مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
نحو عربی
حوزه های تخصصی:
تقسیم مشهور و کهن کلمه در زبان عربی آن است که کلمه یا اسم است یا فعل و یا حرف . این تقسیم بندی حاکمیت و خدشه ناپذیری خود را در قرنها بر زبان عربی و نحویان عرب ، مشروعیت بخشید . هر چند در تاریخ نحو چالشهایی بر سر این تقسیم بندی بوده است ، اما هیچ گاه به صورت یک نظریه مطرح نشده است . زبان شناسان معاصر عرب تلاشی در سامان مند نمودن نظریه ای جدید نموده اند که امید است این مقاله در بازنگری این مباحث راه تازه ای به تقسیم بندی جدید بگشاید .
جایگاه ساختار نحوی- بلاغی مفعولٌ به (در ترجمه قرآن کریم)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفعولٌ به از عناصر نحوی به ظاهر سهل، اما به واقع ممتنع عربی است. این عنصر نحوی از امّهات حالات نحوی و دارای بلاغت نحوی و معنایی ویژهای است که در متون نحوی و زبانی کمتر بدان پرداخته¬اند. مفعولٌ به از نظر بلاغت نحوی- معنایی دارای معانی و مفاهیم خاصی است؛ از جمله تمامیت، کلّیت، جامعیت، شاملیت، شدت، اقتراب کامل، تحصیل و تحصّل تام و فراگیر، اختصاص یا تخصیص، تأکید و مبالغه، رسایی فزون¬تر و... . این بلاغت را به نوعی در زبان فارسی کهن نیز می¬توانیم بجوییم. بلاغت مفعولٌ به را از طریق مقایسه با برخی دیگر از حالات نحوی از جمله مفعولٌ¬فیه و جارّ و مجرور و نیز از طریق بررسی تأثیر حروف جرّ زاید در کارکرد مفعولٌ به می-توان روشن¬تر بیان نمود. با اینکه بسیاری از منصوبات ریشه در مفعولٌ به دارند، اما کارکرد معنایی و بلاغی مفعولٌ به مستقل از منصوبات دیگر است. از این رو تحلیل بلاغت نحوی- معنایی مفعولٌ به می¬تواند منظری دیگر از تواناییهای ترجمه را فراروی مترجمان قرار دهد. پرداختن به جنبه¬های بلاغی در نحو و معنای مفعولٌ به گامی است در رسیدن به ترجمه¬های بلاغی یا وفادار.
سید یحیی فدائی یزدی عالم قرن سیزدهم ایران و منظومه نحویه او
حوزه های تخصصی:
سید یحیی فدائی یزدی از جمله شخصیتهای علمی و ادبی قرن سیزدهم می باشد. او در شهر یزد زندگیش در اشتغال به تعلیم و تعلم سپری نموده است . ودر سال 1280 یا 1282 هجری قمری رو در نقاب خاک کشید ، و مجموعه ای از آثار علمی و ادبی از خود بجای گذاشت . از جمله آثار قلمی او کتاب ((منظومه فی علم النحو)) به زبان عربی است که مشتمل بر بیشترین مطالب نحوی می باشد و تاکنون بصورت نسخه خطی باقی مانده. مؤلف آراء و نظریه های مختلف را از مکتب بصریان و کوفیان و دیگر علمای نحوی فراهم آورده و با زبردستی پیوستگی و انسجام بخشیده و به شیوه شیرین به نظم درآورده . در این منظومه بعضی از مطالب نحوی با تفصیلات بیشتر از الفیه ابن مالک بیان شده.
تحلیل کاربردهای فعل «کاد» در قرآن کریم با نگاهی به آرای مفسران (مطالعة مورد پژوهانه عبارت «أَکادُ أُخْفیها»)
حوزه های تخصصی:
مفسّران، عبارت «أَکادُ أُخْفیها » در سورة شریفة «طه» را به معانی مختلف تفسیر نموده اند. برخی فعل «أکاد» در این آیه را به معنای «أرید» گرفته، عبارت را به معنای «می خواهم پنهان کنم» ترجمه نموده اند و حتی گاهی کاربرد فعل «کاد» را بیانگر شدت کتمان شمرده اند. برخی دیگر برای حل مشکل، فعل «أخفیها» را به معنای سلب در باب افعال و به معنای آشکارنمودن گرفته اند. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و با تأملی در کاربردهای فعل «کاد» در زبان عربی و در قرآن کریم، این موضوع را بررسی نموده است. در این پژوهش نظر برخی از نحوی ها و بعضی از مفسران دربارة کاربردهای فعل «کاد» و آیة مورد بحث واکاوی شده است و کوشش شده به این پرسش پاسخ داده شود که براساس کاربردهای فعل «کاد»، کدام برداشت از این آیة شریفه، مناسب تر است و با مجموعه آیات دیگر هماهنگی بیشتری دارد؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش، گویای آن است که فعل «کاد» در این آیة شریفه، همان معنای متداول «کاد» در زبان عربی را دارد که در حالت مثبت، عدم وقوع فعل و در حالت منفی، وقوع آن به سختی را بیان می کند. به نظر می رسد با توجه به کاربردهای این فعل در زبان عربی و در قرآن کریم، در تقدیرگرفتن معانی دور از ذهن برای آن در این آیة شریفه، غیر قابل توجیه است و با زبان قرآن سازگاری ندارد.
بررسی تطبیقی گسست رابطه اضافی در دستور زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح گسست رابطه اضافی به معنای جدا کردن مضاف از مضاف الیه و خارج کردن یک ترکیب از صورت و حالت اضافی است و از آن جهت آن را گسست یا فک اضافه نامیده اند که مضاف از مضاف إلیه جدا شده و از حالت ترکیبی خارج می گردد. این عمل در دستور زبان عربی و فارسی قابل اجرا و دارای کاربرد بوده و مورد استفاده اهل دو زبان است.
هدف از این مقاله دست یابی به نقاط مشترک و تفاوت های میان این دو زبان در موضوع فک اضافه است؛ لذا از نوع توصیفی- تحلیلی و استنباطی با رویکردی تطبیقی می باشد.
از ره آورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که فک اضافه در هر دو زبان شیوه-های مخصوص به خود را داشته و بنا به علل مختلفی صورت گرفته است. هر چند به نظر می رسد که این علّت ها و روش ها در دو زبان عربی و فارسی در برخی موارد با هم اشتراک دارند؛ امّا می توان چنین استنباط کرد که هیچ کدام متأثّر از دیگری نبوده است.
بررسی و نقد النحو الغائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
النحو الغائب اثری است دربارة نحو زبان عربی که پدید آورندة آن تلاش دارد با رویکردی متفاوت و روز آمد به توصیف نحو زبان عربی بپردازد، به طوری که این توصیف مناسب و برآورندة نیاز های عربی آموزان عربی زبان و به ویژه غیر عربی زبان باشد. این کتاب، چنان که خود نویسنده هم چنین باوری دارد، دارای سه ویژگی است که در دیگر آثار هم نوع خود یافت نمی شود: 1. تمایز قائل شدن میان عربی زبانان و غیر عربی زبانان در تدوین کتاب های نحوی و آموزش آن؛ 2. رها شدن از سیطرة نحو نحات و نزدیک شدن به نحو زبان عربی و 3. توجه به تحول در اصول نحو به جای پرداختن به فروع آن. با توجه به همین رویکرد و ویژگی ها، در این مقاله تلاش می شود اثر یادشده با استفاده از معیار ها و ابزار های علمی بررسی و ارزیابی شود تا مشخص شود که چه اندازه از ویژگی های علمی یک اثر فنی و تخصصی برخوردار است؟
بررسی جملات مرکّب در دستور زبان فارسی و عربی
بررسی خانواده های زبانی، نشان می دهد که زبان فارسی، از خانواده زبان های هند و اروپایی است و زبان عربی، از خانواده زبان های حام و سامی است امّا با ورود اسلام به ایران، توجّه ویژه ای به ساختار و محتوای زبان عربی پیدا شد به طوری که زبان فارسی و زبان عربی، اشتراکات و تعاملات فراوانی چه در حوزه واژگانی و چه در حوزه دستوری پیدا کردند و اکنون در هر دو زبان فارسی و عربی، عناصر دخیل وجود دارد؛ عناصری که برای تکمیل هر دو زبان، بین یکدیگر، داد و ستد شده است. پرداختن به این ویژگی های دستوری، ازآن جهت اهمّیّت دارد که این دو زبان، در طی مراحل تکاملی خویش، ارتباطات و اشتراکات فراوانی داشته اند و از نظر علمی چنانچه این محمل های اشتراک، بررسی گردد، بسیاری از نکات مبهم در دستگاه زبانی و دستوری هر دو زبان را برطرف می کند. این تحقیق بر اساس روش کتابخانه ای و سندکاوی، به طور تخصّصی به حوزه نحوی زبان فارسی و عربی در زمینه جملات مرکّب پرداخته است و در پی آن است که به ساختار این گونه جملات بپردازد. یافته های این تحقیق، نشان می دهد که این جملات، در زمینه ساختار و جملات تأویلی نقاط اشتراکی دارند که در این مقاله به آن می پردازیم.
روش شناسی کتاب الأصول فی النحو ابن سراج (با تکیه بر نقد و بررسی ویژگی های کتاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۸ (پیاپی ۷۲)
177-206
اختلافات فراوان میان دو مکتب نحوی بصره و کوفه باعث شد تا برای نحو هم چون فقه و کلام علمی پدید آید و پژوهش گر ان این حوزه ازطریق آن استنباط احکام نحوی را دریابند که آن را «أصول النحو» یا «علل النحو» نامیده اند. ابن سراج ازجمله کسانی است که در کتاب الأصول فی النحو به این علم پرداخته است. بسط و تفصیل او در باب ها و فصل های این کتاب بر ذهن دریابنده این دانشمند بزرگ دلالت دارد و بیان گر آن است که وی حق مطلب را در بیان و باب بندی علم نحو و تاحدی در علم اصول نحو ادا کرده است. مقاله حاضر با شیوه توصیفی تحلیلی روش ابن سراج را در کتابش بررسی کرده است. مهم ترین یافته های این پژوهش نمایان گر آن است که این کتاب نظمی منطقی دارد و ابن سراج در آن افزون بر به دست دادن نظرهای نوین، اصول دو مکتب بصری و کوفی را به گونه ای معقول درهم آمیخته است. او در بهره گیری از آثار پیش از خود به تقلید صرف نپرداخته، بلکه پیوسته تلاش کرده است تا مطلبی نو بر یافته های پیشین بیفزاید. اهمیت این موضوع در آن است که تاکنون پژوهشی درباره ابن سراج و کتابش به پارسی مشاهده نشده و پژوهش گر ان این حوزه در عصر حاضر به علم اصول توجهی نکرده اند.
دراسه ونقد لکتاب «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» لابن هشام الأنصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
فی طلیعه العلماء الأفذاذ الذین بذلوا جهوداً مضنیه للمحافظه علی التراث النحوی الثمین، یلمع اسم العلامه المشهور، ابن هشام الأنصاری الذی عاش حیاه علمیه حافله بالمصنفات العدیده، من أشهرها کتاب « مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب ». و لنعترف أن الکتاب رغم قیمته و جلاله قدر مؤلفه جدیر بالدراسه و النقد من جهات عدیده. و المقاله التی بین أیدیکم دراسه و نقد للکتاب المذکور تقوم علی أساس استقصاء آراء مؤلفه و مقارنه بعضها ببعض وکذا بآراء النحاه الآخرین ثم تحلیلها و مناقشتها، متناوله المواضیع التالیه حسب ما یقتضیه المجال. 1 – موجز عن حیاه ابن هشام. 2 – التعریف بکتاب مغنی اللبیب. 4 – منهج ابن هشام فی النحو. 5 – نقد مغنی اللبیب من أربع جهات و هی: أ. التناقض و الاضطراب فی بیان الوجوه الإعرابیه. ب. المعامله الإزدواجیه فی التمسک برسم المصحف الشریف. ج. الأخذ عن آراء النحاه بلا عزوها إلیهم. د. الخطأ فی عزو الآراء النحویه إلی أصحابها.
بازنگری در مطالعات نحو عربی گزارش و تحلیل انتقادی کتاب أصول التفکیر النحوی (بنیان های اندیشه نحوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بر خلاف بسیاری از مطالعات در حوزه ی نحو عربی، پژوهش های علی أبو المکارم از جایگاه ویژه ای برخوردارند. او در آثارش سعی کرده تا با مطالعه ای روشمند تاریخ نحو عربی را به شکلی کلی و جامع مورد مطالعه قرار دهد. کتاب "أصول التفکیر النحوی" از مهمترین این آثار است که مؤلف در آن از مشکلات پیش روی مطالعات نحو عربی سخن گفته و در پی آن بوده تا با بازسازی روش های کلاسیک مطالعات نحو عربی، عناصر سلبی و ایجابی آن را از هم بازشناسد. نویسنده در این مقاله با مطالعه این کتاب، به این نتایج رسیده است: نویسنده ، با باز شناسی قیاس لغوی و استقرائی از قیاس ارسطوئی عمده ترین مشکل آموزش نحو عربی را تأثیر پذیری از حکمت یونان دانسته و کوشیده است تا بهترین شیوه در آموزش نحو عربی را که مناسب عصر حاضر نیز هست، ارائه دهد. به نظر او، با رهایی از قواعد پیچیده ناشی از سیطره فلسفه ارسطو و بازگشت به روش طبیعی یادگیری نحو بر اساس رویکرد نحویان دوران استقرا، زمینه را برای احیای قواعد آسان وطبیعی در یادگیری زبان مهیا می کند. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی فصل ها و عناوین مختلف کتاب را مورد مطالعه قرار می دهد.
بررسی یک نوع ضمیر متصل به فعل در زبان فارسی با توجه به مبحث اشتغال در نحو عربی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
113 - 123
حوزه های تخصصی:
مبحث اشتغال در زبان عربی عبارت است از این که اسمی مقدم شود و بعد از آن عاملی واقع شود که در ضمیر راجع به آن اسم عمل کند. هرچند در منابع دستور زبان فارسی مبحثی مشابه اشتغال عربی مطرح نشده است اما نظیر این نوع کاربرد در زبان فارسی نیز وجود دارد؛یعنی در آغاز جمله اسمی می آید و بعد از آن فعلی قرار می گیرد که ضمیری به آن فعل متصل است ومرجع این ضمیر همان اسم مذکوراست.با توجه به این که در تحلیل نحوی چنین جمله هایی میان دستورنویسان اختلاف نظر وجود دارد،در این مقاله با بررسی اقسام ضمیر متصل به فعل که مرجع آن در جمله مذکور است - بویژه در متون ادبی و نیز ترجمه های قرآن کریم - جایگاه اشتغال و کاربرد مشابه آن در دستورزبان فارسی تحلیل و تأثیر بلاغی آن از منظر علم معانی تبیین شده است.
منظومه های نحوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
169 - 187
دانشمندان مسلمان در شماری از علوم، برای تسهیل در امر آموزش و به خاطر سپردن مطالب، از قدرت نظم و موسیقی کلام بهره گرفته اند و قواعد و اساس آن علوم را به نظم کشیده اند. این دسته آثار به «منظومه های تعلیمی» موسوم اند. بیشترین نمونه این گونه منظومه ها در صرف و نحو عربی بوده است. در میان ایرانیان هم منظومه سرایی در شماری از علوم، به ویژه در نحو و صرف عربی، رواج گسترده ای داشته است. نوشته پیش رو به معرفی برخی از منظومه های نحوی ایرانیان می پردازد. آنان گاه کتب پیشینیان، از جمله عوامل جرجانی، مفصّل زمخشری و کافیه ابن الحاجب و... را جهت سهولت یادگیری به نظم عربی کشیده اند، گاه همین آثار را به نظم فارسی ترجمه کرده اند، و گاه خود کتاب نحوی مستقلی به صورت منظومه عربی یا فارسی سروده اند.