رهپویه هنرهای نمایشی

رهپویه هنرهای نمایشی

رهپویه هنرهای نمایشی دوره 5 بهار 1404 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تأثیر روایت های «هنری» و «پارامتریک» از منظر نئوفرمالیسم بوردول در اقتباس های سینمایی از نمایشنامه های شکسپیر؛ مطالعۀ موردی: دو فیلم «اوفلیا» کلود شابرول و «شاه لیر» ژان-لوک گدار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتباس سینمایی شکسپیر نئوفرمالیسم فرم روایی دیوید بوردول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۳
انتخاب ساختار روایی همواره از مهم ترین دغدغه های نظریه پردازان اقتباس بوده است و در این میان نمایشنامه های شکسپیر با این اقبال مواجه بوده اند که هنرمندان هنرهای دراماتیک بتوانند انواع فرم های روایی را در اقتباس از آنها تجربه کنند. این مقاله قصد دارد با تحلیل عناصر روایی غیر کلاسیک در اقتباس هایی از دو نمایش نامه شکسپیر ویژگی های اقتباسی آنها را بررسی کند. در این پژوهش از رویکرد نئوفرمالیستی و آرای دیوید بوردول استفاده شده که در آن به تبیین انواع روایت و بررسی هنجارهای هر یک از آنها پرداخته است. بوردول در تبیین روایت فرم های روایی غیر کلاسیک تأکید دارد که به لحاظ تاریخی، این فرم ها در تقابل با روایت کلاسیک شکل گرفت و در چهارچوب سنت های ملی کشورهای گوناگون رشد و پرورش یافت و با تأثیرپذیری از تئاتر و ادبیات نوگرا ادامه پیدا کرد. در این پژوهش دو فرم روایی هنری و پارامتریک مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی به کارگیری عناصر روایی آنها در دو فیلم اقتباسی اوفلیا کلود شابرول و شاه لیر ژان-لوک گدار بررسی شده است. پژوهش می کوشد نشان دهد که در فرایند اقتباس های غیرکلاسیک تنها وفاداری یا برداشت آزاد به متن اصلی راهگشا نبوده و نوع فرم روایی که هنرمند برمی گزیند نیز با الزامات و محدودیت های خود را بر متن اصلی تأثیر می گذارد.
۲.

میدان دید به مثابه قلمروی قدرت؛ بازنمود سازوکارهای نظارت پلیسی در کلانشهر مدرن: نمونه موردی فیلم های روز شیطان (1373) و دست شیطان (1360)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روز شیطان دست شیطان نظارت پلیسی زندان سراسربین میشل فوکو کریستینا واتولسکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۶
سینمای نظارت به عنوان یک مسیر مطالعاتی در حال گسترش در پژوهش های آکادمیک، با تکیه بر نظریات میشل فوکو، به بررسی زیباشناسی نظارت و منطق های جدید بازنمایی در سینما می پردازد. پژوهش حاضر با تمرکز بر دو فیلم روز شیطان (۱۳۷۳) و دست شیطان (۱۳۶۰) از سینمای ایران به بررسی بازنمود نظارت پلیسی و مکانیزم های کنترل در روایت این آثار می پردازد. برای این منظور در ابتدا، چهارچوب نظری گفتمان نظارت بر پایه اندیشه های فوکو و مفهوم پان اپتیکون تشریح شده و سپس رابطه میان مدیوم سینما و پدیده نظارت از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد. سپس هر فیلم به طور جداگانه مورد مطالعه قرار می گیرند با تمرکز بر نحوه بازنمایی نظارت سراسربینانه، نقش فناوری های بصری، فضاهای کلانشهری و پیچیدگی های هویتی چالش برانگیز. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو اثر به عنوان نمونه هایی از سینمای نظارت، رابطه پیچیده میان فناوری، قدرت و هویت را در بستر سیاسی   اجتماعی به تصویر می کشند.
۳.

