فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
59 - 72
حوزههای تخصصی:
صورتِ بصریِ نوشتار، نه تنها مفهومی جدا از عبارتِ نوشتار دارد، بلکه متفاوت با تصویر درک می شود. بر این اساس، نخستین بار برای تحلیلِ دست نوشته، اصول و نشانه های ویژه گرافولوژی را مطرح کرده اند. به نظر می رسد در نخستین تفاسیرِ حروفِ مقطعه نیز از روشی مشابه گرافولوژی استفاده شده است. از این رو، احتمال می رود با بهره گیری از این تفاسیر و به کمک اصول گرافولوژی، بتوان گوناگونی خط کوفی تزیینی را تحلیل کرد؛ به خصوص که در پژوهش های پیشین، کمتر به زبان بصری نوشتارِ کوفی اهمیت داده اند. در مقاله حاضر، انواع مَحاجِر کوفی تزیینی به روش توصیفی، تاریخی و تحلیلی ارزیابی می شود تا بخشی از زبان بصری کوفی تزیینی، یعنی حروف روزنه دار تا حد امکان بیان شود. بدین منظور، ابتدا بر مبنای توصیف و تحلیلِ فرم و ساختار مَحاجِر در کوفی ابتدایی، امکانِ وجود دو رویکرد «کمال گرا» و «وحدت گرا» در طراحیِ تزییناتِ مَحاجِر پیش رو نهاده می شود. سپس تحت عنوان این دو رویکرد، انواع مَحاجِر تزیینی توصیف و تحلیل شده و خاستگاه تحولات فرمی آن ها در تفاسیر تاریخی حروف مقطعه و اندیشه ها و تشبیهات حروفی برخاسته از این تفاسیر جست وجو می شود. در نتیجه، با دستیابی به نشانه های نمادین حروف، زبان بصری مَحاجِر کوفی تزیینی تا حدی گشوده می شود.
چیدمان پرفورمنس آرت: خاستگاه و روند تکامل پرفورمنس آرت؛ در گفتگویی با محمدباقر ضیایی، امیر راد، علیرضا امیرحاجبی، علی اتحاد، رامین اعتمادی بزرگ، آشا صدر اشکوری
حوزههای تخصصی:
کاربرد میراث کهن ساسانی در طراحی نشانه (مطالعه موردی: نشانه دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
17 - 24
حوزههای تخصصی:
توجه به پیشینه تصویری و عنایت به فرهنگ و سنت های هنری گذشته همراه با نوآوری، مهم ترین عامل در دستیابی به عظمت و هویت هنری کنونی هر سرزمین می باشد. از این رو بررسی ریشه های طراحی گرافیک در ایران و چگونگی کاربرد آنها با توجه به مفاهیم نمادین، هدف و مسئله بنیادین این پژوهش به ویژه در رابطه با نشانه دانشگاه تهران بوده است. در این نوشتار، پس از اشاره به کاربرد نقش مایه های کهن ایرانی در طراحی نشانه های معاصر، بر اساس روند پژوهش، مفاهیم نمادین به کار رفته در طراحی نشانه دانشگاه تهران با توجه به پیشینه تصویری آنها در دوران ساسانی مورد تحلیل قرار گرفته اند؛ در این بررسی مشاهده می شود که بال و پر در هنر نمادین ساسانی، نمادهایی از ایزد بهرام هستند که شاهان ساسانی به لحاظ نیاز به افزایش قدرت فره ایزدی به این ایزد توجهی ویژه مبذول می داشتند و او را بسیار ستایش می کردند. این مفهوم با توجه به نوشته خوانده شده بر روی این پلاک گچی ساسانی و همچنین فرم دایره و ویژگی های آن در طراحی مفاهیم و معانی نمادین دانشگاه و اهداف سازمانی مورد انتظار، به شیوه ی قیاسی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است
هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی در هنر (نقد فعال تر از خیال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
5 - 12
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی مدرن در مقوله های زیبایی و معنا حساب خود را از زیباشناسی کلاسیک جدا کرده و تجربه های زیباشناختی جدیدی را شکل داده است. دیگر از نگرش انسان به ایستایی و ثبات جهان، حتی در حوزه ی تفسیر و نقد، اثری نیست. وقتی کاری، مدرن یا پست مدرن توصیف می شود، با الزام به درک نوعی پیچیدگی، کار نقد پویاتر و دشوارتر از همیشه خواهد شد. با وجود هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی، دشواریِ تعریف و تشخیص هنر مدرن و پست مدرن، و دشواریِ معنا کردنِ معنا مسئله می شود. وقتی نه معنایی هست (مثل ادبیات ابسورد)، و نه حتی فرمی تازه (مثل آماده - ساخت های دوشان و وارهول) باید تجربه و لذت زیباشناختی را وسعت بخشید. ازاین رو، دقت در کاربرد اصطلاحات و واژه هایی از قبیل معنا، تجربه و واکنش زیباشناختی برای نظم و انضباط بخشیدن به فرایند نقد لازم است. در هنری که خود نوعی نقد فرهنگی است، نقش منتقدان در برقراری ارتباط میان سوژه و ابژه زیباشناختی که شرط اساسی لذت بخشی است، مهم تر از پیش است. از قرن هجدهم که مفهوم ادراک هنر و تجربه زیباشناختی با یکدیگر هم پوشانی داشته اند، با وجود تمرکز بر اثر همچنان نوعی سوبژکتیویسم بر تمام نقدها ناظر است. در این نوشتار نسبت تجربه های زیباشناختی جدید با نقد نو بیان می شود.
باژگونی مفهوم یک نماد (بررسی کهن الگوی مار در ایران و سرزمین های همجوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
25 - 34
حوزههای تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر اساطیر و باورها و نیز نقشمایه های به جای مانده بر روی آثار هنری، بازنمایی کهن الگوی مار را در هنر ایران و سرزمین های همجوارش (میان رودان، مصر، هند و یونان باستان) از آغاز تا هزاره نخست پ.م پیگیری کند و در این راه با پژوهشی تطبیقی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و موزه ای، به پی جویی ارتباط میان این فرهنگ ها بپردازد. به نظر می رسد مفهوم بن مایه مار در این سرزمین ها طی چند هزار سال دگرگون و حتی باژگونه شده است. از این رو بررسی این انگاره، برای آگاهی از چگونگی تغییر رویکرد انسان به نمادهایش در گذر زمان ضروری به نظر می رسد. مار که در هنر پیشاتاریخی این سرزمین ها نقشی ایزدی، بارورکننده، شگون مند و حفاظت گر دارد و نگاهبان آب ها و دارایی ها است، در اندیشه مردمان هزاره نخست پ.م و پس از رواج ادیان تاریخی سامی و آریایی به تدریج به نیروی اهریمنی تباه کننده می پیوندد. نگارنده با کاوش در اسناد تاریخی، این جایگزینی را به سبب تبدیل ساختار مادرمرکز به پدرمرکز در جامعه ساکن در این سامان می داند. برای یافتن مفاهیم پنهان در پس کهن الگوی مار به نقش این جانور بر روی آثار بازمانده از خاور کهن پرداخته و سپس به یاری نوشتارها و اساطیر، معنای این بن مایه بازخوانی می شود.
سیاست و بازنمایی (بررسی نقش ایدئولوژیک دوربین عکاسی و عکس در دوره ی پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
79 - 92
حوزههای تخصصی:
تاریخ عکاسی ایران، تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. توجه به زمینه ی سیاسی که نقش تعیین کننده ای در روند تاریخی ایران داشته و زمینه ی اجتماعی که معمولاٌ قطب مخالفی برای سیاست بوده است؛ می تواند منظر مناسبی را برای بازخوانی آن فراهم آورد. بنابراین، ضرورت پژوهشی انتقادی در بخشی از این تاریخ ایجاب می شود. برای این منظور، از دریچه ی «گفتمان»، به تاریخ عکاسی ایران نگاه می شود. هدف از این پژوهش، تبارشناسی گفتمان عکاسی در دوره ی پهلوی و بررسی نقش «ایدئولوژیک» عکاسی در آن است. همچنین سعی می شود به بسترسازی این گفتمان برای روابط قدرت و به تبع آن سوژه و ابژه سازی ها پرداخته شود. پرسش این است که چه گفتمانی و چگونه در دوره ی پهلوی صورت بندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ چارچوب مفهومی و روش این تحقیق را اندیشه های میشل فوکو تشکیل می دهد. نگارندگان در روندی تاریخی ، ثابت می کنند که گفتمانی «اجتماعی» با تحولات گوناگون ساختاری، آن هم بیشتر در حوزه ی «سیاست»، در این برهه از تاریخ عکاسی شکل گرفته و غالب آمده است. آن چه که مهم است، فرآیندی است که طی آن، سیاست عقلانی تر شده و پشت امر اجتماعی می نشیند تا هژمونیک شود. همچنین «هویت»، برساخته ی مهمی است که به آن پرداخته خواهد شد.
