مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
پتانسیل وابسته به رویداد
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵
102-135
حوزه های تخصصی:
بازاریابی عصبی علم جدیدی است که به بررسی رفتار مصرف کننده، نه بر اساس خودآگاه بلکه بر اساس ناخودآگاه فرد می پردازد. این دانش نوپا ابزارها و روش های متنوعی دارد که یکی از آن ها، پتانسیل وابسته به رویداد می باشد که در این تحقیق مورداستفاده قرارگرفته. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی مؤلفه های جذابیت کاراکترهای پویانمایی است. بنابراین، پژوهش به سؤالاتی ازاین دست پاسخ خواهد گفت که کاراکتر زن برای کودکان جذاب تر است یا کاراکتر مرد؟ کاراکتر انسان برای کودکان جذاب تر است یا کاراکتر حیوان؟ همچنین، پاسخ کودکان در روش سنتی (پرسش از فرد) و روش بازاریابی عصبی مقایسه شده و فهم جدیدی از چگونگی رفتار کودکان در توجه به شخصیت های موجود در برنامه های کودکان ارائه می شود. تناقض هایی میان آنچه کودکان گفته اند و میان آنچه در ناخودآگاهشان می گذرد در تحقیق مکشوف گردید که در مخاطب شناسی و تصمیم گیری های سیاستی رسانه ها می تواند مؤثر باشد.
ارتباط بین الگوی امواج مغزی و مهارت ریاضی: مطالعه مبتنی بر پتانسیل وابسته به رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علوم اعصاب شناختی در حال حاضر چندین شاخص و ابزار برای استفاده در حوزه آموزش ایجاد کرده است که منجر به کشف نشان گرهای عصبی برای ارزیابی و بررسی روند یادگیری و تفاوت های فردی شده است. هدف این پژوهش بررسی تفاوت های فردی در مهارت های ریاضی در سطح سایکوفیزیک و پتانسیل های وابسته به رویداد بود. روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، سی و هشت شرکت کننده راست دست از دانشجویان رشته های مهندسی و غیر مهندسی در دو گروه با مهارت ریاضی بالا و پایین جای گذاری شدند. سپس در حین انجام تکالیف رایانه ای محاسبات عددی سیگنال الکتروانسفالوگرام آنها ثبت شد. نمرات دقت و زمان واکنش و دامنه مولفه منفی در پنجره زمانی 400-200 میلی ثانیه مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس مکرر تحلیل شدند. یافته ها: گروه مهارت پایین در دقت و زمان واکنش نسبت به گروه دیگر به طور معنادار عملکرد پایین تری نشان داد (001/0P<). مولفه پتانسیل وابسته به رویداد مورد مطالعه در منطقه آهیانه ای به طور معناداری در گروه مهارت بالا، دامنه بزرگتری داشت، در حالی که دامنه این مولفه در گروه مهارت پایین، در منطقه پیشانی و پیش پیشانی بیشتر بود. همچنین، بین دامنه نواحی قدامی و خلفی در گروه مهارت پایین، اختلاف معناداری وجود داشت در حالی که چنین اختلافی در گروه مهارت بالا مشاهده نشد. نتیجه گیری: به طور کلی افراد با مهارت ریاضی متفاوت فعالیت مغز متفاوتی نشان دادند و مولفه منفی در پنجره زمانی 400-200 میلی ثانیه برای تغییرات فردی در عملکرد ریاضی متفاوت بود
مقایسه طیف توان برگرفته از الکتروآنسفالوگرافی در حالت استراحت (چشم بسته) و توان برگرفته از پتانسیل وابسته به رویداد در بیماران افسرده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی شایعترین اختلال روانی است و باعث اختلال در روند زندگی بیمار و تحمیل هزینه بر جامعه می شود. اخیرا استفاده از زیست نشانگر ها در تشخیص و بررسی روند درمان در اختلالات روانی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این زیست نشانگر ها، توان برگرفته از الکتروآنسفالوگرافی برای تفکیک بیماران افسرده از سالم هستند. هدف این پژوهش، مقایسه توان در باندهای فرکانسی مختلف در افراد افسرده و سالم است. شرکت کنندگان این پژوهش علی-مقایسه ای با استفاده از ملاک های بالینی بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در کلینیک آتیه در سال97-1396 انتخاب شدند (۲۹ زن و ۲۱ مرد افسرده؛ ۱۹ زن و ۳۱ مرد سالم). الکتروآنسفالوگرام با استفاده از سیستم ۱۰-۲۰، در ۱۹ کانال و پنج باند فرکانسی (دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما) در دو حالت استراحت (چشم بسته) و فعالیت (حین انجام تکلیف عملکرد پیوسته هیجانی) ثبت شد. نتایج نشان داد که در حالت استراحت، میانگین توان، تنها در باند گاما ( Fz, Cz ) ، به شکلی معنی دار در گروه افسرده بالاتر بود (p<.05) . همچنین در حالت فعالیت در باند تتا ( P8 ، O1 و O2 ) ، آلفا ( P4 ، P8 و O1 ) ، بتا ( Fp1 ، P3 ، Pz و P4 ) و گاما ( Fp1 ، Fp2 ، Fz و O1 ) تفاوت معناداری مشاهده شد و میانگین توان در گروه افسرده بالاتر بود . (p<.05) به نظر می رسد توان در حالت فعالیت توانایی تمیز بیشتری از توان در حالت استراحت دارد و بالقوه می توان از آن به عنوان زیست نشانگر در تشخیص افسردگی استفاده کرد.
