فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
31 - 42
حوزههای تخصصی:
The Iranian tribes have their unique architecture due to their lifes tyle. They resort to a portable shelter type, the black tent, that can be carried and assembled easily. This article introduces this shelter type applied in the Bakhtiari tribe, which has a his tory dating back to the Iranian civilization. This s tructure has retained its identity due to its ability to meet the needs of its inhabitants for centuries and remains a valuable legacy of Iranian architecture. The field s tudy of Bakhtiari tribes is run by assessing their spatial conditions and adapting them to the library s tudies. The uniqueness of this architecture is in its flexibility and compatibility with the environment. The harmony and rhythm used in interior decoration are directed by climate, culture, cus toms, and living conditions, thus forming temporary architecture. According to the given site, the natural material type consumed in this s tructure is feet, creating comfort in the inhabitants' lives. The seasonal and functional condition flexibly dictates the size and plan of the black tent. In this context, to preserve this heritage running in-depth s tudies on this issue is of the essence.
تحلیلی جامعه شناختی و انتقادی از رابطه قدرت و فضا و بررسی نقش آن در شکل گیری معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به واسطه ماهیت اجتماعی،کارکردی، رسانه ای و قابلیت نمادپردازی اش به عنوان اجتماعی ترین هنرها شناخته می شود که باعث نوعی نگاه ابزاری به آن در مناسبات سیاسی و مدیریت قدرت در نظام های حاکم شده است. این پژوهش با رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر معماری می پردازد. مطالعه موردی پژوهش معماری بنا های حکومتی و فضای شهری تهران در دوره پهلوی اول است که یکی از مهم ترین دوره ها در مطالعات سیاسی و اجتماعی و نیز در حوزه معماری و شهرسازی در ایران است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و کشف عوامل غالباً پنهان در تولید فضا و معماری در دوره پهلوی اول است که مستقیماً به ساختار قدرت پیوند خورده است. این هدف با پاسخ به این سوالات تأمین می شود که دلایل سیاسی و اجتماعی تغییرات ساختاری و فضایی در معماری دوره پهلوی اول کدام اند؟ و آیا پیوند و رابطه ای میان ساختار قدرت و تولید فضا دراین دوره برقرار بوده است؟ روش پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به روش انتقادی و در قالبی تفسیری تبیینی تحلیل شده اند که در آن هر داده ای اعم از آثار، عناصر و کنش های مرتبط با تولید فضا، فراتر از توصیف صرف و ویژگی های ظاهری شان در ارتباط با مناسبات قدرت تحلیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر استفاده بسیار هدفمند از تولید فضا و معماری در رژیم پهلوی اول به منظور تقویت ایدئولوژی و تثبیت گفتمان مدنظر حاکمیت است. تولید فضا در این دوره محصول روابط و اراده معطوف به قدرت است و نظام حاکم تلاش کرده است ضمن برخورداری از مَنش نظامی گری و آمرانه، از طریق قدرت نرم و با کنترل بازنمایی های فضایی و انتساب و اتصالِ معماری به گفتمان کلان رژیم، مشروعیت و هژمونی خود را تأمین کند و نهایتاً قدرت و اقتدار حاکمیت به میانجی و عاملیت فضا و معماری، بازتولید شود.
جستجوی مفاهیم بینافرهنگی در آثار هنرمندان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : درباره مضامین بینافرهنگی معمولاً نشانه شناسان، از منظر بینامتنیت و بیناگفتمانی صحبت کرده اند. به موضوعات بینافرهنگی، در میان شاخه های مختلف علوم به صورت بینارشته ای، نگاه می شود. اینکه قلمرو مباحث بینافرهنگی در چه حوزه ای قابل طرح است را می توان موضوع یک تحقیق قرار داد ولی در متن حاضر، فرض براین است که هنر معاصر به دلایل مختلف از جمله ضرورت های دنیای امروز، نزدیکی فرهنگ را از طریق دسترسی تقریباً بدون محدودیت، فراهم آورده است، لذا جایگاه مفاهیم فرهنگی و ارزش های سازنده فرهنگ، متفاوت از گذشته مطرح و حفظ می شوند. هدف پژوهش : در این مقاله از طریق مطالعه تا حد امکان عمیق، به تفسیر و تحلیل موضوع پژوهش یعنی کنکاش مفاهیم بینافرهنگی در میان آثار سه تن از هنرمندان معاصر (انسلم کیفر، احمد نادعلیان و ژان میشل بسکیت) پرداخته می شود تا از این رهگذر برای هنرمندان جوان و جستجوگران دستمایه های آثار هنری، زمینه های اندیشه ورزی و تفکر عمیق تر با توجه به شرایط موجود جهانی را در هنر معاصر فراهم کند. روش پژوهش : ماهیت پژوهش حاضر، توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری مطالب، کتابخانه ای است. نتیجه گیری : هنر معاصر به گستره بی پایانی از مضامین پرداخته و تنوع زبان های به خدمت گرفته شده و رسانه های فراوان در اختیار هنرمند، مفاهیم بینافرهنگی را به شیوه های گوناگون به مخاطب خویش ارائه می کند. شاید بتوان گفت همین امر باعث ظهور تعاریف جدید از هنر، هنرمند، مخاطب، اثر هنری و حتی ابزار را باعث شده است.
