مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قدم
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با هدف بررسی دیدگاه ارسطویی افلاطونی ابن سینا در خصوص مسأله حدوث نفس انسانی و مقایسه آن با دیدگاه صدرالمتالهین، با بهره گیری از روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی معلوم شد که ابن سینا در اغلب آثار خود از دیدگاه ارسطویی حدوث نفس و روحانیه الحدوث بودن آن و ثنویت دفاع نموده و تنها در برخی آثار متأخر، از دیدگاه افلاطونی قدم نفس سخن گفته است. این امر، نظریه او و مفسرانش را با چالش هایی مواجه نمود.
صدرالمتألهین با تکیه بر اصل حرکت جوهری، نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانسته، و با حذف ثنویت سینوی بسیاری از چالش ها را برطرف ساخته است. وی بر آن است که وجود پیشین نفوس انسانی، تنها به معنای وجود آنها در مبادیشان، در علم الهی، آن هم به لحاظ وجود مفارقی شان، پذیرفتنی است، نه به لحاظ وجود تعلقی.
این نظریه علاوه بر رفع بسیاری از چالش ها، در تفسیر مسأله مرگ و معاد نیز طرحی نو درانداخت. البته ارائه نظریات جدید و منطقی در زمینه مسأله نفس، همواره نه تنها ممکن است، که مفید نیز خواهد بود.
بررسی حدوث و قدم جهان از منظر دو فیلسوف الهی ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و توماس آکوئینی دو فیلسوف بر جسته مسلمان و مسیحی از مؤثر ترین فیلسوفان الهی در قرون وسطی و پس از آن بوده اند .توماس از طریق آشنایی با فلسفه مشائی به وسیله تفسیر های ابن رشد و بویژه ابن سینا از فلسفه ارسطو، به تاسیس یک نظام فلسفی مسیحی اقدام نمود. او از ابن سینا بهره های فراوان برده است هرچند تحت تاثیرنقدهای غزالی بر فلسفه، گاهی به مخالفت با ابن سینا ونقد نظرات وی پرداخته است .یکی از موارد اختلاف بین توماس و ابن سینا و شاید مهمترین مساله اختلافی بین متکلمان و فلاسفه، مسئله حدوث و قدم جهان است.
در پژوهش حاضر دیدگاه های ابن سینا و توماس مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که به لحاظ فلسفی، ایرادات متکلمان و توماس برابن سینا نا تمام است و توماس به شبهاتی که ابن سینا درباره حدوث عالم دارد پاسخ قانع کننده ای ارائه نکرده است.
بررسی تطبیقی برهان جهان شناختی فلسفی و کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان جهان شناختی از مهم ترین براهین اثبات وجود خدا به شمار می آید که فیلسوفان و متکلمان بر اساس مبانی فکری خود آن را بررسی کرده اند. هسته مرکزی این برهان از دیدگاه فیلسوفان، امکان و وجوب و از دیدگاه متکلمان، حدوث و قدم است. این مقاله این دو برهان را توضیح می دهد و مبانی آنها را بیان می کند، آن گاه به دیدگاه فیلسوفان و متکلمان درباره معیار نیازمندی معلول به علت پرداخته، دیدگاه فیلسوفان و متکلمین را با توجه به معنای امکان و حدوث و واجب و قدیم به یک دیگر نزدیک می سازد. سرانجام این دو برهان را نقد و بررسی می کند و سپس دیدگاه صدرالمتالهین را در این مورد بیان می دارد.
مقایسه دیدگاه توماس آکوئینی و ملاصدرا در باب حدوث یا قدم عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نحوه نگرش دو متفکر اسلام و مسیحیت یعنی توماس آکوئینی و ملاصدرای شیرازی را نسبت به مسئله حدوث و قدم عالم بررسی می کند. توماس آکوئینی با دو اندیشه متفاوت روبروست: یکی قدم عالم که مبتنی بر نظریه ارسطو و پیروان اوست؛ و دیگری حدوث زمانی عالم که برگرفته از متون مقدس مسیحی است. وی دلایل مطرح شده بر اثبات قدم زمانی عالم را قانع کننده نمی داند و مورد نقد قرار می دهد. آکوئینی اگرچه حدوث زمانی عالم را می پذیرد ولی تنها نگاه تعبدی به آن دارد و در پایان، مسئله حدوث و قدم عالم را جدلی الطرفین می داند. در مقابل، صدرالدین شیرازی ضمن پذیرش حدوث زمانی عالم، نقطه آغازی برای آن قائل نمی شود و آن را از دریچه بدیع حرکت جوهری اثبات می کند؛ بنابراین با رویکردی عقلانی جدای از تعبد در جایگاهی رفیع نسبت به توماس آکوئینی قرار می گیرد.
ارزیابی ادلّه و مبانی نظریه حدوث نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون، در باب حدوث یا قدمِ نفس، دستکم هفت نظریه مختلف را از قول دانشمندان گوناگون نقل کرده اند. امّا اکثر فلاسفه به ویژه فلاسفه مسلمان، به رغم اختلاف در نحوه حدوث نفس، درباره اصل «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» اتفاق نظر داشته اند. ابن سینا و پیروان او نفس را روحانیة الحدوث و روحانیة البقاء میدانند؛ در حالی که پیروان حکمت متعالیه نفس را در ابتدای پیدایشْ جسمانی، و در ادامه زندگی روحانی دانسته اند.
از کلمات ابن سینا به ویژه در شفا، دستکم دو دلیل برای نظریه «حدوث نفس همراه بدن و عدم تقدّم آن بر بدن» به دست میآید. ملّاصدرا نیز سه دلیل از طرفداران «قدم نفس» را نقل و نقد میکند و بیش از ده دلیل را به نفع «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» میآورد؛ وی پاره ای از آنها را میپذیرد و انتقادات دیگران و ایرادات احتمالی را دفع مینماید. بیتردید، بسیاری از ادلّه نقلی، ظهور در «حدوث نفسْ پیش از بدن» دارند. در این مقاله، با نقد ادلّه فلاسفه بر «حدوث نفسْ همراه یا پس از بدن»، تعارض ادعایی میان عقل و ظاهر نقل را رفع کرده ایم.
سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم زمانى عالم، به معناى ابتدا داشتن یا ازلى بودن عالم، از مسائلى است که از دیرباز، در میان عالمان مسلمان و غیرمسلمان، موضوع بحث بوده است. در این نوشتار، به بررسى این مسئله در تاریخ فلسفه پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که طرح موضوع «حدوث و قدم زمانىِ عالم» به یونان باستان برمى گردد؛ براهین برخى از فلاسفه آن سامان از جمله برقلس تأثیر بسزایى در رواج نظریه قدم زمانىِ عالم داشته است. طرفداران مکتب هاى مشّاء و اشراق، اغلب به نظریه قدم زمانىِ عالم گرایش داشتند؛ امّا در حکمت متعالیه، نگرشى جدید درباره این مسئله پدید آمد و نظریه حدوث زمانىِ عالم برترى نسبى یافت.
حدوث نفس (قبل از بدن، همراه بدن، در امتداد بدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تک جهانی یا چندجهانی از نظر برخی اندیشمندان مسلمان متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیهان شناسی در آغاز کار خود پایة مشترک فلسفه، دین، و علم بوده است. در فرهنگ اسلامی، کیهان شناسی یا بر محوریت خلق از عدم (دیدگاه متکلمین) استوار شده بوده، یا مبتنی بر جهانی قدیم بوده است (دیدگاه فلاسفه)، و از مسئلة چندجهانی غالباً ذکری به میان نیامده است. در اوایل دهة 1970، پس از ارائة آن چه «اصل انسان محوری» نامیده می شود، ایدة چندجهانی وارد حوزة کیهان شناسی شد. در میان متفکران مسلمان متقدم دو نگرش، دربارة خلق عالم، وجود داشت؛ متکلمین معتقد به حدوث زمانی، و فلاسفه غالباً معتقد به قدم زمانی بودند.
در خصوص یگانه بودن یا چندگانه بودن جهان خلق شده، دیدگاه های متفاوتی بین دانشمندان، فلاسفه، و علمای دینی مسلمان وجود داشته است. ما در این جا دیدگاه های متفاوت برخی از متفکران مشهور مسلمان را، در مورد تعدد جهان ها بیان می کنیم.
