فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
225 - 247
حوزههای تخصصی:
این مقاله، داستان «روز اسب ریزی» را از منظر نقد بوم-زن مداری مبتنی بر روایت شناسی تحلیل می کند. مسئله اصلی، چگونگی بازنمایی سرکوب زنان و طبیعت در ساختار مردسالارانه از طریق روایت پردازی نجدی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نحوه استفاده نجدی از تکنیک های روایت شناسی برای برجسته سازی سرکوب همزمان زنان و طبیعت و تحلیل ژرف روابط قدرت مردسالارانه در جامعه سنتی است با تاکید بر این پرسش ها که چگونه نجدی با استفاده از تکنیک های روایت شناسی همبستگی میان زنان و طبیعت را به تصویر می کشد؟ و چگونه این روش ها به بررسی ساختار قدرت در جامعه فئودالی و قبیله ای کمک می کنند؟ داستان نجدی می تواند به عنوان نمونه ای از ادبیات زن-بوم مداری ایرانی شناخته شود که به تفکر و آگاهی بخشی در مورد مسائل زنان و محیط زیست در بافتار فرهنگی ایران کمک می کند. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی متن داستان با استفاده از رویکرد زن-بوم مداری و روایت شناسی است. اینکه چگونه همبستگی زنان با طبیعت از رهگذر صدای اسب و آسیه بازنمایی می شود و چگونه نجدی از زبان شاعرانه و تصاویر نمادین برای نشان دادن ارتباط عاطفی و هویتی بین اسب و آسیه بهره می گیرد. نتایج نشان می دهد نجدی با دادن صدای اول شخص به اسب و نمایش داستان از دیدگاه آن، ساختار مردسالارانه روستا را به چالش می کشد. فرار اسب و آسیه و سپس به دام افتادن و تحریف هویت اسب، نماد سرکوب ناپایدار و اجتناب ناپذیر زنان در جامعه مردسالارانه است. این مطالعه نشان می دهد روابط قدرت در این بافتارها عمیقاً ریشه دار است و تلاش برای فرار از آنها معمولاً ناکام می ماند.
تحلیلی نشانه _ پدیدارشناختی از داستان های کو تاه جنگ نوشته زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
28 - 50
حوزههای تخصصی:
: مقاله حاضر بازنمایی نگاه نویسندگان زن به پدیده جنگ در گزیده داستان های کوتاه معاصر ایران است. انتخاب هفتاد داستان کوتاه، از میان ۲۶۲ داستان، که درطیّ چهار دهه در کتب و نشریّات چاپ شده اند، مجالی فراهم می کند تا با استفاده از روشی نظری (حاصل آمیختگی اندیشه های پدیدارشناسی و نشانه شناسی) بتوان تحلیلی جامع در این باره عرضه کرد. نویسنده قصد دارد، با معرّفی روش نشانه پدیدارشناختی، فارغ از پیش فرض ها و فضای حاکم بر فضای سیاسی اجتماعیِ این دوران، داستان ها را به مثابه پدیده (متن) بکاود و اجازه دهد متن چون «پدیداری» خود را بر خواننده عیان سازد. در این مقاله، ضمن تدقیق در نگاه وجودی و هستی شناسانه زنان به موضوعِ سراسر خشونت بار جنگ، درون مایه های روایت آنان از جنگ و میزان تأثیرپذیری شان و همچنین ساختار داستانی و زبان و لحن داستان ها در نظام نشانه ایِ این دوران تحلیل می شود. بی شک، زنان با تأثیرپذیرفتن از جامعه و فرهنگ حاکم بر زمانه خود، جهان شناسیِ ویژه شان را در این داستان ها نمایان و لایه های پنهان و آشکار هویّت زن ایرانی را در این روایتگری افشا می کنند. نگاه ویژه زنان به مقولات بنیادینی چون معنای زندگی و عشق و مرگ در این داستان ها تأمّل برانگیز است. تدقیق جهان شناسی زنان و یافتن درون مایه های مشترک، الگوها و بن مایه های روایت، نظام نشانه ایِ داستان ها در ساختار و زبان نکات درخور توجّه این مقاله است و تعامل وجودیِ زن ایرانی را با رویداد جنگ در آن دوره خاص نشان می دهد.
