علی اسدپور

علی اسدپور

مدرک تحصیلی: دکتری معماری، استادیار دانشگاه هنر شیراز، فارس، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸ مورد.
۱.

شناخت مقبره اَبَش خاتون (خاتون قیامت) شیراز و معماری آن بر اساس مستندات تاریخی و شواهد موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صفویان اتابک اَبَش ام کلثوم خاتون قیامت برج مقبره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۶۶
مقبره «اَبَش خاتون» یا «خاتون قیامت» بخشی از میراث معماریِ کمتر شناخته شده شیراز است که انتساب آن به اتابک اَبَش محل اختلاف است و به سبب تخریب های گسترده سده اخیر بخش اندکی از آن برجای مانده است. هدف پژوهش کنونی دستیابی به روایتی از این بنا و محوطه آن مبتنی بر ارزیابی فرضیه های موجود و سپس بازسازی تصویری این عمارت است و می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد که پیشینه عمارت چیست و نقش والیان و حامیان زن در شکل گیری و شکوفایی آن، چه بوده است؟ شواهد تصویری موجود از این بنا چه ویژگی هایی را آشکار می سازند؟ و معماری، هندسه بنا و تزئینات آن چگونه است؟ روش پژوهش «تفسیری-تاریخی» است. نتایج نشان می دهند که این محوطه در روزگار دیلمیان (سده 4ق)، شکل اولیه خود را به عنوان «مشهد اُمّ کلثوم» یافته و در عصر سلجوقی رونق گرفته است. بیشترین سهم در شکوفایی این محوطه در نیمه نخست سده 7ق است که به «قبرستان آل سُلغُر» بدل گردید. اتابک اَبَش، رباطی به نام خود ساخت و بعدها کردوچین عمارتی تازه بساخت یا جسد اَبَش خاتون را به همان رباط بازگرداند. مطالعه مستندات موجود به ویژه عکس ها و نقشه ها نشان می دهند که از سده 12 تا 14ق، همواره این بنا به «خاتون قیامت» شهره بوده است. هرچند تزئینات آن کاشی معرق است ولی پلان مربع شکل و نمای متقارن آن به گونه ای است که «نسبت ارتفاع به عرض» و «بلندی گنبد خارجی» همگی یاد آور الگوی ساخت مقبره های برجی روزگار ایلخانی هستند که شاید با مرمت های پی در پی در اوایل عصر صفوی شکل نهایی کنونی خود را یافته باشد.
۲.

شناسایی و تحلیل آثار رقم دار محمد باقر جهانمیری (نقاش و کاشی نگار شیراز در عصر پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کاشی نگاران کاشی هفت رنگ محمدباقر جهانمیری پهلوی اول شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۰
 کاشی نگاران شیراز در عصر پهلوی، نقش مهمی در حفظ سنت های قاجاری و مرمت بناهای تاریخی در آن دوره داشتند. از آن میان محمدباقر جهانمیری (1262-1338ه.ش) معروف به «حاجی محمدباقر نقاش» یا «حاج باقر»، کاشی نگار، شیشه نگار، گچ نگار و مرمتگر نقاشی های دیواری عصر پهلوی است که میراث نقاشی روی کاشی را زنده نگهداشت و تا آخرین لحظه زندگی هم چنان در پی حفظ این میراث بود. آثار وی به سبب چیره دستی در نقاشی و هم زمان آشنایی کامل با فنون کاشی سازی در روزگار خود ممتاز بود، با این حال این آثار کم تر مورد مطالعه و دسته بندی قرار گرفته اند. هدف پژوهش کنونی شناسایی آثار و تحلیل کاشی های رقم دار او و ارائه دسته بندی اولیه ای از آثار وی جهت مطالعات تطبیقی با دیگر هنرمندان است. این پژوهش می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد: حیات هنری محمدباقر جهانمیری به چند دوره قابل تقسیم است؟ حامیان، همکاران و شاگردان وی چه کسانی بوده اند؟ و دسته بندی آثار و انگاره های حاکم بر آن ها کدامند؟ روش پژوهش، تفسیری-تاریخی، مبتنی بر توصیف و تحلیل داده هاست. داده ها از منابع کتابخانه ای گرد آمده اند و بخش مهمی از مستندات، حاصل کار میدانی و عکاسی است. نتایج نشان می دهد که کاشی نگاره های محمدباقر جهانمیری را می توان در شش گروه شامل «گل و مرغ سازی»، «باستان گرایی»، «شمایل نگاری و چهره پردازی»، «فرنگی سازی»، «خیالی نگاری» و «کتیبه نگاری» جای داد که در کل چهار انگاره را به عنوان انگاره های حاکم بر آثار مطرح می سازند: «انگاره های فرنگی» (در طراحی عمارت ها، چشم اندازها و منظره های فرنگی)، «انگاره های مذهبی» (در شمایل نگاری روایت ها و شخصیت های مذهبی شیعی)، «انگاره های ایران باستان» (در طراحی صحنه ها و فیگورهایی از دوران هخامنشی و ساسانی) و «انگاره های برگرفته از نقاشی ایرانی» (در طراحی گل ومرغ و نقوش گیاهی).
۳.