اکفراسیس در سینمای پست مدرن ایران با رویکرد نشانه شناسی اکو (مطالعۀ موردی: فیلم فروشنده ساخته فرهادی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکفراسیس نشانه شناسی اکو سینمای پست مدرن ایران فروشنده پیش تفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
این پژوهش با بهره گیری از نشانه شناسی اومبرتو اکو، به تحلیل مفهوم اکفراسیس در سینمای پست مدرن ایران، با مطالعه موردی فیلم فروشنده اصغر فرهادی، می پردازد. مسئله اصلی، چگونگی کاربرد اکفراسیس به عنوان ابزاری نشانه شناختی برای تولید معانی چندلایه در سینمای پست مدرن است. پرسش اصلی تحقیق این است که چگونه اکفراسیس از طریق تعامل زبان، تصویر، و پیش تفسیرهای فرهنگی، معانی پیچیده را در فیلم های پست مدرن ایران شکل می دهد؟ اهداف پژوهش شامل بررسی نقش اکفراسیس در بازنمایی معنایی، تحلیل تعامل زبان و تصویر در فروشنده و شناسایی تأثیر پیش تفسیرهای فرهنگی بر تفسیر مخاطب است. روش تحقیق توصیفی   تحلیلی با رویکرد نظری - کاربردی است و داده ها از تحلیل رمزگان های بصری، شنیداری، و روایی فیلم، به ویژه ارجاعات بینامتنی به مرگ فروشنده آرتور میلر و گاو داریوش مهرجویی، گردآوری شده اند. یافته ها نشان می دهند که اکفراسیس در فروشنده نه تنها بازنمایی هنری آثار دیگر را تسهیل می کند، بلکه با فعال سازی پیش تفسیرهای فرهنگی، مخاطب را به مشارکت در معناسازی دعوت می کند. این تکنیک، لایه های معنایی پنهان، از جمله بحران هویت و زوال اخلاقی، را آشکار می سازد و درک عمیق تری از پیچیدگی های سینمای پست مدرن ایران ارائه می دهد. این پژوهش بر نقش فعال مخاطب در تفسیر و اهمیت رمزگان های فرهنگی تأکید دارد و راه را برای تحلیل های نشانه شناختی بیشتر در سینمای ایران هموار می کند.
۴.

مطالعه تطبیقی سه اقتباس از منظومۀ کردی مه م و زین بر اساس آرای لیندا هاچن: نمونه های موردی آثاری از مان، خانی و ایلچی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظومه مه م و زین لیندا هاچن احمد خانی امید ایلچی اسکار مان ادبیات تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۲
مطالعات اقتباسی یکی از شاخه های بین رشته ای مطالعات/ادبیات تطبیقی می باشد که نظریه و گفتمان آن در سالیان اخیر با اندیشمندانی چون لیندا هاچن توسعه یافته است. هر اثر داستانی مکتوب و غیرمکتوب در زمان های مختلف می تواند مورد اقتباس قرار گیرد و در رسانه های جدید و متفاوت از متن مبدأ دوباره خلق شود. افسانه های عامیانه و منظومه های عاشقانه هر قوم و ملتی از چنین منابع غنی برای نویسندگان هستند. در میان افسانه های کردی، منظومه عاشقانه مه م و زین جایگاه ویژه ا ی دارد که همواره مورد توجه صاحب نظران و نویسندگان مختلفی در جهان بوده است. چندین روایت از این افسانه عامیانه کردی وجود دارد که شاخص ترین آن منظومه احمد خانی است. در سینما و تئاتر از این منظومه چندین بار اقتباس گردیده است که یکی از آنها، فیلمی سینمایی از امید ایلچی می باشد. نویسندگان در این پژوهش بر اساس روش تطبیقی و توصیفی-تحلیلی ابتدا داستان مه م و زین و روایت های مختلف از آن را بررسی کرده اند و سپس به مطالعه تطبیقی منظومه مه م و زین احمد خانی با اثر اسکار مان 1 و سپس با اقتباس سینمایی آن پرداخته اند. در نهایت با بررسی و تحلیل متون و فیلم، و با استفاده از نظریات اقتباسی لیندا هاچن، نشان داده شده است که تکرار ها و میزان تنوع در این آثار اقتباسی چگونه بوده و میزان موفقیت این آثار در درگیر کردن مخاطب به چه میزان بوده است.
۵.

