فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
50 - 61
حوزههای تخصصی:
محیط انسان ساز با شکل دادن به رفتار باشندگان فضا، می تواند به ساختار ذهنی افراد شکل دهد و بر نوع انتخاب آن ها اثر گذارد. در میان عناصر معماری، نمای ساختمان به صورت یک صفحه نمایش ظاهر شده که شناخت اولیه هر فرد نسبت به بنا را شکل می دهد. این عنصر می تواند بر شکل گیری سلیقه فرد مؤثر باشد و به واسطه انتخاب های فرد در جامعه، نقش کلیدی در ترجیحات کالایی یا به بیان ساده تر «مد» را ایفا کند. اهمیت موضوع نما از یک سو و تأثیر آن بر شکل گیری سلیقه های مشابه در یک جامعه که در علوم جامعه شناسی از آن باعنوان «ذائقه جمعی» یاد شده است از سوی دیگر، موجب گردید این پژوهش عوامل مؤثر بر شکل گیری «ذائقه»، در انتخاب نمای ساختمان را بررسی کند. این عوامل در سه شاخه عوامل فردی، بیرونی و محرک بازار مصرف، تبیین شده اند. ساختار پژوهش، ترکیبی از پژوهش بنیادی و کاربردی است که به واسطه پژوهش کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی، با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته است. طبق نتایج به دست آمده، براساس نظریه بوردیو، شاخص های منش، میدان، طبقه اجتماعی و سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فرد می توانند در شاخه عوامل درونی، بر ذائقه فرد اثرگذار باشند. عامل فرهنگی- هنری نما نیز در شش شاخصه معنایی (نماد و نشانه بودن، اصالت تاریخی، عملکردی و زیبایی، برانگیزندگی، بداعت و جلوه گری نما به مثابه رسانه) می تواند به عنوان عامل بیرونی بر شکل گیری ذائقه انتخابگر نمای معمارانه مؤثر باشد. سومین عامل مؤثر، شامل اقداماتی است که گردانندگان بازار مصرف برای هدایت سلیقه هر طبقه انجام داده و ذائقه خاصی را طراحی و محصولات خود را براساس آن تولید کرده و به فروش می رسانند.
واکاوی ساختارمند مضامین نقوش جعبه- ترازوی نقاشی شده لاکی، با مضمون بارگاه حضرت سلیمان (ع)، متعلق به دوره ابتدایی قاجار، محفوظ در موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
51 - 71
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جعبه های لاکی، در دوره قاجار، با کاربرد ابزار، به جعبه- قپان معروف بوده و وسیله هایی کاربردی بوده که با موضوعات متنوع نقاشی شده و منقوش و تزئین شده اند. جعبه های سفارشی کاربردی از کیفیت و اهمیت بالاتری برخودار بوده و به سفارش دربار تهیه می شده اند. یکی از این جعبه های نفیس نقاشی شده در موزه بریتانیا قرار دارد. موضوع اصلی در نقاشی روی طول مستطیل بارگاه حضرت سلیمان (ع) و موضوع فرعی در عرض جعبه شکارشاهی است. این جعبه از نمونه های نادر کامل و سالم است که متعلق به دوره ابتدایی قاجار بوده و شناخت آن می تواند به عنوان یک نمونه کامل و نادر راهگشای شناخت این هنر در دوره قاجار باشد. پرسش پژوهش حاضر این است که در این جعبه چه مضامینی در بخش های مختلف درون و بیرون آن نقاشی شده و ارتباط مضامین تصاویر با یکدیگر چگونه است؟ هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختاری جعبه- ترازوی نقاشی شده با مضمون بارگاه سلیمان نبی (ع) است که شامل ساختار و مضامینی است که داخل و خارج آن کار شده و ما را با این نوع جعبه ها و جنبه کاربردی آن آشنا می سازد.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است و از حیث روش توصیفی–تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای(اسنادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر؛ جعبه ای آینه ای به شماره192705251 درموزه بریتانیا متعلق به دوره قاجار است؛ جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری و بارگیری نسخه های اینترنتی تصاویر انجام شده است. روش نمونه گیری هدفمند با بررسی جعبه ترازوی نقاشی شده لاکی با مضمون بارگاه حضرت سلیمان نبی (ع) انتخاب شده است.یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که این جعبه نقاشی شده موجبات هم آمیزی دستاوردهای هنر و زندگی را نشان داده و موضوعات مذهبی را به عنوان موضوع اصلی به کار رفته برروی جعبه معرفی می کند. نقاشی های این جعبه از نظر سبک با دیگر وجه های جعبه دارای اشتراک است، ولی از نظر مضمون دارای افتراق بوده و با توجه به جنبه عملکردی جعبه انتخاب و اجرا شده است. ارتباط معنایی مضامین داخل و خارج جعبه با یکدیگر متفاوت است، ولی از سبک هنری یکسانی برخودار است. در این جعبه سه مضمون دیده می شود: برروی در جعبه، مضمون مذهبی بارگاه حضرت سلیمان نبی، در کناره های جعبه، مضمون فرهنگی شکار در دوره قاجار، در داخل جعبه، مضمون عرفانی گل و مرغ و آرایه های تزئینی هنرایرانی.
تحلیل روش های استحصال آب باران در طراحی منظر در یک سایت فرضی یکسان در سه منطقه آب وهوایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 23
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه ایده سامانه استحصال آب باران یک روند بسیارمورد توجه در سال های اخیر بوده است، درحالی که کمبود آب یکی از مشکلات رایج در شهرهای پرجمعیت است و به دلیل تغییرات آب و هوا و گرمایش جهانی در آینده قابل پیش بینی، این مشکل رفته رفته می رود تا به یک بحران زیست محیطی تبدیل شود. هنوز در بیشتر موارد اهمیت این سامانه در حد یادآوری نظری باقی مانده و روش های اجرایی آن بر بسیاری از اهل فن پوشیده است، به ویژه در مناطق گرم و خشک مانند ایران که الگوهای بارش بیشتر تغییر کرده و ممکن است تمام یا بیشتر بارش سالانه در یک دوره کوتاه رخ دهد و اقلیم شاهد دوره های متناوب خشکسالی های طولانی و سیلاب های فصلی و زودگذر است، ضرورت جمع آوری آب باران توسط معماران منظر هنوز مورد توجه لازم قرارنگرفته و به یک عنصرهمیشگی در فرایند طراحی تبدیل نشده است. در این مقاله ابتدا دستورالعمل ها و راهکارهای ایجاد یک سامانه مؤثر برای جمع آوری آب باران در پروژه های معماری منظر مورد بررسی قرار می گیرد و سپس با طراحی یک سایت فرضی واحد در سه اقلیم متفاوت در ایران مؤلفه های عملی، محاسبات و رویکردهای پیشنهادی متناسب با هر اقلیم ارائه می شود.
تأملی بر نقش عوامل شنیداری منظر صوتی فضاهای آموزشی شهر قزوین بر مبنای نقشه های شناختی (نمونه مورد مطالعه: مدرسه شاهد نرگس قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
27 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صداها عاملی مهم در شناخت محیط هستند و در برقراری ارتباط با محیط و دیگر افراد نقش به سزایی ایفا می کنند. صداها به صورت مستقیم بر حواس شنوایی انسان اثر می گذارند و در نحوه درک انسان مؤثر هستند. تنوع صداها در یک محیط منجر به شکل گیری منظرهای صوتی گوناگون می شود. انواع عوامل شنیداری و غیرشنیداری در شکل گیری منظر صوتی نقش قابل قبولی ایفا می کنند. عوامل شنیداری شامل مؤلفه های آنتروفونی، بیوفونی و ژئوفونی هستند که محور اصلی بحث این پژوهش هستند.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی عوامل شنیداری منظر صوتی فضاهای آموزشی شهر قزوین بر مبنای نقشه های شناختی است و مدرسه شاهد نرگس قزوین به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شد. ازاین رو، مؤلفه های آنتروفونی، بیوفونی و ژئوفونی در مدرسه مذکور و محدوده پیرامون آن بررسی شدند. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی، ثبت مشاهده، برداشت پیمایشی، فیش برداری و ترسیم کروکی از طریق نقشه های شناختی است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش از پیاده رو ی صوتی و تکنیک پیمایش حسی بر پایه حواس بینایی و شنیداری استفاده شد.نتیجه گیری: در نهایت با بررسی عوامل شنیداری روی نمونه مورد بررسی این نتیجه حاصل شد که هر سه مؤلفه در فضاهای سرپوشیده، حیاط و محدوده پیرامون مدرسه به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق انعکاس صداهای غالب در محیط) وجود دارند. مؤلفه های بیوفونی و ژئوفونی در مواقعی که به شدت زیاد بروز نیابند، نسبتاً مطلوب هستند به ویژه مؤلفه ژئوفونی که بر پایه عوامل طبیعی است ولی بخشی از مؤلفه آنتروفونی به جهت انسان محوربودن آن، به صورت نامطلوب و در قالب نوفه ظاهر می شود و در موارد دیگر مطلوب است. این منظرهای صوتی، مستقیم بر حواس شنیداری، ادراک، تمرکز، یادگیری و شناخت دانش آموزان تأثیرگذار هستند.
تحلیل نشانه شناسانه پیکرنگاری حضرت علی (ع) در منتخبی از نگاره های احسن الکبار کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
39 - 53
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی دوران اقتدار سیاسی ایران و حاکمیت مذهب تشیع است. این موضوع موجب ظهور مضامین شیعی در آثار فرهنگی و هنری شد. احسن الکبار از نسخ قابل توجه شیعی است که با نثری روان، رویدادهایی از تاریخ اسلام و زندگی ائمه(ع) را بیان می کند. بخش هایی از این نسخه به شرح صفات و ویژگی های اخلاقی حضرت علی(ع) در قالب روایات مختلف پرداخته؛ صفاتی که بیانگر علم، فصاحت، شجاعت، قهرمانی و فداکاری ایشان و نشان دهنده جایگاه معنوی آن حضرت در دین اسلام است. اهداف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های پیکرنگاری حضرت علی(ع) در نگاره های احسن الکبار بر اساس رویکرد نشانه شناسی تصویری و کشف لایه های پنهان در نشانه های بصری به کاررفته در شمایل ایشان است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. نگارگر جهت پیکرنگاری حضرت علی(ع) از چه نشانه های بصری استفاده کرده است؟ 2. نشانه های تصویری به کاررفته در پیکرنگاری حضرت علی(ع) بر چه مفاهیم ضمنی دلالت می کنند؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان می دهد، نگارگر به مدد تمهیدات تجسمی و گزینش مناسب عناصر بصری نظیر قاب، ترکیب بندی و رنگ، فضایی متناسب با مضامین مجالس به وجود آورده و آن ها را به عناصری معنا رسان تبدیل کرده است. افزون بر آن، نظام های نشانه ای و رمزگان های به کاررفته در این نگاره ها متأثر از زمینه های فرهنگی و ارزش های حاکم در تفکر شیعی است که در ارتباطی منسجم و هماهنگ و زنجیره ای از روابط هم نشینی بر وجوهی از ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) دلالت می کنند.
تحلیل آیکونوگرافیک نگاره های شخصیت «عوج بن عنق» در عجایب المخلوقات قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
113 - 127
حوزههای تخصصی:
عوج بن عنق یکی از شخصیت های تصویر شده در نسخه های تصویری عجایب المخلوقات است. او مردی است بسیار بلندقامت و عظیم الجثه که در زمان آدم ابوالبشر به دنیا آمده و 3500 سال عمر کرده است. مطابق روایات، او در زمان طوفان نوح می زیسته و به دلیل قامت بلندش سیل و آب های دریاها تا زانویش بوده است. نخستین روایات در مورد این شخصیت در کتاب مقدس (عهد عتیق) ذکرشده و پس ازآن، در روایات و متون تفسیری دوره اسلامی نیز واردشده و در نسخه های مصور عجایب المخلوقات قزوینی نیز به نحوی متنوع ترسیم شده است. این مقاله تصاویر شخصیت عوج بن عنق را در دوره اسلامی و در پیوند با متون تاریخی همچون متن تاریخ طبری، جامع التواریخ، فال نامه طهماسبی، گرشاسب نامه و سام نامه بررسی کرده و به یاری این متون، ابعاد دیگری از شخصیت عوج بن عنق را مورد کندوکاو قرار داده است. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل تصاویر شخصیت عوج بن عنق در پرتو روایات و متون تاریخی و تبیین تفاوت های میان روایت متنی و روایت تصویری عوج بن عنق و پاسخ به این پرسش است که توصیف بصری عوج بن عنق با توصیف متنی او در کتب تاریخی و متون تفسیری، چه تفاوت هایی را نشان می دهد و این تفاوت ها چگونه در نگاره ها بازتاب یافته است؟ روش به کاررفته در این پژوهش روش تحلیل شمایل شناسی است که بر پایه داستان ها و تمثیل ها به دنیای رمزگان اثر ورود کرده و معنای ثانویه تصویر را استخراج می کند. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های تحقیق نشان داد تداوم شخصیت عوج بن عنق از خلال روایات دینی کتاب مقدس به عجایب المخلوقات قزوینی، با تغییر و تحولاتی روبه رو بوده و متون کهن فارسی و به طور خاص، متن اوستا نقش مهمی در تداوم شخصیت عوج بن عنق در دوره اسلامی داشته است. همچنین، در بررسی تصاویر شخصیت عوج بن عنق، دو تصویر «سنگ بر دوش کشیدن» و «زیستن در دریا و ماهی گرفتن از آب» بسیار تکرار شده است. تحلیل ها بیانگر این موضوع مهم است که در این تصاویر مفاهیم نجومی به میانجی توصیفات ادبی انتقال یافته است.
تحلیل ابعاد زیبایی شناختی و معناشناختی نقش طاووس به مثابه مستوره (پالت) رنگی در قالی ترنج دار دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی قالی در عصر صفوی متناسب بازمان حکومت هر یک از پادشاهان و سرپرستان کارگاه های سلطنتی دچار تحول شد. قالی های عصر شاه تهماسب صفوی نیز شاخصه های منحصربه فردی داشته و تنوع عجایب نگاری ها، نقوش انسانی، جانوری، گیاهی، تجریدی و هندسی چشمگیر است. گوناگونی نقوش فرش در نیمه نخست سده دهم مربوط به حضور هنرمندان صاحب نام در عرصه طراحی بوده و نشانه های نبوغ ایشان در قالب های متنوعی جلوه گر شده؛ از آن میان جانمایی دوازده طاووس درزمینه قالی ترنج دار آنهالت است. به نظر می رسد طاووس های قالی آنهالت علاوه بر وجه تزیینی، بعد کارکردی و معنایی نیز داشته اند؛ به بیانی دیگر طاووس ها به مثابه مستوره (پالت رنگی) نقش دارند. اصول سازمان دهی هنری با تکیه بر دوازده طاووس موجود در متن قالی قابل درک است. علاوه بر آن نقش طاووس، بعد معنایی نیز دارد. هدف از انجام تحقیق، علاوه بر مطالعه دقیق یکی از بافته های اصیل عصر شاه تهماسب صفوی، کشف لایه کارکردی نقش طاووس، فراتر از وجه تزیینی پرنده است. چه عاملی هنرمند را ترغیب نموده تا تمامی رنگ های موجود در قالی را بر پروبال طاووس قرار دهد؟ به عبارتی دیگر علت تغییر جایگاه طاووس زیبا (بعد تزیینی نقش پرنده) به پرنده- مستوره (بعد کارکردی) چگونه قابل تبیین است؟ نقش طاووس در قالی ترنج دار آنهالت چگونه رونق تفکر و جریان شیعی را منتقل می کند؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و در دسته تحقیقات بنیادی قرار دارد. مقاله رویکردی توصیفی تحلیلی داشته و در بستر تاریخ عصر شاه تهماسب یک نمونه قالی موزه ای را پژوهیده است. از ورای نقش طاووس، بعد کارکردی و معنایی پرنده را منظور نظر داشته و مفروض بر مستورگی طاووس فرضیه را بنانهاده است. اطلاعات قالی حاصل مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات اثر از طریق تارنمای موزه متروپولیتن نیویورک است. درنهایت مطالعات، منجر به حصول اطمینان از کارکرد طاووس های دوازده گانه قالی آنهالت به مثابه مستوره (پالت) رنگی شد. از دیگر سو مطالعه بعد معنایی نقش طاووس از دو منظر تعداد دوازده نقش جانوری مرتبط بارونق شیعه اثنی عشری و تحلیل نقش یادشده، به رونق و اهمیت تفکر و جریان شیعی در عصر صفوی رهنمون ساخت.
استراتژی های نوآورانه در طراحی ساختمان های هوشمند: با توسعه از طریق برنامه ریزی سناریو در صنعت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادغام فناوری های هوشمند در ساختمان های مدرن نحوه طراحی، ساخت و بهره برداری از ساختمان ها را متحول کرده است. با این حال، پیشرفت های سریع در فناوری های ساختمان های هوشمند چالش های پیچیده ای را به وجود آورده است، به ویژه این امر در ادغام و استفاده مؤثر از این فناوری ها برای به حداکثر رساندن کارایی ساختمان، پایداری و راحتی کاربران رخ داده است. این پژوهش با هدف افزایش درک این مسئله از طریق روشن سازی مزایا و کاربردهای بالقوه برنامه ریزی سناریو به عنوان یک ابزار استراتژیک در طراحی ساختمان های هوشمند انجام شده است. سئوالات کلیدی مطرح شده شامل: چگونه می توان از برنامه ریزی سناریو برای رفع چالش های ادغام فناوری های هوشمند استفاده کرد؟ پیشران های حیاتی تأثیرگذار بر طراحی ساختمان های هوشمند کدام هستند؟ با استفاده از رویکردهای مبتنی بر سناریو برای ایجاد مسکن بیشتر با استفاده از فناوری های جدید و بهبود کیفیت زندگی مسکونی، این پژوهش، پیشران های کلیدی "چارچوب مقرراتی و اجتماعی" و "پذیرش و ادغام فناوری" را از طریق مشاوره با خبرگان و روش برنامه ریزی سناریوی منطق شهودی شناسایی کرده است. این فرآیند منجر به توسعه چهار سناریو شد: سناریوی افق هماهنگ، سناریوی دوراهی مختل شده، سناریوی رنسانس مقررات و سناریوی ایستایی و رکود. پس از توسعه جامع سناریوها، تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای هر سناریو انجام شد که بینش های کلیدی را به دست آورد. در نهایت، بر اساس نتایج به دست آمده، رویکردی جامع و منسجم برای استراتژی های نوآورانه در طراحی ساختمان های هوشمند ارائه شده است. این رویکرد بر گزینه های مهمی از جمله: اولویت بندی اصول طراحی کاربر محور، حمایت از چارچوب های مقرراتی حمایتی، پذیرش یادگیری مستمر، انطباق پذیری و چابکی، ترویج عدالت اجتماعی و فرصت های برابر، و افزایش تاب آوری در برابر بحران ها در طراحی ساختمان های هوشمند تأکید دارد.
نمادهای بصری با مفاهیم جامعه شناختی در داستان های بیژن نجدی و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
699 - 714
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی علم بررسی نظام های اجتماعی است که مبتنی بر کنش های متقابل، رفتارها و نقش های اجتماعی است. ادبیات هر دوره، نماینده روحیات و فرازونشیب های اجتماعی آن دوره بوده و همراه با تحولات اجتماعی در زمان های مختلف تغییر می یابد و در هر عصر معنی و مفهوم خاص خود را پیدا می کند؛ به طوری که اوضاع اجتماعی هر دوره را می توان از ادبیّات آن دوره شناخت و انعکاس آن را دریافت. بیژن نجدی ازجمله شاعران و نویسندگانی است که رویدادها و واقعیات اجتماعی عصر خود را در مجموعه داستانی خود منعکس نموده و به آن رنگ و بوی جامعه عصر خویش را داده است. باتوجه به اهمیت سیاسی و فرهنگی کشور و ضرورت روشن شدن اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بررسی جامعه شناختی مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» می تواند روشنگر وقایع و رویدادهای مهم آن دوره باشد. در مقاله حاضر که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده؛ پس از طرح مباحثی در مورد جامعه شناسی و ادبیات به بررسی مضامین جامعه شناسی در پنج حوزه خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و اقتصاد پرداخته شده است. مسائل اجتماعی تا حد زیادی در این مجموعه داستانی بازتاب داشته است. هرکدام از این نهادهای مطرح شده به گونه ای هنری بیان کننده واقعیات و رویدادهای جامعه عصر نویسنده می باشد. بیژن نجدی یکی از نویسندگان بزرگ معاصر است که به خوبی توانسته مجموعه داستانی خود را در یک ژانر اجتماعی بگنجاند و جامعه داستانی خود را به جامعه واقعی نزدیک کند. اهداف پژوهش:بررسی واقعیات و مسائل اجتماعی در آثار داستانی بیژن نجدی.بررسی نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی در شاهنامه فردوسی.سؤالات پژوهش:بازتاب عناصر جامعه شناختی در مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» تا چه حدی است؟نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی چه جایگاهی در شاهنامه فردوسی چه جایگاهی دارند؟
مطالعه تطبیقی مؤلفه های تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
149 - 159
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی همواره معراج نگاری حضرت محمد(ص) مورد توجه بوده است، همچنین در طول اعصار مختلف تاریخی مصورسازی این باور دینی با توجه به سلیقه حامیان و پادشاهان و نگارگران و بر مبنای اندیشه های عرفانی آن زمان انجام شده است. همین امر موجب تمایز میان تصویرسازی عناصر تصویری ثابت در نسخه های مصورسازی شده از معراج نامه ها شده است. یکی از مهم ترین نسخه های مصور ارزشمند از معراج پیامبر(ص)، در دوره تیموری خمسه نظامی و در دوره صفوی هفت اورنگ جامی است. در این میان ویژگی های تجسمی و شمایلی این دو نگاره در عین داشتن وجوه اشتراک، تفاوت هایی نیز دارند. بنابراین پرسش اصلی مطرح شده این است که: وجوه افتراق و اشتراک تجسمی و شمایلی در روایت تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی چه بوده است؟ بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش مطالعه تطبیقی مؤلفه های تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی است. روش تحقیق از لحاظ ماهیت و روش اجرا، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، بنیادی است. روش جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. پس از مطالعه هر یک از نگاره ها و بررسی مؤلفه های تصویری و ویژگی های تجسمی آن ها این نتیجه حاصل شد که؛ نگاره معراج در خمسه نظامی به علت وجود توجه و احترام به آیین محمدی در دوره تیموریان، تصویرپردازی چهره پیامبر(ص) انجام شده است، اما به علت گرایش های مذهبی و تعصبات سخت در جریان فرقه گرایی موجود در عصر صفوی، چهره پیامبر در هفت اورنگ جامی قابل مشاهده نیست. پیکره سازی، تنوع رنگی و طراحی فیگورها در خمسه نظامی ضعیف تر از هفت اورنگ جامی انجام شده است.
مطالعه تطبیقی نقش انسان-ماهی در نگاره های داستان حضرت یونس در قرآن و تجلی اول ویشنو در آئین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
موزه ها و نمایش جنگ
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
144 - 160
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش و جایگاه موزه ها در بازنمایی جنگ می پردازد و تلاش دارد مرزهای میان نقش تاریخی و معنوی این مکان ها را تحلیل کند. بیان مسئله بر این اساس است که موزه های جنگ با چالش های متعددی مواجه اند؛ از جمله انتخاب محتوای مناسب، طراحی فضاهای مرتبط، و پرداختن به پیامدهای اجتماعی، اخلاقی، و روانی بازنمایی جنگ. پرسش اصلی مقاله این است که موزه ها چگونه می توانند تعادلی میان نمایش واقعیات تاریخی جنگ و مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی خود برقرار کنند؟ در این راستا، هدف تحقیق تحلیل تطبیقی موزه های جنگ در نقاط مختلف جهان، شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها، و ارائه راهکارهایی برای بهبود بازنمایی جنگ در چنین فضاهایی است. روش شناسی تحقیق بر پایه مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوای موزه های منتخب استوار است. داده های مورد بررسی شامل اسناد تاریخی، رویکردهای طراحی و محتوایی موزه ها، و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن هاست. در این پژوهش، نمونه هایی از موزه های جنگ در کشورهایی نظیر نیوزیلند، فرانسه، آلمان، و ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته اند تا روندهای طراحی، انتخاب محتوا، و نحوه تعامل با مخاطبان در این موزه ها مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که موزه های جنگ علاوه بر بازنمایی ابعاد تاریخی و نظامی جنگ، باید به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی آن نیز توجه ویژه داشته باشند. طراحی فضاهای تعاملی و تجربه محور که تفکر انتقادی مخاطبان را برانگیزد و آن ها را درگیر کند، یکی از نیازهای اصلی این موزه هاست. همچنین، نشان داده شده که استفاده از عناصر بصری و روایتگری خلاقانه، می تواند به انتقال بهتر پیام موزه ها کمک کند. نتیجه گیری تحقیق بر این نکته تأکید دارد که موزه های جنگ باید فراتر از نقش تاریخی خود، به عنوان بستری برای بازاندیشی درباره پیامدهای جنگ و گفتمان در زمینه ارزش های انسانی و مسئولیت اجتماعی عمل کنند. چنین موزه هایی می توانند ضمن ارائه دیدگاهی انتقادی نسبت به جنگ، فضایی برای تأمل، یادآوری و یادگیری فراهم آورند.
بازشناسی مفهوم «منظر ایرانی» مبتنی بر عناصر سازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
18 - 25
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگی های خاص انواع منسوبات و مشتقات منظر، از مهم ترین موضوعات در حوزه شناخت و مطالعه منظر به شمار می رود. عبارت «منظر ایرانی» اشاره به جنبه های خاصی از آن دارد که به طبع، واجد ویژگی های منحصربه فردی نیز است. علیرغم اهمیت قابل توجه شناخت معنی و مفهوم منظر ایرانی، جایگزین، مصادیق و نمونه های آن مورد اشاره قرار می گیرد و چیستی و ذات آن نادیده گرفته شده است؛ همین امر موجب شده تا این مفهوم دچار تکثر معنایی شده و مفاهیم متعدد و بعضاً نامتجانسی از آن متبادر شود. براین اساس در پژوهش حاضر، با رویکردی هستی شناسانه به ذات و اصل مفهوم منظر ایرانی پرداخته شده است تا ضمن تشریح ابعاد و عناصر سازنده آن، در اصل این مفهوم تدقیق شود. در این پژوهش، به منظور تبیین مفهوم منظر ایرانی، با روشی تحلیلی- توصیفی و استنادی، ابتدا عناصر سازنده منظر شناسایی و معرفی شده و در ادامه با شناخت مؤلفه های هویت بخش، ایرانی بودن آنها مورد بحث قرار گرفته است. براین اساس ایرانی بودن منظر منوط به وجود و میزان اثرگذاری عناصر طبیعی و مصنوع با هویت ملی است که هر کدام دسته ای از جنبه های هویت بخش ایرانی را دربر می گیرند و همچنین انسان با فرهنگ ایرانی، به عنوان عنصری با بیشترین ظرفیت تجلی هویت ایرانی در پدیدآمدن منظر شناخته شده است.
بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 118
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است.
روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است.
یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است.
نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.
تحلیل ویژگی های فنی آجر در بناهای تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: خودبسندگی و تکیه بر مصالح بوم آورد یکی از اصول معماری ایرانی بوده و آجر از جمله مصالح بومیِ اقلیمی با میزان دسترسی بسیار بالا در ایران است. با گذشت زمان بناهای آجری به تدریج نیازمند مقاوم سازی، تقویت، مرمت و بهسازی بوده و برای شناخت بیشتر و اصولی آجر و مقاوم سازی آن، تحلیل و بررسی آجرهای تاریخی ضروری به نظر می رسد تا از تجاربِ ساخت آجر و راهکارهای گذشتگان در گذر زمان استفاده شود. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی آجرهای به کار رفته در بناهای تاریخی شهر کاشان در دوره های زمانی مختلف است. روش پژوهش: در همین راستا، پنج نمونه آجری از بناهای تاریخی کاشان، انتخاب شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. روش پژوهش کمی و مبتنی بر مطالعات میدانی و آزمایشات آزمایشگاهی است. آزمایش های انجام شده به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمون های پایه شامل چگالی، وزن مخصوص، درصد رطوبت و جذب آب هستند. دسته دوم آزمون های مکانیکی شامل مقاومت فشاری و خمشی بوده و دسته سوم آزمایش شیمیایی، از نوع آنالیز شیمیایی به روش XRD است. با توجه به آزمایش های انجام شده، وزن مخصوص نمونه ها در محدوده ی 6/1 تا 14/2 گرم بر سانتی متر مکعب بوده و جذب آب نمونه ها از 3/9 تا 5/18 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت فشاری آن ها در بازه ی 12/53 تا 27/195 کیلوگرم بر سانتی مترمربع بوده و مقاومت خمشی آن ها نیز در محدوده 62/11 تا 83/125 حاصل شد. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت مشخصات پایه، بر مشخصات مکانیکی مؤثر است. با افزایش وزن مخصوص و تراکم حجمی نمونه ها، خلل و فرج داخل آن ها کاهش یافته و درصد رطوبت موجود در آن و جذب آب نیز کاهش می یابد. به علاوه هرچه تراکم نمونه بیشتر شود مقاومت فشاری و خمشی آن ها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: ترکیب شیمیایی غالب در نمونه ها نیز کوارتز بوده و وجود گچ در نمونه ها سبب کاهش مقاومت مکانیکی شده و افزایش کوارتز، آنورتیت و آلبیت سبب مقاومت نمونه ها شده است. با گذشت زمان نیز مشخصات فیزیکی و مکانیکی نمونه های آجری تغییر معناداری ندارند؛ بنابراین در مجموع به نظر می رسد که پارامترهای مقاومتی نمونه ها بیشتر به کیفیت مصالح اولیه و میزان چگالی نمونه ها و نحوه تولید وابسته بوده و قدمت و سن نمونه ها تأثیر قابل توجهی ندارد.
ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
26 - 31
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی به عنوان نماد هویت و فرهنگ یک جامعه نیاز به حفاظت و نگهداری دارد. یکی از مهم ترین خطرهایی که میراث فرهنگی را تهدید می کند، حریق است. حریق به طرق مختلف منجر به بروز آسیب به میراث فرهنگی می شود. بدین لحاظ محافظت میراث فرهنگی در برابر حریق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ارزیابی ریسک حریق یکی از مراحل مهم در تدوین برنامه مدیریت ریسک حریق است که در میراث فرهنگی و موزه ها به دلیل حائز ارزش بودن آن ها به شیوه ای متفاوت از سایر بناها محاسبه می شود. در این مقاله سعی شده است دو مدل ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها معرفی شود. مدل CPRAM یک مدل کمّی است که با استفاده از چهار معیار، خطر حریق را اندازه گیری می کند. در این مدل عواملی مثل نوع کاربری و دسترسی آتش نشانان به بنا در اندازه خطرِ ارزیابی شده، تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر، مدل ABC یک مدل کیفی است که خطر حریق را با استفاده از سه عامل دوره بازگشت، میزان آسیب وارد شده و نسبت ارزش هر اثر نسبت به ارزش کل مجموعه رتبه بندی می کند. این مقاله با تمرکز بر اهمیت محفاظت از میراث فرهنگی و موزه ها در برابر حریق، به ضرورت برنامه ها و مدلسازی های جامع در این زمینه اشاره می کند.
بررسی نقش طراحی طبیعت محور در آموزش معماری ایران و چالش های پایداری محیطی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش طراحی طبیعت محور در آموزش معماری ایران و چالش های پایداری محیطی می پردازد. مسئله اصلی این است که چگونه می توان اصول طراحی طبیعت محور را در برنامه های آموزشی معماری ادغام کرد تا به بهبود کیفیت آموزش و افزایش آگاهی زیست محیطی دانشجویان کمک کند. هدف پژوهش، تحلیل تأثیرات طراحی طبیعت محور بر پایداری محیطی و ارائه راهکارهایی برای تقویت این رویکرد در آموزش معماری است. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی و کمی از مؤلفه های کلیدی طراحی طبیعت محور و ارزیابی تجربیات عملی در این زمینه است. یافته ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد، جنبه های فنی و زیبایی شناختی بر اصول پایداری محیطی اولویت دارند که منجر به قطع ارتباط با طبیعت می شود. این مطالعه راهکارهایی برای تقویت آموزش طراحی طبیعت محور ارائه می دهد که می تواند به ایجاد شیوه های معماری پایدارتر و آگاه تر از محیط زیست منجر شود. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای تدوین استراتژی های آموزشی و طراحی معماری در راستای پایداری محیطی و ارتقای کیفیت آموزش معماری در ایران مورداستفاده قرار گیرد. این پژوهش با بهره گیری از تحلیل نظرات متخصصان و ارزیابی تجربیات عملی، تلاش دارد تا از طریق ادغام مؤثر اصول طراحی طبیعت محور در نظام آموزشی کشور، به توسعه محیط های ساخته شده پایدارتر و افزایش تعامل دانشجویان با محیط زیست کمک کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که طراحی طبیعت محور می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای مقابله با چالش های زیست محیطی و ارتقای کیفیت زندگی در محیط های ساخته شده مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) با رویکرد جامعه شناسی هنری پی یر بوردیو
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری به فرآیند طراحی یا نوشتن بر روی دیوار اشاره دارد، در حالی که دیوارنگاری به اثر نقاشی یا نوشته شده بر روی دیوار گفته می شود. نقاشی های دیواری و تعابیر معروف، با توجه به بررسی های به دست آمده در تجربیات کاربردی و کارشناسی، با ویژگی های این هنر در ایران مرتبط هستند، مثلاً با معماری ارتباط تنگاتنگی دارند واز نظر ایجاد تأثیر قوی بصری، آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم و ریتم نقش ارزشمندی در آثار معماری دارند. می توان به یکپارچگی با محیط اطراف، دیوارها و کل بنا، تکمیل کننده معماری، هویت بنا، سبک تزئینی، استحکام، مقاومت و عدم تعلق به دوره ای خاص اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی نقاشی های دیواری میدان ولی عصر (ع) است که فراتر از تعریف فرم فیزیکی، به تأثیر اجتماعی نقاشی های دیواری و امکانات آن ها برای ارتباط و حرکت می پردازد. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد به چگونگی بازنمایی دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) در سطوح ملی و بین المللی پاسخ دهد. روش تحقیق مقاله بر اساس دیدگاه اجتماعی پیر بوردیو است و به تحلیل نقاشی های دیواری میدان ولی عصر(عج) در بستر اجتماعی امروز می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و از طریق تحقیق کتابخانه ای و مشاهده آثار انجام شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد موضوعاتی که هنرمندان دیوارنگاره ولی عصر(عج) اغلب مورد توجه دارند، شرایط و اتفاقاتی است که در جامعه ملی و بین المللی رخ داده است. سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نمادین در به نمایش گذاشتن اقتدار، همبستگی، وحدت و غیره به وفور قابل مشاهده است، اما طراحان این دیوارنگاره ها سعی نموده اند که از سرمایه نمادین به شیوه تمثیل سازی بهره برد و امر تأثیرگذاری بر مخاطب را افزایش دهد.
شناخت الگوهای اجرایی آیین کرب زنی و نقش این الگوها در تثبیت جایگاه آن به عنوان رقص سنتی- مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
با افزایش سطح آگاهی و شناخت بشر نسبت به پدیده های پیرامونش، برخی از آیین ها کارکرد خود را در تفسیر و توجیه پدیده های فوق به تدریج از دست دادند و یا به طورکلی متروک و مطرود شدند و یا با تغییراتی در فرم و ساختار، کارکردهایی تازه یافتند. از جمله این آیین ها مراسم آیینی کرب زنی است که در جایگاه رقص سنتی مذهبی مانند سایر رقص های همگون خود دارای الگوی اجرایی است. این الگوی اجرایی، دارای دلالت های معنایی قابل ارجاع به بافت فرهنگی هستند و در همان عرصه قابلیت رمزگشایی دارند. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با بررسی الگوهای حرکتی و عناصر زمینه ای مرتبط با این رقص سنتی مذهبی به این پرسش ها پاسخ داده شود؛ وجود کدام مؤلفه ها در حالات و حرکات یک منسک می تواند آن را در زمره طبقه بندی تشریفات آیینیِ رقص قرار دهد؟ الگوهای اجرایی مراسم کرب زنی، بازنمود و بازنمایی کدام دلالت های فرهنگی است؟ در راستای رسیدن به پاسخ پرسش ها از شیوه تحقیق کیفی و روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.این پژوهش در تعیین جایگاه همسانی این آیین با حرکات موزون به بررسی عناصر همبسته با رقص پرداخته و در آیین کرب زنی شاهد عناصر زمینه ای همبسته با رقص بوده است. عنصر موسیقی با دو مؤلفه «ابزار تولید موسیقی» و «کلام موزون» در «دستگاه نوا» خلق می گردد. کرب نیز به عنوان نماد سوگواری و اندوه نیز به عنوان ابزار و ادوات مرتبط با رقص که موجب افزایش اثرگذاری در مخاطبان می شود، استفاده می گردد. فنون بدنی کنشگران آیین کرب زنی دارای دلالت های نشانه ای بر بدن به عنوان حامل ارزش های قدسی و ارتباط با جهان زمینی و بازنمایی تمثیلی پیروزی خیر بر شر و امر قدسی بر امر ناقدسی دارد. بنابراین می توان گفت که این آیین در مراسم سوگواری شیعی، بازنمایی و بازتولید دلالت های فرهنگی با هسته قدسی و مذهبی است.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزههای تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.