
کهن نامه ادب پارسی
کهن نامه ادب پارسی سال 15 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 39) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
بر اساس پژوهش های انجام شده و هم چنین دیدگاه های پژوهشگران در زمینه رباعیات فارسی اثبات شده است که رباعیات فراوانی از منابع متقدم در میان رباعیات منسوب به عرفای شاعر، از جمله در رباعیات منسوب به مولانا راه یافته است. روشن است که انجام هر گونه تحقیقی در مورد رباعیات هر یک از شاعران، پیش از مشخص شدن رباعیات دخیل، ممکن است با نتایجی نادرست همراه باشد؛ چنان که اغلب پژوهش های انجام شده درباره رباعیات مولانا، به دلیل رباعیات دخیلی که به طور قطع در آنها وجود دارد، از درجه اعتبار علمی ساقط است. از این رو، به دنبال پژوهش های قبلی در ردیابی رباعیات دیگران در رباعیات منسوب به مولانا، در این تحقیق نیز، با بررسی نسخ خطی و منابع چاپی رباعیات دخیل دیگری را نیز، در میان رباعیات دیوان کبیر پیدا کرده ایم که به شعرای متقدم تعلّق دارد، از میان این شعرا اوحدالدین کرمانی، عطار نیشابوری و افضل الدین کاشانی، بیشترین تعداد رباعیات دخیل دیوان کبیر را به خود اختصاص داده اند.
ضمیر سوم شخص مفرد «ای/ ی» در برخی متون و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طبقات الصوفیه و شیرزاد و گلشاد، گهگاه در جایگاه ضمیر شخصی سوم شخص مفرد، نویسه «ای/ ی» دیده می شود. هدف این پژوهش، شناخت این عنصر زبانی به کمک گویش های ایرانی و قصه های شفاهی ضبط شده از ولایت هرات در کشور افغانستان و استان های خراسان جنوبی، خراسان رضوی و خراسان شمالی در کشور ایران است. به این منظور، با مطالعه دو کتابِ ذکر شده، بررسی منابع مکتوب گویشی و تدقیق در قصه های شفاهی زوایای مختلف این ضمیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. براین پایه، «ای/ ی» با تلفظ پیشنهادی ē در طبقات الصوفیه ضمیر با نقش نهاد و مضاف الیه و در کتاب شیرزاد و گلشاد ضمیر با نقش مضاف الیه است. این ضمیر، با صورت های آوایی -ē˃-e، id، it، ay، hi وi در هرات، یَغناب در کشور تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و استان های خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، اصفهان، فارس و هرمزگان در نقش های مختلف دستوری به کارمی رود. در این میان، تلفظِ i پرکاربردترین است و در شمال شرق خراسان جنوبی و جنوب شرق خراسان رضوی بیش تر از سایر مناطق به چشم می خورد. به لحاظ دستوری، به جز چند استثنا، -ē˃-e و i اگر هم مرجع با نهاد جمله باشند، در جایگاه مضاف الیه قرار نمی گیرند.
«نقش زنان در انتقال قدرت در خاندان کیانیان پس از عصر گشتاسپ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج با محارم و اختلافات موجود در داخل خاندان کیانیان بر سر تصاحب قدرت از دوره پادشاهی گشتاسپ تا اتمام پادشاهی کیانیان دو مقوله ای هستند که به نظر می رسد بی ارتباط با یکدیگر نیستند. نکته شایان توجّه سیمای دگرگون شده آنها در روایات غیردینی نسبت به روایات دینی است به گونه ای که در این گزارش ها مخصوصاً گشتاسپ و اسفندیار حریص قدرت نمایانده شده اند. از اینرو مقاله حاضر با بررسی ازدواج با محارم در ایران پیش از اسلام، قائل به وجود دو گونه ازدواج با محارم با انگیزه های متفاوت در این دوره های تاریخی است یکی بر پایه باور انتقال نسب و نژاد از طریق زنان در جامعه زن/ مادر سالاری و دیگری سنت خویدوده مزدیسنایی با هدف حفظ نژاد و خون و تحکیم و اتحاد جامعه مزدیسنایی در عصر ساسانیان است که به غلط به دین زرتشتی نسبت داده می شود و ممکن است این تصور را به وجود آورد که ازدواج های کیانیان با محارمشان از نوع خویدوده بوده است ولی با توجّه به شواهد موجود ظاهراً این وصلت ها مبتنی بر باور زن تباری صورت گرفته است و زنان این دوره نقش اساسی در رسیدن شاه بعدی بر مسند حاکمیت داشته اند.
