مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دانش بومی
حوزههای تخصصی:
مطالعات پژوهشگران و سازمان های مرتبط با توسعه روستایی و کشاورزی نشان می دهد که تأکید بیش از اندازه بر انتقال فناوری در روستاها پیامدهای نامطلوبی بر محیط زیست و منابع طبیعی داشته است. ضمن آنکه عملکردهای ترویجی مبتنی بر اشاعه فناوری، با نیازهای حاضر هماهنگ نیستند. به علاوه پافشاری بر انتقال فناوری باعث تخریب رابطه انسان با محیط وی شده است. مطالعات نیم قرن اخیر منجر به شناسایی دانش با ارزشی به نام دانش بومی شده که بی توجهی به آن تا کنون باعث بروز خلل اساسی در برنامه های توسعه پایدار بوده است. این دانش از نظر قدرت و ضعف مکمل دانش علمی نوین است و از ترکیب این دو می توان به موفقیت هایی دست یافت که هیچ کدام از آنها به تنهایی قادر به تحقق آن نیستند. مقاله حاضر، گزیده ای از نتیجه چندین سال متوالی پژوهش در زمینه دانش بومی است که با هدف شناساندن آن به عنوان ضرورتی در فرآیندتوسعه و ترویج انجام شده است. روش گردآوری مطالب به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. در مطالعات میدانی، مبنا استفاده از روش ها و رهیافت های تحقیق کیفی مانند ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و بعضی ازفنون دیگر جمع آوری دانش بومی بوده است. از جمله نتایج پژوهش حاضر شناساندن نقش مهم و تأثیرگذار ترویج در تسریع فرآیند توسعه پایدار روستایی و معرفی مجدد دانش با ارزش بومی کشورمان به عنوان ضرورتی در فرآیند ترویج و توسعه است.
مقایسه سه گذرگاه معرفتی درباره «دانش بومی» در ایران با تاکید بر تحولات مفهومی، ساختی و کارکردی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات گرایی در علم، و توسعه گرایی مبتنی بر آن، پیش از این که بتواند در ایران نیز مانند اروپا در یک دوره زمانی، سنت های نیرومند علمی، تحقیقاتی و آکادمیک خود را مستقر بکند، مواجه به رویکردهای پراکنده «نااثبات گرایی» و «مابعد اثبات گرایی» شده است و به جای این که سنتز ثمربخشی از اندیشیدن در باب علم، اتفاق بیفتد، شاهد بودیم که چگونه در ایران دهه 50 شمسی؛ گفتارهای مبهم بومی شدن علم و دانشگاه در لفافه ای از نقد اثبات گرایی، نقد کمیت گرایی و نقد ایدئولوژی «علم- آیین»، سر از ایدئولوژی ها و پروژه های اسلامی سازی در پایان همان دهه و بعد از آن، درآورد، و به تاویل هایی اجتماعی و سیاسی انجامید که اساسا در نیت مولفان نخست نیز نبود. آن گاه، دیگر باره به سبب هزینه های سنگین گفتمان «ایدئولوژیک کردن و آیینی کردن علم» هر گونه بحث از نسبت علوم با واقعیت های فرهنگی و اجتماعی بومی و محلی، به صورت یک تابو یا فوبیای شبه پوزتیویستی درآمده است. علت این امر، از یک سو فقر نظری و از سوی دیگر آسیب پذیری های زمینه ای و ساختاری در جامعه ما بوده است
تحلیل جایگاه دانش بومی در توسعه پایدار روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش، سنگ بنای توسعه است؛ ولی متأسفانه دانش بومی تا این اواخر مفاهیم «واپسگرایی» و «ایستایی» را به ذهنها متبادر میکرد که آن هم ناشی از افکار، رویکردها و نظریههای کلاسیک توسعه از جمله نوسازی و رهیافتهای انتقال فناوری به کشاورزان کشورهای در حال توسعه بود. اما میتوان گفت که با بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از کاربرد فناوریهای نسنجیده و استفاده جانبدارانه از فرهنگ غربی در کشورهای در حال توسعه، رویکردهای درونزا، نظریههای روستایی پایدار و راهبردهای کشاورز- نخست، مطرح شد. تحت تأثیر این رویکردهای جدید، مردم روستایی، ظرفیتهای محلی، دانشها و مهارتهای آنها در اولویت واقع شد و مورد توجه متخصصان امور توسعه قرار گرفت. در این مقاله سعی شده است تا با توجه به ادبیات موضوع و روش شناختی ـ توصیفی ـ تحلیلی و با شیوه اسنادی به این دو سؤال پاسخ داده شود: 1- چه تفاوتهایی بین دانش بومی و رسمی وجود دارد؟ 2- نقش و جایگاه دانش بومی در توسعه روستایی پایدار چیست؟ یافتهها نشان میدهد که گرچه بین دانش بومی و رسمی تفاوتهایی وجود دارد، اما نباید آنها را در مقابل هم قرار داد؛ زیرا آنها مکمل یکدیگرند و از تلفیق آنها میتوان به موفقیتهایی رسید که برای هیچکدام به تنهایی امکانپذیر نیست. براساس پارادایمهای جدید توسعه روستایی به منظور حل مشکلات روستایی، ابتدا باید به راهحلهای بومی رجوع کرد، اگر کارساز بود، آنها را تقویت و بهبود بخشید؛ در غیر این صورت از راهحلهای بیرونی استفاده و آنها را آزمایش کرد.
