مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
پارادایم انتقادی
حوزه های تخصصی:
یکی از مشخصات هر پارادایم علمی، موضع آن در قبال چیستی پدیده های اجتماعی و به تعبیر دقیق تر، ماهیت شناسی و هستی شناسی امور اجتماعی به مثابه یکی از پیش فرض های بنیادین علوم انسانی است. در این نوشتار، ضمن بازخوانی پاسخ سه پارادایم عمده در علوم انسانی به این پرسش، به پاسخ «پارادایم اجتهادی دانش دینی» (پاد) پرداخته، آن را تحلیل و تبیین و ویژگی های آن در پرتو پارادایم های رقیب بیان می کنیم.از دیدگاه این نوشتار، در پارادایم اجتهادی، پدیده های اجتماعی برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی (که آنها را عینی و مستقل می شمارد.) و برخلاف پارادایم انتقادی (که آنها را بر پایه زیرساخت های غیرعینی و غیرثابت تحلیل می کند.) و برخلاف پارادایم تفسیری (که آنها را ذهنی و غیرمستقل می خواند)، اموری عینی و حقیقی اما غیرمستقل اند. پارادایم اجتهادی ضمن توجه به برخی عوامل انسانی و اجتماعی تاریخی بر آن است که تا حد امکان، عوامل انگیزشی انسانی، اجتماعی و تاریخی را در پژوهش علمی کنار گذارد تا به واقعیت عینی مستقل از آدمیان دست یابد.به نظر می رسد نوشتارهایی از این دست، زمینه عرضه پارادایم جدیدی از دانش را فراهم می سازد و وجوه امتیاز آن را می نمایاند و در نهایت، به تبیین بهتر و مقبول تری از امور انسانی و اجتماعی می انجامد.
ویژگی های پارادایمی موضوع علوم انسانی اسلامی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
29 - 52
حوزه های تخصصی:
هر یک از پارادایم های اثبات گرایی، تفسیری و انتقادی تصویر خاصی از موضوع علوم انسانی ارائه کرده و به صورت مانعهالجمع عناصری را در آن دخیل دانسته اند. در نوشتار حاضر با تبیین عناصر پارادایمی دخیل در موضوع علوم انسانی بر اساس نگاه علامه طباطبایی و بیان تفاوت های مفهوم شناختی و وجود شناختی آنها با پارادایم های سه گانه موجود، انسان موجودی برخوردار از عقل و عقلانیت، جنبه های ثابت (فطرت) و متغیر، توان اعتبارسازی، خلاقیت و اختیار نسبی در مقابل جبر و تفویض و قابلیت ضلالت و گمراهی، انحراف پذیری که می تواند تحت سلطه نسبی عوامل بیرونی در آید، دانسته می شود.
پاردایم های فکری حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
47 - 60
حوزه های تخصصی:
جریان اصلی تحقیقات حسابداری از پارادایم اثبات گرایی پیروی میکند. بسیاری از مجلات حسابداری در حال حاضر اقدام به انتشار پژوهشهایی میکنند که از رویکرد اثباتی استفاده کرده باشند و از سویی دیگر نیز برخی از محققان دیگر نیز بدنبال تغییر رویکرد تحقیقات، از پارادایم تفسیری استفاده کردهاند. پارادایم اثیاتی حسابداری بدنبال کشف قوانین علی و پیشبینی پدیدهها میباشد در حالی پارادایم تفسیری بیشتر بدنبال فهم و درک ساخت و سازهای اجتماعی از منظر کنشگران اجتماعی است، از سویی دیگر پاردایم انتقادی بدنبال تغییر، تحول، رهایی بخشی و توانمند سازی انسانها میباشد. در پارادایم تفسیری هرمنوتیک جهت معناکاوی رخ دادهای اجتماعی مطرح میشود در حالی که در پارادایم انتقادی پراکسیس (کنش بامعنا) مورد بحث قرار میگیرد.
تجربه آها! کارآفرینانه: رویکرد ترکیبی علومِ شناختی، جامعه شناسی و روانشناسی به کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۸)
125 - 144
حوزه های تخصصی:
نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز با رویکردی نو نسبت به ارتباط میان عامل و ساختار، تحولی در حوزه جامعه شناسی ایجاد نمود. ساراسون و همکاران (2006 ,Sarason,Dean,Dillard) با به کارگیری این نظریه در حوزه کارآفرینی، ساماندهی نوینی از رابطه میان کارآفرین و فرصت معرفی نمودند که در آن، کارآفرین و زمینه فرصت در یک موقعیت هم ساخت یابی با یکدیگر قرار می گیرند. با وجود این، در نظریه آن ها و نقدهای مرتبط با آن، بر ضرورت تبیین ماهیت این ساخت یابی و فرآیند آن تأکید شده است. این مقاله در پی آن است که با به کارگیری پارادایم پژوهشی-انتقادی در ترکیب رویکرد علومِ شناختی با جامعه شناسی و روان شناسی، درکی از ماهیت و فرآیندِ ساخت یابیِ میان کارآفرین و فرصت ارائه دهد. آها! کارآفرینانه بیان می کند که کارآفرین با درک نمودها در دنیای بیرون، بازنمودهای ذهنی را ایجاد می نماید و سپس به وسیله همگشت بازنمودهای ذهنی، پیش نمودِ (ایده) واقعیتِ اجتماعیِ مطلوب را خلق و برای بیرونی سازی آن، تلاش می کند. به بیان دیگر به واسطه مقوله بازنمود اجتماعی است که کارآفرین از فرصت تاثیر می گیرد و با پیاده سازی ایده اش، بر آن تاثیر می گذارد. در واقع آها! کارآفرینانه به دنبال آن است که علاوه بر توسعه نظری، پژوهش های تجربی، شیوه آموزش و سیاست گذاری در حوزه کارآفرینی را نیز متحول کند.