The Visual Evidence of the Connection and Association between Shaykh Muhammed and the Court of Sultan Ibrahim Mirza (شواهد تصویری از ملازمت و ارتباط شیخ محمد نقاش با دربار سلطان ابراهیم میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شیخ محمد»، نقاش و خوشنویس عصر صفوی هیچ ردی از ارتباطش با سلاطین صفوی و حامیان درباری خود برجای نگذاشته است، اما شواهد تاریخی تأیید می کند بخش مهمی از فعالیت هنری شیخ محمد در دربار سلطان ابراهیم میرزا برادر زادة شاه طهماسب در مشهد بوده است؛ و به ویژه در خلق چندین نسخه از شاهکارهای درباری این عصر همکاری داشته است. از آنجاکه یکی از شاخصه های آثار وی توجه به جنبه های واقعیت و گسست از ادبیات و پرداختن به مضامین زندگی روزمره است، پرسش اصلی مقاله پیش رو این است که آیا می توان در تأیید مرقومات مورخین که شیخ محمد را ملازم سلطان ابراهیم میرزا دانسته اند، در لابلای آثار مرقوم و منسوب به او ردی از ارتباط وی با حامی و سلطان هنر پرور صفوی یافت؟ در جهت پاسخ به این پرسش، سه مجلس منسوب به شیخ محمد از نسخة هفت اورنگ مشهور به جامی فریر و نیز نگارة دولتی سرآغاز از یک نسخه ناقص هفت اورنگ موجود در کتابخانه موزه توپقاپی که نگاره های آن نیز به شیخ محمد سبزواری منسوب شده، معرفی و تحلیل شده است.
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای انجام شده و هدف از آن کشف ارتباط میان نقاش و حامیش سلطان ابراهیم میرزا است؛ تا بدین طریق گامی در جهت آشکارشدن زندگی و آثار این نقاش برداشته شود. نتایج حاصل نشان می دهد، شیخ محمد نقاش فرازهایی از زندگی حامی خود به ویژه جشن عروسی سلطان ابراهیم میرزا و همسرش گوهر سلطان خانم را به صورت ضمنی و در پس یک روایت ادبی به تصویر کشیده؛ و بدین طریق نشانی از ارتباط و ارادت خود را نسبت به سلطان مطرح می کند.
چیدمان پرفورمنس آرت: پرفورمنس: طبیعت، انسان، معنا؛ در گفتگویی با فرشته عالمشاه
حوزههای تخصصی:
چیدمان عکس: کنگره سراسری شهدای هنرمند عکاس؛ در گفتگویی با هنرمندان عکاس دفاع مقدس
حوزههای تخصصی:
تقابلِ قانون و کنشِ تراژیک در تراژدی هایِ آیسخولوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو در کتاب فن شعر، با نگاهی ساختاری به تراژدی، آن را داستانی تراژیک مبتنی بر خطا یا هامارتیا می داند. در این نگره، رابطه محتوای تراژدی با زمان هاش تشریح نشده است. از آن رو که خاستگاه تراژدی نه صرفاً آیینی بلکه سیاسی و ملازم با تحولات ساختاری و اجتماعی آتن نیز هست، این ضرورت پیش می آید که محتوای تراژدی را از منظر سیاسی نیز مورد بررسی قرار داد. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد با امعان نظر به مفاهیم سیاسی چون قانون و عدالت، تراژدی های آیسخولوس را – به عنوان کهن ترین نوع تراژدی که تا کنون به دست ما رسیده- مورد بررسی قرار دهد و جایگاه و کارکرد سیاسی کنش تراژیک و هامارتیا را در آن زمینه و زمانه بسنجد تا فهم آیسخولوس از کارکرد و هدف تراژدی، که مبتنی بر صلح و قانون گرایی است، آشکار شود و بدینوسیله تقابل قانون و کنش تراژیک نیز مورد مداقه قرار گیرد. برای این هدف، لازم آمد که به متون و زبان اصلی تراژدی ها مراجعه شده، و مفاهیم مورد نظر در متن تاریخی و سیاسی شان بررسی شوند. حاصل پژوهش آشکارمی کند که تراژدی های آیسخولوس با اتکا به مفهوم قانون، هدفی ضد تراژیک دارند.
ارتباط تعاملی فضاهای سینمایی و فضای شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان سینمای اولیه (تام گونینگ، میریام هانسن، آن فرایدبرگ، جیمز دونالد و جولیانا برونو و...)، بر همزمانی اختراع سینما و شکل گیری و گسترش فضاهای شهرهای مدرن تاکید داشته اند. میریام هانسن اظهار می کند که با جریان یافتن تصاویر متحرک فیلم در شبکه نوظهور شهر مدرن، سینما به عنوان رابطه ای میان شهروندان و تجربه شهری عمل می کرد و بدین واسطه، در شکل دادن به «سیمای شهر» نزد شهروندان، سهم شایانی ایفا نمود. این تعامل فیلمسازان با فضاهای شهری در دهه های بعد، به ویژه در سینمای اکسپرسیونیسم آلمان، نئورئالیسم ایتالیا، سینمای نوآر و موج نوی فرانسه ادامه یافت. سینما در بستر شهر مدرن رشد یافت و در سیر تکاملی اش، در حرکت از سینمای تک فضایی ابتدایی به سوی سینمای دینامیک چند فضایی معاصر، متاثر از پویایی شهری بوده است. این پژوهش که از نوع نظری، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که در دهه های اخیر گونه ای ارتباط پویای تعاملی میان شهر و سینما پدید آمده است و نمی توان از تاثیر شهرهای سینمایی بر شهرهای واقعی غافل شد. در شهرهای معاصر، گونه ای از درهم آمیختگی میان پلان های سینمایی و پلان های شهری پدید آمده است که به ادراک مخاطبان از مفهوم شهر شکل می دهند.
بررسی تطبیقی قیاس ارسطویی با سکانس های شروع پنج فیلم کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعه پنج فیلم مهم سینمای کلاسیک هالیوود می پردازد و استدلال می کند که در دوره کلاسیک، سینمای داستانی از سلسله ای از اصول، راهکار و قرارداد برای آغاز و ورود به فیلم ها تبعیت می کرد و تشریح می کند که این اصول بر مبنای نظریات فلاسفه در باب نحوه شناخت، درک و استدلال ذهن انسان بنا شده است. این مقاله در پی اثبات این نظریه است که در این دوره، استودیوها با استفاده از فلسفه، نسبت به تدوین یک سری از اصول موسوم به قوانین دبلیو اقدام کرده اند و موفق به تثبیت آنها شده اند. این قوانین برای سوق دهی مخاطب به درون داستان، فیلمساز را ملزم به معرفی چهار عنصر در سکانس شروع فیلم می کند که عبارتند از مکان، زمان، شخصیت و داستان یا گره اصلی فیلم. این مقاله به منظور بررسی ارزش فلسفی این اصول از نظریات ارسطو در باب استدلال استقرایی و استدلال قیاسی بهره برده است. استدلال قیاسی بدین نحو عمل می کند که برای رسیدن به نتیجه قابل اعتماد، بایستی از یک مقدمه کبری بهره برد و در مرحله بعد با مقدمه ای کوچک تر از مقدمه کبری موسوم به مقدمه صغری، زمینه را برای رسیدن به نتیجه فراهم کرد. هدف این مقاله، تجزیه و تحلیل سکانس شروع فیلم ها برای اثبات قوانین دبلیو و اثبات تبعیت این قوانین از استدلال قیاسی ارسطوست.
بررسی ویژگی های تزیینی قرآن نگاری مکتب شیراز عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
13 - 24
حوزههای تخصصی:
نیمه اول صفوی یکی از اعصار طلایی هنر کتابت قرآن در ایران است و سبک ها و مکاتب هنری شاخصی در شهرهای مختلف تحت حکومت صفوی پدیدار شده است. یکی از مکاتبی که همواره در طول تاریخ ایران نقشی کلیدی در هنرهای مربوط به کتاب آرایی ایفا کرده است، مکتب شیراز می باشد. نقطه اوج هنر تذهیب نسخ دست نویس و قرآن نگاری در شیراز را باید در سال های قرن نهم و دهم ه. ق جستجو کرد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که دستاوردهای تزیینی و تصویری قرآن های مکتب شیراز صفوی چیست؟ تجزیه و تحلیل تزیینات و ابعاد گرافیکی نمونه هایی نفیس از قرآن های مکتب شیراز عصر صفوی با این هدف صورت گرفته است تا ویژگی آرایه های تصویری آثار مورد مطالعه قرار گیرد و نقش این مکتب در هنر قرآن نگاری شناسایی شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده به انجام رسیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد قرآن های مکتب شیراز صفوی از جهت ساختار، فشردگی و پیچیدگی تذهیب، جسارت در انتخاب ترکیبات رنگی زنده، شیوه خوشنویسی و غلبه نقوش گیاهی با یکدیگر مرتبط هستند. این آثار از الگویی واحد در ترسیم قالب اصلی پیروی می کنند و عمده نوآوری هایشان در جزییات نمایان می شود
چیدمان پرفورمنس آرت: ... از چیزی به نام هنر اجرا (پرفورمنس آرت)
حوزههای تخصصی:
چیدمان گالری: مجموعه عکس های خانواده ابوالقاسم رشتی
حوزههای تخصصی:
Wall Drawings of the Shrines of Pinchah Village in Guilan and Analysis of the Contents (تحلیل مضامین نقوش دیواری بقعه روستای پینچاه ( درگیلان) مطالعة تطبیقی دیوارنگاره حضرت قاسم(ع) و علی اکبر(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاره های بقاع متبرکه در گیلان به دلیل رطوبت فراوان منطقه و میل به نوسازی آن ها نزد اهالی روستا، در حال تخریب بوده و یا کاملا از بین رفته است. این معضل، ضرورت حفاظت از این آثار را دو چندان می کند. بقعة متبرکه روستای پینچاه در شهرستان آستانه که دارای دیوارنگاره های مذهبی است از آن جمله می باشد. آنچه در این میان مطرح می شود این است که آیا دیوارنگاره های بقعه نامبرده دارای مفاهیم بصری خیر و شر می باشند. از یافته های تحقیق می توان به مشابهت های بصری متعدد در بازآفرینی شخصیت های خیر، تفاوت های بصری مضامین خیر و شر و نیز بومی کردن مضمون دیوار نگاره توسط نقاش اشاره کرد. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی تحلیلی است.
مطالعه تطبیقی دو برگ از مرقع گلشن در کاخ گلستان تهران و کتابخانه چستربیتی دوبلین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
چیدمان گرافیک: تکیه گاه ایرانی، هویت ایرانی؛ گفتگو با دکتر محمدحسین حلیمی
حوزههای تخصصی:
بررسی تحلیلی نقشمایه های نمادین و اساطیری در هنر کلماکره لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
گنجینهکلماکره بهطوراتفاقیدرسال 1368 ه.ش توسطیکشکارچیمحلیدر غار کلماکره واقعدر 20 کیلومتریشمالغربشهرستانپلدختردراستان لرستان کشف شد. اشیاء این گنجینهشاملانواع ظروف،ریتون ها،مجسمه هایانسانیوحیوانی،صورتک ها،پلاک ها،زیورآلاتو...از جنس نقره و طلا استکه متعلق به دوران ایلام نو (هزاره اول ق.م) هستند.در پژوهشی که منجر به شناسایی و مستندسازی اشیای گنجینه غار کلماکره لرستان در موزه های داخل و خارج از ایران شد، نقوش اساطیری و نمادین روی اشیاء و چگونگی تحول باورهای آئینی و مذهبی آنها بررسی و تجزیه و تحلیل شد. در طی این پژوهش بخشی از حلقه ارتباطی فرهنگی/تاریخی سازندگان این اشیاء از نظر تکنیک هنر فلزکاری و نمادشناسی با سایر اقوام ایرانی و تمدن های همجوار در این دوره تاریخی و پس از آن مقایسه و بررسی شد. مفاهیم و بن مایه های نمادین و اساطیریآفرینش(نبرد نور و تاریکی)، چهره هاینمادین (شاهوقهرمان)، موجوداتاساطیری (موجوداتفراطبیعی و جانوران)، عناصر طبیعت (گیاهان، رستنی ها وآب)، ابزارهای تشریفاتی شگفتونقوش اساطیری روی اشیاء، همه تبیین کننده افکار، عقاید و باورهای صاحبان و سازندگان آنهاست که حضور قدرت های ماوراءالطبیعه در آنها مشهود است. این پژوهش به روش تحلیلی استقرایی و با تأکید بر مطالعه نقوش و فرم اشیاء انجام شده است.همچنین از روش مشاهدهومراجعه به موزه های داخل کشور و جستجوی اینترنتی در وب سایتموزه های خارجی،روش مقایسه ای و بررسی اسناد و متون تاریخی استفاده شده است.