فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مسئله امر والا (Sublime) به مثابه موقعیتی بی نقصان، دگرگون ساز و تحیربرانگیز شکوه و عظمت مقوله ای است که چندان در ساحت زیبایی شناسانه هنر در مطالعات هنرهای سنتی [هنرهای شرقی] مورد توجه و تحلیل قرار نگرفته و در معدود مطالعات انجام شده بیش تر بر وجه جلالی آن توجه و تأکید شده است. بدین رو پژوهش حاضر در نظر دارد با ارائه تصویری از زیبایی شناسیِ تجلی امر والا از دریچه نظریات هنر مدرن، به واکاوی ماهیت و کیفیت این مفهوم در ساحت هنر از منظری سنت گرایانه بپردازد. چندان که از عنوان پژوهش نیز آشکار است، رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء سنت گرایان نظیر شوان، بورکهارت، نصر، لینگز و دیگر نظریه پردازان این حوزه بوده و روش این تحقیق از نوع تحلیلی استدلالی است. در واقع هدف آن است که در مسیر تحلیل، بتوان گفتمانی از چیستی، چگونگی و نحوه تجلی این مفهوم در انگاشتی سنت گرایانه ارائه کرد. یافته های مطالعه گویای این واقعیت هستند که اگر برای درک امر والا مشخصاً از دریچه هنرهای سنتی، به سراغ مفاهیم محوری نظیر امر قدسی، هنر و زیبایی قدسی رفته و در چنین چارچوب گفتمانی به این مفهوم نزدیک شد؛ به این گزاره می توان دست یافت که بر خلاف نگره تک ساحتی حیرت محور (در اغلب موارد سوبژکتیو) مدرن از امر والا، خوانش قدسی این مفهوم، در بستر ابژکتیو چندساحتی و جهان شمول هنر قدسی، و با قرآن به مثابه قلمروی بنیادین هنر و زیبایی اسلامی آن، اگر در بنیاد خود واجد جلال و حیرت است اما نمی تواند بی بهره از حُسن و جمال باشد. چون اساساً امر والای قدسی در صورت تحدید و انحصار صرف به جلال الهی در تلقی مدرن از آن نمی تواند غایت اصلی خود را محقق سازد. بر پایه همین تلقی بنا به کاربردی بودن و غایت مندی هنر قدسی حتی می توان مقام فنا در عرفان را نیز توجیه و تفسیر کرد، چه آن که در غیر این صورت جذبه ای وجود نمی داشت که موجب طی طریق گردد.
تحلیل فرایند ارتباطی موزه های هنر معاصر هوشمند با مخاطب «با تأکید بر فناوری واقعیت افزوده (AR)»
حوزههای تخصصی:
موزه ها امروزه با برنامه ها، وفاداری بازدیدکنندگان، تنوع و جذابیت برای عموم و نیز کیفیت ارزیابی می شوند. در فرایند ارتباط با بازدیدکننده، ابعاد گوناگون زیبایی شناسی، یادآوری، تجربه منحصربه فرد حین بازدید حائز اهمیت است. در نتیجه تحولات تکنولوژیک سال های اخیر، در زمینه موزه ها نیز ویژگی های فناورانه به عنوان مزیت رقابتی در جهت مرتفع ساختن اهداف و آرمان های موزه ها مطرح می شوند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فرایند ارتباطی موزه های هنر معاصر هوشمند با مخاطب براساس نظریه ارتباطی یاکوبسن و تبیین راهکارهایی برای ارتقای مقوله ارتباط و به تبع آن تأثیرگذاری مطلوب تر است. پرسشی که در این پژوهش مطرح می شود این است که در جهت رشد و اعتلای هر یک از کارکردهای شش گانه نظریه ارتباطی یاکوبسن و پاسخگویی به نیازهای موزه های هنر معاصر، چه تدابیری را می توان اتخاذ نمود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای از طریق فیش برداری است. تجزیه وتحلیل داده ها کیفی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد در جهت رشد و اعتلای هر کدام از نقش های شش گانه نظریه یاکوبسن و پاسخگویی به اعم نیازهای فرایند ارتباط، تدابیری را می توان به کار بست که بدین شرح است: 1. پیاده سازی زیرساخت فناوری های جدید در کنار نمایشگاه ها، برنامه ها و تجربه ها؛ 2. تلاش درجهت ایجاد ویژگی های تعاملی و به کارگیری بازدیدکننده به عنوان عنصر فعال در حین بازدید؛ 3. لحاظ زمینه های اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی در محیط برنامه مبتنی بر واقعیت افزوده؛ 4. توجه به جنبه سرگرمی و جذابیت بصری چون محتوای رسانه ای گرافیکی، انیمیشن و ویدئو در طراحی و اجرای AR؛ 5. تقویت و جایگزینی حس های از دست رفته خصوصاً برای اقشار خاص؛ 6. رفع نیازهای بستر اینترنت، سخت افزار، نیروی انسانی متخصص و پژوهش های عملیاتی در حوزه واقعیت افزوده.