ارزیابی جایگاه حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی؛ نمونه موردی: اقلیم سرد و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
93-108
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران بیش از هر عامل دیگری، تحت تاثیر عوامل محیطی و زیست محیطی ناشی از دوستی با طبیعت و ارتباط با آن شکل (بیوفیلی) گرفته است. همچنین اقلیم به عنوان یک عامل تعیین-کننده موجب پدیدآمدن گونه های متفاوت معماری در مناطق اقلیمی خاصه اقلیم سرد و خشک مختلف شده است. مساله اصلی در این پژوهش بررسی «جایگاه عناصر اقلیمی حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی در منطقه سرد ایران» است. نتایج این پژوهش حاصل بررسی ساختار کالبدی و تحلیل معیارهای اقلیمی در نمونه های انتخاب شده در میان اقلیم های منطقه سرد ایران بوده که بصورت گونه های مختلف حیاط در این منطقه ارائه شده است. لذا تعداد 30 بنا در مقایسه اقلیم سرد در شهرهای منتخب با روش خوشه بندی K- mean انتخاب و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار واحدی در الگوی حیاط در این اقلیم سرد دیده می شود تاثیری اساسی در ارتباط با طبیعت و زیست بوم (نور، هوا، گونه های گیاهی و ارتباط با طبیعت) داشته و دارد. مقایسه فرم حیاط و قرارگیری چند توده ساختمانی در ضلع های مختلف آن نشان می دهد که تفاوت شرایط فصلی موجب تغییر محل کاربری مسکونی در هر دو اقلیم می شود که قصد دارد تا نوعی سازگاری اقلیمی- بیوفیلیک را رقم بزند. بزرگ بودن سطح توده ساختمانی در ضلع رو به آفتاب (ضلع شمال) در اقلیم سرد نشان دهنده سازگاری با شرایط فصلی و بهره گیری از تابش آفتاب در زمستان بسیار سرد و طولانی این منطقه است، در ضمن نحوه کاشت گیاهان بطور غالب در این جبهه نیز نشان از تمایل بیوفیلیک به طبیعت در الگوهای شکل گیری حیاط در این اقلیم دارد.
تحلیل بازتاب نقشمایه های تزئینی محراب مسجد جامع اصفهان در تزئینات رحل ایلخانی موزه ی متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 32
حوزههای تخصصی:
محراب اولجایتوی مسجد جامع عتیق اصفهان و رحل منسوب به حسن بن سلیمان الاصفهانی موجود در موزه ی متروپولیتن هر دو از آثار دوره ی ایلخانی هستند که دارای نقشمایه های زیبا و اصیل ایرانی- اسلامی هستند. غنای نقوش تزئینی دو اثر و تاریخ ساخت مشترک آنها، ضرورت انجام پژوهش را ایجاب کرده است. شناسایی انواع نقوش تزئینی رحل ایلخانی و محراب اولجایتو و وجوه اشتراک و افتراق و شناخت تأثیرات و بازتاب نقوش تزئینی در دو اثر، اهداف پژوهش حاضر است. سؤالات پژوهش چنین است: .1چه نوع نقوشی در تزئینات دو اثر رحل ایلخانی و محراب اولجایتو وجود دارد؟ .2چه وجوه اشتراک و افتراقی در بین نقوش دو اثر وجود دارد؟ در پژوهش پیشرو اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است . نتایج پژوهش نشان میدهد که نقوش تزئینی محراب اولجایتو شامل نقوش گیاهی اسلیمی و ختایی، هندسی و خطی است و نقوش تزئینی رحل ایلخانی شامل درخت سرو، گلدان، محراب، اسلیمی، ختایی، هندسی و خطی است. به طورکلی نقوش رحل ایلخانی از تنوع بیشتری برخوردار است نقوش رحل ایلخانی متأثر از نقوش تزئینی محراب اولجایتو بوده است و این امر نشان دهنده تأثیر متقابل هنر معماری و هنر صناعی چوبی در دوره ایلخانی است.
مقایسه شیوه کرسی بندی در دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
39 - 47
حوزههای تخصصی:
سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی از نامدارترین نستعلیق نویسان تاریخ خوشنویسی هستند که نوآوری های تأثیرگذاری در ساختار هندسی نستعلیق و فرم چلیپا داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی ساختار فرمی دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی، با تمرکز بر نحوۀ کرسی بندی آنها انجام شده است. شیوۀ جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهدۀ میدانی است و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان می دهد در هر دو چلیپا، کرسی تمامی سطرها منحنی است که میتوان مقطعی از یک بیضی در نظر گرفت؛ در چلیپای سلطانعلی الگوی بیضی کرسی سطرها متفاوت است، اما در چلیپای میرعلی الگوی بیضی چهار سطر یکی است. در هر دو چلیپا حسن تشکیل و حسن وضع کلمات با توجه به انحنای کرسی هر سطر انجام شده که تأثیر کلمات از میزان انحنا، در چلیپای سلطانعلی بیشتر است. در چلیپای او ارتباط کلمات و کرسی هر سطر به نحوی است که قسمت های ضخیم کلمات در یک راستا قرار گرفته و سطر کرسی قوت تشکیل داده است. حسن وضع کلمات چلیپای میرعلی قاعده مند شده و چیدمان روی کرسی انجام شده است. چلیپای سلطانعلی بر اساس دید ّ مورب و نهایی طراحی شده، در حالی که در چلیپای میرعلی، هر سطر با دید افقی طراحی شده است.