پژوهشی در آثار و احوال میرزا عبدالرزاق کاشی پز: پیشگام کاشی نگاران شیراز در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شیراز کاشی میرزا عبدالرزاق فغفوری شمایل گل و مرغ نقوش گلدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۸۰
کاشی کاری شیراز در عصر قاجار هنرمندان گوناگونی داشته که از این میان «میرزا عبدالرزاق کاشی پز (1284- 1356 ق)» از شاخص ترین آن ها و از کاشی نگارانی است که میراثی ماندگار و خانوادگی از خود برجای گذاشته است. هدف این پژوهش شناسایی احوال، دسته بندی دوران تطور حیات هنری و درنهایت گونه شناسی اولیه ای از آثار اوست تا بتواند منبعی برای مطالعات تطبیقی و تکمیلی بعدی باشد؛ بنابراین پرسش های اصلی در اینجا این است که 1. حیات هنری میرزا عبدالرزاق به چند دوره قابل تقسیم است و عوامل مؤثر بر آن ها چه مواردی بوده است؟ 2. آثار موردبررسی در چه موضوعات و مضامینی قابل طبقه بندی هستند؟ 3. ازنظر تاریخی چه داده هایی از دیگر شخصیت های هنری زمان وی در این آثار قابل استنتاج هستند؟ روش پژوهش، تفسیری-تاریخی باهدف رسیدن به یک تک نگاری است. شیوه گردآوری داده ها به روش میدانی و کتابخانه ای و شامل عکس هایی از 10 اثر رقم دار از میرزا عبدالرزاق است. این داده ها در فرآیندی تحلیلی به روایتی از آثار و احوال میرزا عبدالرزاق، شخصیت های تأثیرگذار، همکاران و کارفرمایان او منتهی شده اند. نتایج مطالعه نشان داد حیات هنری او را می توان به چهار دسته 1. تکوین (1294-1304 ق)، 2. تثبیت (1304-1310 ق)، 3. پیشگامی (1310-1347 ق)  و 4. بی مهری (1347-1356 ق) تقسیم کرد. همچنین دست کم، آثار او را می توان در پنج گروه شامل 1. کاشی های با طرح گل و مرغ 2. کاشی های با مضامین حماسی 3. کاشی های با مضامین دینی 4. کاشی های با طرح شمایل ها و چهره ها و 5. کاشی های با طرح گلدانی تقسیم کرد. یافته های این پژوهش که مبتنی بر کاشی های رقم دار از او سامان یافته، نشان از وجود سلسله مراتبی از کارفرمایان، معماران و هنرمندان در آثار وی دارد که با الفاظ ویژه ای از هم متمایز شده اند. همچنین شخصیت هایی مانند «محمدابراهیم ابن فریدون»، «عبدالعلی اشرف الکتاب یزدی»، «فرصت الدوله شیرازی» و «سیّد صدرالدین شایسته شیرازی» از افراد مؤثر در شکل گیری، تداوم و بلوغ آثار او به شمار می روند.
۴.

بازخوانی ویژگی های معماری و عملکردی مساجد نصیرالملک و مشیرالملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسجد مشیرالملک مسجد نصیرالملک عملکرد نیایشی- آموزشی قاجار شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۳۱۰
معماری دوره قاجار به سبب ارتباطات با کشورهای دیگر، دچار تغییراتی می شود. معماری مساجد شیراز نیز از قاعده مستثنی نبوده است. مساجد مشیرالملک و نصیرالملک، از بناهای دوره قاجار بوده که به دلیل قرارگیری در این تحولات و تحت تأثیر پیشینه معماری شیراز، دارای ویژگی های خاص تزئینی در کاشی کاری و تحولاتی در کالبد و فضاهای معماری هستند که بیشتر از نظر هنری مورد توجه پژوهشگران بوده اند. از این رو، هدف این مقاله ضمن بررسی روند تاریخی این دو بنا، بازخوانی ویژگی های به وجودآمده در عناصر تشکیل دهنده این مساجد و بررسی عملکرد نیایشی- آموزشی آنها است. به عبارت دیگر، مهم ترین پرسش های پژوهش این است که عملکردهای مساجد مشیرالملک و نصیرالملک چه بوده و ویژگی های معمارانه کمتر پرداخته شده این دو بنا چه هستند؟ در فرآیند پژوهش کنونی و به منظور دست یابی به سؤالات و اهداف تحقیق، از بررسی های میدانی و از راهبرد ترکیبی شامل موردپژوهی و تفسیری- تاریخی برای معرفی، دسته بندی و یافتن ارتباط های تطبیقی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که مساجد نصیرالملک و مشیرالملک، دارای تناسبات دقیقی در اجزای معماری خود نظیر؛ حیاط، حوض و نما هستند. از سویی دیگر، این دو بنا عملکردی نیایشی- آموزشی داشته و نسبت به بناهای دوران گذشته در عناصر کالبدی خویش دچار تغییر و دگرگونی هایی شده اند. این ویژگی ها به طور عمده در عناصری همچون؛ مهتابی، ایوان چلیپایی، برج ساعت و نماهای بنا به چشم می خورند.
۵.

Phenomenology of Place: A Framework for the Architectural Interpretation in Visual Arts (Case S tudy: Sohrab Sepehri's Drawings)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Phenomenology Settlement landscape Sketch Sohrab Sepehri

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
Phenomenology is one of the outs tanding theoretical paradigms in contemporary s tudies in architecture and urban planning. However, the phenomenology of place in artworks, especially painting and drawings (visual arts), through architectural modalities could be a subs tantial attempt and a new subject that needs more s tudies. The purpose of current research is to achieve a method based on which the phenomenon of place in the visual arts could interpret and explained more accurately. For this aim, a qualitative and descriptive method is applied. In this s tudy, based on the theories of Martin Heidegger and Edward Ralph on the one hand and the ideas of Chris tian Norberg-Schultz, on the other hand, a framework for the phenomenological s tudy of the place has been proposed in three s tages of description, analysis, and explanation. Besides, the drawings of Sohrab Sepehri, one of the famous contemporary artis ts of Iran, have been s tudied as an example by applying this framework to show the efficiency of the proposed framework and method. The results of this s tudy show that the interpretation of artworks based on these three s tages consis tent with the s tage of phenomenological reduction and cons titution which is common in phenomenology. Sohrab Sepehri's drawings were well in line with the phenomenological concepts of place and its components and variables introduced in this research. The challenges of applying this framework discussed and enhancing its validity by further s tudies in the works of other artis ts, recommended. 
۶.

پژوهشی پیرامون وصف معمار در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنمار شیده بانوی حصاری معمار نظامی هفت پیکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۲۳۱
در کمبود منابع فارسی برای شناخت معمار و معماری در تاریخ ایران ناگزیر باید به ادبیات روی آورد. در این میان اشعار نظامی گنجه ای از قرن ششم قمری منبع مهم و شاخصی است. هدف این پژوهش بازشناسی وصف معمار در هفت پیکر نظامی است که یکی از مهم ترین آثار ادب فارسی به شمار می رود. در این پژوهش نام و نشان معماران، خصوصیات اخلاقی و صفت های معرّف مهارت ها و توانایی هایی آن ها بررسی شده است. برای این کار در راهبردی کیفی با بهره گیری از تحلیل محتوا، ابیات موردنظر مشخص و در ابتدا صفت های هر معمار استخراج شده اند. سپس با تجمیع صفات مشترک در یک گروه، دسته کلانی شکل یافته که معرف خصوصیاتی مشترک از صفات هستند. یافته های پژوهش نام سه معمار به نام های «سنمار»، «شیده» و «بانوی حصاری» را آشکار کردند. نسبت همه آن ها در متن روایت نشان می دهد که هریک به نوعی باهم مرتبط اند. سنمار رومی، استادی چیره دست و بیش از همه در دانش مهندسی و نجوم از او یاد شده است. شیده، شاگرد سنمار، بیش از همه در هنر و هنرورزی مقام داشته است. از خلق وخوی و ویژگی های اخلاقی بانوی حصاری روسی نیز بیش از دیگران در متن هفت پیکر توصیف آمده است. درنهایت می توان گفت که روایت معمار در اندیشه نظامی نوعی جامعیت را نشان می دهد که هم در علوم هندسی و مساحی و فنون ساخت و هم در علم نجوم و شناخت طالع و اختر مهارت داشته است. افزون بر این، معمار در موضوعات هنری نیز نازک اندیش و ظریف کار بوده است. هر معمار به فراخور جایگاه و نقشی که در روایت هفت پیکر دارد، بهره ای از این صفات یافته است.
۷.

