فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله علاوه بر نظریه حس الوهی جان کالون، تأثیر این نظریه بر دیگران - به خصوص کسانی که در سنت الهیات اصلاحی قرار دارند - و نیز تأثیر این نظریه بر معرفت شناسی اصلاح شده، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین رابطه الهیات کالونی با الهیات طبیعی و تفسیرهایی که از نظریه او دراین خصوص ارائه شده، به نحو خلاصه بیان گردیده و در نهایت مقایسه ای بین نظریه حس الوهی کالون و نظریه فطرت در سنت فلسفی اسلامی انجام گرفته است.
از ابن الله تا مُبشِر: تحلیلی بر استدلال های امام رضا علیه السلام در نفی الوهیت حضرت عیسی علیه السلام در مناظرة مرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدعای محوری آن بخش از مناظرة مرو، که میان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و بزرگان دو دین مسیحیت و یهودیت رخ داد، انگارة «الوهیت حضرت عیسی علیه السلام» است. در این مناظره، امام علیه این مدعا سه دسته استدلال اقامه فرمودند: استدلال های مستقیمی در نفی الوهیت حضرت عیسی علیه السلام، استدلال هایی در اثباتِ نبوت ایشان و استدلال هایی در اثباتِ نبوت حضرت محمد صلی الله علیه السلام. هریک از این سه دسته، به مثابه پشتوانة دیگری در نقضِ «وضع» مناظره عمل می کند. مدعای جاثَلیق، به عنوان طرفِ نخست مناظره الوهیت حضرت عیسی علیه السلام است. امام علیه السلام «وضع» را تشخیص داده و با فراست، پس از طرح چند پرسش و پاسخ، ضمن نفی این انگاره، «وضع» را به «عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه السلام پیامبر هستند» تغییر می دهند. این پژوهش به شیوة تحلیل محتوا، متکفل تحلیل استدلال های امام در این محورهاست. در این مناظره، به مقتضای بحث و درخواست طرفِ مناظره، ظرف استدلال های امام علیه السلام را استناد به «عقل» و «کتاب مقدس» تشکیل می دهد. ایشان با اقامة دو استدلال قیاسی، به نفی الوهیت مسیح علیه السلام می پردازند، آن گاه با استناد به چهار فراز از کتاب مقدس و یک استدلال عقلی، سه محور بعدی را اثبات می کنند. استنادهای امام علیه السلام با رجوع به ویرایش های مختلف کتاب مقدس بررسی شده و ضمن مشخص نمودن مواضعِ نقل قول ها، اختلاف های احتمالی تحلیل شده است.
بررسی تطبیقی معاد در عرفان، فلسفه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تبع جایگاه برجسته آموزة معاد در متون دینی، متفکران مسلمان نیز با هدفی هستی شناسانه و یا به منظور اثبات یا دفاع از تعالیم دینی به بررسی و تحلیل معاد پرداخته اند. در این میان گروهی از متکلمان و فیلسوفان مبتنی بر برخی مبانی، به انحصار معاد در جسمانی یا روحانی معتقد شده اند؛ اما عارفان همگام با بسیاری از متفکران مسلمان این انحصار را کامل ندانستند و معاد را در کیفیت جسمانی و روحانی آن پذیرفتند. عارفان در تبیین و تقریر این دیدگاه عمدتاً از متفکران دیگر فاصله می گیرند و مبتنی بر مبانی ای همچون نظام مظهریت، حقیقت انسان، مرگ و معاد با اعتقاد به تفاوت نشئات مختلف قیامت، برای انسان در هنگام حشر لزوماً بدن طبیعی عنصری قایل هستند و در مواطن استقراریه بهشت و جهنم، جهنمیان را دارای بدن طبیعی عنصری و بهشتیان را دارای بدنی طبیعی و لطیف می دانند.