میزان تطبیق تبیین های حِکمی فلاسفه با دیدگاه قرآن و روایات، درباره حدوث و قدم نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سؤالات اساسی درباره نفس انسان این است که آیا قبل از تعلق به بدن و افاضه به آن، وجودی مفارق و قائم به ذات داشته که با حدوث بدن به آن می پیوندد، یا اینکه مانند بدن بوده، همراه هر بدن یا به واسطه آن (مع البدن) حادث می گردد. در بین حکیمان مسلمان، سه دیدگاه درباره حدوث و قدم نفس وجود دارد و هر دیدگاه برای اثبات مدعای خود، به دسته ای از آیات و روایات متوسل شده و با مبنا قرار دادن دیدگاه عقلی خود، سعی در توجیه آیات و روایاتِ مؤید نظریه مقابل داشته است. ملاصدرا نیز با توجه به رویه اش در سازگار نمایاندن اندیشه های فلسفی خویش با متون دینی و باور عمیق به یگانگی عقل و نقل و شهود، بر آن شده تا اقوال حکما و مضمون برخی آیات و روایات دال بر وجود پیشین نفس را به نفع نظریه خود توجیه نماید. با توجه به اهمیت این بحث و عدم تبیین آن از نگاه کتاب و سنت، در این نوشتار تلاش بر آن است تا هر آنچه درباره این موضوع در آیات و روایات آمده، جمع آوری و بررسی شود و سازگاری یا عدم سازگاری آن با دیدگاه های فلسفی ارزیابی گردد.
بررسی انتقادی پاسخ میرداماد به شبهه حدوث عالم و دیدگاه فیلسوفان صدرایی پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر عقیده حکمای اسلامی، جهان هستی بر اساس یک نظام معقول و منطقی پایه گذاری شده و از لحاظ متافیزیکی دارای مراتب یا عوالمی است. این عوالم در یک خط ارتباطی عمودی - متافیزیکی- قرار دارند. به عبارت دیگر در یک ترتب طولی به نحو علّت و معلولی با هم مرتبطند. امّا تبیین این ارتباط بین مبدأ اول و معلول اول با یک شبهه فلسفی – کلامی مواجه است: ضرورت پیوند معلول به علّت، ایجاب می کند که عالم هستی با مبدأ عالم، معیت داشته باشد؛ در صورتی که لزوم تمایز و تقدم واجب تعالی بر ممکنات اقتضا می کند که عالم ممکنات از واجب تعالی، تأخّر و انفکاک عینی داشته باشد. برای حل این معضل میرداماد به تناسب نظام فلسفی خود، موضوع حدوث در دهر را مطرح نمود. تأسیس این نظریه با استفاده از تقابل دو اصطلاح دهر و سرمد با زمان و زمانیات، اگر چه در سایه نبوغ فکری و قدرت اعجاب انگیز اندیشه میرداماد قابل تحسین است امّا از نظر فیلسوفان صدرایی، طرقی که وی برای تأیید و اثبات نظریه خود دنبال کرده است قابل مناقشه اند.
نقد دیدگاه فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه های رایج برای حدوث عالم، انواعی بیان شده و عالم را به اجمال به انواعی از حدوث، حادث دانسته اند؛ مانند «حدوث ذاتی»، «حدوث زمانی»، «حدوث تجددی» و «حدوث دهری». در مقالة پیش رو به نقد دیدگاه های فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم می پردازیم و روشن می کنیم هیچ یک از این حدوث ها در نظام کثرت وجود و انقسام موجود به حادث و قدیم پذیرفتنی نیست؛ بلکه باید حدوث عالم را بر اساس نظام کثرت ظهورات، طرح و اثبات کرد.
دیدگاه متکلمان در حدوث جهان و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
625 - 651
حوزه های تخصصی:
درباره حدوث و ازلیت جهان دو دیدگاه مختلف (ازلیت و غیرازلیت) بین متألهان مطرح شده است. نویسنده در این مجال بعد از تبیین مسئله بحث و مفهوم شناسی، با توضیح سه رویکرد عقلی (حصر وجود مجرد به خدا، حدوث لازمه اصل اختیار و اراده، استحاله اضافه بر بی نهایت، نفس حدوث حادث دلیل بر توقف و انقضای گذشته ازلی، ورود مبدأ بر حوادث گذشته مستلزم وجود مبدأ بر کل) و قرآنی و روایی موافقان حدوث، به تحلیل و ارزیابی ادله آنان می پردازد و در دلالت آنها بر نظریه حدوث، جرح وارد می کند.
واکاوی نظریة حدوث اسمائی در اندیشة حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله حدوث اسمائی، از جمله مسائل عرفانی فلسفی است که توسط حاج ملاهادی سبزواری بیان شده است و به جهان عرفانی اشاره می کند که از ذات احدیت شروع و به عالم ناسوت ختم می شود. برخی بین این حدوث و حدوث های دیگر در فلسفه تفاوتی قائل نشده و مطرح کردن آن را غیر ضروری دانسته اند. در اینجا سعی ما بر این است تا با روش تحلیلی توصیفی با بیان انواع آن از نظر فلاسفه و تفاوت بین آنها، به تبیین مسئلة حدوث اسمائی بپردازیم. از آنجا که در جهان عرفانی سخن از ظهور و خفا ست، حدوث اسمی، تمام ماسوی الله از عوالم عقول و مجردات تا عالم ملک را در برمی گیرد. تبیین حدوث اسمی با جهان عرفانی که از مرتبة غیب الغیوب آغاز می شود، تا مراحل مادون امکان پذیر است؛ زیرا وجود، چه در سیر نزولی و چه در سیر صعودی، به مرحله ای می رسد که هیچ اسم و رسمی نیست، جز ظهور اسمای خداوند؛ و این همان حدوث اسما است؛ اما جهان فلسفی از مرتبة خلق آغاز می شود و متفاوت از آن خواهد بود.
بررسی نظریه دشتکی در حدوث انسان با تأکید بر آیه «هَلْ أَتَی...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
105-116
حوزه های تخصصی:
حکیم دشتکی، بر پایه آیه «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورً» انسان را حادث می داند و تصریح می کند که انسان موجودی حادث أبدی است و أزلی نیست. در مقابل إبن عربی، انسان را موجودی أزلی و أبدی می داند. این مقاله با بررسی آراء برخی مفسران درباره دلالت آیه یادشده و نیز واکاوی أدله دشتکی و إبن عربی در خصوص معنای آیه است. بررسی إجمالی آیه مورد بحث، نظر تفسیری مفسران و برداشت دشتکی، در إبتدای أمر حدوث انسان إستنباط می شود اما دقت بیشتر در معنای آیه و أدله مفسران، باعث ایجاد تردید در نظریه حدوث می گردد. بر این بنیاد، مراد از حدوث، حدوث زمانی است؛ یعنی انسان موجودی حادث به حدوث ذاتی و قدیم به قدیم زمانی است. همچنین مراد از انسان، حقیقت انسان؛ یعنی نفس ناطقه و ماده أولیه او و نه صورت او است.
بررسی و نقد دو راه حل صدرالمتألهین در تطابق نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی با متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتألهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتألهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قائل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتألهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارائه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قائل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتألهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
تحلیل انتقادی حدوث نفس در آراء شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۲۷۳
39-47
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم نفس ازجمله دغدغه های فیلسوفان مسلمان بوده است. شیخ اشراق، براساس مبانی فلسفی و دلایل ویژه خود، به حدوث نفس قائل است. او معتقد است نفس همزمان با حدوث بدن مادی، به صورت مجرد حادث می شود. شارحان سهروردی، اندیشه وی را با متون دینی ناسازگار دانسته و دلایل وی بر حدوث نفس را ناتمام دانسته اند. از طرفی شیخ اشراق در رسائل رمزی و تأویلی اش به حضور نفس در عوالم پیشین اشاره دارد و به نظر می رسد که نفس از بالا و عوالم مافوق، به این نشئه مادی آمده و عوالمی را پیش از این دنیا سیر کرده است. در این پژوهش برآنیم با رویکردی تحلیلی و نو اشراقی از مبانی فلسفی شیخ اشراق، ناسازگاری موجود در آراء سهروردی را توجیه کنییم و به این نتیجه رهنمون شده ایم که نفوس انسانی پیش از دنیا در ناحیه علت و رب النوع خویش به نحو کلی وجمعی وجود داشته اند و سپس در این عالم مادی به نحو جزئی و شخصی حادث شده اند.
جدال کلامی حدوث و قدم کلام الهی به مثابه مقدمه ای بر مسئله زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن یکی از بحث برانگیزترین مسائلی است که در قرون متمادی اسلامی از دید صاحب نظران این حوزه دور نمانده است. با نگاهی دقیق به این مسئله و تطورات تاریخی آن می توان دریافت که نظرات علمای اسلامی در این حوزه در یک خط سیر خاص نبوده و بر اساس گفتمان های غالب و خاص هر دوره، نظراتی متناسب با آن ارائه شده است. در قرن دوم بحث های جدی پیرامون خلق قرآن در بین فرق اسلامی درگرفت به همین سبب هر یک از گروه ها درصدد بودند تا با اقامه برهان و دلایل درون دینی عقیده خود را به کرسی بنشانند. جریان خلق قرآن و درگیری های کلامی که به ویژه در اواخر دوران حکومت مامون عباسی به عنوان منشوری حکومتی تلقی گردید؛ تنها حربه ای سیاسی بر علیه مخالفان این نظریه نبود بلکه با نگاهی موشکافانه به این وقایع می توان دریافت که این مساله مقدمه ای برای مظریات پیرامون زبان قرآن و برداشت های تفسیری مفسران هرکدام از فرق اسلامی بوده است. در این مقال برآنیم تا به شواهد و قرائن این مسئله با تکیه بر نظرات متکلمان و مفسران معتزله و اشاعره و دیگر فرق بپردازیم.