راهبردهای طراحی خوابگاه های دانشجویی براساس تحلیل قرارگاه های رفتاری(نمونه مورد مطالعه: خوابگاه دانشجویان دختر دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روانشناسی اکولوژیک قرارگاه رفتاری الگوی جاری رفتار سینومورف خوابگاه دانشجویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۲ تعداد دانلود : ۴۰۰
قرارگاه های رفتاری به عنوان ثمره ی دانش روانشناسی اکولوژیک، به رفتار و تجربه های مردم در زندگی روزمره شان و در محیط واقعی می پردازد. از این دیدگاه مطالعه رفتار انسان وابسته به مطالعه محیط آن رفتار می باشد لذا طراح علاوه بر شناسایی الگوهای رفتاری تکرار شونده و محیطی که رفتار درون آن شکل می گیرد ملزم به شناخت رابطه ی بین این دو عامل می باشد. هدف این پژوهش یافتن راهبردهای طراحی معماری خوابگاه های دانشجویی متناسب با رفتار فضایی دانشجویان بر پایه «قرارگاه رفتاری» دختر ایرانی است. در پژوهش حاضر، علاوه بر شیوه های غیر مداخله گر شامل حضور مستقیم در فضا و ثبت رویدادها، به شیوه ی میدانی یک نمونه 200 تایی از دانشجویان ساکن در مجتمع خوابگاهی خواهران دانشگاه شیراز در مقاطع مختلف (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) مورد مطالعه قرار گرفتند و از طریق پرسشنامه باز و تحلیل محتوایی داده های کیفی، ضمن شناسایی قرارگاه های رفتاری، وزن مؤلفه های موثر در طراحی شامل الگوهای جاری رفتار، ویژگی های کالبدی و عوامل برهم زننده سینومورف های رفتار-ظرف کالبدی استخراج شد. در پایان، ضمن ارائه راهبردهای طراحی در سه دسته کلی شامل فضای خصوصی فعالیت های فردی، فضای نیمه خصوصی فعالیت های فردی و فضای عمومی و نیمه عمومی فعالیت های جمعی براساس پیشینه نظری و عملی پژوهش در نمونه موردی خود می کوشد تا فنون طراحی متناسب با هر راهبرد را به نمایش گذارد تا در نهایت بستر مناسب جهت تحقق الگوهای رفتاری دانشجویان در خوابگاه فراهم آید.
۸.

مطالعه شمایل شناسانه نبرد «رستم و دیو سپید» در کاشی نگاره سردر ارگ کریم خان شیراز به روش «اروین پانوفسکی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شمایل شناسی «شاهنامه» کاشی رستم حسینعلی میرزا فرمانفرما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۵۲۵
بیان مسئله: کاشی نگاره «رستم و دیو سپید» بر درگاه ارگ کریم خانی از افزوده های قاجاریان است که علاوه بر ویژگی های هنری از اهمیت اجتماعی و دیوانی ویژه ای نیز برخوردار است، گرچه کمتر به آن پرداخته شده است؛ لذا تفسیر تازه ای از آن می تواند درکی عمیق تر از تحولات مجموعه زندیه در روزگار قاجار عرضه کند. این پژوهش مبتنی بر این فرضیه است که کاشی نگاره مورد نظر فارغ از نقش هنری آن -در ادامه سنت تصویرگری نبرد رستم و دیو سپید- دارای کارکردهای غیر هنری (سیاسی و دیوانی) نیز بوده است. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در پی آن است که جنبه های محتوایی و مفهومی این اثر مغفول مانده را در بستر تاریخی و اجتماعیِ شکل گیری آن بازشناسی و کارکردهای دیوانی و حکومتی آن را بر سیمای ارگ کریم خان شناسایی کند. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از مراحل سه گانه روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی در مطالعات تاریخ هنر می کوشد با «توصیف»، «تحلیل» و «تفسیر» اسناد و مدارک موجود به خوانشی تازه از این کاشی نگاره دست یابد. داده های اولیه شامل منابع تصویری (آرشیوی) و اسناد نوشتاری هستند که در پیوند با هم پیش می روند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که الف) مضمون ابتدایی این اثر با نمونه های دیگر تشابه دارد، با این حال در صحنه پردازی هایی همچون ترسیم «حیوانات» و «عناصر معماری فرنگی» در حاشیه های مجلس متفاوت است؛ ب) مضمون قراردادیِ این اثر نبرد رستم را با دیو سپید در خوان هفتم «شاهنامه» (صحنه سیزدهم روایت) نشان می دهد که دگرگونی هایی نیز در پاره ای از جزئیات در طول زمان داشته است؛ ج) معنای ذاتی این طرح، با توجه به سه حوزه «پیش زمینه های هنری»، «شرایط حکومتی و دیوانی شیراز» و «مفاهیم نمادین اجتماعی و سیاسی»، نشان می دهد که استفاده از این نقش در درگاه ارگ، در دو سطح «عوام» و «خواص»، می تواند به عنوان رسانه ای تصویری برای بیان شوکت و قدرت سیاسی حسینعلی میرزا فرمانفرما، والی فارس، و همچنین به عنوان نمادی از مرکزیت، فردیت و استقلال طلبی او در برابر حکومت مرکزی، و بخشی از دیگر اقدامات مشابهِ والی برای اعلام جانشینی پس از فتحعلی شاه قاجار، تعبیر و تفسیر شود.
۹.