اکوسیستم های نوآوری و بازآفرینی شهری: راهبردی نوین برای ارتقای کیفیت محیط، نمونه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری به عنوان علم و هنر ساماندهی و ایجاد فضاهای شهری، نقش مهمی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند. یکی از رویکردهای طراحی شهری معاصر، بازآفرینی شهری است که به استفاده مجدد از فضاهای رهاشده، نوسازی و بهره برداری مجدد از اراضی بلااستفاده پرداخته تا این فضاها به مراکز پویا و کارآمد برای شهر تبدیل شوند. بازآفرینی اراضی رها شده و تبدیل آن ها به مراکز نوآوری، نه فقط یک راهکار اقتصادی بلکه یک رویکرد اجتماعی، فرهنگی و محیطی است که به ایجاد شهرهایی پویا، پایدار و باکیفیت برای زندگی کمک می کند. این رویکرد باعث می شود شهرها نه تنها به فضایی برای سکونت، بلکه به مکانی برای رشد، ارتباط و الهام بخشی تبدیل شوند. بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که چگونه اکوسیستم های نوآوری می توانند به طور عملی به فرآیند بازآفرینی شهری کمک کنند؟ پژوهش از نوع کاربردی بوده و در زمره مطالعات تحلیلی قرار می گیرد. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) و برای تحلیل داده ها از نرم افزار GIS استفاده شد. برای این منظور ابتدا الگوی فعالیتی و مدیریت نوآوری در اکوسیستم ها نوآوری احصا شد (شامل پارک های علم و فناوری، ایستگاه ها و کارخانه های نوآوری، مراکز نوآوری، فضاهای کاری اشتراکی و اختصاصی) و حداقل مساحت مورد نیاز برای استقرار این الگوها، تبیین گردید. سپس قطعات (اراضی) رهاشده در منطقه 17 شهر تهران، شناسایی و بر اساس مساحت این قطعات، الگوی فعالیتی آن ها مشخص گردید. بر این اساس تعداد 23 قطعه واجد شرایط احداث ایستگاه و کارخانه نوآوری، 11 قطعه واجد شرایط مراکز نوآوری، 38 قطعه برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی و 12قطعه با در نظر گرفتن تراکم مناسب، برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی در منطقه 17 مناسب می باشند. پارک های علم و فناوری نیز مقیاس فرامنطقه ای داشته و در این محدوده قابل احداث نمی باشند.
ارایه یک تعریف شبکه ای از صنایع دستی (مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
تغییرات بنیادین در شیوه های ارتباطی و محیط های کسب و کار در پی تحولات فناورانه عصر حاضر صنایع دستی را با چالش های جدیدی در عرصه طراحی، تولید و عرضه مواجهه ساخته است. تعاریف و رویکردهای مرسوم صنایع دستی اغلب بر هستی و چیستی تمرکز دارند و با وجود توجه به جنبه های نوآوری، اقتصادی و کارآفرینی پایدار در مباحثی چون اقتصاد خلاق، صنایع خلاق و توسعه پایدار، هم چنان توجه به رویکردهایی هم راستا با تحولات و روح زمانه لازم و ضروری می باشد. رویکرد شبکه ای صنایع دستی بر اساس نظریه کنشگر شبکه برونو لاتور با در نظر گرفتن کنش تمامی کنشگران انسانی و غیر انسانی در شبکه ای متحد از کنشگران، در پی دست یابی به رویکرد کاربردی است؛ تا بتوان در اخذ استراتژی هایی به منظور بهره گیری از مزایا و مقابله با تهدیدهای تحولات فناورانه در راستای حفظ، بهبود و ارتقای صنایع دستی به کار برد. در راستای رسیدن به تعریفی جامع از رویکرد شبکه ای صنایع دستی بر اساس اجماع نظر 12خبره، ابتدا، دو پرسش نامه در طیف پنج تایی لیکرت تنظیم گردید. نتایج حاصل از پرسش نامه اول، نشان از آن دارد که عاملیت هنرمند صنعت گر و تاثیر ابزارها و فناوری های نوین در فرایند طراحی و تولید صنایع دستی بیش ترین اجماع نظر را در گزینه بسیار زیاد دارد؛ هم چنین، به جهت تدوین استراتژی های آینده نگرانه بر اهمیت رویکرد شبکه ای در گزینه بسیار زیاد اجماع نظر دیده می شود. طبق نتایج حاصل از پرسش نامه دوم، سه کنشگر هنرمند صنعت گر، دانش و مهارت تخصصی و عوامل اقتصادی بالاترین میزان عاملیت را از نظر خبرگان دارا می باشند. در انتها، تعریف رویکرد شبکه ای صنایع دستی ارایه شده از سوی پژوهشگران در سه دور به قضاوت خبرگان گذاشته شد و پس از اجماع و اشباع نظر خبرگان، تعریف شبکه ای صنایع دستی، مدل مفهومی آن و پیشنهاداتی در خصوص کاربرد آن در عرصه های عملی و پژوهشی صنایع دستی ارایه گردید.
بهبود عملکرد سایه بان های خارجی با هدف توزیع نور روز داخلی و کیفیت بصری فضا در شهر اصفهان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اهمیت آسایش بصری در ساختمان ها، در تأثیر مثبت آن بر آسایش بصری، سلامت و بهره وری ساکنین نهفته است. این جنبه معماری در فضاهای آموزشی بیشتر حائز اهمیت است؛ چیزی که از طریق استفاده از استراتژی های مناسب نور روز، قابل دستیابی است. از این رو عناصر سایه انداز می توانند برای بهبود کیفیت بصری و بهینه سازی توزیع نور روز استفاده شوند تا به فضایی مطلوب و کارآمدتر برای ساکنان منجر شود.هدف پژوهش: این پژوهش ویژگی های فیزیکی سایه بان های خارجی افقی در چهار جهت نمای یک ساختمان آموزشی با جهت گیری شمالی- جنوبی را در شهر اصفهان به منظور ارتقای عملکرد نور روز و آسایش بصری فضا، بررسی می کند. روش پژوهش: فاکتور نور روز (daylight Factor) و شاخص های کیفیت بصری شامل، بیشترین خط شعاعی دید (Maximum radial line) و مساحت ایزوویست (Isovist area)، به عنوان متغیرهای وابسته پژوهش بررسی شده است. همچنین، ضریب انعکاس سایه بان ها (Reflection Coefficient of Materials )، عمق و فاصله بین آن ها به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. در این راستا، مطالعات کتابخانه ای، اندازه گیری های میدانی با استفاده از دستگاه لوکس متر، آنالیز های اقلیمی با استفاده از نرم افزار Climate Consultant 4/ 5 و شبیه سازی های کامپیوتری از طریق نرم افزارهای Relux و ابزار Isovist در نرم افزار Depth Map به کار گرفته شده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند، طراحی خاصی از پارامترهای سایه بان ها برای هر جهت نمای ساختمان با توجه به اقلیم مشخص توصیه می شود. علاوه بر این، سایه بان با ضریب انعکاس ۸۰ درصد مناسب تلقی می شوند به گونه ای که بین توزیع فاکتور نور روز و شاخص های کیفیت بصری برای ساکنان ساختمان تعادل ایجاد می کند.
