فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بازنمایی فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی در تبلیغات تجاری تلویزیون (68-81)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و سبک زندگی ایرانی-اسلامی از مهمترین دغدغه های کارگزاران نظام جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا امروزاست . تلویزیون از رسانه هایی است که مخاطبان فراوانی را به خود جلب می کند ، مخصوصا آگهی های تلویزیونی که در ساعتهای پربیننده پخش می شود . مقاله حاضر به بازنمایی فرهنگ و سبک زندگی ایرانی- اسلامی در آگهی های تجاری تلویزیون پرداخته است. دراین پژوهش که به روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته برای چارچوب نظری تحلیل، از نظریه های تغییر ارزش های اجتماعی و متقاعدسازی استفاده شده است. از میان 538 آگهی در چهار ماه نخست 1401 به صورت هدفمند 8 آگهی دارای بیشترین مؤلفه ی مرتبط با موضوع تحقیق انتخاب شد . یافته های پژوهش نشان می دهد که تبلیغات تجاری در دو بعد ارزشها و ضد ارزشها تقسیم می شود .خانواده محوری ، رویکرد مذهبی- معنوی و فرهنگی ، ساده زیستی و احترام به سنتها در بعد ارزشها و تجمل گرایی ، مصرف گرایی ، رویکرد طبقاتی و تنزل جنبه های اخلاقی از مهمترین ابعاد ضد ارزشی یافته ها است . مهمترین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که آگهی های تجاری بی توجه به مشکلات اقتصادی مردم ، زندگی مرفه و برخورداری را بازنمایی می کند . این رویکرد منجر به احساس محرومیت ، ناامیدی زوج های جوان و جوانان ، ارزش شدن زندگی مصرف گرای مبتنی بر قسط و وام و تبیین سبک زندگی مرفه و فرزندآوری کمتر می شود.
تبیین مؤلفه های رضایتمندی دانشجویان از فضاهای عمومی دانشگاه (نمونه مورد مطالعه: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، با توجه به تغییرات در شیوه های یادگیری و پیشرفت فن آوری، نقش فضاهای عمومی در دانشگاه ها اهمیت بیشتری یافته است. لذا تفکر دوباره درباره معماری این فضاها با مطالعه نیازها و تجربیات دانشجویان، ضروری به نظر می رسد. با چنین برداشتی، مقاله حاضر، با هدف افزایش رضایتمندی دانشجویان، ترجیحات و نیازهای دانشجویان در استفاده از فضاهای عمومی دانشگاه را مورد مطالعه قرار داد. با استفاده از یک مطالعه میدانی در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان، داده ها از طریق یک نظرسنجی کیفی و با استفاده از نصب پوستر در چهار فضای عمومی دانشکده جمع آوری شدند. این شیوه به دانشجویان امکان داد تا نظرات، ترجیحات و ایده های خود را مطرح کنند. پوسترها به مدت 6 روز در موقعیت های تعیین شده قرار گرفتند و در نهایت 248 نظر در مورد فضاها جمع آوری شد. تحلیل داده ها به شیوه کیفی و با کدگذاری به روش تحلیل مقایسه ای مداوم انجام شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که مؤلفه های رضایتمندی دانشجویان از فضاهای عمومی دانشکده بر مبنای دو ویژگی اصلی مکان قابل بررسی هستند؛ کالبد و فعالیت. علاوه بر این، یک جنبه کارکردی در کتابخانه مورد تأکید است که اشاره به ساعات دسترسی دانشجویان به کتابخانه دارد. بر مبنای نتایج حاصل از کدگذاری دیدگاه های دانشجویان، جنبه کالبدی فضا نشان دهنده نیاز آنها به طراحی مناسب منظر و مبلمان، آسایش محیطی و فضاهای پشتیبان در فضاهای عمومی دانشگاه است. نتایج بررسی جنبه فعالیتی فضا نیز نشان دادند که دانشجویان قابلیت محیط برای انجام طیفی از فعالیت های فردی و جمعی را ارزشمند می دانند. این فعالیت ها شامل؛ خلوت، تعامل، درگیری تحصیلی، تفریح و ترمیم و مطالعه فردی و گروهی در فضاهای عمومی دانشگاه هستند. تجزیه و تحلیل ها همچنین نشان از آن دارند که اهمیت این فعالیت ها در چهار مکان مورد بررسی برای دانشجویان متفاوت است.