گردشگری و معنادرمانی در فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
103 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: تجربه زیسته انسان نشان می دهد که آدمی سخت نیازمند معناست، چیزی که او را به «بودن» پیوند دهد. اما بر مبنای فلسفه اگزیستانسیالیسم هستی، هیچ برنامه و نقشه از پیش طراحی شده ای ندارد. مطابق این فلسفه چالش اصلی این است که چگونه می توان در جهانی بی معنا، معنایی آفرید. به نظر می رسد گردشگری فعالیتی است که می تواند ضمن مفرح و آموزنده بودن، نقش معنا بخشی به زندگی را هم ایفا نماید. هدف: از آنجا که در کشور ما مفهوم پردازی به خصوص در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ضرورتی غیر قابل تردید است و با توجه به اینکه در رشته گردشگری، این مهم با رکود و کم توجهی مواجه است و اغلب پژوهش ها در این حوزه معطوف به بازآزمایی مفاهیم و نظریه های موجود و طبیعتا فاقد مفاهیم و نظریات جدید است، لذا هدف از این پژوهش آفرینش دانش و مفهوم پردازی بین رشته ای در موضوع مورد مطالعه بوده است تا نشان دهد انواع مختلف گردشگری در معنادرمانی انسان امروز چه سهمی دارند. روش تحقیق: این مطالعه پژوهشی میان رشته ای و کیفی از نوع پدیدارشناسانه تفسیری است که با انجام مطالعات کتابخانه ای و با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند به انجام رسیده است. سؤال تحقیق: هر یک از انواع گردشگری، در کدام شیوه معنادرمانی می تواند ایفای نقش نماید؟ نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این است که «تجربه اندوزی و دنیادیدگی» که یکی از شیوه های معنابخشی به زندگی می باشد، بالاترین رتبه را در انواع متفاوت گردشگری به خود اختصاص داده و بعد از آن «لذت گرایی» و «خودشکوفایی» در رتبه های دوم و سوم معنادرمانی در انواع گردشگری هستند.
تبیین جریان هنر اسلامی در نمایشگاه های جهانی، جشنواره های ملی و دوسالانه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
117 - 129
حوزههای تخصصی:
رویدادهای هنری (نمایشگاه ها، جشنواره ها و دوسالانه ها)، زمینه ای برای معرفی، مجموعه سازی و مستندسازی آثار هنر اسلامی بوده اند و نگارش تاریخ هنر اسلامی و گزینش و انتخاب موزه ها را جهت داده اند. هدف مقاله حاضر مطالعه رویدادهای هنر اسلامی و تاثیر آن بر معرفی و نمایش آثار هنر اسلامی است و این پرسش دنبال می شود که رویدادهای هنری در سه گفتمان استعمار، ملی گرایی و جهانی شدن چگونه روایت های متفاوت از هنر اسلامی ارائه می دهند؟ به این منظور با روش مطالعه اسنادی به تحلیل مستندات و گزارش ها درباره رویداهای هنر اسلامی می پردازیم و داده ها و اطلاعات را مبتنی بر «تحلیل روند» سازماندهی می کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه ها و تأثیر آن بر نمایش آثار هنر اسلامی روشن شود. یافته های پژوهش سه جریان را در برگزاری رویدادهای هنری متمایز می کند؛ اول، در نمایشگاه های جهانی (که از نمایشگاه 1851 لندن آغاز و تا نمایشگاه هنر محمدی در سال 1910 در مونیخ تداوم یافت)، هنر اسلامی به عنوان هنر شرقی و مستعمراتی معرفی و ارائه شد و روایتی شرق شناسانه بر آن غالب گردید. دوم، در نمایشگاه ها و جشنواره های ملی (که توسط کشورهای تازه استقلال یافته و دولت های تازه تأسیس شده پس از 1920 برگزار می شد)، هنر اسلامی به عنوان میراث فرهنگی و بخشی از دارایی و ثروت ملی به نمایش می آمد و به تدریج روایت ملی گرایانه بر هنر اسلامی غالب شد. سوم این که نمایشگاه هنر اسلامی در سال 1976 پایانی بر جریان پیشین بود و با افول ملی گرایی و برآمدن گفتمان جهانی شدن، نمایشگاه های هنر اسلامی نیز وارد مرحله تازه ای شدند. این بار دوسالانه های هنر معاصر به نمایش و ارائه هنر اسلامی مدرن و معاصر پرداختند. با این حال آنچه در این رویدادها به عنوان هنر اسلامی معاصر ارائه شده، روایتی از هنر معاصر در سرزمین های اسلامی است و بیش از آنکه معرف هنر اسلامی باشد، دربرگیرنده تجربه های هنر معاصر است که اغلب ساختارشکن و انتقادی هستند.