واکاوی تأثیر دلبستگی محیطی بر سازگاری اجتماعی در فضاهای آموزشی بر اساس اصل تقویت مکان نظریه سیمون (نمونه موردی: مدارس دخترانه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش اجتماعی فرد، نگرش او نسبت به افراد یا محیط در جامعه است. به فردی که خود را با تغییرات محیط فیزیکی، شغلی و اجتماعی تطبیق می دهد، سازگار با محیط می گویند. در فرایند سازگاری، فرد بین فعالیت های اجتماعی به توازن دست می یابد. مدرسه به عنوان محیط اجتماعی، از طریق افزایش حس دلبستگی به مکان باعث افزایش سازگاری اجتماعی می شود. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از ؛ مؤلفه های تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان طبق نظریه سیمون کدام مؤلفه ها هستند و تأثیر مؤلفه تقویت مکان بر سازگاری اجتماعی چگونه است؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی میدانی فاکتورهای تأثیرگذار نظریه سیمون و تقویت مکان بر دلبستگی به محیط و سازگاری اجتماعی است. این پژوهش به محققین امکان می دهد، تا نقش عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی را به طور گسترده تر بررسی کنند. روش پژوهش: در جهت تحقق اهداف، ابتدا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به استخراج مؤلفه های نظریه سیمون پرداخته می شود؛ سپس طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه 45 نفره مشاهده و کنترل اجرا می شود. پس از پایان جلسات، پیگیری به کمک پرسشنامه مؤلف ساخت سازگاری اجتماعی انجام می شود. نتیجه گیری: یافته های نظری تحقیق شامل شش مؤلفه نظریه سیمون اعم از تقویت مکان، کالبد مکان، تسلط مکان، وابستگی عاطفی، هویت مکان و تعامل با مکان است که تقویت مکان به عنوان متغیر پژوهش بررسی می شود. یافته ها حاکی از آن است که آموزش های گروهی جهت تقویت مکان، اعم از تشکیل گروه های سرود و نمایش، گروه تئاتر و ورزش ، اردوهای گروهی، تزئین کلاس ها و پانل با دست سازه و تمیزکردن کلاس درس و حیاط با مشارکت دانش آموزان، رنگ آمیزی نیمکت ها تأثیر به سزایی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد که به مرور این تمرین در شخصیت دانش آموزان تأثیر می گذارد و آنها را سازگارتر می کند، لذا در مدارس فعالیت هایی جهت تقویت مکان برای افزایش تعامل و حس دلبستگی بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا به تبع آن سازگاری اجتماعی افزایش یابد. به عبارت دیگر با افزایش سطح توجه به کالبد محیط و دلبستگی به مکان در مدارس، سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد.
شاخص های بهبود ارتباط انسان و اشیاء از منظر هستی شناسی اشیاء هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
23 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گسترش پرشتاب تکنولوژی های جدید، تأثیر انکارناپذیر بر زندگی بشر دارد. به گونه ای که ارتباط بین انسان و دنیای پیرامونش را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله شواهد این ادعا می توان به انتقادهایی که از فلاسفه مختلف به نحوه گسترش تکنولوژی جدید و تأثیر آن بر زندگی بشر ایراد شده است، اشاره کرد. یکی از منتقدان پیش رو در این زمینه مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی در قرن بیستم است. هایدگر در نقد خود به تکنولوژی توضیح می دهد که چگونه ماهیت تکنولوژی، نسبت انسان امروز با جهان پیرامونش را تغییر داده و تفکر محاسبه گر، به جای تفکر تأملی بر جهان امروز سایه افکنده است. با این وجود راهکار واضحی برای برون رفت از این وضعیت عنوان نمی کند. اما فیلسوفان بسیاری با تأثیرپذیری از وی، هر یک بنابر حوزه مطالعاتی خود راه حلی در این زمینه ارائه داده اند.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های بهبود نسبت انسان و اشیاء از دید متفکران متأثر از هایدگر است. در راستای رسیدن به این هدف، این پژوهش از طریق ترکیب نتایج آثار 10 فیلسوف و پژوهشگر معتبر در این زمینه، مضامین اصلی هستی شناسی اشیاء هایدگر را شناسایی و تفسیر می کند. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی فراترکیب است که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به سنتز نتایج پژوهش های پیشین در راستای رسیدن به تفسیری جدید در زمینه مورد نظر پژوهش می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد به کارگیری شش شاخص شامل طرح ریزی چیزها بر پایه کنش، پایداری چیزها، درک واقعیت وجودی چیزها، یادگیری متقابل میان انسان و چیزها، تأمل هنرمندانه نسبت به چیزها و تمرکز بر شبکه های ارتباطی می تواند در بهبود ارتباط انسان و اشیاء و تعدیل تفکر محاسبه گر در طراحی مؤثر باشد.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.
بررسی کارایی دیوار ترومب فتوولتاییک در ساختمان های مسکونی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
5 - 21
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر ترکیب های جدیدی از سامانه های غیرفعال به منظور افزایش کارایی آن ها معرفی شده اند. هدف از تحقیق حاضر بررسی عملکرد دیوار ترومب فتوولتاییک در ساختمان های مسکونی مشهد است که با استفاده از شبیه سازی انرژی، توسط نرم افزار انرژی پلاس صورت گرفت. دیوار ترومب آجری و بتنی با سطح پوشش فتوولتاییک در سه جایگاه متفاوت، فاصله هوایی و دریچه های متفاوت برای کل سال بررسی شد. متغیرها به صورت یکپارچه شبیه سازی شدند. نتایج نشان داد که برای اتاقی به حجم ۱۲۰ مترمکعب با دیوار ترومب شش مترمربعی آجری و بتنی و سطح دریچه ۱۸ درصد، فاصله هوایی ۰/۰۵ متر و سطح پوشش چهار مترمربع از صفحات فتوولتاییک (حدود ۶۶ درصد از دیوار ترومب)، گرمای دریافتی، تولید برق و آسایش حرارتی افزایش یافت و مقدار آن به ترتیب، ۲۵۷۶۵۲/۳، ۳۰۷۹۶۳/۶، ۱۹۷۵۴۸۲ کیلوژول و در ماه اکتبر، شرایط آسایش حرارتی، سرد ارزیابی شد. دمای سطح داخلی صفحات فتوولتاییک و گرمای دریافتی ناشی از همرفت داخلی از پایین به بالای دیوار ترومب افزایش یافت. بهترین محل استقرار صفحات فتوولتاییک روی دیوار خازن در مقایسه با قرارگیری در روی شیشه و در فاصله هوایی در اوقات سرد سال پیشنهاد شد، درحالی که برای اوقات گرم، این موضوع برعکس است.
سنجش تاب آوری شهری در برابر مخاطره سیل با استفاده از شاخص های ترکیبی، نمونه مورد مطالعه: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
عملیاتی کردن مفهوم تاب آوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگی هایی است که به تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک می کند. درحالی که سنجش تاب آوری در برابر بلایای شهری اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینه ای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات تجربی بیشتری وجود دارد که چه چیزی تاب آوری در برابر بلایا را تشکیل می دهد و نحوه سنجش آن چگونه است. شهر خرم آباد به دلیل قرار گرفتن در معرض رواناب های سطحی جاری شده از کوه های اطراف، آب گرفتگی ها، طغیان رودخانه هایی که از مرکز شهر می گذرند و ویژگی ذاتی مکان قرارگیری در دره ای منحصربه فرد، مستعد ریسک های زیادی است. محققان پیش بینی می کنند که رویدادهای مرتبط با آب وهوا در آینده به دلیل تغییرات آب و هوایی، فراوانی و شدت آنها را افزایش می دهد. عواقب این رویدادها ( یعنی خسارات به زیرساخت ها و اموال ) و همچنین صدمات شخصی و تلفات جانی، احتمالاً افزایش خواهد یافت. در این پژوهش، سنجش تاب آوری بر ویژگی ها و ظرفیت های ذاتی شهر خرم آباد در زمینه وقوع سیلاب های ناگهانی از آب های سطحی یا ناشی از طغیان رودخانه ها متمرکز است. رویکرد اندازه گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی تاب آوری جامعه در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است؛ مدل ترکیبی DANP برای اولویت بندی شاخص های انتخابی و مدل TOPSIS به منظور رتبه بندی نواحی شهری خرم آباد بر اساس سطوح تاب آوری آنها استفاده شده است. بیشتر داده های ارائه شده برای شاخص ها عمدتاً از مرکز آمار ایران به عنوان مرجع منحصربه فرد آمار رسمی کشور به دست آمده است. سایر داده های موردنیاز از منابع اطلاعاتی در دسترس عموم شهرداری خرم آباد، سازمان مدیریت و پیشگیری از بلایای طبیعی، نوسازی و تجهیز مدارس ایران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بازیابی شده است. نتایج نشان می دهد که ناحیه 23 تاب آورترین ناحیه در شهر خرم آباد است، درحالی که نواحی 1، 4، 7، 13 و 17 دارای کمترین سطح تاب آوری هستند. چنین ارزیابی هایی مبتنی بر مکان فرصت و ابزاری برای ردیابی عملکرد جامعه در طول زمان را در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهند تا تفکر تاب آوری را در توسعه شهری و برنامه ریزی شهری تاب آور ادغام نمایند.