مطالعه تطبیقی معماری داخلی کلیساهای وانک و بیت الحم با کلیساهای دوره باروک
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
115 - 135
حوزههای تخصصی:
کلیساهای جلفای نو اصفهان در عهد صفوی با ورود و اسکان ارمنیان، ساخته شدند. ساخت کلیسا در اصفهان با دستمایه های معماری صفوی، با احداث کلیساهای غرب نیز با خصوصیات معماری باروک همزمان بود. این همزمانی با توجه به تفاوت چشمگیر فاصله مکانی و شیوه معماری رایج دو سرزمین، پرسش های متعددی ایجاد می کند. از جمله اینکه می توان پرسید از منظر معماری داخلی چه نسبتی میان کلیساهای جلفا در اصفهان عهد صفوی و کلیساهای عهد باروک اروپا قابل تبیین است؟ با این هدف که روشن شود چه ویژگی هایی از منظر معماری داخلی در کلیسا بودن یک کلیسا در دو مکان جغرافیایی بسیار دور با اصول طراحی و ساخت متفاوت نقش دارد. بدین منظور ابتدا با مروری کلی بر ساختار کلیسا ضمن آشنایی با مفهوم کلیسا و معنای حضور در کلیسا، مراسم آیینی و آداب و عبادی در معماری باروک مطالعه شد. سپس با توجه به امکان پذیر نبودن ورود به تمام کلیساهای جلفای نو، تنها کلیسای وانک و بیت الحم بررسی شدند. با روش شناسی مطالعه تطبیقی میان این دو دسته کلیسا از منظر معماری داخلی در پلان، مجسمه ها، روایت نگاری در بدنه ها و سقف، روایت در دیوارنگاره ها و نور مشخص شد میان کلیساهای جلفا و کلیساهای عهد باروک، علیرغم تفاوت های مکانی و ویژگی های معماری بسیار شاخص، از نظر کیفیت طراحی و ساماندهی فضا با آگاهی از چگونگی بکارگیری عناصر و اصول طراحی داخلی در معنای حضور و ادراک مکان آیینی و دینی مسیحی، همبستگی و نسبت مستقیمی قابل تبیین است.
تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا در کارگاه های طراحی بر اساس توانایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
51 - 62
حوزههای تخصصی:
در طراحی محیط های یادگیری کلاسی براساس اصول و فرض های سازنده گرایی باید به فرایندهای شناختی مرتبط با دانشجو توجه کرد. هدف پژوهش، تبیین ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر اساس توانایی شناختی دانشجویان معماری در آموزش کارگاه های طراحی بود. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش دانشجویان معماری دانشگاه فنی و حرفه ای دختران همدان به تعداد 600 نفر بود. نمونه با حجم 120 نفر با استفاده از نرم افزار محاسبه حجم نمونه بصورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و توانایی های شناختی استفاده شد. آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه جهت تحلیل داده ها محاسبه شد. نتایج رگرسیون به روش همزمان نشان داد که توانایی شناخت اجتماعی و توانایی شناخت غیراجتماعی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند. از ابعاد توانایی شناخت غیراجتماعی فقط تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی نقش مثبت و معناداری در پیش بینی ادراک از محیط یادگیری داشتند.
بررسی و تحلیل جایگاه زن و نمادهایی با رویکرد مونث در علامت های عاشورایی ایران از دوران صفویه تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
45 - 68
حوزههای تخصصی:
خاستگاه اکثر نمادها به فرهنگ اساطیری ایران به دوره باستان برمی گردد و درخصوص حضور زنان تا حدود زیادی نیز باورهای اسلامی و دینی دخیل بوده است. همچنین خاستگاه برخی از نمادهای حاکم بر علامت مانند پنجه باتوجه به شواهد باستان شناختی بسیار پیش از دوره اسلامی، در میان اقوام مدیترانه، بین النهرین، مصر و شمال آفریقا و همچنین نزد یهودیان معمول بوده است که کهن ترین آن در تمدن بین النهرین و در عراق کنونی پیدا شده است. روش تجزیه و تحلیل پژوهش،تحلیل محتوای کیفی بوده و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای و میدانی است. در ایران تقریباً از دوران صفویه به صورت بارز، علم و توغ جزو ابزارآلات عزاداری ویژه محرم محسوب می شد. توغ و علامت در کل نمادی از علمدار کربلا حضرت عباس(ع) است. مسئله این است که حال چرا علامتی که نشان ایشان است، توانسته ارتباطی عمیق با زن چه از منظر ساخت، چه از منظر علامت کشی، چه از منظر نذورات و توسل و چه از منظر وجود برخی از نمادها با خاستگاهی مؤنث بر روی علامت ها همراه شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که باتوجه به جایگاه زن در فرهنگ ایران باستان و فرهنگ اسلامی، زنان در نمادهایی عاشورایی ایرانی نیز باتاب یافته اند.اهداف پژوهش:بررسی و تحلیل جایگاه زن در علامت های عاشورایی ایران.بررسی جایگاه نمادهایی با رویکرد مؤنث در علامت های عاشورایی ایران از دوران صفویه تاکنون.سؤالات پژوهش:باورهای دینی و اسلامی بر جایگاه زنان مؤمنه در مناسک دینی عاشورایی تا چه حد مصداق داشته است؟خاستگاه عناصر مؤنث برگرفته از اساطیر غیرایرانی موجود بر علامت ها مربوط به کدام تمدن هاست؟