یک پارچگی اراضی: تجربه ای ناموفق درچارچوب طرحهای دولتی اما موفق در قالب دانش بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به دنبال فرایند اصلاحات ارضی در ایران، مسئولین کشاورزی کشور در صدد تاسیس واحدهای جمعی دولت و نیمه دوتی از قبیل شرکتهای سهامی زراعی، واحدهای تعاونی تولید و شرکتهای کشت و صنعت برآمدند تا بتوانند مشکلاتی را که در ارتباط با کاهش محصولات و مهاجرتهای شدید روستایی به وجود آمده بود جبران نمایند. این واحدها به دلیلا مختلف از جمله عدم مشارکت و همیاری روستایی به وجود آمده بود جبران نمایند. این واحدها به دلایل مختلف از جمله عدم مشارکت و همیاری کشاورزان و عدم تطابق الگوهای به کار رفته با جامعه سنتی ایران، نتوانستند موفقیتی کسب نمایند و پس از انقلاب غالبا فعالیت آنها متوقف شد و یا از هم پاشیده شدند. بعد از انقلاب در برخی، از مناطق ایران از جمله در منطقه ""سربند اراک"" روستاییان خود با یاری گرفتن از تجارب مبتنی بر دانش بومی توانستند اراضی کشاورزی بسیار پراکنده و قطعه قطعه خود را یکپارچه سازند و فارغ از هر گونه بوروکراسی اداری و در مواردی هم با کمک و راهنمایی مروجین کشاورزی که سعی در تلفیق دانش علمی و دانش بومی داشتند، مشکل قطعه قطعه بودن اراضی خود را حل کنند و در حقیقت کشاورزی سنتی خود را با تکنولوژی مدرن همنوا سازند.
"
سرمایه اجتماعی و نقش آن در تشکل های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از بیان موضوع و مباحث نظری مربوط به سرمایه اجتماعی، در بحث روش شناسی به روش تحقیق و تکنیک ها و ابزار تحقیق، دو نوع جامعه آماری و چگونگی تعیین حجم نمونه اشاره شده، و سپس به بررسی ویژگی های منطقه تحقیق از بعد جمعیت شناختی، توسعه یافتگی، وضعیت فرهنگی و قومیتی و تاثیر آن در تشکل های تولیدی پرداخته شده است. نظام های بهره برداری عشیره ای و ویژگی های آن در سطح بیت و بین بیوتات مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج تحقیق نشان داده که حسن اعتماد در میان اعضای بیت، هنجارهای معامله متقابل در بین اعضا و اعتماد، اطاعت و احترام رهبران محلی نقش مثبت و تاثیرگذاری بر واحد تولیدی بیت در ابعاد تصمیم گیری بهتر، اعمال مدیریت تولید به نحو مطلوب و افزایش میزان مشارکت های تولیدی داشته است. این شعاع اعتماد و سرمایه اجتماعی درون گروهی در سطح بیت همراه با نوع دیگری از روابط و شبکه های بین بیت ها در سطح طایفه باعث شده که سرمایه اجتماعی بین گروهی بستر مناسبی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری توسعه ای تشکل های تولیدی در بعد ارشادی، ترویجی، خدماتی از طریق سرمایه اجتماعی بین بیتی در سطح طایفه و بعد مشارکتی و تولیدی از طریق سرمایه اجتماعی درون بیتی فراهم نماید.