منظر درخت؛ بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گونه شناسی نخل برگ سوزنی منظره پردازی مهرهای استوانه ای منظر درخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۶۴
پژوهش در هنر هخامنشی همچنان موضوعی بکر و دشوار است. با توجه به ضعف مستندات هنری باقی مانده از روزگار هخامنشی، مهرها از جمله سودمندترین بن مایه هایی هستند که داده های فراوانی دارند. هدف این پژوهش بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی مبتنی بر گونه شناسی درختان و بررسی رابطه میان گونه درخت با مضمون یا محتوای مهر است که موضوع چندان پرداخته شده ای نیست. راهبرد این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان دادند که به طور کلی سه گونه قابل تشخیص از درختان در این مهرها می توان یافت: «درختان نخل خرما»، «درختان برگ سوزنی» و «درختان میوه». درختان نخل با یا بدون خرما به شیوه واقع گرایانه با جزئیات فراوان و تقارن محوری طراحی شده اند. تکنیک های پرداخت و زیبایی شناسی درختان تنوعی از سبک درباری تا سلایق شخصی طراح را دربردارد. درختان برگ سوزنی در نمونه هایی به سبک تقلیدی دیده می شوند که درون مایه اصلی مهرهای آن، بیشتر تفوق مردی تاجدار بر جانداران است. این درختان در صحنه های شکار و تعقیب و گریز، به وسیله هاشورهای ساده و موازی طراحی شده اند. درختان میوه یا درختان گل دار، متناسب باسلیقه طراح هستند. درختان افزون بر جنبه آذینی دو کارکرد کلیدی دارند: الف) درخت به مثابه نماد پادشاهی در صحنه پردازی های درباری و ب) درخت به مثابه نماد طبیعت در صحنه پردازی های منظره گرا.
۱۰.

تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری معاصر (نمونه مورد مطالعه: میدان فرهنگ شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی اجتماعی روابط اجتماعی فضای سبز میدان فرهنگ یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۷۲
رضایت فرد از ابعاد مختلف زندگی، «کیفیت زندگی» تعبیر شده که از دیرباز مدنظر طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است و حتی دغدغه سایر رشته های مرتبط با آنها، ازجمله روان شناسی و جامعه شناسی نیز محسوب می شود. ارتقای کیفیت زندگی در فضاهای شهری به مطلوبیت مؤلفه های سازنده آن فضا بسیار وابسته است. برخلاف پژوهش های صورت گرفته در محله ها، شهرهای جدید و...، بررسی مفهوم کیفیت زندگی اجتماعی در میدان های شهری کمتر در پژوهش ها دیده می شود. میدان فرهنگ (نعل اسبی) شهر تاریخی یزد، با قرارگیری در بافت معاصر، همواره بستری برای رویدادها و مراسم ها گوناگون بوده است؛ لذا علل حضورپذیری آن و بررسی کیفیت زندگی اجتماعی در آن می تواند به بهبود عملکرد فضاهای شهری موجود نیز کمک شایانی نماید. با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی اجتماعی در میدان فرهنگ (نعل اسبی) شهر یزد، پژوهش حاضر با تمرکز بر دو بعد «عینی» و «ذهنی» کیفیت زندگی صورت گرفت. راهبرد این پژوهش کیفی و داده های آن به صورت پیمایشی گردآوری و از روش توصیفی- تحلیلی در فرایند دست یابی به نتایج استفاده شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود و حجم نمونه نیز به کمک فرمول کوکران محاسبه شد. سپس با تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون «تحلیل عاملی اکتشافی»، عوامل مؤثر بر کیفیت زندگیِ اجتماعی شهروندان در نمونه مورد مطالعه، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب عواملی از قبیل: الف) امنیت و پاکیزگی،       ب) سبزینگی، ج) رویدادها و تعاملات اجتماعی، د) سلامت جسمی و روانی و ه ) شادمانی و امید به زندگی دارای بیشترین تأثیر بر کیفیت زندگی اجتماعی از دید شهروندان و استفاده کنندگان از این میدان هستند. این عوامل می توانند به منظور ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی در سایر میدان های و فضاهای شهری معاصر نیز در اولویت رسیدگی قرار گیرند.
۱۱.

بازشناسی طرح و نقش کاشی کاری های ازدست رفته ضلع شرقی ارگ کریم خان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زندیه ارگ کاشی کاری معماری کریم خان زند شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۳۳
به جز شماری معرق و کاشی کاری اسلیمی، سه دسته کاشی کاری برفراز درگاه میانسرای ارگ در ضلع شرقی شامل طاق نمای میانی و دو طاق نمای شمالی و جنوبی در امتداد محور اصلی ارگ و روبروی ایوان شاه نشین قرار داشته که در دهه های گذشته و به دلایل نامعلومی از دست رفته است. شناسایی آنها می تواند بر درک موجود از معماری ارگ تأثیرگذار بوده و گوشه ای از میراث کاشی کاری زندیان را نیز آشکار نماید. پژوهش کنونی با هدف بازشناسی این آثار، در پی پاسخ به پرسش هایی بدین شرح است: 1- «طرح»، «محتوا» و «نقش» کاشی کاری های یادشده چه موضوعات و مفاهیمی را در بر دارند؟ 2- این کاشی کاری ها چه تأثیراتی بر کیفیت فضایی ارگ و درک موجود از الگوی معماری آن داشته است؟ روش تحقیق، تفسیری- تاریخی است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که کاشی های طاقنمای میانی، نشان دهنده ایوانی آجری با فرشی افشان است که به لحاظ هندسی، قرینه ای از ایوان اصلی ارگ بوده و شامل یک مقرنس نیم کاسه در مرکز به همراه ملازمانی با لباس های زندیان در طرفین خود است. در لچکی های این طاق نما، منظره ای طبیعی با درختان، مرغان و حیواناتی نظیر شیر و خرگوش در زمینه ای صخره ای نقاشی شده که برخلاف نقش ایوان، پویا است. کاشی کاری های دو طاقنمای شمالی و جنوبی قرینه یکدیگرند و هرکدام شامل سه خدمتکار با دستار و عمامه و ظروفی از نوشیدنی و میوه در دست هستند که در طرحی شبیه به مقرنس های داخلی اتاق های ارگ ترسیم شده اند. افزون بر این، کاشی های مورد بررسی را به طورکلی می توان «به مثابه بازتاب حضور خدمت کاران ارگ»، «آینه ای دوبعدی در برابر اندام های سه بعدی بنا»، بازتانی از «جهان آرمانی در برابر جهان واقعی موجود در ارگ» و در نهایت به مثابه «الگوی زیبایی شناختی رجال دیوانی- حکومتی روزگار زند و قاجار در بناهای دیوانی و سکونتی» تلقی کرد.  
۱۲.

