مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
محمد سیاه قلم
حوزههای تخصصی:
در بررسی آثار نقاشی، همچون دیگر آثار تصویری، ما با سطوح مختلفی از نشانه ها روبه رو می شویم که این سطوح به وجودآورنده معنا در آثار هستند. روابطی که بین نشانه ها و نظام های رمزگانی در آثار نقاشی به کار می رود، دلالت را به وجود می آورد، بنابراین دریافت اولیه مخاطب در برخورد با سطوح اولیه آثار باعث به وجود آوردن معنایی می شود که از رابطه دلالتی صریح نشئت گرفته است. آنچه در پی آن می آید و موجب گسترش معنا و رفتن به سطوح دیگری از نشانه ها می شود، به دلالت های ضمنی اثر شکل می دهد. مسئله اصلی در این تحقیق بررسی دلالت های به کاررفته در آثار محمد سیاه قلم (مطالعه موردی این آثار) با رویکرد نشانه شناسی است. از این دیدگاه، به متغیرهایی همچون نقش دلالت های ضمنی و صریح، عوامل اجتماعی و فرهنگی و حضور آیین ها و باورهای اساطیری توجه می شود. همچنین، تلاش می شود که به پرسش هایی نظیر کارکرد دلالت های ضمنی در آثار محمد سیاه قلم و اینکه چه بینامتنیتی را در این آثار پیش می کشد پاسخ داده شود. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و با این فرضیه که در آثار محمد سیاه قلم می توان از طریق دلالت های ضمنی و رمزگان های تصویری موجود در این آثار، ارتباطی بین این رمزگان ها با آیین ها و نمادهای شمنیسم یافت، این آثار را مطالعه می کنیم.
مقایسه تطبیقی تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
186 - 220
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ نگارگری ایران چهره های برجسته ایی ظهور کرده اند که باعث ایجاد تحول و دگرگونی در عرصه نگارگری شده اند. کمال الدین بهزاد، سلطان محمد، رضا عباسی و ... در زمره این هنرمندان خلّاق هستند که کم و بیش اطلاعاتی درمورد زندگی نامه و شیوه کارشان در اختیار جامعه هنری قرار گرفته است اما «استاد محمد سیاه قلم» ازجمله هنرمندانی است که هویتش در هاله ایی از ابهام است. شاید یکی از دلایل مهم آن به غارت رفتن آثار این هنرمند است که همراه دیگر آثار فرهنگی و هنری ایران به دربار عثمانی منتقل شد. بررسی و تحقیق پیرامون استاد محمد سیاه قلم و آثارش چند دهه است که دغدغه پژوهشگران و هنرشناسان شرق و غرب شده است؛ مقوله ایی که سال ها در مورد آن پژوهش های بی شماری انجام شده است و کتاب ها و تحقیقات زیادی درباره آن نوشته شده اما تا کنون نظریه ایی شفاف و روشن در باب این موضوع ارائه نشده است که شخصیت و تعداد آثار استاد محمدسیاه قلم را برای محققین مشخص کند؛ لذا، در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، این مسائل مطرح شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد استاد محمد سیاه قلم همان «غیاث الدین محمد نقاش» است که در کتابخانه امیر علیشیر نوایی کار می کرده است و یکی از دلایلی که باعث شد تا نگارگران ایرانی در به تصویر کشیدن تصویر دیو از محمد سیاه قلم تأثیر نپذیرند، این بود که آثار محمد سیاه قلم توسط سلطان سلیم به ترکیه منتقل شده است و نگاره ایی از او در دسترس هنرمندان وجود نداشته است همچنین محمد سیاه قلم به دلیل تغییر شیوه کاری اش از حمایت دربار محروم شد و کم کم سبک کار او منسوخ شد. اهداف پژوهش: بررسی هویت محمد سیاه قلم و تحقیق درباره آثارش و به طور خاص نگاره هایی حاوی تصویر دیو. بررسی تأثیرات نقش دیو در نگاره های استاد محمد سیاه قلم بر دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) سوالات پژوهش: آیا محمد سیاه قلم در زمینه تصویرگری نقش دیو بر نگارگری ایرانی خصوصاً بر دو نسخه خطی معراج نامه و خاوران نامه تأثیرگذار بوده است؟ چه وجوه مشترکی بین تطبیق تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) دیده می شود؟