گفتمان شناسی تصانیف ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
87 - 104
حوزههای تخصصی:
تصنیف، گونه ای از شعر است که همراه با موسیقی ارائه می شود. این گونه ادبی همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ ولی تا قبل از انقلاب مشروطیت، مضمون آن عشق و عواطف درونی بود. با ظهور نهضت مشروطه و همراه با تحولات ابعاد گوناگون جامعه، تصنیف نیز درون مایه اجتماعی به خود گرفت و در خدمت بیان اندیشه های روشن فکران قرارگرفت. سخن کاوی یا تحلیل گفتمان نوعی مطالعه میان رشته ای است که به تجزیه و تحلیل کلام می پردازد و منجر به خوانش عمیق آثار ادبی می شود. این پژوهش بر مبنای تحلیل گفتمان از نوع انتقادی آن سعی بر این دارد تا به بررسی و تحلیل تصانیف ملی میهنی ملک الشعرای بهار و انتقادها و روشنگری های وی در جریان نهضت مشروطه بپردازد. این گفتمان با مؤلفه های لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم و دموکراتیسم، سوژه سیاسی خود را می یابد و هژمونی گفتمان حاکم را به چالش می کشد. گفتمان ناتورالیسم و لیبرالیسم محوریت تمام تصانیف را دربرمی گیرد. در سؤال اصلی این پژوهش چگونگی تأثیر تصانیف ملک الشعرای بهار در جنبش مشروطیت مردم ایران مطرح است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های آن با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و کتابخانه ای و سندکاوی، بررسی شده است.
اعتبارسنجی حکایات مرتبط با مناسبات ابوالقاسم قشیری با ابوسعید ابوالخیر در اسرار التوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
36 - 56
حوزههای تخصصی:
قرن پنجم، در سیرِ تاریخیِ تصوّف، دوران طلایی این مَسلک، از نظر بالندگی است. ظهورِ مشایخ متعدد، و هم چنین کمالِ تعدادی از عالمانِ عارف را در این دوران می توان دید. بررسیِ احوال و مقاماتِ بر جای مانده از معاریفِ این روزگار، مشخص می کند میانِ برخی از ایشان، صرف نظر از تقارن در ایامِ حیات، یا اشتراک در زیست بومِ جغرافیایی، روابطی از نوع استادی و شاگردی، یا پیوندهای مرادی و مریدی، و هم چنین ملاقات و مُراوده، برقرار بوده است. دو تن از نام آورانِ زمانه مذکور، که مناسباتی ویژه میانِ ایشان وجود داشت، ابوالقاسم قشیری و ابوسعیدابوالخیر هستند. این در حالی است که برخی بر مبنای چند استدلالِ کلی، ضمن انکارِ مُراودات این دو، هر سندِ تاریخی را که در این باب وجود دارد، ساختگی می دانند. این جُستار در پیِ آن است تا ضمن بحث درباره این استدلال ها ، با بهره گیری از اسنادِ کهن، و استناد به آن چه مؤیدِ اعتبارِ آن هاست، صحت یا سُقمِ مناسبات این دو شیخ را در بوته نقد قرار دهد. نتایجِ حاصل از این پژوهش مؤید آن است که میانِ قشیری و ابوسعید، مراوداتی ویژه، نه فقط میانِ دو شخص، بلکه تا حدِّ شکل گیریِ روابطِ مستحکمِ خانوادگی، برقرار بوده است.
بررسی تطبیقی سیمای سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
119 - 143
حوزههای تخصصی:
عشق شاخصه اصلی بسیاری از اشعار و داستان های ادبیات جهان و یکی از محوری ترین موضوعات ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات غنایی است. عنوانی پرشور که در دوران مختلف حیات بشر شاعران، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند. در این میان صائب تبریزی و بیدل دهلوی دو شاعر بزرگ سبک هندی نیز به این شاخصه مهم و همراه همیشگی آن معشوق توجه داشته و در دیوان شعری خود آن را به کار برده اند. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه صائب تبریزی و بیدل دهلوی در مورد عشق و بیان ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق به مقایسه غزلیات دیوان این دو شاعر پرداخته است و نتیجه به دست آمده نشان می دهد؛ برخلاف آن که دیوان صائب تبریزی را دیوان امثال و حکم می نامند، وی عشق را جاری در تمام اجزای هستی و عناصر طبیعی جهان می داند و از موضوعات قابل توجه در دیوان صائب تبریزی است و در مقابل غزل های بیدل در چارچوب عرفان، اخلاق و فلسفه قرار داشته و گاهی در یک غزل تنها یک بیت عاشقانه وجود دارد و در بیشتر موارد عشق مطرح شده؛ عشق عرفانی و خدایی است.