مقاله تحقیقی در پی بررسی اثر پروژه های عمرانی بر رفاه در مناطق روستایی استان فارس است. کانون توجه در این تحقیق خانوارهای روستایی و روستاها بوده است. بنا به ماهیت تحقیق از دو روش پیمایشی و شبه تجربی سود برده شده. بدین صورت که تعدادی روستا به عنوان روستاهای تجربی انتخاب شدند، داده های تحقیق از طریق دو دسته پرسشنامه خانوار (300 پرسشنامه خانوار) و روستا (40 روستای نمونه که 20 روستای آن تجربی و 20 روستا کنترل بوده است) تکمیل گردید. در این تحقیق شش فرضیه مطرح شد. تحلیل این فرضیات تفاوت معناداری بین روستاهای تجربی و کنترل به لحاظ شاخص های متفاوت رفاهی را نشان داده است. پنج فرضیه از شش فرضیه مطرح شده در سطح اطمینان 95 درصد مورد تایید قرار گرفتند و یک فرضیه هم معنادار نشد.
تحلیل بر جهانی شدن دانش ،مروری بر نظریه ها ، رویکردها و چالش ها
حوزههای تخصصی:
"جریان سریع جهانی شدن یکی از ویژگی های مهم و برجسته پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم خصوصا از زمان گسترش سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات است. در عین حال، به دلیل تغییر و حرکت از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش محور، دانش و توانمندی های حرفه ای و تخصصی و انتقال آن اهمیت زیادی یافته است....
"
تالاب هایا آب بندان های مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین کننده های روش های مدیریتی علف های هرز در مزارع گندم استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل چندپاسخه (MCA) و بهره گیری از الگوی لاجیت، عوامل اقتصادی، اجتماعی، فنی و رفتاری موثر بر به کارگیری روش های مختلف مدیریت علف های هرز در مزارع گندم 180 نفر از کشاورزان استان خراسان رضوی در سال 1387 بررسی شود. نتایج نشان داد که متغیر درآمد سالانه کشاورز دارای تاثیر مثبت و معنادار در احتمال به کارگیری روش های کنترل شیمیایی، مکانیکی و تناوب زراعی برای مدیریت علف های هرز دارد. افزون بر این متغیرهای میزان تجربه کشاورز در کشت گندم، مالکیت مزرعه، میزان سطح زیرکشت گندم و درصد خسارت علف های هرز به محصول گندم تاثیر مثبت و معنادار و ویژگی چندساله بودن علف های هرز نیز تاثیر منفی و معناداری بر به کارگیری روش کنترل شیمیایی علف های هرز دارد. متغیرهای تعداد افراد خانوار، مبارزه در مرحله رشد رویشی علف های هرز، درصد خسارت علف های هرز و شاخص آگاهی از مقاومت به سموم شیمیایی تاثیر مثبت و معنادار و متغیرهای سن کشاورز و تعداد قطعه های مزارع گندم نیز تاثیر معنادار و منفی بر به کارگیری روش مکانیکی برای مدیریت علف های هرز دارد. همچنین تجربه کشت گندم، مالکیت مزرعه و میزان سطح زیرکشت گندم تاثیر مثبت و معناداری بر به کارگیری تناوب زراعی برای کنترل علف های هرز دارد. با توجه به یافته ها، تلاش سیاست گزاران بخش کشاورزی برای یاری بیشتر به کشاورزان در جهت به کارگیری روش های مدیریت علف های هرز در قالب دانش بومی به ویژه مدیریت تلفیقی علف های هرز و افزایش آگاهی کشاورزان در پیوند با روش های مدیریتی علف های هرز پیشنهاد شده است.
نقش دانش بومی در حفاظت از منابع آب و خاک از دید روستاییان: مطالعة موردی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بومی دانش یک جامعة بومی طی نسل¬ها زندگی در محیطی خاص است که آن را قادر می سازد تا به معیشت پایدار در محیط خود دست یابد. مقالة حاضر، با روش تحقیق اکتشافی، توصیفی و تحلیلی و نیز به¬شیوة پیمایشی، به مطالعة نقش دانش بومی در حفاظت منابع آب و خاک در نواحی روستایی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال می پردازد. گرد آوری اطلاعات به¬روش¬های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) صورت می گیرد و برای سنجش، از آزمون آماری کای¬اسکوئر استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از لحاظ دانش بومی، منطقة مورد مطالعه در بخش آب و خاک غنی است و روستاییان بسیاری از شیوه های بومی حفاظت از آب و خاک را شناسایی و استفاده می¬کنند؛ همچنین، این شیوه¬ها بر مدیریت بهینة آب و حفاظت از خاک اثربخش است.