تحلیل شمایل شناسانه سیر استحاله نگاره اسکندر و درخت سخنگو از دوره ایلخانی تا دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
81 - 93
حوزههای تخصصی:
استمرا ر حیات داستان «اسکندر و درخت سخنگو» در آثار هنری، که یکی به عنوان پادشاهی غیر ایرانی ولی محبوب و دیگری درخت پرآوازه پیشگو است، این روایت را پر اهمیت می نماید. از این رو بسزا است تحلیل بیشتری در سیر استحاله این روایت به عمل آید که متناسب با هدف پژوهش، سه نگاره از سه دوره مختلف همچون دوره ایلخانی ، تیموری و صفوی انتخاب شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تاریخی و از لحاظ هدف، بنیادی و رویکردی کیفی داشته و اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از روش های اسنا دی و منابع کتابخانه گردآوری شده است. با تجسس سیر استحاله در سه نگاره انتخابی که متأثر از جریانات اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی سه دوره زمانی مغول ، ترکی مغولی و ایرانی است، به سیر تحولات و رمز گشایی نقش مایه اسکندر و درخت سخنگو بر اساس روش اروین پانوفسکی پرداخته شده است. از مهم ترین یافته های حاصله می توان این گونه بیان داشت که اسکندر مقدونی در این سیر تاریخی از یک شخصیت منفی و شوم به یک فرد افسانه و مقدس با ظاهری متفاوت تغییر شکل پیدا کرده است. دلیل این استحاله منطبق با اهداف حاکمان سه دوره نظیر تثبیت قدرت ، مشروطیت حکومت و رسیدن به ملّیتی ایرانی است. همچنین سیر استحاله درخت سخنگو در سه نگاره مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت در نگاره سوم منجر به نقش واق شده است. این نقش که با زیبایی و قدرت در مقابل اسکندر جلوه می نماید و سعی در انتقال پیامی است که در لایه های زیرین معنایی نگاره ها قرار گرفته است. این تضاد معنایی نشان از پایدار نبودن قدرت این حاکمان است که به زیبایی در نگاره ها جانمایی شده است.
تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان (مورد مطالعه؛ مجتمع مسکن مهر مُکریان مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57-39
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد. هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد. روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با 946/0 با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی 531/0 می باشد. نتیجه گیری : همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.
نقش نظامِ آب در ماندگاری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان جلوه ای از منظر ایران، مانند آینه ای، افکار، باورها و فرهنگ انسان ایرانی-اسلامی را در طولِ تاریخ، در خود منعکس کرده است. این الگوی باغسازی دارای مشخصه هایی است که آن را در طول تاریخ از سبک های دیگر باغسازیِ دنیا متمایز کرد است. یکی از این مشخصه ها نظام آب در باغ ایرانی است. در سرزمین ایران با مناطق گرم و خشک وسیع، به شاهد نمونه های تاریخی-از قدیمی ترین نمونه آن در پاسارگاد تا دوره معاصر- آب حضور جوهری داشته و از عوامل هویت باغ ایرانی به حساب می آمده است؛ هرچند نمود ظاهری نظام آب و ماهیتش در باغ ایرانی به عنوان محصول تعامل انسان با محیط به فراخور زمان تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین نقش نظام آب در ماندگاری باغ ایرانی بوده است. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا مفهوم ماندگاری تعریف شده و معیارهای آن استخراج شد تا الگوی نظری پژوهش شکل بگیرد. این الگوی نظری که شامل معیارهای عملکردی، اقلیمی، فرهنگی-اجتماعی و معنایی-زیبایی شناسی بوده با شاخص های نظام آب که از مطالعات حاصل آمده اند در باغ ایرانی انطباق داده شد. برای رسیدن به این اهداف، از ترکیب روش های تحقیق توصیفی-تحلیلی و تاریخی استفاده شده است. روش های جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای، مطالعات میدانی و مصاحبه با خبرگان بوده تا شناخت جامعی از ماندگاری، باغ ایرانی و نظام آب صورت بگیرد. روش ارزشیابی اطلاعات با توجه به محتوای مطالب به صورت کیفی بوده و نتایج از طریق روش تحلیلی-استقرایی حاصل شدند. بر این اساس به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده و نتیجه نهایی حاصل آمد که استفاده از آب در باغ ایرانی ابزاری نبوده و داشتن پیوند ذهنی و قائل شدن نقش معنایی برای آن عامل ماندگاریِ باغ ایرانی بوده است؛ چراکه آب در باور ایرانیان چه در دوران قبل از اسلام و چه بعد از آن، مایه طهارت و دارای نقش قدسی و معنایی بوده و به باغ حیات بخشیده است.