حرف «بر»از منظر دستور شناختی در 15 اثر از قرن چهارم تا ششم
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 158
حوزههای تخصصی:
حروف از اجزای مهم زبان هستند که از منظر زبان شناسی و دستور زبان مطالعات متعددی روی آن ها انجام شده است. با این حال، بررسی حروف به عنوان مقوله، جایگاه آن ها در سازه بندی های زبانی، حوزه ها و مؤلفه های معنایی و علل شکل گیری این مؤلفه ها، نقشی که در سازه های زبانی و آفرینش های ادبی ایفا می کنند به ویژه تأثیرگذاری و جایگاه آن ها در ساخت کنایه، مجاز و استعاره هم چنان از خلأهای پژوهشی ست به ویژه در نثرهای کهن فارسی. در مطالعه ای که روی 11 اثر تفسیری و 4 اثرغیرتفسیری از قرن چهارم تا ششم قمری صورت گرفت، هزاران نمونه از کاربردهای گوناگون حروف استخراج گردید. پس از شناسایی 340 حرف فارسی، حرف اضافه «بر» به دلیل اهمیت آن در ساخت مؤلفه های معنایی و آرایه های ادبی انتخاب گردید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد، تلاش گردید با توجه به داده های آماری و با تکیه بر مبانی دستورِ شناختی به مؤلفه های معنایی «بر»، نوع تأثیرگذاری آن، جایگاهش در سازه بندی های زبانی، چگونگی شکل گیری حوزه ها و مؤلفه های معنایی از جنبه های مختلف،کاربرد و نقشش در شکل گیری آرایه های ادبی و ایجاد معانی ثانویه به ویژه در ساخت کنایه، مجاز و استعاره پرداخته شود. شناسایی 45 مؤلفه معنایی حرف «بر»، خاستگاه هر کدام از مؤلفه ها و بیان حوزه های آن، و هم چنین نقششان در ایجاد کنایه، استعاره، تشبیه، و معانی ثانویه از جنبه های نوآورانه پژوهش حاضر است.
جلوه های انتقاد اجتماعی- سیاسی در شعر معاصر ایران و سوریه (مطالعه موردی: مهدی اخوان ثالث و محمّد الماغوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
168 - 195
حوزههای تخصصی:
شاعران متعهد و مردمی، این را رسالت خود می دانند که مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی را در آینه اشعار خویش منعکس نمایند. این سرایندگان اغلب خود رنج و درد ناشی از جنگ، استعمار، استبداد، خفقان، سرکوب و فضای بسته سیاسی را تجربه کرده اند و در جهت بیداری و ترغیب مردم، دست به قلم برده اند. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، در پی آن بوده است تا جلوه هایی از انتقاد اجتماعی سیاسی در سروده های مهدی اخوان ثالث (از ایران) و محمّد الماغوط (از سوریه) را بررسی کرده و از این منظر وجوه تشابه و تمایز هر یک را نسبت به موضوع یاد شده در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد به طور اختصار عبارت از آن است که: شاعران این تحقیق، انتقاد از انسداد سیاسی و عدم وجود آزادی، انتقاد از بی تدبیری و بی کفایتی حاکمان، انتقاد از غفلت زدگی و بی دردی مردم، انتقاد از سستی مبارزان، انتقاد از جنگ طلبی و... را در دستور کار خود قرار داده و بازتاب داده اند. اخوان ثالث و ماغوط درصدد آن بوده اند تا با برانگیختن احساسات ملّی و کهن، نیز، مردم را از غفلت و روزمرگی رهانده و نسبت به افتخارات گذشته شان آگاهی داده، باشد که هویّت از دست رفته را بازیافته و بدان در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی حیاتی دوباره بخشند.
بررسی تطبیقی سبک شناسی لایه ی واژگانی در اسرارالتوحید و تذکره الاولیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از مطرح ترین زیر شاخه های ادبیات و علم زبان شناسی به شمار می رود که متن ادبی را به طور همه جانبه میزبان نقد و بررسی قرار می دهد. بررسی سبک شناسانه در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک سازماندهی می شود. در سبک شناسی واژگانی، مهم ترین عامل، دقت بر انواع واژه ها و طرز به کاربردن آن هاست که صاحب اثر را بدین طریق، صاحب سبک نشان می دهد. دو اثر اسرار التوحید ابوسعید ابوالخیر و تذکره الاولیای عطار، از جمله پرنفوذترین و پراهمیت ترین آثار منثور صوفیانه ای هستند که علاوه بر محتوای عرفانی و تاریخی مهم و برجسته، از حیث سبک شناسی نیز شایان توجه هستند. تذکره الاولیا کتابی عرفانی در شرح احوال مشایخ صوفیه و همچنین بزرگان اولیاء است. اسرارالتوحید نیز به لحاظ ارزش هنری و مهارت نویسنده در شیوه های گوناگونِ بیان و شیوه داستان پردازی و انتخاب کلمات، در صدرِ میراث ادبیِ زبانِ فارسی قرار دارد. این دو اثر در عین حال که نثری ساده دارند، دارای زوایا و هنجار های ادبی پنهانی هستند که مخاطب را به لذت ادبی می رسانند. در این پژوهش سعی می شود لایه واژگانی که یکی از زیرشاخه های سبک شناسی لایه ای است، در این دو اثر بررسی و تحلیل گردد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که نویسندگان در این دو اثر، دارای مختصات سبکی منحصر به فردی در لایه ی واژگانی متون هستند و شباهت ها بین دو اثر مزبور، در این لایه بیشتر از تفاوت ها
سخاوت در قرآن کریم، حدیث و بازتاب آن در شعر صائب تبریزی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
47 - 61
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دیدگاه قرآنِ عظیمُ الشّأن و احادیث ائمه معصومین(ع) در باره سخاوت بررسی شد و بازتاب آن در شعر صائب تبریزی، مورد مطالعه قرارگرفت. با استفاده از روش کیفی(توصیفی- تحلیلی)، اطلاعات و داده ها به شیوه کتابخانه ای، جمع آوری، تحلیل، تبیین و ترتیب گردید. این تحقیق نشان می دهدکه سخاوت، یکی از اصول اساسی ارزش ها در جامعه اسلامی و انسانی است؛ خداوند بخشایشگر(ج) در قرآن ِ مجید انسان ها را به انجام آن، تشویق و امرکرده است و برای سخاوتمندان پاداشِ بس بزرگ و نیکو قرار داده است: «فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ»«پس برآنانی از شما که ایمان آورده و انفاق کردند پاداش بزرگ خواهد بود» (الحدید/ 7). و هم چنین از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین(ع) احادیث بی شماری در مورد سخاوت و انفاق در کتاب های معتبر نقل شده است. چنان که پیامبر بزرگوار(ص) فرمود: «سخاوت درختی است از درختان بهشت آویخته تا زمین، هرکس به شاخه ای از آن چنگ زند او را به بهشت می کشاند» (ورام، 1369). امام جعفر صادق (ع) فرمود: «برآوردن حوائج و نیازمندی های مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است» (ابن بابویه، 1400ق). صائب تبریزی با تأثیر پذیری از قرآن کریم و احادیث، به سخاوت، انفاق و همدردی با مستمندان، بی نهایت توجه داشته و او را می توان در زمره شاعران دلسوز، بشردوست و مشوِّق سخاوتمندی قرارداد، زیرا او باور دارد که در جامعه انسانی ضرورت است تا افراد در برابر گرفتاری های دیگران احساس مسئولیت کنند و با نیازمندان رفتار سخاوتمندانه و مهربانانه داشته باشند.
نقد روانکاوانه شعر«تطاول پیوستگی» از مجموعه دفتر دوم طاهره صفارزاده بر مبنای رویکرد نقد روانکاوی ژاک لاکان
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
63 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر،بازخوانی شعر "تطاول پیوستگی"از مجموعه ی "دفتر دوم"طاهره صفارزاده بر مبنای رویکرد نقد روانکاوانه ی لاکانی است.سوال در این پژوهش آنست که آیا شاعر(در مقام سوژه)در این شعر،توانسته است در رابطه با مطلوب تمنا(ابژه ی دیگری بزرگ)در ساحت نمادین،آن را جایگزین مادر(ابژه ی دیگری کوچک)در ساحت خیالی کند و به آن آرامش و برخورداری که در ساحت خیالی در آغوش امن مادر از آن برخوردار بود دست یابد؟و آیا رابطه ی وصل که از آن به تطاول پیوستگی یاد کرد است،سوژه را از سرگردانی در ساحت نمادین نجات داده است؟روش تحقیق حاضر کتابخانه ای و بر مبنای بازخوانی و گردآوری داده های حاصل از آنست.یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که سوژه در رابطه با ابژه ی دیگری بزرگ که از آن به "تطاول" یاد می کند،به آرامش و برخورداری نخستینی که در آغوش مادر از آن برخوردار بود،دست نیافته است.از اینرو در پایان بندی شعر همچنان از به حیرت و سرگردانی خود(در ساحت نمادین)، پس از وصل اشاره کرده است.کلید واژه ها:طاهره صفارزاده _ابژه ی دیگری کوچک_ابژه ی دیگری بزرگ_تمنای لکانی
تاریخ نگارگری ایران به مثابه تابعی از تاریخ ادبیات فارسی: خوانش نگاره های نسخه هفت اورنگ براساس تغییر گفتمان ادبی در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
1 - 45
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه بخش عمده نقاشی ایرانی پس از اسلام، در خدمت کتاب آرایی و مصورسازی متون قرار داشته است و عمده متونی که مصورسازی شده، کتب ادبی اند و با توجه به نقش ویژه شعر و ادبیات در تاریخ اندیشه ایران، به عنوان یک نظام دانایی و معرفتی، موضوعی که مطرح می شود این است که در ایران، نسبت میان تاریخ نگارگری و تاریخ ادبیات چگونه بوده و تغییر گفتمان های ادبی چه تأثیری بر تاریخ نگارگری داشته است؟ برای روشن شدن ابعادی از موضوع در این مقاله، تلاش شده است تا به برشی از یک مقطع زمانی پرداخته شود که در آن، تاریخ ادبیات دچار گسست و تغییر گفتمان ادبی شده است. در این راستا، نگاره های نسخه هفت اورنگ جامی که در دربار سلطان ابراهیم میرزا مصورسازی شده، مورد خوانش قرارگرفته است. در این بررسی از آموزه های نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو و مفاهیم مطرح در ترجمه بینانشانه ای بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان داد که با تغییر گفتمان ادبی از زمان جامی تا ابراهیم میرزا، نگارگری نیز در ساحت فرم و محتوا دچار دگرگونی شده است. برخلاف جامی، هفت اورنگ برای سلطان ابراهیم میرزا نه ابزاری برای انتقال مفاهیم صوفیانه، بلکه متنی ادبی و هنری بوده و جنبه های ادبی و زیباشناختی اثر در اولویت اول او قرار داشته است. این جنبه های ادبی و زیباشناختی نیز براساس نگرش ها و مفاهیم مکتب وقوع شکل گرفته است.
ساختارشناسی داستان «اصلی و کرم» بر مبنای الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمّی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اَسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایت شناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مؤلفه های شش گانه الگوی کنشیِ روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
نمادها و نمادواره های ابداعی در مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
167 - 197
حوزههای تخصصی:
نماد مفهومی بسیار گسترده است که تعاریف متعددی در کتب مختلف از آن ارائه شده است. در دسته بندی نمادها یکی از اقسام نمادهایی که از آن نام برده شده، نمادهای ابداعی است که با عناوینی دیگر چون نمادهای تصادفی، اختصاصی، شخصی و خاص در کتب مختلف ذکر شده است. هریک از شاعران نمادپرداز، در تصاویر نمادین خود نمادهای ابداعی دارند که پیش از آن ها کسی آن را به کار نگرفته است. عطار هم ازجمله شاعرانی است که در اشعار خود موفق به تدوین یک نظام منسجم نمادین شده و در میان شاعران عارف به سبکی یگانه دست یافته است. او در نمادپردازی ابداعاتی دارد که در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و اسناد مکتوب و الکترونیکی این نمادها را در مصیبت نامه استخراج کنیم و از این رهگذر هم شیوه های نمادپردازی عطار را به دست آوریم و هم فراگیر شدن یا نشدن این نمادها بعد از عطار بر ما مکشوف گردد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که عطار اغلب نمادهایش را در قالب اضافه های تشبیهی به کار می برد، همچنین برخی از نمادهای ابداعی عطار را تاکنون هیچ شاعری جز عطار به کار نبرده، اما برخی دیگر به صورت نمادهای فراگیری در شعر شاعران پس از عطار درآمده است. نمادهای ابداعی عطار در سه شکل اضافه های تشبیهی، استعارات و حکایات تمثیلی بیان شده اند که اغلب موارد استخراج شده، به صورت اضافه های تشبیهی است.
