ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
۴۰۱.

تحلیل بوردیویی تصمیمات هنری کمال الملک در میدان هنر ایران در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال الملک نقاشی کلاسیک اروپایی قاجار جامعه شناسی هنر بوردیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۴۵۳
محمد غفاری، ملقب به کمال المک، از نقاشان نامی ایران در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی است. او از همان آغاز شیوه نقاشی کلاسیک اروپایی را در پیش گرفت و آن را به حد کمال رساند. در این مقاله، علت شیفتگی کمال الملک به نقاشی واقع گرای کلاسیک و بی توجهی و بی میلی او به نقاشی معاصر اروپایی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. بنابراین، هدف ما در این مقاله تبیین و تشریح عوامل احتمالی مؤثر در تصمیم گیری کمال الملک در این برهه حساس تاریخ هنر ایرانی است. سؤال اساسی مقاله این است که آیا کمال الملک در سفر فرهنگی خود به اروپا می توانست، به جای شیوه نقاشی قرن هفدهمی، شیوه قرن نوزدهمی را تعلیم ببیند و آن را با خود واردِ ایران کند؟ برای دادن پاسخی مناسب به این سؤال، ضمن به کارگیری روش تحقیق توصیفی تحلیلی از جامعه شناسی هنر بوردیو و مشخصاً از نظریه میدانِ هنر او استفاده و سعی شده است منش و موقعیت کمال الملک در میدان نقاشی و هنر قاجار به تفصیل مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد. همچنین، در این پژوهش از روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات و از روش کیفی به منظور تجزیه و تحلیل آنها بهره برده شده است. در اینجا، به منظور دست یابی به تصویری روشن تر از وضعیت و رفتار کمال الملک، میدان هنر عهد قاجار به پنج دوره مرتبط با رشد و شکوفایی کمال الملک تقسیم شده است: دوره اول، پیش از ورود کمال الملک به تهران را بررسی می کند؛ دوره دوم از ورود کمال الملک به تهران تا ورود او به دربار ناصرالدین شاه را مد نظر قرار می دهد؛ دوره سوم، منش و موقعیت کمال الملک را در میدان هنر دربار ناصرالدین شاه در نظر می گیرد؛ در دوره چهارم، حضور کمال الملک در اروپا مورد توجه قرار می گیرد؛ و در نهایت، در دوره پنجم، بازگشت او به ایران و سفرش به عتبات عالیات بررسی می شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که منش و موقعیت کمال الملک در طول دوران حرفه ای فعالیت او، چه به عنوان هنرجو و چه به عنوان استاد، مسیری جز تعلیم و تحسین نقاشی های کلاسیک اروپایی را پیش روی او ترسیم نکرده است؛ به عبارتی دیگر، آنچه موجب روی آوردن کمال الملک به نقاشی های کلاسیک اروپایی شده است تا حدود زیادی ریشه در نیروها و عواملی دارد که برسازنده منش و موقعیت او در میدان هنر قاجار بوده اند. 
۴۰۲.

نقش خیابان و اجزای آن در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: باغ ایرانی خیابان اجزاء خیابان نقش اجزاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۲۶۶
 خیابان اصلی باغ یکی از چهار عنصر مهم باغ ایرانی (ورودی، خیابان، کوشک، دیوار) و اتصال دهنده ورودی به کوشک است. اما این عنصر اصلی برچه اساسی طراحی می شود و دلیل این همه تنوع در خیابان باغ ایرانی چیست؟ پاسخ به این سؤال می تواند راهگشای طراحی خیابان در طرح هایی با ایده باغ ایرانی باشد. عنصر خیابان خود شامل اجزایی چون زمین، آب و گیاه است. هر یک دارای نقش هایی هستند که جمع بندی نقش این اجزاء، نقش خیابان را در پی دارد. تا به حال پژوهش های متعددی روی اجزاء خیابان باغ ایرانی انجام گرفته و به آنها از زوایای متفاوت نظاره شده است اما کدام یک از این زوایاها بیشتر موردتوجه معمار باغساز ایرانی برای طراحی هر یک از اجزاء خیابان بوده است. برای بررسی این موضوع، ده باغ در مکان ها و زمان های مختلف تاریخی گزینش شده و از طریق بررسی اجزاء خیابان این باغ ها، نقش خیابان و اجزاء آن نتیجه گیری شده است. نقش های تعریف شده شامل عملکردی- اقلیمی، شکلی، فضاگرا، اجتماعی- فرهنگی و معناگراست. نقش هر یک از اجزاء خیابان در باغ های منتخب به صورت کیفی ارزش گذاری شده و در نهایت نقش غالب آن جزء نتیجه گیری شده است. براین اساس زمین دارای نقش غالب معناگرا، آب دارای نقش غالب فضاگرا، اجتماعی- فرهنگی و معناگرا و گیاه دارای نقش غالب فضاگرا و اجتماعی- فرهنگی است. اما به طور کلی نقش غالب تکرارشده در اجزاء خیابان، نقش اجتماعی- فرهنگی است. خیابان باغ ایرانی فضایی از باغ است که در آن ضمن گرامیداشت اجزاء طبیعی، انسان نیز تکریم شده است و بیشترین حضور انسان و تعاملات اجتماعی نیز در آن اتفاق می افتد.
۴۰۳.

سنجش الگوهای منظر بیوفیلیک در اثربخشی بر یکپارچگی حسی کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر اوتیسم بیوفیلیک یکپارچگی حسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۳۱۹
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
۴۰۴.