تحلیل مفهوم اضطراب بنیادی در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده بر اساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب بنیادی خصومت بنیادی کارن هورنای مغزهای کوچک زنگ زده شخصیت پردازی روان رنجوری قوس شخصیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
این پژوهش با تکیه بر آرای روان کاوانه کارن هورنای، به تحلیل روان شناختی فیلم مغزهای کوچک زنگ زده ساخته هومن سیدی می پردازد. هدف اصلی از این پژوهش، نقش خصومت و اضطراب بنیادی در شکل گیری شخصیت های این فیلم و تأثیر این مفاهیم بر منحنی تحول شخصیت آنها است. سؤال اصلی پژوهش این است که: چگونه مفاهیم اضطراب و خصومت بنیادی، در غالب سه راهبرد روان نژندانه هورنای، در شکل گیری و تحول شخصیت های اصلی این فیلم بازتاب یافته اند؟ این پژوهش از نوع کیفی و تحلیلی-تفسیری است و از روش تحلیل محتوا برای بررسی مؤلفه های روان شناختی بهره می برد، اضطراب بنیادی، به عنوان حسی از بی پناهی و ناامنی که ریشه آن در تجربه های دوران کودکی است، مسیر شکل گیری ویژگی های روان رنجورانه شخصیت اصلی فیلم؛ یعنی شاهین و دیگر اعضای خانواده را هموار می کند. پژوهش نشان می دهد که شخصیت های فیلم برای مقابله با احساس اضطراب بنیادی، به سازوکارهایی چون برونی سازی و خودایدئالی متوسل می شوند؛ آنها مسئولیت ناکامی ها و ضعف های خود را به دیگران نسبت داده، تصویری ایدئال و قدرتمند از خود در ذهن می سازند و به دنبال جبران این کمبودها از راه تسلط بر دیگران هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های اصلی فیلم هر یک بازتابی از یکی از راهبردهای روان نژندانه کارن هورنای در مواجهه با اضطراب بنیادی اند، تحلیل روان کاوانه منحنی تحول این شخصیت ها نشان می دهد که نه تنها ساختار شخصیتی شان بر پایه اضطراب بنیادی شکل گرفته، بلکه مسیر تحول یا سقوط آنها نیز با نوع مواجهه شان با این اضطراب و خصومت پیوندی مستقیم دارد.
۶.

کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران (مطالعه ای انتقادی بر سه اثر منتخب از سینمای ایران در دوران کرونا) (۱۳۹۹–۱۴۰۲)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سینمای ایران سینما ژانر تلفیقی روایت بحران کرونا تحلیل انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۲۵
بازتعریف کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای ایران در دوره همه گیری کرونا و پس از آن (۱۳۹۹–۱۴۰۲)، به یکی از مسائل محوری در تحلیل گفتمان سینمایی بحران تبدیل شده است. این پژوهش با طرح این سؤال که ژانرهای تلفیقی در سینمای ایرانِ دوره بحران کرونا چگونه توانسته اند تجربه زیسته جمعی را بازنمایی کنند؟» به بررسی ساختارهای روایت، فرم های زیبایی شناختی و ابعاد ایدئولوژیک در سه فیلم شاخص این دوره می پردازد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای انتقادی است. سه فیلم منتخب دشت خاموش، موقعیت مهدی و مرد بازنده از منظر چگونگی تلفیق ژانر، کارکردهای روایی، بازتاب تجربه زیسته بحران، و ظرفیت های معنایی مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این آثار، تلفیق ژانرها صرفاً راهکاری فرمی نبوده، بلکه پاسخی فرهنگی به اضطراب، سوگ و گسست های اجتماعی ناشی از بحران کرونا بوده است. در دشت خاموش، ساختار ایستا و مینیمالیستی با زیبایی شناسی سکوت و حذف کنش، تعلیق روانی و ترومای جمعی را بازنمایی می کند. موقعیت مهدی با بهره گیری از فرم بیوگرافی-حماسی-ملودرام، خاطره ملی را با تجربه سوگ و فقدان شخصی تلفیق می کند. مرد بازنده نیز با درهم آمیزی ژانر پلیسی، اجتماعی و روان شناختی، جامعه ای بی اعتماد و پریشان را در دل روایتی گسسته و ذهن محور به تصویر می کشد. این پژوهش نشان می دهد که ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران، به مثابه میانجی هایی میان فرم و محتوا، توانسته اند زبانی روایی خلق کنند که برای بازنمایی تجربه های پیچیده، گنگ، چندلایه و متزلزل دوره کرونا مناسب است. تلفیق ژانری نه تنها به بازنمایی بحران یاری رسانده، بلکه بستری برای مقاومت زیبایی شناختی و بازاندیشی فرهنگی در زیست اجتماعی فراهم کرده است.