شراره افتخاری یکتا

شراره افتخاری یکتا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

مفهوم جایگاه بدن ناصرالدین شاه در نقاشی تالار آینه کمال الملک بر مبنای نظریه یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناصرالدین شاه قاجار یوری لوتمان بدن کمال الملک تالار آینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۹۵
نقاشی قاجار، به ویژه از دوران ناصرالدین شاه به بعد، همگام با تحولات اجتماعی فرهنگی، در آستانه عبور از سنت های پیشین، در گستره مفاهیم تازه ای قرار می گیرد. یکی از این مفاهیم که بیش از هر حوزه دیگری، دچار تحول و دگرگونی می شود؛ "بدن" است. از جمله جایگاه و کارکرد "بدن" در تصاویر پادشاه؛ که به عنوان یک نظام نشانه ای مهم، در تقابل با دیگری معنا تولید می کند. تصویر تالار آینه بازگوکننده چنین کارکردی از "بدن" در فضای گفتمانی قاجار با دیگری است و بر این مبنا، مساله پژوهش این است که؛ چه مناسباتی میان بدن ناصرالدین شاه با عناصر درون تصویر تالار آینه برقرار است یا به عبارتی، نحوه مواجهه بدنِ ناصرالدین شاه به مثابه بدنِ خود درون فرهنگ، در دیالکتیک با بدنِ دیگری که برآمده از "نه فرهنگ" است، چگونه نمایش داده می شود. "نَه فرهنگ" یکی از اصطلاحات اساسی و کاربردی در نظریات یوری لوتمان است که در برابر فرهنگ قرار می گیرد.     از این رو هدف پژوهش، بهره گیری از نظریات لوتمان برای بررسی جایگاه بدنِ ناصرالدین شاه در تناسب با عناصر تصویری درون تصویر تالار آینه کمال الملک است که در سپهرنشانه ای قاجار جای می گیرد. سپهرنشانه ای یکی از پویاترین مفاهیم در نظریات لوتمان است که حاوی دو مفهوم بنیادین "خود" و "دیگری" است و هم چون واسطه ای برای تولید معنا در فضایی دوگانه عمل می کند؛ بنابراین پرسشی که به آن پاسخ داده می شود این است که: آیا بدن ناصرالدین شاه در تقابل با بدنِ دیگری درون "نه فرهنگ"، "بدن نزدیک" محسوب می شود و یا "بدن دور" است؟بر این اساس، پژوهش با روش سپهرنشانه ای لوتمان، جایگاه بدن ناصرالدین شاه در تالار آینه را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد و جمع آوری این اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی انجام می گیرد. با توجه به تحولات گفتمانی فرهنگ در سپهرنشانه ای قاجار؛ نتیجه پژوهش گویای این است که جایگاه "بدن" ناصرالدین شاه در تالار آینه کمال الملک، در دیالکتیک با دیگری، در مسیر گسست از خود قرار دارد؛ پیوسته کم رنگ شده و کنش خود را از دست می دهد و در نهایت، تصویری از یک "بدن نزدیک" را نمایش می دهد. جذب و نزدیک شدن به بدنِ دیگری درون "نه فرهنگ" حاکی از شکل گیری هویت در بدنِ ناصرالدین شاه در محور دیگری، و گسست جایگاه او از ارزش های تاریخی و حافظه فرهنگی است.
۲.

تحلیل گفتمانی نحوه قرارگیری بدن فتحعلی شاه و بدن ناصرالدین شاه در سپهرِ نشانه ای قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر دوره قاجار فتحعلی شاه قاجار ناصرالدین شاه قاجار بدن نشانه شناسی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۱۹۷
نقاشی قاجار در دوره متلاطم و آشفته تشکل انقلاب های سیاسی، اجتماعی و تاریخی در مواجهه با هنر و فرهنگ غرب، از عناصر کهنه و نو عبور کرده و در گستره مفاهیمی چالش برانگیز و تازه ساکن می شود. یکی از این مفاهیم، کارکرد بدن است که در برخورد با "نَه- فرهنگ"، همچون یک نظام نشانه ای قدرتمند در نقاشی قاجار و در جهت تولید معنا عمل می کند. "نَه- فرهنگ"، یکی از اصطلاحات کاربردی و اساسی در رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان است که در برابر فرهنگ قرار می گیرد. محوری ترین مفهوم نزد لوتمان، سپهرِ نشانه ای آغشته با فضایی دوگانه است؛ به گونه ای که از تقابل مفاهیم دوتایی در این فضا، معنا زاییده می شود. از این رو، این پژوهش در نظر دارد تا با هدف بهره گیری از "تَن- نشانه ها" در رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان، به بررسی و مقایسه نوع کارکرد و جایگاه تصویر بدن فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در تقابل با "نَه- فرهنگ" بپردازد. مسئله ای که هدف این مقاله را در بر می گیرد، بر این مبنا است که نحوه نمایش بدن هر دو پادشاه به مثابه تنِ خود درون فرهنگ در مواجهه با تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" چگونه تبیین می شود. روند بررسی این رویارویی، با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی انجام می گیرد. نتیجه تحلیل گویای این است که تنِ فرهنگی هر دو پادشاه در نظام گفتمانی سپهرِ نشانه ای در مواجهه با "نَه- فرهنگ"، از جایگاه نابرابری نسبت به یکدیگر برخوردار هستند. تصویر تن ناصرالدین شاه پیوسته به سوی تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" نمایان شده و در دیالکتیک تن خود/تن دیگری، "تن- نزدیک" به شمار می آید؛ علی رغم فتحعلی شاه که از آن دوری می گزیند. در نتیجه با نفوذ "نَه- فرهنگ"، تصویر تن ناصرالدین شاه بیش از تن فتحعلی شاه در معرض تغییر و استحاله قرار گرفته و تنِ فرهنگی شاه به تدریج کم رنگ می شود.
۳.

