مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
طریقت نقشبندیه
حوزههای تخصصی:
یعقوب بن عثمان غزنوی چرخی از مردم خراسان و از عارفان سده های هشتم و نهم هجری است . در کارنامه این عارف نقشبندی ، تفسیری فارسی به چشم می خورد که همواره مورد توجه مردم شبه قاره هندوستان ، افغانستان و آسیای میانه بوده است . شاهد این توجه دستوشته های متعددی از این تفسیر است که تا کنون در کتابخانه های این کشورها باقی مانده و برخی از آنها نیز در فهرست های نسخ خطی شناسانده شده اند . علاوه بر دستنوشته های موجود ، این تفسیر چند بار از جمله در کابل ، بمبئی و لاهور با چاپ سنگی انتشار یافته ، اما تا کنون مقابله و تصحیح انتقادی نشده است ...
نقد و تحلیل گفتمان نقشبندیه در غزل جامی بر اساس نظریه زبان شناختی فرکلاف و هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر تیموریان یکی از ادوار مهم در تاریخ تصوف به شمار می رود. مهم ترین ویژگی تصوف این عهد که آن را از سایر ادوار تصوف متمایز ساخته «حرکت آن به سوی قدرت سیاسی» است که در ارتباط با سلاطین تیموری و پرنفوذترین فرقه صوفیه در این عهد یعنی «طریقت نقشبندیه» تبلور یافته است. پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف و تکیه بر آراء مایکل هلیدی در حوزه دستور نقش گرا، به بررسی جایگاه تصوف طریقت نقشبندیه در گفتمان غزلیات جامی بپردازد. در منظومه های سه گانه جامی شاهد گفتمان های مختلفی در قالب شعری غزل هستیم که در این میان، گفتمان غزل قلندرانه، ناصحانه و مدحی مهم ترین بسترهای تبلور ایدئولوژی طریقت نقشبندیه به شمار می روند. در میان اصول چندگانه صوفیان نقشبندیه، «خلوت در انجمن» و «سفر اندر وطن» بیش از سایر اصول مورد توجه جامی بوده است. فرایندهای مادی و رابطه ای و شیوه نام دهی مشارکین گفتمان، ابزار اصلی جامی در زمینه تبلور «جهان بینی طریقت نقشبندیه» در گفتمان غزل هستند. تحلیل گفتمان غزلیات با توجه به روش تحلیل نورمن فرکلاف، در سه سطح «توصیف، تفسیر و تبیین» صورت گرفته است. از میان فرانقش های سه گانه زبان نیز «فرانقش اندیشگانی» مدّنظر قرار داده شده است.
سلسله طریقتی خواجه یوسف همدانی و طریقت نقشبندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه یوسف همدانی از عارفان بزرگ سده پنجم و ششم ایران اسلامی است که به سبب قرارگرفتن در طریقت نقشبندیه جایگاهی ویژه برای نقشبندیان دارد. خواجه یوسف همدانی، خواجه عبدالخالق غجدوانی (مهم ترین فرد سلسله نقشبندی) را به ابوعلی فارمدی، ابوالقاسم کرگان، ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، امام صادق (ع) و سپس از دو راه به پیامبر اکرم (ص) پیوند می دهد. تفاوت نقشبندیه با طریقت های عرفانی دیگر در این است که همه طریقت های صوفیه با امیرالمؤمنین (ع) که باطن نبوت است، به پیامبر وصل می شوند؛ اما نقشبندیه سلسله طریقتی خود را مانند امور ظاهری، با خلیفه اول به پیامبر متصل می کنند و همین باعث شده است گاهی طریقت های دیگر تصوف آنان را نقد و انکار کنند. در این مقاله افزون بر بحث و نقد ارتباط خواجه یوسف همدانی با طریقت نقشبندیه، تلاش شده است استادان و شاگردان طریقتی او با استفاده از منابع تاریخی معرفی شوند؛ همچنین نگارندگان کوشیده اند عبدالله جونى ، شیخ ناشناخته خواجه یوسف همدانی را معرفی کنند که در بیشتر منابع حتی نامش نیز نادرست ضبط شده است.
ارتباط نقشبندیه شبه قاره با نقشبندیه کردستان و پراکندگی آن ها در امپراتوری عثمانی (نیمه نخست سده 19م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
43 - 60
هندوستان از زمان خواجه مؤیدالدین محمد باقی (971 1012 ه.ق) تا بعد از وفات شاه غلام علی عبدالله دهلوی (1240 ه.ق) مرکز طریقت نقشبندیه محسوب می شد. اغلب شیوخ و خلفای نام آور برای کسب سلوک در محضر مرشد کامل عازم این دیار می شدند. از آن سو، بررسی ها نشان می دهد که در کردستان در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، طریقت نقشبندیه بر خلاف طریقت قادریه، طریقتی شناخته شده نبود. در نیمه نخست قرن مذکور، مولانا خالد شهرزوری و تعدادی دیگر از کردها عازم هندوستان شدند و مراحل سلوک طریقت نقشبندیه را طی کرده، اجازه ارشاد از مرشد اعظم دریافت نمودند و به موطن خویش بازگشتند. این مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی نقش و رابطه مرشد کامل طریقت نقشبندیه مجددیه در هندوستان در شکل گیری این طریقت در کردستان و چگونگی پراکندگی آن در امپراتوری عثمانی می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مولانا خالد توانست با جذب بسیاری از بزرگان طریقت قادریه، تعدادی از علمای دینی، فضلا و دولتمردان عثمانی، طریقت نقشبندیه را به جایگاه رفیعی در کردستان و در قلمرو امپراتوری عثمانی برساند. نقش برجسته مولانا خالد و خلفای او در گسترش سریع شبکه طریقت خویش باعث شد که پس از مرگ شاه غلام علی عبدالله دهلوی، مرکزیت طریقت نقشبندیه از هندوستان به عثمانی انتقال یابد و شاخه خالدیه در این طریقت شکل گیرد.
تأثیر عرفان نورسی بر اسلام اجتماعی ترکیه با محوریت اندیشه های فتح الله گولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از متفکران همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش بر عدم ابتنای سقف سیاست بر ستون عرفان تاکید می کنند. در مقابل، برخی جنبشها و دولتهای اسلامی همچون دولت مرعشیان طبرستان، سربداران، دولت اسماعیلی حسن صباح و دولت صفویه ساختار و ماهیتی کاملا عرفانی دارند. در راستای رابطه ایجابی عرفان و سیاست می توان به جنبش اسلام گرایی ترکیه اشاره کرد که متاثر آرای عرفانی طریقت نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پر رنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل نسبت به اقلیتهای مذهبی به شدت متاثر از دیدگاههای عرفانی می باشد. حلقه وصل اندیشه های عرفانی و اسلام اجتماعی ترکیه اندیشه های فتح الله گولن می باشد. در این مقاله با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی سعی می گردد تا تأثیر عرفان از طریق اندیشه های گولن بر عملکرد جریان اسلام گرای ترکیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
تحلیل اوج و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان بر اساس نظریه تبارشناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
134 - 158
حوزههای تخصصی:
به طور نسبی، خط و مشی طریقت نقشبندیه برگرفته از طریقت عبدالخالق غجدوانی (وفات 575 ه.ق) است. اما پیدایش این طریقت، منتسب به بهاءالدین محمد نقشبند بخاری (717-719 ه.ق) است که در منطقه خراسان و ماواراءالنهر ایجاد و گسترش یافت. در دوره تیموریان جانشینان او مقام پیشوایی یافتند. اما اوج رونق و رواج طریقت نقشبندیه در نیمه دوم قرن نهم ه.ق به رهبری خواجه عبیدالله احرار (وفات 895 ه.ق) اتفاق افتاد که ارتباط نزدیکی با سلطان ابوسعید داشت، بر این اساس سوال تحقیق این است که: گسترش و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان متأثر از چه بستر و شرایط فرهنگی و سیاسی بوده است؟ بررسی و تحقیقات نشان داد که نخست:طریقت نقشبندیه بر گرایش مذهبی و طریقتی هیأت حاکمه در ماوراءالنهر و خراسان که مرکز قدرت تیموریان بود، تاثیر گذاشت و رونق طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان، حاصل ارتباط مستقیم با نظام ارزش گذاری های اجتماعی و اصول اعتقادی آن طریقت با ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه دوره تیموریان بوده است. دوم : تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان پس ازسقوط تیموریان به دلیل تغییر شرایط سیاسی و فرهنگی در خطه ماوراءالنهر و خراسان بود و همین موجب شد تا از نفوذ شیوخ طریقت نقشبندیه و قابلیت تاثیرگذاری آن بر جامعه به شدت کاسته شد. روش این پژوهش همچون تحقیقات تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل داده های منابع کتابخانه ای است که در تحلیل های تاریخی از نظریه تبار شناسی فوکو استفاده شده است.
بررسی کارکردهای دین ورزی صوفیانه زنان پیرو دو طریقت قادریه و نقشبندیه در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع مختلف انسانی بسته به شرایط مکانی زمانی و مقتضیات اجتماعی و جنسیتی، روش ها و تجربه هایی متفاوت در دین ورزی داشته اند؛ روش هایی که کارکردشان، تأمین بخشی از نیازهای فرهنگی اجتماعی این جوامع است. داده های حاصل از این پژوهشِ انسان شناختی بر روی زنان پیرو دو طریقت قادریه و نقشبندیه ساکن شهر سقز از توابع استان کردستان نشان می دهد که آنان توانسته اند به مدد یک ”مسلک دینی“، هم نیازهای روانی مرتبط با مفاهیم ماوراءلطبیعه شان را تأمین کنند و هم آزادی های اجتماعی بالنسبه بیشتری در مقایسه با دیگر زنان در همان جامعه برای خود ایجاد کنند. آنان هم چنین با ایجاد برخی تغییرات در شیوه اجرای مناسک، قواعد و مراسم صوفیانه، سبکی زنانه از این شیوه های دین ورزی ایجاد کرده اند. محقق بیش از 18 ماه، به تناوب در مراسم و مناسک این گروه از زنان حضور داشته و از فنون پژوهش انسان شناسی شامل مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمقی برای جمع آوری داده های مورد نظر استفاده کرده است.