بررسی تصحیح لطائف التفسیر زاهد درواجکی؛ نمونۀ موردی سورۀ صافّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لطائف التفسیر از تفاسیر کهن و کامل فارسی است که این سال ها توسّط خانم سعیده کمائی فرد و به همّت مؤسّسه میراث مکتوب و عمدتاً بر پایه استفاده از دو نسخه به زیور چاپ آراسته و در پنج جلد منتشر شده است. بنای این نوشتار بر آن است که درباره تصحیح این اثر با تکیه بر تصحیح سوره صافّات[i]، نظر خود را اعلام کند. گزینش این نمونه، کاملاً، اتّفاقی بوده و حجم نسبتاً مناسب سوره و تنوّع مسائل مطرح شده در آن و افتادگی نسخه اساس در نیمه پایانی سوره در انتخاب سوره بی تأثیر نبوده است. نویسندگان این نوشته بر این باورند که کاستی های متنوّعی در تصحیح این اثر رخ داده، این کاستی ها را عمدتاً به دو دسته «صوری» و «محتوایی» می توان دسته بندی کرد. مقاله شواهد و یا به عبارتی مستندات مربوط به هر دسته را از متن بیرون کشیده، در جای مناسب آن قرار داده و بنای کار را بر اختصار و تکیه بر بدخوانی هایِ قطعی گذاشته است. تنگی فضای مقاله پرداختن به علل کامل بدخوانی ها را سلب کرده و زمینه را بر اشاره کوتاه به آن علّت ها فراهم کرده است. نتیجه ای که از این گفتار حاصل می شود این است که تصحیح مجدّد لطائف التفسیر، کاملاً، محسوس است؛ امّا در صورتی هم که درباره روایی یک سوره نسبت به تمام تفسیر تردیدی باشد، دلایل محکم و معتبر دیگری در حوزه تصحیح از قبیل کنارگذاشتن نسخه بدل قدیمی متعلّق به آستان قدس رضوی، در اختیار نداشتن نسخه کامل و خوش خط مربوط به کتابخانه ابوریحان بیرونی تاشکند، عدم مراجعه مصحّح به متون کهن تفسیری و لغوی و بدخوانی های ناشی از کم توجّهی به سیاق و بافت کلام، مخاطب را به سوی چنین باوری سوق می دهد.
شکل گیری هویت قهرمانانۀ زنان در پرتو دو مفهوم عصمت و وفاداری در منظومه های فارسی شبه قارۀ هند (با تکیه بر دو منظومۀ پدماوت و راماین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های پدماوت و راماین از شاهکارهای ادب فارسی هند هستند و زنان در این دو اثر از موقعیّت معناداری برخوردارند. با توجه به جایگاه این دو مثنوی در شعر فارسی شبه قاره، شناخت شاخصه هایی که هویت قهرمانانه بانوان در این منظومه ها بر مبنای آن شکل گرفته، سبب دستیابی به دیدگاه جامع تری پیرامون سیمای زن در بخش قابل توجهی از ادبیات فارسی می شود. پژوهش حاضر عهده دار طرح و پاسخگویی به دو سوال اساسی است: 1-شخصیّت قهرمانان زن در منظومه های داستانی پدماوت و راماین بر محور کدام ویژگی ها شکل گرفته است؟ 2- دلیل محوریّت این ویژگی ها چیست و تأکید بر آن ها برآمده از کدام بسترهای فرهنگی و اجتماعی است؟بر اساس فریضه این پژوهش، هویت قهرمانانه زن در این آثار بر محور دو ویژگی (عصمت و پرده نشینی) و ( وفاداری بی قید و شرط به همسر) شکل گرفته است. دو ویژگی ذکر شده در سیر حوادث و معنایابی متن از جایگاه اساسی برخوردارند. پژوهش حاضر پس از نگاهی کوتاه به پیشینه اساطیری- فرهنگی و ادبی این آثار درمورد زن و بسترهای اجتماعی مرتبط با تأکید بر عصمت و پرده نشینی زنان، عهده دار برجسته سازی مراحل سه گانه وفاداری زنان به همسر است.