نگاهی به شگردهای آشنازدایی در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم آشنازد ایی معنای هنر را نشان د اد ن چیزها به صورت نو و غیره منتظره د ر نظر می گیرد . چنانکه از بررسی اجمالی آثار برمی آید ، کارهای محمد سیاه قلم د ارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که د ر مقایسه با جریان کلی نگارگری، که همواره برپایه معیارهای مشخصی شکل گرفته، نوعی آشنازد ایی را به نمایش می گذارد . د ر این راستا پژوهش حاضر با این سؤال اساسی روبه روست که محمد سیاه قلم با استفاد ه از چه شگرد هایی فارغ از معیارهای نگارگری د ست به آشنازد ایی زد ه است؟ هد ف پژوهش: بررسی شگرد های آشنازد ایی به کارگرفته شد ه توسط محمد سیاه قلم است. بررسی آثار هنری با رویکرد های نظری هنر همچون مفهوم آشنازد ایی از آن روی حائز اهمیت است که از سازوکار به کارگرفته شد ه د ر آثار هنری پرد ه برمی د ارد و مشخص می کند هنرمند با چه شگرد هایی به طولانی شد ن اد راک حسی به عنوان یک غایت زیباشناسانه د ست زد ه است.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شد ه اند . همچنین تلاش شد ه با توجه به نمونه های موجود ، مصاد یق تصویری مناسب نیز جهت فهم بهتر مطالب ارائه شود .نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمد سیاه قلم د ر موارد ی همچون انتخاب موضوع، ایجاد ترکیبات جد ید ، به کارگیری تشخیص و همچنین استفاد ه از شگرد هایی مانند اغراق، تکرار و چگونگی به کارگیری شیوه های اجرا از قواعد نگارگری فراتر رفته است. این گونه به نظر می رسد که چگونگی به کارگیری شگرد های یاد شد ه امکان بررسی مفهوم آشنازد ایی را د ر د و سطح ساختاری و غیرساختاری د ر آثار او فراهم می کند .
جایگاه انسان در نقاشی های محمد سیاه قلم و هیرونیموس بوش از دیدگاه فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۳
1 - 11
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بحث و بررسی جایگاه انسان در نقاشی هایی که توسط نقاشان عجایب نگار ترسیم شده از دیدگاه روانشناسی می تواند دریچه ای به سوی بهتر شناختن روحیه و حالات نقاشان و همچنین مخاطبان زمان خود باشد .در پژوهش حاضر سعی بر آن شد تا به این مقوله در نقاشی های محمد سیاه قلم و هیرونیموس بوش که به دلیل ترسیم صور غریبه از جمله نقاشان عجایب نگار زمان خود دانسته شده اند، از دیدگاه زیگموند فروید پرداخته شود. هدف: بررسی جایگاه انسان از دید فروید در نقاشی های هیرونیموس بوش و محمد سیاه قلم روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. یافته ها: با استفاده از نظریه زیگموند فروید درخصوص غرایز مرگ و زندگی نتایجی در خصوص نقش و جایگاه انسان در این آثار حاصل شد. یکی از نقاشان عجایب نگار دنیای شرق را می توان استاد محمد سیاه قلم دانست و از نقاشان دنیای غرب نیز هیرونیموس بوش. ارزش زیبایی شناختی بالای آثار محمد سیاه قلم و هیرونیموس بوش و دیدگاه منتقدانه، زیرکانه و ظریف به موضوعات روزمره ریشه در افکار و رویکردهای مختلف این دو هنرمند دارد.
ساتیر در نقاشی های محمد سیاه قلم
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
104 - 135
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های بسیاری بر روی بیش از 60 نقاشی، منسوب به هنرمندی با نامِ محمد سیاه قلم، با مضمونِ انسان ها و دیو ها صورت گرفته است. آثاری که عمدتاً درآلبوم هایH.2153 و H.2160 کتابخانه ی کاخ توپقاپی نگهداری می شوند. هرچند شیوه های به کار برده شده در جهتِ مقایسه ی ساختاری این آثار، عمومِ پژوهشگران را برآن داشته است که نقاشی ها یا به قرن 14 و یا قرن 15 تعلق دارند، با اینحال، توجهِ اندکی به آنچه که این تصاویر باز می نمایانند معطوف شده است. این مقاله، به بررسیِ این نقاشی ها در بستری ازمستنداتِ معتبر ومنابعِ ادبی (چه درزبان فارسی وچه عربی) پرداخته ومجموعه ای از نقش مایه های مشترکِ موجود در نقاشی های سیاه قلم وچندین تصویرِمتأخر تر را مشخص کرده است. علی رغم نظر بعضی از محققان، مبتنی براینکه نقاشی ها با ثبت گوشه هایی از زندگی در مناطق جغرافیاییِ مرزی، سعی دارند آداب و رسوم یک فرهنگِ التقاطی را عیناً باز نمایی کنند، این مقاله بر این عقیده است که نقاشی ها با شاخه ای از ایده های ساتیریکِ رایج در دنیای اسلامِ در قرونِ 14 و 15 در پیوند هستند و به تقلیدی پارودی وار ازاین آدابِ مشترک می پردازند. آدابی که احتمالاَ توسط برخی ناظران، بی معنی و یا ممنوعه پنداشته می شد.
نمود "بدن گروتسک" در نقاشی های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
21 - 30
حوزههای تخصصی:
اکثر پژوهش های انجام گرفته با موضوع سیاه قلم، باتوجه به هویت و زمینه فرهنگی آثار محمد سیاه قلم شکل گرفته اند. نقاش مشهور اما ناشناس نیمه دوم سده نهم هجری که بیشترین حجم آثار او در مرقع های کتابخانه توپقاپوی استانبول نگهداری می شود. این نوشتار، فارغ از دغدغه هویت و بافت فرهنگی آثار سیاه قلم، از اشکال و فرم های کارناوالی میخائیل باختین یاری جسته و منحصراً با نگاهی عمیق و تازه به جهان گروتسکی سیاه قلم پرداخته است. باختین، فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ سده بیستم است و مفاهیم و ایده هایی همچون گفتگو، دیگری، کارناوال و.. را در نظریات خود اعمال کرده است. ایده های او تقریباً دودهه است که به عرصه هنرهای تجسمی راه یافته و ساختار مناسبی را در حوزه نقد این آثار برای هنرپژوهان بناکرده است. باتوجه به این که نگاه ویژه باختین درخصوص کارناوال و "بدن گروتسک" می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل دنیای گروتسکی سیاه قلم باشد، این پژوهش، عناصری از پیکره های سیاه قلم را که بر روی عملکردهای بدن گروتسکی باختین تمرکز دارند با روش تحلیلی تطبیقی تصویرکرده است. بدن موردنظر باختین، بدنی است که منحصر به فرد و منفک از باقی جهان نیست، بدنی است بی شکل و رها شده که پی درپی با مرگ و زندگی همراه است. پیکره های سیاه قلم این قابلیت را دارند که به واسطه این ویژگی ها، با این بدن در هم آمیخته و رها شده تعبیر و تفسیر شوند.
چگونگی کاربست عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه نگارگری هنرمندانی مرزهای مرسوم نگارگری را درنوردیده و معیارهای جدیدی را رقم زده اند، ازجمله محمد سیاه قلم است. مسئله ی این پژوهش چگونگی کاربست عناصر تصویری و بصری همچنین طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم است. تمایز این پژوهش با پژوهش های پیشین در پرداختن به عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم برای نمایش هم زمان دو مفهوم زشتی و زیبایی است. پرداختن به جنبه های مغفول مانده در دیونگاره های سیاه قلم، هم و همچنین تحلیل چگونگی بازتاب مظاهر زشتی در آن با تأکید بر دیونگاره محمد سیاه قلم از اهداف این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب، مقالات، تحقیقات و پژوهش های مرتبط با موضوع دیونگاره های محمد سیاه قلم (در اینجا با تمرکز بر عناصر تصویری و بصری و طراحی) مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دیونگاره های سیاه قلم عناصرى از طنز، بازى، سرگرمى و نشاط در عین عجایب نمایی در آن وجود دارد. وی برای ترسیم زشتی و زیبایی از دریچه ی تمرکز بر عناصر بصری و طراحی در دیونگاره ها استفاده کرده است که دسته بندی و تفکیک آن ها ازجمله دستاوردهای این پژوهش است.
واکاوی خویشکاری های اساطیری دیوان در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 109
حوزههای تخصصی:
دیو موجود اهریمنی اسطوره ای است که طی دوره های مختلف به واسطه برخی از خویشکاری های خود مورد توجه هنرمندان در تصویرگری قرار گرفته است که از آن میان می توان به طور ویژه از محمد سیاه قلم نام برد. وی با تأملی مضاعف در ترسیم نقش دیو، با بیانی آشکار به تصویرگری برخی از خویشکاری های دیوان پرداخته است. تأمل بر نقش دیوان محمد سیاه قلم به لحاظ واکاوی خویشکاری و تطبیق آن با وظیفه اساطیری ایشان اهداف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، از نوع توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است که هر 28 نگاره وی را شامل می شود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این پرسش است که دیوان سیاه قلم چه خویشکاری هایی داشته اند و تا چه اندازه به وظایف اساطیری خود وفادار مانده اند؟ در حاصل نتایج خویشکاری دیوان سیاه قلم در هشت عمل نزاع دیوان، انجام پیشه، حمل، دزدی، رقص، باده نوشی، رامشگری و مباحثه دسته بندی گردید که انجام وظیفه انسانی و داشتن پیشه مهم ترین وجه ممیزه دیوان سیاه قلم است. در تطبیق با چهره اساطیری ایشان می توان گفت بخش قابل توجهی از خویشکاری های دیوان سیاه قلم به چهره اهریمنی آنان مربوط است که این امر به نوبه خود ریشه در متون اساطیری اوستایی و پهلوی دارد.
