مطالب مرتبط با کلیدواژه

اصل دلیل کافی


۱.

تعارضات در بنیاد متافیزیکی اخلاق شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی آزادی اراده بدبینی شخصیت خصلت چهره شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۵۷۸
  شوپنهاور با قایل شدن به شفقت به عنوان بنیاد و اساس اخلاق ، ما را به طرف همدلی و همدردی برای دیگران ترغیب می کند ، اما زمانی که به سمت نظام فلسفی اش می رویم ، با تعارضاتی مواجه می شویم که اخلاقش منتفی می شود و شفقت نمی تواند در عمل فرصتی برای عرض اندام پیدا کند. از جمله این تعارضات نفی اختیار در متافیزیک اش ، شر بودن اراده ، ذاتی و تغییرناپذیری شخصیت (خصلت) و شربودن ذات انسان است. او در متافیزیک اش قایل است که هر چیزی در جهان به مثابه تعین اراده ، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت می یابد. طبعاً اراده انسان هم به عنوان بنیاد اخلاق می بایست در ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در این صورت ، اساساً اخلاق شوپنهاور منتفی است؛ زیرا حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرون ماندن از حیطه اصل دلیل کافی. همچنین با قایل به شربودن اراده ، ذاتی و تغییرناپذیری شخصیت ، شربودن ذات انسان و اخلاق شوپنهاور -دست کم از نوع هنجاری - منتفی است و نمی توان جایگاهی ایجابی در نظام فلسفی اش برای آن متصور بود.
۲.

شوپنهاور؛ بدبینی و سرشت ایجابی شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی خرد خیر و شر رنج و لذت ملال ستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۸۴۵
خوشبینی و بدبینی نظری پیآمد تعیین نسبت وجودی و اخلاقی خیر و شرِ جهان بر حسب دیدگاهی خاص و ارائه ادلهای پسینی یا پیشینی در توجیه آن است. هرچند شوپنهاور بنا به دیدگاه پیشینیاش بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار ورزیده و از اینرو یک بدبین است، اما خوبی و خیر را ابژهای خاص با تلاش معین اراده، و بدی و شر را به عدم چنین مناسبتی « مناسبت » در سپهر پدیداری به تعریف میکند. رویکرد شوپنهاور به مسأله شر گرچه موکول به متافیزیک اراده و بازنمود او است، اما در امتداد تاریخ فلسفه، در بطن سنت مسیحی و در ربطی دوسویه با سرگذشت و اوضاع زمانه او است. از مجموع تعاریفی که شوپنهاور از مفاهیمی چون رنج، لذت، سعادت، فضیلت، ستم و حق به دست میدهد این گونه به ذهن متبادر میشود که او هر یک از این مفاهیم را مصداقاً با مفاهیم خیر و شر درهم تنیده میداند و از هر یک به دیگری نقب میزند. وانگهی، وی بر آن است که به رغم خردستیزی و پوچی این بدترین جهان ممکن، میتوان با تعمق زیباییشناسانه تسلی یافت، با شفقت پرده پندار را درید، و با انکار اراده به نجات رسید.
۳.

دیدگاه مشکل آفرین کانت درباره وجود وناکامی رویکرد منطقی در حل آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی خرد خیر و شر رنج و لذت ملال ستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۰۴
جِرُمی شیفر نشان داد که رویکرد کانت به مسئله وجود، دست کم دو نتیجه مشکل آفرین به بار می آورد. بر مبنای مشکل نخست، که «مشکل تناقض» نام گذاری شده است، نتیجه رویکرد کانت این است که «وجود»، هم محمولِ واقعی باشد، هم محمولِ غیرواقعی. بر مبنای مشکل دوم، موسوم به «مشکل بیهوده گویی»، دیدگاه کانت منجر به این نتیجه غیرقابل قبول می شود که موضوع هیچ گزاره ای مصداق دقیقی در خارج ندارد، یا هیچ حملی، حمل واقعی نیست. مقاله با صورت بندی این دو مشکل، شروع می شود. سپس آراء ریچارد کَمپِل و نیکلاس اِوِریت، ذیل عنوان «رویکرد منطقی»، توضیح داده می شوند. این دو فیلسوف، به کمک برخی حیله های منطقی، چون لحاظِ «وجود» به عنوان محمولی صرفاً رابطی یا معرفی معیار تمییز بین محمول های واقعی و غیرواقعی، تلاش کرده اند راه حلی برای مشکلات پیش گفته بیابند. در این مقاله نشان داده می شود که راه حل های این دو فیلسوف، که می شود گفت از بهترین راه حل های منطقی هستند که تاکنون ارائه شده اند، رضایت بخش و مشکل گشا نیستند.
۴.

تبیین نهایی و موجود ضروری؛ طرح و بررسی دیدگاه تیموتی اکانر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبیین نهایی برهان کیهان شناختی تیموتی اکانر اصل دلیل کافی ضرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱ تعداد دانلود : ۴۱۴
تبیین را پاسخ به پرسش از چرایی اشیاء تلقی می کنند، و تبیین نهایی پاسخ به این پرسش است که چرا اساساً چیزی وجود دارد در عوض این که هیچ چیز نباشد؟ در این مقاله، پس از ذکر توضیحاتی درباره تبیین و تبیین نهایی، اهمیت تبیین نهایی تشریح می گردد، و پس از آن نشان خواهیم داد که جست وجوی تبیین نهایی در علوم طبیعی، علی الاصول، بی نتیجه خواهد بود. نهایتاً تقریری از تبیین نهایی مبتنی بر وجود یک موجود ضروری ارائه خواهد شد. در تمامی این فرایند، بحث را ناظر به موضع تیموتی اکانر، متافیزیک دان برجسته معاصر، پیش خواهیم برد و آرای او را درباره مسائل مذکور تشریح می کنیم. تلاش در جهت نشان دادن اهمیت تبیین نهایی و ارائه الگویی برای آن مبتنی بر برهان کیهان شناختی از ویژگی های بارز دیدگاه اکانر است. از نظر او وجود زنجیره ممکنات هنگامی تبیینی کامل پیدا می کند که نهایتاً مبتنی بر وجود موجودی ضروری شود. اکانر برای گریز از ضروری انگاری ممکنات، از نظریه اختصاصی خود در زمینه علیت عامل استفاده می کند و دارای اراده بودن موجود ضروری را مجرای ورود گزینه های بدیل در فرایند آفرینش ممکنات در نظر می گیرد. مباحث اکانر در این موضوع حاوی نکات بدیع و قابل استفاده است، هرچند همه وجوه آرای او نیز قابل پذیرش نیست. به طور خاص، تصویر فعل ارادی که اکانر ارائه می دهد در این مقاله مورد پذیرش قرار نگرفته است.
۵.

اصل دلیل کافی و ضرورت انگاری؛ گزارش و بررسی دو رویکرد معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصل دلیل کافی ضرورت انگاری شکست موجّهات پیتر ون اینوگن الکساندر پراس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۵۰۴
  در ادبیات معاصر فلسفه تحلیلی ، اصل دلیل کافی به واسطه نتایج مناقشه برانگیز آن ، مورد حمله قرار می گیرد. از میان این نتایج ، آن چه بیش از همه اساسی تلقّی می شود ، ضرورت انگاری (شکست موجّهات). است. همه ما بر این باوریم که امور ممکنی پیرامون ما وجود دارند که می توانستند به گونه ای دیگر باشند؛ حال پرسش این است که اگر هر چیز ، علّتی کافی داشته باشد ، آیا جایی برای وجود اشیای امکانی باقی خواهد ماند یا همه چیز ضروری خواهد شد؟ در مواجهه با این مسئله ، پاسخ های متنوعی شکل گرفته که در متن مقاله به آنها اشاره شده، اما آن  چه در این مقاله بر آن تأکید کرده ایم ، اولاً ، تبیین دقیق ایراد ضرورت انگاری با بیان یکی از قائلین اصلی آن (پیتر ون اینوگن ) و ثانیاً ، پاسخی مبتنی بر انکار ضرورت علّی از جانب یکی از مهم ترین پژوهشگران این عرصه (الکساندر پراس) به  عنوان راه حلِّ این مسئله است. در  نهایت ، راه  حل فیلسوفان مسلمان را با محور قرار دادن ابن  سینا طرح کرده ایم که بدون انکار ضرورت علّی ، ایراد ضرورت انگاری را پاسخ می دهند. [1]  
۶.

نقدی بر دیدگاه شوپنهاور در باب اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شوپنهاور اخلاق اراده اصل دلیل کافی اختیار ضرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۷۹۱
شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت می یابد. طبعاً اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم می بایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساساً اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرون ماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه می رود و آزادی را به دومی نسبت می دهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهره ای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیت پذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات می شود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمی شود.شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت می یابد. طبعاً اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم می بایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساساً اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرون ماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه می رود و آزادی را به دومی نسبت می دهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهره ای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیت پذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات می شود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمی شود.
۷.

تقریرهای برهان امکان بر وجود خداوند در اندیشه غربی ؛ روند ، شیوه ها، ایزار ها و اعتبار معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
درتفکر مغرب زمین، از مهم ترین ادله اثبات وجود خداوند متعال، استدلال از راه امکان و وجوب است. واکاوی روند تقریرهای گوناگون آن، ویژگی های هر یک از آن تقریرها و تمایزهای آنها و نیز ارزیابی اعتبارمعرفت شناختی شان و دستیابی به معیار یا راه حلی برای ارزیابی، انگیزه کاوش کنونی است. پیامد این پژوهش این است مجموع تقریرها به دو شیوه یا با دو رویکرد عرضه شده اند: 1. تقریرهایی از راه علّیت یا تبیین علّی؛ 2. تقریرهایی از راه توصیف و توضیح یا تبیین غیرعلّی. از سویی با بررسی تقریر آکویناس و لاک که از نمونه های شاخص تبیین علّی اند، بدین نتیجه رهنمون می شویم که آن تقریرها یا استدلال از راه حدوث اند یا استدلال از راه تبیین غیرعلّی و نه استدلال از راه امکان و وجوب و نه استدلال بر اساس تبیین علّی. ازاین رو، اعتبار معرفت شناختی آنها زیر سؤال است. از سویی دیگر، استدلال لایب نیتس و دیگر تقریرهای از راه تبیین غیرعلّی، دچار معضل اعتبار معرفت شناختی اند و دستیابی به معرفت یقینی، حتی بنابر فرض درستی، میسور نیست.