راهبردهای بهسازی رودخانه های شهری فصلی در برابر مخاطرات محیطی با رویکرد تاب آوری اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
62 - 77
حوزههای تخصصی:
در دنیای در حال تغییر امروز، تاب آوری پاسخی به شرایط عبور از بحران در برابر مخاطرات محیطی است. رودخانه های شهری فصلی یکی از عوامل ایجاد مخاطرات محیطی در شهرها هستند که هویت متغیری در زمان خشکسالی و سیلابی دارند. آنها غالباً به کانال هایی جهت مهار سیلاب تبدیل شده اند و هویت اکولوژیک خود را ازدست داده اند. پژوهش درخصوص چگونگی تأثیر رویکرد تاب آوری جهت حفظ اکوسیستم رودخانه های فصلیِ شهری در برابر مخاطرات محیطی، بهترین راهبرد جهت تاب آوری منظر رودخانه های شهری فصلی و چگونگی راهکارها جهت تحقق این راهبرد، پاسخی به شرایط عبور از این بحران است. در این پژوهش در رویکرد تاب آوری، حوزه اکولوژی موردتحلیل و نقد قرار گرفته است تا رودخانه های شهری بنابر ساختار اکولوژیک خود حفظ شوند. براساس مرورادبیات تحقیق در دو حوزه تاب آوری و اکولوژی، اصول و مؤلفه هایی به دست آمده که به روش قیاسی-استنتاجی موردنقد و تحلیل قرار گرفته اند. در نتیجه بهترین راهبردِ کلان جهت تاب آوری اکولوژیک رودخانه های شهری فصلی، بهسازی رودخانه مبتنی بر فرایند با توجه به ساختار اکولوژیکِ اکوسیستم رودخانه است که به واسطه راهبردهایِ خُرد امکان پذیر می گردد. شناخت دلایل اصلی تخریب یا تغییراکوسیستم، تعیین فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیکی، مدیریت پایدار آبخیزداری، افزایش انعطاف پذیری اکوسیستم رودخانه در مواجهه با مخاطرات محیطی آینده، جلوگیری از تداخل انسانی درفرایندهای طبیعی و ایجاد تعادل جدید بین نیازهای اقتصادی-اجتماعی از آن جمله هستند. دست آورد نهایی این پژوهش، تدوین راهکارهایی جهت ایجاد تنوع در گونه های گیاهی و جانوری در بستر رودخانه، ایجاد مدولاریتی در پهروهای اکولوژیکیِ اکوسیستم رودخانه، بهسازی سرویس های اکوسیستم رودخانه، تحدید و کنترل متغیرهای اکولوژیکی رودخانه، انطباق بهسازی رودخانه با متغیرهای کلیدی با اثرگذاری تدریجی و آهسته، تدوین قوانین مبتنی بر عدم تداخل انسانی در ساختار اکوسیستم رودخانه، ایجاد آگاهی فرهنگی در همین زمینه با استفاده از سرمایه های اجتماعی و نوآوری اکولوژیکی در ایجاد شرایط پایدار پس از بحران و اختلالات است.
جست و جوی مفهوم خانه ایرانی با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی (مطالعه خانه های یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بازاندیشی مفهوم خانه ایرانی است که با تکیه بر انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی به ارزیابی مؤلفه های شکل دهنده این مفهوم و رویکردهای کالبدی مؤثر بر آن در نمونه های مطالعاتی می پردازد. سؤال تحقیق آن است که توصیفات تاریخی خانه ایرانی کدام مؤلفه های کالبدی در شکل دهی به مفهوم خانه را بازنمایی می کند؟ انطباق توصیفات تاریخی و ساختار کالبدی خانه ایرانی، نقش مؤلفه های مسکن را چگونه اولویت بندی می کند؟ رویکرد تحقیق شامل دو وجه کمی و کیفی است که با ترکیبی از روش های تحلیلی توصیفی، تاریخی تفسیری و استدلال منطقی در سه گام اصلی شامل مطالعات نظری مسکن، مطالعات تاریخی درباره خانه ایرانی و مطالعه شاخص های نظری و نحوی تحقیق در نمونه های منتخب از خانه های تاریخی انجام گرفته است. نمونه ها شامل 6 خانه در 2 شهر یزد و اصفهان از دوره صفوی و قاجار است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های پنج گانه خانه ایرانی متناظر با شاخص های نحوی تحقیق درمقایسه میان خانه های یزد و اصفهان از اولویت های متفاوتی برخوردار است؛ به طوری که خانه های اصفهان با دارابودن عمق فضایی اندک و دید محوری بالای مراحل ورود به عرصه ها، نسبت به خانه های یزد حد پایین تری از تقابل درون/ برون و میزان بالاتری از گونه گونی دیداری و امتزاج عرصه های طبیعی/ مصنوع را دارا هستند. همچنین تمرکزگرایی یا مرکزیت های چندگانه عملکردی، صورت دهی به جزء فضاهای شاخص فرهنگی/ آیینی و آمیختگی درجاتِ درون برحسب نقش عوامل فعالیتی/ معنایی دارای تفاوت هایی در شکل یابی کالبد خانه های یزد و اصفهان است که در تحلیل یافته ها به آن پرداخته شده است.