بررسی نقش دانش بومی در حل اختلافات با تأکید بر نقش معتمدان محلی (مطالعه موردی: دهستان بنجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بومی بخشی از سرمایه ملی هر قومی است که باورها، ارزش ها و آگاهی های محلی و دانش اجتماعی آن ها را در بر می گیرد. در این راستا بزرگان هر قوم و قبیله نقش مهمی در حل اختلافات روستائیان با توجه به دانشی که در زمینه های اجتماعی محل سکونت خود دارند می توانند داشته باشند. هدف از این پژوهش بررسی نقش دانش بومی در حل اختلافات محلی با تأکید بر نقش معتمدان محلی با استفاده از مدل PRA می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات از روش میدانی (پرسشنامه ای) نیز استفاده شده است. جامعه آماری 1915 خانوار و حجم جامعه نمونه بر اساس فرمول کوکران 320 خانوار انتخاب شده است. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی و پایایی تحقیق نیز 223/0 می باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول بر اساس فراوانی مشاهده شده در آزمون خی دو نشان دهنده آن است که از بین الگوهای حل اختلاف، مردم برای حل اختلافات خود بیشتر به معتمدان محلی مراجعه می کنند. نتایج آزمون نیز نشان می دهد که مقدار p.value کوچک تر از (01/0=a) است بنابراین فرض H0 رد و فرضیه اول تأیید می گردد. نتایج آزمون ضریب همبستگی برای فرضیه دوم نیز حاکی از این است با توجه به اینکه سطح معناداری متغیرهای پایگاه اجتماعی معتمدان محلی و حل اختلاف کمتر از 5/0 (220/0) است، نتیجه می گیریم که بین پایگاه اجتماعی معتمدان محلی و حل اختلافات در نواحی روستایی رابطه معناداری وجود بنابراین فرضیه دوم نیز تأیید می گردد. بنابراین، مردم روستاهای دهستان بنجار به دلیل طایفه گرایی و این که این شیوه حل اختلاف سال های طولانی است که در روستاها اجرا می شود و جزء فرهنگ این منطقه است و همچنین آشنا نبودن روستاییان با فرهنگ کاغذبازی دادگاه معمولاً ترجیح می دهند که اختلافات خود را به این شیوه حل کنند و دنبال کشش اختلافات نباشند.
کارکرد تلفیقی دانش بومی و نوین و نقش آن در توسعة روستایی (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: موفق نبودن برنامه های توسعه در دهه های 1370 و 1380، بروز خشکسالی های مداوم، آسیب پذیری اقتصاد روستایی و درپی آن، کمبود فرصت های شغلی، روند روبه افزایش مهاجرت جوانان و بسیاری از موارد دیگر، نواحی روستایی را به چالش کشانده است؛ ازاین رو، شناخت دانش بومی، امکانات و محدودیت های نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر می باشد. ازآنجایی که دانش بومی برخاسته از شرایط محیطی هر ناحیه است و روش های مناسبی را برای مدیریت محیط ارائه می دهد، تلفیق آن با دانش نوین، شیوه های نوینی درراستای دست یابی به توسعة پایدار فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرفی الگوی نوینی در توسعة روستایی برپایة دانش بومی است.
روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی می باشد. داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعة آماری، نواحی روستایی شهرستان بیرجند است که 33 روستا از روستاهای دارای بالای 20 خانوار و ازاین میان، 381 خانوار به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون های تحلیل واریانس فیشر و کروسکال والیس به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق مبنی بر کارکرد شیوه های تلفیقی دانش بومی و نوین، با توجه به مقدار بالای آزمون فیشر و نیز میانگین آزمون کروسکال والیس، حاکی از اثرگذاری زیاد آن در میزان راندمان تولید، افزایش درآمد و نیز افزایش تمایل به ماندن در روستا و کاهش مهاجرت است؛ به این-ترتیب، دانش بومی در تلفیق با دانش نوین، قادر است به طور نسبی شرایط را برای دست یابی به توسعة پایدار فراهم سازد.
محدودیت ها/راهبردها: دشواری در گردآوری دانش بومی روستاییان و خودباورنبودن روستاییان دراین زمینه، ازجمله چالش های پژوهش حاضر هستند.
راهکارهای عملی: برای احیا و توسعة نواحی روستایی، ایجاد بانک اطلاعات دانش بومی، به کارگیری تکنولوژی مناسب و طرح های مشارکتی پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: با بیان کارکردهای تلفیقی دانش بومی و نوین و ضرورت شناخت تکنولوژی متناسب با ویژگی های طبیعی- اجتماعی منطقه، می توان گام مهمی درراستای توسعة روستایی برداشت.
ضرورت توجه به دانش بومی در برنامه های توسعه روستایی با تاکید بر توسعه مشارکتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعامل گسترده انسان با کار باعث شده تا افراد در هر مکان و موقعیتی که باشند درجه ای از فشارهای عصبی یا فشار را در محیط کار احساس می کنند و این واقعیت امری معمولی و انکارناپذیر در تمام سازمان های مدرن امروزی است. این پژوهش با هدف بررسی آسیب شناختی پیامدهای دوری محل کار از خانه بر فرد و خانواده مورد مطالعه کارخانه سهامی ذوب آهن اصفهان (کارکنانی که در داخل و خارج از استان اصفهان مشغول به کار هستند) در سال 1393 انجام شده است. روش این بررسی پیمایشی بوده و داده هایی جمع اوری شده به کمک پرسشنامه محقق ساخته در میان افراد توزیع و جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل 250 نفر از کارکنان ذوب آهن بوده که در سه شهر همدان، زرند کرمان و یزد کار می کنند، اما ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه به کمک جدول مورگان برآورد شد و 150 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بویژه تحلیل رگرسیون نشان داد که بین مجموعه متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد و مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 389/0 است که این مقدار گویای این واقعیت آماری است که 39 درصد از کل میزان پیامدهای دوری محل کار از زندگی وابسته به 6 متغیر مستقل؛ شدت روابط خویشاوندی و خانوادگی، رضایت زناشویی، فرهنگ کار، دلزدگی شغلی، درآمد و رضایت شغلی است.
فرهنگ و دانش عامیانه (مطالعه موردی: شیوه های سنتی و دانش بومی شترداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم شناسی به عنوان علم فرهنگ و بررسی شیوه تعامل و تطابق بشر با محیط جایگاه ویژه ای دارد. یکی از مهمترین مباحث مردم شناسی در شناخت فرهنگ جوامع روستایی و عشایری بررسی دانش بومی آنان و بررسی شیوه انطباق آنان با محیط و طبیعت و رفع نیازهای زیستی و غیر زیستی از محیط است. دانش بومی به راه حل هایی گفته می شود که به صورت تجربی در سالیان دراز، انسان، جهت حل مشکلات خود و بر پایه تجربیات گذشتگان به دست آورده و در هر منطقه ای با توجه به شرایط ویژه در آن می تواند متفاوت باشد. ثبت و ضبط دانش بومی آن محلی و تجربیاتی که طی سالیان طولانی با آزمون و خطا بدست آمده، بوسیله مردم شناسان باعث شناخت آ نها از افکار دامداران، چوپانان و ساربانان درباره محیط اطراف آنها می شود. در این مقاله به بررسی شیوه سنتی شترداری و دانش بومی شترداران و ساربانان در مراتع شمال کشور در منطقه گمیشان و با هدف شناخت و شناسایی اطلاعات و اصطلاحات رایج آنها از شتر و شترداری پرداخته شده است. منطقه مورد بررسی جزء مراتع قشلاقی استان گلستان و شهرستان گمیشان می باشد که تقریباً در 25 کیلومتری این شهرستان واقع شده است. در این پژوهش سعی شده تا از طریق روش هایی مانند مصاحبه، مشاهده، عکسبرداری و فیلمبرداری اطلاعات لازم در زمینه شیوه شترداری با تکیه بر دانش بومی جمع آوری شود. یافته ها در این پژوهش شامل دانش بومی مربوط به چرخه با تقویم فعالیت های شترداری و ساربانی، چراگاه گله شتر، موارد مربوط به تولید مثل و زایش در شتر، دام های همراه گله، جایگاه گله در شترها، نشانه گذاری در دام و تولیدات شتر مانند شیر و فرآورده های آن، پشم و کرک و همچنین گوشت می باشد.
مقایسه فرهنگ و دانش بومی با دانش رسمی در حوزه آبخیزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای تحقق توسعه پایدار روستایی با جهت گیری محوریت مردم در امر توانمند سازی آنان، دانش بومی مهمترین بخش از نظر باورها، ارزش ها، روش ها و آگاهی محلی را در بر می گیرد. تجربه نشان می دهد که دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد بلکه مکمل آنان نیز می تواند باشد. دانش بومی قابل دسترسی، قابل فهم، کارآمد و ارزان است و طریقه ی انتقال آن نیز شفاهی است. این دانش پویا بوده و طی زمان آبدیده شده و در بطن محیط طبیعی و اجتماعی محلی تکامل یافته است با شرایط بومی و منطقه ای کاملا سازگار می باشد و به بهره بردارن روستایی در مورد مدیریت پایدار آبخیزها کمک نموده تا نقش فعال تری در توسعه پایدار منابع طبیعی ایفا کنند. هدف این مطالعه ارزیابی سطح دانش روستاییان در زمینه فناوری های حفاظت آب و خاک در پروژه های آبخیزداری است. با استفاده از یک مطالعه موردی از طریق گروه های متمرکز، مصاحبه و پرسشنامه داده ها با مشارکت کارشناسان استان و روستائیان حوزه های آبخیز شهید رجایی یانسر استان مازندران به دست آمده. یافته ها نشان داد که امکانات و تسهیلات اولیه زندگی در سطح اکثر روستاهای مورد مطالعه در حد متوسط بوده و روستاهای مورد بررسی در حوزه های مختلف از تنوع اقلیمی و آب و هوایی و نیز میزان دور افتادگی متفاوتی برخوردار بودند. همچنین وابستگی شدید بهره برداران به منابع طبیعی حوزه و محدودیت منابع معیشتی خانوارها منجر به فشار بیش از حد آنان بر منابع طبیعی و تشدید تخریب منابع گردیده است. کارشناسان مهمترین بحران های مربوط به منابع طبیعی حوزه ها را تخریب جنگل ها و مراتع؛ سیلاب ها؛ کاهش منابع آبی و کمبود آب، فرسایش خاک؛ جمع شدن رسوب پشت سد و بندها؛ و تخریب حاشیه رودخانه ارزیابی نمودند. دیدگاه ها بر آن بود که بهره برداران باید در مورد وقوع، علل و اهمیت این بحران ها همچنین شتاخت و اهمیت عملیات آبخیزداری، چگونگی انجام کار و حفاظت و نگهداری همه عملیات آگاهی و مهارت زیادی داشته باشند. این مطالعه مشخص نمود که ارزیابی ها و اولیت بندی ها که صرفاً از سوی کارشناسان انجام می شود با ارزیابی های ناشی از ابعاد گوناگون مخصوصاً بررسی های میدانی، اطلاعات موجود و مردم تفاوت داشته و بسیاری موارد دانش و اطلاعات عمیق مردم در مورد اکو سیستم ها و گونه هایی که با آنها در تماس هستند کمتر از آنچه واقعا هست ارزیابی گردیده بنابراین مهمترین اولویت آموزشی باید بر حول محور دانش بومی و ایجاد تعامل بین دانش بومی دانش رسمی باشد. در فرایند سریع صنعتی شدن جهانی بیشترین آسیب به بخش کشاورزری وارد شده سهم عمده آن نیز نصیب جهان سوم شد. زیرا روش های بومی آزمون پس داده خود را رها کردند.
مدیریت دانش نگهداری خوراک در ایران (مورد مطالعه: طبقه بندی سنتی خوراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیست شناسان و هم روان شناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجوم های فراوان اقوام بیگانه، در چهار راه حوادثی چندین و چند هزار ساله قرار گرفته است، بنابراین صاحب تجربیات فراوان و گاه کم نظیری در مسائل مربوط به امنیت و مدیریت غذایی و نگاهداری و ذخیره سازی و پس انداز غذا می باشد که متأسفانه این تجربیات به سرعت در حال فراموشی اند.
در اغلب مناطق ایران، چه کوهستان هایی که آب دارند، خاک ندارند. و چه دشت هایی که خاک دارند آب ندارند. در ضمن وفور گیاهان، محصولات زراعی، باغی و دامی به ماه هایی از سال محدود و قابل تکرار نبوده است. از سویی دیگر آفات خطرناکی همچون ملخ، سن، رنگ، خشکسالی، سرماهای نابهنگام، سیل و تگرگ از بلاها و ناامنی های طبیعی و بدتر از آن بلاها و ناامنی های اجتماعی و از آن جمله هجوم های خارجی که تاریخ کشور ما یکی از رکورددارهای جهانی آن محسوب می شود سبب شده است که مردم ایران در طی چند هزار سال یکجانشینی در این شرایط ویژه، تجربیات فراوانی را اندوخته و برای روز مبادا و قحط سالی ها و خشکسالی ها و بدبیاری ها، راهکارهای گوناگون را ابداع کنند؛ که حتی توانستند فاسد شدنی ترین خوراکی ها همچون شیر - را از یک هفته تا یکی دو سال نگاهداری کنند. همچنین است نگاهداری سبزی، گوشت و میوه های تازه.
این مقاله مقدمه ای است بر کاری بزرگ در باره شیوه های سنتی نگاهداری و پس انداز مواد غذایی و راه های سنتی مقابله با قحط سالی ها که اجداد ما برای هزاران سال از آن بهره می برده اند. این نوشتار بر آن است که تا بیش از این دیر نشده بخشی از آخرین تجربیات پیرمردان و پیرزنان ایلی، روستایی و داستان هایی را که از اجدادشان دربارة قحط سالی ها و شیوه های مقاومت در برابر آن و شیوه های نگهداری و پس انداز مواد خوراکی و راه های مدیریت رژیم غذایی در شرایط کمیابی شنیده یا خود به کار برده اند را ثبت و ضبط نمایند. از یافته های این مقاله می توان به ترسیم نمودار اولیه طبقه بندی خوراک در فرهنگ ایران اشاره کرد.
گوشه ای از گیاه شناسی دامداران روستای زواردشت الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامداران روستای زواردشت همه ساله همانند دیگر روستا های الموت پس از عید نوروز چوپانان را انتخاب می کنند. چوپانان دام ها را پس از تحویل، به سمت چراگاهی که معمولاً از روستاهای همجوار برای مدت یک ماهاجاره کرده اند به حرکت در می آورند، آنگاه بر اساس یک برنامه زمان بندی شده به سمت ارتفاعات روستا کوچ خود را آغاز می کنند و در مکان های از پیش تعیین شده مستقر می شوند. طی مدت اقامتشان در اطراقگاه ها با استفاده از دانش و شناختی که در زمینه گیاهان منطقه مورد نظر دارند، جهت بهره برداری بهینه، مراتع را تقسیم بندی می کنند. این دانش به آنها اجازه می دهد تا زمان کوچ بعدی، علوفه به اندازه کافی در اختیار دام ها قرارگیرد و شیرشان کاهش پیدا نکند و منافعشان تهدید نشود. این مقاله با استفاده از دانش روستاییان به شناخت و شناساندن بخش کوچکی از گیاهان منطقه پرداخته است.
جایگاه دانش بومی در مدیریت مخاطرات طبیعی در روستاها (مطالعه موردی: دهستان شیزر، شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی یک چالش عمده در نواحی روستایی است و کنترل آن در روستا از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان، روش های بومی راهکار مناسبی برای مدیریت بحران است. مطالعه پیشینه مدیریت مخاطرات طبیعی نشان می دهد که امروزه رویکرد واکنش به مخاطرات به عنوان یک ساختار دستوری- کنترلی، متمرکز و تکنولوژی محور جای خود را به رویکرد جدیدی به نام مدیریت اجتماع محور داده که به فرهنگ ها، ظرفیت ها و دانش های جوامع محلی توجه دارد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به فرضیه زیر است: دانش بومی در مقایسه با دانش نوین سهم بیشتری نسبت به کاهش آسیب پذیری محیطی (سرما و یخبندان، خشکسالی) در دهستان شیزر داشته است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. شیوه های گرد آوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. تعداد کل روستاهای این بخش 13روستا می باشد که از این تعداد 9روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران و ضریب اطمینان 95% و دقت احتمال 0.09 حجم نمونه 90 نفر محاسبه شده است که همگی از گروه سنی 50 سال به بالا انتخاب شدند و برای آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS و آزمون F فیشر استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین اثربخشی دانش بومی و نوین در کاهش آسیب پذیری مخاطرات طبیعی وجود دارد و دانش بومی سهم بیشتری در مدیریت مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی داشته است.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری دانش بومی بر پایداری توسعة کشاورزی مطالعة موردی: روستاهای دهستان گوگ تپة شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون آگاهی ها در زمینة تأثیر سوء بسیاری از فناوری های نوین بر منابع محیطی و ارزش های سنتی اجتماعی به ویژه ارزش های روستایی، تأکید بر دانش بومی را براى دستیابى به توسعه قوت بخشیده است. بهادادن به دانش بومى که مقدمة توجه همه جانبه به توسعه و یکی از اصول توسعة محلی به شمار می آید، برگرفته از تجربیات بلاواسطه در طبیعت است که به شناخت موقعیت های فرهنگی و محیط های اجتماعی این جوامع مربوط می شود. دانش بومی اجتماعات روستایی، ابزار مهم مقابلة آنها با مسائل محیطی، اقتصادی و اجتماعی و تداوم بقای اجتماعات روستایی برشمرده می شود. مقالة حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی نقش دانش بومی روستاهای دهستان گوگ تپه در دستیابی به توسعة کشاورزی است، که با روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی ازطریق پرسشنامه انجام شد. جامعة نمونة تحقیق را 298 خانوار از ساکنان روستاهای نمونه تشکیل دادند که با فرمول کوکران تعیین شدند. نتایج تحقیق گویای تأثیرگذاری اندک و کمتر از حد متوسط دانش بومی بر مؤلفه های توسعة اقتصادی و اجتماعی و برعکس تأثیر زیاد آن بر ابعاد محیطی و حفظ منابع تولید در نواحی روستایی است. دلیل این امر را می توان وابستگی به فناوری ها و ابزار نوین و انطباق نداشتن آن با شرایط فعلی و قدرت ریسک پایین کشاورزان برشمرد.
مردم نگاری دانش ها و فن آوری های سنتی: ""نان شب"" مردم نگاران ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به دانش ها و فن آوری های سنتی در جامعه ما و اغلب کشورهای جهان سوم، و از آن جمله در کشورهای همسایه، در هنگامی اتفاق می افتد که شکست های پی درپی برنامه های توسعه به سبک غربی، و نابودی محیط زیست در سطح بین المللی سبب شده، دانشمندان متأخرتر و روشن بین و آینده نگر جهان و مجامع بین المللی همچون فائو، یونسکو، کمیسیون برانتلند و بانک جهانی هر روز بیشتر متوجه خطاهای پیشین خود در امر توسعة جهان سوم، و بی توجهی به جنبه های فرهنگی و دانش ها و فن آوری ها و مدیریت و عقلانیت بومی شده اند؛ و در پی جبران اشتباهات خویش می باشند. اما اغلب شیوه روشنفکرانِ جوامعِ سنتی، همچون آن مرید اصفهانی که حاضر نبود حتی با اقرار مراد به بدخطی خویش، به این واقعیت گردن نهد! همچنان به راه خویش ادامه می دهند. در این مقاله سعی شده که به گوشه ای از دانش ها و فن آوری های سنتی ایران پرداخته شود.
بومی سازی در عرصه توسعه روستایی و نقش دانش بومی در فرایند آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیک ها و روش های بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روش هایی هستند که امروزه معرف روش های رسیدن به توسعه پایدار می باشند. بومی سازی می تواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمند سازی قشر ضعیف جامعه منجر شود. به عبارت دیگر اگر بومی سازی را انطباق الگوها و روش های بیرونی توسعه با شرایط درونی جامعه محلی و تقویت الگوها و روش های بومی متناسب با جریان توسعه بدانیم، می تواند به توانمند سازی جامعه محلی کمک نماید. این انگاره می تواند رویه غالب الگوهای مرسوم توسعه در جهت تمرکز، یکنواخت سازی و حذف تنوع و تکثر را تعدیل نماید و پیامدهای منفی آن را کاهش دهد. نظام های دانش بومی باید به مثابه جزئی از منابع ملی مورد توجه و ملاحظه قرار گیرند. دانش بومی یک عنصر کلیدی سرمایه و دارایی اصلی مردم محلی در تلاش برای بدست آوردن کنترل زندگی شان است.
در این مقاله بومی سازی در عرصه توسعه روستایی به عنوان بخشی که بومی سازی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند و به عنوان یک الگوی توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در برخی از عرصه ها مانند توسعه روستایی و کشاورزی با توجه به سازگاری اکولوژیکی، فرهنگی و تاریخی آن با جامعه محلی، بومی سازی ارج و احترام نهادن به روش ها و تکنیک های بومی، روزآمد کردن این روش ها و ترکیب دانش بومی با دانش روز است. در این عرصه باید بومی سازی را به معنی بازگشت به خود، حفظ و احیاء روش های بومی و مقابله با از خود بیگانه شدن، بی هویتی و طرد همه روش ها و ّسنتهای بومی به صرف سنتی بودن دانست. بومی سازی مبتنی بر دانش بومی است که در فلسفه خود، مردم را بخشی از کره زمین و نه صاحب آن می داند و زمانی که هدف برنامه ریزی رسیدن به توسعه پایدار باشد این فلسفه کاربرد دارد. در این مقاله با ذکر نمونه هایی از تکنیک ها و روش های سنتی که با توسعه پایدار روستایی سازگاری بسیاری دارند، نشان خواهیم داد که بومی سازی در این عرصه یعنی نگهداری و تقویت روش های بومی سازگار با شرایط جامعه و سرزمین، یا در عرصه کشاورزی احیاء روش های بومی که از بین رفته یا در شرف نابودی کامل می باشند به عنوان روشی برا ی رسیدن به توسعه پایدار.