است. از این رو با پایان این نمایش هم مشروطه و هم طبقه روشنفکر ویران می شوند.
مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
7 - 33
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دوره مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکته بینی، جزئی نگری و تحلیل دقیق او درباره دگرگونی های سیاسی و اجتماعی به خوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزاده عشقی به پدیده های پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع درباره تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقض اندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشه هایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاین رو لازم است تا دیدگاه ها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و به طور کامل استخراج و تقسیم بندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهش های کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری داده های کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دسته بندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش داده ها، مفاهیم و مقوله های تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقوله ها عبارت اند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص داد.
کاربرد نظریه روانشناسی رنگ ماکس لوشر در نقد وتحلیل اشعار احمد مطر و میرزاده عشقی
حوزه های تخصصی:
گرایش ادیبان به رنگهای مختلف بیانگر بازتابهای مختلف روانی در آنان است. آزمایش ماکس لوشر از برترین آزمایشهای شخصیت شناسی در روانشناسی به شمار می آید. این پژوهش با کمک نظریه لوشر تحلیل شد و به روش توصیفی- تحلیلی به شناخت شخصیت احمد مطر و میرزاده عشقی پرداخته است. قرمز با فراوانی 195 در مرتبه اول اشعار مطر قرار دارد. با توجه به نظریه لوشر، مطر فردی پرتلاش وخواهان آرامش است. او کنترل دقیق بر روابط عاطفی خود دارد، به سختی به کسی اعتماد می کند و از رنگها برای بیان تبعیضهای جامعه خود کمک می گیرد. در اشعار عشقی زرد وسفید با فراوانی 306 در مرتبه اول قرار دارد. نتایج نشان می دهد وی به دنبال راه فراری برای خارج شدن از سختیهای جامعه خود می گردد و علاقه وافری به تجربه های جدید دارد. او می خواهد به مقام بلندی رسیده و مورد احترام دیگران قرار گیرد، هرگز آرام و قرار ندارد و برای رسیدن به بلند پروازیهای خود به محیط بیرونی خود فشار وارد می سازد.
تمایز ناسیونالیسم میرزاده ی عشقی با گفتمان غالب ناسیونالیستی زمانه اش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای دیدگاه های برخی ار مهم ترین پژوهشگران و مورخان که به پژوهش در دوره ی تاریخی رضاشاهی پرداخته اند، همچون همایون کاتوزیان یا ماشاءالله آجودانی، رضاخان در دوران صدرالوزرایی و سپس پادشاهی اش، تمام تلاش خود را مصروف به گسترش نوعی ناسیونالیسم رمانتیک باستان گرای فاشیستی و شوونیستی در کشور می کند. شبه مدرنیسمی که رضاخان به دنبالش است، قرار است ایران را به وضعیتی شبیه به دوران پر از شکوه و افتخار باستانی بازگرداند. بنابراین قدرت گفتمانی در طلب این مقصود به کار گرفته می شود. میرزاده ی عشقی نیز، که در همین دوران نمایشنامه می نویسد، در نمایشنامه هایی چون رستاخیز شهریاران ایران و ایده آل دهگانی معتقد به نوعی ناسیونالیسم رمانتیک مبتنی بر بازگشت به شکوه و افتخار گذشته است اما عشقی ناسیونالیسم بسیار متفاوتی را نسبت به رضاخان و گفتمان غالب زمانه اش طلب می کند که همچون مقاومتی گفتمانی در برابر قدرت گفتمان مسلط ناسیونالیسم رضاشاهی قد علم می کند. این پژوهش بر اساس یک گزاره ی کلیدی که ناسیونالیسم عشقی رمانتیک است در پی پاسخ به این پرسش است که اولاً ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی در نمایشنامه هایش چه ویژگی هایی دارد و ثانیاً چگونه ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی همچون مقاومتی گفتمانی در مقابل قدرت گفتمان مسلط رضاشاهی قد علم می کند.
بررسی هنجار گریزی در شعر عصر مشروطه با تکیه بر اشعار ایرج میرزا و میرزاده عشقی بر اساس نظریه جفری لیچ
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
99 - 132
غایت شعر و هنر، کوششی در جهت نفوذ در فی الضمیر مخاطب و انتقال عاطفه است. عصر مشروطه، با عواملی چون ارتباط با دنیای غرب، سفرنامه ها، تأسیس مدارس جدید، ترجمه آثار غربی و مطبوعات و ایجاد تغییرات اساسی در تمامی ساختار جامعه، ادبیات دوره قاجار را متحوّل ساخت. از این رو شاعران این دوره به اقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه با زبان شعر که سراسر شگردهای هنری است با مردم طبقات جامعه سخن می گفتند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانه ای بیان نموده است که قاعده کاهی و قاعده افزایی دو رکن اساسی هنجارگریزی و شگردهای هنری می باشد. این شگردهای هنری در شعر شاعران مشروطه (ایرج میرزا و میرزاده عشقی) مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان داد اگرچه شاعران داعیه تجدد و نوگرایی را در ادبیات به ویژه شعر دارند؛ اما هنوز کهنه گرایی در آثارشان دیده می شود. هنجارگریزی نحوی در حوزه دستور که کاربرد واژگان کهنِ مغایر با زبان معیار دوره مشروطه و ساخت مصدرها و ترکیب های خلاف قواعد دستور زبان فارسی نیز در شعر این دوره دیده می شود که نمود بیشتری در اشعار میرزاده عشقی دارد. هنجارگریزی سبکی که کاربرد فراوان لغات عامیانه و روزمره و واژگان غیرفارسی و فرنگی می باشد به دلیل تغییر و تحولات اساسی جامعه در دوره مشروطه و عمومیت یافتن شعر سهم بسیار بالایی در تفاوت سبکی شعر این دوره با دوره های ماقبل خود دارد و بسامد بسیار بالایی در شعر ایرج میرزا و سپس میرزاده عشقی دارد و دیگر انواع هنجارگریزی مورد بررسی قرار گرفته است.
رویکرد استعمارستیزی در اشعار حافظ ابراهیم و میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
35 - 53
حوزه های تخصصی:
رقابت دولت استعمارگر بریتانیا با آغاز قرن نوزدهم در ایران و اواخر آن در مصر آغاز شد. این رویداد که با هدف غارت ثروت ملی دو کشور بود، بازتابی وسیع در ادبیات داشت. در این پژوهش دیدگاه های میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم در باب استعمارستیزی به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه هر دو شاعر در دوره زمانی تقریباً هم سانی می زیسته اند، اشتراکات زیادی میان افکار آن ها دیده می شود. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مکتب آمریکایی، اشعار این دو شاعر را مورد تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مبارزه با استعمار در اشعار هر دو شاعر، در قالب محورهایی هم چون وطن دوستی، هجو بیگانگان و آگاهی دادن به مردم مطرح شده است. افزون بر این اشعار ضداستعماری دو شاعر در عین شباهت در مضامین، از جهت سبکی دارای برخی تفاوت ها است.
کارناوالیزه شدن جامعه ایران در عصر مشروطه (مطالعه موردی آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
165 - 184
حوزه های تخصصی:
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مؤلفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.