بازتعریف صنایع دستی معاصر ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای شکل گیری تمدن بشری، صنایع دستی به عنوان حیاتی ترین امکان برای حفظ و تداوم شرایط زیستِ بشر در خدمت انسان بوده و تا به امروز نیز حضور آن به عنوان امکانی برای تبیین هویت و معرفی فرهنگ غنی تمامی تمدن ها حائز اهمیت است. صنایع دستی همچنین در هر دورانی به فراخور تغییر شرایط زیست و نیاز جامعه، رویکردی جدید یافته و به نیازهای مادی و معنوی مخاطب، پاسخی متناسب می دهد. مجموع این ویژگی ها باعث می شود تا این مفهوم، نمونه ای کارآمد و مؤثر در زمینه صنایع خلاق و فرهنگی باشد. از سوی دیگر تنوع فنی و گستردگی اقلیمی آن تعاریفِ متعدد (و گاه مبهمی) برای صنایع دستی ارائه داده است. در این میان و با توجه به مفاهیم و مؤلفه های آینده پژوهی، به نظر می رسد هیچ یک از این تعاریف به ویژگیِ روزآمد بودن این هنر- صنعت(جنبه معاصر بودن) و تأثیر آن در ایجاد توسعه پایدار نپرداخته اند. لذا در این پژوهش بنیادی با رویکرد آینده پژوهیِ اکتشافی، تلاش می شود تا با مرور پیشران های مفهومی جهت نیل به توسعه پایدار، تعریفی علمی، نوین و راهبردی با هدف حفظ جایگاه صنایع دستی معاصر ارائه شود. در این مسیر، گردآوری داده ها، بر اساس مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای در کنارِ روش میدانی (دلفی کلاسیک) است. نتیجه این پژوهش مبین آن است که وجه تمایز صنایع دستی معاصر با تعاریف سنتی، در ارتباط معنادار آن با صنایع خلاق است. در دنیایی که سرعت گذر زمان به حدی است که ارزش آن درک نمی شود، در اختیار گرفتن و خلق زمان، موهبتی است که با طراحی سناریوهایی آینده نگرانه، صنایع دستی معاصر را به راهکاری برای توسعه فرهنگی و اقتصادی بدل می کند. به این منظور می توان صنایع دستی معاصر را برای نسل امروز و مخاطبان فردا این گونه تعریف کرد: صنایع دستی پاسخی برخاسته از نیاز جامعه است که با ترکیبِ اخلاق و مهارتِ ناشی از تجربه، به تجلی شخصیتِ هر بوم می انجامد.
رهیافتی نو در توسعه شهری مبتنی بر رویکرد حق به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
61 - 85
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حق به شهر مفهومی فضایی- اجتماعی و فراخوانی به سوی ایجاد شهری قابل زیست و عادلانه است؛ اما همان طور که مارکوزه بیان کرده است، مشخص نیست این شهر درنهایت چگونه خواهد بود. هدف: در این مقاله از طریق کاوش در مفهوم حق به شهر به دنبال ترسیم چارچوبی برای توسعه شهری هستیم، شهری که لوفور از آن به عنوان اثر هنری یاد می کند. روش: تحقیق حاضر از نوع کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای ترسیم چارچوبی جهت بسط مفهومی توسعه شهری از منظر نظریه حق به شهر استفاده شده است. منبع گردآوری داده ها، اسنادی است و از روش نمونه گیری هدفمند جهت گردآوری داده ها بهره گرفته شده است. رسیدن اشباع نظری برای رسیدن به هدف تحقیق با بررسی تعداد 155 مورد حاصل شد. یافته ها : نتایج نشان می دهد حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت به ترتیب سه ضرورت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسعه شهری را شکل می دهند. حق به تصاحب از دو مقوله کارکرد اجتماعی املاک و اراضی و حق به توزیع فضایی عادلانه تشکیل می شود. همچنین، حق به شهروندیت شهری، مشارکت دموکراتیک و حکمروایی دموکراتیک مقوله های اصلی حق به مشارکت را تشکیل می دهند. سرانجام حق به تفاوت بعد نمادین توسعه شهری است که شامل مقوله های اولویت اجتماعی-فضایی، عدالت زیست محیطی، فضای شهری متنوع و سرزنده و حق به خلاقیت است. این مقوله ها تضمین کننده عدالت فضایی، دموکراسی و سرزندگی در توسعه شهری را فراهم می سازد. نتیجه گیری: الگوی توسعه شهری مبتنی بر حق به شهر مجموعه ای از مفاهیم و ابزارها را برای تغییرات بنیادین در فضای شهر بسط می دهد که امکان تصاحب و تولید جمعی فضا توسط ساکنان را بر اساس ارزش استفاده از آن فراهم کند. برای رسیدن به این اصل شهروندان باید عدالت فضایی، دموکراسی شهری و سرزندگی شهری را از مفاهیم حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت مطالبه کنند. این حق هرچند به بخش های مختلفی اشاره دارد اما کاملاً درهم تنیده هستند و حق به یک کلیت است، نه مجموعه ای از حقوق منفرد و مجزا.