تحلیلی جامعه شناختی و انتقادی از رابطه قدرت و فضا و بررسی نقش آن در شکل گیری معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
57 - 68
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری به واسطه ماهیت اجتماعی،کارکردی، رسانه ای و قابلیت نمادپردازی اش به عنوان اجتماعی ترین هنرها شناخته می شود که باعث نوعی نگاه ابزاری به آن در مناسبات سیاسی و مدیریت قدرت در نظام های حاکم شده است. این پژوهش با رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر معماری می پردازد. مطالعه موردی پژوهش معماری بنا های حکومتی و فضای شهری تهران در دوره پهلوی اول است که یکی از مهم ترین دوره ها در مطالعات سیاسی و اجتماعی و نیز در حوزه معماری و شهرسازی در ایران است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و کشف عوامل غالباً پنهان در تولید فضا و معماری در دوره پهلوی اول است که مستقیماً به ساختار قدرت پیوند خورده است. این هدف با پاسخ به این سوالات تأمین می شود که دلایل سیاسی و اجتماعی تغییرات ساختاری و فضایی در معماری دوره پهلوی اول کدام اند؟ و آیا پیوند و رابطه ای میان ساختار قدرت و تولید فضا دراین دوره برقرار بوده است؟ روش پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به روش انتقادی و در قالبی تفسیری تبیینی تحلیل شده اند که در آن هر داده ای اعم از آثار، عناصر و کنش های مرتبط با تولید فضا، فراتر از توصیف صرف و ویژگی های ظاهری شان در ارتباط با مناسبات قدرت تحلیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر استفاده بسیار هدفمند از تولید فضا و معماری در رژیم پهلوی اول به منظور تقویت ایدئولوژی و تثبیت گفتمان مدنظر حاکمیت است. تولید فضا در این دوره محصول روابط و اراده معطوف به قدرت است و نظام حاکم تلاش کرده است ضمن برخورداری از مَنش نظامی گری و آمرانه، از طریق قدرت نرم و با کنترل بازنمایی های فضایی و انتساب و اتصالِ معماری به گفتمان کلان رژیم، مشروعیت و هژمونی خود را تأمین کند و نهایتاً قدرت و اقتدار حاکمیت به میانجی و عاملیت فضا و معماری، بازتولید شود.
بایستگی بازاندیشی ریشه نگرانه در غیررسمی بودگی شهری با نگاهی نقادانه به اسناد سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
5 - 26
حوزه های تخصصی:
تحلیل دو سند ملی سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری ایران در رویارویی با اسکان غیررسمی، نگرش دوگانه پندار رسمی-غیررسمی را برجسته می سازد، بطوریکه ریشه های چنین نگرشی را می توان در مفاهیم «گفتمان توسعه» ردیابی کرد که همواره از استاندارها و شاخص هایی برای رتبه بندی هایی چون جهان اول/جهان سوم، توسعه یافته/توسعه نیافته یا رسمی/غیررسمی استفاده می کند. هدف از این نوشتار، به چالش کشیدن این نگرش غالب در سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری ایران است که با بهره مندی از «پارادایم انتقادی»، بایستگی بازاندیشی در چارچوب های نظری این اسناد مطرح می شود. همچنین تلاش می شود تا با استفاده از آموزه های برآمده از مرور ادبیات جهانی، نگرش های بدیلی در رویارویی با واقعیت اسکان غیررسمی ارائه شود. الگوواره های فلسفی و اندیشه های برآمده از گفتمان توسعه همچون دوگانه پنداری، از سوی گفتمانی چون «پساتوسعه» به چالش کشیده می شود. آنان برای تولید دانش، جغرافیای جدیدی را تحت عنوان «جهان جنوب» مطرح می سازند تا بدین طریق از دانش اقتدارگرا، مرکززدایی شود. یافته های نظری، بر اهمیت ژرف نگری در سطوح زیربنایی و سازوکارهای مولد رخدادها در سکونتگاه های غیررسمی تاکید دارند که این امر از طریق شناخت و تحلیل زیست روزمره مردم عادی و گذار از گفتمان توسعه می تواند تحقق یابد. براین اساس، چنین شناختی بر مبنای ارتباطات پویا بین کنشگران، نیروهای پیشران و سازوکارهای مولد زیربنایی در رخدادهای زیست روزمره تهی دستان، می تواند سکونتگاه های غیررسمی را نه تنها به عرصه ای برای سکونت و معیشت، بلکه بستری برای نظریه پردازی تبدیل نماید.
پارادایم های پژوهشی در مطالعات مربوط به سازمان و مدیریت نظام آموزش عالی: تحلیلی بر مقالات فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث پارادایم های علوم اجتماعی در حوزه آموزش عالی در حال گسترش است. هدف این تحقیق جمع آوری شواهد تجربی از وضعیت پارادایم ها در دانش مربوط به سازمان و مدیریت آموزش عالی ایران است. در این مطالعه سعی شده ضمن بررسی مبانی و روند تحول پارادایم ها به این سؤالات پاسخ داده شود: روند تحول پارادایم های جایگزین در بین محققان سازمان و مدیریت آموزش عالی ایران چگونه است؟ و نمونه هایی از تحقیقات در قالب پارادایم های جایگزین کدام ها هستند؟ در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی استفاده شد. تعداد 283 مقاله از فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در طول ده سال به عنوان جامعه انتخاب و 35 مقاله بر اساس محتوای آنها که مرتبط با حوزه سازمان، مدیریت و رهبری بودند به عنوان نمونه پژوهشی تحلیل محتوا شدند. یافته ها نشان می دهد که بیش از 91 درصد پژوهش ها بر اساس پارادایم کارکردگرایی و کمتر از 9 درصد در قالب پارادایم تفسیری می باشند. حوزه تحقیقات سطح موسسه، سطح بخشی یا منطقه ای و سطح ملی به ترتیب 57% ، 32% و 11% بوده است. در نهایت فرمت چهار پارادایم کارکردگرایی، تفسیری، انتقادی و پست مدرن موردبحث قرارگرفته است.
درآمدی بر پارادایم انتقادی در مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
180 - 208
حوزه های تخصصی:
مدیریت آموزشی همانند سایر حوزه های دانشگاهی به لحاظ مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متأثر از سیر تحول پارادایم های کلان علمی است. اولین مطالعات مدیریت آموزشی بر پایه اندیشه های مکتب تحصل گرایی (اثبات گرایی) در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به دنبال آن پارادایم های تفسیری، انتقادی و پست مدرن به پژوهش های این حوزه راه یافتند. در هر یک از پارادایم های مذکور، پژوهشگران مدیریت آموزشی به پژوهش و تولید متون علمی مبادرت ورزیده-اند. مقاله حاضر با هدف ترویج و کاربست مفاهیم مستخرج از پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی تنظیم شده و شامل دو بخش است. در بخش نخست، پیشینه و سیر تحول رویکردهای نظری مدیریت آموزشی ذکرشده و در انتها به پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی اشاره شده است. بخش دوم مقاله به معرفی کتاب «رویکردهای نوین به مدیریت آموزشی؛ الگوها و نویدها»-که توسط ویلیام فاستر در سال 1986 نگارش شده و دکتر علی علاقه بند در سال 1402 آن را ترجمه کرده، اختصاص یافته است. مقاله با طرح برخی از کاربست های پارادایم انتقادی در حوزه مدیریت آموزشی خاتمه می یابد.
از رویا تا واقعیت؛مطالعه ای انتقادی از پیامدهای مشارکت جوانان در شرکت های بازاریابی شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
247 - 266
فروش شبکه ای از دو دهه قبل در ایران آغاز شد. هرچند این نوع تجارت از همان ابتدا مسائل فراوانی را برای کشور به وجود آورده بود و از فعالیت آنان جلوگیری شد، اما بااین حال در سال های اخیر به شیوه های جدیدی ادامه فعالیت می دهد. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و بهره مندی از روش مردم نگاری انتقادی تدوین شده است. در این روش، از رویکرد پنجگانه کارسپیکن بهره گرفته شده و سعی گردیده است با استفاده از مشاهده مشارکتی پنهان و همچنین مصاحبه های عمیق از تجربه افراد از حضور در شرکت های بازاریابی شبکه ای، پیامدهای مشارکت جوانان در این شبکه ها مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد. در طول پژوهش نیز سعی شد قابلیت اعتماد و اتکاپذیری پژوهش حفظ شود. همچنین ملاحظات بازاندیشانه نیز به کار گرفته شدند. یافته ها در قالب مفاهیم و مقولاتی چون سود و هزینه نامتوازن، حذف دو سویه سیستمی، تردیدهای فراخود، خلق فاصله با جامعه، آوار آرزوها، دغدغه های فرساینده، فرسایش امید و آرزو، آسیب پذیری عاطفی اعضا، کاریکاتوری بودن بازاریابی شبکه ای و ... استخراج شدند. یافته ها در نهایت مورد بحث قرار گرفتند.