عمارت های باغ نظر شیراز و دگرگونی های کالبدی- کارکردی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: باغ نظر عمارت آینه عمارت خورشید کلاه فرنگی زندیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۷ تعداد دانلود : ۸۵۱
باغ ایرانی در طول حیات تاریخی خود، کارکردهای گوناگونی داشته و محل رخدادهای متعددی بوده است. ازاین روی، افزون بر عمارت اصلی باغ می توان نشانی از دیگر عمارت ها را نیز بازجست. باغ نظر شیراز با قدمتی دست کم از روزگار زند همواره باغی کلیدی در مجموعه زندیه بوده که تاکنون تحولات کالبدی کارکردی متعددی یافته است. با این حال مبنای پژوهشی ژرف نبوده است. هدف این پژوهش بازشناسی مجموعه عمارت های جنبی این باغ از روزگار زند تاکنون و بازشناسی ارزش های معماری و هندسی این عمارت هاست که هم اکنون از میان رفته اند. راهبرد این پژوهش تفسیری تاریخی است که با نگاهی تبیینی و کل نگر به روایت تحولات عمارت های جنبی باغ مبتنی بر اسناد نوشتاری، تصاویر و عکس ها و دیگر مستندات اندک میدانی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که این باغ همواره در طول حیات خود تا پیش از روزگار پهلوی به عنوان کانون حکومتی تشریفاتی شهر بوده و در دوره معاصر نیز ماهیتی فرهنگی به خود گرفته است. عمارت های باغ به جز عمارت اصلی آن (کلاه فرنگی)، شامل «عمارت های سردر» در روزگار زند و مجموعه «عمارت آینه یا کاخ همایون» (شامل سه بنای متصل به یکدیگر) و «عمارت خورشید» هستند که در روزگار قاجار ساخته شده اند. عمارت آینه با ایوان آینه کاری شده مهم ترین بنای رسمی باغ با ازاره هایی از پهلوانان شاهنامه بوده که در ضلع شمال غربی باغ ساخته شده است و عمارت خورشید در ضلع شمالی باغ واقع شده و محل انجام امور دیوانی بوده است. تحولات رخ داده در عمارت های جانبی باغ را می توان در شش دسته جای داد: 1. شکل گیری عمارت های اولیه (زندیان)؛ 2. تحول و دگرگونی (فتحعلی شاه)؛ 3. تداوم و فرسایش (محمدشاه و ناصرالدین شاه)؛ 4. رونق و شکوفایی (مظفرالدین شاه)؛ 5. فرسایش (احمدشاه)؛ 6. نابودی و تخریب (پهلوی اول).
۱۳.

تدوین چارچوب مفهومی «باستان شناسی باغ»؛ کارکردها، روش ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: باغ تاریخی باستان گیاه شناسی مرمت باغ مدل سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۷
باغ، دارای ظرفیتِ بازنماییِ اجتماعی، زیباشناختی و هنری است و ترکیبی از عناصر ایستا و پویا بوده که حفاظت و احیای آن، با چالش های نظری، عملی و تکنیکی همراه است. «باستان شناسی باغ» به مثابه حرفه ای، زیرمجموعه فعالیت های باستان شناسی تلقی می شود که پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در چند دهه اخیر، مرکز توجه پروژه های احیای باغ های تاریخی در کشورهای توسعه یافته بوده؛ با این حال در سطح ملی و تا حدی بین المللی، موضوع باستان شناسی باغ، مرکز توجه جدی متخصصان مرمت و معماری منظر نبوده و در منشورهای جهانی و پروژه های مرمتی داخلی، جایگاه شایسته خود را نیافته است. پرسش های کلیدی این نوشتار، به شناخت الف) جریان های تاریخی باستان شناسی باغ و تبیین افق های آینده آن، ب) گونه شناسی روش ها و تکنیک ها، ج) بازشناسی کارکردها و چالش های متعاقب آن معطوف هستند و هدف این پژوهش در نهایت، تدوین چارچوبی مفهومی از باستان شناسی باغ در تجربه احیای باغ های تاریخی و مقدمه ای بر کاربست آن در باغ ایرانی است. بدین منظور، از روش استدلال منطقی مبتنی بر تحلیل، طبقه بندی و نقد داده های مکتوب و کتابخانه ای بهره برده شده و در رویکردی استنتاجی، به نتایج منتهی خواهد شد. مدل مفهومی به دست آمده، در 3 وجه شامل «کارکرد»، «روش» و «چالش» تدوین شده و نتایج، نشان دهنده حرکت از روش های مخرب در کاوش به سمت تکنیک های غیر مخرب (سنجش از دور، عکس برداری هوایی و مساحی ژئوفیزیکی) هستند. کارکردهای باستان شناسی باغ نیز تنوعی از «احیا» تا «تفسیر» را در بر داشته و نشان دهنده توجه به موضوعات «مردم شناسی» و مباحث میان رشته ای هستند. چالش های «اصالت یابی»، «تاریخ گذاری»، «تفسیر داده ها» و «تخصص گرایی» نیز در این زمینه قابل طرح بوده که ناشی از «روش های کاوش» و «رشته های درگیر» هستند. در نهایت، پیشنهاد هایی برای استفاده از باستان شناسی باغ در کشور مبتنی بر چالش ها و فرصت ها ارائه شده اند.
۱۴.

پدیدارشناسی باغ در آثار و نقش برجسته های آشوری؛ مفاهیم و گونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گونه شناسی باغ آشوری نقش برجسته بیتانو شکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۵۵۱
بیان مسئله : نقش برجسته های آشوری به ویژه آشور نو علاوه بر «روایتگری تاریخی»، سنتی دیرپا در «بازنمایی محیط طبیعی» دارند. از سوی دیگر، هستی شناسی دوقطبی آشوری مبتنی بر دوگانه های «مرکز/ پیرامون» و «نظم/ آشوب» در شیوه مواجهه آنان در منظر طبیعی تأثیرگذار بوده و درک زیبایی شناسی آنان را نیز شکل داده است. بااین حال، نقش این موارد در شکل دهی به انواع باغ به مثابه طبیعت سوم، موضوع مهمی در اسناد و نقش برجسته های آشوری است که کمتر به عنوان پژوهشی مستقل مورد توجه بوده و مدلی از آن عرضه نشده است. هدف : هدف این نوشتار شناسایی مؤلفه های کلیدی مؤثر بر شکل گیری انواع باغ ها نزد آشوریان نو و گونه شناسی و مدل سازی نگاه آنان نسبت به باغ و کارکردهای گوناگون آن مبتنی بر تحلیل متون پژوهشی و نقش برجسته های برجای مانده است. روش پژوهش : این پژوهش از روش کیفی در رویکردی انتقادی و استنتاجی و با خوانشی تأویلی به پدیدارشناسی باغ در نقوش آشور نو می پردازد. از «همسوسازی داده ها» برای دستیابی به اشباع نظری بهره برده شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل نشان می دهند که باغ ها نزد آشوریان تجلی «جهان صغیر» هستند و طیفی از کارکردهای تفریحی- نمایشی تا آیینی- تشریفاتی و حتی بوم شناختی و اقتصادی را در بر می گیرند. گونه شناسی پیشنهادشده در این نوشتار مبنی بر مکان-کارکرد (الف) باغ ها و پارک های منظر درون شهری و ب) باغ ها و پارک های منظر حاشیه شهری و مدل مفهومی تنظیم شده، نشان می دهند که با دور شدن از مرکز شهر و با کاهش ارزش آیینی و مذهبی آنها، طراحی هندسی و منظم به سمت نگرش آزادانه (طبیعی) مبتنی بر «برنامه ریزی منظر» تغییر می یابد. تغییر در پارادایم طراحی باغ مبتنی بر دگرگونی در واژه باغ از «کیرو» به «کیریماهو» یعنی جانشینی باغ های نمایشی (تفریح و لذت) بجای باغ های کارکردی (گیاه شناسی) در زمان سارگون دوم (اواخر قرن 8 ق.م) روی می دهد و این دوران سرآغاز دوران طلایی در باغ سازی آشوری است که از آن به بعد عناصر نمایشی همچون دریاچه های مصنوعی، بیتانو و آکواداکت ها به باغ ها افزوده شدند و باغ های معلق و مطبق رونق یافتند.
۱۵.

بازیابی ساختار فضایی و طرح کاشت باغ سالار جنگ شیراز بر اساس خاطرات ترنس اودانل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ناصرالدین کوپال شیرازی ترنس اودانل باغ مینوی سالار باغ حومه شهری باغ میوه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۹
دانسته های کنونی از میراث باغ سازی شیراز به باغ های نامدار و برجسته دیوانی و حکومتی محدود شده و داده های اندکی از دیگر باغ های آن برجای مانده است. از این میان، باغ سالار جنگ (مینوی سالار) از ناصرالدین کوپال شیرازی نمونه درخور توجه و ازیادرفته ای است که ارزش بررسی و پژوهش دارد. هدف این پژوهش بازیابی این باغ بر پایه خاطرات ترنس اودانل است که نزدیک به 10 سال (49-1338 خورشیدی) را در آن گذرانده است. توصیفات وی شرحی از طرح کاشت، در باغِ روزگار قاجار و پهلوی در اختیار می گذارد. پژوهش کنونی گامی نخست در شناخت مجموعه باغ های تاریخی منطقه قصرالدشت (بردی) است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. بر این اساس شناخت ویژگی های هندسی – فضایی، بازخوانی طرح کاشت و فهم شیوه آبیاری باغ مورد توجه بوده است. افزون بر این به باغ به مثابه مکانی برای رخدادهای گوناگون زندگی فردی- اجتماعی نیز نگریسته شده است. روش پژوهش، ترکیبی شامل راهبرد تفسیری- تاریخی و نمونه موردی است که در رویکردی استنتاجی و تحلیلی پیش می رود. یافته های پژوهش ضمن بخش بندی مراحل توسعه و ویرانی باغ به چهار پرده، نشان می دهند که باغ، حاصل آمیختگی دو دسته از دوگانگی های الف) مفهومی و ب) کارکردی است؛ ماهیّت پاردوکس گونه باغ در تضاد میان مالکین و ساکنین باغ، تضاد میان شخصیت ادبی بنیان گذار آن و برخی عادات و خصوصیات او و سرانجام تمایز میان باغ و مزرعه قابل شناسایی است. همچنین باغ حاصل ترکیب دو ساختار باغ های حکومتی و الگوی باغ های میوه است که از دو محور عمود برهم شکل یافته و برخلاف رسم معمول، کوشک بر تقاطع دو محور طولی و عرضی مکان یابی نگردیده است.  همه این ها سرانجام سبب می گردد گونه ای باغ در حومه شهر از مکانی برای تفریح و خوش گذارانی به باغی، باارزش تولیدی تبدیل شود. بدین سان باغ سالار جنگ به سامانه ای یکپارچه از زیست اجتماعی، اقتصادی و طبیعی بدل می گردد که نشان از تنیدگی زیبایی شناسی باغ با جنبه کارکردی و تولیدی آن دارد.
۱۶.

تحلیل مؤلفه های «تصویر ذهنی ارزیابانه» شهروندان از دروازه قرآن شیراز و بافت پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقشه های ارزیابانه دروازه قرآن خاطره انگیزی عناصر تاریخی عناصر طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۷ تعداد دانلود : ۳۸۱
تصویر ذهنی ارزیابانه حاصل توسعه مفهوم تصویر ذهنی لینچ است که مؤلفه «معنا» را به نحوی به دو مؤلفه «هویت» و «ساختار» اضافه نموده و بدین ترتیب جنبه های احساسی را نیز در نظر می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی مؤلفه های تصویر ذهنی ارزیابانه شهروندان از محدوده دروازه قرآن شیراز شامل منطقه ای وسیع از ویژگی های تاریخی، طبیعی، خاطره ای و اجتماعی را می پردازد. راهبرد این پژوهش ترکیبی شامل کیفی و مورد پژوهی است. ارزیابی شهروندان بر روی عکس هوایی رنگی منطقه به دست آنان در قالب نواحی «دوست داشتنی» و «غیر دوست داشتنی» ترسیم شده است. همچنین مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیقی نیز با هر یک انجام شده است. در مجموع 53 نفر از شهروندان به عنوان «مشارکت کنندگان بالقوه» و با در نظر داشتن میزان آشنایی با محدوده انتخاب شدند. نتایج به شیوه تحلیل محتوا و در رویکردی استنتاجی و انتقادی ارزیابی و تحلیل شدند. نقشه های ترکیبی حاصل از پاسخ های ترسیمی و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان دادند که «آرامگاه حافظیه» و «باغ جهان نما» و «دروازه قرآن و محدوده پیرامون آن» به ترتیب دوست داشتنی ترین مکان ها بوده اند. مؤلفه های ابراز شده در مصاحبه ها نیز به ترتیب به «واکنش های احساسی و عاطفی»، «عناصر طبیعی»، «عناصر تاریخی»، «خاطره انگیزی»، «مدیریت شهری مناسب» و «عوامل اجتماعی» قابل طبقه بندی هستند. نواحی غیر دوست داشتنی در نقشه نهایی به «لبه های کالبدی خیابان های شهری پیرامون» و «بافت مسکونی هفت تنان» محدود شده است. تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان می دهند که «ضعف مدیریت شهری»، «معضلات اجتماعی»، «ذهنیت و خاطرات نامناسب» و «واکنش های احساسی منفی» از دلایل اشاره به محدوده های غیردوست داشتنی هستند. عناصر تاریخی و عناصر طبیعی تأثیری در ترجیح و انتخاب محدوده های غیر دوست داشتنی نداشتند. بر این اساس در انتها پیشنهادات و راهکارهایی در دو بٌعد 1) طراحی و 2) کالبدی و عملکردی ارائه شده است.
۱۷.

تصویر ذهنی کودکان از منظر خیابان های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویر ذهنی نقشه های کروکی وار منظر خیابان طبیعت و بازی طبیعت آسمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۴ تعداد دانلود : ۲۴۲
خیابان به لحاظ ساختاری و محتوایی بخش مهمی از انتظام فضایی شهر را تشکیل می دهد. منظر خیابان همچون منظر شهری واجد ابعاد عینی و ذهنی است. از سویی کودکان که موضوع مهمی در مطالعات محیطی در چند دهه ی گذشته بوده اند، به سبب مقیاس ذهنی و جسمی متفاوتی که با بزرگ سالان دارند، تصویر ذهنی متفاوتی از خیابان خواهند داشت که موضوع پرداخته شده ای نیست. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل کالبدی (عناصر و اجزاء) و غیر کالبدی (رفتارها، رویدادها و خاطره ها) مؤثر در تصویر ذهنی کودکان 5 تا 7 سال از منظر خیابان های شهری شیراز است که این کار از نظر موضوع پژوهش (خیابان) و توجه به کودکان ایرانی در تحقیق نوآورانه است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر راهبردهای همبستگی و کیفی است. تصاویر ذهنی با تکنیک «نقشه های کروکی وار» (ترسیم کودکان) که از دسته روش های طراحی- ترسیمی (زایشی) هستند استخراج شده است. مزیت این روش همانا فراهم آوردن زمینه ای برای بیان های غیر کلامی است که کودکان را فعال و خلاق می نماید. در مجموع 118 نقاشی با این روش گردآمده که ضمن تحلیل توصیفی آماری به روش تحلیل عاملی اکتشافی نیز با نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد واکاوی قرار گرفتند. ترسیم ها که با راهنمایی مربیان خوانش شدند، در بیشتر موارد خیابانی مستقیم را نشان می دهند. گونه شناسی عناصر کالبدی ساختار خیابان اولویت ترسیم خودرو، خط کشی خیابان و چراغ راهنما را نشان می دهد. از میان عناصر و عوامل طبیعی، خورشید و ابر بیشترین فراوانی را داشتند. ترسیم انسان بیش از انواع موجودات زنده بوده است. اغلب ساختمان های ترسیم شده نیز از گونه بلند مرتبه بودند. درکل میزان گوناگونی رنگ ها و جزئیات، اندک ارزیابی گردید و بیشترین اغراق در ترسیم به ترتیب از آنِ خودرو، چراغ راهنمایی و انسان بود. تحلیل عاملی سنجه ها در کل 6 عامل را در تشکیل تصویر ذهنی کودکان شناسایی نمودند که به ترتیب عبارتند از: «طبیعت و بازی»، «مقررات خیابان»، «طبیعت آسمان»، «ساختار خیابان»، «منظر شهر» و «ساختار تقاطع». در کل عواملی که به هندسه، ساختار و نظم حاکم بر خیابان مربوط بودند، بیشترین فراوانی را در تصویر ذهنی کودکان دارند. فقدان فعالیت های انتخابی و اجتماعی در ترسیم ها بیانگر ضعف خیابان های شهرهای کشور در تحقق رویدادها است که کاهش سرزندگی را در پی داشته است. 
۱۸.

از منظر نزاع تا منظر دفاع؛ مفاهیم و گونه های پیوند منظر با جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنگ دفاع گونه شناسی منظر دفاع منظر نزاع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۵ تعداد دانلود : ۵۴۵
جنگ و نزاع بخش تاریک و تلخ تجربه بشری است که تلاش ها برای اجتناب از آن برخی مواقع غیرممکن بوده است. این نوشتار با نگرشی متنی به پدیده جنگ، منظر را از صرف قرارگاهی برای تحقق آن به مثابه محصولی برای درک واقعیت جنگ و انتقال تجارب و مفاهیم موجود در آن تلقی می کند. به این ترتیب، این نوشتار با مطالعه ادبیات موضوع حوزه منظر جنگ، با ایجاد تمایز میان دو مفهوم «جنگ» و «نزاع»، این فرضیه را مطرح می کند که در رابطه ای دیالکتیکی میان منظر و نزاع، در شرایط مختلف، گونه هایی از «منظر نزاع» تولید و بازتولید می شود که برخلاف دیگر دسته بندی های ا موجود، فرآیند محور بوده و به همین سبب تعریف پذیرتر و قابل ارزیابی تر است. با این رویکرد، رابطه منظر و نزاع طبقه بندی شده، دسته بندی جدیدی در حوزه رابطه منظر و جنگ ارائه و سه گونه منظر نزاع شامل «منظر نزاع پیشا-جنگ»، «منظر نزاع حین جنگ» (منظر جنگ یا منظر کارزار) و «منظر نزاع پسا-جنگ» معرفی می شود. دو نکته اساسی در این طبقه بندی یکی، مفهوم «ارزش منظر» در شناسایی و حفظ مناظر نزاع است که فهم آن نیازمند نگرش های متنی و میان رشته ای است و دیگری «قابلیت تغییرپذیری» این مناظر جهت تبدیل شدن از یکی به دیگری است که توجه به وضعیت نهایی منظر و پایش مستمر آن را طلب می نماید. درحالی که منظر نزاع پیش و حین جنگ با حذف عامل بیرونی نزاع، شکل اولیه خود را به دست می آورند و یا به عبارتی «تولید» می شوند، منظر نزاع پسا-جنگ با حذف آن عامل، خلق شده و به انحا و اشکال گوناگون ادبی، سینمایی، شهری، خاطرهای و مانند آن «بازتولید» می شود.
۱۹.

