فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر روابط اجتماعی ساکنان بر کیفیت زندگی در محیط های مسکونی اشتراکی می پردازد. خانه، به عنوان مکانی برای آرامش و امنیت، نیازمند فراهم کردن نیازهای زیستی و اجتماعی افراد است. در این راستا، روابط اجتماعی در محله ها نقشی کلیدی در ارتقاء رضایت از زندگی ایفا می کند. فضاهای مشاع مانند حیاط ها و فضاهای سبز می توانند به تقویت این روابط کمک کنند و طراحی مناسب این فضاها، به ویژه در مجتمع های مسکونی بزرگ، می تواند به کاهش احساس انزوا و افزایش تعاملات اجتماعی منجر شود. مطالعات نشان داده اند که فضاهای مشاع، در صورت طراحی و مدیریت صحیح، می توانند موجب تشویق ساکنان به برقراری تعاملات بیشتر شوند. این فضاها نه تنها برای فعالیت های فراغتی مفید هستند بلکه فرصت هایی برای برقراری روابط اجتماعی فراهم می آورند. همچنین، حفظ حریم خصوصی در کنار فراهم کردن فضاهای مناسب برای تعاملات اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یافته های پژوهش ها نشان می دهند که تعاملات اجتماعی تأثیر مثبتی بر کیفیت زندگی دارند. طراحی فضاهای عمومی باید به گونه ای باشد که احساس امنیت و راحتی را برای ساکنان فراهم کند تا آن ها بتوانند به راحتی با یکدیگر تعامل کنند. محیط های مسکونی اشتراکی که تسهیلات اجتماعی، فضای سبز و امکانات تفریحی مناسبی را ارائه می دهند، به طور مستقیم بر کیفیت زندگی ساکنان تأثیر می گذارند. درنهایت، این مقاله پیشنهاد هایی برای مدیران مجتمع های مسکونی ارائه می دهد تا با برگزاری برنامه های اجتماعی منظم و طراحی فضاهای عمومی مناسب، تعاملات اجتماعی را تقویت کرده و کیفیت زندگی ساکنان را ارتقاء دهند. به طورکلی، مقاله بر اهمیت طراحی محیط های مسکونی که پاسخگوی نیازهای اجتماعی ساکنان باشد، تأکید کرده و راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی در این محیط ها ارائه می دهد.
تحلیلی بر بازنمایی شیوه مدیریت بحران در ایران در سریال نون خ 2
حوزههای تخصصی:
هرساله سریال های تلویزیونی زیادی برای نمایش در رسانه ملی ساخته می شوند که در این میان سریال های طنز از استقبال بیشتری برخوردار هستند. سریال ها می توانند بازنمایی کننده شرایط موجود در جامعه باشند یا به نقد مشکلات موجود بپردازند. از سوی دیگر، کشور ایران به دلیل قرارگیری در موقعیت جغرافیایی آسیب پذیر، یکی از کشورهایی است که همواره با خسارات و تلفات ناشی از وقوع بحران های طبیعی درگیر بوده است. با این حال این موضوع تنها در تعداد معدودی از سریال های تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش فصل دوم سریال نون خ که به بازنمایی موضوع زلزله سال 1396 کرمانشاه می پردازد، به عنوان نمونه موردی جهت بررسی نحوه بازنمایی فرایند مدیریت بحران در این سریال مورد مطالعه قرار می گیرد. از نظر فرایندی، مدیریت بحران شامل سه فاز اصلی پیش از وقوع سانحه (پیشگیری و آمادگی در برابر بحران)، حین وقوع سانحه (مقابله) و پس از وقوع سانحه (شامل امداد و نجات، سرپناه موقت، اسکان موقت و بازسازی و بازتوانی) است. تحلیل سریال نون خ 2 بر اساس چرخه مدیریت بحران نشان می دهد که در این سریال بازنمایی مضامین مرتبط با مدیریت بحران، متمرکز بر فاز پس از وقوع سانحه و خصوصاً مرحله اسکان موقت است. در این راستا سریال به بازنمایی مسائل و مشکلات زلزله زدگان در قالب شیوه اسکان موقت، مشکلات روحی و روانی آسیب دیدگان، مسائل بهداشتی و شیوع بیماری های واگیردار و از همه مهمتر وعده های مسئولین می پردازد. برای بازنمایی این مسایل سریال از زبان طنز، انتخاب یک خط داستانی اصلی به عنوان درون مایه و همچنین خرده داستان ها برای همراه نگهداشتن مخاطب خود استفاده می کند.
زیبایی شناسی معماری اسلامی در مسجد وکیل شیراز با تکیه بر آرای تیتوس بورکهارت
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
توجه به مسئله زیبایی و شناخت آن در اکثر آثار هنر و معماری در جهان، یکی از مهم ترین مسائلی است که از دوران کهن تا دوره معاصر، هم در ذهن هنرمندان برای خلق آثار هنری بوده و هم مورد توجه اندیشمندان حوزه های مختلف فلسفی، دینی و هنری قرار گرفته است. تیتوس بورکهارت ازجمله اندیشمندانی است که با رویکرد و اندیشه سنت گرایی به چیستی، چرایی و چگونگی ویژگی های هنر اسلامی پرداخته و در این میان، درباره مقوله زیبایی و زیبایی شناسی در هنر و معماری اسلامی به ویژه مساجد نیز دیدگاه هایی ارائه کرده است. سؤالات پژوهش چنین است: 1. شاخصه های زیبایی شناسی در معماری مسجد وکیل شیراز در دوره زندیه با توجه به دیدگاه های بورکهارت چگونه رقم خورده است؟ 2. آیا تمام ویژگی های ساختاری مساجد اسلامی، طبق دیدگاه های بورکهارت در مسجد وکیل شیراز در دوره زندیه، لحاظ شده است؟ پژوهش حاضر که به شیوه کتابخانه ای (اسنادی) گردآوری شده در تلاش است تا با روش توصیفی تحلیلی به بررسی، ارزیابی و تحلیل نظریات و دیدگاه های بورکهارت به عنوان یکی از اندیشمندان سنت گرا در رابطه با زیبایی شناسی معماری در جهان اسلام و تبیین چیستی و چگونگی مقوله زیبایی به عنوان یک ویژگی مهم در معماری مسجد وکیل شیراز بپردازد. یافته های پژوهش چنین است که با توجه به دیدگاه ها و نظریات بورکهارت، به شاخصه های مشترکی در زیبایی شناسی معماری مساجد اسلامی چون رمزپردازی، تجلّی اصل وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، تجلّی زیبایی بصری آیات الهی به صورت کتیبه های خوشنویسی شده در مساجد به ویژه در مسجد وکیل شیراز، می توان اشاره کرد. هرچند اکثر شاخصه های مهم زیبایی شناسی مساجد اسلامی که در نظرگاه بورکهارت آمده در ساختار کلی مسجد وکیل شیراز در دوره زندیه نیز به چشم می خورند، اما مسجد وکیل شیراز، فاقد دو عنصر گنبد و مناره است که در اکثر مساجد دوره اسلامی در ایران ساخته شده اند. البته فقدان این دو مورد در مسجد وکیل شیراز، چیزی از ارزش های معنوی و زیبایی شناسی مسجد کم نمی کند.
شمایل شناسی هرکول؛ حرکت نمادین هرکول از غرب به گُنداره (هند) در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شمایل نگاری دنیای باستان، هرکول شخصیت اسطوره ای یونانی، در حالات و ژست های متفاوتی تصویر شده است. یکی از این فرم ها، شمایل فرد لمیده بر تخت است. این صحنه بیانگر ضیافتی است که برای متوفی تدارک دیده می شد. شخصیت قابل تطبیق با او در هند (گنداره)، وَجرَپانی است. به رغم وجوه اشتراکی که میان هرکول و وَجرَپانی (محافظ شخصی بودا) وجود دارد؛ نمادهای به کار رفته و ساختار روایی این اسطوره هندی با نسخه یونانی تفاوت های آشکاری دارد که ماحصل بافت فرهنگی و زمینه ی مذهبی و تاریخی حوزه فرهنگی هند می باشد. هدف از این پژوهش واکاوی سفر نمادین هرکول به هند و تبدیل او به وَجرَپانی، معانی نهفته در حالت نیروانه یا خفته (کمال یافته) و شناخت حالت ها و ژست های فرد لمیده بر تخت (هرکول) است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت توصیفی -تحلیلی است و بر پایه تحلیل آیکونول وژی پانوفس کی صورت گرفته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که هرکول در سفر خود از غرب (یونان) به شرق (هند)، با روایت وَجرَپانی کهن الگوی هندی تلفیق شده و تغییراتی در فرم و محتوای آن صورت می گیرد. وَجرَپانی مانند هرکول قهرمان و نابود کننده دشمنان نیست بلکه محافظ بودا است و با شمایلی خشن و داشتن وَجرَ، مخالفان و نافرمانان بودا را می ترساند و رام می کند. در حالی که هرکول با زحمات خودش و طی سفر و مأموریت های سخت، طبیعت نافرمان خود را رام می کند و به آرامش و جاودانگی می رسد. در مجموع آیکون هرکول لمیده بر تخت، تبدیل به نیروانه یا بودای دراز کشیده بر تخت می شود. هر دو به کمال و آرامش ابدی و جاودانگی می رسند و در واقع، نیروانه ماحصل سفر نمادین هرکول لمیده بر تخت (از لحاظ فرم و نه محتوا) به شرق (هند) است.
ابژه زیبایی و امر والا: تقابل ادراک حسی و خیال از منظر هگل، میکل دوفرن و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
مفهوم «اُبژه» از منظر سه فیلسوف بزرگ، یعنی هگل، میکل دوفرن و سارتر، با تفسیرهای متفاوتی همراه است که در این مقاله به واکاوی دقیق آنها پرداخته میشود. با توجه به تقدم زمانی دیدگاهها، این سه اندیشمند رویکردهای متمایزی نسبت به ابژه ارائه کردهاند. هگل، ابژه را در سه سطح میبیند: ابتدا در طبیعت، ابژه به شکل ادراک انتزاعی ظاهر میشود؛ در مرحله دوم، در ایده عقلی، وحدت آگاهی و واقعیت انضمامی سوبژکتیو مشاهده میشود؛ و در نهایت، به امر والا به عنوان کلیتی ذاتی و مطلق میرسد. او معتقد است که زیبایی در ذات خود محسوس نیست و از ادراک حسی فراتر میرود. پایینترین مرتبه زیبایی، طبیعتی است که از اشیا بیجان تشکیل شده و سپس به سوی کاملترین مرتبه حرکت میکند.در مقابل، میکل دوفرن با دیدگاهی متفاوت، معتقد است که سطح سوم در واقعیت خارجی به صورت عقلی به عنوان ایدهای آرمانی و مسلط در بیرون تجلی مییابد. اما سارتر ابژه را محصول خیال میداند و نه ادراک حسی. او، برخلاف هگل و دوفرن، رویکردی متفاوت برای حل این مسئله ارائه میدهد که در آن، ابژه زیباییشناسانه نه تنها واقعیتی عقلی محض ندارد و نه به جنبههای روانی محدود میشود، بلکه به عنوان شی در قالب بازنمود نیز دیده نمیشود و به جای آن، واقعیتی خیالی است.
تأثیر سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران بر نگارگری معاصر افغانستان با تأکید بر آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
91 - 111
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر تقریباً در تمام برهه های زمانی و تاریخی هنر تکرار شده است. در نگارگری نیز می توان این مسئله را حتی در آثار هنرمندان بزرگ نیز مشاهده کرد. در نگارگری معاصر افغانستان هم تأثیرپذیری از سنت های تصویری قدیم نگارگری ایران به ویژه کمال الدین بهزاد دیده می شود. بدین منظور، این پژوهش با هدف واکاوی سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران با تأکید بر نگاره های کمال الدین بهزاد با در نظر گرفتن دو متغیر ساختار و مضمون در نگارگری معاصر افغانستان (شصت ساله اخیر)، به کمک جداول و تصاویر، چگونگی این تأثیرات مورد تحلیل، مقایسه و بررسی قرار گرفت. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. مختصات تصویری قدیم نگارگری ایران (نگاره های کمال الدین بهزاد) و مضامین آن ها، دارای چه ویژگی ها و چارچوب هایی است؟ 2. مضامین و ساختار نگارگری قدیم ایران، چگونه در نگارگری معاصر افغانستان تداوم یافته است؟ روش تحقیق، به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بوده و روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای (با استفاده از ابزار فیش برداری و روش تجزیه وتحلیل کیفی) بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد سنت های تصویری در نگارگری قدیم ایران (نگاره های بهزاد) دارای هویت جداگانه ای نسبت به دوره های قبل است و شخصیت مستقل، فعال بودن پیکره ها، اهمیت نقشمایه ها و نقش انسان و حالات چهره، هماهنگی رنگ ها، پرداخت های لطیف، وسعت بخشی به فضا، ترکیب بندی بی نظیر (عموماً مدور)، تزئینات، نماد و نشانه ها و مضامین عرفانی، واقع گرایی اجتماعی، داستانی، حماسی و رزمی از ویژگی های آن دوره است. نگاره های معاصر افغانستان نیز حاکی از تداوم این سنت های تصویری اند. مضامین و ساختار در نگاره های دوره اول به یک اندازه دارای اهمیت هستند. در کنار نسخه برداری از آثار بهزاد، خلق تصاویری بر مبنای اصول بهزاد اما با بیان جدید نیز دیده شد. در نگاره های دوره دوم، نمود مضامین بیشتر از ساختار است و موضوع زن اهمیت زیادی پیدا می کند. استفاده از نماد و نشانه ها در آثار این دوره پررنگ تر است.
بازبینی تحولات معماری معاصر ایران از منظر هویت کالبدی (مطالعه موردی: دوره پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
7 - 27
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی هویت کالبدی بناهای عمومی در دوران پهلوی دوم پرداخته شده است. برای تحلیل و بررسی هویت کالبدی بناهای عمومی شهر، دوره دوم پهلوی انتخاب شد. روش تحقیق در این پژوهش کیفی پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای پاسخ به سؤال پژوهش ابتدا از روش کتابخانه ای به بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری هویت کالبدی در دوره پهلوی دوم بررسی سپس یه نکات به دست آمده از تحلیل کتابخانه ای در بناهای عمومی دوره پهلوی دوم مورد بررسی قرار گرفت. معیارهای طراحی شهری نیز مواردی مانند شالوده شهر ایرانی، فضاهای مسکونی و فضاهای اجتماعی محلات شهری قدیم و جدید می شود. نتایج نشان می دهد که زمانی شهر به شکل مطلوب خود می رسد و درواقع واجد هویت می گردد که واجد سرزندگی، معنی، تناسب، دسترسی مناسب و عملکرد صحیح باشد. شهرسازی سنتی ایرانی به چهار زمان، مکان، فرهنگ و معنی بستگی داشته است.اهداف پژوهش:بررسی تحولات معماری معاصر ایران در دوره پهلوی.بررسی اصول و معیارهای مؤثر بر کالبد بناهای عمومی در معماری دوره پهلوی.سؤالات پژوهش:در معماری معاصر ایران در دوره پهلوی چه تحولاتی ایجاد گردید؟کدام اصول و معیارهای بر هویت کالبدی بناهای عمومی معاصر شهر تهران تأثیرگذار بود؟
یک فرا واقعیت شهری: تأثیر همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
32 - 39
حوزههای تخصصی:
همزاد دیجیتال شهری یکی از آخرین دستاوردهای رسانه ای در حوزه شهر است که به عنوان یکی از گونه های فناوری همزاد دیجیتال با مدلسازی و بازنمایی مجازی محیط واقع، در راستای مفهوم شهر هوشمند، امکان برنامه ریزی برای موضوعات پیچیده شهری را ممکن می سازد. عموم پژوهش های انجام شده در این حوزه و همچنین تجربیات عملی انجام شده بیانگر آن است که این فناوری در حیطه نهاد مدیریت شهری و در راستای مفاهیمی چون شهر هوشمند یا پایداری شهری است. با این حال به نظر می رسد با توجه به ابزارهایی که این رسانه فناورانه ارائه می دهد بتوان از امکانات آن اثرگذاری بر منظر شهری از طریق تولید معنا و ایجاد روایت های شهری نیز بهره برد. براین اساس، این پژوهش در پی آن است که به این پرسش بپردازد که «آیا می توان از طریق فناوری همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر نیز اثر گذاشت؟». به همین منظور این جستار کیفی با اتکا به داده های کتابخانه ای، با هدف ایجاد یک گزاره جدید از طریق روش تحقیق استقرایی به ایجاد ارتباط بین گزاره های پذیرفته شده و مفاهیم اثبات شده از مطالعات قبلی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که همزاد دیجیتال شهری قادر است با مدلسازی دنیای واقع و ارائه تصویر باورپذیر از آن به مخاطب، با وانمایی همزاد فیزیکی، فراواقعیتی موازی با آنچه در واقعیت روی می دهد، نمایش دهد که تجربه ای مجازی به مخاطب ارائه دهد که تنها منحصر به این نسخه از واقعیت است. آنچه قابل توجه است آن است که این تجربه در رویارویی با همزاد فیزیکی به عنوان یک انباشت ذهنی تداعی می شود. از آنجاکه همزاد دیجیتال شهری توانسته تفسیر جدیدی از مکان در ذهن مخاطب متبادر کند، می توان اذعان کرد که این رسانه با تولید یک فراواقعیت از محیط واقع، بر منظر شهری یا ادراک شهروندان از آن اثر گذاشته است.
تحلیل جامع مؤلفه های مؤثر در تغییر عملکرد سازگار بناهای تاریخی، بررسی موردی: خانه های تاریخی دوره پهلوی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
103 - 129
حوزههای تخصصی:
درصورت عدم امکان تداوم عملکرد بنا و در راستای حفاظت مؤثر از آن، استراتژی بازاستفاده انطباقی با دلالت بر تغییر عملکرد در بناها به کار گرفته می شود که شرایط پایش موفقیت آن ازطریق مفهوم «سازگاری»، به دلیل پیچیدگی و گستردگی، نیازمند تدقیق است. لذا هدف اصلی این مقاله، دستیابی به چارچوبی برای تحقق سازگاریِ تغییر عملکرد در بازاستفاده انطباقی از بنا های تاریخی است که ازلحاظ پرداختن به جنبه ها و دامنه های گسترده تأثیرگذار بر این حوزه جامعیت داشته و براساس مرحله مناسب برای شناسایی معیار های ارزیابی (پس از بهره برداری)، ازطریق تحلیل روابط میان معیار ها، نقش و اهمیت هریک، سازوکارهای تحقق سازگاری را تبیین نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن از روش آمیخته استفاده شده است؛ به نحوی که پس از شناخت چارچوب سازگاری، 45 مؤلفه تحقق آن با راهبرد توصیفی-تحلیلی و برگرفته از تحلیل محتوای جهت دار گردآوری شده و نهایتاً با هدف شناخت روابط میان زیرمعیار ها، روش مصاحبه با خبرگان در جمع آوری و نیز ترکیب روش های دیمتل فازی، ساختاری-تفسیری و میک مک در تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند که نهایتاً طی «مدل مفهومی نهایی» ارائه شده است. شایان ذکر است از میان این زیرمعیار ها، «حفظ و تقویت ارزش های ناملموس» بیشترین میزان تأثیرپذیری و تعامل با سایر زیرمعیار ها و «الزامات فنّی حفاظت (بازگشت پذیری و حداقل مداخلات)» در صدر زیرمعیار های با ماهیت علّی شناسایی شده است.
بازخوانی تناسبات هندسی در عناصر و اجزای ارتفاعی مسجد- مدرسه های دوره قاجار در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
55 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هندسه و به تبع آن تناسبات از شاخصه های مهم آثار باشکوهی است که هنرمندان و مهندسان ایرانی در طول تاریخ معماری این سرزمین از خود به جای گذاشته اند. تناسبات در معماری رابطه مناسبی بین اجزای پدیدآورنده اثر به وجود می آورد و احساس نظم و ساماندهی، میان بخش های یک ترکیب بصری را در مخاطب ایجاد می کند. تناسبات می تواند علاوه بر نظم، پدیدآورنده حس زیبایی نیز شود. به عبارت دیگر معماران ایرانی همواره از هندسه و تناسبات، به عنوان زبانی واحد و مشترک در جهت پاسخ گویی شایسته به نیازهای عملکردی، سازه ای و زیبایی در معماری و محصولات هنری بهره جسته اند. هدف پژوهش: این تحقیق در پی یافتن تناسبات هندسی در عناصر اجزای ارتفاعی مسجد-مدرسه های دوره قاجار در شهر تهران است. لذا در این تحقیق با توجه به قوانین تناسبات اجزای ارتفاعی، هر مسجد-مدرسه را نسبت به یکدیگر تحلیل کرده و یک الگوی ارتفاعی یا یک الگوی ارتباطی بین اجزای ارتفاعی هریک از 9 مسجد-مدرسه استخراج شده است، به صورتی که می توان یک سلسله مراتب طراحی ارتفاعی را در هریک از مساجد بازخوانی کرد. بر همین اساس سؤال اصلی این پژوهش این است که در اجزای ارتفاعی (گنبد، مناره ها، ایوان ها و نمای صحن) مسجد-مدرسه ها چه تناسبات و الگوهای مشترکی را می توان یافت؟روش پژوهش: در این پژوهش برای آزمون مطابقت ابعاد و اندازه های عناصر ارتفاعی با تناسبات و هندسه از روش تحقیق شبه تجربی استفاده شده است. برای مطالعه و ارزیابی نمونه ها، روش قیاسی به کار گرفته شده است بدین گونه که پس از تحلیل داده های هر بنا و مقایسه آن ها با اصول تناسبات، ویژگی های تناسبات ارتفاعی مشترک در ارتفاع عناصر صحن بناها مشاهده شده و براساس آن ها ارزیابی یافته های تحقیق صورت گرفته است.نتیجه گیری: درنهایت با بررسی تناسبات و الگوهای ارتفاعی چنین یافت شد که در 9 نمونه تحلیل شده، تمامی عناصر ارتفاعی، از ارتفاع نمای صحن و کوتاه ترین ایوان مجموعه تا بلندترین مناره یا گنبد آن با تناسبات زرین ایرانی به دست آمده اند. در تمامی نمونه های بررسی شده، الگوهایی مشترک در تناسبات هنگام مقایسه اجزای ارتفاعی یافته شده است و به طور مثال کوتا ه ترین ایوان مجموعه با ارتفاع نمای صحن حیاط در این بناها دارای تناسباتی نزدیک به تناسبات زرین است و هم چنین الگو های تناسباتی مشابه دیگر در میان دو یا چند مسجد-مدرسه به صورت مشترک وجود دارد.
ارزیابی توسعه پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی بر اساس شاخص های توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی (TOD)؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
175 - 190
حوزههای تخصصی:
همگام با ظهور انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و رشد سریع شهرنشینی، چالش های بسیاری برای سیاستگذاران و برنامه ریزان در تدوین استراتژی های ﺣوزه مدیریت شهری مطرح گشت. از جمله این چالش ها، برنامه ریزی یکپارچه و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ توسعه ﺷﻬﺮی همراه ﺑﺎ توسعه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻫﻤﮕﺎﻧی در شهرها می باشد. در این زمینه آنچه که برای پاسخگویی به مشکل به وجود آمده بر آن تأکید می شود، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) است. پژوهش پیش رو درصدد است تا با کاربست روش SAW و TOPSIS به بررسی میزان انطباق توسعه های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز با اصول TOD بپردازد و راهکارهایی مؤثر برای ارتقاء و بهبود وضعیت محدوده های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز بیان دارد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد محدوده پایانه های شهید دستغیب، ولی عصر و نمازی به ترتیب دارای بیشترین میزان انطباق با اصول توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) هستند. با این وجود نیاز به تقویت هر چه بیشتر آن ها و از بین بردن نقاط ضعف موجود احساس می شود. همچنین از میان شاخص های مختلف؛ سه شاخص اختلاط کاربری، تراکم ایستگاه های مترو و اتوبوس موجود در محدوده و متوسط قیمت اراضی و ساختمان ها، به ترتیب بیشترین اهمیت را در میان عوامل تاثیرگذار بر پیاده سازی رویکرد توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی به خود اختصاص داده اند. از میان ابعاد مختلف توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی نیز دو بعد تنوع و طراحی به ترتیب دارای بیشترین میزان اهمیت هستند. در نهایت نتایج این پژوهش حاکی از این موضوع است که به علت مورد توجه قرار دادن اکثر مطالعات انجام شده در زمینه TOD بر ایستگاه های مترو و مغفول ماندن پایانه های اتوبوسرانی علی رغم جایگاه مهم آن ها در سیستم حمل و نقل شهری، نقاط ضعف زیادی در رابطه با این موضوع یافت شد که نیازمند توجه و پژوهش های بیشتری است.
تحلیل جدایی گزینی اجتماعی فضایی گروه های قومی در شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
77 - 90
حوزههای تخصصی:
سنجش و ارزیابی جدایی گزینی اجتماعی_فضایی با ارتقای ابزارهای محاسباتی، جایگاهی برجسته در مطالعات شهری و اجتماعی پیدا کرده است. بجنورد پس از تقسیم استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به عنوان مرکز استان خراسان شمالی برگزیده شد و در سال های اخیر رشد و گسترش سریع و پیش بینی نشده ای را تجربه کرده و جمعیت و مساحت آن به ترتیب دو و سه برابر شده اند. بدین ترتیب شکل و شیوه توزیع جمعیت به ویژه خانواده هایی که در پی مهاجرت گسترده در این سال ها به فضای شهری بجنورد وارد شده اند، در ارتباط با تنوع و تکثر قومی و فرهنگی موجود در سطح شهر بجنورد، اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا می کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مبتنی بر روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است و با هدف ارزیابی و تبیین وضعیت و روند جدایی گزینی سکونتی گروه های قومی در سطح محله های شهر بجنورد انجام شده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از داده های آماری جمعیت محله های بجنورد، به محاسبه و اندازه گیری شاخص های نشانگر ابعاد مختلف جدایی گزینی سکونتی میان گروه های قومی در سال های پس از تأسیس استان خراسان شمالی می پردازد. به این منظور داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای Geo-Segregation Analyzer و ArcGIS با شاخص های دوگروهی، چندگروهی، شاخص های تمرکز و خوشه بندی تحلیل شده و نتیجه در قالب نقشه و جدول ارائه شد. تحلیل و تبیین یافته ها نمایانگر آنست که پس از ارتقای بجنورد به مرکزیت استان، شاخص های جدایی گزینی سکونتی میان قومیت های بجنورد رو به رشد و شدت گرفتن بوده است. به ویژه در خصوص قومیت ترکمن، روند رشد و تشدید شاخص های یادشده به اندازه ای است که ادامه آن می تواند به بروز بحران جدایی گزینی کامل در محله های ترکمن نشین بجنورد بینجامد. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی و انسجام شهری، هرگونه طرح ریزی (بازنگری طرح جامع) به منظور توسعه شهری و بازآفرینی بافت ناکارآمد و سکونتگاه های غیررسمی نیازمند توجه به موضوع جدایی گزینی اجتماعی فضایی گروه های قومی شهر بجنورد خواهد بود.
تحلیل مدیریت تعارض ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
69 - 105
حوزههای تخصصی:
تعارض مسئله مبتلابه مناطق حفاظت شده در ایران است و فائق آمدن بر آن چالشی بزرگ برای برنامه ریزان است. توسعه گردشگری می تواند یکی از عوامل اصلی تشدید این تعارضات باشد. ازاین رو هدف این مقاله شناسایی ویژگی ها و دلایل بروز تعارضات ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده به خصوص تالاب میانکاله در ایران و همچنین شناسایی شیوه های فائق آمدن بر آن ها است. بدین منظور یافته های کیفی مطالعات پیشین با استفاده از روش فراترکیب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. مقالات، کتب و رساله های منتشرشده در پایگاه های مطالعاتی در بازه زمانی 2000 تا 2024 بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تجزیه وتحلیل یافته ها، شبکه مضامین در سه بعد چیستی، چرایی و چگونگی مدیریت تعارض ارائه شد. بر اساس یافته ها، تعارض در مناطق حفاظت شده اغلب در سطح بین گروهی و بین سازمانی است. مهم ترین دلایل بروز تعارض ارتباطات ضعیف و فقدان همکاری، بی عدالتی و سلطه قدرت، ساختار حکمرانی معیوب است. همچنین برای مدیریت تعارض نیاز به طی شش مرحله افزایش سرمایه اجتماعی، مصالحه و اجماع، کنش جمعی، هم تکاملی تدریجی و بهبود تعارض است. نتایج پژوهش حاضر علاوه بر اینکه به گسترش دایره شناختی شیوه های کاهش تعارض در گردشگری کمک خواهد کرد، می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی در این حوزه مطالعاتی باشد.
آیکونولوژی «دست دلبر» در گل و مرغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
103 - 120
حوزههای تخصصی:
در نقاشی دوره قاجار دستی شاخه گلی را گرفته است که آن را «دست دلبر» می خوانند. این دست چکیده ای از یک الگوی بزرگ تر بود که این پژوهش در قالب سه فرضیه آن را مطرح می کند، نخست الگو دودلداده که عاشق گلی را به معشوق می دهد، دوم گلی در دست فرشته که الگویی مسیحی در نقاشی ایرانی داشت و سوم پیشکش که گویی شاهزاده ای شاخه گلی را به شخصی نامرئی می دهد. این پژوهش با طرح این فرضیه به دنبال اثبات آن خواهد بود که آیا می توان نقش دست دلبر را به عنوان الگوی پیشکش در نظر گرفت؟ هدف از این پژوهش تبیین استحاله کهن الگوی برسم یا قربانی گیاهی به منزله تشرف است. پس سوال این پژوهش به طور مشخص این است که از نقاشی دست دلبر چه معنایی را می توان استنباط کرد؟ پس از مطالعه نقاشی دست دلبر به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب در اسناد کتابخانه ای با روش آیکونولوژی به طبقه بندی و استحاله نقش در از دوره قاجار تا دوره پیش از اسلام پرداخته و معانی استخراج گردید که بیانگر درهم تنیدگی مفهوم «مهر» می باشد. مهر در پیش از اسلام با پیشکش یا قربانی کردن گیاهان معطر همراه بود و آن مراسم را برسمن می گفتند.
تقابل دوگانه عروسک و بازیگر بر روی صحنه با نگاهی انتقادی به نظری اَبَر عروسک ادوارد گوردن گریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
77 - 89
حوزههای تخصصی:
عروسک عنصری نمادین و استعاری از اشخاص، اشکال، حیوانات و گیاهان بر روی صحنه است. منشأ شخصیتی که خالق (هنرمند عروسکی) و تماشاگر هر دو ظاهر آن را درک کرده اند، در صورتی که از سوی بازیگر انسانی (بازی دهنده) به زندگی تخیلی درآید و مستقیماً آن را کنترل کند. کنترل کردن یا جان بخشی می تواند از طریق تماس بدنی، با دست ها، پاها یا از طریق مکانیزم های حرکتی دیگری همچون رشته نخ ها، سیم ها یا میله های چوبی و فلزی باشد. این پیکره متحرک جان بخشی شده (عروسک) امروزه حتی از طریق الکترونیکی و یا حتی از راه دور هم کنترل می شود و زمانی به عنوان یک عروسک تئاتری قابل درک است که اجراگر یا بازی دهنده در آن سوی کابل و یا دستگاه حاضر باشد و حرکت را صرفاً حتی از راه دور از انتهای یک میله یا طناب ساده و یا یک صفحه کلید کنترل کند. آنچه در این مقاله به عنوان هدف اصلی در آن می پردازیم بررسی نظریه اَبَرعروسک ادواردو گوردن کریگ در حوزه نمایش عروسکی با تعاریف ارائه شده از هستی شناسی بازیگر و هستی شناسی عروسک از دیرباز تا به امروز و بررسی این نظریه در ارتباط با عروسک و بازی دهنده اش به عنوان بازیگر است. پرسش های اصلی مقاله این است که تقابل دوگانه عروسک و بازیگر انسانی چگونه در نظریه ابر عروسک قابل مقایسه است؟ به هرحال مسلم است که هرکدام از دو گونه بازیگرها (عروسک و انسان) هرکدام دارای محدودیت ها و امکانات نامحدود خود هستند. زمانی که عروسک ها زنده می شوند، مخاطب عروسک را همچون بازیگر در ذهن خود زنده می پندارد با عروسک ارتباط برقرار می کند. درنهایت با نگاهی انتقادی به دیدگاه گوردن کریگ به بررسی توانایی ها و محدودیت ها و امکانات تئاتری بازیگر و عروسک و امکان جایگزینی آنها در برابر یکدیگر بر اساس قابلیت هایشان می پردازیم چراکه باور داریم عروسک و بازیگر در عین زندگی مستقل در حال نقش آفرینی هستند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی بر اساس مراجعه به منابع کتابخانه ای و نیز مقالات معتبر و منابع موجود در اینترنت به نگارش درآمده است.
تحلیل کنش تعامل گرانه مخاطب با هنر رایانه ای تعاملی از منظر دیوید راکبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
76 - 90
حوزههای تخصصی:
دیوید راکبی هنرمند برجسته کانادایی است که به دلیل کاوش در آثار هنری تعاملی و مبتنی بر رایانه شناخته شده است. در این پژوهش جنبه های کلیدی کنش تعامل گرانه مخاطب هنر رایانه ای از دیدگاه راکبی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. کنش تعامل گرانه از مجرای گرایش های تعامل گرایانه نخستین نیت هنرمند در مشارکت دادن مخاطب در ایجاد و تغییر اثر هنری فراتر رفته و به مرحله گفتمان تجربی دوطرفه وارد می گردد. هدف از این جستار دریافت تحلیلی از تفکر منسجم و الگومدار و بهره مندی از آن در طرح ریزی و اجرای هنرهای معاصر رایانه ای با تأکید بر تعامل کنشی با مخاطب است. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد کیفی و بهره گیری از اسناد کتابخانه ای و الکترونیکی به این پرسش پاسخ داده است: "کنش تعامل گرانه مخاطب هنرهای رایانه ای از منظر دیوید راکبی دارای چه مؤلفه هایی است؟" یافته های پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه دیوید راکبی در مورد کنش تعاملی مخاطب با هنر رایانه ای بر تعامل فعال، تعامل تجسم یافته، گفتگو و آفرینش مشترک، انعکاس و آگاهی، میانجی گری فناوری، درگیری حسی، بازخورد و پاسخگویی، پیامدهای اجتماعی و اخلاقی و مرزهای سیال تأکید دارد.
میدان صفوی: نِمود بینش و منش فرمانروا، از میدان های شاهی تا میدان گنجعلی خان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
119 - 144
حوزههای تخصصی:
در شهرهای ایرانی همواره نوع جهان بینی حاکم بر شکل گیری فضاهای کالبدی شهر تأثیرگذار بوده است. از اوایل دوران صفویه، زمان حکومت شاه طهماسب، ایجاد مجموعه های سلطنتی در کنار میدانی وسیع در دستور کار قرار گرفت. در روزگار حکومت شاه عباس اول برای نخستین بار پس از اسلام، با طراحی شهری روبه رو می شویم. محل انتخابی برای ساختارهای نوین، در خارج از شهرهای کهن و یا در جای جدیدی بود و استفاده هدفمندی از منظر و معماری، به منظور القای دیدگاه حاکمیت، مد نظر بود. میدان در دولت صفوی مهم ترین نماد و نمود اِعمال قدرت بوده است و نیز مرکزی برای نمایش و به رخ کشیدن قدرت اقتصادی و مذهبی. پادشاهان صفویه، به ویژه شاه عباس علاقه زیادی به ایجاد میدان های باشکوه از خود نشان می دادند. پژوهش حاضر با این فرضیه که نظام اندیشه ای صفویان در سایر نقاط کشور، به جز پایتخت نیز تأثیر خود را داشته است، پس از نگاه به میدان های قزوین و نقش جهان، به بررسی میدان گنجعلی خان در شهر حاکم نشین کرمان می پردازد. گنجعلی خان زیک، حاکم منتخب شاه عباس برای کرمان، با الهام از این خط مشی، میدان و مجموعه گنجعلی خان را بنا کرد و روح تازه ای به شهر کرمان دمید. محل ساخت مجموعه، برخلاف روش شاهان صفوی، در مرکز شهر کهن بود و برای ایجاد آن بناهای زیادی خریداری و ویران شدند. این نوشتار با بررسی اسناد، پژوهش های پیشین و برداشت های میدانی به میدان های صفوی قزوین، نقش جهان و گنجعلی خان می پردازد تا تأثیر انگیزه و باور حاکم در ساخت آن ها را، به مدد فضا، معماری، کاربری و آیین های برگزارشده بررسی نماید و با تأکید بر میدان گنجعلی خان و مجموعه آن، ثابت کند که الگوهای معماری و منظر شهری هم زمان با سیاست های حکومت صفوی، درحال تکامل بودند و به این نتیجه می رسد که میدان گنجعلی خان با وجود تناسبات کوچک تر و کاربری های متفاوت نسبت به میدان های شاهی، نمونه ای کامل و منحصربه فرد از میادین دوره صفویه و متأثر از منش گنجعلی خان بوده است.
خط و هندسه پنهان در زوایای کتیبه های مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی (مطالعه موردی گنبد الله الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شاخه های گوناگون هنرهای اسلامی، معمای اسلامی و مخصوصاً تزیینات وابسته به آن، دارای جایگاه شاخصی می باشد. بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نمونه بازری از این شاهکارهای معماری اسلامی می باشد این مجموعه دارای چندین بخش است که مهم ترین بخش آن مقبره شیخ صفی الدین(گنبد الله الله) می باشد. مقبره شیخ صفی الدین که در ضلع جنوبی و شمالی آن دارای دو درگاه موسوم به قبله قاپوسی می باشد، دارای 16 کتیبه محصور شده در قاب 6 ضلعی می باشد که 8 عدد آن دورتادور درگاه ضلع شمالی و 8 عدد دیگر در درگاه جنوبی نقش گردیده اند. هدف اصلی از این پژوهش دستیابی و ترسیم هندسه پنهان در ساختار این کتیبه ها و نیز تفسیر و تحلیل آن ها به جهت بیان ارتباط مستقیم هندسه در بطن کتیبه و مفاهیم نهفته در متون آن می باشد. همچنین از اهداف دیگر پژوهش حاضر دسته بندی حروف به کار برده شده در کتیبه ها به لحاظ فرم حروف ونیزخوانش تعدادی از متون کتیبه های مذکور است که تاکنون خوانده نشده اند. روش جمع آوری داده ها بر پایه پژوهشی میدانی(عکاسی، طرح خطی، تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته است که به روش تاریخی_ تطبیقی بر مبنای الگوهای هندسی و تجزیه حرف های متون به جهت خوانش آن ها صورت پذیرفته است. نتایج حاصله نمایانگر آن است که اکثر این کتیبه ها دارای زیرساخت های هندسی منسجم بوده و نیز تنوع زیادی در طراحی حروف ها با در نظر گرفتن در فضا و زاویه ای که واقع هستند، مشاهده می شود. همچنین از یافته های مهم دیگر این پژوهش دست یابی به مفاهیمی است که ارتباط عمیق و شگرف میان متن و هندسه بکار رفته در مرکز اثر آن را اثبات می نماید. به طور کلی در این کتیبه ها به نوعی ساختار شکنی و منحصر به فرد بودن به جهت نحوه ادغام دو عنصر متفاوت یعنی خط و هندسه در یک قاب 6 ضلعی منتظم مشاهده می شود.
بررسی تطبیقی تزکیه نفس در اشعار ناصر خسرو و نسخه مصور کلیله و دمنه آل اینجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
575 - 595
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت تزکیه نفس در بین ملل و اقوام مختلف، یکی از بنیادی ترین آموزه های فرهنگی توجه و توصیه به اخلاق نیک و پسندیده و دوری از رذایل اخلاقی است. یکی از کتاب هایی که از دیر باز در ادبیات ما موردتوجه بوده و هست، اشعار ناصرخسرو، شاعر ایرانی قرن پنجم است که در این پژوهشِ تطبیقی، یک سوی سکّه بوده، و آن سوی دیگر، کلیله ودمنه آل اینجو است که تلفیقی از تبادلات فرهنگی میان تمدن های هندی، ایرانی و اسلامی است که به زبان حیوانات و حول محور آموزه های اخلاقی است. شایان ذکر است که کلیله ودمنه آل اینجو مزیّن به نگاره های بسیار زیبایی است که گفته شده از سفالینه های مینایی و کاشی های زرین فام، الهام گرفته است و همین امر سبب شده است که این اثر علاوه بر ارزش های ادبی فراوان، از جنبه هنری نیز قابل اهتمام باشد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های تزکیه نفس به دو روش آراستگی به فضایل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی در اشعار ناصر خسرو و کلیله و دمنه ابن مقفّع مورد بررسی قرار گرفت. بارزترین فضایل اخلاقی توصیه شده در این دو اثر جهت تزکیه نفس شامل یاد خدا، توجه به آخرت، عقل و خرد، است و شاخص ترین رذایل اخلاقی که مانع تزکیه نفس می شود، مواردی چون نفاق، عدم کنترل زبان، حرص و طمع بیان شده است.اهداف پژوهش:بررسی تزکیه نفس و شیوه های دست یابی به آن.بررسی تطبیقی عناصر تزکیه نفس در اشعار ناصرخسرو و نسخه مصور کلیله ودمنه.سؤالات پژوهش:روش های تزکیه نفس کدام است؟ناصرخسرو و ابن مقفّع از چه شاخصه هایی برای تزکیه نفس استفاده کرده اند؟
بررسی تطبیقی سیمای زن در رمان لقیطه محمّد عبدالحلیم عبداللّه و نسخه مصور هزار و یک شب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
193 - 210
حوزههای تخصصی:
در کشورهای عربی-اسلامی جهان سوم که در چنبره تناقض باورها و عقاید سنّتی و تحفه های نامأنوس مدرنیته گرفتار بوده و پیش زمینه های زیادی در نوع بینش و نگاه تحقیرآمیز به زن دارند. نگاه مردسالارانه جامعه مصر هم که از یک طرف زن را فردی درجه چندم قلمداد کرده و از طرفی، فاقد قوانین کافی در حمایت از حقوق زنان هست. پژوهش حاضر با تکیه بر رمان «لقیطه» محمّد عبدالحلیم عبدالله، رمان نویس معاصر مصری، به بررسی علل و عوامل این فرهنگ سنتی و تحلیل تبعات ویرانگر آن پرداخته است. همچنین سیمای زن را در نسخه مصور هزارویک شب صنیع الملک مورد بررسی قرار داده است. گردآوری اطّلاعات به روش کتابخانه ای بوده و شیوه بررسی از نوع مطالعات کیفی و تحلیل محتواست. نتایج نشان می دهد که بی فرهنگی اجتماعی به ویژه ناآگاهی فردی، تحجّر و عوام گرایی، فقر و ناداری و به ویژه زیاده خواهی توده مردانِ شهوت پرست ازجمله عواملی است که در تولید و بازتولید این معضل اجتماعی دخیل اند. در نسخه مصور هزار و یک شب نیز زنان هنوز از جایگاه والای اجتماعی برخوردار نیستند اما تحولات دوره قاجار سبب پررنگ شدن نقش زنان در نگاره های این دوره شده است.اهداف پژوهش:به تصویر کشیدن سیمای زن مصری در تقابل سنّت و مدرنیته.بررسی سیمای زن در نسخه مصور هزار یک شب صنیع الملک.سؤالات پژوهش:زن در بستر تقابل سنّت و مدرنیته جامعه مصر، چه تصویری دارد؟زن در نسخه مصور هزار یک شب صنیع الملک چگونه بازتاب یافته است؟