طبقه بندی پتانسیل های وابسته به رویداد شنیداری در یک تکلیف افتراق زمانی مبتنی بر پارادایم ادبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با وجود بیش از یک سده مطالعات در زمینه چگونگی ادراک زمان توسط مغز انسان، پژوهش در مورد تشخیص الگوهای مربوط به ادراک زمان در سیگنال الکتروآنسفالوگرافی افراد نادر بوده است. هدف از این مطالعه تشخیص کوتاه یا بلند بودن بازه مورد قضاوت توسط یک فرد، بر اساس سیگنال الکتروآنسفالوگرافی وی بود. روش کار: در یک تکلیف ادبال شنیداری، از آزمودنی ها خواسته شد که مدت زمانی محرک ادبال کوتاه (ms400) یا بلند (ms600) را با مدت ارائه محرک های استاندارد (ms500) پیش از آن مقایسه کنند. همزمان با ارائه تکلیف، الکتروآنسفالوگرافی افراد ثبت می شد. سپس نمونه های هدف (پتانسیل های مغزی برانگیخته شده توسط محرک ادبال ms400 یا ms600) و نمونه های غیر هدف (پتانسیل های مغزی برانگیخته شده توسط محرک استاندارد) به الگوریتم های طبقه بندی داده شد. یافته ها: طبقه بند SVM با کرنل RBF توانست با بالاترین صحت طبقه بندی 25/94 درصد از میان طبقه بندهای درخت تصمیم گیری و شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP)، نمونه های مورد آزمایش هدف (بازه ms400) را از نمونه های غیر هدف (بازه های ms500 و ms600) تشخیص دهد. همچنین، این الگوریتم با صحت 98/93 درصد نمونه های هدف ms600 را از نمونه های غیر هدف (بازه های ms500 و ms400) تشخیص داد و در نهایت با صحت 95/87 درصد توانست نمونه های مربوط به بازه های ms400 را از ms600 و ms500 تشخیص دهد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که یادگیری ماشین می تواند الگوهای مربوط به ادراک بازه کوتاه و بلند را بر اساس سیگنال الکتروانسفالوگرافی افراد، با دقت بالایی تشخیص دهد. واژه های کلیدی:
تنبیه نوع دوستانه خالص: مطالعه ای بر اساس پتانسل وابسته به رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
91 - 73
حوزه های تخصصی:
هدف: سطوح بالای همیاری در جوامعی شکل می گیرد که در آن افرادی که از هنجارهای خاصی تخطی می کنند، با رفتار تنبیهی دیگران مواجه شوند. هدف مطالعه حاضر تفکیک انواع واکنش افراد به پیشهادهای ناعادلانه و بررسی مولفه های الکتروفیزیولوژیک آنان بود. روش: 40 نفر با جنسیت مذکر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی از طریق نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و واکنش آنها در شکل اصلاح شده بازی های دیکتاتور و اولتیماتوم مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که به طور کلی بیشتر شرکت کنندگان پیشنهادهای ناعادلانه را نپذیرفتند و به همین میزان در DG ناعادلانه رفتار کردند. تحلیل خوشه بندی سلسله مراتبی نشان داد که افراد بر اساس پیوستار عادلانه-ناعادلانه در هر دو بازی، به چهار گروه تقسیم می شوند که رفتار گروه اول (10 نفر) در چهارچوب تنبیه نوع دوستانه خالص قرار گرفت و رفتار سایر گروه ها در بردارنده یک نوع خودخواهی و تناقض رفتاری بود. داده های الکتروفیزیولوژیک نشان داد که در گروه اول دامنه FRN و P300 پایین تری در مقایسه با سایر گروه ها وجود داشت. نتیجه گیری: این مطالعه فهم ما از زیربنای ادراک عدالت توسط پاسخ دهندگان را عمیق تر می کند و به ما امکان می دهند تا فرآیندهایی را که به طور خاص برای ارزیابی پیشنهادات منصفانه و ناعادلانه وجود دارند را ارزیابی کنیم. بر طبق اطلاعات ما این مطالعه اولین بررسی است که تفاوت داده های عصبی مبتنی بر پتانسیل فراخوانده رویداد، برخواسته از تنبیه نوع دوستانه با سایر شکل های تنبیه را نشان می دهد و تلویحات کاربردی مهمی در مورد تکامل همیاری فراهم می کند.
مقایسه مولفه N170 در شناسایی هیجان چهره در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) و بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) با استفاده از روش ثبت پتانسیل های وابسته به رخداد (ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) دارای اختلالاتی در روابط عاطفی هستند که می تواند ناشی از مشکلات در پردازش هیجانی باشد. مطالعه حاضر به بررسی همبستگی های عصبی مراحل اولیه پردازش چهره عاطفی در بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با بزرگسالان بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد(ERP) در مولفه N170 هنگام مشاهده چهره های دارای هیجانات مختلف پرداخته است. روش ها: در مجموع 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) دارای اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با 12 بزرگسال(6 مرد و 6 زن) بدون اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بین 20 الی 42 سال مقایسه شدند. شرکت کنندگان در حالی که فعالیت های مغزشان با استفاده از روش پتانسیل وابسته به رویداد ثبت می شد، چهره های دارای هیجانات مختلف را شناسایی می کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه N170 در ناحیه P8 برای چهره خنثی در زنان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و در ناحیه O1 در مردان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به بزرگسالان بدون اختلال دارای تفاوت معنی دار است. (P<0.05). نتیجه گیری: مطالعه حاضر از این تصور حمایت می کند که افراد مبتلا به ADHD در مراحل اولیه پردازش چهره و هیجان چهره با افراد بدون اختلال متفاوت هستند که می تواند در تعبیر چهره و هیجان آن تاثیرگذار باشد.
بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی مختلف مغز در اجرای تکلیف ساده و پیچیده
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمرین در یک مهارت خاص نه تنها منجر به عملکرد بهتر در حرکت می شود، بلکه تعدیل و تنظیمات عصبی در مناطق مختلف مغز را نیز ایجاد می کند. هدف: هدف این مطالعه بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی قشری مرتبط با حرکت حین اجرای تکالیف ساده و پیچیده بود. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح اجرا پس آزمونی تک مرحله ای بدون گروه کنترل بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را کلیه بازیکنان تنیس روی میز مرد راست دست ۲۰ تا ۳۲ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند، که تعداد ۸ نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در محل آزمایشگاه ملی نقشه پردازی مغز انجام شد. همچنین از پرسشنامه دست برتری آنت (۱۹۷۰)، تست چشم برتری کارت سوراخ دار (۱۹۱۰)، دستگاه توپ انداز روبوپونگ نیوجی مدل ۲۰۵۰، آزمون ویژه ضربات تنیس روی میز (۲۰۱۶)، جهت ثبت سرعت از رادارگان و به منظور اندازه گیری دقت از دوربین و امتیازدهی داوران استفاده شد. همچنین از آزمون آماری تحلیل واریانس دوراهه جهت بررسی تفاوت ها در دو سطح پیچیدگی تکلیف در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، دامنه پتانسیل حرکتی در ناحیه قشر حرکتی اولیه در تکلیف ساده نسبت به تکلیف پیچیده دامنه بیشتری داشت (۰/۰۱۲=P)، اما نواحی قشر پیش حرکتی (۰/۰۰۸=P) و قشر آهیانه ای خلفی (۰/۰۲۶=P) تکلیف پیچیده دامنه بیشتری نسبت به تکلیف ساده داشتند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه پتانسیل حرکتی به سطح پیچیدگی تکلیف وابسته است. از این رو پیشنهاد می شود در بررسی پتانسیل های وابسته به رویداد، تکالیف با سطح پیچیدگی مختلف مد نظر قرار گیرد.