بررسی و تحلیل نقش تکنولوژی در پیشرفت ساختمان سازی در معماری دوره پهلوی دوم
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد صنعتی کشورها لازم است معماری معاصر ایران از لحاظ رشد صنعتی مورد بررسی قرار گیرد تا جایگاه کنونی و نکات ضعف و قوت مشخص گردد و چشم انداز آینده روش شود بنابر این در این مقاله به شناخت و بررسی معماری پهلوی دوم از منظر پیشرفت تکنولوزی مورد تحلیل قرار گرفته است که روند پیشرفت صنعتی سازی ساختمان از دوره قبل از انقلاب مشخص شود و امکان مقایسه با معاری معاصر فراهم گردد. تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شده است .در جهت دستیابی به نتایج مطلوب با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بروی تحقیقات گذشتگان و بررسی ساختمانه های ساخته شده در دوره پهلوی دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و فاکتورهای تأثیر گذار در پیشرفت تکنولوژی ساخت و در کل نکات قوت و ضعف معماری از این مطالعات استخراج گردیده است.استفاده از سازه های پیش ساخته بتنی و فلزی و نماهای پیش ساخته، مصالح جدید مانند شیشه های عریض، بتن نمایان، نماهای شیشه ای در ساخت بناها مورد استفاده قرار گرفت. از مهم ترین عوامل به کار گیری تکنولوژی در این دوره همکاری با شرکت های خارجی می باشد که زمینه پیشرفت همگام با سبک های بین المللی و های تک را در ایران فراهم کرد و سبب رشد دانش طراحی و ساخت در معماری دوره پهلوی دوم شد.
ویژگی مواد برای سازه های ساختمانی پرینت سه بعدی با چاپ افزودنی
حوزههای تخصصی:
اصول طراحانه معماری بیوفیلیک در بیمارستان تخصصی قلب و عروق از منظر کیفیت سلامت بیماران
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل افزایش بیماری های قلب و عروق، بیمار زمان طولانی را در بیمارستان می گذرانند؛ از این رو بیمارستان به عنوان ظرفی برای درمان و بهبود بیمار اهمیت می یابد. در دنیای مدرن که اکثر فضاهای درمانی به تکنولوژی و پیشرفت متدهای پزشکی متکی است، طبیعت و نقش آن به عنوان عاملی موثر بر درمان و سلامتی انسان، کمتر مورد توجه قرار گرفته و در نتیجه محوطه بیمارستان ها به فضاهایی خشک و بی روح تبدیل شده است. نیاز انسان به برقراری رابطه با طبیعت فطری و غیرقابل انکار است. از لحاظ روانشناسی محیطی، طبیعت سبب آرامش و آسایش جسمی، روحی و روانی انسان می شود. در این میان رویکرد طراحی بیوفیلیک به دلیل برقراری رابطه ای تنگاتنگ میان انسان و طبیعت می تواند در محیط چنین بیمارستان هایی موثر باشد. بیوفیلیک تلاشی است برای از بین بردن شکافی که بین معماری مدرن و نیاز انسان ها به برقراری ارتباط با جهان طبیعی بوجود آمده است. تاثیر اصول طراحانه معماری بیوفیلیک بر کیفیت سلامت بیماران در بیمارستان تخصصی قلب و عروق، هدفی است که پژوهش حاضر در پی انجام آن است. روش تحقیق حاضر کیفی و داده ها با ابزار کتابخانه ای از طریق کتب و نشریه های تخصصی گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد اصول معماری بیوفیلیک، بر بسیاری از شاخصه های سلامتی تاثیرگذار است و فواید بسیاری بر کیفیت سلامت و کاهش مدت زمان درمان دارد. نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده طراحان برای ایجاد تسریع در روند بهبود بیماران قلبی از طریق بالا بردن آرامش روانی و امید و کاهش اضطراب و افسردگی حاصل از بیماری، قرار گیرد.
واکاوی معماری خانقاه های یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
211 - 231
حوزههای تخصصی:
یزد از اوایل قرن پنجم هجری که حکومت شیعی آل بویه در آن مستقر شد تا حکومت آل مظفر یک نوع استمرار وتداوم در فعالیتهای اجتماعی ، اقتصادی آن وجود داشته ، بطوری که کمتر دچار فراز ونشیب های اجتماعی گردیده ، ودر نتیجه بستری آرام را برای فعالیتهای شهری موجب شده است. وجود چنین زمینه هایی بود که باعث گردید عرفا وشیوخ صوفیه مانند شیخ دادا ، شیخ علی بنیمان، شیخ احمد فهادان و... در این منطقه سکنی گزینند ویزد بعنوان یکی ازکانونهای جذب متصوفه مشهورگردید. بنابراین با توجه به کاربرد زیاد خانقاه درمتون تاریخی یزد و همچنین عدم انجام پژوهشی مستقل درباره معماری خانقاه های یزد ،دراین مقاله به این موضوع پرداخته شده است.در این پژوهش، ابتدا به معرفی خانقاه های ذکرشده درمنابع تاریخی، یعنی در سده های میانی ( ازدوره اتابکان تا دوره تیموری ) در یزدپرداخته شده است. ولی باتوجه به اینکه بخش عمده ای از خانقاه های مذکور درمتون تاریخی متعلق به دوره آل مظفر هستند این مقاله با تاکید بردوره آل مظفر نگاشته شده است. این مقاله بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات میدانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی-تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب تاریخ یزد وتاریخ جدید یزدوجامع مفیدی است. مقاله پس از معرفی ویژگی های معماری خانقاه ها درمتون تاریخی به معرفی ومقایسه تطبیقی فضاهای معماری خانقاه های موجود پرداخته شده است . فضاهای مورد بررسی دراین مقاله شامل ورودی،صحن،ایوان،گنبدخانه وچله خانه هست. ازاین مقایسه تطبیقی جهت رسیدن به دسته بندی الگوهای معماری خانقاه دریزد استفاده شده است. درنهایت این مقاله به معرفی سه گونه معماری خانقاه های یزد می پردازد.الگوی اول به گونه ترکیب گنبدخانه وایوان ورودی بوده والگوی دوم به صورت خانقاه هایی باحیاط های هشت ضلعی هستند. درآخر گونه سوم خانقاه ها برگرفته از الگوی مدارس بومی هستند.