بررسی تطبیقی مفهوم عشق، عزلت و وحدت وجود در نگاه مولوی و اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود، اساس و بنیان همه مکاتب عرفانی است. عارف در برابر عظمت خداوند، خود را هیچ پنداشته و «نیستی» از منظر عارفان به الهیّات تنزیهی توجه دارد. «هستی» از آنِ خداست و همه پدیده ها، تجلی او است. با توجّه به همین تعریف می توان گفت که شدّت و کمال هستی او موجب «عشق» به ظهور و تجلّی می گردد و انسان اگر به خدا معرفت پیداکند به او «عشق» می ورزد. عشق به خدا هم از راه های گوناگونی کسب می شود که یکی از مهمترین آنها عزلت است. مولانا و اکهارت دو عارف از دو دین مختلف با ریشه مشترک و هر دو در حوزه عرفان صاحب نظرند. وجود این مفاهیم عرفانی از تشابهات بی شمار نظام فکری مولانا و اکهارت است که در دو اثر مثنوی و سؤالات پاریسی به چشم می خورند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ ابتدا اصطلاحات عرفانی وحدت وجود، عشق و عزلت را در مثنوی مولوی و سؤالات پاریسی دریافته و سپس به بررسی و تطبیق و بیان و شباهت ها و تفاوت های میان آنها از منظر مولانا و اکهارت پرداخته و مشخّص شد که هر دوی ایشان وحدت وجود را اساس وزیربنای عرفان می دانند.
زمینه های تاریخی داستان نبرد رستم و کاموس کشانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات شاهنامه به صورت غیرمستقیم برگرفته از خداینامه های ساسانی و دیگر منابع پراکنده این دوره هستند که خود در طول دوره ساسانی تحت تأثیر برخی خاندان های صاحب نفوذ پرداخته شده اند و بازتابنده تاریخ ایران باستان تحت تأثیر نگاه حماسی و اسطوره ای ایرانیان به تاریخ هستند. داستان نبرد رستم و کاموس کشانی یکی از این روایات است که ریشه در تاریخ دوره اشکانی دارد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که داستان نبرد رستم و کاموس کشانی در شاهنامه از چه زمینه تاریخی برخوردار است؟ یافته های این مقاله نشان خواهند داد که این داستان بازتابی از نبرد اشکانیان و کوشانیان در زمان بلاش چهارم و کانیشکا است که با دلاوری خاندان سورن در سیستان و خاندان گودرز در گرگان در نهایت به سود ایرانیان پایان یافت. اعمال خاندان سورن در این رویداد بعدها به شخصیت رستم منتسب شد، اعمال گودرزیان به سردودمان آنان گودرز کشواد نسبت داده شد و نام کانیشکا با تلفظ کاموس وارد تاریخ ملی ایران شد.