شناسایی و ارزیابی اثر مولفه های محیطی- فردی- اجتماعی بر ادراک حرارتی جهت بهبود وضعیت در فضای اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
259 - 279
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های متنوع آسایش در محیط های مصنوع، آسایش حرارتی است که تحت تاثیر مولفه های مختلفی میتواند تغییر یابد. محققان بر این مسئله تاکید می ورزند که مطالعات اولیه آسایش حرارتی با تکیه بر مولفه های اقلیمی تنها بخشی از نتایج را توجیه می نماید؛ از اینرو لازم است اثر سایر مولفه های نیز بررسی گردد. این پژوهش با هدف روشن نمودن مولفه های فردی و اجتماعی، علاوه بر محیطی، اثرگذار بر ادراک آسایش حرارتی صورت پذیرفته است تا بدین ترتیب راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت طراحی و بهسازی فضاهای اداری ارائه نماید. بنابراین دو سوال مطرح است: یکی آنکه مولفه های اثرگذار بر ادراک آسایش حرارتی کدام اند؟ و دیگری کدام یک از پاسخ های حرارتی قابلیت پیش بینی بهتری توسط این نوع مولفه ها را دارا می باشند؟. در این راستا مطالعه ای میدانی (شامل پرسشنامه، مشاهده و ثبت داده های اقلیمی با استفاده از حس گرهای حرارتی) در ساختمان مدیریت دانشگاه شیراز در چهار روز کاری در زمستان 1397 انجام شده است. مولفه های فردی (شامل سن، جنسیت، فشار خون، ضربان قلب، دمای بدن، رنگ پوست، نرخ لباس، نرخ فعالیت و رفتارهای سازگاری خودآگاه) مولفه های اجتماعی شامل (رشته تحصلیی، سمت، سطح تحصیلات، وضعیت مصاحبت و وضعیت مراجعین) در قالب پرسشنامه و مشاهده توسط محقق سنجیده شده است. دمای هوا و رطوبت نسبی داخل به عنوان مولفه محیطی، نیز توسط دیتالاگرها ثبت شده اند. پاسخ های حرارتی افراد نیز در قالب مقیاس های احساس حرارتی، آسایش حرارتی، رضایت حرارتی، ترجیح حرارتی، پذیرش حرارتی و آسایش حرارتی کلی سنجش شده اند. نتایج مطالعه بر روی 108 کاربر در ساختمان اداری نشان می دهد تاثیر مولفه های اجتماعی قابل اغماض است اما توجه بدان ها در روند طراحی می تواند به بهبود وضعیت کمک نماید. در خصوص مولفه های فردی نیز شاخص توده بدن و نرخ لباس دو مولفه با بیشترین اثرگذاری می باشند. بنابراین وجود مولفه های اجتماعی کمک چندانی بر پیش بینی پاسخ های حرارتی نمی نماید. براساس مولفه های محیطی و فردی نیز، ترجیح حرارتی ضریب تعیین بالاتری را نشان می دهد. از آنجایی که ترجیح حرارتی زمینه ساز تغییرات لحظه ای و واکنش فرد در محیط می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید مورد توجه طراحان قرار گیرد.
تألیف در سینمای ایران؛ با نگاهی به آثار عباس کیارستمی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
96 - 99
حوزههای تخصصی:
تبیین شاخص های سنجش عدالت اجتماعی در معماری مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
97 - 110
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی از مهمترین حقوق شهروندی محسوب میشده اما تاکنون تعریف جامعی از آن در معماری مسکن ارائه نگردیده است. هدف این پژوهش، تبیین وپالایش شاخصهای سنجش عدالت اجتماعی در معماری مسکن ایران بوده است. پژوهش با هدف کاربردی، به روش ترکیبی کیفی و کمی با کمک تکنینک دلفی و تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. پس از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل آراء فلاسفه شرق و غرب و تطبیق آن با دیدگاه معماران معاصر از الگوی بومی سکونت، شاخصها در پنج حوزه: مفهومی، کالبدی، اقلیمی، اجتماعی و بصری دسته بندی شده اند. نهایتاً معیارها از طریق پرسشنامه میان صاحب نظران اعتبارسنجی گردیده و نتایج پژوهش نشان داده است که: دسترسی واحدها به نور، تهویه و منظر مناسب، پیش بینی فضاهایی برای معلولین، توجه به سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیری و مشارکت ساکنین درروند توسعه مجموعه مسکونی و تنوع فضاهای مشاع، امنیت فضا و متراژ متنوع واحدها مهم ترین عوامل ارتقا عدالت اجتماعی در معماری مسکونی ایران می باشند.
بررسی اثرات همه جاگیری (پاندمی) بیماری کووید 19 بر میزان استفاده افراد ساکن در شهر تهران از فضاهای سبز و بوستان های عمومی: به کارگیری نتیجه بررسی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
75 - 96
حوزههای تخصصی:
«فضاهای سبز عمومی» دربردارنده بوستان های عمومی شهری و پیراشهری، دارای مزیت های محیطی، اجتماعی و فرهنگی، موثر بر سلامت جسمی و روانی انسان هستند و نقش مهمی در کیفیت زندگی و پایداری در شهرها دارند. همه جاگیری یک مشکل برنامه ریزی شهری است زیرا نه فقط «زندگی شهری» و رفتار مردم در شهرها و سیاست گذاری شهری را متاثر می کند بلکه می تواند تغییرهایی را در سازوکارهای هدایت و کنترل شهری نیز به وجود آورد. از آغاز و در طی بحران همه جاگیری بیماری کووید 19، فضاهای باز، سبز و بوستان های عمومی شهری و پیراشهری توانستند در همه شهرهای جهان، مکان تامین آسایش و آرامش و انجام فعالیت بدنی و منبع تاب آوری شهری باشند. با این وجود، بحران سلامت برآمده از همه جاگیری کووید 19 و مقررات وضع شده برای مهار آن، تغییرهایی را در میزان و چگونگی استفاده از این گونه فضاها نیز ایجاد کرده است. از این رو، مقصود این مقاله بررسی اثرات این بحران بر میزان و چگونگی استفاده از فضاهای سبز و بوستان های عمومی شهری در شهر تهران است. به این منظور، با انجام یک پیمایش وب پایه در میان ساکنان شهر تهران، داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها نشان از کاهش انگیزه و استفاده مردم از بوستان ها در دوران همه جاگیری دارد. با این وجود، تمایل به استفاده از بوستان های محلی در طی همه جاگیری، بیشتر از بوستان های عمومی شهری و دیگر فضاهای سبز عمومی بوده است.
بررسی کارکردهای اجتماعی ارتباطات کلامی حدیقه سنایی در تطبیق با مثنوی مولوی مصور موجود در موزه آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
489 - 504
حوزههای تخصصی:
زبان در قالب ارتباطات کلامی، اهداف و انگیزه هایی را به دنبال دارد و این امر وابسته به قصد و منظور گوینده ارتباط کلامی است. شاعران پارسی سرای بزرگ نیز از این امر برکنار نبوده اند و در قالب اشعار و حکایات و منظومه های خویش از ارتباطات کلامی بهره های متعددی برده اند. یکی از کارکردهایی که ارتباطات کلامی می تواند در قالب نقش های زبان در دیدگاه یاکوبسن، داشته باشد؛ کارکردهایی اجتماعی آن است. نگارنده در این پژوهش تلاش کرده به بررسی کارکردهای اجتماعیِ ارتباطات کلامی در حدیقه سنایی و مثنوی بپردازد. بررسی کارکردهای اجتماعیِ ارتباطات کلامی حدیقه سنایی و مثنوی مولوی به صورت توصیفی- تحلیلی نشان داد که کارکردهای اجتماعی ارتباطات کلامی به صورت هایی چون امر به معروف و نهی از منکر مخاطب، ترغیب کردن او، آگاهی بخشی و تنبه او، القای مفاهیم والای تعلیمی و عرفانی و ... نمود پیدا کرده است. اهداف پژوهش: بررسی کارکردهای اجتماعی ارتباطِ کلامی حدیقه سنایی. بررسی تطبیقی کارکردهای اجتماعی ارتباطات کلامی در حدیقه سنایی با مثنوی مولوی مصور در آستان قدس رضوی. سؤالات پژوهش: در حدیقه سنایی و مثنوی مولوی کدام کارکردهای اجتماعی ارتباط کلامی وجود دارد؟ کارکردهای اجتماعی ارتباط کلامی در حدیقه سنایی و مثنوی مولوی مصور در آستان قدس رضوی چه مختصاتی دارند؟
درون-نگری به عنوان حل مسئله در مسائل طراحی معماری (یک بررسی موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
35 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در الگوی مورد توافق والاس از هنر اندیشیدن، مرحله سوم، روشن شدگی است که همچنان به عنوان مسئله ای برای تفکر طراحانه باقی مانده است. بدون توان درک حل مسئله و روشن شدن آن در لحظه، فهمی از تفکر طراحانه ممکن نمی شود. به دلیل درلحظه بودن این روشن شدن و خصلت روشن شدن کلی، ارائه درکی متناسب از آن ناممکن مانده است. اغلب روش های گوناگونی در نفی رویارویی مستقیم طراح با مسئله و ارجاع آن به آموزش های قبلی شکل گرفته اند. این بدان معناست که فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر نیست. اما شواهدی در دست است که نشان دهنده فهم بی واسطه از مسئله طراحی است. پرسش های تحقیق حاضربدین شرح هستند: آیا به واقع فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر است؟ در صورت مثبت بودن، سازوکار آن چیست؟ چه نسبتی با تفکر مولد دارد؟ چه تأثیری بر آموزش معماری می تواند داشته باشد؟ هدف پژوهش: تحقیق حاضر درصدد آن است تا با مشاهده عملی طراحی معماری، فهم درلحظه و بی واسطه از مسئله طراحی را مورد واکاوی قرار دهد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع کیفی است. برای گردآوری اطلاعات، از تکنیکی استفاده شده است که سابقه دیرینه ای در تحقیقات روانشناسی تفکر و به تبع آن طراحی پژوهی دارد؛ تکنیک فکرکردن با صدای بلند (Think aloud). در این تکنیک از مصاحبه های عمیق با دانشجویان طراحی معماری بهره برده شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از صورت تغییر یافته ای از روش گلداشمیت است. جهت تکمیل مباحث از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر الگوی سه مرحله ای درون-نگری را معرفی می کند. در ابتدا طراح متوجه شکاف های ذاتی مسئله طراحی می شود. این شکاف ها نشانه هایی از ارتباطات ساختاری را درون خود دارند و فهمیدن این ارتباطات ساختاری سبب بروز سازماندهی های نویی برای مسئله طراحی می شود. این مراحل می توانند به صورت یک چرخه پی درپی با هم مرتبط باشند. الگوی درون-نگری نشان می دهد که طراح قادر به فهم بی واسطه مراحل فوق است.
بررسی مناسبات مفاهیم سبک شناسی و تعیین جایگاه آن ها در هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
1 - 15
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اصطلاحات سبک شناسی مفاهیمی هستند که پیوسته در میان مباحث هنری مورد استفاده قرار می گیرند. مشابهت و نزدیکی معنایی این مفاهیم و همچنین عدم وجود یک مرزبندی صریح میان آن ها، زمینه ساز ایجاد نوعی درهم آمیختگی و آشفتگی مفهومی شده است. لذا تعیین جایگاه هر کدام از آن ها و نسبت شان با یکدیگر، هم به امر خوانش متون هنری و هم به درک جایگاه آثار و هنرمندان کمک می کند. هدف: این پژوهش با مرکزیت قرار دادن مفهوم سبک و بر اساس نسبت مفاهیم سبک شناسی دیگر با آن، به دنبال تبیین حد و مرز معنایی مفاهیم سبک شناختی است که دائم با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. روش پژوهش: منابع این پژوهش کتابخانه ای و روش ارائه آن توصیفی و تحلیلی است. با استفاده از منابع کتابخانه ای مفاهیم مشابه مفهوم سبک مورد بررسی قرار گرفته و رابطه بین آن ها و مفهوم سبک تعیین شد. یافته ها: این پژوهش با بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسید که مفاهیمی نظیرِ مکتب، جنبش، روش هنری، سبک بصری، فرم، محتوا، مُد، تکنیک و ژانر دائماً به صورت اشتباه به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. لذا با تبیین مفهوم دقیق هر کدام از این اصطلاحات و بررسی نسبت شان با مفهوم سبک، به این نتیجه می رسیم که سبک، ژانر و مُد، روش های مختلف هنری هستند و هر کدام، بسته به رویکردی مختص به خود، تحت تأثیر مؤلفه ها و زیر شاخه هایی مثل تکنیک، فرم، محتوا و ... قرار دارند. افزون بر این مشخص شد که مکتب و جنبش اگرچه مرزهای مفهومی نزدیکی دارند، اما ریشه اصلی تمایز آن ها در مکانمندی شان است.