گونه شناسی مدل ها و بررسی تطبیقی روش های ثبت تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی از محیط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی محیط گونه شناسی منظر نقشه های شناختی تصاویر ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲۴ تعداد دانلود : ۲۷۴۴
تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی ابزار دستیابی به بازنمایی درونی محیط دانسته می شود که تنوعی از روش ها و شیوه های استخراج را در چند دهه گذشته تجربه کرده است. همین تنوع است که بررسی تطبیقی شیوه های استخراج تصاویر ذهنی -شناختی و شناخت جامع آنها و به ویژه نقاط ضعف و قوت آنها را مهم می سازد. در این پژوهش با استفاده از راهبرد ترکیبی شامل راهبرد کیفی و طبقه بندی، داده های حاصل، مورد گونه شناسی قرار گرفته و در نهایت در راهبردی تفسیری با رویکردی استنتاجی تحلیل و ارزیابی شده اند. ادبیات مرتبط با موضوع مورد بررسی و تحلیلی انتقادی قرار گرفته و تلاش شده جوانب موضوع به طور کامل ولی موجز مورد بررسی و اشاره قرار گیرد. فرضیه این پژوهش بر این پایه استوار است که می توان وجوه اشتراک و افتراقی میان روش های استخراج و ثبت تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی را به گونه ای طبقه بندی کرد که امکان ساخت مدل یا مدل های کلان نظری از آنها را ممکن ساخته و در نهایت راه را برای تبیین مدل جامع بازنمایی محیط فراهم آورند. این مدل بر مبنای کاهش نقاط ضعف و تأکید بر نقاط قوت شکل خواهد گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که گونه های مختلف مفاهیم موجود در زمینه نقشه های ذهنی- ادراکی به دو دسته «بازنمایی توپولوژیک» و «بازنمایی ادراکی» قابل تقسیم هستند. همچنین روش شناسی اخذ تصاویر و نقشه های شناختی نیز در دو دسته «مدل های ترسیمی – طراحی (زایشی)» و «مدل های بازشناسی-ارزیابی (غیر زایشی)» قابل تقسیم اند. تحلیل روش های مذکور در کل مدل جامع بازنمایی منظر و محیط شهری را به لحاظ روش شناسی حاصل ترکیب «نقشه های ذهنی» و «نقشه های مفهومی» معرفی کرده و استخراج نقشه های شناختی در راستای دستیابی به «نقشه شناختی عام» از بازنمایی محیط را با آسیب هایی مواجه می داند؛ نخست «ضعف فرآیند ساده سازی» که به حذف کیفیّت ترسیمی عناصر و جزییات آنها منتهی شده است، و دیگری «ضعف سامانه گرافیکی» که محدود به عناصر پنج گانه لینچ تعریف شده اند، سرانجام «عدم امکان مقایسه نتایج در روش های مختلف» به ویژه روش های ارزیابی و ترسیمی که به سبب ماهیت و روش شناسی نمی توانند به موازات یکدیگر مورد استفاده باشند. لذا استفاده از ابزارهای فناوری جدید مانند شبکه های جهانی ارتباطی (اینترنت و رسانه ها) و نرم افزارهای رایانه ای و شبیه سازی و مانند آن در آینده ای نزدیک به عنوان ابزار اولیه و سپس به مثابه شیوه ای جدید شکل خواهند گرفت که امروزه نشانه هایی از آن در مطالعات ترجیح سنجی مردم قابل مشاهده است. با این حال مطالعات این پژوهش نشان می دهد که این ابزارها و روش ها هنوز در پژوهش ها مورد استفاده نیستند.
۲۰.

تحلیل توپولوژیک فضای باز در الگوهای طراحی مسکن بومی- سنتّی شهرهای اسلامی و نظریّه های شهرسازی نوگرا

کلیدواژه‌ها: مدرنیسم مسکن فضای باز الگوهای طراحی معماری بومی - اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۵ تعداد دانلود : ۴۶۲۱
فضای باز و مابین نقش مهمّی در بازشناسی اشیاء و تعامل انسان با محیط پیرامون خود دارد. این نوشتار به برررسی مفهوم فضای باز و فضای مابین در برخی تجربه های مسکن بومی- اسلامی در شرق (مالزی، چین، هند، ازبکستان، ایران و عربستان) در مقایسه با نظریّه های شهرسازی نوگرا در غرب (نظریه های شهر خطی، باغشهر، شهر صنعتی، شهر درخشان و شهر پهندشتی) در رویکردی توپولوژیک (موضع شناسانه) می پردازد. در این رویکرد به بررسی ارتباطات فضایی بدون توجه به تاثیرات جزئی و سطحی در شکل و اندازه کالبدها و به مواردی مانند همجواری، پیوستگی و بستگی و روابطی چون تقارن، تداوم و تقارب توجه می شود. از آنجا که درک صحیح این موضوع بدون توجه به الگوهای طراحی هر نمونه موردی کامل نخواهد بود، لذا بر اساس طبقه بندی الگوهای طراحی تام ترنر (الگوهای طبیعی، اجتماعی، زیبایی شناسی و نمونه ای) به الگوهای طراحی هر یک بطور مختصر اشاره شده است. روش این پژوهش از نوع مورد پژوهی و مبتنی بر قیاس تطبیقی بوده و به لحاظ راهبردی، از نوع تفسیری- تاریخی است. داده های لازم توسط منابع کتابخانه ای حاصل شده و در رویکردی تحلیلی- انتقادی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عنصر فضای باز (و فضای مابین) با توجه به الگوهای طراحی آزموده شده در تجربه های بومی- سنتّی در کشورهای منتخب اسلامی متفاوت و متعدد هستند با این حال هر یک دارای تعریف مشخص و مرزهای معیّن کالبدی یا ذهنی می باشند. در نظریّه های شهرسازی نوگرای قرن بیستم هرچند سهم قابل توجهی به چنین فضاهایی در مقام نظر داده شده است ولی در عمل به سبب فقدان برخی الگوهای طراحی (بویژه الگوی طبیعی) و همچنین آرمانی بودن آنها، فضاهای باز بدون مرز، گسترده و بدون تعریف مشخصی تولید شده اند که با الگوهای اجتماعی مورد انتظار طراحان و الگوهای زیبایی شناسی مورد نظر کاربران نیز منطبق نبوده و مشکلات فراوانی را بوجود آورده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان