کارکرد استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی (Conceptual metaphors) که شامل استعاره های جهتی و فضایی، هستی شناختی و ساختاری است، از زمره بحث های نو در زبان شناسی شناختی محسوب می شود. نظریه استعاره مفهومی، درک یک حوزه معنایی برحسب حوزه دیگر است که بر اساس تناظر (نگاشت) بین دو مجموعه مبدأ و مقصد انجام می شود. در این جستار، به روش توصیفی- تحلیلی، استعاره های مفهومی برای شناخت نگاشت بین قلمرو مبدأ و مقصد در شعر جعفر ابراهیمی بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: در تبدیل زبان در ادبیات کودکان از معانی واقعی به معانی مجازی و صورت های مختلفی که اقسام مجاز نامیده می شوند، استعاره های مفهومی، بسیار مورد توجه آفرینندگان آثار ادبی قرار گرفته است. این پژوهش در پی نشان دادن انواع استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی است؛ یعنی حوزه های مبدأ مورد توجه شاعر برای ملموس و محسوس سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی چیست؟ دیگر آنکه او از استعاره های مفهومی تا چه حد بهره برده و اهمیت این استعاره ها در شعر او چقدر است؟ یافته های پژوهش حاکی است که ابراهیمی به خوبی دریافته است که نوجوانان می توانند استعاره هایی مانند «زندگی، سفر است» را درک کنند و این استعاره ها در نشان دادن شیوه زندگی و هویت بخشی به آنان بسیار آموزنده است. مهم ترین حوزه مبدأ در شعر جعفر ابراهیمی، طبیعت و وابسته های آن است. شاعر با این حوزه مبدأ به عینی سازی مفاهیمی چون پاکی و صمیمیت پرداخته است. بخش وسیعی از استعاره های مفهومی در اشعارش برپایه حوزه مبدأ رنگ هاست، وی بر طبق استعاره «مفاهیم، رنگ هستند» به مفهوم پردازی مفاهیمی چون «شادی، سرخ است» و «امید، سفید است» دست زده است.