هنرمند ایرانی و حمایت درباری: دستاوردها و خسران ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدفاصل فرمانروایی ایلخانان تا پایان نیمه حکومت صفویان بر ایران، عصر شاخص انواع هنرها در «جهان فرهنگ ایرانی» است. در این میان علاقه حامیان سلطنتی نقش تعیین کننده ای در رونق هنر داشت و نوع و میزان حمایت شاهان و شاهزادگان عامل مهمی در تحولات هنری این دوران بود. هریک از حامیان قدرتمند هنر به انواع روش ها هنرمندان را جذب دربار خود می کردند و جهان هنر ایرانی را رنگ و شکلی تازه می بخشیدند. ازاین رو مسئله این پژوهش چگونگی تعامل حامیان سلطنتی با هنرمندان دربارهایشان است و اینکه نحوه تعامل آن ها با هنرمندان چه دستاوردهای مثبت و منفی برای هنرمندان به ارمغان می آورد؟ روش این پژوهش، تاریخی و استفاده از داده های اسنادی است. یافته ها نشان می دهد با توجه به نظام تک قطبی حاکم بر دوران مورد مطالعه، تعامل میان حامیان سلطنتی و هنرمندان، وابستگی زیادی به انگیزه و ذوق و علاقه حامیان سلطنتی داشت. برخی هنرمندان با نزدیکی به حامیان سلطنتی از ثروت و نعمت فراوانی برخوردار می شدند و حتی تا مراتب بالای دیوان سالاری ترقی می کردند. درعین حال همین نظام تک قطبی باعث می شد تا کار و زندگی هنرمندان تابعی از تصمیمات حامی سلطنتی باشد، درنتیجه هرگونه تغییر نگرش می توانست تبعات منفی و ناگواری ازجمله انزوا، تبعید و حتی مرگ برای هنرمندان به بار بیاورد.
تبیین مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت در معماری بناهای مسکونی معاصر ایران (مطالعه موردی: بناهای مسکونی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت با مفاهیمی مانند حقوق، انصاف، آزادی، برابری و غیره همراه است، رویکردها به مفهوم عدالت در جوامع و در زمان های مختلف از دیدگاه های ایدئولوژیک متفاوتی پیروی می کنند، که گاهی بایکدیگر متفاوت و متضاد هستند. با وجود تاکیدی که در سطح جامعه بر مفهوم عدالت و لزوم تحقق آن وجود دارد، کمتر به این مفهوم پرداخته شده است که بناهای مسکونی چه نقشی بر ادراک عدالت افراد دارند. شهر تهران، به عنوان پایتخت ایران از دهه های گذشته دچار نابرابری در گسترش، توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف شهری بوده است، که حاصل آن جدایی گزینی اقشار و طبقات مختلف اقتصادی-اجتماعی در مناطق مختلف شهری است. این تحقیق بر آن است، نقش مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت شهروندان، به واسطه معماری بناهای مسکونی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش از نوع ترکیبی و بر اساس ماهیت روش در بخش اول از نوع کیفی و در بخش دوم از نوع کمی است و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، روش دلفی و پیمایشی استفاده شده است. مفاهیم حاصل از پژوهش و نقش آن ها بر ادراک عدالت افراد به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم گردید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که برداشت همه ی افراد از مفهوم "عدالت" یکسان نیست و از نظر هر فرد تعریف متفاوت دارد. بنابراین، ادراک عدالت در همه افراد یکسان نیست، ولی همه ی افراد به زمینه ها و عوامل مشترکی در معماری بناهای مسکونی که در ادراک عدالت تاثیرگذار هستند، معتقدند. در نتیجه اولویت تاثیر گذار بودن هر یک از مؤلفه ها بر ادراک عدالت افراد، با توجه به عوامل زمینه ای از قبیل سن، جنسیت، تاهل، وضعیت اشتغال و درآمد، تحصیلات و محل سکونت افراد در بین شهروندان متفاوت می باشد بر این اساس مهم ترین شاخص های ذهنی مرتبط با مسکن و موثر بر ادراک عدالت به ترتیب احساس امنیت، توجه به آرامش و رعایت حقوق فردی و حقوق همسایگی است و در بررسی وضعیت شاخص های عینی عدالت نیز به ترتیب: تطابق با نیازهای انسانی و معلولین، مقیاس بنا، استواری بنا می باشند.
