مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
هنر مسیحی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال چهارم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۱
15 - 20
حوزه های تخصصی:
در هنر دوران مسیحیت پی یتا از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار بوده و صحنه های متعددی از درد و رنج حضرت مریم و عیسی (ع) را به گونه ای که مادر، فرزندش را در آغوش کشیده و بر زانو حمل می کند، به تصویر درآورده است. نمونه های قدیمی از صحنه پی یتا با ترکیب بندی مثلثی دیده می شود که یادآور نقش برجسته های مهر در حال کشتن گاو یا قربانی مقدس در نیایش گاه میترایی بوده که قرن ها پیش از شکل گیری معماری و هنر مسیحی وجود داشته است. صحنه مذهبی آیینی پی یتا در فضای مثلثی شکل مهراب کلیسا تداعی کننده غار که آسمانی با خورشید و ستارگان در سقف آن خودنمایی می کند، مکرراً تصویر شده است. تاثیرپذیری نقش پی یتا از صحنه گاوکشی یکی از مظاهر مشهور و مهم است که بیان گر چگونگی تداوم باور و آیین در گذر زمان بوده و دگردیسی آیین مهر را در مسیحیت تصدیق می کند.
رویکرد سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود در باب شمایل و شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲۶۹
41-52
حوزه های تخصصی:
در ادیان الهی، با وجود آموزه های یکتاپرستانه مشترک، رویکردهای متفاوتی در زمینه خلق شمایل های الهی و انسانی وجود دارد. درک چرایی تفاوت در این رویکردها برای شناخت ماهوی هنرهای دینی امری ضروری و هدف پژوهش حاضر است. این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان می دهد که در تورات ساخت شمایل صراحتاً منع شده و سازنده آن مورد لعن خداوند قرار گرفته است. اما در مسیحیت گرچه در ابتدا ممنوعیت هایی درباره هنر صورت نما وجود داشته، اما در قرون بعد، خلق شمایل مسیح، بسیار مرسوم گردید و این گرایش در مقاطعی تا مرحله افراط گرایانه گرایشات پرستشی نسبت به شمایل ها ظهور یافت. در اسلام محدودیت خلق شمایل با فلسفه پرهیز از آداب پرستشی گذشته و به سبب تشحیذ اذهان نومسلمانان به وجود آمد. بنا بر اصل توحید، مقام خداوند مبرا از هرگونه تشبیه و تجسم است، و این امر سبب پدیدار شدن رویکردی تنزیهی در تصاویر اسلامی گردید. پرهیز از خلق تصاویر و یا ساخت پیکره های انسانی و جانوری در اسلام نیز بر پایه همین شأن تنزیهی شکل پذیرفت.
تداوم حضور نقش مایه «هاله نور» از دوران باستان تا هنرهای مسیحی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
59 - 69
حوزه های تخصصی:
نقش مایه هاله نور در دوران باستان، مسیحیت و اسلامی همواره در هنرهای بصری از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.مطالعات در این بخش نشانگر گستره آن از هند تا بیزانس می باشد، اما هاله نور علاوه بر تمایز شخصی تها از جنبه های دیگری هم اهمیت دارد؛ نوع، رنگ، اندازه و شکل و همچنین خاستگاه آن. این مقاله شامل بررسی تاریخی حضور این نقش مایه از دوران باستان تا هنرهای اسلامی و مسیحی خواهد بود. این تحلیل هم جنبه تصویری این نقش مایه را شامل می شود هم جنبه مفهومی و نمادین آن را. روش تحقیق تحلیلی تاریخی است. یافته های تحقیق نشانگر آن است که اولین مصادیق نقش مایه هاله نور در تمدن های مصری و هندی مشاهده شده است اما نمی توان به صورت قطعی خاستگاه اولیه آن را مشخص کرد. پس ازآن در هنر تمدن های دیگر باستانی نیز این نقش به کار گرفته شده است. نکته اشتراک آن ها در این است که از هاله نور برای نشان دادن جایگاه والای خدایان یا پادشاه استفاده م یکردند و افتراق آن ها در شیوه تصویرسازی و دلالت فرهنگی خلاصه می شود. در دوران دینی یعنی هنر مسیحیت و هنر اسلامی، هاله نور جنبه کاملاً مذهبی و الهی پیدا کرد. به جای اینکه نماد اقتدار و شکوه دنیوی باشد، مقام معنوی را نشان می داد.
مضمون شناسی تطبیقی انسان گرایی در دو اثر «داوری اخروی» از هیرونیموس بوش و میکلانژ با رویکرد شمایل شناسی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
73 - 86
حوزه های تخصصی:
در متون مقدس، بازگشت مجدد مسیح برای واپسین داوری در دو مرحله انجام خواهد شد. بازگشت اول در آسمان و بازگشت دوم که با نام داوری اخروی شناخته می شود، بر روی زمین رخ می دهد. داوری اخروی یکی از موضوعات موردتوجه هنرمندان مسیحی در دوره های مختلف بوده است. هیرونیموس بوش (1450-1516 م) هلندی و میکلانژ (1475-1564 م) ایتالیایی، دو هنرمند شاخص هم عصر هستند که به این موضوع پرداخته اند. مسأله این پژوهش بررسی تفاوت ها و شباهت های نگاه بوش و میکلانژ به داوری اخروی با هدف شناخت غایت آفرینندگی در آثار این دو هنرمند است. علت انتخاب این دو اثر، اهمیت تاریخی و شاخص بودن هنرمندان آفریننده آنها در تاریخ هنر است. این پژوهش ماهیت کیفی داشته و در انجام آن از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی استفاده شده است. فرضیه ی پژوهش آن بوده که موجودیت آثار خلق شده، با ویژگی های یک دوره تاریخی، یک گروه اجتماعی و یا یک فرد رابطه دارد. سوال پژوهش آن بوده که دو اثر «داوری اخروی» هیرانیموس بوش و میکلانژ چه شباهت و تفاوت های موضوعی و مضمونی (محتوایی) با هم دارند. بررسی ها نشان می دهد وفاداری به روایت رویدادها، بیان همزمان دو مرحله ی داوری و به تصویر کشیدن عناصر موجود در رویداد داوری اخروی، شباهت های دو اثر هستند. این آثار با رویکردی انسان گرایانه، اما متأثر از دو ریشه ی متفاوت تاریخی آفریده شده اند. بوش در اثر خود، وفاداری به فلسفه ی مسیحی قرون وسطایی را با تمرکز بر فرودستی انسان در برابر امر متعالی و بر روی سه لوح چوبی به تصویر کشیده و میکلانژ، تولّد و جریان نوپای انسان مداریِ (اومانیسم) رنسانس را با تمرکز بر محوریت انسان و با روایت یک آموزه ی مسیحی به وسیله ی تصاویری برگرفته از هنر باستانی یونان، بر دیوار بزرگ محراب کلیسای مشهور سیستین جاودانه کرده است. ازاین رو می توان گفت اثر هیرانیموس بوش، برای خدا آفریده شده است و اثر میکلانژ برای انسان.
مطالعه ی تطبیقی انذار و تبشیر در نگاره های اسلامی و مسیحی قرن های 13 تا 16م با موضوع سرگذشت حضرت یونس(ع) مبتنی بر آرای پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
121 - 129
حوزه های تخصصی:
انذار و تبشیر ابزارهایی برای راهنمایی انسانهاست که در کتب مقدس به آن اشاره شده است. در هر دوره ای این ابزار به نحوه های مختلف همچون سرگذشت اقوام و پیامبران به کار برده شده است. یکی از این نمونه ها، سرگذشت یونس پیامبر(ع) است که در قرآن و انجیل با قدری اختلاف در روایت، به آن اشاره شده است. در نگاره های اسلامی و مسیحی با موضوع این سرگذشت، بخشی از روایت برجسته شده است. نگاره های اسلامی بیشتر بخش پایانی و نگاره های مسیحی بیشتر بخش ابتدایی آن را به تصویر کشیده اند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر نگاره های اسلامی و مسیحی، با توجه به مفاهیم انذار و تبشیر و بر مبنای آرای شمایل نگارانه ی پانوفسکی با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد تطبیقی، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش ها است: وجوه شباهت و تفاوت نگاره های اسلامی و مسیحی با موضوع حضرت یونس (ع)، در ارتباط با مفهوم انذار و تبشیر چیست؟ دلیل تاکید نگاره های اسلامی و مسیحی بر بخش خاصی از سرگذشت حضرت یونس(ع) چیست؟ از نتایج پژوهش می توان به هم پوشانی خوانش نگاره ها با مراحل سه گانه ی تفسیر اثر هنری پانوفسکی اشاره کرد و همچنین، در نگاره های اسلامی و مسیحی از هر دو مفهوم انذار و تبشیر، اما به گونه ای متفاوت، استفاده شده است.