درنگی بر نوادرِ لغات و اصطلاحات قهرمان نامۀ ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یکی از نسخه هایِ فارسیِ قهرمان نامه طرسوسی نوادر لغات و اصطلاحاتی دیده می شود که نمونه مشابه آن را در دیگر متون زبان و ادب فارسی به سختی می توان پیدا کرد. این نسخه خطّی محفوظ در کتابخانه ملّیِ ایران بوده و کتابتِ آن در اوایلِ قرن سیزدهم قمری انجام گرفته است. نوادر لغات و اصطلاحاتِ این نسخه از چند منظر قابل توجّه است؛ نخست، به دلیلِ تحریرهای متفاوتی که از قهرمان نامه طرسوسی در دست است، بسیاری از این نوادر در دیگر نسخه هایِ فارسیِ برجای مانده از روایت قهرمان نامه ملاحظه نمی گردد. دوم، در فرهنگ ها یا لغت نامه ها آمده ولی شاهدی برای آن از دیگر متون زبان و ادب فارسی ثبت نشده است. سوم، در فرهنگ ها یا لغت نامه ها مدخل مستقلی برای آن ها ترتیب داده نشده است ولی در دیگر متونِ مصحَّح زبان و ادب فارسی یکی دو نمونه شاهد مثال دارد که به دلیل ناشناختگی و نادر بودنِ لغت یا اصطلاح، مصحّحان درباره معنایِ آن ره به خطا برده اند و یا توضیحِ آنان دقیق و جامع نیست. نگارنده در این مقاله هر یک از این واژگان و اصطلاحات را در مدخلی مستقل آورده است و سپس با ذکر شواهدِ آن در دیگر متون و بررسی آرا و نظریاتِ دیگران، معنایِ پیشنهادیِ خود را به دست داده است
افشانش معنا در دو داستان «بر دار کردن حسنک وزیر» و «وضع اریارق و غازی» به روایت بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دیدگاه هایی که در باب تاریخ بیهقی مطرح است، اعتقاد به تاریخی بودن این اثر و برجسته بودن جنبه تاریخی آن است. بر اساس این دیدگاه جنبه های ادبی تاریخ بیهقی نادیده گرفته می شود از آن جهت که هدف و ملاک نویسنده را روایت تاریخ دانسته اند. از آنجا که بیهقی در روایت خود از تاریخ به گزینش دست می زند و همه حوادث و رویدادها را روایت نمی کند، در واقع می توان گفت ایدئولوژی و نگاه خاص بیهقی نیز در اثر او تأثیر گذاشته است. در این راستا امکان معناهای متعدد در جملات بیهقی و آنچه از روایت او حذف شده است، مطرح می شود. نگارندگان با تأکید بر دو عنصر گزینش در مکالمه و گزینش در توصیف امکانات غیاب معنا را در «بر دار کردن حسنک وزیر» و «وضع اریارق و غازی» از تاریخ بیهقی با روش تحلیلی- توصیفی بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که بیهقی با به کارگیری تمهیداتی چون گزینش در مکالمات میان افراد، تأکید بر جنبه های نحوی، توصیف ویژگی های اشخاص و بیان عواطف در روایت خود، امکان برداشت های متعدد و کامل ناپذیر بودن معناها را ایجاد می کند.
تصحیح و بازیابی چند بیت بر اساس دستنویس رسائل العشّاق و وسائل المشتاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستنویس رسائل العشّاق و وسائل المشتاق اثر سیفی نیشابوری و از متون نثر فارسی قرن ششم ه .ق است که در یکصد نامه عاشقانه تألیف شده است. حضور شعر در جای جای این کتاب چشمگیر است و مؤلف به طور میانگین، در هر نامه پانزده بیت از شاعران هم دوره یا سَلَف خود نقل کرده است. این نسخه در 685 ه .ق کتابت شده و نظر به شمار بسیار اشعار مندرج در آن و کهن بودن، در مطالعات شعرشناسی، زبان شناسی، مأخذیابی و تصحیح اشعار، و صحت انتساب اشعار به گویندگان بسیار ارزشمند است. ضمن مأخذیابی تمامی اشعار رسائل العشّاق، ابیات مشترکی از آن در دیگر نسخ و متون نظم یافت شد که به دلیل اصیل نبودن و یا آسیب دیدگی نسخ آن ها، ضبط نادرستی داشتند یا ناقص رها شده بودند. این ابیات به کمک دستنویس رسائل العشّاق تصحیح یا بازیابی شدند. در تحقیق حاضر 11 رباعی و 3 بیت از متون مهمی چون نزههالمجالس، دیوان انوری، دیوان معزّی نیشابوری، دیوان سنایی، دیوان ازرقی، دیوان کمال الدّین اسماعیل، دیوان رضی الدّین نیشابوری، مجموعه رباعیات کهن (دستنویس دانشگاه استانبول)، و دستنویس جُنگ سید الهی تصحیح یا بازیابی شده اند. ابیات تصحیح شده در مقاله حاضر، باید در تصحیح مجدد یا تحقیق در هر یک از متون مذکور، پیش روی مصححان و محققان قرار بگیرد.
بررسی عشق و روابط حاکم بر آن در «خسرو و شیرین» نظامی و بازنگری انتقادی پیشینۀ پژوهشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیشرو در حوزه نقد ادبی پیوند نزدیکی با نوع شناخت و تلقی از انسان و نیروهای درونی او پیدا کرده و بیش از هر چیز بر رویکردهای بین رشته ای متمرکز شده است. یکی از این رویکردهای مهم در این میان، دیدگاه رابرت استرنبرگ در تحلیل نظام عشق و روابط حاکم بر آن در دو تئوری «مثلث عشق» و «قصه عشق»، بسط یافته است. حال این پژوهش سعی دارد تا با روشی توصیفی – تحلیلی منظومه عاشقانه «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی را بر اساس این دو تئوری بررسی و تحلیل نماید. نتایج این بررسی نشان خواهد داد که در مجموع تمامیروابط عاطفی موجود در این روایت، با مؤلفه شور و اشتیاق آغاز شده و در مؤلفه صمیمت نیز اشتراک دارند؛ اما تفاوت عشق در شیرین و فرهاد با عشق خسرو در مرحله تعهد است. همین اختلاف، الگوی عشق را در شیرین و فرهاد به عشق آرمانی و در خسرو به عشق رمانتیک مبدل خواهد کرد که مقدمات جریان تراژدی را در این اثر غنایی رقم می زند. از سویی، شکل نخستین قصه ها از نوع قصه هنر هستند؛ که در مراحل بعدی، قصه های اعتیاد، کلکسیون و ایثار در این روایت موجودیت خواهند یافت.
بررسی تطبیقی الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل درتفسیر عرفانی و ادبی ادبار واقبال عقل درنسخه خطی منظومۀ اکسیرالجنون و تحریر الفنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تمثیلی و عرفانی ازعرصه های تجلی آثار سلوک محور است .گذراز مراحل قرار دادی برای سالکان نمونه ای از اشتراکات اسطوره و عرفان است. درمنظومه اکسیرالجنون و تحریر الفنون ، مبحث ادبار واقبال عقل در قالب سفری معنوی مطرح شده است که می توان رد پای سفر اسطوره ای قهرمان را در آن پیگیری کرد.نوشتارحاضر، با هدف بررسی تطبیقی وتحلیلی مراحل سفر عقل با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل انجام شده است . بر اساس یافته ها سفر عقل با الگوی کمپبل مطابقت ومشابهت بسیاری دارد .مراد ازادبارعقل تجلی آن در صورت تعینات و اقبال آن ،رجعت دوباره از این عالم مادی به جایگاه نخستین است.سفر عقل طبق الگوی کمپبل در سه مرحله دعوت، عزیمت و بازگشت انجام می پذیرد ودر پایان همان گونه که کمپبل اشاره کرده است، با رسیدن به مرحله فنا و به دست آوردن نیروی کیهانی تبدیل به ناف هستی شده و به آسایشی ابدی دست می یابد.