رباط سپنج، مطالعه تطبیقی و تدقیق دوره تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
رباط سپنج در شمال شرق شهرستان شاهرود از جمله بناهای تاریخی ارزشمند با تزیینات فاخر آجرکاری در قرون میانه هجری است که در عمده منابع تحقیقی از آن به عنوان بنایی ایلخانی یاد شده است. بررسی دقیق تر تاریخچه اثر و تطبیق تزیینات آن با تعدادی از کاروان سراها و دیگر بناهای قرون میانه هجری این گمان را مطرح می کند که اثر به دوران پیش از حمله مغول تعلق دارد. با وجود این، تشخیص قدمت آن تا حدودی دشوار است زیرا بخش های زیادی از بنای اصلی تخریب شده و تنها قسمت ورودی و حصار پیرامون در شکل اولیه باقی مانده است. در واقع گرچه فرم اصلی پلان بنا به شکل حیاط مرکزی قابل تشخیص است، ساخت خانه های روستایی در محل میانسرا، در دوران متأخر، پلان را تا حد زیادی مخدوش کرده است. این پژوهش با هدف تعیین قدمت رباط سپنج انجام گرفته است و این پرسش اصلی را مطرح می سازد: آیا رباط سپنج را می توان با توجه به شواهد موجود و بررسی های تاریخی تطبیقی، اثری متعلق به پیش از حمله مغول تلقی کرد؟ شیوه انجام پژوهش پیش رو، به رغم محدودیت های موجود در بررسی میدانی (خاصه کاوش و پی گردی)، با تمرکز بر سه بخش اصلی انجام گرفت: نخست بازشناسی اثر در منابع تاریخی و پژوهش های پیشین؛ دوم بررسی تزیینات بنا و تطبیق آن با نمونه های مشابه از ابنیه هم دوره. سوم بررسی تطبیقی شواهد موجود از پلان و ورودی بنا با نمونه های شاخص و شناخته شده از کاروان سراهای هم دوره (مشخصاً سلجوقی و ایلخانی). در نهایت این پژوهش نشان می دهد با وجود آنکه اکثر منابع تحقیقی حکم به ایلخانی بودن رباط سپنج دارند، تعلق بنا به دوران پیش از حمله مغول محرز است و نزدیک ترین دوره تاریخی قابل حدس، اواخر عصر سلجوقی است.
آسیب شناسی مدیریت روستایی از دیدگاه مردم در روستاهای ناحیه مرکزی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۲۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی مجموعه ای از دانش، اطلاعات، فنون و مهارت هایی است که با هنر مدیریت، عمل برنامه ریزی را به منظور دستیابی به توسعه روستایی را سامان میدهد. بررسی این سابقه از یک سو حاوی نکات قابل توجه در روش های اداره روستاها است و از سوی دیگر متأثر از تجربیات گذشته است که چالش های گوناگون را به ویژه برای استفاده در آینده روشن می سازد. مدیریت روستایی از ارکان اصلی و جدانشدنی توسعه روستایی است؛ زیرا در نبود مدیریت سازمان دهی شده در نواحی روستایی، برنامه های توسعه نیز با مشکلات بی شماری مواجه خواهد شد. مدیریت روستایی در ایران ، با توجه به تغییر شرایط و مقتضیات زمانی و ساختارهای قبلی سنتی اعمال مدیریت در مناطق روستایی نتوانسته است مشکلات را حل کند و از طرفی، ساختار مدیریت جدید روستایی به ویژه از دهه 1970 به بعد که مبتنی بر مشارکت مردم در امور و برنامه ریزی از پایین به بالا است، به دلایل متعدد ازجمله بومی نشدن و مداخله گسترده دولت به طور کامل نهادینه نشده تا بتواند مشکلات روستاهای امروزی را برطرف سازد. در حال حاضر مدیریت روستایی در ایران با مسائل و مشکلاتی مواجه است که نیازمند توجه از سوی مسئولین و سیاست گذاران است. این چالش ها را می توان در مواردی مانند عدم تبیین مبانی تئوریک، فقدان مدیریت واحد روستایی، نبود منابع مالی پایدار،کم رنگ بودن مشارکت مردم محلی، وضعیت آموزش نیروی انسانی، دسترسی به تجهیزات، ابزارها و تأسیسات جستجو نمود. بر این اساس در مقاله حاضر ضمن ارائه شمای کلی از تحولات ساختار مدیریت روستایی، به بررسی آسیب شناسی سیستم مدیریت روستایی در روستاهای اردبیل پرداخته شده است. روش تحقیق پژوهش توصیفی - تحلیلی است و در جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و پایگاه های اطلاع رسانی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد مدیریت جدید روستایی با توجه به نو پا بودن نیازمند مدیران کارآمدی است که بتوانند با تکیه بر اراده مردم و حفظ ساختار اجتماعی و ارتباط رسمی و منطقی با دولت، ضامن برقراری ارتباط پایدار، دو سویه مردم و حکومت بوده و بخشی از وظیفه مدیریت و تحول در جامعه را بر عهده داشته باشند.
بررسی چگونگی تأثیر کیفیت پیوستگی فضایی در ورودی ها بر میزان حضورپذیری در بازار (نمونه مطالعاتی: بازار سنتی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
۷۰-۵۳
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری مردم در یک فضای عمومی، بسیاری از مسائل از جمله حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... مرتبط با آن فضا را تحت تأثیر قرار داده و عامل اصلی در تعیین میزان موفقیت آن فضا به شمار می رود. از سویی، هر فضای شهری از طریق لبه های خود با محیط پیرامونی آن در ارتباط است که در این خصوص پیوستگی فضایی در لبه ها، عامل اصلی در تعیین نوع و شکل ارتباط با فضای پیرامونی است. بنابراین، پیوستگی فضایی در ورودی های یک مجموعه شهری به عنوان جزئی از لبه می تواند تأثیر به سزایی در افزایش حضورپذیری در آن مجموعه داشته باشد. با این توضیح در این پژوهش، موضوع چگونگی تأثیر پیوستگی فضایی در ورودی های یک مجموعه عمومی شهری بر میزان تمایل افراد به حضورپذیری در آن مجموعه مورد بررسی قرار می گیرد که در این ارتباط، مجموعه بازار سنتی شیراز به عنوان نمونه موردی تحقیق مدنظر قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی مبتنی بر ترکیب روش های کمی و کیفی در گردآوری و تحلیل داده ها است که بسته به ماهیت شاخص های تحلیل در بخش های مختلف، از روش های مشاهده، مصاحبه، پرسش نامه و نرم افزار Depthmap در ارزیابی ابعاد مختلف موضوع بهره گرفته شد. نتایج تحقیق در نهایت حکایت از وجود یک رابطه مستقیم میان پیوستگی فضایی در بعضی از ورودی های بازار و تمایل به استفاده از آن ورودی ها جهت حضور در بازار داشتند. همچنین تداوم کالبدی، تداوم کارکردی و تداوم بصری، از جمله ابعاد پیوستگی فضایی در ورودی ها هستند که مجموعه این عوامل می توانند بر میزان حضورپذیری در یک فضای شهری (به عنوان مثال بازار) نقش داشته باشند.
ادبیات دوره مشروطه و نظرگاه انتقادی به معضل اعتیاد به مواد افیونی؛ بررسی موردی: کتاب صحبت سنگ و سبو
حوزههای تخصصی:
ادبیات انتقادی و بیدارگر دوره مشروطه، معضل فراگیرِ اعتیاد به مواد افیونی در این عهد را از نظر دور نداشت. در این دوره، آثاری تألیف شد که مستقلاً به نقد و تحلیل این معضل و مسایل پیرامون آن می پرداخت . «صحبت سنگ و سبو» اثر سلیم خان ادیب الحکماء، طبیب مشروطه چی، یکی از این دست آثار است. در این تحقیق، پس از ذکر دلایل و مظاهر رواج اعتیاد به مخدرات در ایران دوره صفویه و قاجاریه، به بررسی و تبیین ویژگی های مهم نثری و گفتمان انتقادی این کتاب پیرامون موضوع اعتیاد، به روش تحلیلی و توصیف محتوا پرداخته ایم. از پژوهش حاضر، این نتایج حاصل شد: نثر کتاب، ترکیبی از نثر رسمی منشیانه - سرشار از واژگان و عبارات عربی- با نثر روزنامه ای و محاوره است. در قالب جملات مطنب و پیوسته، توصیفات دقیق حسی و نمایشی، در روایت متن نقش مؤثری ایفا می کند. در این اثر، کنایه، ضرب المثل، اشاره و تلمیح از بسآمد بالایی برخوردار است. نویسنده با نگاهی انتقادی و بعضاً هجوآلود به ذکر جزئیات بسیاری از مصائب و فجایع ناشی از تأثیرات مخرب مواد مخدر بر روح و جسم معتادان و اجتماع ایران پرداخته است. نقد عمل کرد برخی از اطبا و حکیمان در اشاعه اعتیاد به تریاک، انتقاد از «قشون تریاکی» ایران، اعتراض به کشت گسترده خشخاش در اراضی ایران و هجو برخی متصوفه گرفتار بنگ و تریاک، اصلی ترین مباحث مطرح شده در کتاب در خصوص نقد اعتیاد به مواد افیونی است.