A Study of the Predictors of English and Persian Language Learners’ Psychological Well-Being(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
1 - 12
حوزههای تخصصی:
Positive psychology constitutes an approach to the study of human behavior that examines the extent to which individuals’ affective factors are likely to ameliorate their life conditions and their performance in diverse academic and occupational settings. The present study strived to determine the degree to which university learners’ psychological well-being, as their main positive psychology factor, was influenced by their grit, emotion regulation, and academic engagement. To this end, the researchers used convenience sampling to select 221 English Language and Literature learners and 178 Persian Language and Literature learners from among the learners of a university in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they administered the English and Persian versions of the psychological well-being scale, grit scale, emotion regulation scale, and academic engagement scale of the study to the learners of English and Persian respectively. Finally, the researchers utilized SPSS 25 and Amos 24 to analyze the obtained data. Based on the results, while English learners’ grit, emotion, regulation, and academic engagement significantly predicted their psychological well-being, Persian learners’ grit, and academic engagement constituted significant predictors of their psychological well-being in their academic setting. Moreover, English learners’ psychological well-being was significantly higher than that of Persian learners. The results may have certain implications for professor educators, syllabus designers, and professors in the context of Iran.
خاستگاه ترکیب کنایی (درفشی شدن / کردن) با تکیه بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
51 - 66
حوزههای تخصصی:
ترکیب کنایی «درفشی شدن/ کردن» در معنای «انگشت نماشدن/ کردن برای نخستین بار در شاهنامه فردوسی به کار رفته است و در آثار منظوم و منثور پیش از آن سابقه ای ندارد. پرسش هایی که هنگام رویارویی با این ترکیب پدید می آید، این است که چه ارتباطی میان واژگان ترکیب (معنای حقیقی) و مفهوم کنایی آن وجود دارد؟ در آفرینش این ترکیب کنایی، فردوسی چه استنباطی از درفش داشته است و حضور آن را در میادین نبرد چگونه می دیده که سبب شده است مفهوم کنایی «انگشت نمایی» را بیافریند؟ یافته های مقاله حاضر نشان می دهد به کارگیری «نیزه» به صورتی ویژه در میدان نبرد، به منظور اجرای فنی از فنون پهلوانی، خاستگاه آفرینش ترکیب کنایی «درفشی شدن/ کردن» بوده است که هم معنای حقیقی یعنی «به شکل و هیأت درفش درآمدن» و هم مفهوم کنایی، یعنی «انگشت نماشدن و رسوایی» را به درستی منتقل می کند. فردوسی برای آفرینش این ترکیب کنایی، جهان عینی حماسه را در ذهن و زبان خویش بازآفریده و تصویری که خود دریافته را با مناسب ترین واژگان برای مخاطب درک کردنی ساخته است.
گونه های نوآوری لاهوتی در طرز قافیه بندی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم لاهوتی در ادبیات معاصر ایران یکی از شاعران نوآور معرفی شده، اما تاکنون چگونگی نوآوری های او بررسی نشده است. او یکی از شیوه های برجسته نوآوری در شعر را در قافیه بندی تازه یافته و از سه الگوی قافیه جدید بهره برده است. در قافیه بندی نوع اول که برخی پژوهشگران آن را چلیپایی نامیده اند، مصرع اول هر بند با مصرع سوم هم قافیه می شود و مصرع دوم با مصرع چهارم. لاهوتی در شعرهای «به شاللائی فیورست»، «سرای تمدن»، «یانکاکوپالا»، «دوست وطن دوست»، «یتیمان جنگ جهانگیر»، «به مبارزان توده»، «ایران»، «دو دریا» و «دختر آفتاب» از قافیه چینی نوع اول بهره برده است. در قافیه چینی نوع دوم (قافیه مارپیچ/حلزونی)، مصرع اول هر بند با مصرع چهارم هم قافیه می شود و مصرع دوم با مصرع سوم که لاهوتی در شعر «مرحمت حکمران» از این قالب استفاده کرده است. در سومین نوع (قافیه زنجیری)، هر بند دارای سه مصرع است و چینش قافیه بدین گونه اس ت ک ه در همه بن دها مص رع ه ای اول و س وم هم قافیه اند و مصرع دوم در هر بند با مصرع های اول و سوم بند بعدی هم قافیه شده و در واقع تمامی قافیه های شعر همچون حلقه های زنجیر به هم متصل می شوند. شعر «پلید» در دیوان لاهوتی نمونه این قافیه چینی است؛ اما لاهوتی همواره یکدستی این سه نوع قافیه بندی را رعایت نکرده است و گاه در یک شعر قافیه های نوع اول و دوم را ترکیب کرده و گاهی به مانند سانِت های شعر غربی بیت آخر اشعار را با قافیه مثنوی سروده است؛ البته این الگوهای قافیه بندی منشأ غربی دارد. برخی این کار لاهوتی را متأثر از شعر ترکیه قلمداد کرده اند و برخی این تأثیر و تأثر را حاصل سرمشق هایی از شاعران دیگر (که با زبان و ادبیات ترکیه و فرانسه آشنا بوده اند) دانسته اند. لاهوتی در پانزده سروده خویش از قافیه چینی ترکیبی نوع اول و دوم و سوم استفاده کرده است. برخی معتقدند این طرز قافیه چینی نوعی زمینه سازی برای پدیدآمدن شعر نیمایی است.
