فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
می توان ادعا کرد که اخلاق رکنی اساسی و پایه مشترک فطرت تمام انسان هاست؛ ازاین رو زبان مشترکی برای گفت وگو و مقایسه بین ظرفیت های مختلف ادیان محسوب می شود که تحت عنوان نظام اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. این نظام اخلاقی دارای اجزا و عناصری است که کدهای اخلاقی اصلی ترین آن است. کد اخلاقی اهیمسا یکی از مهم ترین دستورها در نظام اخلاقی آیین بوداست. طبق این اصل، انسان باید از آسیب رساندن به موجودات جاندار اجتناب کند و اگر چنین چیزی محقق نشود، گرفتار کرمه بدی خواهد شد که طبق اعتقاد به تناسخ، در زندگی بعدی او اثر منفی خواهد داشت. می توان گفت که مهم ترین اثر این کد اخلاقی، صلح در جهان است که به عنوان یک اصل در جهان برای انسان ها شناخته می شود. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کد اخلاقی اهیمسا با بهره گیری از منابع دینی آنان تبیین شده، در ادامه لوازم و تعارض و راه حل های آن بیان می گردد.
تحلیل انتقادی ادله روایی ملاصدرا در پایان پذیری عذاب مخلَّدان دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
175 - 189
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا درباره جاودانگی یا خلود عذاب دوزخیان نظریه خاصی ارائه داده و درصدد استدلال و استناد به روایات برآمده است. پیش از وی این روایات مورد استناد ابن عربی و غیر او بوده و ملاصدرا در این زمینه از وی تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر با روش «توصیفی تحلیلی» درصدد تحلیل انتقادی ادله روایی ملاصدرا در پایان پذیری عذاب مخلَّدان دوزخ است. مطابق یافته های تحقیق، روایات در دو محور نقد بیرونی و نقد درونی ارزیابی گردیدند. در محور نقد بیرونی روشن شد که روایات از نظر منبع و سند در نهایت ضعف قرار دارند. در محور نقد درونی با عرضه روایات به سه دسته دلیل (آیات، روایات و عقل) روشن گردید روایاتی که بر انقطاع عذاب و نفی خلود از همگان دلالت دارند، به سبب مخالفت با آیات خلود مردودند. دو دسته روایت (روایات عام و روایات خاص) معارض ادله روایی ملاصدرا هستند. با چند دلیل عقلی نیز روایات نقد گردیدند.
بررسی تشخص و انسان وارگی خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مناقشات حاد در الاهیات فلسفی بحث تشخص و عدم تشخص خداوند است. بسیاری از متفکران و پژوهشگران در حوزه الاهیات و دین برآنند که خدای وحدت وجودی نامتشخص و خدای ادیان ابراهیمی متشخص است. مطابق این دیدگاه، عارفان ادیان ابراهیمی به اعتبار اینکه قایل به وحدت وجود هستند، به خدای نامتشخص می رسند و از آن نظر که ملتزم به دین و متعهد به کتاب های مقدس هستند، باید به خدای متشخص معتقد باشند. ازاین رو آنها دائم در کشاکش بین تشخص و عدم تشخص به سر می برند و از این حیث بین بیانات مختلف ایشان ناسازگاری دیده می شود. از سوی دیگر ادعا می شود که مطابق توصیفی که در کتاب های مقدس از خدا شده، خدای متشخص ادیان ابراهیمی دارای صفات انسانی است. و این با خدای نامتناهی وحدت وجودی و واجب الوجود فلسفی ناسازگار به نظر می رسد. این نوشتار دعاوی مزبور را تحلیل و بررسی کرده و سرانجام با تفکیک معانی گوناگون «تشخص»، «شخص وارگی» و «انسان وارگی»، تصویر و تبیینی از صفات خدا ارائه داده که مطابق آن بین عرفان اصیل، فلسفه معتبر و دین حق در توصیفی که از خدا می کنند، سازگاری تام و یگانگی برقرار است.