بررسی سیر تحول مدالیون بافته های ساسانی و تاثیر آنها بر نمونه های هنر اسلامی و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
39 - 48
حوزه های تخصصی:
مدالیون های ساسانی از جمله نقوشی هستند که شخصیت و ممیزه هنر ساسانی را دارا هستند. مدالیون های ساسانی دارای انواع مختلفی هستند که در بین هنر سرزمین های همجوار و سایر تمدن های شرقی و غربی زمان خود نیز دارای محبوبیت و پر کاربرد بوده اند. با توجه به نمونه های زیاد این مدالیون ها، تنوع و گستردگی آنها در بین هنر پساساسانی، آسیای مرکزی، اسلامی، از شرق تا چین و از غرب تا بیزانس، سوریه، قبط (مصر)، اروپای غربی (ایتالیا، اسپانیا، فرانسه)، این مقاله در پی بردن به چگونگی راهیابی مدالیون ساسانی به سرزمین های همسایه و نقاط دیگر و همچنین روند تحول شکلی این مدالیون هاست. اشیاء فلزی همانند ظروف سیمین و پارچه های ابریشمین از جمله کالاها، هدایای بسیار نفیس و در برخی مواقع از غنائم جنگی بودند که می توانستند حامل این نقوش باشند. پارچه های ساسانی یکی از محصولاتی بود که بسیار تبادل می شده و علاوه بر ارزش تجاری، ارزش دیپلماتیک و سیاسی زیادی به عنوان هدایای سلطنتی داشتند. در روند تحول و دگرگونی مدالیون ها، تغییراتی دیده می شود: تبدیل و تغییر شکل نقوش تزیینی دایره به سایر نقوش هندسی، تغییر شکل مدالیون اصلی از دایره به اشکال پیچیده تر و ترکیبی هندسی.
نظریه تجلی؛ در شرح شمایل گریزی هنر اسلامی و شمایل گرایی مسیحیت و هندوئیزم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضع دین اسلام در باب شمایل ها چیست؟ مذاهبی همچون مسیحیت، هندوئیزم و بودیزم (از مذاهب مهم جهان امروز) شمایل گرا هستند و شمایل قدیسین و اولیای مذهبی خود را می پرستند؛ با این حال، به نظر می رسد دین اسلام دیدگاه کاملاً متفاوتی در این زمینه دارد. تردیدی نیست اسلام از آغاز ظهور خویش تاکنون، روی خوشی به شمایل ها نشان نداده است و گرچه در برخی از دوره های تاریخی، شمایل پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) در برخی آثار هنری ظاهر شد، این موضوع هرگز به قاعده تبدیل نشد. این مقاله با روش تحلیلی- تأویلی به بررسی تطبیقی چهار مذهب در موضوع شمایل ها می پردازد و رجوع به منابع مقدس این مذاهب گام اول بوده است؛ منابعی همچون قرآن، تورات، اناجیل اربعه، بهگودگیتا و برخی مراجع بودیسم. مبنای پژوهش نیز مسئله بنیادی تجسد1 یا به تعبیر سانسکریت، آواتار است. مسیحیت، بودیزم و هندوئیزم به تجسد اعتقاد دارند؛ بنابراین اگر «امر مطلق» در این مذاهب، در صورت بشر ظاهر شده است، چرا بازنمایی آن در شمایل ها حرام باشد؟ اما در قرآن هیچ اثری از تجسد نیست و حتی هنگامی که حضرت موسی(ع) از خدا می خواهد تا خود را بر او بنمایاند، با جواب «هرگز مرا نخواهی دید» مواجه می شود. اسلام تجسد را باور ندارد؛ بنابراین، روی خوشی به شمایل ها نشان نمی دهد. این در حالی است که در مذاهبی که تجسد اصلی بنیادی است، شمایل ها مقدس شمرده می شوند.