مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
منازل
حوزههای تخصصی:
حقیقت سلوک یا عرفان عملی، نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع نسبی و در نهایت وصول، اتصال و فنای در حق تعالی با معنای درست آن است. از جمله پرسش هایی که ذهن را به خود مشغول میدارد، این است که آیا چنین معنایی را میتوان از آموزه های دینی و تعلیمات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) استفاده کرد. این معنا از سویی، سطح عمیق تری از برداشت دینی را آشکار میسازد و از سوی دیگر، میتواند آغاز بر مطالعات گسترده تر و فنی در این زمینه باشد. بیتردید پیگیری این مسیر، افزون بر آنکه تقارب فضای حاکم بر عرفان عملی اسلامی با آموزه های دینی و مکتب اهل بیت(ع) را اثبات میکند، میتواند منجر به پدید آمدن آثار ارزشمندی در علم سلوک و عرفان عملی باشد.
چرایی اختلاف عارفان در تعداد و ترتیب مقامات سلوکی
حوزههای تخصصی:
تبیین مقامات و منازل سلوکی از مهم ترین رسالت های علم عرفان عملی است. عارفان تاکنون نتوانسته اند به طور مشخص، تعداد این منازل و مقامات را تا رسیدن به هدف مطلوب مشخص کنند. در این زمنیه، اختلافات فاحشی میان آنان وجود دارد. مدعای این مقاله آن است که این اختلافات را هرگز نمی توان نشانة سلیقه ای یا ذوقی بودن این بحث دانست، بلکه به دلایل گوناگون، می توان گفت: ماهیت علم عرفان عملی چنین اقتضایی دارد. علل فراوانی برای توجیه چنین اختلافاتی می توان ذکر کرد. اختلاف در ذکر اجمالی یا تفصیلی، اختلاف در اصلی یا استطرادی بودن طرح مقامات، اختلاف در مبدأ و منتهای سلوک، توجه به وضعیت سؤال کننده، اختلاف در معیار و بنیان ترتیب بندی، تنوع و تعدد تجربیات سلوکی عارفان، اصالت دادن یا اصالت ندادن به اعداد خاص مثل هفت و چهل و صد و هزار، و خلط میان مقامات و حالات را می توان از اهم دلایل اختلاف در تعداد و ترتیب ذکر مقامات و منازل سلوکی دانست.
حقیقت انسان در عرفان عملی با تکیه بر آراء کاشانی
حوزههای تخصصی:
حقیقت انسان در نگاه عارفان، چیزی جز قلب او نیست و آنچه فیلسوفان در بیان حقیقت انسان می گویند و حقیقت انسان را نفس ناطقه می نامند از نظر عارف، همان قلب است. از سوی دیگر، عارفان معتقدند: قلب انسان دارای لایه های باطنی است که در بیان تعداد این لایه ها، اختلافاتی وجود دارد و ریشة اختلافات به بیان اجمالی و تفصیلی آنها مرتبط است. در این میان، جناب عبدالرزاق کاشانی در شرح خود بر منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، ده لایة طولی برای قلب بیان کرده و تلاش او در این شرح، انطباق بین ده لایة درونی قلب انسان با لایه های هستی است. علاوه بر این، او تلاش کرده است، تا در هر لایة بطونی قلب انسان، ده مرتبه از منازل عرفانی را ترسیم نماید و حالت قلب و انسان را در آن مرحله تبیین کن و به نوعی، بین لایه های درونی قلب با صد منزل عرفانی سلوکی تناظری برقرار نماید.
شناسایی عوامل محیطیِ تأثیرگذار در کاهش میزان سرقت از منازل در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
135 - 162
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرقت از منزل جزو جرایمی است که به شدت امنیت عمومی را به مخاطره انداخته و به احساس امنیت عمومى، آرامش ذهنى و سلامت افراد آسیب می رساند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ارزیابی کارشناسان و سارقان نسبت به عوامل محیطیِ تأثیرگذار در کاهش میزان سرقت از منازل در استان گلستان بوده است.<br /> روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی و شیوه انجام آن پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و افراد مطلع و سارقان کنترل شده منازل در استان گلستان بوده و حجم نمونه پژوهش شامل 43 کارشناس پلیس آگاهی و 361 سارق بوده است. برای شناسایی افراد با اطلاع و سارقان کنترل نشده از روش گلوله برفی و برای شناخت سارقان کنترل شده، از روش تصادفی نظام مند استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. هم چنین برای تعیین اعتبار پرسش نامه از تکنیک اعتبار صوری و برای تعیین میزان پایایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای توصیف داده ها از تکنیک های موجود در آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده از تکنیک های موجود در آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر و یومن وایتنی) استفاده شد.<br /> یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، متغیرهایی مانند شکل ظاهری ساختمان ها، شکل خیابان ها و کوچه ها، استفاده از فناوری، نوع طراحی محیطی، پلیس محله محور، ساختار فضای فرهنگی و اجتماعی محلات، واپایش مستمر نیروی انتظامی در محله، فضای فرهنگی موجود در بین ساکنان و متغیر ایمن سازی ساختمان ها در وقوع و پیشگیری از سرقت از منازل تأثیرگذار بوده اند.<br /> نتیجه گیری: یکی از مهم ترین و زیربنایی ترین اقدامات در راستای کاهش میزان سرقت از منازل در شهرها، بازنگری در طراحی محیطی و تدوین برنامه ها و سیاست هایی جامعه نگرانه برای نیل به این مطلوب است.
تأثیر عوامل فرهنگی بر سیمای ظاهری شهر تبریز (1313-1264 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری سیمای شهر تبریز در عهد ناصرالدین شاه قاجار (1313/ 1264 ق)، علاوه بر عوامل اقلیمی، اقتصادی و سیاسی، مؤلفه های فرهنگی همچون دین، عادات و رسوم، پنهان کاری ناشی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگ بیگانه به صورت آشکار و پنهان اثرگذار بوده است. لذا، بافت کالبدی شهر تا حدودی متأثر از فرهنگ و مؤلفه های فرهنگی این دوران است. این تأثیر و تأثر سیمای شهر در این دوره را ترسیم می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی مطالعه این مؤلفه ها و تبیین نقش آن در شکل گیری سیمای ظاهری شهر تبریز و پاسخ به این پرسش است که آیا می توان عوامل فرهنگی را در شکل گیری سیمای تبریز در این مقطع زمانی مؤثر دانست. با بررسی اطلاعات موجود چنین به نظر می رسد که مؤلفه هایی مانند «پنهان کاری» ناشی از ناامنی های متعدد و پرشمار، فرهنگ دینی، عادات و رسوم عمومی، نقشی پنهان بر نحوه احداث منازل و محلات تبریز داشته؛ درنتیجه بر شکل گیری بافت کالبدی و سیمای ظاهری شهر تأثیرگذار بوده است.