بررسی نقش انعطاف پذیری فضاهای عمومی شهری در اجتماع پذیری و سرزندگی مکان سوم (مطالعه موردی: پارک ملل شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
۸۵-۵۹
حوزههای تخصصی:
امروزه برخی از پارک های شهری به اختصاص بخش بزرگی از سرانه های شهری به رغم توجه به مسائل زیست محیطی چندان اجتماع پذیر و سرزنده نبوده و حتی در برخی موارد، خود به عنوان فضایی معضل مطرح شده اند. بدین منظور هدف از این پژوهش بررسی نقش میزان انعطاف پذیری و تأثیر آن بر اجتماع پذیری و سرزندگی و شناسایی سهم هر کدام از عوامل مؤثر بر فضای شهری در تحقق فضای عمومی موفق می باشد. همچنین تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است و از لحاظ زمانی از نوع تحقیقات مقطعی آینده نگر و از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ فرآیند جزء روش کمی محسوب می شود. تحقیق حاضر در وهله اول غیر آزمایشی می باشد، در مرتبه دوم، این پژوهش ها مدل های مختلفی دارند که بعضی صرفا جهت توصیف می باشند، بعضی دیگر از پژوهش ها که در واقع این پژوهش جزو این دسته است، از نوع همبستگی می باشد. در این نوع از مطالعات همبستگی، روابط بین متغیر ها بررسی می شوند. همچنین روش نمونه گیری در این پژوهش، روش آزمون سازی می باشد که برای ساختن آزمون به ازای هر آیتم تقریبا یازده نفر انتخاب شد؛ که تعداد(464نفر)، به عنوان نمونه و ملاک قرار گرفت، و بین این تعداد شهروند پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق همبستگی و رگرسیون، معادلات ساختاری در نرم افزار Lizrel,Spss انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، پارک ملل با امتیاز اجتماع پذیری(17/3) و انعطاف پذیری(01/3) شرایط متوسطی دارد؛ و با امتیاز سرزندگی(86/2)،سرزنده نمی باشد. همچنین با کمرنگ شدن سرزندگی فضای شهری، فضاها رنگ و بوی فضایی خاموش به خود می گیرند و به مرور زمان مولفه های دیگر موفقیت در فضا نیز قابلیت خود را از دست می دهند و بدین گونه فضای شهری به فضایی صرفاً جهت عبور تبدیل می شود. اما راهکار پژوهشگر این است، تا از طریق تقویت و ارتقا شاخص سرزندگی و با کاتالیزوری به نام انعطاف پذیری، فضای عمومی را از حالت خاموش خارج نمود و به فضایی اجتماع پذیر و موفق دست یافت.
واکاوی نحوه ی پاسخگویی به شاخص های شهردوستدار کودک دربافت جدید و سنتی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کمبود فضاهای مطلوب برای حضور کودکان و نا ایمن بودن این فضاها در محیطهای شهری، باعث شده تا حس تعلقِ کودکان به فضای شهری به گونه ای متفاوت ارزیابی شود و این فضاها برای فعالیت روزانه کودک پاسخده نیستند. از این رو، با توجه به نقش بنیادین محیط در شکل گیری شخصیت و رشد کودک، درعصر حاضر توجه به کودکان و نیازهای اجتماعی آنان در بافت شهرها و محله ها یکی از مهمترین مساائل پیش روی جامعه است. از این منظر طرح های دوستدار کودک به دنبال اعطای حق شهروندی به کودکان، کم کردن میزان خشونت علیه کودکان و... است.هدف: پژوهش حاضر به دنبال یافتن نقاط قوت و ضعف بافت جدید و سنتی شهرها و مقایسه آنها در راستای اصول و شاخص های شهردوستدار کودک است، تا از این طریق به شناسایی مولفه های موثربر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهر به جهت حضورپذیری کودکان دست یابد.روش: روش این تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و پیمایشی با هدف توسعه ای – کاربردی است. جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس توزیع پرسشنامه میان مدارس مناطق 1 و 2 شهر رشت انجام شده است. جامعهآماری پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر 6-12 سال مقطع ابتدایی، والدین، مربیان و روانشناسان مرتبط با دانش آموزان منطقه 1و2 به عنوان بافت جدید و سنتی شهر رشت درنظر گرفته شد که از آن میان، 378 نفر به عنوان نمونه که از این تعداد 193 نفر 6-9 سال و 97 نفر10-12سال و 88 نفر از والدین، مربیان و روانشناسان که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از نقاشی به عنوان ابزار مشارکت با کودکان، استفاده شد. نقاشیها توسط خبرگان حیطه روانشناسی کودکان و معماری، مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفتند. به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 بهره گرفته شده است.یافته ها: تحلیل معیارهای فضای مطلوب کودک در سه بخش مولفه های عینی، ذهنی و عملکردی حاکی از آن است که مولفه های عینی و عملکردی در بافت جدید و مولفه های ذهنی در بافت سنتی مورد توجه قرار گرفته اند.نتیجه گیری: با بررسی شاخصهای شهر دوستدار کودک و مجموع میانگین امتیازات، این نتیجه حاصل شد که با توجه به کیفیت های متفاوت محیط، بافت های گوناگون دارای ویژگی های کیفیتی متفاوت جهت جذب کودکان است. همچنین مقایسه تطبیقی دو منطقه نشان می دهد که مؤلفه های امنیت، فضای سبز، دسترسی، پیاده و دوچرخه مداری از بعد کالبدی و رنگ و زیبایی و خوانایی از بعد روانشناسی در محلات با بافت برنامه ریزی شده و جدید در مقایسه با محلات سنتی، کیفیت مطلوب تری دارد.
راه کارهای معماری همسو با طبیعت از طریق بازخوانی اشعار فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ارتباط با طبیعت به دو علت اصلی فاصله گرفتن طبیعت از زندگی انسان ها و نابودی طبیعت توسط آن ها، به مسئله مهمی برای همه جوامع تبدیل شده است. پژوهش مورد نظر با هدف حفظ محیط زیست در تطابق با مباحث مرتبط با طبیعت در اشعار فردوسی، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه می توان از اشعار فردوسی به عنوان راهکارهایی همسو با طبیعت در جهت حفظ زمین بهره برد؟ روش گردآوری داده ها بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و به تجزیه و تحلیل کیفی در حوزه های طبیعت، پایداری و طبیعت در شاهنامه پرداخته و با ارزیابی، تحلیل، تطابق و تعیین نقاط مشترک، راهکارهای معماری جهت طراحی بنای همسو با طبیعت پیشنهاد می شود. براساس ارزیابی های صورت گرفته، حفظ منابع آب، استفاده از چوب درختان و گیاهان، ساخت و ساز، اهمیت هوای پاک و حفظ حریم جانداران از جمله مباحث طبیعت گرای مطرح شده در شاهنامه است که با وارسی و تطبیق آن با اقدامات لازم جهت دست یابی به پایداری زیست محیطی از طریق طبیعت می توان به راهکارهایی چون تعبیه سیستم جمع آوری و ذخیره آب باران، استفاده از سایبان هایی از جنس چوب گیاه بامبو، کنترل آلودگی هوا با تعبیه پوشش گیاهی، دیوار سبز و طراحی تراس باغ برای حمایت از پرندگان دست یافت.
بررسی پیوند کنش ارتباطی عقل اجتماعی و توافق بین اذهانی در نگرش هابرماس و تطبیق آن با مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
261 - 281
حوزههای تخصصی:
نظریه کنش ارتباطی هابرماس نوآوری جدیدی در حوزه فلسفه، جامعه شناسی و اندیشه سیاسی به وجود آورده است.این نظریه با استفاده از مفاهیم جهان زیست و سیستم دو چشم انداز درونگرا و برونگرا را با یکدیگر پیوند می زند و از پارادایم خرد آگاهی محور به جانب پارادایم زبان در قالب گفتار روی می آورد؛ از سویی، جهان زیست مشترک ارتباطی ای را بنیان می گذارد که دربرگیرنده پس زمینه معانی مشترک و شامل عناصر ساختاری است که بازآفرینی اجتماعی را امکان پذیر می سازد. تلفیق میان دو مفهوم کنش و ساختار و نظام درواقع تلفیق دو نظریه لیبرالی و مارکسیستی در مورد جامعه در قالب یک نظریه اجتماعی جدید و انتقادی است که با ارائه نظریه خود تحت عنوان کنش ارتباطی به آن می پردازد نقش عقل اجتماعی و زبان و اخلاق گفت وگویی در رهایی از ستم در این نظریه بسیار پررنگ جلوه می نماید لذا تمرکز این پژوهش بر بررسی پیوند کنش ارتباطی عقل اجتماعی و توافق بین اذهانی در نگرش هابرماس و تطبیق آن با مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر است.اهداف پژوهش:چگونگی ارتباط کنش ارتباطی با عقل اجتماعی.بررسی پیوند عقل اجتماعی با توافق بین اذهانی و مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر.سؤالات پژوهش:1. چگونه می توان بین کنش ارتباطی و عقل اجتماعی پیوند ایجاد کرد؟پیوند عقل اجتماعی با توافق بین اذهانی و مضامین اجتماعی در نقاشی معاصر چگونه است؟
بررسی هنر داستان نویسی و توصیفات آن نزد مسلمانان ؛ تحلیل سبک داستان نویسی سلوی البنا نویسنده فلسطینی با تکیه بر چهار داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
489 - 502
حوزههای تخصصی:
سلوی البنا (1948) نویسندگان داستان های کوتاه مدرن و اهل فلسطین و پیرو دین اسلام است. وی در چهار داستان خود عشاق نجمه، حذاء صاحب السعاده، امرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل از الگوهای داستان نویسان مدرنیسم و نیز رویکردی اسلامی بهره برده است. محدودشدن زاویه دید توسط راویان داستان های مدرن، نشان دادن هیجان، حذف یا تغییر عناصری از پیرنگ های سنتی، کاربست استعاره و مجاز و روایت نامتوالی رویدادها و شکستن نظم زمانی در بیان آن ها، ایجاز در شکل داستان و سبک روایت آن و برجسته ساختن سبک از ویژگی های چهار داستان مذکور است. در داستان عشاق نجمه و العاموره عروس اللیل از نمادپردازی و صنایع بدیعی و لفظی که مخصوص داستان های مدرن است، بیشتر استفاده شده و در داستان های امرأه خارج الزمن شکستن توالی زمانی و مکانی و استفاده از ایجاز در مرکز توجّه نویسنده بوده است. در داستان حذاء صاحب السعاده نیز نویسنده از بیان سرشار از طنز و کنایه جهت بیان آلام اجتماعی و سیاسی مردم فلسطین بهره برد و از آن جا که مسلمان بود، توانست توصیفات و مضامینی در آثار مذکور بیاورد که به آن ها صبغه اسلامی ببخشد.سؤالات پژوهش:نمادپردازی در چهار داستان عشاق النجمه، حذاء صاحب السعاده، إمرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل چگونه ارزیابی می شود؟سلوی البنا در داستان های مذکور چگونه به بیان دردهای اجتماعی و سیاسی مردم فلسطین پرداخت؟اهداف پژوهش:واکاوی شگردهای ادبی و ساختاری مورد استفاده در در چهار داستان عشاق النجمه، حذاء صاحب السعاده، إمرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل.بررسی چگونگی پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی فلسطین از زبان یک نویسنده زن.