بررسی و نقد مبانی نظریة مشروعیت در اندیشة سیاسی ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
این تحقیق به بررسی انتقادی مبانی نظریة مشروعیت در اندیشة سیاسی ابن تیمیه پرداخته است، تا با برجسته سازی نقاط ضعف آن بر اساس عقل، کتاب و سنت، به نادرستی دیدگاه وی رهنمون گردد. متأثر بودن برخی از نظام های مدعی حکومت اسلامی در منطقه، از تفکر سلفی گری ابن تیمیه در حوزة مشروعیت سیاسی، اهمیت این تحقیق را دوچندان می سازد. ازاین رو تحقیق حاضر با روشی توصیفی و انتقادی، با تبیین دیدگاه ابن تیمیه در باب مشروعیت سیاسی و مبانی آن، به این رهیافت رسیده که ابن تیمیه به دلیل عدم اتخاذ روش علمی صحیح، نتوانسته است در نظریه پردازی در زمینه مشروعیت سیاسی، موفق عمل کند و پیش فرض هایش دارای اشکالاتی نظیر عدم اعتنا به عقل، عدم فهم معنای صحیح امامت در اسلام، خلط مفاهیم امامت و رسالت و عدم اعتنا به نصوص متواتر، حجیت اجماع و عدالت صحابه است.
تبیین ریشه های قرآنی اندیشه کلامی اعجاز قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی اندیشمندان میان «اعجاز» قرآن در اصطلاح متکلمان و «الهی بودن» این کتاب فرق نهاده، در همسویی اندیشه اعجاز قرآن با آیات قرآن تشکیک کرده اند. از سوی دیگر بعضی دانشمندان برای دفاع از اعجاز ذاتی قرآن در برابر اندیشه «صرفه»، دلالت آیات موسوم به تحدّی را کافی ندانسته و بر اجماع امّت تکیه دارند. گویا نقش قرآن به عنوان سرچشمه اندیشه کلامی اعجاز قرآن چندان شناخته نیست. در این پژوهش با استناد به بیان های گوناگون قرآن روشن می شود که این کتاب آسمانی، همه مولفه های مذکور در تعریف کلامی معجزه را دارد؛ یعنی علاوه بر الهی بودن، خارق العاده و موجب اتمام حجّت است. در نتیجه، ریشه قرآنی اندیشه اعجاز قرآن به آیات تحدّی محدود نیست بلکه تعبیر های گوناگونی در قرآن مانند اطلاق لفظ آیه بر عبارت های قرآن و بر معجزات پیامبران پیشین بر خلاف کتب آسمانی دیگر، اوصاف شگفت انگیز قرآن، شهادت قرآن بر رسالت پیامبر(ص)، ارجاع به قرآن دربرابر درخواست معجزه از سوی کافران، ... مبیّن اعجاز ذاتی این کتاب آسمانی است.
فرآیند اقناع در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از زمان نزول خود، به دنبال جلب توجه مخاطبان بوده تا آن ها را متقاعد سازد. این جلب توجه قرآن، به خاطر هدایت مردم و رستگاری مخاطبان است. قرآن کریم برای اقناع مردم با آن ها ارتباط برقرار می کند و برای متقاعد کردن مخاطبان از کلمات و جملات و عبارات متنوع بهره می گیرد، و اصول اعتقادات و احکام و مواعظ را به کمک تشبیهات، استعاره ها و کنایه ها در قالبی اثرگذار به مخاطبان ارائه می دهد. پیام های قرآنی که در وجود مردم نفوذ کرده، از ذهن عبور کرده و به دل انسان می رسد و سپس درونی شده و پذیرفته می شود. علت تاثیرگذاری پیام های قرآن در زبان قابل فهم و همگانی آن، بهره گیری از کلمات و جملات اثرگذار و بهره مندی از صناعات ادبی نهفته است. همچنین این اثرگذاری به ویژگی پیام رسان مربوط می شود. در پیام های قرآنی، ویژگی های پیام رسان عبارت است از: آگاهی، خلوص، مهربانی، دلسوزی و سعه صدر. قرآن به ظرفیت ذهنی و فکری مخاطب و نیازهای فعلی و آتی او توجه نیز نموده است. همچنین بایسته های مخاطب را در قالب پیام های نوید بخش به او عرضه کرده و او را دعوت به تفکر نموده است تا آن پیام ها را درک نماید و درونی سازی کرده و در رفتار خود نشان دهد.
بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح «مراقبه» و «ذن» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی، جایگاه مهمی دارند. این دو اصطلاح را عموماً بر هم منطبق دانسته و در ترجمه ها به عنوان معادل به کار می گیرند. اما اینکه آیا این دو اصطلاح در این دو سنت عرفانی دقیقاً از یک چیز حکایت می کنند، پرسشی است که باید مورد تحقیق قرار گیرد. این مقاله با روش تحلیلی و رویکرد پدیدارشناختی به بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت دو آموزة «مراقبه» در عرفان اسلامی و «ذِن» یا «مدیتیشن» در عرفان بودایی می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که دو واژة «مراقبه» و «ذِن» از نظر لغوی معنای متفاوتی دارند. اما از نظر اصطلاحی، وجوه تفاوت و تشابه میان آنها وجود دارد. همچنین حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی آگاهی و توجه انسان نسبت به علم احاطی خدا بر اوست، ولی «ذِن» در عرفان بودایی مهار و خاموش کردن ذهن به منظور دریافت حقیقت اشیا و بودا شدن است.
ارتباط دین و اخلاق در مقایسه با سکولاریزم اخلاقی (با نظر به مهم ترین روش های تربیت اخلاقی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
از عصر نوزایی به بعد، همزمان با رخنه در پیکرة دین، این سؤال مطرح شد که آیا بدون دین و خدا، نمی توان خوب و اخلاقی بود؟ این سؤال اصل رابطة دین و اخلاق را می جوید، سؤال مترتب بر آن، در باب کیفیت رابطة این دو بود. دین و اخلاق قابل تفکیک نیستند. عمده گزاره های اخلاقی فطری یا عقلی اند، اما در هر حال، به دین نیازمندند.تأیید، توسعه، تحدید، انگیزش، تشویق و تضمین اجرای رفتارهای اخلاقی از جانب دین، برخی از نیازهای اخلاق به دین است. اخلاق دینی به پرورش و تربیت نیاز دارد. با روش های متعدد در عرصه های نگرشی، گرایشی، کنشی، تربیت اخلاقی حاصل می شود. در برابر، قرائت سکولاریستی، اخلاق را از دین جدا دانسته، برای انسان کمال معنوی قایل نیست، بلکه به اخلاقی قایل است که رفاه دنیوی را فراهم می آورد و با دخالت دین در امور زندگی مخالف است. هستی شناسی مادی مبنای اصلی این تفکر است.
بایسته هاى روش شناختى شاخص سازى در حوزه ارتباطات اجتماعىبا تأکید بر الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص و شاخص سازى در حوزه علوم انسانى بسیار مهم است. از سویى، سیاست گذارى، برنامه ریزى و حرکت جوامع به سوى اهداف تعریف شده، بر اساس شاخص ها صورت مى گیرد و از سوى دیگر، میزان موفقیت و پیشرفت جوامع نیز بر اساس همان شاخص ها سنجیده مى شود. ولى آیا شاخص هاى ارائه شده از سوى سازمان ملل و صندوق بین المللى پول مى تواند پاسخگوى همه نیازهاى بشر در همه جوامع باشد؟ درصورتى که پاسخ منفى باشد، این پرسش بسیار مهم مطرح مى شود که «چه الزاماتى براى شاخص سازى در جوامع اسلامى در حوزه ارتباطات و تعاملات اجتماعى وجود دارد؟» مقاله حاضر با هدف پاسخ به این پرسش اساسى، روش تحلیل و تفسیرى را در پیش گرفته و با عنایت به تمایز شاخص هاى جامعه اسلامى با غیر آن، به ویژه در حوزه علوم انسانى، با بررسى کارکردهاى ارتباطات در جامعه اسلامى، هفت ضرورت براى ارائه شاخص در حوزه ارتباطات اجتماعى در جامعه اسلامى ارائه، و به برخى از مبادى معرفتى این نوع شاخص سازى اشاره کرده است. حاصل بررسى این است که ارتباطات در جامعه اسلامى هم از نظر گستره و ساحت هاى ارتباطى و هم از لحاظ هدف و قوام ارتباط، تمایز آشکارى با جوامع غیراسلامى دارد و همین امر به کارکردهاى ارتباطى متفاوتى منجر مى شود.
واکاوی راهبردهای ایجابی سلفیه در تفسیر متشابهات صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳
47 - 66
حوزههای تخصصی:
در واکاوی مکتب منحصر به فرد سلفیه در تفسیر صفات، سه محور اصلی قابل طرح است که عبارت اند از: 1. تحلیل مبانی عام و روش شناسی مکتب سلفیه و کیفیت تأثیر آن بر اثبات صفات؛ 2. تبیین اصول و قواعد منقح سلفیه در حوزه مکتب اثبات و 3.آسیب شناسی مصادیق و نمونه های تطبیق اصول مذکور. در همین راستا باید گفت غالب نقدهای مخالفین مکتب سلفیه در حوزه تفسیر صفات، حول دو محور تحلیل مبانی عام و آسیب شناسی مصداقی(محورهای اول و سوم) تمرکز یافته است، لذا در پژوهش حاضر به تنقیح، استقصاء و نقد اصول و قواعد مکتب اثبات صفات(تنقیح مبانی خاص) به عنوان محور مغفول در حوزه نقد این مکتب پرداخته شده است. به علاوه مبانی سلفیه در پاسخگویی به برخی لوازم فاسد تطبیق مکتب اثبات صفات همچون تشبیه و تجسیم گرایی نیز به مناسبت، ذیل محور مذکور طرح شده و مورد نقد قرار می گیرد. پس از یک بررسی جامع و موشکافانه می توان ادعا نمود مواردی چون استدلالات مغالطه آمیز و فاقد مبانی منطقی، ظاهرگروی افراطی در تفسیر صفات و تعامل شعارگونه و جزم اندیشانه در تشریح اصول مکتب اثبات، از مهم ترین کاستی های محققان سلفی در تأیید این مکتب به شمار می رود.
جایگاه دینی و علمی اهل بیت(ع) در آثار امام فخر رازی
حوزههای تخصصی:
امام فخر رازی یکی از شخصیّت های علمی و تأثیرگذار در فرهنگ و تمدن اسلامی است، طرح مسأله جدید وی در پیشرفت فلسفه و کلام اسلامی کمک نمود و موجب شکوفایی آن ها گردید. دیدگاه ایشان در میان همه دانشمندان اسلامی از همه فرق و مذاهب از جایگاه خاصی بر خوردار است. یکی از ویژگی های امام فخر ارادت و محبت ایشان نسبت به اهل بیت(ع) است که در این نوشته به فرازهای آن اشاره شده است.
روش های شناختی آسیب زا در تربیت، با تکیه بر معارف علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
انسان برای دستیابی به تربیتی مناسب در راستای وصول به سعادت و کمال ابدی برای خود و دیگران، به روش های تربیتی همگام با زمان، مکان و موقعیّت موجود نیاز دارد. وی می تواند با بهره برداری از تجربة گذشتگان و منابع دینی و علمی به این روش ها دست یابد. در منابع روانشناسی و علوم تربیتی، از این روش ها بسیار سخن به میان آمده است، ولی این منابع کمتر به روش های تربیتی زیانبار و آسیب رسان توجّه و از آن یاد کرده اند. با این توصیف، این مقاله بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع دینی و داده های علوم معاصر، به تبیین مهم ترین روش های شناختی آسیب زا در تربیت پزداخته است که عبارتند از: تقلید کورکورانه، تربیت کودک مطابق با شرایط دوران مربّی، موعظه و نصیحت نابجا و بی توجّه به ارکان آن و آموزش محوری محض. در نهایت نیز راهکارهایی ارائه داده است، همچون به روز رسانی مبانی تربیت با استفاده از منابع دینی، ارائة تربیتی آینده نگر، رعایت شرایط نصیحت و در اختیار گذاشتن مطالب به کودک به اندازه و مطابق با نیاز وی.
تحلیل آیات مربوط به جامعیّت قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی آیات قرآن بر جامعیّت معارف قرآن دلالت دارند، امّا برخی این آیات را بدین معنا می دانند که همه چیز در قرآن وجود دارد. اطلاق ظاهری این آیات از سویی، و درک نکردن این حقیقت برای عموم مردم از سویی دیگر سبب شده است تا برخی به توجیه منظور الهی در این آیات بپردازند. همین امر سبب شده است تا در نحوة اظهار نظر دانشمندان اسلامی دربارة قلمروی موضوعات قرآنی تعارضات مختلفی ایجاد شود. بعضی از این متفکّران اطلاق آیات جامعیّت را به تمام علوم گسترش داده اند و برخی نیز این اطلاق را به جنبة شرعی و امور دینی محدود نموده اند. ظاهر این آیات، نه تنها همة علوم را بیان نکرده است، بلکه بسیاری از مطالب مورد نیاز مردم در امور شرعی، مثل جزئیّات احکام و غیره را نیز بیان ننموده است. اصطلاح جامعیّت قرآن در آثار متقدّمان مسلمان موجود نیست، ولی موضوع «قلمروی موضوعی قرآن، همواره مورد توجّه اندیشمندان اسلامی بوده است. آیة 89 سورة نحل، آیة 111 سورة یوسف، آیة 38 سورة انعام و آیات مشابه بر جامعیّت قرآن در اموری دلالت دارند که به کمال و سعادت آدمی منجر می شوند. آموزش علوم و دانش های گوناگون، جزو رسالت قرآن نیست. مراد از اطلاق «کُلُّ شَیْءٍ» در برخی آیات مذکور، با توجّه به قرینة مقامیّه و سیاق آیات، اصول کلّی امور دینی است. از این رو، قرآن در حُکم قانون اساسی دین است که اصول کلّی دین را بیان کرده است و بیان مواد و تبصره ها را به عهدة پیامبر(ص) گذاشته شده است.
ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه کانت و آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارتباط دین و اخلاق و چگونگی آن از مهم ترین مسائل فلسفی پیش روی فلاسفة معاصر از جمله کانت و استاد مصباح است. انسان اخلاقی کانت، صرفاً به وسیلة سابقة عقل عملی خود، قانون و تکالیف اخلاقی را می یابد و اعتبار امور اخلاقی نزد او، به هیچ دستور دینی ای بستگی ندارد. این در حالی است که بنا بر نظر استاد مصباح خیر و شر اخلاقی، از رابطه ای که بین افعال اختیاری انسان و نتایج نهایی آنها برقرار است، مشخص می شود؛ به این صورت که اگر یک فعل با کمال نهایی رابطة مثبت داشته باشد، خیر است وگرنه، شر تلقی می گردد. اگرچه این اصل از هیچ اعتقاد دینی ای اخذ نشده، اما در پی این پرسش که کمال نهایی چیست و چگونه باید رابطه افکار و کمال نهایی را کشف کرد، نیازمندی به دین پدیدار می شود. به طور کلی دین و اخلاق در نگاه استاد مصباح در تعامل با یکدیگرند.
بررسی تفسیر ابعاد دعا در المیزان
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
دعا یکی از کلیدی ترین مفاهیم دینی است. رابطة انسان با خداوند در قالب مفهوم دعا نظام یافته است. بسیاری از فیلسوفان و بزرگان دینی کوشیده اند تا این مفهوم را به نیکی ترسیم کنند و از زوایای مختلف آن پرده بردارند. علاّمه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان، به این موضوع نظر کرده است. وی با واکاوی دقیقی در موضوع دعا، گره های بسیاری را از این مفهوم گشوده است. نگاه وی به مسئلة دعا، به گونه ای دقیق و به شیوه ای گام به گام ترسیم شده است تا مخاطب به زوایای مختلف این مفهوم آگاهی یابد. وی با پاسخگویی به بسیاری از پرسش های مقدّر در باب دعا، شیوه ای را نشان می دهد که هر پرسشی می تواند در آن به پاسخ مطلوب خود دست یابد. این مقاله شیوه ای را که علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان برگزیده به همراه مفهوم دعا ترسیم کرده است و آنها مورد بررسی قرار خواهد داد.
بررسی و تحلیل سیر معتزله پژوهی در قرن بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف و انتشار نسخه های خطی معتزله و در رأس آن ها دو کتاب «الانتصار» و «المغنی» در اوایل قرن بیستم میلادی، باعث شد مذهب معتزله که از قرن ها پیش مورد بی توجهی قرارگرفته بود، بار دیگر کانون توجه محققان قرار گیرد و در این راستا تحقیقات بی شماری در جهت معرفی اندیشه های معتزله انجام شود. در این مقاله، سیر معتزله پژوهی در قرن بیستم در سه مرحله ی زمانی بررسی می شود؛ مرحله اول، نیمه ی نخست قرن بیستم یعنی زمان انتشار کتاب «الانتصار» و سایر تحقیقاتی است که در پی آن صورت گرفت. مرحله دوم، آغاز دهه ی 60 تا اواخر دهه ی 80 میلادی است که سرآغاز و نقطه ی عطف آن، کشف «المغنی» قاضی عبدالجبار در یمن است که به دنبال آن نسخه های خطی دیگری از عبدالجبار و سایر متقدمان معتزله منتشر شد و تحقیقات متعددی نیز ناظر بر آراء عبدالجبار نگاشته شد. مرحله ی سوم نیز دو دهه ی پایانی قرن بیستم با ویژگی افزایش گستره ی موضوعی تحقیقات است.
معضل مفهومی مدارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مدارا» یکی از فضیلت های محوری در اغلب ادیان و فرهنگ هاست که در چند صد سال اخیر بیش از پیش کانون بررسی شده است. با وجود تلاش های بسیاری که در ایضاح مفهومی آن صورت گرفته، به نظر می رسد تاکنون به سرانجام مطلوبی رهنمون نشده است. به کارگیری این اصطلاح در سخن از روش ها، اندیشه ها،مکاتب فکری، رویکردها و اشخاص و کاربست آن در قلمروهای علمی گوناگون از جمله فلسفه، اخلاق، ادیان ،علوم اجتماعی سیاست، روانشناسی و تاریخ از یک سو و به کارگیری بی ضابطه و غیردقیق آن در زبان فارسی در قالب های مشترک لفظی و معنوی از سوی دیگر، سبب ایهام در معنا شده و کار مفاهمه را دشوارتر کرده است، به گونه ای که برخی ازمتناقض نما بودن آن سخن گفته اند. این در حالی است که مفهوم «مدارا» به عنوان یک کلان مفهوم بیانگر طیفی از شیوه های رفتار در برابر اندیشه مخالف است که از تحمل آغاز و به رواداری در حوزه معرفت ختم می شود و در تعبیر دقیق تر می توان به لحاظ منطقی در رابطه اش با مفهوم «رواداری» از نسبت عام و خاص سخن گفت، نه تساوی و تباین.
این پژوهش که به روش تحلیلی ارائه می شود، بعد ازگذر کوتاهی به معنای لغوی، با ایضاح مفهومی و اصطلاحی آن به بررسی آسیب موجود در این پدیده می پردازد و ریشه آن را در بیرون از مرزهای زبان فارسی جست وجو می کند و در ادامه با بیان تفاوت گفتمان «مدارا» و «رواداری» به نتایج این دو گفتمان در قلمرو معنا اشاره می کند.
رهاورد دین پژوهانه این پژوهش، ایضاح مفهومی این دو اصطلاح و آشنایی با شرایط و آسیب های موجود در این دو گفتمان در دو پارادایم ""سنتی"" و"" مدرن"" است. چنانکه بسترسازی برای طبقه و تقسیم بندی میان آموزه های «مدارامحور» و «روادارمحور» در عرفان اسلامی به عنوان تنها زبان مشترک این دو گفتمان، از دیگر نتایج خواهد بود.
تعالی و تدانیِ الهی از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در معناشناسی اوصاف الهی و سخنگفتن از خدا، نظریات و دیدگاههای گوناگونی مطرح گردیده است که از یکسو بیانگر اهمیّت مسأله زبان دین، و از سوی دیگر نمایانگر کوشش الهیدانان و فیلسوفان دین در شناخت خداوند و توصیف اوست. یکی از این دیدگاهها نظریه تشبیه در عین تنزیه یا جمع تشبیه و تنزیه است که در آن میان تنزیه و تشبیه، نوعی توازن و تعادل برقرار میشود؛ به این معنا که تنزیه وتعالیِ خداوند از مخلوقات مانع تدانی و قُرب و معیّتِ او با آنها نیست. این دیدگاه، هم با شواهدی از متون مقدّس دینی و مذهبی قابل تأیید است و هم از سوی برخی حکیمان الهی و فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده است. علامه سیّدمحمد حسین طباطبایی با عنایت به مبانی حکمت متعالیه و با تأکید بر اشتراک معنوی و تشکیک وجودی، مفاهیم دینی در باب صفات الهی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و بر دیدگاه جمع تشبیه و تنزیه تأکید کرده است. از نظر او، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی، مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه تشبیه نیست. دراین نوشتار، ضمن اشاره به برخی دیدگاههای مطرح در معناشناسی صفات الهی، دیدگاه علامه طباطبایی را بررسی و با ارائه شواهدی از قرآن و احادیث در تأیید دیدگاه تعالی و تدانیِ الهی در سخنگفتنِ از صفات خداوند بر نمونهای از توانمندیها و قابلیّتهای فلسفه و حکمت اسلامی در مسأله زبان دین اشاره می کنیم.
تبیین وجودی مرگ از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
در این مقاله با استفاده از مبانی سه گانه هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی به تبیین مرگ از نظر ابن سینا و ملاصدرا پرداخته شده است. ابن سینا بر مبنای نگرش ماهوی، از مبانی انسان شناختی همانند دو ساحتی بودن انسان، روحانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس در تبیین مرگ بهره می گیرد. در جهان شناسی ابن سینا مسأله مرگ، بدون حضور عالم مثال منفصل و با تأکید بر عالم عقل و نظریه افلاک تبیین می شود. او با استفاده از این مبانی و با تقسیم مرگ به دو قسم طبیعی و ارادی، تبیینی ماهوی و طبی از مرگ ارائه می دهد، بدین گونه که مرگ قطع تعلق نفس به بدن است و علت اصلی آن حرارت و طبیعت، عدم قابلیت بدن و تناهی قوای آن است، درحالی که ملاصدرا بر پایه نگرش وجودی از مبانی انسان شناختی و جهان شناختی در تبیین مرگ بهره می گیرد مانند انحای سه گانه تجرد نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن آن و اعتقاد به عوالم سه گانه هستی که عبارتند از: عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده که انسان در تداوم حرکت وجودی خود با مرگ، قوس صعود را در این عوالم طی می کند. ملاصدرا با تقسیم مرگ به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی، تبیینی متافیزیکی و وجودی از مرگ طبیعی ارائه می دهد، با این توضیح که: مرگ، امری وجودی و پایان حرکت تکاملی و استقلالی نفس از بدن است. تفاوت این دو تبیین این است که در نظر ابن سینا بدن نقش اصلی در مرگ دارد، درحالی که در نظر ملاصدرا نفس نقش اصلی را در مرگ ایفا می کند.
بررسی رابطه تعدد معنایی قرآن و تعدد قرائت ها با پلورالیسم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح مختلف معنایی قرآن و ذوبطون بودن آن، امری پذیرفته شده در بین فریقین است. برخی به خطا از این ویژگی منحصر به فردِ کلام الهی، پلورالیسم و تکثر قرائت ها را نتیجه گرفته اند؛ درحالی که از منظر عموم مفسران و اندیشمندان، مقصود از بطون قرآن، فهم های طولی و ذومراتب، غیرمتعارض، روشمند، غیر متداخل در حوزه نصوص و به مثابه پشتوانه استناد آرای متکثر مفسران و فقیهان می باشد که هیچ گونه تلازم و پیوندی با پلورالیسم و تعدد و تکثر قرائت ها ندارد؛ ضمن آنکه تکثر قرائت ها: اولاً، به تکثر تعارض آمیز و متناقض، و ثانیاً، به حجیت و اعتبار بخشیدن به همه قرائت های دینی و فِرَق مذهبی می انجامد؛ امری که با اصیل ترین اهداف انبیا، یعنی هدایت الهی، منافات دارد و به سردرگمی و ضلالت بندگان منجر می گردد. بنابراین ذوبطون بودن کلام الهی با پدیده تکثر قرائت ها، کاملاً متعارض است و به هیچ رو مولودی به نام تکثر قرائت ها و پلورالیسم را در دامن خویش نمی پروراند.