قلمروهای شبه خصوصی و حضورپذیری بانوان در فضاهای جمعی غیر رسمی (مطالعه موردی: میدان شهرداری رشت و محوطه دور استخر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی دستیابی به ویژگی هایی در فضاهای جمعی است که مطابق با نیازها و رفتار قلمروی زنان بوده تا از این طریق فضا برای آنان حضورپذیرتر شود. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شکل گیری ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی و روش های کیفی همچون مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و روش زمینه ای جهت رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شده است. تحلیل کیفی یافته ها نیز در روش زمینه ای به صورت کدگذاری انجام گرفته است. بر این اساس مفهومی با عنوان «قلمروهای شبه خصوصی» تعریف گردیده است که از ویژگی های آن می توان به محدودیت نسبی رؤیت پذیری، خلوت نسبی و دنج بودن نسبی اشاره نمود. قلمرو شبه خصوصی، قلمروی نیمه عمومی نیمه خصوصی است که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن بخشی از ویژگی های قلمروهای خصوصی و شباهت به آنان از عمومیت کمتری برخوردار است. برای اثبات مفهوم تبیین شده در این مقاله، بررسی نظرات و رفتارهای طیف مختلف زنان در رابطه با شاخص های فضایی مؤثر بر حضورپذیری آنها در فضاهای جمعی انجام شده است و به منظور پایایی نظریه، مباحث در دو فضای جمعی واقع در میدان شهرداری رشت و محوطه دور استخر لاهیجان مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج، ضمن تأیید ویژگی های برشمرده شده، تأکید دارد که وجود این قلمروها ضمن تناسبی که با رفتار قلمروی زنان دارند، بر ارتقای حضورپذیری آنان در فضاهای جمعی غیر رسمی مؤثرند.
زیبایی شناسی عصب محور فضاهای معماری
حوزههای تخصصی:
مردم کشورهای توسعهیافته بیش از 90 درصد از وقت خود را در محیطهای ساختهشده میگذرانند. با این وجود، دانش اندکی در مورد
تأثیرات فراگیر و اغلب پنهان آن بر وضعیت ذهنی و مغز انسان در اختیار است. علیرغم توجه روزافزون به عصبشناسی معماری، اکثر این
پژوهشها توصیفی هستند. رویکرد رایج چنین است که دانش مغز را بر روی ساختارهای مهم معماری پیاده کنند. لذا چگونه میتوان
معماری عصبمحور توصیفی را بر اساس یک خط پژوهشی برنامهمحور به یک علم تجربی تبدیل کرد؟ ما ابتدا به بررسی ادبیاتی میپردازیم
که نشان میدهد چگونه میتوان معماری تجربی را با بررسی نقش ویژگیهای طبیعی در محیط معماری مدنظر قرار داد. سپس به تجربه
انسانی ساکنان میپردازیم و سپس این فرضیه را مطرح میکنیم که پاسخهای زیباییشناسانه در فضای داخلی معماری به ابعاد کلیدی
و تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی ۶ روانشناسی تبدیل میشوند. با انجام تحلیل شبکه روانسنجی
7
بر روی پاسخهای ارائه شده نسبت به
9 )سهولت در سازماندهی و درک یک صحنه(، شیفتگی ۸ تصاویر منتخب، سه مؤلفه شناسایی شدند: انسجام
)غنای اطالعاتی و عالقه ایجاد
)سهولت و راحتی شخصی(. انسجام و شیفتگی، ابعاد ثابتی برای مناظر طبیعی هستند. راحتی بعد جدیدی است که به 10 شده(، و راحتی
فضای داخلی معماری مربوط میشد. و در تحلیلهای شبکهای روانسنجی در کانون هر سه موضوع، ظرفیت عاطفی قرار داشت. ما همچنین
پرداختیم که در آن شرکتکنندگان تصمیمات زیباییشناسی و نزدیکی- اجتناب 11 به تحلیل مجدد دادههای یک مطالعه پیشین افامآرآی
را در حین مشاهده تصاویر مشابه اتخاذ کردند. صرفنظر از فعالیت، میزان شیفتگی با فعالیت عصبی در شکنج زبانی سمت راست متغیر بود.
در مقابل آن، انسجام، فقط وقتی با فعالیت عصبی در شکنج پسسری تحتانی چپ، متغیر بود که مشارکتکنندگان به قضاوتهای
زیباییشناسی میپرداختند و راحتی تنها زمانی با فعالیت عصبی در کونئوس چپ متغیر بود که تصمیمات نزدیکی-اجتناب اتخاذ میشد.
لذا مغز بصری حساسیتهای پنهانی نسبت به فضای داخلی معماری دارد که با ابعاد انسجام، شیفتگی و راحتی تسخیر میشود. این یافتهها
نشاندهنده گامهای اولیه به سوی یک معماری عصبمحور تجربی است.