انواع روابطِ زندگی نامه ای در ادبیات: از هم حسی تا بازتابندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد ارائه گونه ای دسته بندی از انواع روابطی است که می توان میان زندگی نامه نویس و سوژه اش متصور شد. نخستین رابطه محتمل رابطه ای است مبتنی بر نوعی «هم حسی» که به نویسنده امکان می دهد سوژه را در حالات مختلف تصور بکند و به تصویر بکشد. در این صورت، گاه نویسنده، همچون اغلب زندگی نامه نویسان ایرانی، بر ویژگی های برجسته سوژه متمرکز می شود تا به راه تقدیسِ «قهرمانِ» تاریخی برود. اما گاه زندگی نامه نویس می کوشد عادی ترین جلوه های زندگی را به واژه دربیاورد تا از این طریق نسخه ای انسانی تر از سوژه ارائه بدهد که فرسنگ ها با تصویر «مردان نامیِ » ستوده در زندگی نامه های سنتی فاصله دارد. این تقابل با سنت زندگی نامه نویسی ممکن است به قدری عیان باشد که به یکی از وجوه بارز متن تبدیل شود و نوع دیگری از رابطه زندگی نامه ای را شکل بدهد که ما آن را رابطه «انتقادی» نامیده ایم: خواه موضوعِ انتقاد قواعد ژانری باشد، خواه هدفش تخریبِ شخصیتِ تاریخی. ورای تقدیس و نقد، حالت سومی را نیز می توان متصور شد که رواجش میان نویسندگان فرانسوی کم نیست و حکایت از نوعی «بازتابندگی» دارد؛ آن وقتی است که زندگی نامه نویس با روایتِ زندگیِ «دیگری» می کوشد تا گره های وجودیِ خویش را آینه وار بکاود یا از روایتِ «دیگری» محملی بسازد برای گفتمانی عاریه ای که، در عین سکوت، به او امکان بیان دغدغه هایش را می دهد. بالطبع پیمودن هر یک از این مسیرها از تلقیِ خاص هر نویسنده از زندگی و ادبیات تأثیر می گیرد و بر شکل گیریِ دریافتِ مخاطب از ژانر زندگی نامه ، ظرفیت ها و چالش هایش اثر می گذارد.
تطبیق آلات و ابزار در ظفرنامه حمد الله مستوفی با نمونه های مشابه در ادبیات عرب (دیوان متنبی و المنهج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
77 - 100
حوزههای تخصصی:
ظفرنامه حمدالله مستوفی به عنوان یکی از حماسه های مذهبی و گنجینه های تاریخی و فرهنگی ایرانیان، در بردارنده مسائل و موضوعات گوناگونی است که جنبه های مختلفی از هویّت فرهنگی و مذهبی ما را نمایان می سازد. یکی از موضوعاتی که متناسب با حماسی بودنش، بخش های زیادی از این کتاب را به خود اختصاص داده، موضوع رزم است. از آنجا که تاکنون مسئله رزم در ظفرنامه مورد پژوهش واقع نشده، نگارنده بر آن شد که به بررسی این موضوع بپردازد و تحت چند عنوان کلّی، این موضوع را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. باری، پژوهش حاضر در چند بخش این موضوع را بررسی کرده و علاوه بر نقل شواهدی از ظفرنامه، برای تببین بهتر موضوع، به تحلیل این شواهد پرداخته است. یک بخش از این موضوعات به بررسی انواع گوناگون جنگ افزارهای به کار رفته در این اثر پرداخته است. در بخش های دیگر، آلات موسیقی رزمی بررسی شده و نیز پوشش جنگی جنگجویان مورد تحلیل قرار گرفته است. و با دیوان متنبی و المنهج ، تطبیق داده شده است.درباره نحوه توزیع غنایم جنگی، موضوع انتقام و کینه جویی، رجزخوانی هایی که در جنگ ها داشتند، امدادهای غیبی که گاهی در جنگ به یاری آنها می آمد، استفاده از جاسوس و یا دادن رشوه جهت کسب پیروزی، نوشیدنی های و خوردنی های مورد استفاده در جنگ ها نیز شواهدی استخراج و مورد تحلیل واقع شده است.
خوانشی نقشگرایانه از ساختار روایی تمثیل های شعری سپیده کاشانی بر مبنای فرانقش اندیشگانی «با تکیه بر اشعار حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل شامل چیزی گنگ، ناشناخته و پنهان از ماست که در نقد سبک شناسانه یک اثر به عنوان رمزگان از آن یاد می شود و حتی می تواند سبک یک نویسنده را در بر گیرد. نظریه نقشگرای نظام مند، با بررسی ساختار جمله، انواع متفاوت فرایندها و کارکرد آن در پیکره گفتمانی و معنایی جمله را تبیین می کند. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در ساختار متنی تمثیل های شعری سپیده کاشانی کدام یک از فرآیندهای زبانی غلبه بیشتری دارند و این بانوی شاعر برای بازنمایی اندیشه خود در قالب تمثیل، نسبت به نامدهی اشخاص و مفاهیم از کدام حوزه های معنایی استفاده کرده است؟ هدف این پژوهش، بررسی تمثیل های شعریِ حوزه دفاع مقدس در مجموعه اشعار سپیده کاشانی است. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که در ساختار تمثیل های شعری وی از میان فرآیندهای 6 گانه زبان، بیشترین بسامد متعلق به فرآیندهای«رابطه ای» و«مادی» است. با توجه به این که تمثیل های شعری وی در بستر گفتمان تعلیمی– ترغیبی شکل گرفته، ابتدا به توصیف و ابلاغ اندیشه خود پرداخته و سپس با هدف ترغیب و تهییج مخاطبان، از فرآیندهای مادی و کنشی که روحیه تعهد را در مخاطب تقویت می کند، بهره گرفته است. با توجه به این که سپیده سعی در ملموس ساختن مفاهیمی مانند«دفاع» و«شهادت» داشته، از کاربرد فرایندهای ذهنی و انتزاعی اجتناب کرده است. در اشعار وی گاه مفاهیم ملموس و گاه مفاهیم انتزاعی وظیفه انتقال اندیشه پایداری و دفاع از وطن را بر عهده دارند. شیوه نامدهی نیز در شعر وی در قالب عناصر طبیعی مانند گل ها«لاله، شقایق، گل سرخ» و رنگ ها«سرخ، سبز» شکل گرفته است. ضرورت انجام این پژوهش را می توان در اهمیت نوع ادبی دفاع مقدس جست وجو کرد که شاعرانی از جمله سپیده کاشانی در شکل گیری این نوع ادبی نقش به سزایی داشتند. از سوی دیگر نیز فرانقش اندیشگانی ابزاری را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که بتوانند از لابه لای بافتِ متن به جهان بینی حاکم بر اثر پی ببرند.
تحلیل نگرش زندگی به مثابه فرصت از منظر عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
102 - 122
حوزههای تخصصی:
آدمی به اختیار خود پا به هستی نگذاشته تا به اراده خود نیز از اینجا رخت بربندد. با اندکی تسامح، تنها اختیاری که در اختیار وی قرار داده شده، فاصله تولد تا مرگ است که از آن به زندگی/عمر تعبیر می گردد. البته برخی این اختیار را در اثر عواملی نادیده می انگارند و برخی نیز که عمدتاً بینش الهی دارند این مجال را «فرصتی» می دانند که باید به درستی درک شود؛ زیرا با اتکا به این رویکرد هم زندگی این جهانی را می توان سامان داد هم زندگی آن جهانی را. اینان معتقدند این زندگی، اندک است و زودگذر، و زندگی دیگر بسیار است و دائمی؛ پس باید بهترین بهره را از آن یافت. این شیوه از زیستن، دارای مؤلفه هایی چون زیستِ آگاهانه، زیست اینجایی، اندیشه آنجایی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، عدم وابستگی و دلبستگی، اراده معطوف به غیر/خویش و هزینه کردِ زندگی در امور شایسته می باشد. آدمی با تکیه بر این مؤلفه ها، زندگی کیفی را تجربه خواهد کرد. اساس این نوع زندگی بر «کیفیت» و «چگونگی» است. به این معنا که طول عمر آدمی مهم نیست، بلکه نوع زیست او اهمیت دارد. آنچه باعث می شود تا نوع انسان ها از این نگاه به زندگی غافل شوند، دو عاملِ تربیت نکردن نفس و عدم توجه به مقوله مرگ است. از این منظر تاکنون به آثار عطار توجه نشده. روش تحقیق، کتابخانه ای و تحلیل محتواست.