تطبیق ساختاری عجایب نگاری محمد سیاه قلم با شخصیت های ماورایی متن ادبی شاهنامه فردوسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 18
حوزههای تخصصی:
متن ادبی شاهنامه فردوسی همواره یکی از منابع مورد توجه هنرمندان برای تصویرگری بوده است. گمان می رود محمد سیاه قلم (نگارگر برجسته مکتب هرات تیموری) در خلق گروتسک نگاری خود متأثر از داستان های این اثر ادبی بوده باشد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط و چگونگی تأثیرگذاری متن ادبی شاهنامه فردوسی بر عجایب نگاری محمد سیاه قلم است و در پی پاسخگویی به این سؤالات است: چه وجوه مشترکی میان شخصیت های عجایب نگاری محمد سیاه قلم با دیوهای داستان های هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسی وجود دارد؟ محمد سیاه قلم در گروتسک نگاری خود بیشتر از کدام داستان هفت خوان رستم الهام پذیرفته است؟ این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و ماهیت آن ترکیبی از رویکردهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است. روش گرد آوری اطلاعات، اسنادی کتابخانه ای بوده و از ابزار مشاهده مستقیم و فیش برداری نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده قرابت موضوعی میان عجایب نگاری محمد سیاه قلم و موضوعات داستان های هفت خوان رستم است. در زمینه تأثیرپذیری موضوعی به نظر می رسد محمد سیاه قلم بیشتر از روایت خوان پنجم و نبرد رستم با اولاد دیو الهام گرفته باشد. از سوی دیگر شماری اشتراکات ظاهری میان دیوهای تصویر شده توسط محمد سیاه قلم و دیوهای توصیف شده در داستان های هفت خوان رستم وجود دارد اما با توجه به اینکه فردوسی به ندرت به صورت دقیق به توصیف جزییات و خصوصیات ظاهری شخصیت دیوها در این روایات پرداخته است و اطلاعات اندکی در این خصوص به خواننده ارائه می دهد در امکان تأثیرپذیری محمد سیاه قلم در عجایب نگاری خود از شخصیت پردازی دیوهای شاهنامه فردوسی از لحاظ بصری می بایست به دیده تردید نگریست.
نشانه شناسی لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم مبتنی بر آراء رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
69 - 85
حوزههای تخصصی:
آثار محمّد سیاه قلم به دلیل تمرکز در نمایش انواع لباس ها قابل بررسی است. نظام پوشاک به عنوان یکی از عناصر نشانه ای توسط رولان بارت مطرح شد. اهداف این پژوهش، نشانه شناسی لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم و رمزگشایی دلالت های آن هاست. دو سؤال این پژوهش شاملِ ۱. با توجّه به آراء رولان بارت، لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم بر چه وجوه نشانه شناسی استوار است؟ ۲. وجوه افتراق و اشتراک لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم با توجّه به جایگاه اجتماعی اقشار مختلف موجود در نگاره ها کدام است؟ این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. جامه ی آماری نگاره های سیاه قلم با محوریت ترسیم لباس هاست که نُه نگاره از میان منابع معتبر به صورت غیرتصادفی انتخاب شده و تا رسیدن به اشباع نظری به آن ها پرداخته شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی بوده و از طریق توصیف و تحلیل نگاره ها از منظر مورد نظر -در عنوان پژوهش- در نگاره های سیاه قلم، مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد؛ دقت نظر سیاه قلم در استفاده از پوشش به مثابه ی نشانه ی بصری، جهت معرفی شخصیت های نگاره هاست. در آثار سیاه قلم نمادها در اندازه و بلندی لباس، میزان پوشیدگی و هم چنین در سطحی دیگر، در استفاده از الحاقات وابسته به لباس قابل پیگیری و طبقه بندی است. رولان بارت اشاره دارد که نوع و میزان پای بندی به این نمادها، در تلقی مخاطب از سطح اجتماعی افراد قابل دریافت است که در شخصیت های خلق شده توسط سیاه قلم، لباس و نوع نمایش آن در پیکره ها، مخاطب را در تفکیک شخصیتیِ هرکدام از طیف های اجتماعی تصویرشده به وسیله ی وی هدایت می کند.