مطالعه تطبیقی دو روایت موسیقایی از ابن خردادبه و مسعودی (نشانه هایی از وجود یک متن پهلوی درباره موسیقی دوره ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الحان ساسانی ابن خردادبه مسعودی اللهو و الملاهی مروج الذهب و معادن الجوهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۳۶۷
از میان تمام روایت های موجود درباره الحان ساسانی دو روایت در رساله اللهو و الملاهی نوشته ابن خردادبه و مروج الذهب و معادن الجوهر نوشته علی بن حسین مسعودی وجود دارد که علاوه بر ذکر نام الحان درباره چیستی آن ها نیز گزارش کوتاهی آمده است. بین متن مسعودی و ابن خردادبه همسانی و ناهمسانی های مهمی وجود دارد. با توجه به رأی پژوهشگرانی که متن مسعودی را رونوشت متن ابن خردادبه می دانند و با در نظر گرفتن هم روزگار بودن دو نویسنده وجود این ناهمسانی ها پذیرفتنی نیست. مطالعه نسخه های متعدد از متن مسعودی نیز احتمال خطای رونویسان و مصححان را از بین می برد. چرایی وجود این همسانی و ناهمسانی های پرسش اصلی این پژوهش است. تجزیه و تحلیل موارد هم سان و ناهمسان در این دو روایت با استفاده از روش تحلیل روایت های تاریخی نشان داد احتمالا نویسندگان روایات خود را از مقابله و مقایسه متن دیگری نقل کرده اند. متن مرجع مشترکی به دو خط پهلوی و عربی در دست نویسندگان بوده است. شواهد نشان می دهد این دو متن مخدوش و نسخه عربی احتمالا برگردان متن پهلوی و به شیوه نگارشی اوایل اسلام بدون نقطه بوده است. بر اساس دانسته های پیشین از وجود آئین نامه های ساسانی در موضوعات مختلف می توان متن پهلوی مرجع نویسندگان را بخشی از یک آئین نامه موسیقی به شمار آورد.
۴۰۵.

اصول راهبردی طراحی فضاهای درمانی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی فضاهای درمانی طراحی مبتنی بر شواهد طراحی بیمار محور سالوتوژنیک ارتقاء کیفیت درمان نوروساینس حس انسجام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۷۷
بیمارستان از نیازهای ابتدایی هر مرکز جمعیتی است. با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی و همزمان با آن گسترش و تنوع احتیاجات بیمارستان و بیماریهای نو ظهور بسیار با اهمیت است. اصولا اغلب طراحان بر روی حل روابط فضایی متمرکز می شوند و از پرداختن به جنبه های دیگر و به خصوص جنبه های روحی روانی باز می مانند. رویکرد سالوتوژنیک با در نظر گرفتن جنبه های روحی روانی افراد، رویکردی جامع به طراحی دارد و از طریق ادراک پذیری، کنترل و مدیریت پذیری و معنی داری محیط سعی می کند به این هدف دست پیدا کند. این رویکرد با تکیه بر عوامل ارتقاء انسجام روحی روانی سعی بر کاهش استرس و ایجاد محیط مطبوع تر دارد. آنتونوفسکی در اواخر دهه هشتاد سالوتوژنیک را این چنین مطرح نمود که انسان ها در برخورد با عوامل استرس زا اگر دارای انسجام روحی، روانی باشند به سمت سلامتی و در غیر این صورت به سمت بیماری حرکت می کنند. هدف از تحقیق بررسی فاکتورهای علم سالوتوژنیک در فضاهای درمانی می باشد که در ارتقا کیفیت درمان مؤثر می باشند. تحقیق حاضردرگروه پژوهش های بنیادین نظری طبقه بندی می شود و از روش های دلفی و نظریه زمینه ای در آن استفاده شده است. جامعه آماری در روش دلفی شامل30 نفر از خبرگان دانشگاهی در حوزه طراحی فضاهای درمانی و دارای مدرک دکتری معماری یا دانشجوی دکتری و روش نمونه گیری به صورت تعمدی می باشد. پرسش نامه ای در دو راند بر اساس مؤلفه های به دست آمده از ادبیات تحقیق ارسال شد و مؤلفه های به دست آمده به وسیله شاخص روایی CVR و CVI تجزیه و تحلیل شد. مؤلفه های به دست آمده از روش دلفی به صورت پرسش نامه به بیماران داده شد. در روش پیمایشی روش نمونه گیری هدف مند بوده، حجم نمونه 100 نفر از بیماران ترخیص شده بیمارستان های بین المللی پارس و قائم رشت می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS26 و Smart PLS 3 استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص های آمار توصیفی متغیرهای تحقیق به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، روابط بین متغیرها و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری پژوهش، از تحلیل عاملی تاییدی (CFA )استفاده شد. مشکلات بسیاری از فقدان عوامل تأثیر گذار سالوتوژنیک (نوروساینس، روانشناسی محیط، دکوراسیون، عوامل کالبدی و محیطی) در بررسی محیط های درمانی مشاهده می شود که در ارتقا. کیفیت درمان بیماران بسیار مهم و تأثیر گذار می باشد و همین امر اهمیت موضوع، توجه و استفاده از علم سالوتوژنیک را در فضاهای درمانی حیاتی و غیر قابل انکار می کند. مؤلفه های طراحی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان در قسمت های داخلی و خارجی فضاهای درمانی بسیار مهم و تأثیرگذار هستند. استفاده از این اصول در طراحی فضاهای درمانی موجب کاهش مدت بستری، سرعت در بهبود و ارتقاء کیفیت درمان می گردد. معماری که با رویکرد سلامت افزایی و سالوتوژنیک طراحی می کند می تواند باعث ارتقاء میزان بهبودی بیمار شود.
۴۰۶.