ارزیابی مولفه های کیفیت فضای نیمه باز در آثار معماری مسکونی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۲۴-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای نیمه باز در آثار مسکونی معاصر، کیفیت خود را به عنوان یکی از فضاهای مهم خانه از دست داده اند. لذا هدف پژوهش شناسایی مولفه های کیفیت فضای نیمه باز مسکونی و ارزیابی میزان انطباق و افتراق این مولفه ها در معماری معاصر مسکونی کشور است. روش ها: مولفه های فضای نیمه باز با روش توصیفی شناسایی شد و سپس 30 نمونه مطالعاتی در سطح کشور، با روش مورد پژوهی ارزیابی شد و فراوانی و وزن مولفه ها (بر اساس آنتروپی شانون) در ادبیات موضوع و نمونه ها به دست آمد. سپس بین اولویت بندی مولفه های ادبیات موضوع و نمونه های مطالعاتی قیاس تطبیقی صورت پذیرفت. یافته ها: اشتراکات شامل تنوع فعالیت و فضایی، فعالیت مطلوب، دید و منظر، ارتباط با محیط ، حریم و عناصر طبیعی، همجواری با فضای داخلی، ابعاد - ارتفاع فضا، تناسبات فضا، بازشو، مصالح، عناصر سازنده فضا می باشند. افتراقات مولفه های معنایی اینگونه است که در ادبیات موضوع تعامل اجتماعی، امنیت و آسایش اولویت داشته و در مقابل مولفه زیبایی، محصوریت و تداوم بصری در اجرا اولویت دارد. افتراقات مولفه های کالبدی اینگونه اند که ادبیات موضوع روی ساختار کالبدی شامل میزان سطوح، تخلخل، وسعت و عمق فضا تاکید می کند، ولی نمونه های مطالعاتی گویای تفوق نگاه زیبایی شناسی مشتمل بر رنگ، تناسب حجم پر و خالی و فرم می باشند. نتیجه گیری: بعد از توجه به اشتراکات مولفه های معنایی و کالبدی به عنوان بدیهیات اولیه طراحی، افتراق ها نشان می دهد، آنچه در ارتقا کیفیت فضاهای نیمه باز آثار معاصر مسکونی حائز اهمیت است توجه به خواست، بودجه و اقتصاد مسکن و الزامات فرهنگی-اجتماعی بسترهای متفاوت است.
تحلیل فضایی پراکنش خدمات شهری با تاکید بر نظریه عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه رعایت عدالت فضایی در نحوه توزیع خدمات شهری نمود بیشتری یافته است. بگونه ای که هر چقدر خدمات شهری توزیع فضایی نامتوازنی داشته باشد، نمودار بی عدالتی در فضا بوده و شهر را به سطوح برخوردار و غیر برخوردار تقسیم خواهد نمود که در صورت عدم رفع و رجوع آن می تواند نتایج به مراتب زیان بارتری به دنبال داشته باشد. در این بین مهم ترین معیار برای تحلیل وضعیت عدالت فضایی در شهر، بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری است. شهر اردبیل به عنوان نمونه مورد مطالعه این تحقیق، به نظر می رسد با توجه به رشد شتابان جمعیت و شکل گیری محلات و شهرک های جدید در بخش های پیرامونی شهر، نظام توزیع خدمات و تسهیلات آن از هم پاشیده و موجب نابرابری در بین نواحی مسکونی شهر شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی پراکنش خدمات شهری شهر اردبیل با تاکید بر نظریه عدالت فضایی می باشد. از این پژوهش، سنجش و ارزیابی پراکنش خدمات شهری در نواحی ۵۱گانه شهر اردبیل به منظور بررسی میزان عدالت فضایی در توزیع این خدمات می باشد. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر، از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی می باشد. جهت جمع آوری داده ها از اطلاعات پایه طرح جامع و تفصیلی اردبیل و داده های به روز شهرداری استفاده شده است. در فرایند تحقیق حاضر به منظور تعیین وزن 11 شاخص اصلی پژوهش، از نظرات 10 کارشناس امر (به روش گلوله برفی) از روش آنتروپی و به منظور همپوشانی لایه ها از توابع موجود در نرم افزار Arc GIS، در قالب مدل Vicor استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این تحقیق شهر اردبیل و نواحی 51گانه آن است. یافته ها: از بین 11 شاخص کلی تحقیق، شاخص تاسیسات و تجهیزات شهری نسبت به سایر شاخص ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین نتایج فضایی در خصوص پراکنش خدمات شهری اردبیل بیانگر این امر است که نواحی مرکزی شهر از نظر دسترسی به خدمات شهری از مطلوبیت بالایی برخورداند و هرچه از مرکز شهر به طرف پیرامون فاصله گرفته شود، میزان مطلوبیت کمتر و کمتر می شود و اینکه پراکندگی توزیع خدمات شهری از الگوی خوشه ای تبعیت می کند. نتایج: نتیجه اینکه اکثر خدمات شهری اردبیل در مرکز شهر متمرکز شده اند که این امر باعث شکل گیری مرکز-پیرامون و عدم رعایت عدالت فضایی شده است.
سنجش تطبیق محتوای دروس برنامه ریزی شهری با نیازهای جامعه حرفه ای مهندسین و مدیران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۴۰-۲۳
حوزههای تخصصی:
آموزش بنیادی ترین فرایند برای حفظ آگاهی و تداوم کیفیت و کمیّت دانش جامعه است و محتوای آموزشی هر رشته کلید دستیابی به آن است. این فرایند با توجه به روند سریع تغییرات در حوزه های دانش شهری و به موازات تغییر در شرایط و مسائل شهری و پیچیده شدن آن ها، انتظارات از آموزش دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری را افزایش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تطبیق پذیری محتوای آموزشی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری با محتوای نظام نامه خدمات مهندسین شهرساز در قالب نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری است. روش شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از روش تحلیل محتوای کمی و پیمایشی بهره برده است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و پرسش نامه گردآوری شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مؤلفه های «طرح انطباق کاربری اراضی شهری» و «طرح های آماده سازی اراضی» بیشترین و مؤلفه «طراحی و نظارت گروه های ساختمانی» کمترین توجه را در دروس الزامی و اختیاری داشته اند. نتایج نشان می دهد که محتوای آموزش فعلی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری ارتباط دوطرفه حرفه و رشته در چارچوب محتوای آموزشی هدفمند و مطابق با واقعیّت ها و نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری را به طور مناسب برقرار نمی کند. این ارتباط کم به واسطه همپوشانی اندک محتوای برخی دروس تحلیلی (الزامی و اختیاری) با درصد فراوانی مؤلفه ها و مقوله های مربوط به نظام نامه خدمات مهندسین شهرساز است که در جهت تطبیق پذیری بیشتر با نیازهای حرفه ای مهندسین و مدیران شهری بازنگری در محتوای آموزشی دوره یا تغییر در نوع و تعداد ساعات دروس سرفصل ضروری است.
خاستگاه ارسطویی نظریه تمایز بوردیو (تأملی در جامعه شناسی فلسفی هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی یر بوردیو فرانسوی (1930-2002) یکی از برجسته ترین جامعه شناسان معاصر در کتاب مهم خود با عنوان تمایز، نقد اجتماعی و قضاوت های ذوقی، معتقد است همچنان که گروه های اجتماعی از نظر سرمایه اقتصادی با هم متفاوتند از نظر سرمایه فرهنگی نیز با هم تفاوت دارند وی این سرمایه فرهنگی را دانش درباره هنر، فرهنگ متعالی، فرهیختگی، دانش های فراوان و سخن های عالمانه می داند. سرمایه داران فرهنگی با برجسته کردن این تمایز تلاش می کنند مرزی نامرئی میان خود و طبقات پایین تر ترسیم نموده و بدین صورت تمایزهای طبقاتی را به صورت میان نسلی تداوم می بخشند. بوردیو با تأکید بر وجود میدان های فرهنگی متفاوت در جامعه، ذوق و سلیقه هنری صاحبان این میدان ها را متفاوت می داند. از دیدگاه او طبقه کارگر در انتخاب تابلوهای نقاشی، انتخاب موضوعاتی معمولی مانند منظره غروب و مواردی از این قبیل را مورد توجه قرار می دهد اما طبقات فرهنگی بالا از احساسات گرایی در باب موضوع های قراردادی پرهیز کرده و موضوعات چالش برانگیزی مانند تصادف اتومبیل را انتخاب می کنند. به عبارتی از دیدگاه این جامعه شناس برجسته فرانسوی دانش مردم در مورد هنر نسبت مستقیمی با سلیقه و طبقه اجتماعی آنها دارد و این دقیقاً همان چیزی است که از 2300 سال پیش ارسطو بدان اشاره کرده است. در متن مقاله نظرگاه ارسطو را دقیقاً بیان خواهیم کرد تا مشخص شود بنیاد فلسفی نظریه بوردیو چیست و چگونه در آرای ارسطو خانه دارد. این مقاله با بهره گرفتن از روش تحلیلی تفسیری به تبیین ریشه های فلسفی نظریه تمایز بوردیو می پردازد تا نشان دهد چگونه تأملات فلسفی می تواند در ایده پردازی های جامعه شناختی نقش بازی کند و چگونه جامعه شناسی فلسفی با فاصله گرفتن از جامعه شناسی صرف، تحلیل جامع تر و کامل تری از مفاهیم اجتماعی ارائه می دهد.
مطالعهٔ نقوش آثار فلزی مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن و بررسی تأثیرپذیری آن ها از مناطق هم جوار (مطالعهٔ موردی: جعبه و لگن برنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
175 - 196
حوزههای تخصصی:
طبق اسناد و مدارک موجود از تاریخ دوران اسلامی، دورهٔ مملوکان یکی از ادوار شکوفایی هنر فلزکاری به شمار می آید و سرزمین تحت تسلط آن ها به یکی از مراکز مهم فلزکاری بدل شده بود. فرم و نقش آثار اولیهٔ فلزکاری مملوکی را می توان ترکیبی از ویژگی های فلزکاری سرزمین های مجاور خود برشمرد که به دلیل خلاقیت و مهارت بالای آنان در فلزکاری، نهایتاً منجر به خلق سبکی منحصر به فرد و مستقل گردید. لذا از این منظر سهم به سزایی در رشد و توسعهٔ هنر فلزکاری اسلامی ایفا نموده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه هایی از آثار فلزکاری مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن، و تحلیل مفاهیم و مضامین نهفته در نقوش این آثار می باشد. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که در تزئین آثار فلزی مملوکی از چه نقوشی بهره گرفته شده و رابطهٔ الگوهای تزئینی و محتوایی در این آثار با الگوهای سنت های پیشین و تمدن های هم عصر آن ها چگونه بوده است؟ این پژوهش کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و شیوهٔ گردآوری اطلاعات آن، به صورت مطالعات کتابخانه ای بوده است. به دلیل تعدد آثار، چهار نمونه از آثار موجود در موزهٔ متروپلیتن به عنوان نمونه های مطالعاتی برگزیده شده و از نظر نقش و تزئین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تزئینات این آثار از مجموع نقوش انسانی، حیوانی گیاهی، کتیبه و هندسی استفاده شده، هم چنین طراحی این نقوش متأثر از مناطق دیگری از جمله ایران و آناتولی بوده است.