مقالات
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم ازجمله منابعی است که با نگاهی ویژه به طبیعت پرداخته و آن را به شکل طبیعت مینویی (بهشتی) نیز مطرح کرده است، همان طور که بیش از 200 آیه در قرآن کریم به بهشت و ویژگی های آن اشاره دارد. بسیاری از نقاشان معاصر ایران، ازجمله استاد محمود فرشچیان، این طبیعت مینویی را در آثار خود موردتوجه قرار داده اند. فرشچیان در آثار متعدد خود، جلوه های گوناگونی از طبیعت را به تصویر کشیده است. این پژوهش بر آن است تا جلوه های طبیعت مینویی قرآن کریم را در آثار استاد محمود فرشچیان، نقاش معاصر ایران، تحلیل کند و به این سؤالات پاسخ دهد: 1. طبیعت مینویی در قرآن و حدیث چگونه توصیف و مطرح شده است؟ 2. بازتاب طبیعت مینویی قرآن کریم در آثار استاد محمود فرشچیان چگونه است؟ روش تحقیق پیش رو به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده های آن از طریق جست وجو در منابع کتابخانه ای و اسنادی شامل کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و منابع اینترنتی گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان داد طبیعت مینویی قرآن کریم هم در موضوع و بیان هنری و هم در ساختار آثار استاد محمود فرشچیان بازتاب داشته است و با تجزیه و تحلیل تخصصی در آثار او می توان دریافت که طبیعت مینویی برگرفته از قرآن کریم در نگاره معراج به شکل بهشت موعود، در نگاره شهید بیانگر بهشت برزخی، در اثر سیمرغ به عنوان آمیزه ای هم زمان از بهشت برزخی و رسیدن به مرز بهشت موعود و در نگاره های یا ضامن آهو به صورت بهشت دنیوی تجلی یافته است.
بررسی مضامین و مفاهیم نمادهای تصویری خیر و شر در نسخه چاپ سنگی طوفان البکاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صحنه های نبرد و حماسه در طوفان البکاء، جلوه گاه بارز نزاع حق و باطل و نمایانگر تقابل خیر و شر هستند. طوفان البکاء از محبوب ترین کتاب های مصور چاپ سنگی دوران قاجار درباره ائمه اطهار(ع) است. سعی تصویرگران در نگاره های موجود با استفاده از نمادپردازی و مفاهیم خیر و شر در عناصر نمادین انسانی، حیوانی، تلفیقی و عناصر بصری تجلی بخش بوده است. در این جستار، به شناخت و بررسی برخی از نمادهای تصویری «خیر و شر» و نمودهای آن با تمرکز بر «طوفان البکاء جوهری» پرداخته شده است. در روایات موجود این کتاب، جدال میان خوبی و بدی نمایان است. هدف این مقاله، بررسی شخصیت های تصاویر و مفاهیم نمادهای خیر و شر و نیز مطالعه ویژگی های طراحی و شخصیت پردازی های تصاویر مورداشاره است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است: 1. نمادهای تصویری «خیر و شر» به کاررفته در نگاره ها ازنظر تصویر و مفهوم دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2. شاخصه های طراحی و شخصیت پردازی های انجام شده در تصاویر چیست؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی و اطلاعات آن از طریق تحقیقات و مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 12 نمونه از تصاویر کتاب است. نتایج به دست آمده، بازنمایی تحلیلی و توصیفی نمادهای تصویری «خیر و شر» در نگاره های منتخب را نشان می دهد. نمادهای «خیر» شامل ائمه اطهار(ع)، ذوالجناح، ذوالفقار، دلدل، فرشتگان، امداد غیبی و غیره هستند درحالی که نمادهای «شر» شامل موجودات دوزخی، شمر، مالک دوزخ، اژدها، دیو و دیگر عناصری است که برای توصیف پلیدی ها، تاریکی و قوای نفس به کاررفته اند. در نمادپردازی های این اثر، شکل های بیانی و سایر عناصر شیوه نگارگری دوره قاجار به وضوح دیده می شود که متأثر از ویژگی های نگارگری ایرانی است. طراحی ها نمایانگر خصوصیاتی مانند ترکیب بندی های پویا، بافت و فضاسازی متنوع و گاه ایستا، حالات پرتحرک شخصیت ها و هاشور زنی های مؤکد خطی برای نمایش موقعیت های حساس هستند.
نقد و تحلیل مؤلفه های تزیین و زینت در هنر اسلامی از دیدگاه الگ گرابار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تزیین در تاریخ نگاری هنر اسلامی، از موضوعات بحث برانگیزی بوده است که شناخت و طبقه بندی آن ها از شکل گیری رویکردهای شرق شناسانه به سرزمین های اسلامی آغاز شد. در سده بیستم، مورخان و متفکران به روش شناسی و تعریف مفاهیم تزیین پرداختند و همچنان پژوهش های معاصر در جهان، درباره تعریف مفاهیم و چیستی ، چرایی و چگونگی تزیینات اسلامی در حال انجام و انتشار است. روش ها و رویکردهای مختلف و حتی متمایزی در این عرصه مطرح شده اند که یکی از این دیدگاه ها، رویکرد تاریخی الگ گرابار است. وی درصدد برآمده است تا اصول و چارچوبی برای فهم معانی تزیین در هنر اسلامی و تفسیر آن تبیین کند. نظر به تأثیر و اهمیت آرای گرابار در پژوهش های معاصری که در باب هنر اسلامی انجام می شود، هدف از پژوهش حاضر تحلیل و تبیین زوایای چارچوب نظری گرابار در ارتباط با ماهیت مبهم تزیین است تا شناخت بیشتری از رویکرد گرابار حاصل شود. ازاین رو، سؤالات این پژوهش عبارت است از: 1. ارکان نظریه گرابار در باب تزیین کدام است؟ 2. بر اساس نظریه گرابار، مخاطب در مواجهه با تزیین، چه ادراکاتی از آن می تواند داشته باشد؟ روش تحقیق این مقاله، به منظور رسیدن به شناخت دقیق تر از دیدگاه الگ گرابار در باب تزیین، با تحلیل نظریات وی، به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر مبنای گردآوری کتابخانه ای انجام شده است. بر اساس نتیجه این پژوهش، گرابار سه پیش فرض کلی «جهان شمولی»، «امکان پذیری» و «قابلیت گروه بندی» را در بیان نظریه خود در نظر می گیرد و نظریه وی بر مبنای سه مؤلفه «لذت آنی»، «تداعی گری» و «میانجی گری» شکل گرفته است که پیوند مستقیمی با ادراک «بصری- نشانه ای» نزد مخاطب دارند.
بازشناسی و خوانش مؤلفه های تصویری قلمدان کیانی در دوره ناصرالدین شاه و هنرمند آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار هنری، جدا از جنبه های تاریخی آن، یکی از نمودهای فن و هنر در تاریخ نقاشی و قلمدان نگاری ایرانی هستند. قلمدان نگاری های ایرانی دارای نقوشی ظریف، زیبا و ویژگی های مفهومی و نمادین از زمانه خود است. این پژوهش به مطالعه قلمدان نگاری ایرانی و قلمدان کیانی، اثر سید محمد پرداخته است. این قلمدان نفیس و نادر، در تصویر مرکزی روی قاب قلمدان، ناصرالدین شاه را روی تخت کیانی نشان می دهد. در اطراف این تصویر، تصاویری از شاهان باستانی و افسانه ای ایرانی مانند کیکاووس و کیخسرو از شاهنامه فردوسی، در قاب مرکزی تصویر شده اند. همچنین دراویش مطرح ایرانی نیز در این قلمدان تصویر شده اند که تأکیدی بر شیعی نگاری است. هدف از این پژوهش معرفی قلمدان کیانی و پی بردن به شاخصه های آن، مطالعه تصاویر و ارتباط آن با ادبیات اسطوره ای ایران، شیعی نگاری و نگاره خود نقاش در داخل قلمدان است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. ویژگی های ساختاری، فنی و محتوایی قلمدان کیانی کدم اند؟ 2. هنرمند قلمدان کیانی کیست و ویژگی های هنری آثار او چیست؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه موزه ای قلمدان نفیس کیانی انجام شده است. شیوه تحلیل قلمدان نگاری بر اساس اصول و قواعد تجسمی به کاررفته در ویژگی های ظاهری قلمدان کیانی و ارتباط آن با ادبیات تاریخی و عرفانی ایرانی است. نتایج پژوهش نشان داد، این قلمدان با تأثیرپذیری از ادبیات و عرفان ایرانی در تلفیق با هنر پیکرنگاری درباری دوره قاجار تصویر شده است. ارتباط دربار ناصرالدین شاه با شاهان افسانه ای ذکرشده در شاهنامه و خمسه نظامی در بخش شاهان در بیرون قلمدان و ارتباط اشعار عطار با دراویش ایرانی نعمت اللهی که در دوره زند و ابتدای قاجار مورد آزار قرارگرفته اند، تصویر شده و به عنوان یادبودی برای آنان به شمار می آید. این قلمدان دارای امضای فردی به نام سید محمد است که تصویر خود را به صورت خودنگاره در داخل قلمدان تصویر کرده و به نظر می رسد با توجه به تصویر محمد اسماعیل در قلمدان دیگری، این دو دارای شباهت سبک کاری بوده و هنرمندانی مستقل باشند.
خوانش و تحلیل عناصر قالی داستان مجلس زلیخا و یوسف بافت تهران بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالی های تصویری با محوریت داستان های دینی که با تأثیرپذیری و ارجاع به متون گذشته پدید می آیند، نمایانگر آفرینش یک متن تصویری برساخته از دیگر متن های پیش از خود است که بدون وجود و حضور آن ها، اثر (متن) جدید خلق نمی شود. این رهیافت اشاره به نظریه ترامتنیت ژرار ژنت دارد که شامل پنج رویکرد است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل روابط بین متن های صریح و ضمنی نقوش و نشانه های شکل دهنده به محتوا و معانی نهان قالیچه داستان مجلس زلیخا و یوسف برمبنای سه رویکرد بینامتنیت، بیش متنیت و پیرامتنیت از نظریه ترامتنیت است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. معادل های کلامی و نوشتاری رویکردهای نظریه ترامتنیت چگونه در متن قالی نمود یافته است؟ 2. چگونه از روابط بین متون در تشکیل عناصر و ساختار محتوایی و معناهای نهانی قالیچه، استفاده شده است؟ این پژوهش از نوع کیفی و نظری و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای است. نتایج این پژوهش، بیان گر آن است که قالی، ضمن برخورداری از عناصر و نظام های نوشتاری و دیداری (بصری)، دارای روابط بینامتنی صریح و آشکاری با داستان های دینی، اشعار و سروده های شعراست و به عنوان پیش متن برای سایر قالی های مشابه با این موضوع و سایر قالی های مجلس زلیخا که پس ازآن تولیدشده اند، بیش متن های این اثر و روایت های تصویری حاشیه قالی، قالی های داستانی-تصویریِ دینی و نیز مکتب قالی بافی قاجار از پیرامتن های آن به شمار می رود.
طرح محرابی کنگره دار؛ شناسه ای هویتی در شکل یابی هنر عصر زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر یک از پادشاهان در ادوار حکومتی خود کوشیده اند فرهنگ تصویری را متأثر از مبانی فکری و عقیدتی خود شکل دهند. در برخی دوره ها، تغییرات واضح و مستقیم اتفاق افتاده و در برخی دیگر، ضمنی و تدریجی بوده اند. عصر زندیه نیز دارای مشخصه های هنری خاصی است؛ یکی از این ویژگی ها، نوع خاصی از طرح محرابی است. این طرح، برگرفته از طرح محراب و نقش بسته بر آثار هنری، به عنوان شناسه ای در تولیدات دستی بدون تاریخ عصر زندیه به شمار می رود. منظور از این طرح، محرابی با کنگره های تزئینی است که در دوره زندیه به عنوان قابی نوآورانه ظهور یافت. این طرح ترکیبی منحصربه فرد دارد و در بخش تاج، از دو قوس هلالی و تیزه دار الهام گرفته است. اگرچه طرح های ملهم از طاق و طاق نما در هنر اسلامی به وفور دیده می شود؛ اما نگرش پژوهش حاضر بر این نظر است که طرح «محرابی» موردنظر در این مقاله، ویژگی های دیداری هنر زندیه را متمایز می کند. به بیانی دیگر، این گمان وجود دارد که طرح «محرابی» به مثابه یکی از شناسه های دیداری- هویتی هنر زندیه به شمار می آید. هدف نوشتار پیش رو، نخست معرفی، طبقه بندی و مطالعه شکل «محرابی» در آثار هنری دوره زندیه به منظور تعریف یکی از عناصر بصری و نشانه های فرهنگ تصویری این دوره بوده و دوم، تبیین جایگاه این طرح به منزله شناسه هویتی در شکل یابی هنر زندیه است. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. کار ویژه «قاب زندیه» به مانند شناسه هویتی در آثار نیمه دوم سده دوازدهم و نیمه نخست سده سیزدهم هجری چگونه قابل تبیین است؟ 2. بیان نشان هویتی «طرح زندیه» از ورای نوآوری در طرح محرابی به چه نحو، تأویل می شود؟ این پژوهش ازنظر ماهیت کیفی، ازنظر هدف و روش، توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات آن به صورت نوشتاری از منابع کتابخانه ای و تصویری از فضای مجازی و آرشیو شخصی که توسط نگارنده تصویربرداری شده، گردآوری شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و بدین ترتیب آثار دربردارنده طرح «محرابی» موضوع تحقیق را شکل دادند. تلاش شده است نمونه هایی از هنرهای تصویری عصر زندیه مانند کاشی کاری ابنیه، سنگ قبور، قالی، نگاره ها و آثار چوبی مطالعه و تحلیل شوند. نتیجه آن که کاشی کاری بناها، سنگ قبور، تزیینات خانه، قالی و قطعه ای پارچه مزین به طرح قاب زندیه بوده و این طرح، شناسه ای دیداری و هویتی از عصر زندیه به شمار می رود. نشان موردمطالعه در این مقاله به منزله برگی از شناسنامه در شکل گیری هنر زندیه ایفای نقش می کند.
نظام جاگذاری پیکره زن در نگارگری ایرانی (کتاب آرایی ها و تک برگی ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در ساختار نگارگری ایرانی نظام جاگذاری پیکره انسان در اثر است که به چگونگی چینش و موقعیت قرارگیری این عنصر تجسمی در ترکیب می پردازد. در این میان، پیکره زن به عنوان یکی از دو جنسِ انسانی و نحوه جانمایی آن در کتاب آرایی ها و تک برگی ها قابل ملاحظه است. هدف از این پژوهش بررسی شیوه جا گذاری پیکره زن در ساختار تجسمی نگاره هاست. سؤالات هم عبارت اند از: 1. چه تغییراتی در موقعیت مکانی پیکره زن در کتاب آرایی ها و تک برگی ها رخ داده است؟ 2. چه عواملی در دگرگونی ایجادشده مؤثر بوده است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده مستقیم نگاره هاست و روش تجزیه وتحلیل هم کیفی است.این مطالعه نشان داد نوعی دگرگونی در نظام جاگذاری پیکره زن از کتاب آرایی ها به تک برگی ها رخ داده و این تحول در راستای حضور پُررنگ تر و بااهمیت تر پیکره زن در تک برگی هاست. در کتاب آرایی ها متن ادبی عامل تعیین کننده حضور و چگونگی حضور پیکره زن در ترکیب بندی هاست. ازاین رو، متناسب با متن ادبی یا بخشی از روایت که نگاره تصویرگر آن است، پیکره زن در چهار وضعیت «پیکره اصلی»، «پیکره مکمل»، «پیکره فرعی» و «پیکره پس زمینه یا سیاهی لشکر» تصویر شده است. در تک برگی های آغازین، پیکره زن حضور جدی ندارد و عموماً جنس مرد تصویر شده است، ولی در دوره صفوی پیکره زن به دو صورت زوج عشاق و تک پیکره نگاری رواج یافت. ساختار مرکزگریز در تصاویر زوج عشاق، پیکره زن و مرد را به یک درجه و اهمیتِ تجسمی ارائه می دهد و قرارگیری هر دو در نقاط پر تأکید قاب، نشان از برابری هر دو جنس دارد. در تک پیکره نگاری ها از جنس زن که مهم ترین تحول در این زمینه محسوب می شود، پیکره زن یگانه عنصر تجسمی در صفحه است و پیکره او به نقطه تمرکز اثر تبدیل می شود. احتمالاً این دگرگونی و حضور پُررنگ و گسترده پیکره زن در تک برگی ها، به ویژه در مکتب اصفهان، به سبب دو عامل موازی بوده است. عامل اول، هنری و زیبایی شناسی است و به دلیل تغییری است که در قالب یا گونه هنری رخ داده است. در تک برگی ها به دلیل عدم استفاده از منطق تعدّد پیکره ها و حذف پیکره های متفرقه، با ترسیم کردن پیکره زن در این قالب هنری، خواه ناخواه بر پیکره او تأکید تجسمی بیشتری می شود. عامل دوم، اجتماعی است که با ذائقه هنری حامیان جدید هنری مرتبط است. نگاره های تک برگی از وظیفه مصور کردن متون ادبی رهاشده و به تبعیت از شرایط زمانه، تحت تأثیر سلیقه و خواست حامیان قرار گرفتند. اعمال سلیقه آن ها در تک برگی ها که گاهی با تمایلات لذت جویانه همراه بود، زمینه ساز حضور متفاوت پیکره زن در تک برگی ها شد.
خوانش ترامتنی نقش اژدهای هفت سر دریا با تأکید بر نقش تنّین در عجایب نامه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنّین، موجودی هیبریدی با هفت سر، یکی از افسانه های گمنام در بطن تاریخ و جلوه گر در عجایب نامه هاست. تصویر اژدهای مارگونه و هفت سر دریا با نام های متفاوتی از اسطوره یام و بعل مردم بین النهرین تا جزیره مار و روایت اسکندر در طول تاریخ ارائه شده و بعدها بر قاعده خیال مخاطب نسخ عجایب نامه نقش بسته است. این موجود از یهودیت تا اسلام از یونان تا ایران سفر کرده است. نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، رویکردی کاربردی است که در خوانش متون تصویری مؤثر بوده و روابط درهم تنیده شبکه های متنی و تصویری و دلالت مندی های مرتبط را آشکار می سازد. هدف از جستجوی رد پای نقش اژدهای هفت سر دریا در تاریخ، یافتن حقیقت پنهان در پس آن و مفهوم بخشی به آثار هنری معاصر با درک بهتر و ریشه ای از نقوش کهن است. سؤالات این مطالعه عبارت اند از: 1. به طورکلی نقش تنّین به چه موجودی اطلاق می شود؟ 2. چگونه می توان نظریه ترامتنیت ژنتی را در خوانش نقش تنیّن و ارتباط این نقش با اسطوره های کهن به کار برد؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و جامعه آماری آن شامل کلیه نقوش و روایات اژدهایان هفت سر است که به صورت اثری هنری و یا ادبی مانند داستان یا اسطوره باقی مانده و در دسترس هستند. از این میان، شش نقش و روایت به عنوان نمونه به صورت هدفمند از سوی نویسندگان انتخاب و از جنبه های بصری و روایی تحلیل شده اند. نتایج نشان داد تنّین موجودی با یک سر انسانی و شش سر مارگونه است که به باورمندی شرارتی که فقط به واسطه قدرتی لایزال چون خدا و یا بندگان برحق او از میان می رود، اشاره دارد. همچنین، بر اساس نظریه ترامتنیت که روشی در خوانش متون تصویری است، به واسطه تبیین یک الگوی چهار مرحله ای، ارتباط تصویری و مفهومی بین نمونه های مطالعاتی قابل اثبات است.
بازنمود نقش «شمن» در سوگ نگاره های شاهنامۀ بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی با رویاها، آرمان ها و آرزوهای شاهان مغولی تلفیق شده و سبک زندگی و فرهنگ آن ها را نمایش می دهد. سوگ نگاره های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر در شاهنامه بزرگ ایلخانی بازگو کننده چنین کارکردی در تعامل با فرهنگ ترکی- مغولی است. اساس مساله پژوهش این است که؛ آیین سوگواری مغولی و شمن در سوگ نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی در رابطه با قهرمانان اساطیری ایران چگونه نمایش داده می شود. از این رو، هدف تحقیق، بازنمود نقش شمن در سوگ نگاره های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر از شاهنامه بزرگ ایلخانی است. بنابراین سوالاتی که تحقیق قصد پاسخگویی به آن ها را دارد عبارتند از: 1- شمن در سوگ نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی به چه صورت بازنمود یافته است؟ 2- شمن نقش خود را در سوگ نگاره ها چگونه به انجام رسانیده است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. بر همین اساس نتایج این پژوهش نشان داد که در نگاره ها شمن با شمایل مردی سالخورده نمایش داده شده است. ریش سفیدی که سرپوش سفیدی بر سر کرده و تن پوش قهوه ای رنگ به تن دارد و فقط در سوگنگاره اسفندیار با مو و ریش سیاه و تن پوش سفید دیده می شود. شمن در فضای باز و یا بسته هادی و همراه جنازه قهرمانان اساطیری ایران است. وی و همراهانش در مراسم سوگواری با اجرای رقص یا حرکت های تکراری همراه با حالت خلسه با خدایان ارتباط برقرار کرده و مردگان را تا عالم مرگ راهنمایی و هدایت می کنند. نمادهای ستون سنگی در فضای بسته، عصا، کوبه طبل و ترکیب نردبان مانند کلاه ها در فضای باز به احتمال زیاد بیان کننده این نیروی جادویی- مذهبی «شمن »ها در هدایت مردگان به عالم مرگ است. همچنین بازنمایی «شمن »ها در تن پوش های سفید و قهوه ای رنگ احتمالا با توانمندی وهم و ذهن آن ها در صعود به آسمان و یا سبک زندگی ایلی آن ها مرتبط است.
خوانش دو قطب استعاره و مجاز در نقاشی های قهوه خانه ای، نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای با رویکرد نشانه شناسی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای، نوعی هنر عامیانه است که با گذر از نگارگری مکتب اصفهان و تحت تأثیر شرایط فرهنگی- اجتماعی، در عصر قاجار بروز و ظهور یافته است. در این میان، نقاشان قهوه خانه ای، از استعاره و تمثیل به عنوان ابزاری برای شکل دهی به تصاویر متفاوت از واقعیت استفاده کردند که در عین شباهت به نگاره های مجرد مکتب اصفهان، به گزینش اشکال طبیعت گرایانه در محور جانشینی همت گماشته اند. هدف از این مقاله، تشریح بُعد استعاره و مجاز در نقاشی قهوه خانه ای از منظر رویکرد نشانه شناسی یاکوبسن است. در این مقاله، نقاشی های قهوه خانه ای عصر قاجار با هدف پشت سر گذاشتن پارادایم های غالب نگارگری سنتی به شیوه تحلیل ساختاری متن موردبررسی قرار می گیرند. در پژوهش حاضر، این سؤال پاسخ داده شده که استعاره و مجاز چه تأثیری در شکل گیری و شکوفایی نقاشی های قهوه خانه ای و سقاخانه ای در دوران معاصر داشته است. روش تحقیق پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات موردنیاز برای تحلیل به شیوه کتابخانه ای و با توجه به نوع روابط جانشینی و هم نشینی در ساختار و ترکیب عناصر بصری نقاشی قهوه خانه ای در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای تحقق یافته است. نتایج این مطالعه نشان داد نقاشی قهوه خانه ای در مقایسه با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای به صورت استعاره و مجاز شکل گرفته که به گفته یاکوبسن، مبتنی بر دو محور جانشینی و هم نشینی است و نقش محوری در خلق تصاویر مدرن و نقاشی قهوه خانه ای داشته است.
بررسی گفتمان هویت فرهنگی در حروف نگاری اعلان های دهۀ ۹۰ ایران، با استفاده از رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف و نشانه شناسی اجتماعی کرس و لیون (مورد پژوهشی: موزۀ آنلاین طراحان گرافیک ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان شکل گیری طراحی گرافیک مدرن در ایران، عوامل و زمینه های متعددی در پیشبرد این رشته و کاربست حروف نگاری در آثار هنرمندان دخیل بوده است. در این راستا، گفتمان های مختلفی ازجمله انتقادی، فرهنگی و اجتماعی تأثیر بسزایی در معناسازی و شکل گیری آثار حروف نگاری داشته اند. اگر اعلان های حروف نگاری را به مثابه تولیدی گفتمانی در نظر بگیریم، در یک سوی آن هنرمند به عنوان تولیدکننده و در سوی دیگر مخاطبان قرار دارند که معنای موردنظر طراح را درک و دریافت می کنند. هدف این تحقیق، شناسایی خواستگاه اجتماعی نشانه های اعلان های حروف نگاری موزه آنلاین طراحان گرافیک ایران در دهه نود و نحوه بازنمود گفتمان هویت فرهنگی در این اعلان هاست. برای تحلیل گفتمان فرهنگی اعلان های حروف نگاری موزه آنلاین طراحان گرافیک ایران از ترکیب دو روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف و نشانه شناسی کرس و لیوون استفاده شده است. سؤالات این مطالعه عبارت اند از: 1. هنرمندان حروف نگار دهه نود چه رویکردی نسبت به هویت فرهنگی داشته اند؟ 2. نگرش های تأثیرگذار بر انتخاب رویکرد اجرایی هنرمندان کدام اند؟ تحقیق حاضر ازنظر هدف، بنیادی و از حیث روش، توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات از نوع کیفی است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، می توان گفت شکل گرایی در این دهه به ضرورتی تبدیل شده تا طراحان حروف را از یکدیگر متمایز کنند، گویی این هنرمندان توجه به شکل حروف را جزئی از اسلوب آفرینش نوگرایی می دانند؛ به بیان دیگر برای طراح حروف دهه نود، محتوا مؤلفه ضروری طراحی حروف نیست؛ زیرا شکل و ظاهر رسالتش را در خلق لذت بصری حروف به اتمام رسانده است. هنرمند با بهره وری غیر چشمگیر از مؤلفه های فرهنگی و تاریخی ایران، قصد دارد فصلی تازه از هنر مدرن را آغاز کند. او در این دهه، دیگر قصد توقف در لحظه تاریخی را ندارد و برای به تصویر کشیدن و ارائه هنر طراحی حروف خود تلاش می کند، نه اینکه به حواشی فرهنگی میدان دهد و به عنوان فعال فرهنگی، با خلق حروفی که پاسخ گوی نیاز های اجتماعی و فرهنگی هستند، به کار خود ارزش فرهنگی می دهد و در این فرایند اجتماعی، به عنوان مبلغ و تولیدکننده حروف ناب با ظاهر انتزاعی و شکل گرا، نقش بسزایی در اقتصاد هنر دارد.
مطالعۀ تطبیقی اعمال روش آموزش مبتنی بر حل مسئله با روش معمول آموزش در درس کارگاه صنایع دستی 5 (سفال و کاشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پیشرفت ها و تحولات سریع، مسائل جدید و درنتیجه انتظارات تازه ای از نظام های آموزشی ایجاد کرده است. در شیو های معمول آموزشی، فراگیران اغلب مجال استفاده از مطالب آموزشی در دنیای واقعی را نمی یابند. ازاین رو، متخصصین علوم تعلیم و تربیت بر شیوه های فعال و ضرورت حذف خلأ میان آموزش و عمل، با استفاده از روش حل مسئله تأکید دارند. «حل مسئله» که به عنوان روش آموزش علمی نیز شناخته می شود، یکی از مفیدترین روش های آموزش فعال است. هدف این تحقیق، سنجش تأثیر آموزش با روش حل مسئله بر یادگیری، انگیزش و خلاقیت دانشجویان در درس کارگاه صنایع دستی 5، نسبت به روش معمول آموزش (مطابق با سرفصل برنامه درسی) و پاسخ به این سؤال است که روش حل مسئله در آموزش این درس چگونه است و به کارگیری آن، چه نتایجی در بر دارد؟ روش تحقیق به صورت آزمایشی (تجربی) و تجزیه وتحلیل به صورت کیفی انجام شده است. گردآوری داده ها نیز به صورت اسنادی و میدانی (مشاهده، عکاسی و مصاحبه) انجام گرفته است. زمان و مکان تجربه به ترتیب، نیمسال اول 1394 و دانشگاه هنر اصفهان بوده است. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت هایی ازنظر کیفی در آموزش به روش حل مسئله و روش معمول آموزشی وجود دارد. روش حل مسئله، روش فعال تر و دانشجو محور آموزشی است و فعالیت، خلاقیت و انگیزش دانشجویان در این شیوه بیشتر و یادگیری عمیق تر است. در روش حل مسئله، دانشجویان به جای کپی برداری از آثار دیگران یا تقلید از گذشته، می آموزند که پاسخ های مختلف برای یک مسئله را خود کشف و ارزیابی کنند و به همین دلیل به زبان هنری شخصی دست می یابند. همچنین، در این روش رضایت مندی، میزان اعتمادبه نفس، توانایی اظهار وجود و مشارکت دانشجویان بهتر از روش معمول آموزشی بوده است. در پایان پیشنهاد هایی به منظور بهبود آموزش این درس که قابلیت تعمیم به سایر دروس کارگاهی این رشته را دارد، ارائه شده است.