Codification of The Conceptual Framework of River Valleys' Physical Resilience (Case Study: "Kan" River Valley, Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Physical Resiliency River Valley conceptual framework Kan River Design Strategies

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۳
The Urban River Valleys are not only the interface between the city and nature, but they are also essential spatial places that carry urban context, local life, and other environmental characteristics. As a result, the design of urban river Valleys is one of the most important strategies for promoting urban ecological systems, protecting socio-economic benefits, and increasing aesthetic values. This paper proposes the resilience concept to address the problem of natural hazards at the River Valleys while maintaining the environment's qualities. For this purpose, the focus is on applying the physical dimension of resiliency for presenting design qualities and indicators by studying the expected roles and qualities of urban rivers and the concept of resiliency. So at first, the Resilient Urban River Valleys Conceptual Framework has been codified, and dimensions, Components, and criteria of resilient River Valley design are proposed. In the next step, This Conceptual Framework is used to examine the quality of Tehran's Kan River Valley s Public Space using a SWOT matrix and develop design goals and strategies. Finally, this study stands on the notion that a place's resilience not only embraces formulating an immediate response to crises such as floods but also considers long-term mitigation and adaptation strategies and environmental qualities to face environmental challenges. In this perspective, reconnecting the community with the river through creating a favorable public space and using the natural potential of the rivers to confront the hazards is necessary.
۴۰۷.

خوانش فضایی سینمای ملودرام ایرانی به واسطه ارزیابی مولفه های حس مکان (نمونه موردی : فیلم سینمایی مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Melodrama cinema Sense of place mother movie spatial reading سینمای ملودرام حس مکان فیلم سینمایی مادر خوانش فضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۲۱۴
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است. هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد. روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟» نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
۴۰۸.

نقش مستند نگاری فرهنگی به کمک عکاسی خیابانی بر پایه خوانش تجربیات گردشگران

کلیدواژه‌ها: عکاسی خیابانی گردشگری فرهنگی مستندسازی تجربیات انتقال فرهنگ تعاملات اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۷۵
گردشگری فرهنگی به عنوان یکی از محبوب ترین انواع گردشگری معاصر، با هدف کشف و تجربه فرهنگ های متنوع صورت می گیرد. در این میان، عکاسی خیابانی نقش بسزایی در ثبت و مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی دارد و به عنوان ابزاری جهت حفظ و انتقال فرهنگ ها و لحظات منحصربه فرد عمل می کند. این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه عکاسی خیابانی می تواند تجربه گردشگران فرهنگی را مستند کرده و فرهنگ و حال و هوای محیط های مختلف را به تصویر بکشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش عکاسی خیابانی در ثبت و انتقال فرهنگ ها و تجربیات گردشگران فرهنگی است. علاوه بر این، پژوهش به تحلیل تکنیک ها و سبک های مختلف عکاسی خیابانی در مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی می پردازد تا به درکی جامع تر از تعاملات بین گردشگری فرهنگی و عکاسی خیابانی دست یابد. این تحقیق از روش های کیفی و تحلیل محتوای تصاویر استفاده می کند. ابتدا پیشینه نظری و مطالعات انجام شده در زمینه عکاسی خیابانی و تأثیر آن بر ثبت تجربیات فرهنگی بررسی شده و سپس با تحلیل تصاویر عکاسی خیابانی، نقش و تأثیر این نوع عکاسی در مستندسازی تجربیات گردشگران فرهنگی تحلیل می شود. تصاویر از منابع مختلف و دوره های زمانی متفاوت انتخاب شده و از تکنیک های مختلفی جهت ثبت لحظات استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عکاسی خیابانی می تواند جزئیات ظریفی از فرهنگ ها و محیط های مختلف را به تصویر بکشد که کلمات قادر به بیان آن ها نیستند. این تصاویر، علاوه بر اینکه به عنوان یادگاری های شخصی عمل کنند، نقش مهمی در به اشتراک گذاری تجربیات گردشگران با دیگران و نیز درک عمیق تر از فرهنگ ها و جوامع مختلف دارند. همچنین، تکنیک های مختلف عکاسی خیابانی به تنوع و غنای بصری آثار کمک کرده و هر یک می تواند تأثیر متفاوتی بر نحوه نمایش فرهنگ ها و تجربیات گردشگران داشته باشد. این تحقیق می تواند به عنوان یک منبع ارزشمند برای محققان، عکاسان و علاقه مندان به گردشگری فرهنگی و عکاسی خیابانی عمل کند و دیدگاه های جدید و کاربردی تری پیرامون طراحی فضاهای شهری و افزایش تعامل و ارتباط میان مردم و محیط های ساخته شده فراهم آورد.
۴۰۹.

نقش دید فضایی بر تراکم حضور در مجموعه های نمایشگاهی (مطالعه موردی: موزه دفاع مقدس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری فضاپژوهی محاسبات فضا دستگاه شناخت - رفتار توپولوژی یادگیری ماشین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۴
بیان مسئله: فهم و بازتعریف ارتباط میان پیکره بندی فضا، چگونگی ادراک و تعامل مخاطب با محیط پیرامونش، دانشی کلیدی در پردازش روند طراحی معماری است. در این میان، نظریه نقاط هم دید متکی بر تجزیه، تحلیل و ترجمه مشخصه های شکلی و هندسی فضا، چارچوبی عملیاتی برای کشف این رابطه است. بااین حال، به نظر می رسد در بدنه دانشی آن کمتر به محتوای توپولوژیک فضا پرداخته شده و بخشی از لایه های دریافتی طراح و تجربه مخاطب، پنهان باقی مانده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف صورت بندی و ساختاربندی تحلیل های هندسی نظریه نقاط هم دید به دنبال تبیین رابطه میان متغیرهای دید فضایی و تراکم حضور بازدیدکنندگان است تا به بازتعریف لایه های هندسی- توپولوژیکی در دستگاه های شناختی- رفتاری فضا برای فهم معماری بپردازد.   روش پژوهش: این پژوهش بر روش های کمی و تحلیلی در بررسی رابطه همبستگی میان متغیرها و مقادیر در مجموعه های نمایشگاهی موزه دفاع مقدس تهران استوار است. نحوه برداشت های میدانی از طریق مشاهده، جهت زمان سنجی و ردیابی الگوی توقف و حرکت بازدیدکنندگان با استفاده از دوربین های مداربسته انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از تکنیک های یادگیری ماشین و براساس مدل های رگرسیون و آزمون معنی داری همبستگی است. در این میان بااستفاده از ایده گراف توپولوژیکی دستگاه شناختی- رفتاری در قالب بخش های موزه شامل فضاهای نمایشی، تعاملی، شبیه سازی شده و فراغتی مجموعه پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که در فضاهای چهارگانه موزه، الگوهای متنوعی از ارتباط میان پیکره بندی فضایی و رفتار بازدیدکنندگان وجود دارد. عواملی چون شعاع عمودی، هم پیوندی سه بعدی، پراکندگی دید، توزیع یکنواخت میدان دید و فرم های منحنی، نقشی محوری در صورت بندی تجربه مخاطبان فضا بازی می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تحلیل های اختصاصی و مستقل فضاهای موزه براساس کارکردشان، دریافت و سنجشی دقیق تر برای درک رابطه فضا و رفتار کاربران است. هم چنین این مطالعه، نقد و بازنقد نظریه نحو فضا برای قبض و بسط آن در حوزه دستگاه شناخت- رفتار غیرهندسی و توپولوژیک را ضروری می داند.
۴۱۰.

صورت بندی نحوه کار تیمی در تولید انیمیشن های بلند ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کار تیمی تیم انیمیشن انیمیشن های بلند ایرانی روش دلفی NVivo

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۱
 تحقیق پیش رو با توجه به حایز اهمیت بودن کیفیت کار تیمی در هنر- صنعت انیمیشن بلند ایران صورت گرفته است. این موضوع با توجه به این که امروزه با افزایش تعداد انیمیشن های بلند دارای اهمیت روز افزون است، به بررسی و ارزیابی دو چندان نیاز دارد. پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی وضعیت کار تیمی در هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی صورت گرفته است. سوال اصلی پژوهش این است: وضعیت کار تیمی در تولید انیمیشن های بلند ایرانی چگونه است؟ در این راستا، پنج سوال فرعی جهت به دست آمدن مولفه های کار تیمی، اهمیت آن ها، وضعیت آن ها، قابل کنترل بودن آن ها و نحوه بهبود آن ها مطرح شده اند. با توجه به عدم وجود اطلاعات کافی و منسجم جهت بررسی اولیه، مدل تحلیلی اولیه، از منابع و ادبیات موضوعی به نحوی که سمت و سوی تحقیق را جهت دهی نامناسب نبخشد قابل استخراج نبوده و چهارچوب دهی به فرایند تحقیق، همراه با اجرایی شدن مراحل آن و به صورت پویا انجام گرفته است. جهت رسیدن به اهداف و پرسش های پژوهش، با پنج تن از خبرگان هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی مصاحبه صورت گرفته است. فرایند مصاحبه با استفاده از پرسش نامه باز انجام گرفته و در جمع آوری اطلاعات از روش دلفی استفاده شده است. در پایان، فرضیه اصلی تحقیق که: «هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی دارای خلأ هایی است که ناشی از عملکرد نادرست مولفه هایی است که منحصر به وضعیت کنونی این هنر- صنعت در کشورمان هستند» به اثبات رسیده است. طبق نتایج، مشخص شده است که، کار تیمی در این هنر- صنعت دارای معضلاتی است که نه تنها بر تیم ها، بلکه بر کل هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی تاثیر مخربی دارد. مولفه های موثر بر این معضلات عبارت از عوامل فرهنگی و اجتماعی، صنعتی شدن، و انگیزه و پس از آن عوامل اقتصادی و سیاسی، مخاطب حرفه ای و مکتب و فرهنگ سازمانی هستند. چنان که از تحلیل سخنان خبرگان به دست آمده است، تمام مولفه های نام برده با صرف زمان و تلاش کافی قابل کنترل کردن هستند. 
۴۱۱.

دیگریِ ایرانی در رمان المایسترو سعد القرش برمبنای نظریه خود و دیگریِ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیگریِ ایرانی رمان المایسترو نظریه خود و دیگری میخائیل باختین تصویرشناسی ادبیات تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
توجه به «دیگری» شالوده ارتباط میان فرهنگ های مختلف با موضوعات متنوع است؛ از این رو دیگریِ ایرانی، یکی از آن «دیگری»ها به شمار می رود. رمان المایسترو رمانی دیالوگ محور است که در آن فرهنگ های متفاوت به چشم می خورد. نظریه خود و دیگری میخائیل باختین، فضای مناسبی برای حضور پررنگ دیگری در شکل دادن به خود است. تصویرشناسی یکی از نظریه های بسیار گسترده حوزه ادبیات تطبیقی است که در آن  «دیگری» نقش ویژه ای دارد. همچنین میان تصویرشناسی نظریه خود و دیگری، میخائیل باختین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. سعد القرش، نویسنده برجسته مصری است که رمان المایسترو را با ترکیبی از فرهنگ های گوناگون نوشته است. دیگریِ ایرانی یکی از مصادیق فرهنگ های پرداخته شده در رمان المایسترو است که اهمیّت دیگری در برابر خود را مورد تأیید قرار می دهد. در این پژوهش «خود» مفهوم سیالی دارد؛ به گونه ای که گاهی ایرانی و یک عرب به عنوان خود در برابر دیگری است؛ همان گونه که یک غربی به مثابه خود در برابر دیگری قرار می گیرد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، دیگریِ ایرانی را در رمان المایسترو با تطبیق بر نظریه خود و دیگری میخائیل باختین نقد و بررسی کند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که میان تصویرشناسی و نظریه باختین، پیوندی ناگسستنی برقرار است؛ بنابراین رمان المایسترو بستر مناسبی برای مطالعات نقد فرهنگی و میان رشته ای، به ویژه فرهنگ ایرانی به شمار می آید که در آن ایدئولوژی های مخالف و موافق، بدون دخالت نویسنده آورده شده که از برجسته ترین مبانی نظریه باختین است. این پژوهش، خوانشی نو از ادبیات تطبیقی براساس نظریه خود و دیگری باختین در رمان المایسترو ارائه می د هد.
۴۱۲.

بررسی تصویر آرایی پیامبران در دیوان انوری و نسخه مصور قصص الانبیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انوری اساطیر سامی پیامبران مضمون آفرینی صورخیال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۸
پژوهش حاضر با بررسی دیوان انوری به عنوان یکی از بزرگ ترین شاعران زبان فارسی در سده ششم هجری بر آن است که میزان، نوع و انگیزه توجه او را به اساطیر سامی و اسلامی به ویژه قصص انبیای الهی و شگردهای مضمون سازی ادبی او نشان دهد. این مطالعه از نظر تعیین سطح زبانی و ادبی اشعار و مضمون سازی او بسیار مهم به نظر می رسد. از این رو، ضمن پرداختن به سبب های بهره گیری انوری از اساطیر، شاخص ترین شخصیت های دینی و اسطوره ای عربی و سامی را که دست مایه مضمون آفرینی شاعر شده اند، به صورت آماری بررسی و تحلیل کرده است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی روشن می سازد که انوری به سبب داشتن تحصیلات وسیع مدرسه ای تلاش داشته که از مضامین اساطیر سامی در خلاقیت های ادبی سود جوید و تاحدود زیادی موفق به آفریدن مضامین تازه و جذاب شده و از میان اساطیر سامی مربوط به پیامبران به اسطوره سلیمان، عیسی، موسی، نوح و یوسف بیشترین توجه را نشان داده است. قصص الانبیاء نیز ازجمله آثاریست که به صورت واضح به روایت گری داستان پیامبران پرداخته است. اهداف پژوهش:بررسی آشنایی انوری در بهره مندی از اساطیر سامی و اسلامی در بیان مفاهیم ذهنی.بررسی تصویرپردازی از داستان های پیامبران در نسخه مصور قصص النبیاء. سؤالات پژوهش:آشنایی و موفقیت انوری در بهره مندی از اساطیر سامی و اسلامی در بیان مفاهیم ذهنی و ارائه مضامین نو و تصاویر شاعرانه چه کمیت و کیفیتی داشته است؟تصویرپردازی از داستان انبیاء چه جایگاهی در نسخه مصور قصص الانبیاء داشته است؟ 
۴۱۳.

احساس احترام به مثابه محرک عمل اخلاقی در فلسفه کانت و انعکاس آن در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه اخلاق کانت احترام عمل انگیزه اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۰۷
احترام به دیگری و محترم شمرده شدن توسط دیگران از مؤلفه های اصلی زندگی اخلاقی است که فقدان آن خلأیی آشکار  و مصیبت بار است. به زعم فیلسوفانی چون کانت عاری از عناصر زیست اخلاقی است. فلسفه اخلاق کانت امروزه مرجع و مآل تقریباً جملگی موضوعات اخلاقی به ویژه  مباحث مربوط به احترام است. در تحلیل کانت درخصوص مقوله احساس احترام بسیاری ملاحظات روان شناختی و اخلاقی توأماً دیده می شود و این نشانه آن است که وی ناگزیر است به جز عناصر صرفاً عقلی نقش محرک های روان شناختی را نیز مورد دقت نظر قرار دهد؛ هرچند اخلاقی بودن فعلی که مترتب بر چنین احساسی است را صرفاً موکول به تبعیت آن از قانون اخلاق می داند. کانت درباره احساس احترام نسبت به قانون اخلاقی می گوید، وقتی که بر انگیزش غلبه می کند احساسی است که ناشی از آگاهی از رابطه عمل با قانون است. این کار را از طریق قدرت نسبی خود به عنوان یک نیروی محرک انجام می دهد. این مقاله به روش کتابخانه ای و از منظری تحلیلی-  توصیفی  فراهم آمده و درصدد است تا ضمن تبیین فرایند صدور فعل اخلاقی از نظر کانت، و تأکید بر عنصر احترام، نشان دهد که به رغم اینکه کانت جوهره اصلی فعل اخلاقی را پیروی از قانون اخلاق و ادای وظیفه می داند، ملاحظاتی مانند احترام به قانون اخلاقی را عنصری می داند که عمل به وظیفه را ایجاب می کند. فهم درست عنصر احترام در عمل اخلاقی موضوعی است که مناقشاتی را میان کانت شناسان سبب شده است. اهداف پژوهش:تبیین نقش عنصر احترام در انجام فعل اخلاقی.تبیین جایگاه نظریه اخلاقی در فلسفه کانت و انعکاس آن در هنر.سؤالات پژوهش:نوع عاملیت اکسیوم و احترام با فعل اخلاقی در فلسفه کانت چگونه است؟جایگاه نظریه اخلاقی در فلسفه کانت و هنر چیست؟ 
۴۱۴.