دیدگاه امام خمینی (ره) در حجیّت شهرت فتواییه
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل علم اصول و علم فقه مسئله حجیت شهرت فتوایی است. شهرت فتوایی یعنی فتوای فقها در زمینه حکمی از احکام شرعی که شهرت یافته باشد. بین فقهای شیعه در این زمینه اختلاف وجود دارد، برخی آن را مطلقاً حجت می دانند، برخی دیگر عدم حجت بطور مطلق و گروهی دیگر قائل به تفصیل شده اند. آنان شهرت فتوایی قدما را حجت می دانند و در شهرت فتوایی متأخرین قائل به عدم حجیت هستند. هدف از این نوشتار بررسی نظر امام خمینی(ره) درباره حجیت شهرت فتواییه است و به روش توصیفی تحلیلی و در محدوده فقه و اصول و با استفاده از منابع معتبر به رشته تحریر درآمده است .دستاورد این نوشتار این است که از جمله کسانی که قائل به نظریه تفصیل هستند، امام خمینی(ره) است که ایشان اعتقاد دارند، فتوای فقهای قبل از شیخ طوسی حجت است و بعد از ایشان حجت نیست. مناط ایشان این است که متون اولیه فقها، حدیثی و نقل فتواهای امام معصوم (علیهم السلام) است.
سیر تطور آموزه مهدویت در اسماعیلیه تا پایان دوره خلافت معزّ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
225 - 246
حوزههای تخصصی:
آموزه مهدویت در طول چهار قرن نخست هجری در فرقه اسماعیلیه تطوراتی را از سر گذرانده است. نزد برخی اسماعیلیان پیشافاطمی، اسماعیل به عنوان مهدی موعود شناخته می شد؛ هر چند اکثریت اسماعیلیان به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند. از نظر اسماعیلیان نخستین، پس از مهدی دیگر امامی نیست و او پس از پایان دادن به عالم جسمانی روز رستاخیز را بر پا می دارد. با ظهور فاطمیان، عبیدالله مهدی، نخستین خلیفه فاطمی، با اصلاحاتی عقیدتی، مهدویت خویش را مطرح کرد و به فرزند خود نیز لقب قائم داد. معز، خلیفه چهارم فاطمی، با هدف جلب همراهی قرمطیان در شرق جهان اسلام، ایده بازگشت محدود به مهدویت محمد بن اسماعیل را با تغییراتی مطرح و پیگیری نمود. به طور کلی، آموزه مهدویت در دوره اسماعلیان نخستین، ابعاد دینی قوی تری داشته و کمتر مورد سوء استفاده سیاسی قرار گرفته است که می توان این پدیده را در پرتو عدم دستیابی آنان به اقتدار سیاسی قابل توجه تبیین نمود. اما فاطمیان، همچون کیسانیه، از همان آغاز حکومت برای مشروعیت بخشی به جنبش خود، از این آموزه دینی بهره می برده و در صورت لزوم، آن را طبق سیاست های خود از دو بعد نظری و مصداقی اصلاح می کرده اند.
پویایی فقه امامیه در مواجهه با مسائل مستحدثه با تأکید بر فرآیند بایسته اجتهاد
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد تعداد کثیری از مسائل جدید و نوپدید هستیم که اصطلاحاً در فقه به آن ها «مسائل مستحدثه» گفته می شود؛ مکاتب الهی (اعم از الهی و غیرالهی) در مواجهه با این مسائل در تلاش هستند تا پاسخی درخور و کارآمد ارائه کنند؛ در این میان فقه شیعه نیز با بهره گیری از گونه ای خاص از «عقل ورزی» به نام «اجتهاد» سعی دارد پاسخی مناسب و شایسته به این مسائل ارائه نماید؛ در این مقاله برآنیم پس از بررسی ماهیت مسائل مستحدثه در عصر غیبت، به واکاوی مختصات و ویژگی های «فرآیند اجتهاد» در این مکتب الهی بپردازیم و نشان دهیم که فقه شیعه مبتنی بر گونه ای خاص از «عقل ورزی» یعنی «اجتهاد» علی الاصول حائز گونه ای پویایی است که امکان مواجهه فعّال و بایسته با مسائل مستحدثه را برای آن – به خلاف مکاتب دیگر- فراهم می آورد.
عوامل انحطاط تمدن ها از منظر قرآن و روایات
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
129 - 148
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی یکی از مسائل مورد تأکید مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم است. اینکه هنوز این مهم محقق نشده درراستای آسیب شناسی باید دید چرا تمدن ها در برهه های مختلف تاریخ از نگاه قرآن و روایات راه اضمحلال را پیموده اند. نوشتار پیش رو باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف واکاوی نقش مهمترین علل سیاسی سقوط تمدن ها براساس آیات و روایات تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تفرقه و اختلاف، ظلم و اجحاف حاکمان وقت، سکوت دربرابر ظلم و عدم استقلال از مهمترین علل سیاسی انحطاط تمدن هاست که دربین سایر عوامل، نقش پررنگ تری دارد.
یهودای اسخریوطی، خائن یا فدایی عیسی (ع)؟ تفسیر «وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ» از آیه 157 سورۀ «نساء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیحیان بر این باورند که عیسی(ع) به صلیب رفته و کشته شده است. مسلمانان در مقابل، بر این باورند که او به صلیب نرفته و کشته نشده است. اناجیل، یهودای اسخریوطی را که یکی از حواریون است، خائن معرفی کرده است و برخی مسلمانان نیز متأثر از اناجیل، یهودای خائن را کسی دانسته اند که به شکل عیسی(ع) درآمده و به جای او کشته شده است. ازاین رو این نوشتار درصدد بررسی این مطلب است که آیا یهودای اسخریوطی خائن به عیسی(ع) یا فدایی ایشان بوده است؟ این پژوهش با استفاده از روش نقلی و تحلیلی، ضمن اثبات بالا بودن ایمان حواریون و خائن نبودن ایشان، ثابت کرده است که یکی از حواریون، داوطلبانه فدایی عیسی شده و براساس منابع اسلامی و ارائه شواهدی از منابع مسیحی، به این جمع بندی رسیده است که آن حواری، یهودای اسخریوطی است.
واکاوی عوامل انحراف اقتصادی یهود در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
39 - 58
حوزههای تخصصی:
یهودیت که از ادیان بزرگ الهی در قرآن کریم است، در طول تاریخ دچار انحرافاتی (از جمله انحرافات اقتصادی) بوده است. شناخت زمینه ها، عوامل انحراف و تأثیرگذاری سلطه یهود بر جوامع بشری از نگاه قرآن کریم ضرورت دارد. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و رمزگذاری باز و بسته براساس آیات قرآن و دیدگاه های تفسیری معتبر، ابتدا مهم ترین مفاسد اقتصادی (مانند حرص و طمع شدید، احتکار، خیانت مالی، معاملات ممنوع، بخل، مال اندوزی، پیمان شکنی مالی و رواج ربا) در میان یهود را مطمح نظر قرار داده، سپس سه عامل اعتقادی، اخلاقی و عادت های رفتاری را تحلیل و توصیف کرده و آورده های ذیل به مثابه عوامل انحراف اقتصادی یهود شناخته شده است. بدین روی، اولاً، اساسی ترین عامل مادیگری و توجه به محسوسات، فقدان ایمان واقعی، شرک و اعتقادات باطل و ثانیاً، هوا و هوس اساسی ترین عامل اخلاقی بوده که موجب غرور، خودخواهی، مال دوستی و انحراف مالی یهود شده و ثالثاً، عادت های رفتاری متأثر از عوامل یک و دو، به عادت های غیرارادی (مانند دروغگویی، ظلم، دشمنی) و در نتیجه انحرافات اقتصادی انجامیده است.
ارزیابی تقریرهای «برهان تمانع» و لوازم آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«برهان تمانع» برهانی است که با الهام از قرآن، به ویژه آیه «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (انبیاء: 21) مطرح و با تقریرهای گوناگون ارائه، و توحید در خالقیت و ربوبیت، اعم از ربوبیت تکوینی و تشریعی با آن اثبات می شود. «برهان تمانع» به فرض اختلاف آلهه متعدد اختصاص ندارد و فرض توافق آلهه در خلق و تدبیر و حتی تباین کلی دو واجب را نیز شامل می شود. ازاین رو برهان را براساس تعدد قدرت ها و اراده های متوافق و تمانع اراده ها و قدرت ها تبیین نموده اند. توالی فاسد فرض دو واجب در برخی از تقریرها عدم تکون عالم، و در برخی ناهماهنگی موجودات، و در برخی لزوم ترکب ذاتین مفروضین، و در برخی فروض، تضاد یا تناقض است. هدف این پژوهش که با روش کتابخانه ای تهیه و به روش تحلیلی تبیینی ارائه شده، بررسی فروض گوناگون و تقریرها و اشکالات مطرح شده درباره «برهان تمانع» و میزان کاربری آن در اثبات ابعاد گوناگون توحید ذاتی و افعالی است. حاصل اینکه یکی از پیش فرض های قطعی این برهان وحدت عالم و از اهمّ مبانی دفع شبهات و شقوق آن، «صرف الوجود و بسیط الحقیقه بودن واجب» است. با این بیان می توان از این برهان، «توحید ذانی» را نیز نتیجه گرفت؛ زیرا صفات و افعال واجب، جلوه و تجلی ذاتیات اوست.
