مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
خداشناسی فطری
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های مطالعه تاریخی نظریه فطرت در بعد خداشناسی، سخنانی است که اندیشمندان اسلامی اعم از محدثان، متکلمان، عرفا، فلاسفه و مفسران در ذیل آیه 172 سوره اعراف-که به آیه «میثاق» یا «ذر» مشهور است-بیان داشته اند.
در طول تاریخ اندیشه اسلامی، در ذیل آیه مزبور، سه مفهوم سازی عمده از خداشناسی فطری شکل گرفته است که بر «حصول معرفت همگانی نسبت به خداوند در عالم پیشین»، «بداهت و ضرورت وجود خدا» و «استعداد نفس برای معرفت به وجود او» استوار است. در این میان، تنها مفهومی که به لحاظ دلالی به ظاهرِ آیه قابل استناد است، مفهوم نخست است
آیا فطرت و نظریه توحید و دین فطری؛ رهیافت تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه فطرت به لحاظ تفسیر مفهوم فطرت از آیات بحث انگیز در تاریخ اندیشه اسلامی است. یکی از نظریه های عمده در تفسیر فطرتی که خداوند، مردم را بر آن سرشته است، ارجاع آن به توحید یا اسلام است. گرایش مفسران به این تفسیر به سبب عواملی همچون روایات وارده در منابع شیعه و سنی، مبین بودن عقیده توحید از لحاظ عقلانی و همچنین برخی احتمالات نحوی در بیان نقش ترکیبی واژه فطرت در آیه است. بسیاری از مفسران از ارائه تحلیلی از رابطه میان توحید یا اسلام از یک سو و فطرت انسانی از سوی دیگر، قصور ورزیده اند. برخی این رابطه را بر اساس عقلانیت آموزه های اسلام تفسیر کرده اندو برخی دیگر بیان های پیچیده عرفانی و فلسفی از این رابطه ارائه کرده اند. در این مقاله به بررسی ومقایسه تحلیلی تفاسیر ارائه شده از آیه فطرت پرداخته شده است.
تطور تاریخی نظریه فطرت در فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث فطرت، به عنوان یک مساله مستقل فلسفی و کلامی در آثار کندی، فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق مطرح نبوده است. در اخوان الصفا برای نخستین بار در تاریخ فلسفه اسلامی، مساله فطری بودن شناخت خداوند در یک منبع فلسفی مطرح می شود. این پدیده در پرتو رویکرد کثرت گرایانه آنان در انتخاب منابع شان قابل تبیین است. ابن عربی چون برای نخستین بار چیستی فطرت را موضوع مطالعه مستقل قرار داده است، نقطه عطفی در سیر تطورات نظریه به شمار می آید. نظریه در حکیم شاه آبادی گامی بلند به پیش برمی دارد. اثبات واجب، نبوت و امامت عامه، معاد و برخی مسائل فلسفی و معرفتی دیگر با تمسک به مقتضیات فطرت، از نوآوری های وی محسوب می شود. در آثار علامه طباطبایی کارکردهای معرفتی نظریه، به نحو چشمگیری افزایش یافته و با استاد مطهری به اوج می رسد. نظریه پردازی های استاد را باید جهشی در سیر تطورات نظریه فطرت به شمار آورد. نوآوری های وی، شامل عمده مباحث اساسی فطرت می شود. ظهور نظریات رقیب، سوابق آموزشی و کثرت و تنوع حوزه مطالعاتی استاد، در زمره عوامل ظهور این نوآوری ها قرار دارد.
فطرت و نقش آن در معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
مساله معلومات و گرایشات پیشین آدمی، مساله ای مهم در انسان شناسی و معرفت شناسی فلسفی است که در میان اندیشمندان شرق و غرب مطرح بوده است، عده ای وجود این ادراکات در انسان را پذیرفته و عده ای آنها را به کلی انکار نموده اند، در زبان دینی از این مساله به فطرت تعبیر شده است، متفکران مسلمان تحلیلهای وجودی و معرفتی خود را درباره فطرت و کیفیت آن بیان کرده اند، بنا به اهمیت و نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز فطرت در بسیاری از مسائل انسانی و معرفت شناسی، ضروری است دیدگاههای اندیشمندان مسلمان در این زمینه تبیین و تحلیل گردد ، این مقاله با بیان نقش فطرت در معرفت شناسی به بررسی دیدگاه تفکیک در معرفت فطری ازمنظر حکما پرداخته است.
نقش فطرت در اثبات مبدأ در منظومة معرفتی حکیم شاه¬آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، از بنیانگذاران نظریة فطرت در قرن اخیر به شمار میرود. رهیافت شاهآبادی به نظریه فطرت، درون دینی و احیاناً آمیخته با رویکرد ذوقی و عرفانی است. در عین حال، برخی از نظریهپردازیهای وی از پشتوانه فلسفی و عقلانی برخوردار است. شاهآبادی، با تمسّک به مقتضیّات فطرت انسانی، از طرق متعدّدی به اثبات خداوند و صفات کمالی او پرداخته است. تمسّک به فطرت عشق به کمال مطلق، فطرت افتقار، فطرت امکان، فطرت انقیاد، فطرت خوفیّه، فطرت امید، فطرت حبّ اصل و بغض نقص، از جمله طرقی است که شاهآبادی بدین منظور پیموده است. اساس دو برهان فطرت افتقار و فطرت امکان، به ترتیب، میراثی صدرایی و سینوی است که شاهآبادی با بیانی جدید، آن را ارائه کرده اما دیگر موارد، از نوآوریهای حکیم شاهآبادی محسوب میشود. به نظر میرسد که بعضی از براهین شاهآبادی، همچون برهان فطرت انقیاد، فطرت خوف و فطرت حبّ اصل و بغض نقص، از حیث صغروی، در گفتمان عقلانی و فلسفی قابل دفاع نیست؛ اما بعضی، همچون برهان فطرت عشق و فطرت امید، قابل اتکا بوده و مورد تمسّک برخی حکمای متأخّر قرار گرفته است.
نظریة خداشناسی و دین فطری در آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه در مواضع مختلف از خداشناسی فطری ارائه کرده است. وی همچنین انسان را فطرتاً خداگرا می داند و این گرایش فطری را بر اساس محبوبیت فطری پروردگار، گرایش فطری به تأمین کنندة سعادت، امید فطری به خداوند در شداید و ... تبیین می کند. علامه دین اسلام را فطری معرفی می کند. وی در تفسیر این انگاره، گاه تلاش می کند تا اصول اعتقادی اسلام را از طریق تمسک به مقتضیات فطرت اثبات نماید و گاه در صدد برمی آید با تبیین های ویژة خود، مجموعة معارف اسلام(شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام) را متناسب با ساختمان وجودی انسان معرفی کند.
بررسی دیدگاه جان کالون درباره حس الوهی و مقایسه آن با نظریه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله علاوه بر نظریه حس الوهی جان کالون، تأثیر این نظریه بر دیگران - به خصوص کسانی که در سنت الهیات اصلاحی قرار دارند - و نیز تأثیر این نظریه بر معرفت شناسی اصلاح شده، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین رابطه الهیات کالونی با الهیات طبیعی و تفسیرهایی که از نظریه او دراین خصوص ارائه شده، به نحو خلاصه بیان گردیده و در نهایت مقایسه ای بین نظریه حس الوهی کالون و نظریه فطرت در سنت فلسفی اسلامی انجام گرفته است.
جایگاه نظریه فقر وجودی معلول در تبیین خداشناسی فطری ملاصدرا در آیه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
3 - 22
حوزه های تخصصی:
در میان براهین اثبات خدا، دلیل فطرت از مهم ترین دلایل خداشناسی است که بر فطری بودن معرفت به خداوند در جمیع مخلوقات (به خصوص انسان) دلالت دارد. یکی از صریح ترین آیات قرآن در دلالت بر خداشناسی فطری، آیه 30 سوره روم است. این آیه از عجین بودن ساختار وجود انسان با شناخت خداوند خبر می دهد. ملاصدرا با الهام از قرآن و حدیث و با بهره گیری از مبانی عقلی و فلسفی خود، این گزاره دینی را مستدل کرده است. در این پژوهش سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آراء ملاصدرا، تبیین فلسفی او از خداشناسی فطری تحلیل گردد تا جایگاه نظریه فقر وجودی معلول در بیان وی معلوم شود. ملاصدرا با تکیه بر اصل اضافه اشراقی ممکنات به واجب، تحلیلی وجودشناختی از این آموزه قرآنی ارائه داده است که بر اساس آن، حضور مخلوقات نزد خداوند و حضور خداوند نزد جمیع مخلوقات اثبات می شود. بر اساس تبیین وجودشناختی خداشناسی فطری نیز تلازم بین فقر وجودی و علم حضوری مخلوقات به خداوند و چگونگی دلالت آیه فطرت بر سیر خودشناسی به خداشناسی به دست می آید.
بررسی خداشناسی و خداگرایی فطری با تکیه بر مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت یکی از مبانی مهم در انسان شناسی دینی است. از آنجایی که انسان محور همه علوم انسانی است، اعتقاد به انسان شناسی فطری موجب جهتگیری خاصی در این علوم میگردد. فطرت انسانی همان هستی خاص انسان است که لوازم و ویژگیهای خاصی را در پی دارد که از آنها بعنوان فطریات یا ویژگیهای فطری یاد میشود. خداشناسی و خداگرایی فطری از مهمترین مصادیق فطریاتند. نوع نگاه به فطرت در اندیشه اسلامی و غربی متفاوت است. برخی از اندیشمندان مسلمان معتقد به خداگرایی فطری هستند و برخی دیگر به خداشناسی فطری معتقدند؛ از گروه دوم، برخی خداشناسی فطری را از سنخ علم حضوری میشمارند و طیف دیگر آن را از سنخ علم حصولی میدانند. بر اساس مبانی مبرهن حکمت صدرایی، از جمله: اصالت وجود، فقر وجودی، وحدت تشکیکی یا شخصی دانستن هستی در پرتو تحلیل عمیق اصل علیت و نیز توجه به نامتناهی بودن هستی خداوند، میتوان تبیینی قابل دفاع از خداشناسی فطری، بمعنای علم حضوری و شهود درونی فقر و ربط به حق ارائه داد. با پذیرش این زمینه فطری بسهولت زمینه برای استدلال و علم حصولی فطری، بمعنای بدیهی غیراولی فراهم میشود؛ استدلالهای عقلی متعدد در اثبات وجود خدا، مؤید بدیهی غیراولی بودن خداشناسی حصولی است. در نهایت، با تبیین خداشناسی فطری، خداگرایی فطری کشش درونی بسوی خدا به آسانی تبیین میشود، زیرا امکان ندارد موجودی فقر و نیاز محض و عین ربط به کمال و جمال مطلق باشد ولی مجذوب جمیل علی الاطلاق نگردد.
معرفت خدا در بیان اهل بیت (علیهم السلام) و توجیه معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
125 - 144
حوزه های تخصصی:
تبیین معرفت شناسانه بحث خداشناسی، به طور قطع، یکی از مهم ترین و پرمناقشه ترین مباحث در حوزه فلسفه دین است. یکی از نظریّات ارایه شده، خداشناسی فطری است. ائمه علیهم السلام در خانواده حدیثی خویش به فراوانی فطری بودن معرفت خدا را مطرح کرده اند. معرفت فطری خدا در بیان اهل بیت علیهم السلام چنین است که خداوند معرفت خویش را در نهاد تمامی انسان ها قرار داده است و آنان در حصول این معرفت هیچ گونه دخالتی ندارند. افزون بر آن گروه بزرگی از آیات و روایات گزاره هایی را در باب توحید بیان کرده اند که باور به آن صرفا در گرو منابع نقلی است. هدف این پژوهش و نوآوری آن، بررسی اعتبار معرفت شناختی گزاره های مرتبط با معرفت خدا با تکیه بر قرآن و روایات اهل بیت است. بر این اساس، در بین تئوری های توجیه، نظریّه مختار این پژوهه خوانشی از مبناگروی میانه رو است. روش این مقاله، در ارتباط با گزاره های خداشناسی، روش مطالعه کتابخانه ای (مطالعه اسناد و مدارک) و در رابطه با توجیه معرفت شناختی روش توصیفی تحلیلی است.
بررسی ارزش معرفت شناختی خداشناسی فطری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
145 - 162
حوزه های تخصصی:
یافتن بنیانی معرفت شناسانه برای خداشناسی فطری، مسئله ای مهم است که نظریات مختلفی پیرامون آن مطرح شده است. مهم ترین نظریات مطرح شده در رابطه با ماهیت و مبنای معرفت شناسانه ی این خداشناسی فطری عبارتند از: الف: معرفت فطری به معنای وضوح استدلال نظری بر وجود خدا است. ب: رابطه ی تضایف بین میل به خدا و وجود عینی خداوند برقرار است. ج: مفهوم خدا از جمله ی تصورات فطری است. د: خداشناسی فطری از سنخ اولیات منطقی است. ه: خداشناسی فطری تصدیقی بدیهی است که ناشی از کیفیت خلقت انسان است؛ و: خداشناسی فطری به معنای علم حضوری به وجود خداوند است. در این مقاله، این نظریات بررسی شده و نهایتا اثبات می شود که تنها بر مبنای علم حضوری می توان مبنایی معرفت شناسانه برای خداشناسی فطری یافت و بقیه ی نظریات و مبانی، دارای اشکالات مخصوص به خود می باشد. مبنای حضوری دانستن خداشناسی فطری این است همان طور که انسان، وجود خود، صفات و حالات نفسانی اش را می یابد، به همان نحو وجود خداوند را هم به نحو شهودی درک می کند. البته این مبنای معرفت شناختی را نیز تنها در صورتی می توان پذیرفت که بگوییم علم حضوری انسان به خداوند، مستلزم اتحاد بین عالم (انسان) و معلوم (خداوند) نیست.
کاربست معرفت فطری در اثبات وجود خدا از منظر دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
465 - 493
حوزه های تخصصی:
کاربست معرفت فطری در اثبات واجب از منظر صدرا و دکارت تلاشی است برای بازخوانی نقش فطرت در اثبات وجود خدا در دو بستر فکری مختلف و بازنمایی وجوه اشتراک و افتراق ایشان در مباحث اساسی خداشناسی به منظور یافتن مبنایی استوار در نیل به معرفت یقین بخش در گزاره های الهیاتی که در این پژوهش تطبیقی با روش توصیفی، تحلیلی به آن پرداخته شده است. فطرت مندی شناخت و اثبات وجود خدا و به کارگیری روش درون نگری در معرفت خدا، از مهم ترین وجوه اشتراک و تفاوت در نوع و متعلق معرفت فطری و اختلاف در حد وسط براهین فطرت، از مهم ترین وجوه افتراق میان این دو نگرش است. وجود اختلاف در نظام فلسفی و مبانی معرفت شناختی از جمله نگاه اصالت وجودی صدرایی و اعتقاد به علم حضوری و به کار گیری ابزار وحی و شهود عرفانی در کنار عقل، از یک سو و مبنای اصالت ماهوی و بی توجهی به علم حضوری و به کارگیری صرف عقل یا شهود عقلانی از جانب دکارت سبب تقابل میان نگاه عرفانی صدرالمتألهین نسبت به مبدأ متعال با نگاه فلسفی و مقیاس صرفاً ریاضی دکارت در حوزه مباحث خداشناسی شده است؛ با این حال متفق بودن در برخی مبانی، آنها را به آرای مشترک و مشابهی در امکان شناخت ذات و براهین اثبات وجود خدا مبتنی بر معرفت فطری رسانده است.