فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی از آغاز تا کنون گرایش های فکری متعدّدی در خود داشته است و بر همان اساس طریقت ها و فرقه های مختلفی در آن پا به عرصه وجود گذاشته اند. یکی ازاین فرقه ها، طریقه ی چشتیه در شبه قاره است که پیروان فراوانی در شهرهای مهم آن از جمله پنجاب، هانسِی و دهلی داشت و از تشکیلات رسمی و نظام خانقاهی ویژه ای برخوردار بود. از معروفترین خانقاه های چشتیه در قرن هفتم، خانقاه شیخ فرید الدین گنج شکر معروف به بابا فرید (664 ه ) در شهر اَجودهن، پاک پتن شریف، بود.
این پژوهش درصدد بررسی پاره ای از آداب و سنن درونِ خانقاه شیخ فریدالدین مانند کیفیت مرید گرفتن و بیعت کردن، مقراض کردن و کلاه دادن ... است. بررسی و پرداختن به مسأله ی آداب و رسومِ فرقه ای خاص، از جنبه های فرهنگی و اجتماعی حائز اهمیت است و از این طریق می توان به میزان پایبندی پیروان یک فرقه به سنن قبلی، حدود تغییرات، موارد جایگزین شده، علل آن و نیز نحوه خروج یا شیوع انحرافات در بین آنان پی برد.
در این مقاله، آداب خانقاه بابا فرید بر اساس مندرجات یکی از نسخ راحت القلوب اثر نظام اولیا، شاگرد و خلیفه وی، هم چنین کتاب اسرار الاولیا اثر مرید و داماد و جانشین وی بدرالدّین ابواسحاق بررسی شده است.
بررسی مضامین عرفانی غزلیات سلطان علی رودبند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به بررسی و تحلیل بن مایه های عرفانی موجود در کلام یکی از بزرگان عرفان یعنی سلطان علی رودبند (از احفاد امام موسی کاظم علیه السلام) بپردازیم. در حقیقت هدف ما از این پژوهش، کنکاش و جستجو در جهان بینی عرفانی معتقد و مورد قبول اهل بیت (علیهم السلام) است.اهمیت وی در تاریخ عرفان را می توان به دو نکته خلاصه کرد اول اینکه شیخ علی سیاهپوش، در روند تبدیل طریقت صفویه به سلطنت صفویان، نقش مهمی ایفا کرده است و دوم اینکه از شیخ رود بند، اشعاری بر جای مانده، که با مطالعه آن می توان خط سیر طریقت صفویه از موسس آن به بعد را دنبال گرفت. آنچه با مطالعه در اندیشه های عرفانی رودبند حاصل می شود، عرفانی بر پایه سه اصل اهمیت در اجرای اصول شریعت، مبارزه با دنیاپرستی در همه اشکال آن و زهد و ریاضت است
بررسی تطبیقی و تحلیلی تأویل های عرفانی نجم الدین رازی و نظّام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا و صوفیه به تأویل و باطن قرآن توجهبسیار کرده اند. از این رهگذر، برداشت های ویژه ای از آیات قرآن دارند و مبانی نظری و سیروسلوک عرفانی خود را با آن سنجیده اند. ازجمله، نظّام نیشابوری -ادیب و عارف سده هشتم یا نهم قمری- در غرائب القرآن و رغائب الفرقان آیاتی از قرآن را، پس از تفسیر، تأویل کرده است؛ گرچه در این کتاب، او از مبانی اعتقادی و روش «تأویلات نجمیه» اثر پذیرفته که نجم الدین رازی نگاشته است، عارف نامی سده هفتم که به دایه شهرت داشت. نیشابوری خود نیز به این اثرپذیری اشاره می کند و می گوید تأویل هایی را از میان گفته های رازی انتخاب کرده است که به امکان «جمع» نزدیک تر باشد، تأویل هایی که در آن جنبه های ظاهری و باطنی آیات قران، هر دو، در نظر گرفته شده است. او نوشته های رازی را با روش های گوناگون تلخیص می کرد، تغییرات ادبی یا محتوایی در آن می داد و گاه، مطالبی را بدان می افزود. وی آیاتی را از دیدگاه خود تأویل کرده است، اما حتی این تفسیرهای مستقل هم در چارچوب مبانی و روش تأویلی عارفانی مانند نجم الدین رازی قابل ارزیابی است. نیشابوری با ادبیات عرب به خوبی آشنا بود و ذوق عرفانی بسیاری داشت. بدین ترتیب، بررسی تطبیقی تأویل در آثار این دو دانشور می تواند نگرشی تازه به گفته های آنان به وجود آورد؛ در این مقاله، با روشی توصیفی وتحلیلی، این تأویل ها را بررسی کرده ایم.
فنای از خود و مرگ خودخواسته در اندیشه عین القضات و یوحنا صلیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات همدانی (490-525 ه .ق) و یوحنا صلیبی (1542-1591م) دو عارف صاحب نام از دو سنت بزرگ معنوی تاریخ بشر یعنی اسلام و مسیحیت اند. مطالعه آثار این دو همانندی های چشمگیری را نشان می دهد، همچون عشق الهی، مرگ عارفانه، وحدت یا اتحاد، ضرورت تجرّد، لزوم ارشاد پیر و اقتدا به مسیح. از این میان آنچه در مقایسه عرفان یوحنا و عین القضات شایان توجه بسیار است، مسئله فنا و مرگ معنوی است. در تبیین رویکرد عین القضات و یوحنا به مسئله فنا و بقا عناصر و آموزه های نسبتاً مشترکی به چشم می خورد، از جمله لزوم پیروی از پیر که در ادبیات عرفانی یوحنا از آن به اقتدای به مسیح و در ادبیات صوفیانه عین القضات به خدمت پیر یا خدمت کفش تعبیر می شود. از این منظر می توان رابطه سالک مسیحی با مسیح را با رابطه مرید و مراد در عرفان عین القضات مقایسه کرد. این موضوع مقتضیاتی همچون فنا در خود، ضرورت تجرد و ترک اختیار و ترک تعلق و تولد ثانی دارد که در این مقاله به بررسی آنها می پردازیم.
لاادری بودن عرفا در مقام ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریر متداول و مرسوم از سخنان عرفا در خصوص مقام ذات حق تعالی، لابشرط مقسمی بودن آن است. اما در این مقاله با الهام از تقسیم بندی عمیق و جدیدی که مرحوم غروی اصفهانی از صرف حقیقت، ماهیت، و هویت ارائه داده است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته می شود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسب ترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته و به دنبال آن، اعتبار لابشرط مقسمی را مربوط به ذات حق در مقام ظهور و بروز در مجالی اسمائی و اعیانی و تجلی و تنزل و تعین در مواطن و مطالع کونی و خلقی می دانیم. این در حالی است که اعتبار مورد نظر ما، مربوط به لحاظ غیب الغیوب و ابطن کل الباطن و غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی دانستن ذات حق است که بر طبق آن با فرایند ظهور و تجلی، تباین ذاتی داشته و هیچ گونه حضور و نزولی در محاضر ربوبی و حضرات وجودی نداشته، بلکه همچنان با وجود تعینات تفصیلی و تجلیات نامتناهی، در کمون صرف و بطون محض، مستقر و مستغرق بوده و جامع و شامل و هاضم ظهور اسم الظاهر مقید و بطون اسم الباطن مقید که از اسمای الهی هستند است. در ادامه شواهدی از عبارات عرفا در کتب عرفانی که به طرز بسیار لطیفی به اعتبار مورد نظر ما، اشاره ای داشته اند را ذکر کرده، در بخش نهایی، که مهم ترین بخش مقاله است، به لوازم دیدگاه مختار پرداخته شده و در پی آن، تمامی لوازم اعتبار لابشرط مقسمی ذات حق را ابطال و انکار کرده و مقابل آن ها را در مورد اعتبار مزبور، اثبات کردیم؛ لوازمی چون تحقق اجتماع و ارتفاع نقیضین در مرتبة غیب ذات، انکار تحقق اسما و صفات چه با حیثیت تقییدی اجمالی اندماجی و چه با حیثیت تقییدی تفصیلی شأنی، تباین ذاتی داشتن با ظهور و تجلی در مرائی و مجالی، غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی ماندن ذات، سلب اسناد وجود اطلاقی و عدم اطلاقی، مجهول مطلق ازل و ابد بودن ذات حق و مقام مسکوت عنها.
تبیین حقیقت تمدن بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین تمایز ابعاد وجودی تمدن از سایر شکل های اجتماع انسانی، بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی، کاری است که در این مقاله به نحو تخصصی به آن پرداخته شده است و نتیجه حاصل از این پژوهش، تبیین تمدن به عنوان یک وجود واحد اجتماعی است که وحدت آن امری اعتباری نخواهد بود و وجودا دارای تعینی فرااعتباری و حقیقتاً اصیل است؛ زیرا ما بین عقبه فرهنگی آن اجتماع و انواع تعاملات اجتماعی آن یک پیوند ضروری و جدایی ناپذیر برقرار گشته، به گونه ای که تعاملات اجتماعی یک تمدن، ظهور ابعاد عمیق فرهنگی آن اجتماع است و در نتیجه، در چنین حالتی بر خلاف سایر اجتماعات بشری، تعاملات بر پایه اعتبار صرف نخواهند بود.
به منظور اثبات چنین نتیجه ای در ابتدا برهانی در تبیین نوعی خاص از اصالت وجود اجتماع ارائه شده که در آن از دو قاعده فلسفه صدرایی یعنی اتحاد عاقل و معقول و کلیت سِعی استفاده شده است. به علاوه در تکمیل این برهان و پاسخ به شبهه ای پیرامون آن، به تفصیل به تبیین جایگاه اعتباریات اجتماعی با مبنایی عرفانی و نوین پرداخته شده که در آن، از حقیقت انسان بر اساس نگاه عرفان اسلامی استفاده شده است.
در پایان نیز بر اساس تبیین حقیقت تمدن، برهانی هستی شناسانه در اثبات این حقیقت بلند که به ضرورت برترین تمدن، تمدن اسلامی و با محوریت ولایت خواهد بود، ارائه گردیده است.
چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی
حوزههای تخصصی:
تبیین مقامات و منازل سلوکی از مهم ترین رسالت های علم عرفان عملی است. عارفان تاکنون نتوانسته اند به طور مشخص، تعداد این منازل و مقامات را تا رسیدن به هدف مطلوب مشخص کنند. در این زمنیه، اختلافات فاحشی میان آنان وجود دارد. مدعای این مقاله آن است که این اختلافات را هرگز نمی توان نشانة سلیقه ای یا ذوقی بودن این بحث دانست، بلکه به دلایل گوناگون، می توان گفت: ماهیت علم عرفان عملی چنین اقتضایی دارد. علل فراوانی برای توجیه چنین اختلافاتی می توان ذکر کرد. اختلاف در ذکر اجمالی یا تفصیلی، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن طرح مقامات، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، توجه به وضعیت سؤال کننده، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، تنوع و تعدد تجربیات سلوکی عارفان، اصالت دادن یا اصالت ندادن به اعداد خاص مثل هفت و چهل و صد و هزار، و خلط میان مقامات و حالات را می توان از اهم دلایل اختلاف در تعداد و ترتیب ذکر مقامات و منازل سلوکی دانست.
نقد و تحلیل گفتمان نقشبندیه در غزل جامی بر اساس نظریه زبان شناختی فرکلاف و هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر تیموریان یکی از ادوار مهم در تاریخ تصوف به شمار می رود. مهم ترین ویژگی تصوف این عهد که آن را از سایر ادوار تصوف متمایز ساخته «حرکت آن به سوی قدرت سیاسی» است که در ارتباط با سلاطین تیموری و پرنفوذترین فرقه صوفیه در این عهد یعنی «طریقت نقشبندیه» تبلور یافته است. پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف و تکیه بر آراء مایکل هلیدی در حوزه دستور نقش گرا، به بررسی جایگاه تصوف طریقت نقشبندیه در گفتمان غزلیات جامی بپردازد. در منظومه های سه گانه جامی شاهد گفتمان های مختلفی در قالب شعری غزل هستیم که در این میان، گفتمان غزل قلندرانه، ناصحانه و مدحی مهم ترین بسترهای تبلور ایدئولوژی طریقت نقشبندیه به شمار می روند. در میان اصول چندگانه صوفیان نقشبندیه، «خلوت در انجمن» و «سفر اندر وطن» بیش از سایر اصول مورد توجه جامی بوده است. فرایندهای مادی و رابطه ای و شیوه نام دهی مشارکین گفتمان، ابزار اصلی جامی در زمینه تبلور «جهان بینی طریقت نقشبندیه» در گفتمان غزل هستند. تحلیل گفتمان غزلیات با توجه به روش تحلیل نورمن فرکلاف، در سه سطح «توصیف، تفسیر و تبیین» صورت گرفته است. از میان فرانقش های سه گانه زبان نیز «فرانقش اندیشگانی» مدّنظر قرار داده شده است.
مبانی حکمی اسم اعظم در عرفان نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه تبیینی صحیح درباره مفهوم اسم اعظم و جایگاه آن در نظام اندیشه عرفانی، و سپس چگونگی به کارگیری معرفت حاصل از آن در حیات علمی و معنوی انسان ها، از طریق شناخت مصداق و مظهر واقعی اسم اعظم، مسئله مهمی است که تحقیق حاضر به آن پرداخته است. در بینش عرفانی، هریک از اسماء خداوند، مظهری از مظاهر کمالات الهی اند و اسم اعظم، جامع جمیع کمالات حق است؛ یعنی اسمی است که می تواند همه کمالات حق تعالی را به منصه ظهور برساند و در بین مظاهر اسماء خداوند، آن مظهری که آیینه تمام نما بوده و یکجا حکایتگر همه کمالات و اسماء الهی باشد، انسان کامل است. مفهوم حقیقت محمدیه نیز در ارتباط با اسم اعظم و انسان کامل، مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت این نتیجه به دست می آید که حقیقت محمدیه، مقام و جایگاهی است که ظهور یافته در انسانی که جامع اسما و صفات الهی باشد و در عین حال، به صورت انسان کامل هر عصری تجلی کرده است.
نظریه ی تفسیری ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
ابن عربی، معروف به شیخ اکبر، چهره ی برجسته ی عرفان اسلامی در زمینه های تفسیری و تأویلی دارای آرای ویژه ای است که بررسی و شناخت این آرای منوط به درک صحیح نظریّه ی تفسیر او است. نظریه ی تفسیر او در صدد بیان مبانی، اصول و روش تفسیری او است. این نظریّه در دو محور تفسیر و تأویل، دارای مبانی و اصولی ویژه است. این تحقیق در صدد بیان و بررسی هریک از مبانی و اصول حاکم بر تفسیر و تأویل از دیدگاه ابن عربی است. دیدگاه های او در دو محور تفسیر و تأویل، دارای ضوابط خاص خویش است، نظریّه ی تفسیر او در راستای تبیین ضابطه مند بودن تفسیر و تأویل از دیدگاه ابن عربی است.
تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی اندیشة رسمی فیلسوفان معاصر خود، یعنی عارضی بودن تعلق نفس به بدن را رد کرده است؛ ایشان این نظریه را که نفس در ذات خود احتیاجی به بدن نداشته و قابل انفکاک از آن است را نمی پذیرد. وی برای اثبات تعلق ذاتی نفس به بدن، به عنصر شهود و آموزه های شریعت، تمسک جسته است. وی همچنین از مسئله «برزخیت کون جامع» و قاعده آفرینش انسان بر صورت الهی و غیر آن بهره می برد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به موضوع تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی می پردازد.
تجلّی عشق در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق و محبّت، اکسیر حیات است و بهانه بودن؛ و اگر عشق نبود، هیچ نبود. این معنا در جهان بینی عرفانی که آثار مولانا نمونه های درخشان آن است، ژرف تر و لطیف تر بیان می شود. عرفا معتقدند که اصل همه محبّت ها حضرت حقّ است و از اوست که محبّت در همه هستی جاری و ساری می شود. عشق، راز آفرینش و چاشنی حیات و خمیرمایه تصوّف و سرمنشاء کارهای خطیر درعالم و اساس شور و شوق و وجد و نهایت حال عارف است که با رسیدن به کمال، به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهی می شود.
عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین گشته و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. مولانا می گوید:
ن اف م ا ب ر مهر او بب ریده ان د ع شق او در ج ان م ا کاریده اند
مولانا به سبب سوز عشقی که در دل دارد پلّه پلّه مقامات تتبّل تا فنا را پشت سر می نهد تا به ملاقات معشوق حقیقی نایل آید. عشقی که مولانا از آن صحبت می کند عشق حقیقی و راستین است نه عشق های رنگین که عاقبت به ننگ انجامد.
تأثیر ابن عربی در نگرش های کلامی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواج عرفان ابن عربی در سرزمین های شرقی جهان اسلام، با ممالک عربی و غربی قابل مقایسه نیست. مخصوصاً جوهر فکر او که اندیشة وحدت وجود و مبحث انسان کامل است را فقط اندیشه وران شرق مخصوصاً ایرانیان شیعی به درستی توضیح داده اند. فیض کاشانی، متکلم و محدث شیعی، از بزرگانی است که با وجود نقدهای معدودی که بر محی الدین دارد، با پذیرش اصول عرفان وی، تبیین معارف شیعی را بر اساس آموزه های وی وجهه همت خود قرار داده است، نگرش های توحیدی و ولایی فیض که به شدت تحت تأثیر آموزه های نظری عرفان است و در تألیفات کلامی و حکمی او مانند اصول المعارف و کلمات مکنونه تبلور یافته، از مواردی است که در حد امکان، در این نوشتار بدان ها پرداخته شده است
آفتابی در میان سایه ای (جلوه های انسان کامل در مثنوی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سیر در دنیای داستان های مثنوی به ردپای سالکان طریقت و عارفان حقیقت برمی خوریم که در کوچه پس کوچه های افکار مولانا، سبیل سعادت پیموده و نغمه روح نواز زندگی واقعی را با نوای نی مولانا در بزم بیدلی عاشقانه سروده اند و در میدان کسب حقایق معانی، گوی سبقت از دیگران ربوده اند و در کمال بندگی و خلوص نیّت، سر تعظیم بر آستان بارگاه احدیت سوده و از خواهش های خویشتنِ خویش به کلی آسوده اند.انسان کامل مولانا از یک سو عارفی است از خود تهی و سرشار از روح خدایی، که در لحظات بی خودی به دریافت حقایق معانی و موهبت نعمت های معنوی الهی نایل آمده است و از طرف دیگر عاشق دل سوخته ای است که آتش در دل مشتاقان حضرت احدیت زده، از قابلی به مقبولی رسیده و مستغرق دریای وحدت الهی گردیده است. او مظهر اسماء و صفات الهی است و متصرف در جهان هستی؛ قلب جهان و علت غاییِ خلقت است.
تصوف و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از گذشته درباره صوفیان ملامتی یاد شده و در شرح حال ایشان به سنت مکرر و متداوم تذکره ها مبدل گشته، به گونه ای است که ملامتیان را چونان فرقه ای از شمار فرق دیگر تصوف و در ردیف ذهبیه، نقشبندیه، قلندریه و... دانسته اند که پیروان حمدون قصار بوده اند، حتی در برخی موارد آن ها را گروهی مجزا از صوفیه و در برابر ایشان توصیف کرده اند و از این روی همواره حقیقت حال ایشان در هاله ای از ابهام بوده است. تألیف این مقاله کوششی است برای بررسی دوباره دیدگاه های ملامتیان، زمینه های پیدایش و ظهور ایشان، سیر تطور وتحولات آن ها و همچنین دقت در وجوه تمایز و اشتراک احتمالی که با دیگر صوفیه داشته اند و در نتیجه رسیدن به چهره ای روشن تر و واقعی تر از ملامتیان و تشخیص هویت تاریخی ایشان
حقیقت ایمان از دیدگاه عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینالقضات همدانی ایمان را امری مشکک و دارای مراتب شدت و ضعف میداند. از نظر وی، ایمان تصدیقِ دل است؛ تصدیقی که همراه با «عمل به دستورات شریعت» و «مهرورزی بر خلایق» باشد. نشانه پایینترین مرتبه ایمان اعمالی است که مطابق با امتثال اوامر و اجتناب از نواهی الهی باشد. اما بالاترین مرتبه آن، درکِ حقیقتِ «لا إله إلا الله» است. آدمی اگر به معرفتی دست یابد که مانند حضرت ابراهیم(ع) از خود بدر آید و عشق را تجربه کند، به حقیقتِ ایمان خواهد رسید. عین القضات در آثارِ خود تعبیراتی زیبا از حقیقت ایمان آورده است؛ تعبیراتی مانند عشق، لقاء الله، خودشناسی و درک وحدت وجود. مؤمن حقیقی با اینکه فانی در حق تعالی است، اما در جامعه زندگی کرده و با دیگر آدمیان تعامل دارد. این نکته مهم را عینالقضات «اثبات بعد از محو» مینامد که نتیجه ایمان حقیقی است.
نقد و بررسی وحدت وجود عرفانی در منابع وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهمترین ویژگی انسان قدرت شناخت اوست، و از برترین و مؤثرترین شناخت ها هستی شناسی است. انسانها در باور هستی شناسی و اعتقاد به خالق و مخلوق به چند دسته تقسیم می شوند. جمعی تباین وجود خالق با مخلوق را پذیرفته و گروهی تساوی همه موجودات با خالق را طرح نموده و عده ای وحدت خالق و نفی کثرات را ذکر کرده اند. در میان فلاسفه وحدت تشکیکی وجود برترین تفسیر وحدت و کثرت با مشی فلسفی است که بوسیله ملاصدرا به اثبات رسیده، لکن او در مراحل تکامل بینش، به وحدت وجود عرفانی قائل شده که در آن حقیقت وجود تنها و تنها حضرت حق است و کثرات ، ظهور و جلوات و نمود آن حقیقت اند، لذا مخلوقات نه عین حقیقت وجودند و نه مثل و نه مباین آن.
برخی از قائلین به وحی از وحدت وجود عرفانی عینیت یا مثلیت خالق و مخلوق را فهمیده و سخت با آن به مخالفت و معارضه برخاسته اند، زیرا آن بینش را خلاف مکتب وحی و عقل پنداشته اند، این مقاله ابتداء تفسیری روشن از وحدت وجود عرفانی ارائه نموده و آنگاه مؤیدات آن را از آیات و روایات بررسی و به ایرادات پاسخ می گوید.
انترناسیونالیسم عرفانی، مبنای نگرش انسان شناختی مولانا (تلقی فرااقلیمی و فرامادی از انسان و تأویل عرفانی از وطن در انسان شناسی عرفانی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسانشناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسانها، ورای تفاوتهای ملی و زبانی است. برایناساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی مولانا از انسان تعریفی بهدست میدهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و بهتبع آن، رابطههای دیگر تعلقهای ثانوی و اعتباری تلقی میشوند که عارض بر حقیقت وجود آدمیاند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمیتوانند ملاک و معیار سنجش معرفتشناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همهچیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزشگذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی مولانا یک اصل اساسی و خدشهناپذیر بهحساب میآید.