مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آیت الله مصباح
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، حاوی دستورالعمل های دینی، اخلاقی و تربیتی فراوانی است که نیازمند استخراج، به ویژه برای نسل جوان میباشد. از این رو، مستشرقان زیادی با انگیزه های مختلف به تحلیل مفاهیم قرآن پرداخته و گوشه ای از معارف وحیانی را به جامعه خودشان عرضه داشته اند. از جمله ایزوتسوی ژاپنی بخشی از مفاهیم اخلاقی قرآن را با زبان خود بیان کرده است. در میان عالمان اخلاق معاصر، استاد فرزانه علامه مصباح با سبک جدید به تبیین مفاهیم اخلاق از منظر قرآن کریم همت گماشته اند. این مقاله، مقایسه ای میان برخی آثار اخلاقی این دو نویسنده صورت داده و از نظر شخصیت مؤلف، موضوع، هدف، محتوا و روش میان آن دو اثر مقایسه به عمل آورده است. در پایان، با نقد و بررسی و برجسته سازی نقاط قوت و ضعف این دو دیدگاه، کتاب اخلاق در قرآن را برخوردار از امتیازات ویژه و اشکالاتی نیز بر کتاب ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی در قرآن ایزوتسو وارد کرده است.
تبیین تلازم مطلق گرایی و واقع گرایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های دسته بندی مکاتب اخلاقی، تقسیم این مکاتب به واقع گرایی و غیرواقع گرایی بر اساس نظریه های مربوط به فرا اخلاق است. هر یک از مکاتب واقع گرا و غیرواقع گرا، لوازم و پیامدهایی را در پی دارند. از جمله لوازم و پیامدهای واقع گرایی اخلاقی، مطلق گرایی اخلاقی عنوان شده است. در این نوشتار تلاش شده تا ضمن اشاره به منبع این تقسیم بندی و ارائه تعریف مورد قبول از واقع گرایی اخلاقی و بیان مراد خود از مطلق گرایی و تفاوت آن با نسبیگرایی اخلاقی، با استفاده از نظریه های اندیشمندان اسلامی معاصر، پاسخ قانعکننده ای برای سؤال اصلی این نوشتار مبنی بر اینکه «آیا میتوان جاودانه بودن اصول ارزش های اخلاقی را اثبات کرد؟» و نیز «نحوة استنتاج جاودانه بودن این اصول از واقع گرایی اخلاقی چگونه است؟» ارائه شود. بر این اساس، ضمن انتخاب دیدگاه خود مبنی بر مطلق گرایی حداقلی، دیدگاه سه اندیشمند اسلامی معاصر، یعنی شهید مطهّری، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح که هر کدام تلاش کرده اند تا با تبیینی متفاوت، مطلق گرایی و جاودانه بودن احکام اخلاقی را اثبات کنند، نقد و بررسی شده و این نتیجه به دست آمده که در مجموع، مطلق گرایی اخلاقی میتواند به عنوان یکی از پیامدها و لوازم واقع گرایی اخلاقی مورد توجه قرار گیرد و دستکم با توجه به تبیین آیت الله مصباح این مهم دست یافتنی است.
نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشة آیت الله مصباح و السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لیبرالیسم در دهه های اخیر با انتقادات بسیاری مواجه بوده است. در این مقاله، وجه هنجاری انتقادات یاد شده، که در تقابل با وضعیت اخلاقی جوامع لیبرال قرار دارد، بررسی و مقایسه می شود. بدین منظور، السدیر مک اینتایر به عنوان نمایندة جامعه گرایی و آیت الله مصباح به عنوان نمایندة سنت اندیشة اسلامی انتخاب شده اند. حاصل این مقایسه این است که هر دو در وجه سلبی اندیشة خود، منتقد فردگرایی افراطی و خودمحوری لیبرالی در اخلاقیات می باشند. اما وجه ایجابی آنها برای این سامانة اخلاقی، متفاوت از یکدیگر است. مک اینتایر از جامعه محوری در اخلاق حمایت نموده و زندگی اجتماعی را دارای ارزش فی نفسه و سازندة اخلاق توصیف می نماید. اما آیت الله مصباح وحی و در مواردی عقل را کاشف از قوانین اخلاقی معرفی نموده، جامعه را نه دارای ارزش فی نفسه، بلکه ابزاری برای تأمین نیازهای مادی و معنوی می داند. دیدگاه های این دو اندیشمند در مورد درج سعادت به عنوان غایت اخلاق و نیز حمایت از دخالت دولت در عرصة اخلاقی به یکدیگر نزدیک است.
مبانى معرفت شناختى کمال نهایى انسان از دیدگاه آیت اللّه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه در مطلوبیت کمال اختلافى نیست، درباره خود مفهوم کمال، چه در عمل و چه در نظر اختلاف وجود دارد. ریشه بیشتر این اختلافات، مبانى بحث کمال نهایى انسان است؛ تا آنجا که اختلاف در مبانى کمال نهایى، به ایجاد مکاتب مختلف اخلاقى انجامیده است. یکى از مهم ترین این مبانى، مبانى معرفت شناختى است. در این مقاله به بحث درباره مبانى معرفت شناختى کمال از دیدگاه آیت اللّه مصباح مى پردازیم که بر اساس آن، معرفت امرى ممکن بلکه متحقق است و مى توان آن را با تبیینى یقین آور اثبات کرد. به علاوه، ابزار معرفت منحصر به عقل و حس نیست، بلکه وحى و شهود نیز جزو ابزارهاى اصلى معرفت هاى بشرى اند. همچنین بر اساس دیدگاه ایشان میان فعل و هدف اخلاق رابطه اى ضرورى (ضرورت بالقیاس) برقرار است.
بازخوانى دیدگاه آیت اللّه مصباح در تبیین شناخت عقلى خدا در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امکان شناخت عقلى خدا و میزان آن، اثبات وجود خدا و استدلال بر توحید الوهى از مباحث مهم خداشناسى است. این مقاله به روش توصیفى تحلیلى و با هدف بازخوانى دیدگاه آیت اللّه مصباح در تبیین عنوان هاى یادشده در معارف قرآن است. از دیدگاه آیت اللّه مصباح، شناخت عقلى خداوند ممکن است و انسان مى تواند از اوصاف خداوند که در آیات و سخنان معصومان آمده، در حد سطح درک خود آگاه گردد. قرآن اصل وجود خدا را بى نیاز از استدلال مى داند و آن را به عنوان مسئله مطرح نکرده است، اما استدلال ضمنى بر اثبات وجود خدا در قرآن وجود دارد. استدلال بر توحید اله مکرر در قرآن آمده که ازجمله آنها، مى توان به برهان موجود در آیه 22 انبیاء اشاره کرد. این برهان ارتباطى به برهان معروف تمانع نداشته و نتیجه آن، اثبات وحدت اله از راه استوارى و عدم فروپاشى جهان موجود است.
استنتاج باید از هست(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئلة «استنتاج باید از هست»، یکی از مسائل مهم در معرفت شناسی اخلاق است. درستی نظریه هایی که گزاره های اخلاقی را از طریق ارجاع به گزاره های غیراخلاقی توجیه می کنند، مبتنی بر پیش فرضِ امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست می باشد؛ اما گروهی از فیلسوفان اخلاق ادله ای برای عدم امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست آورده اند. این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیلی، تلاش دارد تا با طرح ادلة دو طرف و ارزیابی آنها، امکان استنتاج باید (اخلاقی) از هست و چگونگی این استنتاج را نشان دهد.
ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه کانت و آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارتباط دین و اخلاق و چگونگی آن از مهم ترین مسائل فلسفی پیش روی فلاسفة معاصر از جمله کانت و استاد مصباح است. انسان اخلاقی کانت، صرفاً به وسیلة سابقة عقل عملی خود، قانون و تکالیف اخلاقی را می یابد و اعتبار امور اخلاقی نزد او، به هیچ دستور دینی ای بستگی ندارد. این در حالی است که بنا بر نظر استاد مصباح خیر و شر اخلاقی، از رابطه ای که بین افعال اختیاری انسان و نتایج نهایی آنها برقرار است، مشخص می شود؛ به این صورت که اگر یک فعل با کمال نهایی رابطة مثبت داشته باشد، خیر است وگرنه، شر تلقی می گردد. اگرچه این اصل از هیچ اعتقاد دینی ای اخذ نشده، اما در پی این پرسش که کمال نهایی چیست و چگونه باید رابطه افکار و کمال نهایی را کشف کرد، نیازمندی به دین پدیدار می شود. به طور کلی دین و اخلاق در نگاه استاد مصباح در تعامل با یکدیگرند.
نگاهى به مبانى تفسیر قرآن در آثار استاد آیت اللّه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانى تفسیر از جمله مؤثرترین عوامل جهت دهنده تلاش مفسر در عملیات تفسیرى است و در شکل گیرى فهم درست از مقاصد خداوند از آیات نقشى بى بدیل دارد. یکى از راه هاى شناخت مبانى تفسیر قرآن، مراجعه به مقدمه و یا متن تفاسیرى است که به مناسبت مقام از مبنایى سخن گفته و یا در تلاش تفسیرى خود از آن بهره برده اند. در تفسیر موضوعى معارف قرآن اثر استاد آیت اللّه مصباح و نیز در برخى آثار دیگر ایشان به برخى مبانى اشارتى شده و اثرگذارى آن در فهم قرآن روشن شده است. نگارنده با مرورى بر این آثار، آن مبانى را استخراج و توصیف و تحلیل کرده است. برخى از این مبانى عبارتند از: کلام خدا بودن قرآن؛ عقلایى بودن زبان قرآن؛ امکان و جواز فهم قرآن؛ تفاوت تفسیر با تأویل؛ واقع نمایى آیات قرآن؛ هدف دارى؛ مصونیت از تحریف؛ اعجاز در هماهنگى و عدم اختلاف؛ جهانى بودن و جاودانگى؛ جامعیت در بیان امور مرتبط با هدایت انسان.
ذاتیات انسان و نقش آن در علوم انسانى بررسى تطبیقى دیدگاه آیت اللّه مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
در حوزه انسان شناسى، دو رویکرد عمده «انسان شناسى فلسفى» و «انسان شناسى تجربى» دنبال مى شود. این پژوهش به دنبال آن است که آراى دو انسان شناس معاصر را به نمایندگى از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانى مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایى آنها را در علوم انسانى بررسى کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آراى آیت اللّه محمدتقى مصباح متکى بر منابع اسلامى و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آراى آبراهام هارولد مزلو متکى بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایى را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیرى، متوجه اشتراکات محدود و ظاهرى و اختلافات بسیار و ریشه اى این دو متفکر درباره این مسائل اساسى شده است؛ به گونه اى که اختلافات یادشده موجب گردیده تا ایشان در مقام توصیف پدیده هاى انسانى، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهاى رفتارى نیز در ارزش گذارى، سیاست گذارى، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانى، داورى هایى متعارض داشته باشند.
بررسى تکوینى یا اعتبارى بودن حق از دیدگاه آیت اللّه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو درباره یکى از بحث هاى مهم فلسفه حق است و آن پرداختن به این پرسش است که آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر آیت اللّه مصباح، امرى تکوینى است یا اعتبارى؟ براى مثال وقتى گفته مى شود «خداوند حق خلق دارد» یا «انسان حق حیات دارد»، آیا حق موردنظر با قطع نظر از جعل جاعل داراى واقعیت نفس الامرى و حاکى از واقع است یا امرى اعتبارى و قراردادى است؟ اگر حق نیز امرى عینى و تکوینى باشد، در آن صورت حق ها ازجمله امور عینى و نفس الامرى بوده، کشف شدنى خواهند بود و براى پى بردن به حق ها باید به امور عینى و تکوینى مراجعه کرد؛ وگرنه مفهوم حق از قبیل مفاهیم اعتبارى و قراردادى بوده، حاکى از واقع نیست که در این صورت حق ها متکى به اعتبار معتبِرند. با توجه به اینکه آیت اللّه مصباح از شخصیت هاى برجسته و صاحب نظر در علوم انسانى بوده، نظرشان در مسئله حق تأثیرگذار است، نوشتار حاضر به بررسى نظر ایشان در این باره پرداخته و درصدد بیان این مدعاست که بر اساس مبانى آیت اللّه مصباح و معانى مختلف اعتبارى چنین نیست که حق فقط ماهیتى اعتبارى داشته باشد، بلکه مى توان براى حق ماهیتى غیراعتبارى نیز قایل شد.
رابطة علوم طبیعی و دین از دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رابطة علوم طبیعی و دین» یکی از مهم ترین مسائلی است که در سال های اخیر و با اوج گرفتن بحث «علم دینی» و «اسلامی سازی علوم» مطرح شده است. مقالة حاضر با روش توصیفی تحلیلی این موضوع را از دیدگاه آیت الله مصباح بررسی کرده است. این مقاله پس از بررسی دو دیدگاه کلی دربارة رابطه علوم طبیعی و دین، به تبیین ملاک های دینی بودن علم پرداخته و در مهم ترین بخش، به این نتیجه دست یافته است که نه تنها میان علوم طبیعی و دین با توضیحی که در مقاله ارائه می شود ناسازگاری جدی وجود ندارد، بلکه همکاری های متقابل علوم طبیعی و دین درخور توجه است. صدور حکم برای موضوعات علمی، گسترش دایرة آگاهی های تجربی، تأیید علم، افزودن غنای مسائل تجربی و جهت دهی در استفاده از علم نمونه هایی از کمک های دین به علم است. تعیین مصداق و موضوع و فراهم کردن زمینه های جدید برای تحلیل های دینی، تعیین جزئیات معارف دینی، مانند بیان شرایط و موانع، اثباتِ بخشی از آموزه های دینی و تأثیر در فهم بهتر مباحث دینی را می توان از جمله کمک های علم به دین تلقی کرد.
بررسی تطبیقی «آزادی» و «مسئولیت» از دیدگاه آیت الله مصباح و ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«آزادی» و محدودة آن از دیرباز مطمح نظر انسان ها بوده است. همچنین «مسئولیت» به عنوان یک محدودکننده برای آزادی انسان، از جانب فیلسوفان اخلاق مطرح بوده است. آیت الله مصباح و ژان پل سارتر از جمله فیلسوفانی هستند که به این دو موضوع توجه کرده اند. ازآنجاکه یکی از این دو فیلسوف، مسلمان و موحد و دیگری از شاخة الحادی مکتب اگزیستانسیالیسم به شمار می آیند، به طور طبیعی در خصوص «آزادی» و «مسئولیت» انسان اختلاف نظرهای فراوانی دارند. سارتر انسان را برابر با آزادی می داند، و تنها حالتی را که در آن انسان آزاد نیست وقتی می داند که نمی تواند آزاد باشد. همچنین برای انسان قایل به مسئولیت جهانی است. از سوی دیگر، آیت الله مصباح بر آزادی انسان تأکید می کند. همچنین برای انسان انواعی از مسئولیت ها قایل است. در این مقاله، با توجه به تفاوت فراوان نظرات این دو فیلسوف، دیدگاه های آنها به صورت تطبیقی بررسی گردیده است.
درنگی در چگونگی بررسی اسناد احادیث در تعلیقات آیت الله مصباح بر «معانی الاخبار» و «بحارالانوار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق و تصحیح و تعلیقه بر شش جلد از مجلدات کتاب شریف بحارالانوار (54–59) و نیز تعلیقه بر معانی الاخبار از نخستین نگاشته های استاد علامه محمدتقی مصباح به شمار می آید و دربردارندة نکات رجالی و فقه الحدیثی فراوان است. این مقاله با روش تحلیل و توصیف، بخشی از کوشش های استاد مصباح در فهم اسناد احادیث را بررسی کرده و به نتایج ذیل دست یافته است. برخی از اسناد احادیث این مجلدات دچار تصحیف و سقط و افزودگی است که در جای خود بدان اشاره شده و برای رفع آن کوشیده اند. همچنین گاهی نیاز به تمییز مشترکات و توحید مختلفات بوده است. عناوین یادشده از یکدیگر بازشناسی و یا بر وحدت آنها تأکید شده است. عنوان های زیادی نیز معرفی و به وثاقت یا ضعف و یا مجهول بودن آنان اشاره شده و گاه به ارسال یا اتصال سند با استناد به دلیل آن اشاره شده و برخی مشکلات و کاستی های اسناد مرتفع شده است.
خداجویی فطری آدمی؛ بررسی و مقایسه آراء اندیشمندان معاصر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فطرت»، امری تکوینی و جزئی از سرشت انسان است که به بعد روحی و معنوی او مربوط می شود. در وجود این فطرت الهی، که زمینه ای برای خداجویی و خداشناسی فطری است، در میان متفکران اسلامی اختلافی نیست. به نظر می رسد، اختلاف بر سر چگونگی راهکارها، و روش ها، در اثبات فطرت و ویژگی های امور فطری و رابطه آن با دین است. ازاین رو، تقریرهایی متنوع و تا حدی متفاوت در آثارشان وجود دارد. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی بر آن است که با استناد به دیدگاه اندیشمندان معاصر اسلامی ، که برگرفته از قرآن و سنت الهی است، به اثبات وجود فطرت و جایگاه آن بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشمندان اسلامی، برای وجود فطرت در آدمی، از راهکارهایی همچون شهود باطنی و عرفانی، شواهد تاریخی و تجربی، ادله عقلی و نقلی استفاده کرده اند که مهم ترین آن، استدلال عقلی است و سایر راهکارها تأییدی بر آن محسوب می شود.
بررسی تطبیقی ماهیت انسان از دیدگاه آیت الله مصباح و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از انسان به عنوان یکی از سه محور مهم فلسفه در کنار خدا و جهان، همواره مورد توجه مکاتب فلسفی جهان قرار گرفته است. همچنین یکی از مهم ترین سؤالاتی که حول محور انسان از قدیم الایام مورد توجه بوده است، سؤال از ماهیت و چیستی انسان می باشد. آیت الله مصباح معتقد است که انسان علاوه بر عنصر مادی، دارای بعد روحانی می باشد، که البته همین بعد روحانی، اصل و حقیقت انسان می باشد. وی معتقد است که انسان ها دارای سرشت و طبیعت مشترک هستند که هم در حوزة میل و گرایش و هم در آگاهی و شناخت انسان مطرح می باشد؛ اما ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی، معتقد است که انسان ها هیچ گونه سرشت مشترکی ندارند. چیستی او از پیش تعیین شده نیست. انسان، ازآنجا که فاقد هرگونه ماهیت و تعریف پیشینی است، آزاد است؛ بلکه برابر با آزادی است. در این مقاله دو دیدگاه متفاوت دربارة ماهیت انسان از این دو فیلسوف به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی معقولات ثانی از گذشته دور در میان فیلسوفان مطرح بوده است. معرفت شناسی مفاهیم فلسفی به بررسی نحوه انتزاع این مفاهیم می پردازد و در نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح واکاوی شده است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که علامه طباطبائی نخستین فیلسوفی است که نحوه انتزاع مفاهیم فلسفی از جمله مفهوم وجود و عدم را مطرح ساخته است. به باور وی، مفاهیم فلسفی با بهره گیری از علم حضوری انتزاع می شوند. آیت الله مصباح برخلاف علامه طباطبائی، علم حضوری و تجربه درونی را برای انتزاع هریک از نخستین مفاهیم فلسفی کافی نمی داند، بلکه معتقد است که علاوه بر آن باید با هم مقایسه شوند و رابطه خاصی میان آنها در نظر گرفته شود. به باور آیت الله مصباح، روش علامه طباطبائی در انتزاع مفاهیم فلسفی از عمومیت برخوردار نیست.
ماهیت انسان و نقش آن در علوم انسانی؛ بررسى تطبیقى دیدگاه آیت الله مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه انسان شناسی، دو رویکرد عمده «انسان شناسی فلسفی» و «انسان شناسی تجربی» دنبال می شود. این پژوهش به دنبال آن است که آرای دو انسان شناس معاصر را به نمایندگی از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانی مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایی آنها را در علوم انسانی بررسی کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آرای آیت الله محمدتقی مصباح متکی بر منابع اسلامی و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آرای آبراهام هارولد مزلو متکی بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایی را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیری، متوجه اشتراکات محدود و ظاهری و اختلافات بسیار و ریشه ای این دو متفکر درباره این مسائل اساسی شده است؛ به گونه ای که اختلافات یادشده موجب شده تا ایشان در مقام توصیف پدیده های انسانی، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهای رفتاری نیز در ارزش گذاری، سیاست گذاری، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانی، داوری هایی متعارض داشته باشند.
روش شناسی آیت الله مصباح یزدی در پاسخ به شبهات اعتقادی
حوزههای تخصصی:
پاسخ گویی به شبهات اعتقادی و دفاع از کیان فکریِ اسلام، همواره کانون توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. آیت الله مصباح که از فیلسوفان و متکلمان برجسته دوران معاصر جهان اسلام است دارای روشی بدیع و کارآمد در مواجهه با شبهات دینی و اعتقادی است. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی روش شناسی آیت الله مصباح در پاسخ به شبهات اعتقادی می پردازیم. بدین منظور، پس از معناشناسی شبهه و تبیین اهمیت پاسخ به شبهات، به تحلیل مراحل هفتگانه آن پرداخته و روش مورد بحث را بر مسئله حقوق زن تطبیق می کنیم. یافته های پژوهش حاکی از این است که با گذر از مراحل فهم شبهه با قطع نظر از حب و بغض، تقریر و تحلیل دقیق شبهه، تبارشناسی شبهات، توجه به منشأ و علل پیدایش شبهه، توجه به پیامدهای شبهه، نقد ادله و مدعا و تبدیل تهدید به فرصت، می توان از ظرفیت عقلانیت فکر شیعی در رویارویی با شبهات، بیشترین بهره را برد و به درک عمیق تر لایه های ژرف معارف اسلامی دست یافت.
تحلیل نقش خداباوری در کارکردهای علوم انسانی دستوری از منظر آیت الله مصباح یزدی (رحمه الله علیه)(مقاله پژوهشی حوزه)
علوم انسانی، که ابعاد انسانی پدیده ها و کنش های انسان را می کاوند، دارای دو بُعد توصیفی و دستوری هستند که هر کدام کارکردهایی دارند. علوم انسانی در بُعد توصیفی به تعریف، توصیف، تفسیر، تبیین و پیش بینی کنش های انسانی می پردازند و در بُعد دستوری خود نیز ارزشیابی و جهت دهی کنش های انسانی را به عهده دارند. نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، در مقام پاسخ دادن به این سؤال است که ازنظر آیت الله مصباح یزدی، خداباوری چه تأثیری بر ابعاد دستوری علوم انسانی دارد و این تأثیرگذاری چگونه اتفاق می افتد؟ نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که خداباوری با تأثیر در هدف نهایی شخص خداباور، در فرایند کشف ارزش و نیز در جهت دهی کنش های اختیاری انسان ها مؤثر است؛ چراکه از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی، ارزش کارها با هدف نهایی سنجیده می شود و جهت دهی عالمان علوم انسانی نیز با توجه به هدف نهایی صورت می گیرد. عالمان علوم انسانی اسلامی کنش های اختیاری آحاد جامعه را در جهت رسیدن به قرب الهی هدایت و جهت دهی می کنند و از توصیه به افعالی که در تضاد با این هدف باشد، به شدت پرهیز می کنند.
بررسی تطبیقی نسبت توحیدباوری و مشارکت سیاسی از منظر امام خامنه ای و آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آبان ۱۴۰۰ شماره ۲۸۷
41-52
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث در حکومت اسلامی، مسئله نقش مردم در حکومت است. با توجه به اینکه مبنایی ترین اعتقاد در اسلام، باور به توحید است، در این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، پس از بیان توحید و مراتب آن از منظر این دو اندیشمند اسلامی، نقش مردم در مشروعیت سیاسی تبیین و در ادامه به بررسی تطبیقی مشارکت سیاسی و نسبت آن با توحید و مراتب آن از منظر این دو اندیشمند اسلامی پرداخته شده است. در نتیجه این پژوهش، با توجه به اشتراک نظر در باور به توحید و مراتب آن، از نظر این دو اندیشمند اسلامی، مردم در مشروعیت سیاسی حکومت اسلامی هیچ نقشی نداشته و نقش آنها فقط تحقق بخشی به حکومت از باب تکلیف است. ایشان در باب مشارکت سیاسی، حق تعیین نظام و ساختار آن، تعیین حاکم و کارگزاران، تعیین قانون گذار، مجری قانون و نظارت بر قانون را از آنِ خداوند متعال می دانند و معتقدند که دیگران فقط با اذن الهی حق انجام چنین اموری را دارند.