بدن بازیگر در کار اسکار شلمر با تمرکز بر مفهوم بدنمندی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسکارشلمر باله سه تایی موریس مرلوپونتی بدنمندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۹
می توان مطالعات درباره بدن را با دوگانه انگاران شروع کرد، دیدگاهی که با مهم ترین شارحان آن، یعنی افلاطون و دکارت شناخته شده است. آنها به جدایی جسم و ذهن اعتقاد داشتند. اما در اواخر دهه 1960 موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس فرانسوی، از دیدگاه پیشین فراتر رفته و انسان را بدن مند معرفی می کند. مطالعات بدن گستره بی نهایتی از حوزه بدن را در بر می گیرد و برای نمونه تفاوت بدن زنانه و مردانه، بدن های شهری و روستایی و بدن های فردی و اجتماعی را شامل می شود. بدن، ماده ای است که در جهان زندگی می کند و آداب، ایده و تجربه دارد. هر انسان بدن های متفاوتی دارد که می شود از آن با عنوان تجربه کثرت بدن یاد کرد. او می داند در لحظه ضرورت، کدام یک از این بدن ها را احضار و بقیه را فراموش کند. روشن است که بازیگر با بدن خود روی صحنه حاضر می شود و شکل حضور این بدن همواره موضوعی مهم در مطالعات متأخر تئاتر بوده است. اسکار شلمر در دهه های آغازین سده بیستم به عنوان یکی از چهره های مؤثری که پیشنهاد های تازه ای در حوزه اجرا و نیز فیگور و بدن بازیگر ارائه می کند حائز اهمیت است. در میان نظریه پردازان پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی موریس مرلوپونتی اندیشمندی است که یکی از ایده ها ی مرکزی او مسئله بدن مندی است. به زعم او هر فرد به واسطه جهان از بدن خود آگاه است، همان طورکه به واسطه بدن خود از جهان آگاهی دارد. در این عنوان پژوهشی با تکیه بر آرا مرلوپونتی، بدن پیشنهادی اسکار شلمر با تمرکز بر اجرای باله سه تایی و چند اثر تجسمی او بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بدن پیشنهادی اسکار شلمر برای بازیگران با توجه به تجربه زیسته او بدنی است شبیه عروسک های کوکی، بدنی مکانیکی و متأثر از احجام هندسی. ایده های شلمر محصول هم زمان چند جریان و مکتب هنری است که در دهه دوم از سده بیست ظهور کردند. او با فاصله گرفتن از ارائه تقلیدی یک بدن واقع گرا به طرح و توسعه بدنی تازه می پردازد. این بدن ها با بازخوانی ایده مکاتبی چون کوبیسم، فوتوریسم و کانستراکتیویسم قابل تشخیص و شناسایی هستند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
۴۱۵.

بازشناسی ابعاد و جایگاه ژرف ساخت و روساخت در مطالعات الگوی فرم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژرف ساخت روساخت زبان الگوی طراحی شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۳
بیان مسئله: شهر به مثابه متن و طراحی شهری به مثابه زبان ایجاد متن، ابعاد سازنده ی شهر را به دو سطح روساخت و ژرف ساخت دسته بندی می نمایند. روساخت شهر حاصل ژرف ساخت هایی ذهنی و درونی است. روساخت بدون توجه به ژرف ساخت فاقد معنااست. هدف: پژوهش حاضر با هدف استخراج مولفه های اثرگذار بر زبان الگوی شهر و در پی یافتن این است که مؤلفه های ژرف ساختی زبان الگوی طراحی شهری کدام اند؟  روش: پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: الگوهای روساختی شناسایی شده ی پژوهش عبارتند از الگوی توده وفضا، الگوی کاربری و عملکرد و الگوی دید و منظر. همچنین ابعاد شناسایی شده از ژرف ساخت ها، در این پژوهش، شامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و زیست محیطی می باشند. هر یک از این ابعاد مورد مطالعه قرارگرفت و متغیرهای مستقل هر بُعد که بر الگوهای روساختی تأثیر می گذارند، شناسایی گردید. درمجموع تعداد 24 متغیر مستقل از ژرف ساخت های شهری کشف شد که به طور مستقیم بر روساخت های شهر تأثیرگذارند. تعداد 45 متغیر وابسته از مجموعه ی روساخت هایی که به طور مستقیم و قطعی از ژرف ساخت ها تأثیر می پذیرند یافت گردید. نتیجه گیری: مهم ترین بُعد شکل دهنده به سکونتگاه بُعد فرهنگی است و پس از آن بُعد زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر روساخت می گذارند. همچنین برخی الگوهای روساختی، از چند بُعد ژرف ساختی تأثیر می پذیرند. متغیرهای مستقل یافت شده در این پژوهش به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر زبان الگوی طراحی شهری ، در قالب نموداری ارائه گردید. نقطه ی اثر هریک از آن ها به عنوان متغیرهای وابسته، در همان نمودار، شناسایی و معرفی شدند. به عنوان راهبرد توصیه می گردد مؤلفه های یافت شده در این پژوهش به عنوان راهنمای انجام مراحل از مطالعات شناخت تا ارائه ی طرح، مورد توجه ویژه به عنوان چارچوب شکل دهنده به طرح نهایی قرار گیرند.
۴۱۶.

تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مشارکت ذی نفعان و پایداری شهری هوشمند در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فناوری اطلاعات و ارتباطات پایداری هوشمند شهری مشارکت ذی نفعان مدل سازی معادلات ساختاری شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۷۴
فناوری اطلاعات و ارتباطات رویکرد اساسی برای ارتقا مشارکت ذی نفعان و پایداری در شهرهای هوشمند است، زیرا باعث افزایش دسترسی به اطلاعات، بهبود ارتباطات و شفافیت در فرایندهای تصمیم گیری شهری می شود. در این راستا، هدف پژوهش بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در پیشبرد پایداری شهری، در میان رشد سریع جمعیت شهر و اجرای پروژه های هوشمند در شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و از شاخه تحلیل مسیر محسوب می شود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد فناوری اطلاعات و ارتباطات، پایداری شهری هوشمند، مشارکت ذی نفعان و انطباق و تاب آوری شهری می باشد. جامعه آماری کلیه خبرگان شهری می باشد که حجم نمونه به روش گلوله برفی 70 نفر انتخاب شده است. برای تحلیل و تجزیه داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (PLS) استفاده شده است. نتایج توصیفی نشان داد که میانگین برای متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (72/3) در سطح نیمه پایدار، پایداری شهری هوشمند (72/3)، مشارکت ذی نفعان (86/3) و انطباق و تاب آوری شهری (8/3) در سطح پایدار تعیین شده است. نتایج استنباطی بیانگر این است که تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مشارکت ذی نفعان با ضریب معناداری (41/2)، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (706/4)، تأثیر مشارکت ذی نفعان بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (766/4)، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر پایداری شهری هوشمند با نقش میانجی مشارکت ذی نفعان با ضریب معناداری (130/2 ) و تأثیر انطباق و تاب آوری شهری بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (363/3) که بزرگ تر از 96/1 هستند، تأیید می گردد؛ بنابراین مفهوم این مطالعه امکان بهینه سازی تأثیر محیط شهری مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات را فراهم می کند و در نتیجه جوامع پایدار و تاب آوری را ایجاد می کند که نیازها و اولویت های همه اعضای جامعه را برآورده می کند.
۴۱۷.

بازنمود نقش شیر مطیع و مُسخّر در حضور انبیا و اولیا در هنر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقش شیر کرامت تسخیر انبیا و اولیا هنر قاجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۶۸
شیر در میان اقوام و تمدن های مختلف، همواره جایگاه بی بدیلی داشته و حضوری رمزگونه و اعتقادی یافته است. در فرهنگ و هنر ایران از نقش این حیوان به اشکال و مفاهیم گوناگون استفاده شده؛ گاه به صورت تزئینی و نمادین و در مواقعی عینی و واقع گرا. مقاصد عقیدتی و مذهبی از دیگر مناسبت های ظهور نقش شیر در فرهنگ ایران بوده که بارزترین نمودش، شیر حق به عنوان استعاره ای از امام اول شیعیان است؛ اما جلوه دیگری از حضور شیر در هنرهای دیداری، به تسخیر نفس این موجود مرتبط می شود؛ موضوعی که با مبحث کرامات و تصرف باطنی بزرگان راه حق بر پاره ای از امور هستی ارتباط می یابد. در هنر عصر قاجار، به عنوان تجلی گاه هنرهای عامیانه مذهبی، با آثار متعدد و متنوعی در این زمینه مواجهیم که در آن ها شیر به واسطه این نوع خوارق عادات، مسخّرِ قدرت ایمان و نفوذ باطنیِ بزرگان دین و تصوف شده و از حیوانی درنده خو به موجودی رام و تحت فرمان درمی آید. بر این اساس، تحقیق پیش رو با هدف بررسی این موضوع و این سویه از فرهنگ تصویری عصر قاجار، درصدد پاسخ به این پرسش ها است: 1. پیوستگی منابع و روایات حول مبحث کرامت و تسخیر حیوانات درنده، با وجه دیداری آن در هنر قاجار چه نسبتی دارد؟ 2. موضوع فوق را بر اساس مصادیق روایی و تصویری، اصولاً در چند دسته می توان طبقه بندی کرد؟ 3. خاستگاه این مصادیق و نمودهای تصویری چیست؟ و 4. این موضوع در چه رسانه هایی متجلی است؟ این تحقیق به روش تاریخی و توصیفی تحلیلی، با رویکرد کیفی و گردآوری اطلاعات در آن بر اساس منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که تصویرگری صحنه های فرمان بری شیر نزد اولیا و انبیا، اساساً بر مبنای متون مذهبی و عرفانی و مشخصاً در یک مورد بر اساس متون ادبی، انجام گرفته و در کار هنرمند قاجاری در زمره مبحث کرامت (در مقابلِ معجزه) قابل تفسیر است. این پیوستگی از نوع مستقیم بوده و نمودهای بصری موضوع در این نوشتار، بر اساس مطالعه و مشاهده آثار موجود، ذیل هفت گروه یا روایت عمده قابل طبقه بندی است. خاستگاه این نمودهای بصری در سنّت و فرهنگ (مذهب و ادبیات) نهفته و در رسانه های مختلف تصویری، از نقاشی رنگ روغنی، دیواری، پشت شیشه، زیر لاکی و کاشی نگاری، نسخه نگاری (آبرنگ و چاپ سنگی) و بعضاً بافندگی قابل رؤیت است.
۴۱۸.

عاملیت دستگاه تلویزیون در تغییرات خانه های طبقه ی متوسط شهر تهران (1337-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تلویزیون فرهنگ مادی خانه عاملیت اشیاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۲
خانه، به مثابه ی شبکه ای پیچیده از سازه های معماری، اشیاء، مفاهیم، انسان ها و ... همواره در معرض تغییر بوده و هست. هر یک از این عناصر به عنوان کنشگری فعال، نقشی را در تغییر خانه و فضاهای خانگی بازی می کنند. بازشناسی میزان عاملیت و نقش هر یک از این بازیگران در شبکه ی خانه و تغییرات آن، می تواند به فهم بیشتر و بهتر خانه به عنوان نهادی پویا و چند بعدی کمک کند. تلویزیون از جمله بازیگران مهم فضای خانگی است که تغییرات مهمی را در فرم، عملکرد و معنای خانه بوجود آورده است. با وجود اهمیت بسیار محتوای تلویزیون، این پژوهش بر روی نقش فرهنگ مادی تلویزیون و میزان عاملیت آن در تغییرات خانه تمرکز نموده است. برای دستیابی به این منظور، این پژوهش از روش مردم نگاری بهره برده است. داده های مورد نیاز از سه منبع مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه های طبقه متوسط شهر تهران در بازه زمانی مورد نظر، آلبوم های عکس های خانوادگی و مطالب و تصاویر مجلات عامه پسند، تامین شده و در نهایت با کمک نرم افزار اطلس.تی مورد تحلیل موضوعی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که با وجود مقاومت های شدید ایدئولوژیک و اقتصادی، تلویزیون توانست به سرعت فرآیند خانگی شدن را طی کند. فرآیندی که در آن می بایست چهار دسته ملاحظات فضایی، عملکردی، زیبایی شناختی و فرهنگی- اجتماعی درنظر گرفته می شدند. دستگاه تلویزیون پس از خانگی شدن، علاوه بر تغییر عملکردها و مفاهیم مرتبط با خانه و زندگی خانگی، مثل درون/ بیرون، عمومی/ خصوصی و ... در تغییرات کالبدی فضاهای خانگی، بخصوص در تغییر سازماندهی فضایی، تغییر کانون فضایی و حرکت به سمت پلان باز، دارای عاملیت بوده است.
۴۱۹.

تبیین رویکرد و فرایند هم آفرینی در صنایع دستی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هم آفرینی صنایع دستی طراح صنعتگر توسعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۶۹
صنایع دستی بومی در شرایط کنونی نیاز به مطالعات عمیق از منظر روش ها و فرایند تولید دارد. در دنیای مدرن، هم آفرینی به عنوان الگویی علمی و نتیجه بخش در بسیاری از فعالیت های مشارکتی بین متخصصان مختلف مورداستفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این روش برای احیاء، حفظ و توسعهٔ یک هنر-صنعت محلی نیز مفید واقع شود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است فرایند هم آفرینی در صنایع دستی را با تأکید بر الگوی پیشنهادی سندرز و استپرز مورد بررسی قرار دهد. به بیانی دیگر، پژوهش حاضر مراحل و چگونگی مشارکت طراحان و صنعتگران صنایع دستی را برمبنای الگوی هم آفرینی تشریح خواهد کرد. مطالعهٔ حاضر از نوع کیفی و برمبنای روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده ها نیز به روش کتابخانه ای و از منابع اینترنتی گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی در گام اول به عنوان یک ظرفیت برای ایجاد و انتقال دانش در حوزهٔ صنایع دستی، بین افراد و سایر صنایع عمل می کند. ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﯽ و داﻧﺸﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ این نوع ﻫﻤﮑﺎری ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽآﯾﺪ، ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻬﻤﯽ در توسعهٔ ﺣﺮﻓﻪای فعالین این حوزه اﺳﺖ. هم چنین نتایج بیانگر آن است که طراحان این حوزه می توانند به عنوان رابطان تغییر عمل کرده و از ﻧﻈﺮ فنی، اقتصادی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ واقع ﺷﻮند؛ از طرفی صنعتگران نیز دانش تجربی و ضمنی خود را از این مسیر انتقال و گسترش خواهند داد. درنهایت، هم آفرینی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ به عنوان رویکردی اﻟﻬﺎم بخش برای توسعهٔ صنایع دستی بومی بسیاری از مناطق ایران، مورداستفادهٔ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان و طراحان این حوزه قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان