مطالب مرتبط با کلیدواژه

میخائیل باختین


۱.

نقش آشنایی زدایی در آفرینش زبان ادبی

۲.

گروتسک و ادبیات داستانی بررسی مفهوم گروتسک و کاوش مصداق های آن در داستان های کوتاه شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارناوال گروتسک میخائیل باختین ولفگانگ کایزر (W. Kaiser) فیلیپ تامسون مندنی پور مومیا و عسل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۸۴۰
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نامِ «گروتسک» (grotesque) از جهاتی بررسی می شود. گروتسک به مثابة نوعی نگاه به دنیا، انسان، و رفتارهای آدمیان از دیرباز در میان آثار ادبی ـ هنری دنیا نمونه هایی دارد. در قرن های پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است، اما در قرن اخیر نظریه پردازان نام داری چون میخائیل باختین (M. Bakhtin) به طور گسترده ای به آن پرداخته اند. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقولة گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامونِ گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقولة ادبی ـ هنری مطرح است، نگاهی شده است. این دو رویکرد عبارت اند از: 1. رویکردی که بر جنبة طنز و کارناوالی تأکید دارد؛ 2. رویکردی که جنبه های هراس آمیز آن را می بیند. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون (Ph. Thomson)، بررسی شده است. بخش پایانی مقاله بررسی تعدادی از داستان های کوتاه شهریار مندنی پور، نویسندة معاصر، است که خصلت ها یا عناصر گروتسک موجود در داستان های او از چند جنبه بررسی شده است.
۳.

جلوه های چندزبانی در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زویا پیرزاد میخائیل باختین منطق گفت وگویی چند زبانی چراغ ها را من خاموش می کنم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۶ تعداد دانلود : ۷۵۱
برپایه نظریه «منطق گفت وگویی» میخائیل باختین، رمان بیش از هر چیز، یک پدیده زبانی است که اصالت آن با ویژگی «چندزبانی» اش پیوند دارد. زبان در چارچوب علم فرازبان شناسی، از رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی مختلف سخنگویان حکایت دارد. رمان نویس دنیای متکثر از لحن ها، صداها و جهان بینی های متنوع را در ساختار زبان رمان، در سخن شخصیت ها، سخن راوی و زبان انواع ادبی و غیر ادبی به کار می گیرد و نظام می بخشد. در این جستار، با دقت در مؤلفه «چندزبانی» موردنظر باختین، کاربست آن را از دریچة نقد فمنیستی (بررسی ویژگی های آثار نویسندگان زن) مورد توجه قرار می دهیم و با شیوه توصیفی- تحلیلی، ویژگی «چندزبانی» در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» پیرزاد را بررسی می کنیم. پیرزاد در این رمان، تفاوت های اجتماعی و فرهنگی را در لایه های زبانی رمان به کار بسته است تا از خلال زبان های متنوع اجتماعی و در نظام زبانی چندگانه، دیدگاه زنانه را مطرح کند. دیدگاه زنانه مورد نظر نویسنده، در گفتمان دوصدایی متشکل از زبان رمان (نویسنده) و گستره زبان راوی، زبان انواع ادبی و غیر ادبی و زبان شخصیت ها متجلی می شود و در این دوصدایی، ویژگی زنانه نویسی رمان متمایز می گردد.
۴.

دگردیسی منطق گفتگویی در اشعار قیصر امین پور: از آرمانگرایی تا درون گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قیصر امین پور شعر معاصر منطق مکالمه میخائیل باختین چندصدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۰ تعداد دانلود : ۸۸۲
نظریّة منطق گفتگویی باختین به بررسی زمینه های ایجاد گفتگو و چندصدایی در متون می پردازد. مطابق دیدگاه باختین، از آنجا که گفتگومندی در ذات یک اثر هنری نهفته است، در این مقاله، فضای گفتگویی حاکم بر مجموعة اشعار قیصر امین پور به عنوان یک شاعر برجستة معاصر مورد توجّه قرار گرفته است. حیات شعری قیصر امین پور به سال های 1386 1357 برمی گردد و اندیشة حاکم بر اشعار او، سه دورة مختلف آرمانگرایی، سرخوردگی و درونگرایی را در بر می گیرد که در هر دوره، بنا بر مفاهیم و مضامین به کار رفته در اشعار وی، زبان و بیان ویژه ای به کار گرفته شده است. در این مقاله، اشعار دوره های مختلف حیات شعری قیصر امین پور با روشی توصیفی تحلیلی و با رویکردی ویژه به نظریّة منطق گفتگویی میخائیل باختین مورد تحلیل قرار گرفته است تا دگردیسی های ایجاد شده در حوزة زبان و گفتار بررسی شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که قیصر امین پور شاعری گفتگوگراست و برای ایجاد فضایی گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگردهای مربوط به منطق گفتگویی، از جمله دیگرصدایی، گفتار دوسویه، بینامتنیّت، گزاره های خطابی و کرونوتوپ بهره برده است. روش به کارگیری تمهیدات گفتگویی در شعر امین پور نیز تابع دگرگونی هایی است که در دوره های مختلف حیات شعری او، بر زبان و اندیشة وی حاکم بوده است.
۵.

خوانش باختینی رمان حیاط خلوت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کارناوال میخائیل باختین فرهاد حسن زاده حیاط خلوت چند صدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۵ تعداد دانلود : ۴۸۱
«حیاط خلوت» نوشته فرهاد حسن زاده، یکی از رمان های برگزیده جشنواره ادب پایداری است. این رمان از جمله آثار متفاوت در حوزه ادبیّات پایداری به شمار می رود. نگرش انتقادی به تبعات جنگ و حذف ارزش های برآمده از این واقعة سیاسی، اجتماعی، رمان مذکور را به اثری قابل تأمّل از منظر حوزه انسان شناسی و جامعه شناسی ادبیّات بدل می کند. از سوی دیگر، تجربه مبتنی بر زیست جهان نویسنده در زبان و اجتماع پس از جنگ، موجب بازتاب کیفیات زندگی و چگونگی تحوّلات فکری شخصیّت های این رمان شده است. هدف این پژوهش، بازخوانی رمان حیاط خلوت با رویکرد میخائیل باختین است. نتایج این خوانش نشان می دهد که در این رمان، حرکتی کارناوالی از سوی شخصیّت ها برای ویرانگری نظم برساختة حاکمیت جامعة پس از جنگ صورت می گیرد. در این حرکت نشانه های متفاوت گفت وگو، خنده، اعتراض، چند صدایی و نقیضه پدیدار می شود که نشان دهندة جنبه هایی از کیفیت زندگی انسان معاصر است.
۶.

بررسی مقایسه ای رمان به هادس خوش آمدید و اسطوره پرسفونه براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره میخائیل باختین به هادس خوش آمدید ژولیا کریستوا نظریه بینامتنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۰ تعداد دانلود : ۳۱۱۲
نویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیت های داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار می دهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطوره ها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها، قصه ها و حتی داستان ها بازتاب یافته اند. ازجمله این اسطوره ها اسطوره یونانی پرسفونه و رفتن او به قلمرو هادس، خدای جهان زیرین، است که یکی از اسطوره های مرگ و رستاخیز است و حالتی سفرگونه دارد. شخصیت اصلی رمان به هادس خوش آمدیداثر بلقیس سلیمانی نیز مانند پرسفونه سفری را در پیش می گیرد و حوادثی را از سر می گذراند که سرانجام، او را به دنیای زیرین می رساند. هدف ما در این جستار این بوده است که با روش تحلیلی مبتنی بر نظریه بینامتنیت که ژولیا کریستوا براساس آرای باختین مبنی بر منطق گفت وگوی متن ها و پیوندهای بینامتنی میان متون ادبی آن را مطرح کرد، جایگاه و نحوه حضور و بازآفرینی این اسطوره در رمان به هادس خوش آمدیدرابررسی کنیم. حاصل پژوهش ما این است که اسطوره پرسفونه و هادس در حکم پیش متنی برای رمان به هادس خوش آمدیداست و بر آفرینش این رمان تأثیر گذاشته است؛ هم در ساختار رمان و هم در شخصیت های آن؛ از این رو، زوایایی پنهان از این رمان در پیوند با اسطوره مذکور بهتر فهمیده می شود.
۷.

تمثّلات الهُجنه فی روایه "ساق البامبو" لسعود السنعوسی؛ قراءه علی ضوء المبدأ الحواری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهُجنه المبدأ الحواری میخائیل باختین الهویه ثقافه الاختلاف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۲ تعداد دانلود : ۴۰۳
إنّ السرد باعتباره منتوجا ثقافیا تواصلیا، هو الظاهره الحواریه بامتیاز، والذی لا وجود له خارج نطاق الحوار والتواصل. جاءت روایه "ساق البامبو" لتتدفق فی فضاء ثقافی على درجه ملحوظه من الاتساع، لتحقق إبداعاً أدبیاً مقنعاً، بمقدوره التعبیر بجرأه عن التناقضات والتشظی لدى الشرائح المنبوذه فی المجتمعات. فهذه الروایه امتلکت القدره على طرح التعددیات من منطلق توسیع المحدودیات. فإنها تنبّئ عن الفضاء الثقافی المتنوع وما یتولّد عنه من وعی روائی جدید، حیث تحمل هاجس التخلّص من الصوت المسیطر الواحدی بخلق کیان نصی متعدد الأبعاد والأصوات، وهو وعی یمکن إدراکه فی النهایه المفتوحه للروایه، وفی اتساع النبرات والتطلعات المختلفه فی وعی بطل الروایه الذی یعبّر عمّا فی داخله عن "التیه" ویصف نفسه کشجره البامبو. فقد لفتت هذه الروایه انتباهنا حیث انفتحت فصولها فی المشهد الثقافی التعددی إیذانا بانفجار التناقضات التی تشکل العلامه الأهم فی مضمونها، فهی هازئه بالوحدویّه أی الشمولیّه. من هذا المنزع نهدف دراسه استطراق هذه الروایه للموضوعات المحرّمه بشکل ملحوظ، وقراءه سردها الذی وجّه سهامه نحو الأعراف والتقالید فی المجتمعات العربیه ونحو کل ما لا یجوز المساس به؛ ومن نفس المدخل نرمی إیضاح تمثلات الهُجنه فی الهویه باعتبارها منتوج ثقافی أی صُنعه ثقافیه. ذلک من خلال هذا النموذج الفنی الناجح، نؤکد علی قابلیه السرد الروائی فی إعاده قراءه القیم وقدرته علی تغییرها. فتمّت الدراسه بمنهج وصف – تحلیلی، واستناداً إلی نظریه "الحواریه"، کی تکشف عن تمثّلات الهُجنه فی الروایه. وما توصلنا إلیه عبر هذه القراءه، هو أنّ هذه الروایه جاء سردها على إیقاع محتج، غایته تدمیر التعالی الاستبدادی الذی یمارس طمس صوت الناس وتبدید أی فرصه للنمو بحریه. هذا ما لاحظناه فی هذه الروایه إذ قامت باختلاق فضاءً حواریاً، یقرّ بالتبادلیه، سواءً بدعوه القارئ فی التفاعل مع النص أو بتأسیس الهُجنه فی حبکه الروایه. فعلی العموم، وفق ما جاء به "باختین" من المعطیات النظریه، لاحظنا تحرّر هذه الروایه من جمود الأحادیه فی سبیل إعاده تفسیر وتقویم الهویه لدی الشخصیه المرکزیه للروایه. وهکذا وجدنا لها انتصاراً علی الصوت المرکزی المفرط، حیث یستخرج القارئ منها هُجنه المواقف والخیارات فی صفحاتها.
۸.

تبیین گروتسک در عزاداران بیل

کلیدواژه‌ها: گروتسک میخائیل باختین تامسون عزاداران بیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۶۱۲
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نامِ گروتسک از جهاتی بررسی می شود.گروتسک به منزلة یک سبک ادبی و هنری در تقابلی اساسی با مفهومِ متعارف زیبایی و خوبی قرار می گیرد. چه بسا زیباییِ آن در زشتی اش باشد! چه بسا جذابیت آن در اشمئزاز برانگیزی اش باشد! و چه بسا هنر ادبی بودنش در نابسامانی و نامتوازنی و دلهره آور بودنِ آن باشد. در قرن ها ی پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است. اما در قرن اخیر نظریه پرداز نام داری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته است. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقولة گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامونِ گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقولة ادبی ، هنری مطرح است، نگاهی شده است. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون بررسی شده است. بخش پایانی مقاله به بررسی عناصر گروتسک موجود در داستان های عزاداران بیل اثر غلام حسین ساعدی، نویسندة معاصر، پرداخته شده است .
۹.

گفت و گو در مجموعه زمستان اخوان ثالث با تاکید بر منطق مکالمه ی باختین

کلیدواژه‌ها: میخائیل باختین منطق مکالمه چند صدایی اخوان ثالث زمستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۰ تعداد دانلود : ۱۶۴۵
گفتگو مهمترین رکن ارتباطی انسان هاست. میخائیل باختین صاحب نظریه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد. مروری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و اندیشه های میخائیل باختین نشان می دهد که شرایط و فضای حاکم در زمان حکومت تک صدا و استبدادی « استالین» تاثیرات به سزایی بر شکل گیری و تبلور اندیشه ها و افکار و آثار او داشتند چنین دیدگاهی در مورد اخوان نیز صادق است؛ اخوان چون باختین در فضای غیر دموکراتیک سکوت و سانسور پهلوی، دموکراتیک ترین سخنان را در اشعار خود نمودار می سازد و فریاد آزادی و آزادی خواهی سر می دهد و به مبارزه با تک صدایی پهلوی می پردازد . اشعار زمستان را می توان طلیعه ی چنین افکاری به شمار آورد . شاعر با استفاده از زبان و بیان سمبلیک اوضاع پرترس و تهدید و خفقان آمیز ایران پس از کودتا را نشان می دهد . عمده ترین شگردهایی که اخوان برای فضا سازی گفت و گو به کار می گیرد عبارتند از: چند صدایی، روایت، بینامتنیت، کاربرد ضمایر من و تو، گزاره های خطابی. این مقاله به تشریح موارد فوق در اشعار دفتر زمستان اخوان می پردازد.
۱۰.

تحلیل تداوم سازه ها و ساختارهای سیاست ایران شهری در اندرزنامه های ایرانی و اسلامی (مطالعه موردی: عهد اردشیر و سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندرزنامه نویسی بینامتنیت میخائیل باختین عهد اردشیر سیاستنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۴۱۹
سنت اندرزنامه نویسی از سنت های دیرپای ایرانی است که درباره تداوم این سنت در ایرانِ اسلامی نمی توان تردید نمود. در این نوشتار به منظور کشف سازه ها و ساختارهای تداوم سیاست ایران شهری، «عهد اردشیر» به عنوان نماینده اندرزنامه های ایران باستان و «سیر الملوک» یا «سیاستنامه» خواجه نظام الملک به عنوان اندرزنامه شاخصِ ایرانی- اسلامی با استفاده از روش بینامتنیت مورد بازخوانی قرار گرفته است. بینامتنیت مدعی است که هر متنی از گذشته و اکنون جدا نیست و نمی توان به متن به عنوان یک نظام بسته و خودبسنده نگریست. هر نوشته حامل مفاهیمی از گذشته و تحت تأثیر فهم اکنون خواننده است. بر این اساس گفته ها همگی مکالمه بنیاد بوده، معنا و منطقشان وابسته به آنچه پیشتر گفته شده و نیز نحوه دریافت آتی آنها از سوی دیگران خواهد بود. در حقیقت متون بازتاب دهنده واقعیت های سیاسی- اجتماعی دوران خود هستند که به گونه ای گفت وگومند یا خودگومند در نوشته ها منعکس می شوند. نویسندگان پس از توضیح نظریه بینامتنیت و با استفاده از این روش می کوشند تا نشان دهند که سازه هایی همچون کیفیت حکمرانی و تأکید بر جنبه فره مند شاه، پیوستگی دین و سیاست، اهمیت نهاد وزارت، گماشتن جاسوس و همچنین ساختارهایی چون سیاست متافیزیکی، ساخت استبدادی و پدرسالار حکومت از یکسو بر وجود رابطه بینامتنی بین این دو متن تأکید می کند و از سوی دیگر امکان تداوم اندرزنامه نویسی را توجیه پذیر می سازد.
۱۱.

تحلیل جامعه شناسانه رُمان دل کور اثر اسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان نقد جامعه شناختی دل کور اسماعیل فصیح لوسین گلدمن جورج لوکاچ میخائیل باختین روبرت اسکارپیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۴ تعداد دانلود : ۴۶۶
جامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی، از نگاه جامعه شناختی است که رابطه بین ادبیات و عناصر اجتماعی را نشان می دهد. در واقع این نوع تحلیل به بررسی تأثیر متقابل ادبیات و جامعه بر همدیگر می پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبی، فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده. اهمیت آن از آنجایی است که سنّت های ادبی در پی مطلق گرایی معنا هستند، نگاهی تک بعدی که انسان مُدرن، آن را برنمی تابد و به نوعی خواننده را دچار بی میلی می کند. اما نقد بر پایه جامعه شناسی به عنوان یک تحلیل جدید، باعث پیوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زیبایی شناسی متن  می گردد. برای این منظور رُمان دل کور اسماعیل فصیح که دوران مختلف پرالتهاب تاریخ ایران از جمله سال های حکومت پهلوی و انقلاب مشروطه را در برمی گیرد، مورد نقد جامعه شناختی قرار گرفته تا ارتباط ادبیات با محیط و طبقات اجتماعی آن عصر را نشان دهد. در این پژوهش، ابتدا به تشریح نظریات نقد جامعه شناسی ادبیات و دسته بندی مؤلفه های جامعه شناسانه از دیدگاه گلدمن، لوکاچ، باختین و اسکارپیت پرداخته شده سپس این مؤلفه ها در بافت جامعه موردِ نظرِ نویسنده پیاده شدند تا بتوانیم نوع زندگی مردم، طبقات اجتماعی مختلف به خصوص قشر مستضعف و پایین جامعه، مشاغل آنها، جایگاه اجتماعی زنان و محرومیت هایشان ، مباحث تاریخی، زیرساخت های اجتماعی، نبود بهداشت، شیوع بیماری ها و قحطی، استفاده از طب سنتی به جای درمان های به روز، آسیب های اجتماعی، فقر، فحشا، تجاوز، خشونت، رباخواری، اسیدپاشی، باورهای مذهبی،باورهای عامیانه، خرافات آن عصر و ... را بهتر درک کنیم. لازم به ذکر است این تحقیق به روش «توصیفی – تحلیلی» انجام پذیرفته است.
۱۲.

بررسی مفاهیم پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی در نمایشنامه مرد یخی می آید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیوستار زمانی-مکانی چندزبانی منطق مکالمه ای میخائیل باختین یوجین اونیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۲۶۸
پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی از جایگاه ویژه ای در منطق مکالمه ای باختین برخوردارند. هرچند تاکنون بیشتر پژوهش های انجام شده که رویکردی باختینی را محور کار خود قرار داده اند، روی گونه ی رمان متمرکز بوده اند اما گونه ی نمایشنامه با قابلیت هایی که برای برقراری مکالمه دارد، می تواند بستر جدیدی برای مطالعات باختینی باشد. در این مقاله سعی بر آن است که پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی به عنوان ابزاری تحلیلی در نمایشنامه ی مرد یخی می آید اثر یوجین اونیل مورد استفاده قرار گیرند تا خوانشی باختینی از این اثر اونیل ارائه گردد. از طریق پیوستار زمانی-مکانی می توان اهمیت مفهوم زمان و مکان و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر را جهت تبیین مفاهیم موردنظر نمایشنامه نویس بررسی کرد. همچنین چندزبانی نشان می دهد که اونیل چرا و چگونه توانسته شخصیت هایی با پیشینه های متفاوت را در یک سالن گرد هم آورد و به آنها اجازه دهد که برای خود صدایی داشته باشند و حتی صدای نمایش نامه نویس نتواند آن را سرکوب کند.
۱۳.

نقش طرح واره های ذهنی در تولید فضا (نقد سه گانه ی فضایی لوفور از منظر مکتب ویگوتسکیایی شناخت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرح واره ذهنی تولید فضا لِو سمینوویچ ویگوتسکی هانری لوفور فرهنگ میخائیل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۱ تعداد دانلود : ۴۹۱
نظریه ی تولید فضای لوفور از اثرگذارترین نظریه ها بر مطالعات فضایی بوده که به رابطه ی میان ذهنیت ساکنان شهر و فضای شهری توجه دارد. با این وجود، سه گانه ی عمل فضایی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمودی یا تمثیلی که در آن نظریه طرح شده است، از آن جهت که چگونه دلالت های نشانه شناختی در فضا، به ایجاد معانی در ذهن می انجامد مساله ساز بوده، و از منظر علم روان شناسی شناختی دقیق نیست. هدف از این مقاله، نقد سه گانه ی لوفور و توضیح فرایندِ اندیشه و بازنمایی واقعیت در ذهن با بهره گیری از مکتب ویگوتسکی در روان شناسی شناختی و به کارگیری مدل طرح واره ی ذهنی است. با نقد نظریه ی لوفور و نشان دادن کژی های آن، نهایتاً با به کارگیری مدل طرح واره های ذهنی به این پرسش پاسخ داده می شود که فضای شهری در رابطه با آگاهی و ذهنیتِ ساکنانش چگونه تولید می شود؟ روش شناسی این مقاله برپایه ی دو رویکرد روش شناختی کلان نگاشته شده است: رویکرد سیستمی در شناخت شناسی، و ساختمند گراییِ هستی شناختی؛ با تاکید بر این موضوع که پدیده های اجتماعی و فضایی را باید در روند تکامل، تکوین و زوال شان در طول تاریخ بررسی کرد؛ که همان روش دیالکتیک است. نتیجه ی حاصل از یافته ها و بحث نشان می دهد که دلالت های نشانه شناختی در فضای زیسته نه به صورتِ شاعرانه ای که در بیان لوفور نهفته است، بلکه از طریق نقشی که مفاهیم و روابطِ میانِ آن ها در قالب طرح واره ها در روان انسان دارند برقرار می شوند. همچنین شناخت شکل گیری و دگرگونی فضا مستلزم مطالعه ی طرح واره های انسانِ قصدمندِ کنشگرِ اجتماعاً رشد کرده ای است که آگاهی اش به وساطتِ سیستم های نشانه شناختی و ابزارها شکل گرفته و البته در گذر زمان تغییر می پذیرد. از آن جا که آگاهی هر فرد متاثر از گروه اجتماعی است که فرد عضوی از آن است، در مطالعات فضاهای شهری، باید طرح واره های ذهنی گروه های اجتماعی را درباره ی فضایی معین مطالعه کرد.
۱۴.

البولیفونیه الأدبیّه فی شعر فریدون مشیری وأدیب کمال الدّین علی ضوء نظریّه باختین (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البولیفونیه میخائیل باختین فریدون مشیری أدیب کمال الدین المقارنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۱۸۷
لقد قطع النقد الأدبیّ المعاصر شوطاً کبیراً فی تحویل النظره أحادیّه الجانب إلی أحداث النصّ وإیراد منحی الحواریّه الخارجیّه فی نسیجه علی استیعاب مختلف الرؤی وأشکال وعی الآخرین. تتمخّض البولیفونیّه عن منحی الحوار الخارجیّ فی نظریّه باختین قائمه علی تعدّد الأصوات واللغات الّتی قد تختلط وتختلف عن بعضها اختلافاً متزامناً فی بناء الحوار وترکیبه. یمتاز الشعر العربیّ المعاصر بالتفاعل المستمرّ بین الأصوات والتباس مواقفها وأفکارها علی تحقیق البولیفونیه الأدبیّه ولاسیّما تعدّ فی قصائد فریدون مشیری وأدیب کمال الدین تقنیه دیمقراطیّه متطوّره تسمح للشخصیّات بالتعبیر عن هواجسها وآمالها وآلامها عبر الطرق المختلفه. تحاول هذه الدراسه باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ تقنیات البولیفونیّه الأدبیّه لدی الشاعرین معتمده فی تطبیقها علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین إلی جانب انتهاجهما طریقه السرد التقلیدیّ للأصوات یلتجئان إلی أنواع البولیفونیه مثل التهجین لتوسیع المنظور الاجتماعیّ للغات فی حنایا الوضوح أو الغموض فی توظیفها، وکذلک یحتفیان بالأسلبه لتحقیق التوحّد الصیاغیّ بین الصوتین علی الرغم من اختلاف نهجهما فی التصدّی لصوت الآخر. یستخدم الشاعران الحوار الخالص فی مواقف قد تنشب فیها الجدلیّه والنقاش بین الصوتین أو یُکتفی فیها بتبادل السؤال والإجابه حیال موضوع خاصّ فحسب، وفی نهایه المطاف یمیلان إلی التعدّدیه الأیدیولوجیه لإضاءه نوع مواجهه الأصوات للقیم والأفکار الحیویّه الّتی تعرف بینهما علی قالب أیدیولوجیه التسلیم أو الرفض. المفردات الرّئیسیه: البولیفونیّه، میخائیل باختین، فریدون مشیری، أدیب کمال الدین، المقارنه.لقد قطع النقد الأدبیّ المعاصر شوطاً کبیراً فی تحویل النظره أحادیّه الجانب إلی أحداث النصّ وإیراد منحی الحواریّه الخارجیّه فی نسیجه علی استیعاب مختلف الرؤی وأشکال وعی الآخرین. تتمخّض البولیفونیّه عن منحی الحوار الخارجیّ فی نظریّه باختین قائمه علی تعدّد الأصوات واللغات الّتی قد تختلط وتختلف عن بعضها اختلافاً متزامناً فی بناء الحوار وترکیبه. یمتاز الشعر العربیّ المعاصر بالتفاعل المستمرّ بین الأصوات والتباس مواقفها وأفکارها علی تحقیق البولیفونیه الأدبیّه ولاسیّما تعدّ فی قصائد فریدون مشیری وأدیب کمال الدین تقنیه دیمقراطیّه متطوّره تسمح للشخصیّات بالتعبیر عن هواجسها وآمالها وآلامها عبر الطرق المختلفه. تحاول هذه الدراسه باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ تقنیات البولیفونیّه الأدبیّه لدی الشاعرین معتمده فی تطبیقها علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین إلی جانب انتهاجهما طریقه السرد التقلیدیّ للأصوات یلتجئان إلی أنواع البولیفونیه مثل التهجین لتوسیع المنظور الاجتماعیّ للغات فی حنایا الوضوح أو الغموض فی توظیفها، وکذلک یحتفیان بالأسلبه لتحقیق التوحّد الصیاغیّ بین الصوتین علی الرغم من اختلاف نهجهما فی التصدّی لصوت الآخر. یستخدم الشاعران الحوار الخالص فی مواقف قد تنشب فیها الجدلیّه والنقاش بین الصوتین أو یُکتفی فیها بتبادل السؤال والإجابه حیال موضوع خاصّ فحسب، وفی نهایه المطاف یمیلان إلی التعدّدیه الأیدیولوجیه لإضاءه نوع مواجهه الأصوات للقیم والأفکار الحیویّه الّتی تعرف بینهما علی قالب أیدیولوجیه التسلیم أو الرفض.
۱۵.

بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در نگاره های رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری رضا عباسی دوره صفوی چندصدایی میخائیل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۲۱۹
رضا عباسی، نگارگر مطرح مکتب نقاشی اصفهان، از معدود نگارگران ایرانی است که در حالیکه به عنوان «نقاش مردمی» به جامعه و مردم عادی توجه دارد به عنوان «نقاش درباری» در دربار صفوی تصویرگر سفارشات درباری و پیکره شاهان و اشراف است. از سوی دیگر میخائیل باختین، نظریه پرداز روس قرن بیستم، ایده «متون چندصدا و گفتگومند» را در مقابل «متون تک صدا» ارائه کرد. در نظر باختین متون چندصدا و گفتگومند غالباً در شرایط استبداد و خفقان گفتگو در جامعه به جهت نقد واقعیت استبدادگونه، تمامیت خواه و تک صدا که مسبّب نابودی گفتگو در جامعه شده است خلق می شوند تا به طور موقت چنین تضادهای اجتماعی و طبقاتی را به حالت تعلیق درآورد. احتمال می رود در برخی از آثار رضا عباسی شاهد فضای تعاملی، چندصدا و گفتگومند باشیم که برای نخستین بار در سنت نقاشی ایرانی ظهور می یابد. ازاین رو موضوع این پژوهش بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در آثار رضا عباسی است و هدف از آن شناخت قابلیت های نگارگری ایرانی در تطابق پذیری و تفسیر براساس نظریه ها و مفاهیم فلسفی معاصر است. سؤالات تحقیق عبارتند از: 1. چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی چگونه است؟؛ 2. اوضاع اجتماعی عصر صفوی چگونه بر ماهیت چندصدایی و گفتگویی آثار رضا عباسی تأثیر گذاشت؟؛ 3. هدف رضا عباسی از ارائه تصاویر چندصدایی و گفتگومند چیست؟ با توجه به اینکه تاکنون آثار رضا عباسی با این دیدگاه نظری مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است، لذا پژوهش در این زمینه ضروری می نماید. این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهش های توسعه ای قرار دارد و براساس ماهیت و روش، توصیفی–تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و با استفاده از ابزار فیش است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد ایده چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین ویژگی چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی تضاد و دوگانگی است که در قالب حضور همزمان پیکره های عامه با پیکره های درباری و اشراف ظهور می کند. از آن جا که از میان پیکره های عامه، دراویش، شیوخ و کُتّاب به عنوان شخصیت های ثابت و پایدار نگاره ها حضور دارند و سبب ایجاد فضای تعاملی و گفتگویی در نگاره ها می شوند، این پیکره ها در ارتباط با پیکره های درباری ممکن است چهار نقش «نظاره گر»، «پیر و مرید»، «راوی» و «مغازله گر» داشته باشند. مهم ترین تأثیری که شرایط اجتماعی عصر صفوی بر رضا عباسی گذاشت، ترک یکباره دربار شاه عباس و پیوستن او به مردم عامی و کوچه و بازار بود. افرادی که یا در جامعه عصر صفوی جایگاه اجتماعی خاص و مهمی نداشتند یا اینکه که به سبب شرایط و اوضاع اجتماعی و سیاسی کاملاً مطرود و منفور شمرده شده بودند. این گروه های اجتماعی در لایه های مخفی تر جامعه زیست می کردند و صدای آن ها جزء صداهای مسلط و غالب در گفتمان رایج و رسمی جامعه عصر صفوی نبود. ازاین رو می توان گفت که دوره های زمانی فعالیت هنری رضا عباسی، که متأثر از شرایط اجتماعی دوران اوست، می تواند بر ماهیت گفتگومندی و چندصدایی آثار او نیز تأثیرگذار باشد. تعداد آثار گفتگومند و چندصدایی رضا عباسی در دوره سوم نسبت به دوره اول و دوم او بیشتر است، بعد از آن بیشترین تعداد تصاویر گفتگومند مربوط به دوره زمانی اول فعالیت هنری اوست و تعداد تصاویر در دوره دوم یعنی دوره کناره گیری او از دربار در کم ترین حد ممکن(0 %) است. هدف رضا عباسی از خلق این دست از تصاویر، بیان ضدیت با حکومت و قدرت مسلط بوده است که عرصه نبردی میان نیروهای مرکزگرا یا تک گویانه در قالب پیکره های درباری با نیروهای مرکزگریز یا چندگویه در قالب پیکره های درویشی است.
۱۶.

بررسی جامعه شناختی زندگی و آراء میخائیل باختین درباره "گفت و گو" و "چندآوایی" در رمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: میخائیل باختین گفت و گو چند آوایی ساختارگرایی جامعه شناسی ادبیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۹
میخائیل باختین، از معدود اندیشمندان بین رشته ای قرن بیستم حساب می شود که آراء وی حوزه های مختلفی همچون فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی، نقد ادبی و .. را در بر می گیرد. از این بین و در این میان، «نظریه رمان» او و بررسی آن در زمینه خاصّ جامعه شناسی ادبیات، با تاکید بر مقولات گفت و گو و چندآوایی و نگاهی به سرگذشت فکری و زیست وی، موضوع این مقاله است. نگرش و نظرگاه باختین ساخت دیالکتیکی و چندگانه است. روش پژوهشی به کار رفته در این مقاله، اسنادی-کتابخانه ای و با نگاهی تحلیلی می باشد. از نظر باختین گفتگو صرفاً شکلی از مبادله زبانی که میان دو آگاهی یا ذات موجود صورت می گیرد نیست. از دیدگاه وی، گفتگوگرایی مقوم دیدگاهی عام است، «الگویی از جهان» که بر تعامل و به هم پیوستگی مستمر تاکید می کند. عنصر محوری این جهان بینی این است که موجودات مونادهای از قبل بر ساخته نیستند بلکه در و از طریق روابط گفتگویی با سایر چیزها شکل می یابند، فرایندی که مستمر است و پایان و نهایتی غایی ندارد.
۱۷.

واکاوی جایگاه دیالوگ در پژوهش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۱
چندی است مفهوم دیالوگ مورد توجه برخی از پژوهشگران اجتماعی قرار گرفته است. این پژوهشگران با استناد به نظرات مارتین بوبر، میخائیل باختین و دیوید بوهم جایگاه رفیعی برای دیالوگ در تحقیقات اجتماعی قائل شده، بی توجهی به آن را مورد انتقاد قرار داده اند و خواستار به وجود آوردن پارادایم جدیدی در عرصه علوم اجتماعی هستند؛ با این حال در عمل، تحقیق هایی که با عنوان رویکرد دیالوگیکال انجام شده است، صرفاً رهنمودهای نظریه پردازان دیالوگ را در هنگام مصاحبه با مشارکت کنندگان خود به کار بسته اند؛ بدین ترتیب پژوهش های یادشده جایگاه دیالوگ را از یک پارادایم جدید به یک ابزار و تکنیک تحقیق کاهش داده اند. در این مقاله، نخست تئوری های صاحب نظران عرصه دیالوگ مورد بررسی قرار گرفته و پیامدهای مدعیات این اندیشمندان در عرصه پژوهش اجتماعی صورت بندی شده است. سپس طرح نوینی از یک پژوهش دیالوگیکال ارائه می شود؛ طرحی که بر مبنای آن کل پژوهش (و نه تنها بخشی از آن) به مثابه گفت و شنیدی مداوم در نظر گرفته خواهد شد، گفت وشنیدهایی که ارزشمندند و باید در گزارش تحقیق گنجانده شوند.
۱۸.

منطق مکالمه در فیلم خشت و آینه (1343)، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابراهیم گلستان خشت و آینه منطق مکالمه ای میخائیل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۷
پس از اعلام سیاست های مبتنی بر گسترش مناسبات سرمایه داری و سرکوب سیاسی مخالفان، همگام با آغاز مدرنیزاسیون پهلوی دوم و هم زمان با آغاز برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در دهه های 1330 و 1340 خورشیدی، برخی از سینماگران ایرانی فرم و مضامین متفاوت با جریان فیلم سازی تجاری را تجربه کردند. دلایل گوناگونی برای این تحول می توان برشمرد؛ از جمله شرایط اجتماعی، ارتباط سینماگران با محافل ادبی، و تحولِ ادبیات داستانی در ایران و اقتباس از آثار ادبی مدرن. فیلم خشت و آینه (1344)، اثر ابراهیم گلستان، از جمله فیلم هایی است که از نظر درون مایه و فرم متفاوت و بدیع است. شیوه روایت فیلم خشتو آینه کاملاً به آنچه میخائیل باختین، یکی از مهم ترین نظریه پردازان ادبیات در سده بیستم میلادی، با عنوان «نظریه منطق مکالمه ای» مطرح کرده، مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسیِ پیوستگی تحولات سینمای هنری و جامعه ایران با مدرنیزاسیون دهه 1340 خورشیدی به روش توصیفی- تحلیلی است و همچنین مقایسه فیلم خشت و آینهبا دیدگاه باختین و منطق مکالمه ای او. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که فیلم خشت و آینه، به منزله یکی از مهم ترین آثار سینمای ایران، از شیوه های روایی مدرن و منطق مکالمه ای باختین بهره برده است.
۱۹.

تحلیل گروتسک در نگاره دابه الارض فالنامه ها بر اساس رویکرد باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
بیان مسئله: یکی از قالب هایی که در هنر برای بازنمایی پیکره مغایر با چارچوب های معمول به کار گرفته می شود، گروتسک است. گروتسک با تحریف حقیقت و ازشکل انداختن آن می کوشد تا با ساخت محتوای هیولاگونه ترس و طنز را توأمان به تصویر کشد. در تفکر متافیزیکی بدن اید ه آل همان بدن سالم است و بدن گروتسک قواعد چنین بدنی را به چالش می کشد، نقض یا گاه از نو بازنویسی می کند. بدن گروتسک یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که باختین مطرح کرده است؛ بدنی ناتمام که مدام در حالِ شدن و صیرورت است؛ مفهومی برخاسته از کارناوال و رئالیسم گروتسک، رویدادی نو و تازه که در مجاورت این دو شکل می گیرد. در فالنامه های مصور، نگاره ای با موضوع دابه الارض  دیده می شود. این نگاره ویژگی های بصری خاصی دارد که با مشخصات گروتسک منطبق و براساس آرای باختین در این رابطه قابل تحلیل است. هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگی های گروتسک در نگاره دابه الارض  موجود در فالنامه ها، به تحلیل ویژگی هایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکره دابه الارض  می پردازد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و به شیوه توصیفی، به تطبیق مشخصات گروتسک در نگاره دابه الارض پرداخته است. در ادامه مطابق با تحقیقات نظریه مبنا، به تحلیل پیکره دابه الارض براساس آرای باختین در ارتباط با بدن گروتسک پرداخته است. روش گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد ویژگی های گروتسکی مانند وحشت آور و خنده دار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگاره دابه الارض به چشم می خورد؛ از سوی دیگر شاخصه هایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهم آمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکره دابه الارض قابل تشخیص است.
۲۰.

کارکرد نظریه منطق گفتگویی میخائیل باختین در بازنمود اندیشه های پایداری و بیداری اسلامی در قصیده جداریه محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۳۳
میخائیل باختین (1895-1975م) از اندیشمندان و نظریه پردازان برجسته نقد ادبی است و نظریه «مکالمه گرایی» (Dialogism) او به بررسی زمینه های ایجاد گفتگو و چندصدایی در متون می پردازد، لذا از این جهت می توان بر پایه آن مقاصد ادیبان پایداری و شیوه های انتقال مفاهیم اجتماعی را بررسی نمود. ( مسئله ) پژوهش حاضر بر آن بوده تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی کارکرد مؤلفه های منطق گفتگویی باختین از قبیل تک گویی، کارناوال، چند زبانی و کرونوتوپ در قصیده جداریه محمود درویش، شاعر و نویسنده مقاومت فلسطین (1941-2008م) بپردازد. ( روش ) دلیل انتخاب این موضوع پژوهشی، از آن روست که قصیده مزبور به عنوان یکی از عوامل پویایی شعر درویش، محصول سال های اسارت وی در زندان های رژیم صهیونیستی و نوعی مقاومت و پیکار علیه زورگویان رژیم اشغالی تلقّی می شود. با عنایت به نتایج پژوهش، درویش در این قصیده پرمعنا با بهره گیری از برخی آموزه های نقد ادبی مدرن به انتقال تفکر پایداری و مقاومت به دیگران می پردازد و می کوشد تا با تکیه بر گزاره های خطابی نظیر پرسش، ندا، امر، نمادها و شخصیّت های تاریخی که بر منطق گفتگویی دلالت دارند و برجسته ترین شگرد او برای آفرینش فضای چندصدایی هستند، بر خاصیّت گفتگومندی شعرش در راستای ایجاد همبستگی و بیداری اسلامی بیفزاید. ( یافته ها )