فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین مقامات و منازل سلوکی از مهم ترین رسالت های علم عرفان عملی است. عارفان تاکنون نتوانسته اند به طور مشخص، تعداد این منازل و مقامات را تا رسیدن به هدف مطلوب مشخص کنند. در این زمنیه، اختلافات فاحشی میان آنان وجود دارد. مدعای این مقاله آن است که این اختلافات را هرگز نمی توان نشانة سلیقه ای یا ذوقی بودن این بحث دانست، بلکه به دلایل گوناگون، می توان گفت: ماهیت علم عرفان عملی چنین اقتضایی دارد. علل فراوانی برای توجیه چنین اختلافاتی می توان ذکر کرد. اختلاف در ذکر اجمالی یا تفصیلی، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن طرح مقامات، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، توجه به وضعیت سؤال کننده، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، تنوع و تعدد تجربیات سلوکی عارفان، اصالت دادن یا اصالت ندادن به اعداد خاص مثل هفت و چهل و صد و هزار، و خلط میان مقامات و حالات را می توان از اهم دلایل اختلاف در تعداد و ترتیب ذکر مقامات و منازل سلوکی دانست.
تساهل و مدارا در تصوف اسلامی (براساس متون نثر از آغاز تا پایان سده چهارم قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تساهل و مدارا در عرصه های گوناگون و به دلایل مختلفی پدید می آید. گاه، منفعت طلبی موجب مدارا با گروه های متنازع می گردد و گاه، پشتوانة فکری دیگری دارد. در میان برخی عارفان، روحیه تساهل و مدارا به سبب آمیختن قواعد عالم وحدت و کثرت پدید می آید؛ بدین معنی که آنان در عالم وحدت باقی مانده، و خواسته اند که با نگاه وحدت گرایانه به عالم کثرت بنگرند؛ پس، به خلط مراتب و آمیختن قواعد روی آورده اند. درحقیقت، این گروه وارد اجتماع می شوند، اما می خواهند با قواعد عالم وحدت بازی کنند. جبر اندیشی و در عمل° «صلح کل بودن» از جلوه های مهم این نگاه به شمار می رود. در میان تساهل گرایان، گروه دیگری نیز هست که رفتارشان منشأ اعتقادی و فقهی دارد؛ این گروه تحت تأثیر رواج برخی اندیشه های مداراگر در فقه اهل سنت قرار دارند و علت تساهل پیشگی آنان پیروی از فقها در این زمینه است.
گذشته از انگیزه هایی که برای روی آوردن به تساهل بیان شد، دسته دیگری نیز از این شیوه به عنوان حربه ای اخلاقی و اجتماعی بهره می برند. این رفتار ناشی از عطوفت وجودی این عارفان است و از این راه مردم را مجذوب خود می سازند؛ پیروان این نگرش با ستمگران نیز تقیه پیش می گیرند تا از آسیب های بزرگ جلوگیری کنند. در این پژوهش، برآنیم که این نگاه های متفاوت را با تشریح بیشتر مبانی نظری، و بررسی شواهد و نمونه های تاریخی تبیین نماییم.
رنج از دیدگاه مولانا با نگاهی به مسئلة شرّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنج، از سویی مسئله ای وجودی است که هر انسانی را به تأمّل درباره چرایی می کشاند و از سوی دیگر، مسئله ای کلامی فلسفی است که عدل الهی و یا حتی وجود خدا را به چالش می کشد. بدین جهت متفکّران دینی به موضوع چیستیِ رنج، انواع رنج، علل آن و آثار و نتایج آن پرداخته اند. در این تحقیق نشان خواهیم داد که مولانا، در باب رنج ها به نوعی نعل واژگونه معتقد است؛ در پس قهرهای ظاهری، لطف حقیقی می بیند و پشت لطف های ظاهری، رنج های حقیقی را بازمی شناسد. او، رنج حقیقی بنیادی را همان فراق از معشوق ازلی می داند که غفلت از این رنج، به رنج های دیگری خواهد انجامید که از آن ها با عنوان رنج های حقیقی ثانوی یاد کرده ایم. دیگر سختی های زندگی را که مصداق همان لطف های رنج نُما هستند، رنج های مجازی می نامیم و نتایج مرتب بر هر کدام از این رنج ها را از نگاه مولانا بررسی خواهیم کرد. در پایان خواهیم دید که مولانا، بهترین واکنش انسان به درد و رنج های زندگی را نگاه ایمانی دانسته که به یاری آن و بصیرتی که به مؤمنان می بخشد، می توان رنج ها را معنادار و در نتیجه قابل تحمّل کرد. به نظر مولانا، تنها از طریق آگاهی از رنج حقیقی است که می توان راه ایمان را پیمود. در این مسیر، رنج های دنیوی حذف یا انکار نمی شوند؛ بلکه معنادار می شوند و تحمّل آن ها بر مؤمنِ عاشق امکان پذیر و چه بسا حلاوت آمیز می گردد. از نظر مولانا، ایمان عاشقانه بهترین پاسخ به رنج های زندگی است
لاادری بودن عرفا در مقام ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریر متداول و مرسوم از سخنان عرفا در خصوص مقام ذات حق تعالی، لابشرط مقسمی بودن آن است. اما در این مقاله با الهام از تقسیم بندی عمیق و جدیدی که مرحوم غروی اصفهانی از صرف حقیقت، ماهیت، و هویت ارائه داده است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته می شود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسب ترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته و به دنبال آن، اعتبار لابشرط مقسمی را مربوط به ذات حق در مقام ظهور و بروز در مجالی اسمائی و اعیانی و تجلی و تنزل و تعین در مواطن و مطالع کونی و خلقی می دانیم. این در حالی است که اعتبار مورد نظر ما، مربوط به لحاظ غیب الغیوب و ابطن کل الباطن و غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی دانستن ذات حق است که بر طبق آن با فرایند ظهور و تجلی، تباین ذاتی داشته و هیچ گونه حضور و نزولی در محاضر ربوبی و حضرات وجودی نداشته، بلکه همچنان با وجود تعینات تفصیلی و تجلیات نامتناهی، در کمون صرف و بطون محض، مستقر و مستغرق بوده و جامع و شامل و هاضم ظهور اسم الظاهر مقید و بطون اسم الباطن مقید که از اسمای الهی هستند است. در ادامه شواهدی از عبارات عرفا در کتب عرفانی که به طرز بسیار لطیفی به اعتبار مورد نظر ما، اشاره ای داشته اند را ذکر کرده، در بخش نهایی، که مهم ترین بخش مقاله است، به لوازم دیدگاه مختار پرداخته شده و در پی آن، تمامی لوازم اعتبار لابشرط مقسمی ذات حق را ابطال و انکار کرده و مقابل آن ها را در مورد اعتبار مزبور، اثبات کردیم؛ لوازمی چون تحقق اجتماع و ارتفاع نقیضین در مرتبة غیب ذات، انکار تحقق اسما و صفات چه با حیثیت تقییدی اجمالی اندماجی و چه با حیثیت تقییدی تفصیلی شأنی، تباین ذاتی داشتن با ظهور و تجلی در مرائی و مجالی، غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی ماندن ذات، سلب اسناد وجود اطلاقی و عدم اطلاقی، مجهول مطلق ازل و ابد بودن ذات حق و مقام مسکوت عنها.
نقد و تحلیل گفتمان نقشبندیه در غزل جامی بر اساس نظریه زبان شناختی فرکلاف و هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر تیموریان یکی از ادوار مهم در تاریخ تصوف به شمار می رود. مهم ترین ویژگی تصوف این عهد که آن را از سایر ادوار تصوف متمایز ساخته «حرکت آن به سوی قدرت سیاسی» است که در ارتباط با سلاطین تیموری و پرنفوذترین فرقه صوفیه در این عهد یعنی «طریقت نقشبندیه» تبلور یافته است. پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف و تکیه بر آراء مایکل هلیدی در حوزه دستور نقش گرا، به بررسی جایگاه تصوف طریقت نقشبندیه در گفتمان غزلیات جامی بپردازد. در منظومه های سه گانه جامی شاهد گفتمان های مختلفی در قالب شعری غزل هستیم که در این میان، گفتمان غزل قلندرانه، ناصحانه و مدحی مهم ترین بسترهای تبلور ایدئولوژی طریقت نقشبندیه به شمار می روند. در میان اصول چندگانه صوفیان نقشبندیه، «خلوت در انجمن» و «سفر اندر وطن» بیش از سایر اصول مورد توجه جامی بوده است. فرایندهای مادی و رابطه ای و شیوه نام دهی مشارکین گفتمان، ابزار اصلی جامی در زمینه تبلور «جهان بینی طریقت نقشبندیه» در گفتمان غزل هستند. تحلیل گفتمان غزلیات با توجه به روش تحلیل نورمن فرکلاف، در سه سطح «توصیف، تفسیر و تبیین» صورت گرفته است. از میان فرانقش های سه گانه زبان نیز «فرانقش اندیشگانی» مدّنظر قرار داده شده است.
فنای از خود و مرگ خودخواسته در اندیشه عین القضات و یوحنا صلیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات همدانی (490-525 ه .ق) و یوحنا صلیبی (1542-1591م) دو عارف صاحب نام از دو سنت بزرگ معنوی تاریخ بشر یعنی اسلام و مسیحیت اند. مطالعه آثار این دو همانندی های چشمگیری را نشان می دهد، همچون عشق الهی، مرگ عارفانه، وحدت یا اتحاد، ضرورت تجرّد، لزوم ارشاد پیر و اقتدا به مسیح. از این میان آنچه در مقایسه عرفان یوحنا و عین القضات شایان توجه بسیار است، مسئله فنا و مرگ معنوی است. در تبیین رویکرد عین القضات و یوحنا به مسئله فنا و بقا عناصر و آموزه های نسبتاً مشترکی به چشم می خورد، از جمله لزوم پیروی از پیر که در ادبیات عرفانی یوحنا از آن به اقتدای به مسیح و در ادبیات صوفیانه عین القضات به خدمت پیر یا خدمت کفش تعبیر می شود. از این منظر می توان رابطه سالک مسیحی با مسیح را با رابطه مرید و مراد در عرفان عین القضات مقایسه کرد. این موضوع مقتضیاتی همچون فنا در خود، ضرورت تجرد و ترک اختیار و ترک تعلق و تولد ثانی دارد که در این مقاله به بررسی آنها می پردازیم.
انسان و بازگشت به حقیقت از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است به استناد آراء ابن عربی، پیروان او و نیز متفکرانی که در اندیشه های او کاوش کرده اند چگونگی آفرینش جهان و به تبع آن انسان، و همچنین بازگشت مجدد این موجود که اصل و خلاصه عالم محسوب می شود به مبدأ آفرینش بررسی گردد. حاصل این تحقیق به ما نشان می دهد بازگشت انسان به حقیقت از دیدگاه ابن عربی، فقط با شناسایی خود و جهان امکان پذیر است؛ زیرا از دیدگاه او که جدای از نظر عرفای متقدم تر و اصیل نمی تواند باشد عالم تجلی اسما و صفات الهی است که این صفات به صورت خلاصه (فشرده شده) در آخرین موجود هستی، انسان، بالقوه موجود است؛ بنابراین شناخت انسان برابر با شناخت جهان و حقیقت خواهد بود که ما در این نوشته با چگونگی این شناخت تدریجی و هم زمانِ انسان و خدا آشنا می شویم.
بررسی علل و عوامل ظهور اجتماعی نخستین طریقه های صوفیه
حوزههای تخصصی:
ظهور و گسترش طریقه ها و سلسله های صوفیه در دامان تصوف اسلامی، این پرسش را رقم زد که چگونه روح تصوف اسلامی که زهدورزی فردی و سلوک باطنی است، با حقیقت طریقه ها و سلسله های صوفیه، که پدیده ای اجتماعی است، سازگاری دارد؟ این ناسازگاری ظاهری سبب شد برخی محققان پیدایی و ظهور اجتماعی طریقه های صوفیانه را معلول عواملی خارجی و بیگانه با ظرفیت های تصوف و عرفان اسلامی، همچون ارتباط صوفیان با گروه های معنویت گرای دیگر ادیان و مکاتب و مذاهب بدانند.
بررسی شواهد تاریخی نشان می دهد که مهم ترین دلیل زمینه ساز بروز و ظهور طریقه ها و سلسله های صوفیه، ویژگی های نهفته در بُعد تربیتی تصوف، به ویژه رابطه ارادت میان مرید و مراد است؛ در واقع، لوازم و ویژگی های نهفته در نهاد این بُعد، در بستر تکامل خود، تصوف را که جریانی فردی بود و بر محور زهد می چرخید، به پدیده ای اجتماعی و گروهی، که آداب و رسوم فراوانی داشت، تبدیل ساخت و سبب ایجاد نخستین گروه های جمعی صوفیان شد. در گذر زمان، این گروه ها و فرقه های نخستین، متأثر از چند عامل مهم دیگر، از جمله گرایش عامه به سوی تصوف و وضع آداب و رسوم خانقاهی، به قواره طریقت ها و سلسله های امروزی درآمدند.
مبانی افتراق تفاسیر عرفانی در مقایسه با تفاسیر عرفانی متقدّم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های تفسیری مهم و پرسابقه قرآن کریم، تفاسیر عرفانی و اشاری است. این رویکردهای تفسیری حداقل از قرن سوم آغاز شده و تا دوران معاصر نیز شیفتگان خود را حفظ کرده است. بنابراین، در عصر اخیر نیز می توان با آثاری رو به رو شد که در برداشت از آیات نورانی قرآن کریم، گرایش های عرفانی و اشاری داشته اند. ویژگی ها و مختصات تفسیری آثار دوره جدید، تفاوت هایی با نوع پیشین خود دارد که می توان تفسیر عرفانی و اشاری را به دو شاخه متقدم و متأخر تقسیم کرد. در این میان، می توان «تأویل گرایی»، «بیان رمزی» و «فهم طبقه بندی شده» را به عنوان مبانی تفسیر عرفانی متقدم برشمرد. این در حالی است که در حوزه روش های تفسیر عرفانی اشاری جدید، باید به «تلاش برای تعمیم فهم و همگانی ساختن برداشت از قرآن»، «اعتقاد به تدبرگرایی و تفسیر قرآن به قرآن» و «کلیدی دانستن طهارت قلب در فهم قرآن» اشاره کرد. مفسّران عرفانی جدید به دلیل بازآموزی در روش ها، برداشت های جدیدی از قرآن بیان کرده که مسبوق به سابقه نبوده و نشانی از آن در سنت تفسیری مشاهده نمی شود. به همین دلیل، تبیین رویکردها و ویژگی های این روش تفسیری، از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی مضامین عرفانی غزلیات سلطان علی رودبند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به بررسی و تحلیل بن مایه های عرفانی موجود در کلام یکی از بزرگان عرفان یعنی سلطان علی رودبند (از احفاد امام موسی کاظم علیه السلام) بپردازیم. در حقیقت هدف ما از این پژوهش، کنکاش و جستجو در جهان بینی عرفانی معتقد و مورد قبول اهل بیت (علیهم السلام) است.اهمیت وی در تاریخ عرفان را می توان به دو نکته خلاصه کرد اول اینکه شیخ علی سیاهپوش، در روند تبدیل طریقت صفویه به سلطنت صفویان، نقش مهمی ایفا کرده است و دوم اینکه از شیخ رود بند، اشعاری بر جای مانده، که با مطالعه آن می توان خط سیر طریقت صفویه از موسس آن به بعد را دنبال گرفت. آنچه با مطالعه در اندیشه های عرفانی رودبند حاصل می شود، عرفانی بر پایه سه اصل اهمیت در اجرای اصول شریعت، مبارزه با دنیاپرستی در همه اشکال آن و زهد و ریاضت است
تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی اندیشة رسمی فیلسوفان معاصر خود، یعنی عارضی بودن تعلق نفس به بدن را رد کرده است؛ ایشان این نظریه را که نفس در ذات خود احتیاجی به بدن نداشته و قابل انفکاک از آن است را نمی پذیرد. وی برای اثبات تعلق ذاتی نفس به بدن، به عنصر شهود و آموزه های شریعت، تمسک جسته است. وی همچنین از مسئله «برزخیت کون جامع» و قاعده آفرینش انسان بر صورت الهی و غیر آن بهره می برد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به موضوع تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی می پردازد.
تصوف و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از گذشته درباره صوفیان ملامتی یاد شده و در شرح حال ایشان به سنت مکرر و متداوم تذکره ها مبدل گشته، به گونه ای است که ملامتیان را چونان فرقه ای از شمار فرق دیگر تصوف و در ردیف ذهبیه، نقشبندیه، قلندریه و... دانسته اند که پیروان حمدون قصار بوده اند، حتی در برخی موارد آن ها را گروهی مجزا از صوفیه و در برابر ایشان توصیف کرده اند و از این روی همواره حقیقت حال ایشان در هاله ای از ابهام بوده است. تألیف این مقاله کوششی است برای بررسی دوباره دیدگاه های ملامتیان، زمینه های پیدایش و ظهور ایشان، سیر تطور وتحولات آن ها و همچنین دقت در وجوه تمایز و اشتراک احتمالی که با دیگر صوفیه داشته اند و در نتیجه رسیدن به چهره ای روشن تر و واقعی تر از ملامتیان و تشخیص هویت تاریخی ایشان
نخستین صوفیان فارس و مشرب ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوّف، همواره یکی از اصلی ترین جریان های فکری تاریخ اسلام بوده است. از سوی دیگر، با نگاهی به تذکره های صوفیان سده های نخست اسلامی می توان دریافت که گاه بیش از هشتاد درصد صوفیان، ایرانی و ایرانی تبار بوده اند. در این میان، سهم خراسان بیش از دیگر مناطق ایران می باشد.
آنچه نگارندگان در این گفتار درصدد آنند، افکندن نگاهی اگرچند کوتاه، بر تاریخ تصوّف فارس در سده های دوم و سوم هجری است؛ که این نگاه، به ناچار، در حدود یک سوم سده چهارم را نیز در بر خواهد گرفت.نویسندگان، در این گفتار، نخست به چهار چهره متقدّم از صوفیان فارسی که همه و یا عمده زندگانی خویش را در سده دوم هجری به سر آورده اند، یعنی حبیب عجمی، محمّد بن یزید، ابوحلمان دمشقی و ابومحرز، و سپس به ده تن از صوفیان طبقه دوم تاریخ تصوّف فارس، یعنی صوفیان سده سوم و اوایل سده چهارم هجری پرداخته اند.
تأثیر ابن عربی در نگرش های کلامی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواج عرفان ابن عربی در سرزمین های شرقی جهان اسلام، با ممالک عربی و غربی قابل مقایسه نیست. مخصوصاً جوهر فکر او که اندیشة وحدت وجود و مبحث انسان کامل است را فقط اندیشه وران شرق مخصوصاً ایرانیان شیعی به درستی توضیح داده اند. فیض کاشانی، متکلم و محدث شیعی، از بزرگانی است که با وجود نقدهای معدودی که بر محی الدین دارد، با پذیرش اصول عرفان وی، تبیین معارف شیعی را بر اساس آموزه های وی وجهه همت خود قرار داده است، نگرش های توحیدی و ولایی فیض که به شدت تحت تأثیر آموزه های نظری عرفان است و در تألیفات کلامی و حکمی او مانند اصول المعارف و کلمات مکنونه تبلور یافته، از مواردی است که در حد امکان، در این نوشتار بدان ها پرداخته شده است
حقیقت ایمان از دیدگاه عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینالقضات همدانی ایمان را امری مشکک و دارای مراتب شدت و ضعف میداند. از نظر وی، ایمان تصدیقِ دل است؛ تصدیقی که همراه با «عمل به دستورات شریعت» و «مهرورزی بر خلایق» باشد. نشانه پایینترین مرتبه ایمان اعمالی است که مطابق با امتثال اوامر و اجتناب از نواهی الهی باشد. اما بالاترین مرتبه آن، درکِ حقیقتِ «لا إله إلا الله» است. آدمی اگر به معرفتی دست یابد که مانند حضرت ابراهیم(ع) از خود بدر آید و عشق را تجربه کند، به حقیقتِ ایمان خواهد رسید. عین القضات در آثارِ خود تعبیراتی زیبا از حقیقت ایمان آورده است؛ تعبیراتی مانند عشق، لقاء الله، خودشناسی و درک وحدت وجود. مؤمن حقیقی با اینکه فانی در حق تعالی است، اما در جامعه زندگی کرده و با دیگر آدمیان تعامل دارد. این نکته مهم را عینالقضات «اثبات بعد از محو» مینامد که نتیجه ایمان حقیقی است.
تجلّی عشق در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق و محبّت، اکسیر حیات است و بهانه بودن؛ و اگر عشق نبود، هیچ نبود. این معنا در جهان بینی عرفانی که آثار مولانا نمونه های درخشان آن است، ژرف تر و لطیف تر بیان می شود. عرفا معتقدند که اصل همه محبّت ها حضرت حقّ است و از اوست که محبّت در همه هستی جاری و ساری می شود. عشق، راز آفرینش و چاشنی حیات و خمیرمایه تصوّف و سرمنشاء کارهای خطیر درعالم و اساس شور و شوق و وجد و نهایت حال عارف است که با رسیدن به کمال، به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهی می شود.
عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین گشته و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. مولانا می گوید:
ن اف م ا ب ر مهر او بب ریده ان د ع شق او در ج ان م ا کاریده اند
مولانا به سبب سوز عشقی که در دل دارد پلّه پلّه مقامات تتبّل تا فنا را پشت سر می نهد تا به ملاقات معشوق حقیقی نایل آید. عشقی که مولانا از آن صحبت می کند عشق حقیقی و راستین است نه عشق های رنگین که عاقبت به ننگ انجامد.
تفسیر عرفانی وجود رابط و پیامدهای آن
حوزههای تخصصی:
با توجه به تکاملی و تعلیمی بودن مباحث در آثار صدرالمتألهین، می توان دو تفسیر از نظریة «وجود رابط» به دست آورد: نخست، تفسیر فلسفی، که در آن، وجود رابط به معنای «عین الربط» بودن وجود ممکنات در مقایسه با وجود واجب می باشد به طوری که ممکنات در این تفسیر، حظی از وجود دارند. در این تفسیرِ رایج از حکمت متعالیه، نظام تشکیکی وجودی حکم فرماست.
برداشت دیگر، که به نظر می رسد هدف صدرالمتألهین از بیان همة مباحث فلسفی، رسیدن به این معنای «وجود رابط» بوده، همان تفسیر عرفانی این نظریه است؛ براساس این تفسیر، «وجود رابط» و «عین الربط» بودن ممکنات، به معنای اطوار و شئون بودن آن نسبت به خدای متعال است. هیچ حظی از وجود ندارند و حقیقت وجود در این تفسیر، واحد شخصی است که این خود نظریة عرفاست.
ازجمله پیامدهای تفسیر عرفانی وجود رابط، برداشته شدن بساط جعل و علیت و حاکم شدنِ نظام عرفانی و وحدت شخصیة وجود است که در این نوشتار، پس از تبیین تفسیر عرفانی، از آن پیامدها نیز بحث خواهد شد.
آفتابی در میان سایه ای (جلوه های انسان کامل در مثنوی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سیر در دنیای داستان های مثنوی به ردپای سالکان طریقت و عارفان حقیقت برمی خوریم که در کوچه پس کوچه های افکار مولانا، سبیل سعادت پیموده و نغمه روح نواز زندگی واقعی را با نوای نی مولانا در بزم بیدلی عاشقانه سروده اند و در میدان کسب حقایق معانی، گوی سبقت از دیگران ربوده اند و در کمال بندگی و خلوص نیّت، سر تعظیم بر آستان بارگاه احدیت سوده و از خواهش های خویشتنِ خویش به کلی آسوده اند.انسان کامل مولانا از یک سو عارفی است از خود تهی و سرشار از روح خدایی، که در لحظات بی خودی به دریافت حقایق معانی و موهبت نعمت های معنوی الهی نایل آمده است و از طرف دیگر عاشق دل سوخته ای است که آتش در دل مشتاقان حضرت احدیت زده، از قابلی به مقبولی رسیده و مستغرق دریای وحدت الهی گردیده است. او مظهر اسماء و صفات الهی است و متصرف در جهان هستی؛ قلب جهان و علت غاییِ خلقت است.