بررسی تطبیقی نقش استقلال در حفظ قلمرو سرزمینی در حکومت دینی در مقایسه با حکومت های پادشاهی ایران معاصر (از قاجار تا کنون)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
157 - 175
حوزههای تخصصی:
واکاوی نقش استقلال در حکومت های معاصر ایران حاکی از آن است که رویکرد حکومت های سه گانه قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی تفاوت آشکاری با یکدیگر داشته است. گرچه حفظ کرامت سرزمینی در بیان دولت ها مورد توجه بوده است، اما در رخدادهای بیرونی بخش های فراوانی از سرزمین ایران در مناقشات نظامی و سیاسی از دست رفت. در این پژوهش حفظ قلمرو سرزمینی با نگاه استقلال حاکمیت ها مورد توجه قرار گرفته شد و این مهم تبیین شد که حکومت های سه گانه مذکور چه مقدار توانستند از عنصر استقلال در حفظ و یکپارچگی سرزمینی بهره مند شوند و سرانجام تبیین شد که حکومت دینی کنونی(جمهوری اسلامی) توانست با استفاده از عنصر استقلال و با تکیه بر توان داخلی و اعتماد به ملت ایران استقلال کشور را از گزندهای فراوان در امان نگه دارد.
طبقه بندی موضوعی و تحلیل محتوایی احادیث قدسی کتاب الجواهر السنیه درباره فضائل امیرالمؤمنین (ع) بر پایه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احادیث قدسی به جهت داشتن منشأ الهی از جایگاه والایی در معرفی اصول معرفت اسلامی دارند. کتاب «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» شیخ حر عاملی، یکی از کتاب های حدیثی شیعه است که روایات قدسی را که دربردارنده احادیث متعددی در موضوعات اعتقادی، اخلاقی و داستان های حکیمانه است، به صورت کلی در خود جمع کرده است. با وجود اینکه این کتاب دارنده احادیث مهمی در موضوعات متعددی است؛ اما از نبود باب بندی مناسب رنج می برد. از مهمترین کاستی های این کتاب در نقل احادیث قدسی، نداشتن طبقه بندی موضوعی و تحلیل محتوایی این احادیث است که طبقه بندی و تحلیل محتوایی ابواب مختلف آن را ضروری می نماید. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به طبقه بندی و تحلیل احادیثی پرداخته است که درباره فضائل امام علی (ع) از منشأ الهی با عنوان حدیث قدسی نقل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از 691 حدیث کتاب «الجواهر السنیه» در موضوعات مختلف، ۱۵۸ حدیث درباره امامت است. از این میان ۷۱ حدیث درباره فضائل گوناگون امام علی (ع) در موضوعات مختلف نقل شده است. بررسی این موضوعات سازگاری کامل فضائل امام علی (ع) با آیات قرآنی را نتیجه داده و هماهنگی در برخی آیات به صورت ظهور آیات امّا در برخی دیگر به شکل باطن وجود دارد و اثبات سازگاری با آیات، استفاده از روش های مختلف تفسیری است.
نقش موضوعیتی جابر جعفی در نشر آموزۀ رجعت (نقدی بر دعاوی ناصر القفاری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
51 - 68
حوزههای تخصصی:
ناصر القفاری اندیشمند وهابی معاصر، ضمن متهم انگاشتنِ جابربن یزیدجعفی، او را جاعل و ناشر روایات رجعت خوانده، و با ادعای نقشِ موضوعیتی وی در گسترش این آموزه، در صدد انکار اصالت آن برآمده است. این امر در حالی است که افزون بر مخدوش بودن مقدماتِ دعاوی قفاری، و ناتوانی وی در تمییز جابر بن یزید با جابر بن عبد الله صحابی، احادیثِ باب رجعت، با طرق متعدد و مستقل از جابر ین یزید، به نحو متواتر گزارش شده و صرف نظر از آیاتِ مثبت رجعت، گزارش های متعلق به سده نخست نیز از وجود آموزه ی رجعت در میان اصحاب امیرالمؤمنین حکایت دارد. هم چنین مطالعه میراث مکتوب امامیه نشان می دهد که اولا گزارش های جابر در باب رجعت فراوان نیست و از راویان هم طبقه با وی چون ابوبصیر اسدی، روایات بیشتری در باب رجعت گزارش شده، و ثانیاً گزارش گریِ جابرجعفی به عنوان یک راویِ ممدوح و بهره مند از توثیقات خاص و عام، مورد قبول امامیان است. در نتیجه نه تنها جابر بن یزید، نقشِ موضوعیتی در نشر آموزه ی رجعت ندارد، بلکه نقش طریقیتی او نیز آنچنان که قفاری ادعا کرده، پر رنگ و انحصاری نیست.
تحلیل گفتمان خطبه توحیدیه امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
56 - 96
حوزههای تخصصی:
این تحقیق درصدد است خطبه توحیدیه امام رضا (ع) را به صورت تحلیلی توصیفی، مبتنی بر رویکرد روش عملیاتی تحلیل گفتمان (پدام) در پنج فضای گفتمانی «فضای نظری ساختاری»، «فضای معنایی ارزشی»، «فضای ارتباطی هویتی»، «فضای گفتمانی»، و «فضای فراگفتمانی» مورد تحلیل قرار دهد. هدف این پژهش، رمزگشایی سبک بیانی امام در ارائه مفاهیم عمیق فلسفی توحید و کشف لایه های زیرین معنایی خطبه و ناگفته های غایب آن، سپس استخراج گفتمان حاکم بر آن و فرایندهای مؤثر بر شکل گیری آن است. نتیجه پژوهش حاکی است که پیوستگی و انسجام عبارت ها، گزینش واژگان مأنوس و رایج، دقت در نظم و چینش آن ها و موسیقی برآمده از واژگان و عبارت های آهنگین و سجع و قافیه، موجب شده، سبک بیان خطبه شیواترین و رساترین سبک برای ادای معانی عمیق فلسفی شود و متنی را به وجود آورد که سرتاسر عبارت های آن، واحد منسجمی را تشکیل می دهد که غیرقابل تفکیک هستند. در تحلیل این خطبه همچنین شاهد نمونه هایی از بینامتنیت ها هستیم، امام رضا (ع) آیات قرآن را محور اصلی بحث خود قرار می دهند، برخی از فرازهای خطبه تداعی کننده تضمین های قرآنی و برخی تداعی کننده فرمایش های حضرت امام علی (ع) هستند که در کشف فضای گفتمانی خطبه تاثیرگذار است. دال های اساسی، فراگفتمانی و نقشه معنایی به دست آمده از تحلیل این خطبه نشان دهنده عمق معنایی آن درباره شناخت خداوند متعال است که به طور اختصار شامل موارد ذیل است: 1. ایمان کامل به خداوند، 2. تفاوت نداشتن ذات با صفات خدا، 3. خدا معلول نیست.
بازخوانی نظریه شیخ مفید درباره تجرد روح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تجرد روح» یکی از مباحث پایه در انسان شناسی است و همواره مدنطر متفکران علوم گوناگون بوده است. شیخ مفید، برجسته ترین عالم شیعی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری آراء قابل توجهی در حوزه انسان شناسی دارد. محققان و شارحان او یکی از نظریه های مهم وی را قول به «تجرد روح» می دانند. هدف تحقیق حاضر بررسی دقیق قراین مرتبط با این بحث در آثار اوست. یافته های این پژوهش نشان می دهد در آثار شیح مفید گرچه شواهدی که بر تجرد روح دلالت دارد (مانند تعریف انسان به جوهر بسیط فاقد حجم، حرکت، سکون، اجتماع و افتراق به وضوح) مشاهده می گردد، اما قرائتی در مقابل آن (مانند عرض بودن روح، فنای ارواح پس از مرگ و اختصاص تجرد به واجب تعالی) نیز یافت می شود. از دیدگاه تحقیق حاضر، راهبردهای رفع تعارض از عبارات شیخ مفید عبارتند از: تفکیک دو اصطلاح «جوهر فلسفی» و «جوهر کلامی» در عبارات شیخ، تفکیک روح از حقیقت انسان، توجه به دوره های حیات علمی وی، و بررسی دقیق آثار علمی مستند به او. نتیجه پایانی تحقیق آن است که شیخ مفید گرچه به بعد غیرمادی انسان اذعان دارد، اما نظریه ای کاملاً منسجم درباره تجرد روح ارائه نکرده و برخی از لوازم آن را نپذیرفته است.
تبیین مسئولیت انسان در برابر «زمان» بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
193 - 216
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، زمان و وقت از ارزشمندترین چیزهایی است که انسان از آن بهره مند است و با هیچ مقیاسی قابل ارزشگذاری نیست. در زبان آیات و روایات، انسان نسبت به عُمر، فرصت و زمان مسئول دانسته شده است. با توجه به اینکه زمان در نگاه برخی از اندیشمندان، امری موهوم و غیر واقعی است، و از سوی دیگر، زمان با فرض وجود داشتن، امری غیر اختیاری است، چگونه مسئولیت انسان در برابر زمان توجیه پذیر است؟ این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی حقیقت زمان و تبیین فلسفی مسئولیت و مؤاخذه انسان در برابر آن بر اساس مبانی فلسفی ملاصدار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که زمان نه تنها امری موهوم و غیر اختیاری نیست، بلکه امری واقعی و اختیاری است و متعلق تکلیف قرار می گیرد، از این رو، زمان، مسئولیت آور است، چرا که رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است در گرو توجه به زمان، عُمر و عدم غفلت از آن بوده و تنها راه سعادت انسان، استفاده از این نعمت عظمایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. توجه به این جهت، ضرورت این بحث را نیز تضمین می نماید.
کاوشی نو درباره روایات تفسیری آیه(فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ) با تأکید بر روایت حضرت مهدی(عج) و با روش (تحلیل اسناد _ متن)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
125 - 156
حوزههای تخصصی:
حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند و تفسیر روایی از کهن ترین گونه های تفسیری می باشد که برای توضیح و تبیین آیات الهی شکل گرفته است. از جمله آیاتی که در تفاسیر روایی محل بحث جدی و اختلاف در میان مفسرین بوده، آیهG...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًىF است. خطاب امری خداوند در آیه، موجب برداشت های گوناگون میان مفسرین شده است و از این رو اهمیت بررسی موضوع به خوبی نمایان می شود. چرایی صدور این دستور از سوی خداوند متعال مسأله اصلی پژوهش بوده و با بررسی روایات تفسیری در تفاسیر و متون روایی عامه و خاصه مشخص گردید هفت دیدگاه وجود دارد که محوریت حکمت این امرِ الهی را بیان نموده است. پردامنه ترین این دیدگاه ها مربوط به جنس نعلین حضرت موسی که از «پوست میته» بوده می باشد. دیدگاه دیگر روایتی از حضرت ولی عصر؟عج؟ است که با رد دیدگاه قبل، علت این فرمان الهی را «خارج نمودن حب اهل بیت ایشان» بیان نموده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با بررسی رجالی و متنی روایات دو دیدگاه مذکور، انجام گرفته است. مهمترین دستادورد پژوهش آن است که مشخص گردید اولاً قاطبه روایاتِ مربوط به پوست میته در منابع تفسیری روایی اهل سنت بوده است؛ ثانیاً از حیث تکرار، فراوانی روایات اصحاب، بیش از روایات رسول الله؟ص؟ می باشد؛ ثالثاً عمده ی احادیث اصحاب، از نظر سندی متنی دارای ضعف و جعل می باشد. همچنین در منابع تفسیری روایی شیعه، احادیث دال بر پوست میته علی رغم آنکه سندی صحیح دارد، ولی به سبب تعارض با قرآن، عدم موافقت با خانواده ی حدیث و مبنای فقهی شیعه، مشخص گردید که بر مبنای تقیه صادر گردیده و قولِ صحیح، همان روایتِ صادرشده از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر؟عج؟ می باشد. این حدیث به سبب دارا بودن سندی معتبر، پذیرش توسط اندیشمندان شیعه، سازگاری با قرآن کریم و دیگر احادیث هم خانواده، قول ارجح در تفسیر این آیه می باشد که حکمت دستورِ خداوند را خارج نمودن حب خانواده از دل بیان می نماید.
وجودشناسی صفات الاهی از مدرسه بغداد تا مدرسه حله
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
58 - 79
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اختلاف برانگیز در بین متکلمان مسلمان، وجودشناسی صفات الاهی و به طور خاص، رابطه ذات و صفات الاهی است. امامیه و معتزله در مقابل اهل حدیث و اشاعره به دلیل باور به توحید صفاتی، صفات زائد بر ذات را انکار کردند. بیشتر معتزله به نظریه نیابت باور داشتند و ذات الاهی را نائب مناب صفات در تحقق احکام صفات می دانستند. عالمان امامیه در دوره نخست مدرسه کلامی حله( مانند حمصی رازی و محقق حلی) نیز با پیروی از روش شناسی معتزله متأخر به نقد نظریه احوال پرداخته، دیدگاه نیابت را پذیرفتند. متکلمان دوره دوم مدرسه حله مانند خواجه طوسی، ابن میثم بحرانی، علامه حلی و فاضل مقداد نه تنها همچنان منتقد نظریه احوال بودند، بلکه برخی از اصطلاحات و ادله فلسفی را در تبیین دیدگاه خود استفاده کردند. البته این استفاده گزینشی بود و متکلمان حله در موارد مهمی نیز سخنان ابن سینا را در این بحث نقد و رد کردند. عباراتی از برخی متکلمان موجود است که در ظاهر با نظریه عینیت فلسفی شباهت دارد. با این حال، بررسی دقیق تر نشان می دهد که نظریه رسمی متکلمان امامیه در دوره دوم مدرسه حله نیز همان نظریه نیابت است.
تبیین و نقد عقل ورزی وهابیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عقل ورزی» یکی از مبانی مهم هر مکتب فکری است و توجه لازم یا غیر لازم یا کمتر از حد لزوم نسبت به آن می تواند نظریات برآمده از هر مکتب را تحت الشعاع قرار دهد. به دیگر سخن، یکی از راه های ارزیابی نظریات یک مکتب ارزیابی مبانی آن، و یکی از مهم ترین مبانی، بهره گیری بایسته و شایسته از عقل است. اگرچه وهابیت از این نظر همواره از سوی محققان نکوهش گردیده است، اما به نظر می رسد می توان نگاه دقیق تری به جایگاه مسئله عقل در منظومه فکری آنها انداخت و نقدهای بینادی تری نسبت به آنها داشت. این نوشتار بر آن است تا با روش تحلیلی انتقادی جایگاه عقل را از منظر وهابیت در هفت محور (قواعد عقلی، حسن و قبح عقلی، عقل ابزاری، عقل منبعی، تعارض عقل و نقل، تقدم نقل بر عقل، و مخالفت با برخی علوم عقلی) بررسی کند. براساس یافته های این پژوهش، مهم ترین ایراد بر آنها در حوزه تعارض عقل و نقل، حسن و قبح عقلی و نیز مخالفت با برخی علوم عقلی است. علاوه بر آن ایشان در حوزه عقل منبعی نیز تلاش وافری از خود نشان نداده اند.
بررسی انتقادی استدلال های متکلمان اسلامی در اثبات اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش بررسی ادله ایجابی متکلمان در اثبات «اعاده معدوم» به روش توصیفی تحلیلی و هدف آن نشان دادنِ ناکارآمدی این ادّه در اثبات مدعای مذکور است. متکلمان طرفدارِ این دیدگاه، آفرینش مجددِ موجودات در برابر آفرینش نخستین بار آنها را که «ابتدا» نامیده می شود، «اعاده» می نامند و معتقدند: آفریده نُوین یعنی مٌعاد عین آفریده نخستین بار، یعنی مُبتدی است. جستار نویسندگان این پژوهش نشان می دهد مدافعان این دیدگاه در آثار کلامی خود، ده استدلال در اثبات مدعای خویش اقامه کرده اند. این استدلال ها در یک تقسیم بندی کلی به دو قِسم «قیاسی» و «تمثیلی» تقسیم می شوند که در این پژوهش صرف نظر از ادله ممتنع بودن اعاده معدوم، نقد و بررسی شده اند. تحلیل منطقی از طریق بررسی مادی و صوری این استدلال ها، نشان می دهد هیچ یک از آنها در اثبات مدعا تام نیست.