فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
125 - 140
حوزههای تخصصی:
امکان همسان انگاری میان پدیده های ذهنی انسان با نمادهای صوری (Formal Symbols) رایانه و درنتیجه رویکرد علم گرایانه به داده های رایانه ای و یکی پنداشتن ماهیت آن دو، از مهم ترین مسائل چالش برانگیزی است که عمدتاً در اثر تحولات نیم قرن اخیر در عرصه علم و فناوری و توسط فیلسوفان ذهن نمایان شده است. شبیه بودن برخی کارکردهای رایانه به فعالیت های ذهنی انسان، همانند آگاهی و حالات درونی و اراده، این مسئله را موجب شده است که تا چه میزان می توان کارکردهای رایانه را به ذهنمندی (Mindfulness) یا هوشمندی (Intelligence) نزدیک کرد و آیا می توان با پیشرفت علوم شاهد تحقق انسانی هوشمند در قالب های مصنوعی باشیم؟ مقاله حاضر با تحلیل هستی شناسانه حقیقت آگاهی بر اساس اندیشه های حکمت متعالیه و همچنین تبیین علمی ماهیت رایانه و داده های آن، به بررسی تطبیقی میان این دو امر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که با توجه به ماهیت فلسفی آگاهی انسان، اساساً تحقق آگاهی و سایر پدیده های ذهنی برای موجودات فیزیکال همانند سخت افزارها از استحاله منطقی برخوردار است و قهراً آزمون تورینگ (Turing Test) در دفاع از رویکرد علم گرایانه به رایانه، آزمون موفقی قلمداد نخواهد شد. برهان اتاق چینی (Chinese Room) جان سرل را نیز می توان شاهدی مناسب برای استدلال ارائه شده در این پژوهش دانست.
بررسی تحلیلی نقش ادراکات اعتباری در فرایند عمل از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
137 - 155
حوزههای تخصصی:
مشهور فلاسفه مسلمان، صدور فعل اختیاری انسان را فرایندی چندمرحله ای دانسته و هر مرحله را یک «مبدأ» می نامند. این مراحل اجمالاً عبارت اند از: مبدأ علمی، مبدأ شوقی، مبدأ عملی. علامه طباطبایی (ره) معتقد است که صدور فعل اختیاری به صرف این مبادی ضروری نمی شود، بلکه نوع خاصی از ادراک و اذعان لازم است تا صدور فعل از انسان ضرورت یابد. ایشان نام این سنخ از ادراکات را «ادراکات اعتباری»، «آراء اعتباری»، یا «علوم عملی» نهاده اند. این مقاله، به هدف پاسخ به این سؤال که از نظر علامه (ره)، ادراک اعتباری دقیقاً در چه مرحله ای از فرایند عمل قرار داشته و چه نسبتی با صدور فعل اختیاری دارد، با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای سامان یافته است. در راستای تحلیل جانمایی دقیق ادراک اعتباری در مبادی عمل از نظر ایشان، یافته های پژوهش نشان می دهد برخی از عبارات علامه (ره) چنین دلالت می کند که ایشان ادراک اعتباری را مؤخر از مبدأ شوقی و به نحوی متأثر از آن می داند، درحالی که از برخی عبارات دیگر می توان برداشت کرد که ادراک اعتباری، جزء اخیر مبدأ علمی و مقدم بر مبدأ شوقی است.
تحلیل فلسفی تندى و کندى زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه این مسأله که «آیا با ملاک های فلسفی زمان می تواند به تندى و کندى متصف شود؟» یکی از مسائل مهم فیزیک و فلسفه ی فیزیک در دنیای معاصر است، در طول تاریخ نیز برخی از فیلسوفان – گرچه به صورت سلبی – بدان پرداخته اند: آن ها معمولاً تعدد و تندى و کندى زمان را به عنوان یک احتمال مطرح کرده و سپس با ادله ی گوناگون به نقد آن پرداخته اند. در برابر، به ویژه برخی از فیلسوفان نوصدرایی تصریح کرده اند به شماره ی حرکت های موجود زمان های گوناگون وجود دارد. این زمان ها – به روشی متفاوت از فیزیک نسبیت – به تندی و کندی نیز متصف می شوند: هرچه حرکت تندتر باشد زمان نیز تندتر است. ما ادله ی فلسفی این دو دیدگاه رقیب را به روش تاریخی گردآورده و به روش عقلی و با ابزارهای منطقی آن ها را تحلیل کرده و سنجیده ایم. نتیجه و یافته ی پژوهش این است که ادله ی گوناگون مخالفان برجسته ی تعدد و تندى و کندى زمان – از جمله ارسطو، فلوطین، ابن سینا، ابوالبرکات بغدادی و فخررازی – از قوت چندانی برخوردار نبوده و در نهایت پذیرفتنی نیست. ولی از نظر فلسفی ادعای موافقان قابل بازسازی و تقویت است: چون زمان مقدار حرکت و حرکت نیز متعدد و تند/کند است، پس زمان نیز به تبع حرکت به تعدد و تندی/کندی متصف می شود.
نگاهی به مفهومِ استحمار: جامعه شناسی دین در بستر سنت پسا-استعماری در خوانش شریعتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
211-225
حوزههای تخصصی:
شریعتی در آثار متعدد خود به مفهوم استحمار بسیار اشاره می کند. در این مقاله به این مسأله پرداخته شده که این مفهوم چه تفاوت یا تشابهی با مفاهیمی همچون «استعمار»، «استثمار»، «امپریالیسم»، «ازخودبیگانگی»، «اسیمیلاسیون»، «الیناسیون»، یا «عوام فریبی» دارد. به بیانی دیگر، آیا «استحمار» معادل «عوام فریبی» یا از «خودبیگانگی» است یا یک مفهوم ابداعی توسط شریعتی برای تبیین یک وضعیت اجتماعی است.در نگاه شریعتی، مفهوم «استحمار» ربط وثیقی به ساماندهی وضعیت اجتماعی در بافت جامعه انسانی دارد. این وضعیت صرفاً یک مدالیته روانشناختی نیست، بلکه مربوط به ساختارهای ذهنی عینی جامعوی و نهادهای اجتماعی در چهارچوب کنش های انسانی است. به عبارت دیگر، هنگامی که شریعتی از «استحمار» سخن به میان می آورد، به زبانی جامعه شناسانه تلاش در استنطاق از ساختارهای پیدا و پنهان جامعه می کند و نه صرفاً بیان یک حالت روانی در فردی که دچار اختلالات رفتاری گردیده است.روش مطالعه در این مقاله، روش تجزیه و تحلیل متون است. ، ،
قاعده «کل شیء فی کل شیء» در عرفان ابن عربی، داستان دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
129 - 155
حوزههای تخصصی:
داستانِ دقوقی تبیینِ تمثیلیِ قاعده «کل شیء» و بلکه ذکرِ وحدتِ وجود به لحن و سیاقِ اختصاصیِ عرفانِ مولوی است؛ بی آن که لازم باشد او را وحدتِ وجودیِ عرفان نظری بدانیم. نسبتِ داستانِ دقوقی به مثنوی، نسبتِ قاعده ی «کل شیء» به عرفانِ ابن عربی است که هر کس به مدلول و معنای آن ها توجه نداشته باشد نتوانسته است جان مایه ی عرفان نظری و نیز مثنوی معنوی را دریابد. مقاله ی حاضر معتقد است علی رغم تفاوت های زیادی که میانِ عرفان ابن عربی و عرفان مولوی وجود دارد اما توحیدِ حق تعالی اساسی ترین مفهومی است که هر دو مکتب حول آن شکل گرفته اند.مهم ترین تمثیل هایی که در داستانِ دقوقی به کار رفته اند، شمع = نور، درخت و انسان هستند. وجه اشتراکِ مهمِ تمثیل های یاد شده این است که: هر سه قایم و ایستاده و راست قامت اند: و این با مسیرِ طول و عمقِ هستی تناسب دارد. هر سه با سوختن نسبتی دارند؛ و در عینِ حال هر سه با تزکیه مرتبط اند.هستی با نور یکی است و نور از اسمای الهی است. نور و وجود، وحدتِ محض اند و همه ی کثرات، ظهورِ همین وحدت اند؛ حقیقت انسان حقیقت نوری است.
ارزیابی ملاک های معرفت شناختی تمایز امر ذهنی و امر فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
59 - 78
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی ذهن، ملاک ذهن مندی و تمایز امور ذهنی از امور غیرذهنی، از آغازگاه های فلسفه ذهن است. دسته ای از ملاک های تمایز امور ذهنی ملاک های معرفت شناختی است. این مقاله ملاک های معرفت مستقیم، دسترسی ممتاز خصوصی و خطاناپذیری و شفافیت را بررسی کرده است. به این ملاک ها اشکال هایی گرفته اند که نتیجه آنها جامع یا مانع نبودن آنها و ناکارآمدی شان در تمییز ذهنی از غیرذهنی است. به مدد تقسیم معرفت به «حصولی» و «حضوری» در فلسفه اسلامی، این ملاک ها بازتفسیر شده اند و بر این اساس، به اشکال های مزبور پاسخ گفته شده، به ویژه بر این نکته تأکید گردیده که معرفت حضوری به حالات ذهنی خطاناپذیر است و خطاهایی که در بازشناسی دقیق حالت ذهنی معمولاً روی می دهد، به حوزه بازنمایی های حصولی و مفهومی آنها مربوط است و بنابراین ملاک های معرفتی را نقض نمی کند. البته در نهایت، باید گفت: به نظر می رسد این گونه دسترسی های معرفتی مختص امور ذهنی نیست و بر این اساس، هرچند از برخی اشکالات و نقض ها برکنار است، ملاک های کاملی برای ذهن مندی و تمییز امر ذهنی از امر غیرذهنی به دست نمی دهد.
انکشاف سعادت بر انسان صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
187 - 203
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های متفکران، مباحث اخلاقی است که غایت این مباحث سعادت بشر است. در میان آموزه های ناظر به سعادت در فلسفه اخلاق اسلامی، رویکرد صدرالمتألهین قابل تأمل است؛ چرا که سعادت از نظر وی با ادراک عقلانی وجود متناظر است. در این نوشتار، برآنیم تا بر پایه های سازنده نظام حکمت متعالیه، شاکله تفسیر صدرالمتألهین شیرازی را در مورد سعادت ترسیم کنیم. در پرتو نتایج این بازخوانی، نوآوری حکمت متعالیه در مسأله سعادت متجلی می گردد که آن «کشف المحجوب بودن سعادت بر انسان صدرایی» است، تفسیری که تاکنون نوشته های گذشته که به سعادت صدرایی پرداخته اند، بدان توجه نداشته اند. نگارنده با رویکردی تحلیلی و اکتشافی با ارائه مبانی لازم از نظام حکمت متعالیه، تشکیل مختصاتی را قصد دارد که خطوطش از سه شاخه وجودشناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی متعالیه نشأت بگیرد تا بتواند نظریه ی «انکشافی بودن سعادت انسان صدرایی» را به بار بنشاند. بر مبنای این نظریه، سعادت از منظر حکمت متعالیه، امری اکتسابی و عروضی نیست؛ بلکه انکشافی است و آشکارگشتگی کمالات باطنی نهفته ذات آدمی در حرکتی اظهاری اشتدادی است.
تفسیری تازه از ستیز غزالی با ابن سینا در حدوث و قدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
265 - 280
حوزههای تخصصی:
این مسئله که آیا جهان هستی بی آغاز و ازلی است یا خداوند آن را از عدم به وجود آورده و حادث زمانی است، یکی از مسائلی است که از دیرباز تا امروز ذهن فیلسوفان و متکلمان را درگیر خود کرده است. بیشتر فیلسوفان جهان را ازلی دانسته و بیشتر متکلمان آن را حادث زمانی انگاشته اند. درگیری ها و ردیه نویسی ها میان طرف داران هر یک از این دو اردوگاه، پدیده ای دور از انتظار نبود. کتاب تهافت الفلاسفه امام محمد غزالی یکی از ردیه های نامبرداری ا ست که ضد ابن سینا و باورش به ازلیت عالم نوشته شده است. پژوهش پیشِ رو پس از به دست دادن خلاصه ای از آنچه در تاریخ تفکر بر سر این مسئله رفته است، به بازخوانی دوباره این ستیز پرداخته و در پی آن است که تفسیری تازه از این ستیز پیشکش کند. می توانیم ستیز درباره حدوث و قدم را این گونه بفهمیم که با اینکه در ظاهر مسئله ای است که برای شناختن جهان طراحی شده و به آن پاسخ داده شده، ولی هر یک از طرفداران حدوث یا قدم پیش فهم هایی الهیاتی داشتند و باطن این مسئله را یک انگاره های الهیاتی متفاوت تشکیل داده است. بدین سان می توان چنین ارزیابی کرد که گفت وگوها، روبنایی جهان شناسانه و زیربنایی خداشناسانه دارند. نوآوری مقاله هم در همین فهم و تفسیر تازه است؛ تفسیری که بر ما نمایان می کند که طرفداران ازلیت عالم با انگاره خدای غیرشخصی جهان را می فهمیدند، درصورتی که پیش فهم باورمندان به آفرینش از عدم این بود که خدا شخص است، همان شخصی که بیرون بودن از جهان مهم ترین ویژگی اوست. ناگفته نماند که مقاله یک یافته ضمنی نیز دارد و آن این است که ستیز غزالی با ابن سینا، ردیه جان فیلوپونوس را ضد پروکلس بازنمایی می کند.
متافیزیک کلام الهی؛ هستی شناسی وحی در منظومه کلامی معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
5 - 38
حوزههای تخصصی:
در دوره میانه، بعد از توحید الهی، یکی از مهم ترین موضوعات مورد اختلاف فرق اسلامی بحث درباب ماهیت کلام الهی بود که هردوی معتزله و اهل حدیث آن را صوت و لفظ می دانستند با این تفاوت که کلام الهی نزد معتزله حادث و مخلوق خدا بود و نزد اهل حدیث، قدیم و غیرمخلوق. پایان این منازعه نه با منطق عقل و استدلال بلکه با قدرت و زور به محنت قرآن انجامید. فرجام ایدئولوژیک این ماجرا، مسائل بسیاری را بدون پاسخ باقی گذاشت که پرداختن به آن راه گشای بسیاری از مسائل دیگر خواهد بود. نظریه کلام الهی نزد معتزله مبتنی بر متافیزیک خاصی است که از رهگذر تبیین نوع رویکرد متافیزیکی به آن، می توان به فهمی بهتر از کلام الهی نائل شد این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی می کوشد رویکرد متافیزیکی معتزله به کلام الهی را درقالب چند مسئله به ترتیب منطقی بیان کند که ماهیت کلام الهی چیست؟ آیا امری هستی شناختی است یا معرفت شناختی و معناشناختی؟ دارای معانی واقعی است؟ امری انسانی است یا الهی؟ کلام الهی چه نسبتی با تاریخمندی دارد؟ رابطه ادیان با یکدیگر چگونه است؟ به طور خلاصه، کلام الهی، فعل گفتاری خداوند است که به لحاظ فاعلی، دو-عاملیتی و به لحاظ فعل بودن، چند-عملی است که از جهت منشأ صدور قصد، الهی و از جهت منشأ صدور لفظ، انسانیْ است و از سه جهت زبانی، فلسفی و کلامی، حادث و تاریخمند است و بر مبنای آن، رابطه ادیان ابراهیمی، به لحاظ ماهوی، استقلالی است.
بررسی تطبیقی نقش توحید ربوبی در نجات موسی(ع)، از دیدگاه تورات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
73 - 90
حوزههای تخصصی:
ماجرای به آب افکنده شدن و نجات موسای نوزاد از کشته شدن به دست فرعون یکی از درون مایه های مشترک تورات و قرآن است. روایت دو کتاب در کنار پاره ای مشترکات، تفاوت های مهمی با یکدیگر دارند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، این مشترکات و تفاوت ها، به ویژه نقش توحید ربوبی در نجات موسی(ع) را بررسی می کند. هدف پژوهش نشان دادن تفاوت ها، مشترکات و امتیازات روایت قرآن و تورات، برتری و توحیدی بودن روایت قرآن و بشری بودن روایت تورات از دیدگاه قرآن است. قرآن با برجسته کردن نقش خداوند در نجات موسی(ع)، تصویری عینی و گویا از توحید در ربوبیت الهی و بطلان ادعای ربوبیت فرعون را نشان می دهد، اما صبغه توحیدی روایت تورات در این حادثه بسیار ضعیف است. قرآن برخلاف تورات، افکنده شدن موسی(ع) در آب، نجات وی، شیر نخوردن او از زنان و بازگشت وی به آغوش مادر را با تدبیر خدای یگانه می داند.
قوّه گرایی و دوگانه کاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
121 - 145
حوزههای تخصصی:
بنا به قوّه گرایی، ادراک حسی با به کارگیری قوّه های ادراکی، قوّه هایی جهت تمیز دادن و برگزیدن نمونه ای از نمونه دیگر، تقویم می یابد. این نظریه باور دارد که با تحلیل تجربه در چارچوب قوّه ها، دوگانه بازنمود گرایی و رابطه گرایی به مثابه دوگانه ای کاذب آشکار خواهد شد: تجربه ادراکی اساساً بازنمودی و اساساً رابطه ای است. هم عین جزء مقوّم تجربه ادراکی است و هم محتوا. در راستای تبیین این ادعا، قوّه گرایی جزئی بودن فرگه ای را معرفی و بین نوع محتوا و نمونه محتوا تمایز قائل می شود. ادراک حسی مطابق با واقع و توهّم به عنوان عنصر مشترک نوع محتوای مشترک دارند؛ اما تفاوتی اساسی میان نمونه محتوای آن ها است: اولی رابطه آگاهی حسی با جهان خارج برقرار می کند و دومی اساساً رابطه ای نیست. من به دو مشکل راهکار قوّه گرایی پرداخته ام. مشکل نخست معطوف به اصرار قوّه گرایی بر اتّخاذ رویکردی غیرفصل گرا است. استدلال می کنم این اصرار توجیه نشده و مبتنی بر مرزبندی های نادقیق است. مشکل دوم آن است که راهکار قوّه گرایی تنها نشان می دهد که رابطه گرایی و بازنمود گرایی ناسازگار نیستند؛ پذیرش یکی ضرورتاً ردّ دیگری را به همراه ندارد. این راهکار نشان نمی دهد که اساساً تقابلی نیست. بلکه با تحلیل این موضوع در سطحی بنیادی تر، نشان می دهم که دوگانه بازنمود گرایی و رابطه گرایی در بطن قوّه گرایی همچنان حاضر است.
ارزیابی تعهد تصوری لا ادری گرا از خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
100 - 123
حوزههای تخصصی:
لاادری گرایان معتقدند مناقشات در باب وجود خدا فرجامی نخواهد داشت و باید این بحث را گشوده خاتمه داد؛ نه می توان به لحاظ معرفتی وجود خدا را تصدیق کرد و نه انکار. یکی از پیش زمینه های مهم تبیین و ارزیابی چنین نگرش معرفتی، مفهوم خدا نزد ایشان و تصوری است که آنها از خدا دارند. لاادری گرایی در کنار خداباوری و خداناباوری، شأن معرفتی می یابد؛ بنابراین هر سه رویکرد علی القاعده باید ناظر به یک مفهوم و تصور واحد از خدا باشند که این به لاادری گرا در تبیین تصور خود از خدا و تصحیح آن مدد می رساند. لاادری گرا باید تصوری درست و فراگیر از خدا داشته باشد و آن را برای طرف های معرفتی خود نیز جاری بداند؛ همچنین باید در نگاه او خدا مفهومی سازگار و منسجم و وجود او نیز امری ممکن باشد. البته فرد می تواند در داشتن تصور درست از خدا نیز خدشه کند که این امر از طریق خدشه در اعتبار زبان دینی فراهم می شود و این از لاادری گرایی مصطلح یک گام عقب تر است. لاادری گرا می تواند برای هر کدام از این تعهدات تصوری، دلایل کافی داشته باشد یا آنها را اصل موضوعی یا پیش فرض بیانگارد
تجلی صفاتی خدا در تنخ و قرآن با تأکید بر تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
7 - 24
حوزههای تخصصی:
تجلی و شناخت خداوند از طریق صفات، ازجمله مسائل مهم در تنخ و سنت و عرفان یهودی و قرآن و سنت و عرفان اسلامی است که مقایسه ی نظرات این دو می تواند نتایج تازه ای به دنبال آورد که با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تجلی صفاتی خدا در هر دو کتاب و تفاسیر عرفانی آنها برای همگان قابل درک است؛ اما طریقه ی آشکار شدن خدا بر انسان، در مواردی در این دو یکسان نیست. تجلی صفاتی در قرآن و تنخ فقط مختص عرفا، سالکان و انبیا نیست و انسان های عادی نیز به اندازه ی فهم خودشان می توانند تجلی الهی را درک کنند. هرچند بیان تجلیات الهی در هر دو کتاب دارای مراتب و اشتراکات قابل توجهی نیز است، اما تجلی صفاتی خدا و راه های دستیابی به آن در تنخ دامنه ی گسترده ای دارد و افراد زیادی می توانند این نوع تجلی را شاهد باشند؛ ولی در قرآن کریم خواص و در موارد محدودی برخی از عموم مردم می توانند از درک چنین تجلی ای برخوردار باشند.
نقد و بررسی نظریه های معرفت در مکتب فلسفی سانکهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
مکتب فلسفی سانکهیه به عنوان یکی از قدیمی ترین نظام های فلسفی هند از مکاتبی است که تقریری نظام مند از نظریه های معرفت به دست داده است. در فلسفه سانکهیه معرفت یا پرامه همان دانش معتبر است که عبارت است از: شناخت قطعی درباره یک شیء از راه تصرف بودهی که آگاهی پوروشه در آن انعکاس می یابد. در فلسفه سانکهیه معرفت بر دو نوع است: 1. معرفت درست؛ 2. معرفت نادرست. در تفکر سانکهیه در بحث از نظریه های معرفت، یکی از رویکرد های موجود، نظریه ی معرفت انعکاسی است که از سوی متفکران مکتب سانکهیه، یعنی واچسپتی میشره و ویجنانه بهیکشو به دو صورت تفسیر شده است. نظریه ی دیگر، نظریه ی معرفت فضیلت است. در فلسفه سانکهیه، نظریه ی معرفت فضیلت به مجموعه ای از نظریه های معرفت شناختی اطلاق می شود که به جای توجه به باور، به صاحب باور نظر دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فلسفه سانکهیه در باب معرفت، نظریه های مهمی عرضه کرده است و در نوع خود از اعتبار معرفت شناختی برخوردار است. ابتکار اصلی فلسفه سانکهیه، طرح نظریه ی معرفت فضیلت است که درواقع، چرخشی بنیادین از تمرکز به تحلیل ماهیت معرفت به سوی صاحب معرفت است.
«آزادی» به مثابه مسئله ای فلسفی و الهیاتی در اندیشه مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
مری دیلی الهی دان و فیلسوف قرن بیستم است که در آخرین تطور اندیشه ای خود، به نحو رادیکال الهیات مسیحی و نظام های مبتنی بر آن را محدودکننده زنان و مشروعیت بخش به سلطه مردان قلمداد کرده است. او معتقد است که این الهیات در آموزه ها، نمادها و نهاد خود یعنی کلیسا، سلسله مراتبی عمل کرده و با تبدیل زنان به دیگری، آنها و تجربیات و آگاهی هایشان را انکار و منحرف نموده است. خدای پدر، مسیح، هبوط، کلیسا و اخلاق مذکرمحور، اموری هستند که دیلی به مثابه پایه های جنسیت نگری الهیات از آنها عبور می کند. او خدا را از مقوله فعل می داند و آن را «هست-ن» نام می گذارد و به جای ایده تجسد مردانه از خدا، «ظهور ثانی»، یعنی شهود پویای وجود را به عنوان طریق ارتباط خدا با موجودات بیان کرده، «هبوط» را به جای خروج از تعالی، به معنای ورود به آن قلمداد می کند. فضای جدید از منظر او، کیهان خواهری است که از طریق «زن -شدن» محقق می شود. زن-شدن عبارت از تحقق هستا-یی زنان از طریق مشارکت با هست-ن است و دارای دو لبه فردیت و مشارکت است. وجه جمعی زن-شدن یا همان خواهری به دلیل شمول دایره هست-ن است که در نتیجه آن، موجودات متناهی با امری مشارکت فعال دارند که همگی در آن شریک اند و این سبب تحقق مشارکت جمعی هستی شناسانه کیهانی می شود. انقلاب زنان، اختصاصی به زنان ندارد؛ زیرا به دنبال دوجنسیتی شدن انسان و عبور از دوگانه های جنسیتی است، اما این زنان اند که با شهود وجود، آن را آغاز کرده، این بصیرت را به نحوی دریافت می کنند که به دیگران نیز سرایت می دهند. ازآنجاکه زنان بیگانگانِ همیشگی نظام الهیاتی بوده اند، نسبت به مردانی که تحت این ظلم نبوده اند، شرایط متفاوتی دارند و براین اساس، «برابری» راهکار کافی برای سفر به سوی دوجنسیتی شدن نیست. پرتکرارترین واژه در ادبیات دیلی، «آزادی» است. از نظر او، آزادی امری سیاسی، جنسی یا اجتماعی صرف نیست. او آزادی را به معنای انسان شدن و مشارکت در وجود و آن را در ارتباط با غایت و سعادت مطرح می کند. براین اساس، آزادی در نگاه او مسئله ای فلسفی و الهیاتی است.
بررسی و نقد راه حل عدمی انگاری ماهیت شرور در دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
75 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین چالش های فلسفی- کلامی در همه آیین های آسمانی مانند اسلام و مسیحیت به شمار می آید. اندیشمندان بسیاری با رویکردهای مختلف به تحلیل و بررسى آن پرداخته اند. برخی، شرور عالم را متناقض با وجود و صفات الهی می دانند و عده اى ناسازگارى شرور با مبانی الهیات را نمی پذیرند و درصدد پاسخگویی به ملحدان برمی آیند. این مسئله کهن، در دو قرن اخیر به یکی از جنجالی ترین مباحث کلام جدید و فلسفه دین تبدیل شده است. از نظر استاد جوادی بحث شرور ازآن جهت دارای اهمیت ویژگی است که عدم درک صحیح و انطباق آن با مبانی اعتقادی مانند توحید افعالی، عدل الهی، حکمت الهی و نظام احسن، ناسازگار است و بسیاری از باورهای ملحدانه و انحرافی مانند اعتقاد به دو مبدأ داشتن جهان، برخاسته از تحلیل نادرست مسئله شرور می باشد. استاد جوادی آملی با ارائه چند راه حل سعی در پاسخگویی به معضل ناسازگاری شرور و مبانی الهیات اسلامی برآمده است. نیستی انگاری شر از مهم ترین راهکارهای آقای جوادی آملی می باشد. مسئله اصلی این تحقیق، بررسی و نقد اندیشه استاد جوادی در حوزه عدمی انگاری ماهیت شرور می باشد. به باور استاد خیر مساوی بلکه مساوق وجود بوده و به همین دلیل صدور شر از مصدر خیر و وجود محال است. روش تحقیق، گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای، تحلیل انتقادی مطالب بر اساس منابع موجود در آثار استاد جوادی آملی می باشد
تحلیل محتوای سخنرانی های حرم مطهر رضوی در دهه کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
83 - 112
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی محتوای سخنرانی های حرم در دهه کرامت انجام گرفته است. این تحلیل بر اساس سه بعد کلیدی انقلاب اسلامی، فرهنگ دینی و فرهنگ رضوی و با استفاده از 59 سخنرانی و یک کدنامه انجام شده است. روش مورد استفاده در این بررسی تحلیل محتوا می باشد. یافته ها نشان می دهد که ۸۰ درصد سخنرانی ها برای تحلیل محتوا مناسب تشخیص داده شده است. بیشترین سخنرانی در رواق امام خمینی، توسط آقای ماندگاری و استاد عالی با متوسط مدت زمان هر سخنرانی ۳۱ دقیقه انجام شده است. حدود ۸۰ درصد سخنرانی ها به صورت عمومی و ۲۰ درصد صرفاً برای بانوان بوده است. به طور کلی بیشترین توجه به شاخص فرهنگ دینی با ۶۹ درصد و سپس شاخص انقلاب اسلامی با ۱۹ درصد و شاخص فرهنگ رضوی نیز با ۱۱ درصد می باشد. بیشترین ابعاد تکرار شده در سخنرانی های دهه کرامت به ترتیب تربیت دینی از منظر اسلام، کرامت و حریت، نقش معرفت در زیارت، کرامت انسان در قرآن، نفاق و منافقین در اسلام، گذشت و نوع دوستی، جایگاه مادر در تربیت، محبت و مهربانی رفتاری، مقام حضرت معصومه (س)، مهربانی و محبت معرفتی، جایگاه امام زادگان، الگوی عدم تبعیت از مستکبران، رأفت و مدیریت جهادی، نسبت دین و سیاست، تعامل با محرومان، کار و کارآفرینی در اسلام، صیانت از وحدت اسلامی، اقتصاد مقاومتی، سیره اقتصادی و مشروطه و شیخ فضل الله است. بنابراین این نتیجه عاید شده است که پراکندگی محتوای سخنرانی ها بالا بوده و از سوی دیگر برخی از سخنرانان نیز تلاش کرده اند دامنه مفاهیم خود را توسعه دهند.
اثبات عصمت حضرت نوح در مواجهه با فرزند خود براساس ظواهر آیات با نقدی بر نظریه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شبهات مطرح شده در باب عصمت حضرت نوح آن است که چگونه این نبی الهی تقاضای نجات فرزند خود را پس از رهایی عذاب می کند؛ درحالی که خداوند متعال پیش از آن حضرت نوح را از چنین درخواستی نهی کرده بود، آیا چنین درخواستی منافات با عصمت حضرت نوح ندارد؛ در حالی که حضرت نوح علم به کافربودن فرزند خود داشته است. آیا توجه کردن به روابط نسبی حتی در صورت کفر منافات با عصمت حضرت نوح پیدا نمی کند. این تحقیق با روش جمع آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا درصدد اثبات عصمت حضرت نوح در خطاب با خداوند در رابطه با فرزند خود براساس ظواهر آیات است. علامه طباطبایی برای دفاع از عصمت حضرت نوح در این رابطه قائل به تأویلاتی شده اند؛ ازجمله اینکه حضرت نوح اصلاً اعتراضی به غرق شدن فرزند خود نکرده است؛ در حالی که این امر با ظواهر آیات ناسازگار است و تا زمانی که ظواهر با مشکل عقلی و نقلی مواجه نشود، باید بر حجیت ظواهر تکیه کرد. ازجمله نتایج تحقیق آنکه: 1- قوم حضرت نوح از لحاظ خصوصیات درونی مبتلا به کفر و عصیان، خطیئه و معصیت، غوایت و گمراهی و ظلم و از لحاظ خصوصیات بیرونی حضرت نوح را گمراه آشکار و مجنون می دانستند؛ ایشان را تکذیب و تمسخر می کردند و شأن و ارزشی برای خداوند متعال قائل نبودند. 2- فرزند نوح براساس فرمایش حضرت نوح با قوم معیت داشته و بنابراین، تمام صفات آنها به او نیز سرایت پذیر است و حضرت نوح به کفر فرزند خود علم داشته است و براساس ظواهر آیات این امر انکارناشدنی است. 3- نظریه مختار در باب عصمت حضرت نوح مبتنی بر این مطلب است که حضرت نوح با توجه به شکیبایی بی نظیر و وعده خداوند به نجات اهلش درصدد نجات فرزند خود بوده و آنچه از آن اطلاع نداشته، کفر فرزندش نبوده است؛ بلکه نجات نیافتن و اهل ایمان نشدن فرزندش بوده است و چنین بی اطلاعی، به عصمت ایشان هیچ خدشه ای وارد نمی کند.
نقادی نظریه شیخ احمد احسائی در مورد استلزام وجود و ماهیت نسبت به خیرات یا شرور افعال انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
43 - 55
حوزههای تخصصی:
شیخ احمد احسائی با نگاهی هستی شناسانه، ریشه اختیار را وجود و ماهیت می داند. او که قائل به اصالت اصلین (وجود و ماهیت) است، معتقد است وجود اقتضای نیک رفتاری و ماهیت مقتضی بدرفتاری است و تردید میان نیک و بد و انتخاب یکی از آن دو، چیزی جز اختیار نیست. از سوی دیگر، او وجود را فعل بالذات حق تعالی می داند و ماهیت را بالعرض به خداوند نسبت می دهد؛ بنابراین، اسناد بدی ها و شرور به خداوند، اگرچه صحیح است، اما بالذات نیست. احسائی مسئله اراده انسانی و رابطه آن با خداوند را نیز با قوام وجودی انسان و افعال او به خداوند، و در عین حال قدرت بر انجام یا ترک آن از جانب انسان، توجیه می کند. در پژوهش حاضر که در گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و در پردازش به شیوه تحلیلی و منطقی نگاشته شده است، نظریه احسائی در مورد تبیین اراده انسانی و رابطه آن با قدرت خداوند مورد نقادی قرار گرفته است.
بررسی مهدویت در اندیشه مستشرقین و نقد آنها
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
79 - 94
حوزههای تخصصی:
اگرچه از دیرباز برخی از اندیشمندان و عالمان غربی در زمینه مفاهیم اسلامی و به ویژه مهدویت، پژوهش و تألیفاتی داشته اند، اما سابقه توجه ویژه غرب به موضوع مهدویت معطوف به دو قرن اخیر است. در این فاصله زمانی برخی از مستشرقین به طور خاص در موضوع مهدویت نزد مسلمانان پژوهش کرده اند. هدف پژوهش پیش رو، بررسی و تبیین اندیشه مهدویت در نگاه مستشرقین است. در نوشتار علاوه بر بازتاب دیدگاه مستشرقین درباره مهدویت، نظریات و دیدگاه های آنها نقد و بررسی می شود. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، نظریات شرق شناسان غربی را بررسی می کند. براساس تحلیل های صورت گرفته، شرق شناسان غربی با نگاه تاریخی و باتوجه به زمینه های توجه غرب به مهدویت، مسئله مهدی پژوهی را مورد توجه قرار داده اند. نمونه هایی از نظریات مستشرقین غربی نشان می دهد که دیدگاه آنها به شدت متأثر از غرب است. ازاین رو، نقد نظریات آنها در مورد مسئله مهدویت علاوه بر اینکه دیدگاه آنها را مخدوش می کند، باعث تزلزل دیدگاه آنها درباره اسلام و نظریات مسلمانان می شود. به طورکلی، محدودیت ها و آفات نگاه غرب در موضوع مهدویت نیز بخش مهمی است که طی آن زمینه های نگاه ناصحیح مستشرقین به مهدویت تبیین می شود.