نگاه زنانه در پیوند با عناصر تصویری در "طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی قاجار تک چهره نگاه زنانه بدن نشانه شناسی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۶۸۱
نقاشی قاجار در آستانه عبور از سنت های پیشین، نقاشی ایران را تحت تأثیر فرهنگ تصویری تازه ای قرار می دهد. بانفوذ فرهنگ و هنر غرب به مثابه فرهنگ دیگری، موضوعات نقاشی تغییر پیداکرده و تک چهره و تک پیکره اهمیتی ویژه می یابند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تک چهره ای از یک زن قاجار و نگاه زنانه به عنوان بخشی از عملکرد بدن با استفاده از نشانه شناسی فرهنگی است. تصویری که چند ژانر نقاشی را در خود جای داده است و از این منظر اثری ویژه محسوب می شود. ازاین رو نمونه مطالعاتی، اثری با عنوان " طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن" متعلق به نقاشی دوره نخست قاجار است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر مبنای تغییرات اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته در این دوره؛ مسئله، نحوه حضور بدن و نگاه زنانه در این اثر چند تصویری است. به این صورت که چه نسبتی میان عناصر تصویری این اثر و درواقع میان بدن و فرآیند نگاه زن جوان با دیگر عناصر تصویر وجود دارد و به چه میزان کنش نگاه زنانه در این اثر در پیوند با دیگر نشانه های تصویری برآمده از فرهنگ دیگری تعریف می شود و متمایز از نگاه قدرت نمای مردانه به تصویر کشیده شده است. نتیجه تحلیل حاکی از این است که تک چهره زن جوان در این اثر با تصاویر زن در آثار دیگر این دوره مفهوم متفاوتی را در برمی گیرد. پیوند میان عناصر درون تصویر با بدن زن، نشان گر نگاه مقتدر زن درباری در کشاکش این دوران و تحولات برخاسته از فرهنگ دیگری است و او در آستانه ورود به چنین معنایی، به تصویر کشیده می شود.
۴.

نمود "بدن گروتسک" در نقاشی های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمد سیاه قلم میخاییل باختین بدن گروتسک گفتگو کارناوال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۲۱۰
اکثر پژوهش های انجام گرفته با موضوع سیاه قلم، باتوجه به هویت و زمینه فرهنگی آثار محمد سیاه قلم شکل گرفته اند. نقاش مشهور اما ناشناس نیمه دوم سده نهم هجری که بیشترین حجم آثار او در مرقع های کتابخانه توپقاپوی استانبول نگهداری می شود. این نوشتار، فارغ از دغدغه هویت و بافت فرهنگی آثار سیاه قلم، از اشکال و فرم های کارناوالی میخائیل باختین یاری جسته و منحصراً با نگاهی عمیق و تازه به جهان گروتسکی سیاه قلم پرداخته است. باختین، فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ سده بیستم است و مفاهیم و ایده هایی همچون گفتگو، دیگری، کارناوال و.. را در نظریات خود اعمال کرده است. ایده های او تقریباً دودهه است که به عرصه هنرهای تجسمی راه یافته و ساختار مناسبی را در حوزه نقد این آثار برای هنرپژوهان بناکرده است. باتوجه به این که نگاه ویژه باختین درخصوص کارناوال و "بدن گروتسک" می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل دنیای گروتسکی سیاه قلم باشد، این پژوهش، عناصری از پیکره های سیاه قلم را که بر روی عملکردهای بدن گروتسکی باختین تمرکز دارند با روش تحلیلی تطبیقی تصویرکرده است. بدن موردنظر باختین، بدنی است که منحصر به فرد و منفک از باقی جهان نیست، بدنی است بی شکل و رها شده که پی درپی با مرگ و زندگی همراه است. پیکره های سیاه قلم این قابلیت را دارند که به واسطه این ویژگی ها، با این بدن در هم آمیخته و رها شده تعبیر و تفسیر شوند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان