مهرداد قیومی بیدهندی

مهرداد قیومی بیدهندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹ مورد.
۱.

معماری ایران/ایرانی یا طراحی سلطان و معمار: پرسش از امکان تبیین جمع گرا در تاریخ هنر؛ بر اساس نقد کتاب Rage and Denials. Collectivist Philosophy, Politics, and Art Historiography, 1890-1947 (خشم و انکارها: فلسفه جمع گرا، سیاست و تاریخ نگاری هنر (۱۸۹۰- ۱۹۴۷)) از برانکو میترویچ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۸۰
مورخ هنر و معماری، به تصریح یا تلویح و دانسته یا ناآگاه، در کار تفسیر خود رویکردی جمع گرا یا فردگرا دارد. خشم و انکارهای برانکو میترویچ، یگانه منبعیست که مستقلا و از منظری فلسفی تاریخی به تبیین در تاریخ نگاری هنر می پردازد و با تکیه بر واقع گرایی، تبیین جمع گرا را ناموجه می شمارد. در این مقاله استدلال های متنوع میترویچ استخراج و طبقه بندی شده تا از امکان تبیین جمع گرایی بدون این اشکالات بحث شود. اساسی ترین ایرادهای طرح شده بر تبیین جمع گرا ذات باوری، نادیده انگاری اراده آزاد، مبهم بودن ساز و کار اثرگذاری جمع بر فرد، روشن نبودن وضعیت هستی شناختی جمع ها و انگیزه نادرست مورخان از تبیین جمع گرایانه مبتنی بر خودشیفتگی و خودبرتربینی قومی و ابزار قرار گرفتن برای تنظیم غرور ملی است. با تکیه بر دستاوردهای تازه علوم شناختی از این بحث خواهیم کرد که چطور این اشکالات شامل هر نوع تبیین جمع گرایانه در تاریخ نخواهد بود. استقلال شناخت و نفوذناپذیری ادراک در برابر تفکر مهم ترین استدلال میترویچ برای توجیه فردگرایی به منزله یگانه راه علمی و واقع گرایانه تبیین تاریخ است. در این مقاله موقعیتی را در تاریخ معلوم می کنیم که حتی با اتخاذ موضع متافیزیکی و هستی شناختی همسو با ماتریالیسم میترویچ، تبیین های جمع گرای معتدل در تاریخ نگاری معماری می تواند هم چنان معتبر و حتی ناگزیر باشد.
۲.

معماری هنر و معماری جادویی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت معماری ایرانی معماری و ادبیات شاهنامه فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۰ تعداد دانلود : ۲۷۳
در عالمی که فردوسی در شاهنامه تصویر کرده است، معماری (به معنای ساختن مکان زندگی انسان) جایگاه مهمی دارد. در این عالم، معماری بر دو نوع است؛ معماریِ برآمده از هنر و معماری برآمده از جادویی. معنای هنر در شاهنامه با معنای امروزی این واژه تفاوت دارد. هنر، خاستگاهی ایزدی دارد و با نیکویی پیوسته است. در برابر آن، جادویی است که بدهنری و بددانشی و اهریمنی است. معماریِ هنر صفت های بهشتی دارد؛ دل آرا و جاودانه است. معماری جادویی صفت های دوزخی دارد و جای ماندن آدمیان و نیکوان نیست. معماریِ هنر بهترین شیوه شاهان فرهمند است و با آن، فرّ و گوهر خود را نشان می دهند و آبادانی و نیکویی می گسترند. برخی از آنان، به پیغام سروش ایزدی، شهرهای جاودانه می سازند که جای جاودانان نجات دهنده جهان است. در گزارش شاهنامه از سرگذشت ایرانیان، معماری و هنر در گذر روزگار سیری فروکاهنده دارند. در آغاز این روزگار، در زمان چهار پیامبر پادشاهِ نخستین، هنر متصل به وحی خداوند است و هنرآموزان هنر را از ایزد و سروش فرامی گیرند و می گسترند و به دیگران می آموزند. اما با فرو افتادن جمشید و فراز آمدن ضحاک، که هنر خوار شد جادویی ارجمند، رفته رفته از حضور و شمار و تأثیر فرهمندان می کاهد. فرهمندان همچنان در میان اند و هنرهای جاودانه می کنند؛ اما پیوند با آسمان در آموختن هنر به قوت و کثرت پیشین نیست. حتی شاهان شهرها و بناهای مقدس را نه به پیام ایزدی، بلکه با تکیه بر مهارت و دانش برترین هنرمندان و دانشمندان جهان می سازند. معماری در شاهنامه، از آسمان و آسمانیان تا زمین و قعر زمین و پیوستگان خاک را در بر می گیرد. معماری در شاهنامه، آشکار و نهان، دیدنی و نادیدنی، خوب و بد، مینوی و اهریمنی است. نیکوان و هنرمندان و فرهمندان، معماریِ جاوْدانه می کنند و بدان و ددمنشان و دیوان، معماریِ جادُوانه.
۳.

معرفت ضمنی و گونه های آن در معماری بر اساس اندیشه هری کالینز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت معماری عمل معماری طراحی پژوهی معرفت ضمنی معرفت صراحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۴۱۰
از میانه سده بیستم که مایکل پولن یی مفهوم «معرفت ضمنی» را مطرح کرد، این مفهوم به تدریج به حوزه های گوناگون علم وارد شد و با چندین رویکرد تبیین شد؛ اما در حوزه معماری همچنان معرفت ضمنی را بیشتر با تکیه بر اندیشه پولن یی و همچون معرفتی مرموز که مبنای عمل طراحی است تبیین می کنند. هدف تحقیق حاضر پیش نهادنِ یکی از اندیشه هایی مطرح شده درباره معرفت ضمنی، کاربست آن در معماری و سنجیدن امکانات و محدودیت های آن برای تبیین معرفت ضمنی معماری است. اندیشه یادشده مدل هری کالینز، جامعه شناس علم، درباره معرفت و اقسام ضمنی و صراحی آن است. مقاله حاضر این هدف را از طریق فهم اندیشه کالینز، آن گونه که در آخرین آثار مکتوب او درباره معرفت ضمنی نمود یافته است، دنبال می کند. بر مبنای کاربست این اندیشه در معماری، معرفت صراحی معماری معرفتی است که از طریق واسطه های مادی به معمار انتقال دادنی است. معرفت ضمنی معماری نیز معرفتی است که بنا به سرشت آن از طریق واسطه های مادی انتقال دادنی نیست و از طریق هم نشینی معمار با دارندگان این معرفت یا از طریق تجربه عملی معماری به معمار منتقل شود. معرفت های تنانی و جمعی گونه هایی از معرفت ضمنی معماری اند؛ اما معماری بر معرفت های ضمنی دیگری نیز مبتنی است که در طبقه بندی کالینز نمی گنجد.
۴.

جایگاه مفهوم معماری در نظام طبقه بندی علوم مسلمانان در سده های نخست هجری با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری اسلامی صناعت معماری تاریخ مفهومی معماری طبقه بندی علوم سده های نخست اسلامی فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۷۴
از راه های شناخت معماری پیشامدرن جهان اسلام پرداختن به جنبه های معرفتی آن، از جمله نسبت معرفت های معماری با علوم رسمی است. حکیمان مسلمان از همان آغاز نهضت علمی در نیمه سده دوم هجری، به طبقه بندی علوم عنایت کردند. این جریان در طی سده ها ادامه یافت. ابونصر فارابی، فیسلوف سده سوم و چهارم هجری، از مهم ترین ایشان است و آراء او در طبقه بندی و مراتب علوم اثری وسیع و عمیق در طی تاریخ در سرتاسر جهان اسلام داشته است. در این مقاله، منابع مهم طبقه بندی علوم در نخستین برهه تاریخ علم در جهان اسلام، یعنی از نیمه سده دوم تا سده پنجم، را با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی بررسی می کنیم. در این بررسی، با اتکا بر فنون تاریخ مفهومی، مفهوم معماری را با هر واژه و هر نحو دسته بندی، در این متون می جوییم و جایگاه آن را در نسبت با دیگر علوم روشن می کنیم. به این منظور، پس از مرور تاریخ طبقه بندی علوم در جهان اسلام و معرفی منابع اولیه این تحقیق یعنی شش کتاب اصلی طبقه بندی علوم در سده های نخست مواضع ظهور مفهوم معماری را نشان می دهیم. آشکارترین مفهوم در این منابع که در دایره مفهومی معماری می گنجد «صناعت بنا»ست. علاوه بر فارابی، اخوان الصفا بیش از دیگران درباره صناعت بنا، در زمره صناعات مدنی عملی، سخن گفته و نسبت آن را با علوم و صناعات نشان داده اند. فارابی از صناعتی دیگر به نام «صناعت ریاست بنا» و رابطه آن با صناعت بنا یاد کرده است. پاره ها و شئونی از معماری نیز در علومی چون حیل و مساحت و نقل میاه پراکنده است. پس از اخوان، توجه حکما به صناعات، از جمله معماری، افول کرد.
۵.

معماری مدرسه دارالفنون و دگرگونی های آن در دوره قاجاریان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرسه دارالفنون معماری ایران معماری قاجاری تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۸ تعداد دانلود : ۲۹۲
مدرسه دارالفنون را امیرکبیر در سال ۱۲۶۶ق. پی افکند. طراح آن میرزا رضا مهندس باشی بود و معماری آن را محمدتقی خان معمارباشی برعهده داشت. خود امیرکبیر و بهرام میرزا معزالدوله به ساختن آن رسیدگی می کردند. قسمتی از بنای مدرسه در ۱۲۶۸ق. اندکی پس از عزل امیرکبیر، افتتاح شد، اما احداث آن در ۱۲۶۹ق. پایان یافت. آنچه امروز به نام دارالفنون و در محل مدرسه دارالفنون می شناسیم به دوره پهلوی اول تعلق دارد؛ از بنای قاجاری مدرسه تقریباً شاهد مادی ای نمانده است و صورت اولیه این بنا مبهم است. هدف این تحقیق شناخت معماری مدرسه دارالفنون در دوره قاجاریه است که موکول است به اعتبارسنجی منابع، شناخت وضع کالبدی مدرسه، رفع ابهام های آن و روشن شدن تغییرات آن. روش این تحقیق تفسیری-تاریخی است. بدین نحو که؛ از طریق تطبیق منابع نوشتاری، عکس ها، نقاشی ها و نقشه های مربوط به تهران قاجاری، ترکیب کالبدی مدرسه در هر مرحله و هر پاره را در حد وسع این منابع روشن می کنیم. در این تحقیق، نخست نشان می دهیم که مدرسه دارالفنون قاجاری دو بخش داشته است: مدرسه قدیم و مدرسه جدید (مدرسه موسیقی). مدرسه قدیم همان مدرسه روزگار امیرکبیر است؛ اما در اواخر دوره قاجاریان، در دهه ۱۲۹۰ق.، دستخوش تغییراتی در نماهای حیاط و در طرز اتصال با بیرون مدرسه شده است. مدرسه جدید را در اواخر دوره قاجاریان در شمال مدرسه قدیم ساختند.
۶.

علم عقود ابنیه: کلیدی برای فهم نسبت علم و معماری در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۴۶۳
علم عقود ابنیه نخستین بار به این نام در ارشاد القاصد ابن اکفانی (سده 8ق) یاد شده است؛ اما تأمل در تعریف و متون منسوب به آن معلوم می کند که این علم پیشینه ای کهن تر دارد. نخستین نشانه های آن در احصاء العلوم فارابی و با عنوان «علم ریاست بنا» یافت می شود. هیچ متنی از دوران اسلامی به دست ما نرسیده است که انتساب به این علم در آن، یا در دانشنامه ها، تصریح شده باشد؛ فقط سخن از این است که ابن هیثم و ابوبکر کرجی در این علم تصنیفاتی داشته اند. دانشوران احتمال داده اند که کتاب های این دو مهندس برجسته گم شده باشد؛ اما این احتمال نیز می رود که کتاب های ایشان به خطا به نام علم دیگری، مانند هندسه عملی، شهرت یافته باشد. تصور اجمالی ای که از موضوع و هدف و کاربرد این علم از منابع اولیه طبقه بندی علوم به دست می آید به داوری در باره این کتاب ها و شناسایی متون احتمالی دیگر متعلق به علم عقود کمک می کند. از این طریق، درمی یابیم که بخش مهمی از کتاب اجرائاتِ الحفورِ و الأبنیه ابن هیثم، بخش هایی از إنباطُ المیاه ابوبکر کرجی، و تمامی رساله مجهول المؤلف معروف به رساله اعمال و اشکال در همین علم است. این شناسایی و سپس برررسی محتوای این رساله ها تصویر روشن تری از علم عقود ابنیه، به منزله علم اصلی مربوط به معماری در نظام علوم دوران اسلامی، به دست می دهد و اهمیت بررسی آن، مستقل از علم هندسه عملی، را آشکار می کند. از این بررسی، معلوم می شود که این علم فروتر از مرتبه علم هندسه نظری (که مهندسان نظری یا عالمان هندسه متکفل آن بودند)، و فراتر از علم هندسه عملی (که صانعان و بنّایان با آن سروکار داشته اند) بوده است و معماران و سربنّایان بدان عالم بوده و در آن مهارت داشته اند.
۷.

مفهوم معماری در برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی، درآمدی بر تاریخ مفهومی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری اسلامی دوره بندی تاریخ معماری ایران تاریخ مفهومی معماری حوزه معنایی معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۸۹۲
تقطیع تاریخ معماری ایران به پیش و پس از اسلام، امری اعتباری است که اگرچه روزگاری زاینده و کارآمد بود، اکنون به قالبی تکراری بدل شده است. ازجمله پیامدهای این تقطیعِ قالبی غفلت از معماری، خود برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی است. پی بردن به گسستگی ها و پیوستگی های حقیقی در فرهنگ ایرانی در این سوی و آن سوی این مرز، نیازمند تحقیق و تدقیق بیشتر است؛ تحقیقی که ناگزیر باید از مفروض نگرفتن وجود این مرز آغاز شود. انسان ها پیش و پس از معماری و در هنگام معماری کردن به آن می اندیشند و درباره آن سخن می گویند. سخن گفتن ایشان درباره معماری گواهِ فهم آنان از معماری است. مفهوم معماری امری ثابت و بی زمان نیست و در طی تاریخ دگرگون می شود. از راه های شناخت معماری ایران در برهه گذار، تحقیق درباره مفهوم معماری در این دوره است؛ آن چنان که در سخن ایرانیان آشکار شده است. در این تحقیق، ضمن معرفی تاریخ مفهومی و پیشنهاد وارد کردن آن به مطالعات معماری ایران، به تاریخ مفهومی معماری ایران در برهه گذار می پردازیم. کار تاریخ مفهومی معماری برهه گذار را از واژه ها و الفاظ آغاز می کنیم؛ اما در آن بازنمی مانیم، بلکه به واژه ها و معانی و حوزه های معنایی به منزله مدخلی برای شناخت تغییر و تحول فرهنگیِ معماری می نگریم. منابع اولیه این تحقیق منابع پهلوی و فارسی و عربی، از اواخر دوره ساسانیان تا اوایل دوران اسلامی است. رویکرد آن تاریخ مفهومی و چهارچوب نظری آن نظریه حوزه های معنایی است. در این تحقیق، روشن می شود که مردم ایران زمین در برهه گذار از حوزه معنایی معماری، با مقوله معنایی آبادانی یاد می کنند و تلقی آنان از معنای آبادانی اعم از تلقی امروزی ما از معماری است. همچنین آشکار می شود که با ورود اسلام به ایران، در این حوزه معنایی، تغییری اساسی رخ نداده است.
۸.

تاریخ هنر بر محور هنرمند در دو جهان؛ بدایتِ تاریخ هنر در مغرب زمین و ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ هنر تذکره رساله هنر دیباچه مرقع دوره رنسانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۲۰۰
سابقه نوشتن درباره هنر در مغربزمین به روزگار یونان و روم باستان میرسد؛ اما نوشتن تاریخ هنر در دوره رنسانس و در سده شانزدهم با کتاب جورجو وازاری آغاز شد. در این تحقیق، مقدماتی که موجب پیدایی تاریخ هنر در غرب شد، پی گرفته و نخستین تلاشها برای تاریخنویسی هنر دنبال شده است. از پرسشهای موردِنظر تحقیق آن است که نخستین تاریخنامه های هنر در ایرانزمین و مغربزمین از چه زمانی آغاز شده و بر چه محوری سامان یافتهاند. بررسیهای این تحقیق بنیادی، که به روش تاریخی انجام شده است، نشاندهنده آن است که نخستین تاریخ هنر در مغربزمین بر محور هنرمندان سامان یافته و تا سده ها الگوی تاریخنویسی هنر بوده است. تأمل در اینکه با محورگرفتن هنرمند در تاریخنویسی هنر چه چیزهایی از تاریخ هنر برجستهتر میشود و چه چیزهایی مغفول میماند، اندیشمندان را به پیشنهاد محورهایی دیگر برای تاریخ هنر کشید؛ ازجمله اندیشه تاریخ هنر بدون نام کسان. ازسویدیگر، در ایران نیز نوعی از نوشته که میشود آن را بهتسامح تاریخ هنر خواند، در سده دهم هجری، مقارن با سده شانزدهم میلادی، پیدا شد. تاریخ هنر در ایران در قالب رساله های آداب و تذکره ها و دیباچه های مرقعات خط و نقاشی بود. بسیاری از این نوشته ها نیز بر محور نام کسان، بهویژه هنرمندان، سامان یافت. تاروپود تاریخ هنر در این رساله ها شبکهای است حاصل از محور طولی سلسله استادان و شاگردان و محور عرضی طبقات شاگردان که با داوری نقد هنر، ذکر آداب هنرورزی و توجهی اندک به سیاق اجتماعی و هنری، همراه است. هرچند میان نخستین تاریخنامه های هنر در مغربزمین و ایرانزمین شباهتهایی دیده میشود و مهمترینشان سامانیافتن آنها بر محور هنرمندان است؛ این نوشته ها تفاوتهای فاحشی باهم دارند که از نگاه آنها به جهان و انسان و هنر و گذشته و حال برمیآید.
۹.

معماریِ گم شده: خانقاه در خراسان سده پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان تصوف خراسان معماری ایرانی معماری اسلامی خانقاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۵۹۴
خانقاه در طی تاریخ ایران، به ویژه تا پیش از صفویه، در زمره بناهای پرشمار بوده است. بااین حال، از معماری آن چندان چیزی نمی دانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهه های گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همه منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحله نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سده های نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) می پردازیم. روش این تحقیق تفسیری تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیه نوشتاری مرتبط با خراسان سده های نخست است. صوفیان از سده دوم به بعد، در مکان هایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سده پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سده پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنه ای دارد: از عمومی همچون مجلس گویی تا خصوصی همچون زاویه نشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق می بخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانه شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکان های باز، نیمه باز و بسته. مکان های باز، یعنی صحن و بام، به کارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکان های بسته، یعنی جماعت خانه و حجره ها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکان های نیمه باز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعت خانه، به مقتضای نیازها و کارکردش، به صورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار می گرفت و صفه بر صدر صحن. جماعت خانه مستقیماً یا به واسطه صفه، به صحن مرتبط می شد. حجره ها بر گرد صحن یا در دو سوی آن می نشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانه یکی از اضلاع صحن.
۱۰.

بنای رُشت خوار؛ مسجد یا خانقاه؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری اسلامی معماری ایران خانقاه خراسان رشت خوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۰
بسیاری از بناهای ایران در طی روزگاران به سبب های گوناگون از میان رفته یا «نوع» آنها منقرض شده است. خانقاه یکی از این انواع است. از راه های شناخت معماری خانقاه بررسی بناهایی است که بر سر نوع آنها اختلاف است. بنای معروف به «مسجد جامع رشت خوار» در راه زاوه به خواف در زمره این بنا هاست. تحقیق هایی که درباره این بنا انجام گرفته متکی بر اصول معماری خانقاه و کاوش های باستان شناسی نبوده است. این مقاله متکی به یافته هایی تازه درباره معماری خانقاه در خراسان سده پنجم و نیز برخی یافته های باستان شناختی است. بنای رشت خوار که در بیرون شهر رشت خوار کنونی واقع شده، درون شهر قدیم رشت خوار یا در کرانه غربی آن بوده است. کالبد بنا مرکب است از دستگاه ورودی، صحن با حجر ه هایی گرداگرد آن و یک ایوان و یک گنبد خانه. بنای رشت خوار در حدود سده پنجم ساخته شده است و در دوره تیموریان آن را تعمیر کرده اند و کتیبه ای به بنا افزوده اند. بنای رشت خوار پیش از ثبت در فهرست آثار ملی خانقاه خوانده می شد؛ اما همواره بر سر نوع آن میان محققان اختلاف بوده است. هیچ یک از محققان معیارشان را برای خانقاه خواندن یا نخواندن بنای رشت خوار مشخص نکرده اند. بر اساس تحقیق یاد شده درباره معماری خانقاه، بنای رشت خوار با معماری خانقاه و سلسله مراتب کالبدی و کارکردی آن انطباق دارد. این انطباق نشان می دهد که به ظن قوی بنای رشت خوار خانقاه است. 
۱۱.

The Theory of “Living Time ” in Periodization of Iranian Architectural History(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Living time Iranian architecture History Dahr

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۷
The writing of Iranian architectural history has, from its start, followed the principles of western historiography. Portions of this history are well expected to be neglected or unattended when writing of it takes place outside its intellectual framework that essentially reflects the Iranian throught world. To have a truly Iranian architectural historiography, one has to find the theoretical principles which are deeply rooted in the Iranian Islamic culture. Although pre-modern Iranian historians never wrote a history of architecture, they were exponents of historiography during a millennium of cultural flourishing and vigor. Since any sort of historiography, as well as literature, usually is based on principles and ideological views about history and time, Persian historic texts can be considered as worthy sources regarding theoretical bases on which we can build the Iranian philosophy of architectural history. Persian prose of the early centuries of Islam is among these sources. One of the common, prominent themes in these texts is the nature of time or history. It is presented as a sensible, living being whose states relate to human events and phenomena across time. A new theory of periodization of Iranian architectural history can be drawn based upon this theory.
۱۲.

خاک و خِرَد، تأملی در شأن معماری در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی معنوی تاریخ معماری منابع تاریخ معماری ایران حکمت معماری اسلامی نظریه معماری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : ۱۴۴۰ تعداد دانلود : ۳۶۵۲
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
۱۳.

هنجار مادی: نظام مدیریت آب در اصفهان صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ شهر اصفهان صفوی مدیریت سنتی آب نظام آب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰
شهر اصفهان صفوی را از منظرهای گوناگونی می توان قرائت کرد. یکی از این منظرها نظام مدیریت آب است. حیات پایتخت صفوی هم به حیات زمین های زراعی پیرامون آن وابسته بود و هم به گردش آب در شهر. درخشش اصفهان صفوی بی تردید مرهون نظام استوار مدیریت آب است، که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. در این مقاله، با رویکردی انسان شناسانه و با روش تفسیری تاریخی، به مهم ترین جنبه های مادّی و غیرمادّی نظام مدیریت کلان آب در اصفهان صفوی می پردازیم. در نظام مدیریت آب در اصفهان صفوی، مادی ها را بنا بر قواعدی در شهر می گرداندند؛ هم بهره مصرفی از آنها می گرفتند و هم بهره در فضاسازی شهری؛ سپس آب را به کفایت به مزارع می رساندند. حصول چنین نتیجه ای، گذشته از مهندسی دقیق آب (که موضوع این مقاله نیست)، از طریق تعیین حقابه ها و نظارت دقیق بر اجرای آنها با توجه به نیازها و اوضاع آب وهوایی و قوانین فقهی ممکن می شد. چنین مدیریتی مستلزم تدبیر در اقتصاد آب بود که آن را با ابتنا بر فروش و وقف آب و قوانین فقهی مربوط به آن اداره می کردند. تشکیلات مدیریت آب نیز بسیار مهم بود و میرابی از مهم ترین مشاغل دستگاه صفوی شمرده می شد. در اواخر دوره صفویه، همه مراتب نظام مدیریت آب دچار خلل و فساد شد و رفته رفته فروریخت.
۱۴.

رویکرد تاریخ فرهنگی و امکان و فواید آن در مطالعات معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ عامه نظریه ها تاریخ فرهنگی تاریخ معماری ایران رویکردهای میان رشته ای در تاریخ معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹۱ تعداد دانلود : ۱۳۳۴
معماری بیش از آن که محصول تصمیم یک یا چند فرد باشد، محصول فرهنگ جامعه است. بسنده کردن به شناخت کالبد و جسم معماری و غفلت از پیوندهای آن با فرهنگ به سطحی نگری در تاریخ معماری می انجامد. تاریخ فرهنگی رویکردی در تاریخ و تاریخ معماری است که اگر به مطالعات تاریخ معماری ایران وارد شود، می تواند آن را ژرف تر و برخی از زوایای تاریک آن را روشن کند. در این مقاله، نخست رویکرد تاریخ فرهنگی را، از طریق بررسی سیر تحول این نوع رویکرد و آثار آن، معرفی می کنیم. به دنبال این بررسی و معرفی، ویژگی های مشترک اقسام تاریخ فرهنگی را برمی شماریم. آن گاه امکان استفاده از این رویکرد را در تاریخ معماری ایران می سنجیم. بخش آخر این مقاله حاوی پیشنهادهایی برای مطالعه تاریخ فرهنگی معماری ایران است.
۱۵.

دامنی پرگلْ اصحاب مدرسه را: تأملی در آورده های پیرنیا برای آموزش معماری ایران

تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۷۱
محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، نخستین کسی بود که تلاش کرد مفاهیم و مبانی سنت معماری ایرانی را به مباحثات دانشگاهی داخل و به تعبیری زبان سنت معماری ایرانی را به زبان مدرسه مدرن معماری و زبان دانشگاهی نزدیک کند. او این کار را با طرح دو موضوع اصول و سبک شناسی معماری ایرانی انجام داد. موضوع این مقاله پرسش از انگیزه های پیرنیا و چگونگی این اقدام او و همچنین، عوارضی است که بر کار او وارد شد. تلاش پیرنیا برای نظری کردن این سنت عملی از یک سو فرصت بحث و فحص در معماری ایرانی و آموزش و فهم آن را فراهم آورد و از سوی دیگر، حجابهایی در راه شناخت و آموزش آن سنت معماری افکند. فهم و یادآوریِ این دو جنبه توأم در تحقیق و آموزش تاریخ معماری ایران امری ضروری است. بر این اساس، در این مقاله نخست به چگونگی طرح مبانی و کلیت معماری ایرانی توسط پیرنیا پرداخته و نقاط قوت و ضعف کار او  بررسی و نقد و سپس، انگیزه های آشکار و نهان پیرنیا در خلال این جهد و طلب بررسی شده است.
۱۶.

درآمدی بر تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ فرهنگی تاریخ معماری ایران رویکردهای تاریخ نویسی تاریخ ذهنیت معماری عامه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : ۲۷۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۱۷
آثاری که از معماری گذشته ایران به جا مانده، گنجینه های ارزنده معماری ایران است، اما این آثار، نماینده تام معماری ای نیست که در طی سده ها در این سرزمین تحقق یافته است. بیشتر آنچه از بناها به دست ما رسیده، آثار فاخر و شاهانه است و از طریق این آثار، به دشواری می توان به بخش اعظم معماری ایران ـ معماری عموم مردم ـ پی برد. از این گذشته، آثار معماری نتیجه نهایی مسیر معماری است. معماری فقط اثر معماری نیست؛ اندیشه ها و خیال های معماری، پسند و ذوق فردی و جمعی، مسیر طراحی و ساخت، آموزش معماری، حرفه و نظام صنفی معماری، بانیان و حامیان معماری، معماران و کارگزاران معماری همه در این مسیر دخیل اند و شناخت معماری مستلزم شناخت اینها نیز هست. پس برای فهم معماری مردم، باید علاوه بر بناهای ایشان، از پندارها و اندیشه هایشان درباره بناها و همه وجوه دیگر معماری هم باخبر باشیم. یکی از وظایف تاریخ پژوه معماری ایران، جستن راه هایی برای پی بردن به جنبه هایی از معماری ایران است که روزگار از ما پنهان داشته است؛ راه هایی که به واسطه آن ها به معماری عوام، یا نسبت های عوام با معماری فاخر، پی ببریم. در روزگار ما، در دیگر حوزه های تاریخ نویسی و تاریخ پژوهی، کسانی در صدد برآمده اند تا تاریخ مبتنی بر زندگی اشراف و اعیان و پادشاهان را کنار بگذارند و از خلال یافته ها و دانسته های تاریخی، به شناخت زندگی و اندیشه عامه مردم بپردازند و برای این منظور، رویکردهایی پیش نهاده اند. یکی از این رویکردها، «تاریخ فرهنگی» است و یکی از شاخه های آن، «تاریخ ذهنیت» یا «تاریخ نگرش عامه» است. هدف از این مقاله، گشودن باب مطالعه تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران است. بدین منظور، نخست تاریخ ذهنیت، ماهیت و سیر تکوین و تحول آن را به اجمال معرفی می کنیم، سپس امکانات آن را برای مطالعه تاریخ معماری ایران، بررسی و منابع آن را معرفی می کنیم. آن گاه نمونه ها و موضوع ها و منابعی برای آزمودن این شیوه تاریخ پژوهی در معماری ایران پیش می نهیم.
۱۷.

بام و بوم و مردم (بازخوانی و نقد اصول پیشنهادی پیرنیا برای معماری ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری ایرانی معماری اسلامی هنر ایرانی نقد معماری تاریخ معماری اصول معماری محمدکریم پیرنیا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : ۴۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۶۵۲
محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبک شناسی معماری ایرانی داشت. در این مقاله، به بررسی اصول پیشنهادی او برای معماری ایرانی پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنج­گانه او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او درباره یکایک اصول­ها که در منابع گوناگون پراکنده است، از منابع اصیل جمع­آوری و به زبانی منسجم بیان گردیده است. در ادامه مقاله، در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آن­ها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شده است. نگارندگان، انگیزه های پیرنیا را از طرح آن­ها و نیز مفروضات و دلالت های ضمنی آن­ها را بررسی و آن­ها را نقد کرده­اند. در پایان نشان داده شده که ترکیب و محتوای کنونی این اصول، باطن و ظاهری دارد. ظاهر آن­ها متناسب با نیازهای زمانه پیرنیاست و ممکن است امروزه به کار محققان معماری ایران نیاید و معتبر نباشد، اما باطن آن­ها ابزارهایی ارزنده برای شناسایی و فهم معماری ایرانی در بستر فرهنگ ایرانی است. در این صورت، می­توان اصول پیرنیا را بازخوانی کرد و در خدمت تعمیق تحقیق در تاریخ معماری ایران درآورد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان