مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اسپینوزا
اسپینوزا از نظرگاه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه غرب با تفکر هگل تاریخ و فلسفه با هم نسبت می یابند و بل فلسفه ‘ تاریخی و تاریخ ‘ فلسفی دیده می شود و این پیوند مبارک بدون تفسیر تاریخ فلسفه برای هگل امکان پذیر نبوده است . لذا تفسیر هگل از تاریخ فلسفه جدید (مدرن ) امکان جمع تقابلهای تفکر جدید غربی را که از زمانه دکارت تا خود هگل حیات فرهنگی غرب را دچار شقاق و گسیختگی کرده بود ‘ میسور ساخت . در مقاله حاضر‘ یکی از مهمترین فلاسفه دوره جدید ‘ یعنی اسپینوزا از نظرگاه هگل با ابتناء بر متن درس – گفتارهای تاریخ فلسفه مورد بحث قرار گرفته است . در بخش اول مقاله مقدمه کلیات تفسیر هگل را پیش گشیده ایم . دربخش دوم نقد و نظر هگل در باب تعاریف کتاب اخلاق را آورده ایم . در بخش سوم نیز مسأله انکار جهان در فلسفه اسپینوزا ‘ که در مقابل تفسیر الحادی فلسفه اوست ‘ مورد بحث و فحص قرار گرفته است .
وجودشناسی دکارت و پیروان وی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله وجودشناسی یکی از بنیادی ترین مسائل در نظام فکری هر فیلسوف است که تأثیر آن بر سایر قسمتهای فلسفه غیرقابل انکار است. وجود شناسی دکارت با پذیرش اصل واقعیت آغاز و به تشکیک در وجود، کمال دانستن آن و پذیرش برهان وجودی تکمیل می گردد. اما تأثیر کوژیتو بر سوبژکتیویسم غربی مهم ترین رکن در وجودشناسی اوست. اسپینوزا وجود را در تحقق و تصور بی نیاز از غیر می داند و به تقریری از پانته ایسم نزدیک می گردد. با این همه، واقعیت خارجی مستقل از ذهن در فلسفه اسپینوزا انکار نمی گردد، درحالی که از لوازم کوژیتوی دکارت و نیز نظریه مناد لایب نیتس انکار تحقق جوهر خارجی مستقل از ذهن است.
درآمدى بر مبانى معرفت شناسى اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده مقاله حاضر بر آن است تا در بررسى مبانى معرفت شناختى فلسفه اسپینوزا، برخى ازمهم ترین سؤالات معرفت شناسى معاصر را پیش روى نظریات فلسفى این فیلسوف عقل گراى قرن هفدهم قرار دهد و از این طریق، نوشتارى جامع را در ارائه منظومه وار اندیشه هاى معرفت شناسانه وى سامان بخشد. ضمن اینکه در مقاله حاضر، با مرورى بر درجات صعودى صدق (معرفت ناشى از تجربه مبهم، معرفت استدلالى، و معرفت شهودى)، به بررسىِ اعتبار، وثوق و نیز ویژگى هاى مراتب ادراک در نظریه شناخت اسپینوزا پرداخته خواهد شد.
نظریه شناخت اسپینوزا با برشمردن معیارهاى درونى و بیرونى صدق، از تصوّرات تام (ناظر به تأمین معیارهاى درونى صدق) و حقیقى (ناظر به معیار بیرونى صدق) سخن مى گوید. مطابقت با واقع (امر متصوَّر)، به عنوان معیار بیرونى و وضوح (بداهت)، و نیز تمایز و سازگارى، به عنوان معیارهاى درونى صدق، پدیدآورندگانِ تصوّرى تامّ و حقیقى خواهند بود. بر این اساس، نظریه شناخت اسپینوزا با دو نظریه مشهور حوزه معرفت شناسى ـ که عبارت اند از: نظریه کلاسیک معرفت و نظریه انسجام یا هماهنگى ـ در موضوع «معیار صدق» قرابت هایى خواهد داشت. گفتنى است که در بخش پایانى این مقاله، به بررسى نسبت نظریه شناخت اسپینوزا با دو نظریه مذکور پرداخته خواهد شد.
مقایسة وحدت انگاری صدرالدین شیرازی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
وحدت گرایی در هستیشناسی از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا به دلیل شباهت قابل توجه این دو در برخی جهات مهم شخصیتی، سبک و غایت فلسفه ورزی، موضوعی درخور پژوهش است. افزون بر آن، دو فیلسوف یادشده مفاهیم مشترکی از قبیل وجوب ذاتی، موجود قائم به ذات، عینیت صفات با ذات، بیهمتایی، عالیترین مرتبة بساطت، ثبات و تغییرناپذیری، سرمدیت و نامتناهی را به کار بسته اند. صدرا این ویژگیها را به حقیقت وجود و اسپینوزا آنها را به جوهر نسبت میدهد. هر دو نیز تصریح و تأکید دارند که این موجود خداست. البته تفاوت هایی نیز در مبانی آنها وجود دارد؛ ولی شباهت ها غالب است. بر این اساس، نمیتوان اسپینوزا را «پانته ایست» خواند.
ردیابی و واکاوی مفاهیم اسپینوزایی در پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به ویژه بر اساس آثاری که هگل در آن ها مستقیماً به اسپینوزا اشاره می کند (مانند منطق و درس گفتارهای تاریخ فلسفه). ما در این تحقیق می کوشیم کار دشوارتری انجام دهیم: مفاهیم اسپینوزاییِ کتاب اخلاق را دقیقاً در همان مقطعی از فلسفة هگل ردیابی می کنیم که هیچ نامی از اسپینوزا در میان نیست، یعنی در پدیدارشناسی روح. جست وجو در زبان های متفاوت نشان می دهد که هیچ کتاب یا مقاله ای تاکنون پژوهش خود را مشخصاً و منحصراً بر این موضوع متمرکز نکرده است و تحقیق زیر از این حیث، نوآورانه است.
ما در این تحقیق پس از بیان مقدمه ای کوتاه دربارة نسبت آثار هگل با اسپینوزا، به استخراج و واکاوی تقابل هایی از قبیل جوهر اسپینوزایی ـ روح هگلی، ماشین انگاری (mechanism) اسپینوزایی ـ اندام وارگی (organism) هگلی و سرمدیت اسپینوزایی-تاریخیت هگلی می پردازیم و درنهایت نشان خواهیم داد که پدیدارشناسی روح چگونه اخلاق اسپینوزا را به شیوه ای هگلی رفع کرده است
تحلیل تطبیقی رابطه نفس و بدن در فلسفه دکارتیان و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
ثنویت افراطی بین نفس و بدن در فلسفه دکارت معضل رابطه آن دو را پیش آورد. هیچ کدام از راه حلهای دکارت در نحوه ارتباط نفس و بدن قانع کننده نبوده و او در نهایت با اعتراف به ناتوانی خود، فکر نکردن در اینباره را بهتر از فکر کردن دانست. مالبرانش از طریق مبانی کلامی و انحصار علیت در خدا سعی در حل این مشکل داشته و ارتباط آنها را فعل خدا میداند. اسپینوزا از طریق تحویل کثرات به امر واحد و اینکه نفس و بدن، حالات جوهر واحدند، سعی در حل مسأله رابطه نفس و بدن دارد. لایب نیتس به کثرت منادهای نفس و بدن قائل شده و از طریق هماهنگی ازلی که بین منادهای نفس و بدن برقرار است سعی در حل مسأله میکند. هیچ کدام از این متفکرین نتوانستهاند در این مسأله کامیاب باشند. بهترین و کامیابترین پاسخ از نحوه ارتباط نفس و بدن را میتوان در فلسفه ملاصدرا یافت، از نظر وی نفس در ابتدای حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر نایل میشود.
پیامدهای فلسفی یگانه انگاری در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یگانه انگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابن عربی و اسپینوزا قرار دارد. ابن عربی با رویکردی عرفانی بدان می پردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح می کند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقل گرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر می پردازد و بر این نظر است که خدا یگانه جوهر هستی است و جهان چیزی جز حالات برآمده از صفات او نیست. این جستار، پیرامون یگانه انگاری خدا و جهان، به بررسی و تحلیل مسائلی چون صفات خدا، مراتب هستی، و ضرورت فراگیر آن در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا می پردازد تا پیامدهای فلسفی آن را نشان دهد
نقش ابر ذهن در رمزگشایی از چند دستگاه الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و انگاره بنیادین این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا می توان الگویی به دست داد تا از رهگذر آن بتوان چندین دستگاه عرفانی، فلسفی و کلامی را بهتر فهمید و دقیق تر بازشناسی کرد؟ ادعای این مقاله آن است که می توان این کار را انجام داد. روش این مقاله به این صورت است که در وهله اول، با مدد گرفتن از عالم خیال چنین فرض می کنیم که همه آنچه از زمان مهبانگ (big bang) تاکنون رخ داده، که شامل هزاران میلیارد ستاره و سیاره می شود، همگی کل یکپارچه ای را تشکیل می دهد که از آن به ""جهان هستی"" تعبیر می کنیم. سپس این گونه فرض می کنیم که این جهان بزرگ یا جهان ماده، فاقد شعور و آگاهی نیست، بلکه جزء جزء آن از اتم هایی تشکیل شده است که یک شعور و آگاهی بسیار مرموز و اسرارآمیز همه اینها را به هم به گونه ای پیوند داده که این طرح کلان از آن برآمده و حاصل شده است (جالب است که در فیزیک امروز نظریه ریسمان بسیار به این فرض ما نزدیک است). این مقاله اصلاً در پی اثبات این فرض یا نفی آن نیست. روش این است که اگر جهان هستی به این صورت فرض شود و در واقع، آن را همچون یک کل و یک ذهن بزرگ انگاشته شود، این فرض دست کم دو کارکرد خواهد داشت. الگوی مورد نظر تصویری از جهان به مثابه یک اَبَرذهن یا ذهن برتر است؛ یعنی، می توان کل هستی و پدیده های آن را همچون یک ذهن بزرگ فرض کرد و همه کارکردها و نقش ها و فرآیندهای ذهن انسانی را برای آن متصور شد. در یک ذهن، پدیدارهای ادراکی بسیار گوناگون و متنوعی وجود دارد. اینک اگر کل هستی؛ یعنی این صدمیلیارد کهکشان و این کیهان بسیار بسیار بزرگ را به منزله یک ذهن بینگاریم، همان حکم ها را می توانیم در میان پدیده های هستی جاری کنیم. به دیگر سخن، همه باشندگان و هستی ها را می توان از جنس آگاهی انگاشت و در عین حال، با یک نگاه خُردنگر و چیستی نگر، می توان پدیده های موجود را از یکدیگر سلب کرد و گفت درخت سنگ نیست؛ اما از سوی دیگر، با نگاهی کلان نگر، می توان به همه پدیده ها به عنوان امر یکپارچه واحدی نگاه کرد و همه اموری را که از هم سلب می کردیم، به یکدیگر نسبت دهیم و میان آنها اتحاد برقرار کنیم و بگوییم مثلاً درخت سنگ است. این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دستگاه عرفانی ابن عربی و دستگاه های فلسفی اسپینوزا و وایتهد (الهیات پویشی) چنین طرحی را دنبال کرده اند. از این گذشته، از رهگذر کشف این کلید می توان دستگاه کلامی کرامیه و الهیاتشان را نیز به صورت قابل فهمی بازخوانی کرد.
تفسیر فمنیستی نظریة نفس اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة نفس اسپینوزا اینهمانی نفس و بدن را در مقابل سنت دوگانه انگار دکارتی قرار می دهد. این دوگانه انگاری و اینهمان انگاری نفس و بدن موجب واکنش هایی در فلسفه های اخیر شده است. فیلسوفان فمنیست ضمن اعتراض و انتقاد از دوگانه انگاری هایی که سنت دکارتی پیش روی تاریخ تفکر غربی نهاده است، به فلسفه اسپینوزا به عنوان برونشدی از برخی از این دوگانه انگاری ها نگریسته اند. این مقاله نشان می دهد که چگونه فمنیست ها نظریة نفس اسپینوزا را به عنوان برونشدی از معضلات حاصل از سنت دوگانه انگارانه دکارت در باب نفس و بدن دیده اند و نیز چالش پیش روی این تفسیر را مطرح می نماید.
درمان انفعالات از نگاه اسپینوزا و جورج الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسپینوزا، یکی از بزرگ ترین فیلسوفان غرب، در رساله اخلاق، ضمن تبیین ماهیت انفعالات، درمان هایی نیز برای آن ها ارائه داده است. جورج الیوت، رمان نویس بزرگ قرن نوزدهم و مترجم آثار اسپینوزا، در آثار خود بسیار تحت تأثیر اسپینوزا بوده و البته از اسپینوزا نیز عبور کرده است. در مقاله حاضر سعی بر آن است نشان داده شود چگونه الیوت در بحث درمان انفعالات، متأثر از اسپینوزا بوده و در عین حال چه تفاوت اساسی ای با او داشته است؛ تفاوتی که باعث می شود راه آزادی ای را که فلسفه اسپینوزا حتی برای خواص نیز دشوار و صعب العبور دانسته، تفکر الیوت آن را بگشاید. این نوشتار، به طور خاص، به تطبیق و بررسی مباحث اسپینوزا در باب درمان انفعالات در رساله اخلاق و داستان حجاب پس زده الیوت نظر دارد. اسپینوزا درمان اساسی انفعالات و راه رسیدن به مقام آزادی را کسب معرفت شهودی و عشق عقلانی به خدا می داند؛ اما به نظر می رسد الیوت این گذر را ضروری نمی داند و تبیینی دیگر ارائه می دهد.
رابطه ی نظام علمی حق تعالی با نظام عینی موجودات از دیدگاه ابن سینا و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ی نظام علمی حق تعالی با نظام عینی موجودات یکی از مسائل بسیار مهم در الهیات فلسفی است. ابن سینا واسپینوزا به منزله ی دو تن از بزرگ ترین فیلسوفان خردگرای اسلامی و غربی، با تبیین نظام علمی باری تعالی، نسبت بین این نظام را با نظام عینی موجودات مورد بررسی قرار داده اند . به رغم تفاوت های بنیادین در اندیشه ی این دو فیلسوف، شباهت های شایان توجهی در پاسخ آن ها به این مسأله وجود دارد. هر دو فیلسوف علت صدور معالیل مختلف را علم موجود در ذات باری تعالی می دانند. .به نظر هر دو فیلسوف، بین اعیان موجودات و وجود علمی آن ها تطابق کاملی وجود دارد. از نظر اسپینوزا، این تطابق را باید فقط نوعی توازی بین حالات بُعد و فکر دانست، درحالی که در نظر ابن سینا، این تطابق و هماهنگی ناشی از این است که نظام عینی موجودات معلول نظام علمی آن ها است.
اراده و اختیار در نظرگاه غزالی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
1 - 22
حوزه های تخصصی:
بحث درباره اراده و اختیار همواره از مباحث مهم فکری - فلسفی و حتی اعتقادی بوده است. نوشتار حاضر با بررسی تطبیقی این مسئله از دیدگاه دو اندیشمند شرق و غرب، ابوحامد محمد غزالی و باروخ اسپینوزا، در پی آن است تا ضمن توجه به تشابه ها و تفاوت های دیدگاه ایشان نشان دهد چگونه در ورای الفاظ معارض، مشترکاتی میان دوگونه از تفکر به دست می آید. در جستار حاضر، این موضوع با روش کیفی از نوع تحلیلی - توصیفی، با توجه به مبانی فکری و سلوک معرفتی این دو بررسی شده است؛ همچنین در این راه، موضع هریک درباره اراده و اختیار انسان و خدا جداگانه و سپس در مقایسه با یکدیگر بررسی شده است. نتیجه آنکه غزالی با انکار قاعده علیت و بیان نظریه کسب به جبر نسبی انسان قائل بود. اسپینوزا نیز با تأکید بر اصل علیت و وحدت وجود به نوعی به ضرورت رسید و انسان را موجَب دانست؛ البته اسپینوزا وجود اختیار و آزادی را یکسره در انسان نفی نمی کند. بنابراین هر دو به نوعی جبر نسبی را درباره انسان پذیرفته اند. از سوی دیگر، این دو البته با انگیزه های متفاوت، خداوند را به معنی واقعی کلمه فاعل بالاختیار دانسته اند؛ در این حال در اندیشه غزالی خداوند دارای اراده است؛ درحالی که اسپینوزا به طورکلی هر نوع اراده را از ذات خداوند سلب کرده است.
تعریف، عینیت و تعداد صفات جوهر الهی در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
651 - 668
حوزه های تخصصی:
مسئله صفات خداوند هم در حوزه مباحث الهیاتی (کلامی) و هم فلسفی، اهمیت ویژه ای دارد و می توان از جهات مختلف معناشناختی، معرفت شناختی و هستی شناختی در خصوص آن به بحث نشست. اسپینوزا فیلسوف عقل گرای سده هفدهم که متافیزیک خود را مبتنی بر تصور خدا به عنوان علت اولی و تنها جوهر موجود می سازد، تصور تام خدا را به تصور صفات خداوند منوط می داند و از این مجرا به بحث های مختلفی در این زمینه می پردازد. در این تحقیق سعی بر این بوده است تا به پرسش هایی در زمینه تعریف، عینیت و تعداد صفات جوهر الهی در اندیشه اسپینوزا پاسخ های نظام مند داده شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی و بر اساس تحقیق کتابخانه ای - اسنادی است. به اختصار می توان گفت که اسپینوزا در دیدگاه نهایی خود، صفات را معرفت پذیر، مقوّم ذات جوهر، عینی و ناوابسته به ذهن فاعل شناسا و از نظر عددی نامتناهی می داند. او همچنین بین صفات خدا و خصوصیات او قائل به تمایز است. همچنین نشان داده خواهد شد که دیدگاه اسپینوزا در بحث صفات، تغییراتی را نیز به خود دیده است.
کناتوس و نسبت آن با اخلاق اسپینوزایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
69 - 82
حوزه های تخصصی:
کناتوس (قانون صیانت ذات) نوعی تلاشِ ذاتی است که موجودات به وسیله آن در صیانت از هستی خود می کوشند. اسپینوزا پس از تبیین کناتوس و توجیه مسئله خودویرانگری (خودکشی)، بسیاری از مفاهیم رایج سنت ماقبل خویش را انکار می کند و پس از معنابخشی متفاوت، آنها را با آموزه کناتوس بازخوانی و بازتعریف می کند. اسپینوزا با انکار تفسیر غایت شناسانه (Teleological) از حوادث عالم، تبیین غیرغایت شناختی از آنها را با مفهوم خواهش(desire) و مفهوم میل (appetite) عرضه می کند که ریشه در اصل کناتوس دارند. او تفسیر خاصی از مبنای اعمال اخلاقی به دست می دهد و خیر اخلاقی را در «خواست انسان و ذات اشیاء» جای می دهد. از آن رو که در نگاه اسپینوزا اخلاقْ ریشه در ضرورت فلسفی دارد، می کوشد اخلاق خاص خود را بر یک مبنای قوی اخلاق خودخواهی فردی (نفع شخصی) بنا کند که ریشه در آموزه کناتوس دارد.
بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
57 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی است. برای نائل شدن به اهداف این پژوهش از روش های تحلیل مفهومی، توصیفی- تحلیلی و انتقادی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است نظریه شناخت، جایگاه ویژه ای در نظام فلسفی اسپینوزا دارد. اسپینوزا معرفت بشری را به چهار دسته تقسیم می کند: 1-علم افواهی ناشی از مسموعات؛ 2-ادراکات ناشی از تجربه مبهم؛ 3-معرفت استنتاجی؛ 4-معرفت شهودی. با نظر به مبانی معرفت شناختی اسپینوزا، مهم ترین لوازم تربیتی آن مشتمل بر تلقین در تربیت، تجلی ماهیت عقلانی در تعلیم و تربیت، دستیابی به یگانگی و نائل شدن به مراحل بالا در تعلیم و تربیت، تلاش و پشتکار متربیان ، تأکید بر نقش فطرت در تربیت، توجه به نهادهای مذهبی در تربیت اخلاقی و پرهیز از تعارض در فرایند یادگیری است. علی رغم نکات مثبتی که در مبانی معرفت شناختی و نظریه تربیتی اسپینوزا وجود دارد ازجمله فعال بودن متربیان و تأکید بر عقلانیت، چالش هایی نیز دیده می شود که می توان بر مبنای آموزه های تربیتی اسلام مورد نقد قرارداد ازجمله: معرفت شناسی اومانیستی نظریه اسپینوزا، نسبیت گرایی شناختی در نظریه اسپینوزا، تأکید اسپینوزا بر روش تلقین در تربیت، نادیده گرفتن تفاوت های فردی در تربیت و عدم توجه به تفکر انتقادی در تربیت را می توان اشاره کرد.
رویکرد فمینیست به مفهوم استقلال با نظر به فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
193 - 212
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان فمنیست در بازخوانی سنت دیرپای فلسفه غرب به این نتیجه رسیدند که در این سنت، مفاهیم مهم فلسفی مانند عقل و استقلال در تقابل با ماده و امر غیرمعقول و یا وابستگی و هر آن چه که با مفهوم زن و زنانگی تداعی می شود، قرار می گیرد. آن ها معتقد هستند این تقابل ها منجر به تولید مفاهیمی مردگرایانه در سنت فلسفه غربی شده است. یکی از مفاهیمی که مورد نقد فیلسوفان فمنیست قرار گرفته، مفهوم سنتی استقلال به معنای خودبسندگی است. آن ها نسبت به این مفهومِ حاصل از سنت فکری مدرن ، واکنش انتقادی نشان داده اند و البته در این راستا باز از همین سنت بهره جسته اند تا مفهومی متناسب با دیدگاه ها و ارزش های خود تولید کنند و در بازخوانی سنت فکری غرب، اسپینوزا را منبعی مهم تشخیص داده اند. استقلال ارتباطی ، مفهوم موردنظر فمنیست هاست. این مقاله مفهوم استقلال ارتباطی را شرح داده و نشان داده که چگونه فمنیست ها فلسفه اسپینوزا را به عنوان پشتوانه ای مهم برای مفهوم استقلال ارتباطی دیده اند و نیز یک چالش پیش روی این مفهوم را مطرح نموده است.
مطالعه تطبیقی استقلال مفهومی وجود رابط در ملاصدرا و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ذهن و خارج از مهم ترین مسائل فلسفه است، انحای وجود در خارج، منشأ تحقق حکایات و تصورات ذهنی است. در اندیشه ملاصدرا موجود فی نفسه محکی وجود محمولی است و موجودات رابط از استقلال تصوری و مفهومی بی بهره اند. اسپینوزا نیز تصور استقلالی از صفات و حالات را بدون لحاظ جوهر ممکن نمی داند. به نظر او، حالات استقلال مفهومی نداشته و حتی در مقام تحقق معرفت تصوری خویش نیز در پرتو جوهر لحاظ می شوند. در این مقاله با روشی تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف را در این مسئله مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، ضمن تبیین همگرایی و تشابه دیدگاه آن ها، اختلاف نوعی را به مثابه موضوعی مشترک در فلسفه تطبیقی معرفی نموده و نشان داده ایم که صدرا و اسپینوزا چگونه از رهگذر این تلقی به لوازم دیگر این نگرش رهنمون گردیده اند.
ماهیت «روش» و «رویکرد هندسی» و ارتباط آنها با محتوای اندیشه در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۹۴
46 - 64
اسپینوزا، فیلسوف عقل گرای قرن هفدهم، به تبع سلفش دکارت قائل بود که با منطق ارسطویی و قیاس اقترانی صرف نمی توان در حوزه علم و فلسفه به یقین لازم دست یافت. از این رو ریاضیات و به طور خاص هندسه را سرمشق تفکر فلسفی خود قرار داد و در کتاب اخلاق، اندیشه های نهایی خود در حوزه متافیزیک و انسان شناسی فلسفی را در قالبی اقلیدسی و با روشی ترکیبی و تکاملی نظم بخشید. اسپینوزا همچون دکارت، اما به صورتی ضمنی، بین «صورت بیان» و «محتوای روش» تمایز قائل شد و برخلاف دکارت شکل ترکیبی را با محتوای اندیشه خود، که از معلول به سوی علت چینش یافته بود، سازگارتر یافت و نظام فلسفی اش را با توجه به این سازگاری بین شکل بیان (ترکیبی-اقلیدسی) و روش (کل گرایانه-تکاملی) و محتوای تفکر عرضه کرد. در این مقاله ماهیت و محتوای این وام گیری ها و ارتباط ها بررسی شده و روش آن نیز مبتنی بر تحلیل فلسفی متن و بر اساس ساختار تفکر اسپینوزاست.