مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
گفتمان ادبی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان از جمله شیوه های بررسی متن است که در طول حیات خود ابزار و روشهایش را گسترش داده و عمق بخشیده است. مطالعات ترجمه نیز پس از آنکه بررسیهای زبانشناختی صرف را جهت فهم فرایند ترجمه ناکافی دانست به شیوه های تحلیل متن و تحلیل گفتمان رو آورد. در مقاله حاضر ما دریافتی از تحلیل گفتمان را مبنا قرار داده ایم که ساختار تأویل پذیر متن و رویه های ارتباطی متن با فرامتن (جامعه، فرهنگ) را اصل می گیرد و بر این اساس می کوشد فرایند ترجمه متن ادبی را بررسی کند. نظر به اینکه یکی از سودمندیهای بنیادی تحلیل گفتمان این است که در حوزه بررسی نظری محدود نمی ماند و ابزار لازم را برای تحلیل عملی فراهم می آورد تلاش کرده ایم که با استناد به یک متن مشخص ادبی، سودمندی شیوه تحلیل گفتمان را در فعل ترجمه نشان دهیم.
بررسی تأثیر نوع متن (اصلی و تألیفی/ ترجمهای) و گونه گفتمانی بر عملکرد زبانآموزان در امتحان کلوزسی (C-Test)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر نوع متن و گونه گفتمانی بر عملکرد خواندن زبان آموزان در امتحان کلوزسی است. آزمون شوندگان مشتمل بر یکصد و بیست دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی بودند که براساس امتحان تعیین سطح بسندگی تافل از جامعــه بزرگ تری انتخاب شده و به چهار گروه همگن تقسیم شدند. ابزار تحقیق شامل چهار امتحان کلوزسی بودند که بر اساس دو نوع متن (اصلی و تالیفی/ ترجمه ای) و دو نوع گونه گفتمــانی (ادبی و سیاسی) تهیه شدند. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون شفه استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از تاثیر معنادار هر دو عامل مستقل در این تحقیق بر عملکرد خواندن آزمون شوندگان بود ولی تعامل این دو عامل اثر قابل ملاحظه ای بر متغیر وابسته نداشت. یافته های این تحقیق مؤید این مطلب می باشند که نوع متن و گونه گفتمانی را می توان از عوامل تاثیرگذار در شیوه آزمون های خواندن کلوز تلقی نمود.
گفتمان فلسفی مدرن و نگارش مسوولانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راندن شاعران از جمهوریت افلاطون برای ایجاد جامعه ای عاری از مسئولیت گریزی نخستین گام در نوشته های فلسفی نظرورزانه ی غربی در انتقاد از هنر و ادبیات است. از دیدگاه افلاطونی، نگارش «غیرمسئولانه»ی غیرعقلایی، که شعر به دلیل ماهیت الهامی، تبلور جدی آن است، نظام اجتماع ایدآل یونانیان را می آشوبد و باید از آن به نفع نوشتار فلسفی نظرورزانه، که عقلایی و حقیقت جو است، احتراز کرد. با وجود عدم امکان تعیین دقیق صحت و سقم این نظرات، آن ها در طول تاریخ در اشکال مختلف بیان شده و بحران های جوامع بشری به آن نظرات نسبت داده شده اند. در این مقاله، با توجه ویژه به دوره ی مدرن، بحث می شود که به دلیل نقصان در «گفتمان فلسفی» مدرن، نوشته های فلسفی به ظاهر «مسئولانه» خود خطرناک و عامل بحران های سیاسی و اجتماعی بوده اند. شاید نگارش برآمده از «گفتمان ادبی» بتواند نقش «مسئولانه تری» داشته باشد.
مقاله به زبان فرانسه: سلب به عنوان فرایند تولید معنا در گفتمان ادبی (La négation en tant que processus de la signification: le cas des discours littéraires)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلب به عنوان فرایند تولید معنا در گفتمان ادبی سمیه کریمینژاد دانشجوی دکتری آموزش زبان فرانسه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران Somaye.kariminejad@yahoo.com حمید رضا شعیری دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران shairih@yahoo.fr پریوش صفا استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران safap@modares.ac.ir لطفالله نبوی استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران nabavi@modares.ac.ir 1392/2/ 1391 تاریخ پذیرش: 31 /11/ تاریخ دریافت: 17 سلب از دیرباز به عنوان موضوع مطالعه در زمینه های مختلف به ویژه فلسفه، منطق و خصوصا زبان شناسی مطرح بوده است. نشانه-معناشناسی، به عنوان تفکری کلی در زمینه سیستم نشانهها و به عنوان یک علم مرتبط به حوزه معنی سلب را به معنا مرتبط می سازد و اگر از یک فرآیند تولید معنا یک ایجاب ظاهر شود، جهش اولیه به مدد مولدی سلبی رخ داده است. به طور کلی در زمینه سلب رویکردها و نظریههای گوناگونی مطرح هستند. این گوناگونی توسط پیچیدگی سلب قابل توجیه است. در تحقیق حاضر سعی بر آن است که نشان داده شود تحقق یک گفتمان، ظهور نسبیت است. در واقع از دیدگاه نشانه-معنا شناسی سلبیت جزء لاینفک در فرایند تولید معنا می باشد؛ از طرفی از طریق اعمال سلب بر روی معنیِ خام و بی فرم و از طرف دیگر توسط اعمال سلب بر روی اولین تفاوت که باعث ظهور معنا میشوند. بنابراین در تحقیق حاضر سعی بر آن است که مفهوم سلب را مورد بررسی قرار داده و نقش آن را در فرایند تولید معنا از طریق گفتمانهای ادبی فارسی و فرانسه تحلیل کنیم و متوجه شویم چگونه گفتمان توسط سلب ساخته میشود؟ به عبارت دیگر هدف این مقاله توصیف شیوه های عملکرد سلب و بدین ترتیب بررسی نقش آن در تولید معنی در گفتمان ادبی است. کلمات کلیدی: سلب، تفاوت، نشانه- معنا شناسی، گفتمان ادبی، معنا
تحلیل خطبة الغدیر علی منهج تحلیل الخطاب الأدبی (تحلیل خطبه غدیر به شیوه تحلیل خطابه ادبی)
حوزه های تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
مطالعه مفهوم ادبیت در نظریه معنا-سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه معنا-سبک شناسی یکی از متأخرترین رویکردهای نظریه دریافت است که تا کنون در ایران ناشناخته باقی مانده است. این نظریه، برای اولین بار در سال 1993 توسط ژرژ مولینه (1944 – 2014 میلادی) مطرح می شود. در این مقاله، به منظور شناخت جایگاه این رویکرد در نظریه ادبی، به مطالعه مفهوم ادبیت، بنیادی ترین مفهوم تشکیل دهنده آن می پردازیم. در این راستا، ابتدا سیر تحولی نگرش های گوناگون به این مفهوم را مطالعه می کنیم و از این رهگذر، برخی تفاوتهای اساسی این رویکرد با سایر رویکردهای معطوف به ادبیت را بیان می کنیم. سپس، به توضیح عناصر پایه ای نظریه معنا-سبک شناسی می پردازیم و در ادامه سعی خواهیم کرد که به سؤالات زیر پاسخ دهیم: از دیدگاه این نظریه، چه متنی ادبی به شمار می رود و معیارهای ادبیت متن چه معیارهایی هستند؟ چه عاملی باعث می شود که در میان متون ادبی، اثری فاخر و اثری نازل شمرده شود؟
بررسی رابطه بافت متن و موقعیت در خطبه های نهج البلاغه از دیدگاه تحلیل گفتمان ادبی (مطالعه موردی جنگ صفین)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان به عنوان یک رویکردی نقادانه به کشف نحوه جریان فکر ادیب و تاثیر پذیرفتن او از موقعیت می-پردازد؛ زیرا فراتر از عناصر لغوی تشکیل دهنده آن به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی و ... توجه دارد. در تحلیل گفتمان ادبی بافت متنی و بافت موقعیتی مورد تحلیل قرار می گیرد. جنگ صفین یکی از مهم-ترین وقایع تاریخ اسلام است که امیرالمومنین (ع) با توجه به موقعیت زمانه و شرایط حاکم بر مردم چه در زمان جنگ و چه بعد از آن، در نهج البلاغه به صورت مستقیم به تبیین آن پرداخته است. جستار حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و در چارچوب تحلیل گفتمان ادبی به بررسی کلام حضرت علی (ع) در بیان جنگ صفین می پردازد؛ مهم تریم نتایج حاصل از این کاربست عبارت است از امام (ع) توانسته در نهایت فصاحت و بلاغت در قالب شاهکاری بی نظیر، توازن کاملی بین محتوای کلام و بافت موقعیتی ایجاد کند. این توازن بیشترین تاثیر را در مخاطب و بهترین نمونه ی گفتمان ادبی را شکل داده است.
تحلیل استراتژی گفتمان ادبی خطبه شقشقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خطبه شقشقیه به عنوان یکی از مهم ترین خطبه های امام علی علیه السلام همواره مورد توجه پژوهشگران و محققان ادبیات قرار گرفته است و ایشان عموماً با تمرکز بر واحدهای مستقل زبان و بدون در نظر گرفتن بافت موقعیتی ایراد خطبه به بررسی و کشف ابزارهای زیباسازی این اثر ارزشمند همت گماشته اند. تحلیل گفتمان که در واقع ادامه سبک شناسی با رویکرد تحلیل سخن در سطوح فراتر از جمله است، ساختارهای مختلف متون ادبی را با عنایت به بافت موقعیتی آن ها تحلیل کرده و خارج از بافت موقعیت، آن را غیرقابل تفسیر می داند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان ادبی به بررسی ساختارهای مختلف خطبه براساس بافت موقعیتی آن پرداخته است. نتایج نشان می دهد که موقعیت ایراد خطبه از قبیل انکار شایستگی های حضرت، اتهام کوتاهی ایشان در امر خلافت و قیاس های غیر منصفانه ایشان با خلفای سه گانه باعث شده که ساختارهای مختلف خطبه نه به عنوان صرفاً ابزار زیباسازی متن بلکه به عنوان ابزاری در جهت تبیین حقایق، رفع اتهامات و قیاس ها، اثبات حقانیت و برتری حضرت علیه السلام و نهایتاً اقناع مخاطب به خدمت گرفته شده اند.
بررسی الگوی عملگرهای روایت شناختی پسامدرن آثار پوچ نما در مقایسه با الگوی عملگرهای گِرِمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
135-167
حوزه های تخصصی:
عنوان آثار پو چ نما عناصری ازقبیل بازی های زبانی، کلیشه های اغراق آمیز، تکرار، ترکیبات بی ربط و حتی عبارات ابتکاری را به دنبال دارد که از زبان شخصیت هایی بیان می شود که معمولاً در تراژدی کمدی اسیر شرایط جبری و فشارهای ناخوشایند ناخودآگاه اند. آخر بازی و در انتظار گودو دو نمایش نامه پوچ نمای ساموئل بکت است که مسئله محوری آن ها، توانایی ها و ناتوانی های زبانی است. در این دو اثر، زبان هرگز به عنوان ابزاری برای ارتباط مستقیم به کار نمی رود یا همچون پرده ای درنظر گرفته نمی شود که فرد بتواند حرکات تاریک ذهنی شخص را بر آن مشاهده کند؛ بلکه تمامی قابلیت های نحوی، دستوری، و به ویژه قابلیت های بینامتنیِ زبان به کار گرفته می شود تا خواننده بداند که وابستگی ما به زبان تا چه حد است و به چه میزان به مراقبت دربرابر قواعد تحمیلی زبان نیازمندیم. در نمایش نامه اتاق ، هارولد پینتر با به کارگیری اغراق، کلیشه، تکرار، مکث و سکوت در کنار دیالوگ های معمولی، مکتب فکری پوچ نمایی را به خواننده منتقل می کند. ویرخیلیو پینیرا نیز در نمایش نامه هوای سرد با استفاده از المان های پوچ نمایی،درماندگی، افسردگی و سرگشتگی را درنهایت به پوچی ختم می شود، به تصویر درآورده است. درنهایت صادق هدایت در رمان بوف کور ، مانند دیگر نویسندگان نام برده، پوچ نمایی را ارائه کرده است. تحقیق حاضر از آن جهت که به تحلیل آثار پوچ نما از نگاه روایت شناختی می پردازد، حائز اهمیت است. بسیاری از پژوهش های انجام شده در این زمینه بُعد روایت شناختی و زبان شناختی را در تحلیل این گونه آثار لحاظ نکرده و بیشتر به جنبه های دیگر ازجمله فلسفی پرداخته اند. نگارندگان در این پژوهش توصیفی تحلیلی، ساختار روایت شناختی این پنج اثر پوچ نما را بررسی و تحلیل کرده اند تا عملگرهای روایت شناختی را در این آثار شناسایی کنند. ضرورت تحقیق نیز ارائه عملگرهای روایی برای شناسایی آثار پوچ نماست. نویسندگان با مقایسه و بررسی عملگر های گِرِمس (1966)، کنشگرهای روایت شناختی را برای شناخت آثار پوچ نما ارائه داده اند. گِرِمس شش عملگر در روایت شناسی آثار ساخت گرا پیشنهاد داده و نگارندگان با تحلیل مقایسه ای عملگرهای وی در الگوی پیشنهادی اش، الگویی درباره شناختن عملگرهای پوچ نمایی ارائه کرده و به این نتیجه رسیده اند که فاعل که یکی از عملگرهای پیشنهادی گِرِمس است، همواره دارد رنج می کشد؛ از این رو مفهوم فاعل گِرِمس با مفهوم فاعل اثر پوچ نما منطبق نیست. هدف در آثار پوچ نما محقق نمی شود و شخصیت ها با ناکامی مواجه اند. از یاریگر به مفهومی که گِرِمس بیان کرده، اثری نیست و شخصیت ها به ناچار از تکرار جهت گذران وقت کمک می گیرند و اَبَریاریگری که با قدرت مافوق طبیعی به یاری شخصیت ها بشتابد، هرگز در آثار پوچ نما ظاهر نمی شود. در این آثار، شخصیت ها از هیچ چیزی نفع نمی برند؛ بلکه همواره درد مشترک دارند و آن، تنهایی و انزواست. المان های تکرار، قدرت، درد مشترک و ناکامی، مکمل دیگر عملگرهای پیشنهادی در آثار پوچ نماست.
تحلیل گفتمان ادبی لامیه امروالقیس«الا عم صباحا...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
1 - 22
حوزه های تخصصی:
گفتمان ادبی یکی از رویکردهای نقدی معاصر است که از گذر تحلیل آثار ادبی تلاش می کند دریچه جدیدی در فهم متون ادبی گشوده و زیبایی های نهفته متن را آشکار کرده و تأثیر آن را در برانگیختن احساسات مخاطب مورد مطالعه قرار دهد. یکی از شاهکارهای امروالقیس، شاعر جاهلی، بعد از معلقه اش، میمیه "الا عم صباحا ..." است که از روزگاران گذشته تا به حال نظر بسیاری از ناقدان ادبی را به خود جلب کرده است. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی، تاثیر عوامل اجتماعی و موقعیتی زمان شاعر بر گفتمان او تحلیل و بررسی شود. تحلیل ساختارهای زبانی قصیده، نشان می دهد که عوامل اجتماعی و فرهنگی به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه در گفتمان شاعر تأثیر گذاشته است. همچنین بررسی موسیقی قصیده و ساختارهای نحوی و بلاغی و خلق تصاویر مختلف، افزون بر خلق زیبایی های ادبی در قصیده، در انتقال اندیشه حاکم بر ذهن شاعر و همراه کردن مخاطب با متن، تاثیر فراوانی داشته است.
واکاوی ابعاد پدیداری معنا در داستان کوتاه " درخت گلابی" اثر گلی ترقی : رویکردی نشانه معناشناختی به تحلیل گفتمان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
جستار پیش رو می کوشد تا در چارچوب رویکرد نشانه معناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی به واکاوی ابعاد پدیداری معنا در داستان کوتاه «درخت گلابی» اثر گلی ترقی بپردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. درواقع نگارنده سعی دارد تا با تکیه بر گفتمان ادبی نویسنده و به شیوه تحلیل نشانه معناشناختی و با تکیه بر حضور پدیداری سوژه داستان نشان دهد چگونه گفته پرداز راوی مؤلفه های پدیداری را در بطن گفتمان می پروراند و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار می دهد و در این میان گاه کنش روایی را به حاشیه می راند و گاه در راستای احیای آن قدم برمی دارد. هدف اصلی جستار پیش رو پاسخ گویی به پرسش های زیر است: 1. ابعاد پدیداری معنا تابع چه مؤلفه های گفتمانی و نشانه معنایی است و کارکرد آن ها چیست؟، 2. چگونه می توان جایگاه کنش را در کلیت نظام گفتمانی اثر حاضر تبیین کرد؟ بنابراین فرضیه های پژوهش حاضر از این قرارند: 1. ابعاد پدیداری معنا در گفتمان برونداد و تابع شوِش ، تنش و تطبیق است که دارای کارکرد زیبایی شناختی است؛ 2. برهم کنش این مؤلفه ها کنش روایی را از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر به حاشیه می راند و درادامه با ثبات نشانه معنایی افعال وجهی و شکل گیری درونه عاطفی عشق بار دیگر کنش در مرکزیت میدان گفتمانی قرار می دهد. بی شک این تعاملات با سبک های حضور نشانه معناشناختی پیوندی تنگاتنگ دارند.
واکاوی گفتمان ادبی شعر نو فارسی و کُردی در دو شعر از شاملو و شیرکو بیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
156 - 180
جدال بین شاعران نوگرا و طرفداران شعر سنتی مسأله ای است که در بررسی تاریخی و فرهنگیِ جریان شکل گیری شعر نو همواره مورد توجّه محققان بوده است. بحث هایی که هر کدام از این دو جناح درباره شعر و ملازمات آن مطرح می کردند، بر اساس نقد گفتارها و دیدگاه های طرف مقابل شکل می گرفت؛ بنابراین با تحلیل گفتارهای هریک از این دو گروه می توان مفاهیم و دیدگاه های گروه مقابل را درک کرد. مسأله جدال نوگرایان و سنّت گرایان در باب شعر نه تنها در محافل ادبی و نشریات مطرح بود، بلکه موضوع شعر شاعران نوپرداز نیز قرار گرفت. طرح ذهنی شاعر در این گونه شعرها بر پایه تقابل ماهیّت شعر نو با شعر کلاسیک بنیان نهاده شده است که با تحلیل آنها می توان هم به گفتمان شعری نوگرایان پی برد و هم به طور ضمنی دیدگاه سنّت گرایان را دریافت. موضوعِ «شعری که زندگی است» از شاملو و شعرِ «هۆنراوه کانم» از شیرکو بیکس، شاعر نوگرای کُرد، برگرفته از همین مباحثات مربوط به ماهیّت شعر نو و تفاوت آن با شعر کلاسیک است که در این جستار به روش تحلیلی و بر اساس گفتمان ادبی واکاوی می شوند تا مفاهیم و بنیان های مشترک گفتمان شعر نو در هر دو ادبیات فارسی و کُردی نشان داده شود. برآیند پژوهش نشان می دهد که گفتمان ادبی موجود در این دو شعر موضوع محور و کارکردمحور است و هر دو شاعر بیشتر از منظر کارکرد انگیزشی و آگاهی بخشی، به تبیین ماهیّت شعر نو و نقد شعر کلاسیک پرداخته اند.