تحلیل تلاقی اندیشه «تجلّی» و «خلقت» میان متفکّران مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
213 - 240
حوزه های تخصصی:
درباره تبیین آفرینش عالَم دو دیدگاه کلّی میان متألّهان وجود دارد. اهل عرفان و گروهی از فلاسفه با طرح نظریه «تجلّی» و بر پایه وحدت شخصی وجود، هستی حقیقی را از آنِ خداوند سبحان دانسته و عالَم امکان را از مظاهر اوصاف کمالیِ مخفی و مندمج در ذات حق تعالی انگاشته اند؛ اما بیشتر متکلمان بر این باورند خداوند متعال، جهان را از عدم و لاشیء آفرید و بر تباین و جداییِ خالق و مخلوق تأکید می کنند. تمانع میان مبانی متکلمان از یک طرف و فلاسفه و عرفا از طرف دیگر، اعتقاد به هر دو نظریه به عنوان تبیین حقیقی از عالم را ناممکن می سازد؛ لیکن نظریه «خلقت» برای ردّ «تنزّل خلقت خدا به صرف ناظمیّت» مطرح شده و ناظر به آن می باشد. این جُستار با نوآوری در تحلیل مفهوم «لاشیء»، خوانش جدیدی از دیدگاه متکلمان ارائه می دهد که بر اساس آن، نظریه «خلق از عدم» و «تجلّی» نقطه وفاقی در «خلق لا من شیء» به دست می دهد.
برهان «حدوث صفات» بر اثبات وجود خدا در کلام امامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۲۷-۴۴
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلا های کهن و کمترشناخته شده در کلام اسلامی و شیعی برای اثبات وجود خدا برهانی است موسوم به برهان حدوث صفات. در این برهان با توجّه به حدوث صفاتی خاص برای اجسام و نیز احتیاج هر حادث به مُحدِث و با نفی انتساب حدوث این صفات به موجودات طبیعی، وجود یک مُحدِثِ غیر جسمانی، یعنی خداوند به عنوان پدیدآور صفات حادث اجسام ثابت می گردد. پیشینه و تقریرهای مختلف و تطوّرات این برهان در تاریخ کلام امامیّه تاکنون بررسی نشده است و آگاهی چندانی درباره این برهان خداشناسی در دست نیست. از این رو، در مقاله حاضر با تتبّع در متون کلامی امامیّه سرگذشت، تحوّلات تاریخی و تقریرهای مختلف برهان «حدوث صفات» بازشناسی و تبیین می گردد و در نهایت نیز به ارزیابی این برهان پرداخته می شود. پژوهش حاضر حاکی از آن است که به رغم ناتمام بودن برهان حدوث صفات، برخی از متکلّمان امامی در ادوار و مکاتب مختلف کلام امامیّه برای اثبات وجود خداوند به تقریرهای مختلفی از برهان حدوث صفات استناد کرده اند و آن را برهانی تمام می انگاشته اند.
بررسی تطبیقی مبانی نظری اشاعره و حکمت متعالیه در مورد خلق از عدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
856 - 879
حوزه های تخصصی:
از دیرباز چگونگی آفرینش و به تبع آن، نظریه «خلق از عدم» یکی از چالش های اساسی میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی است. تفسیرها و تبیین های متعدد در این خصوص، بیشتر در شکل تقابل میان حدوث و قدم مورد بررسی قرار گرفته است. اشاعره منشأ آفرینش را از عدم «خلق شیئ از لا شیئ» می دانند و معتقدند که حوادث قبل از حدوث نه از اشیاء هستند و نه از اعیان. در این نگرش، ابتدای آفرینش هیچ است و جهان هستی با اراده و قدرت مطلقه الهی، بدون واسطه از عدم پدید آمده است. پیدایش هستی مبتنی بر نظام طولی نیست؛ بلکه موجودات جهان با اراده الهی و به طور مستقل پدید آمده اند. اراده و قدرت او هرگونه ضرورت و واسطه را در خلقت نفی می کند. مخلوقات صدور و فیضان جبری از جانب الوهیت نیستند؛ بلکه ذاتاً به اراده آزاد و اختیار خالق وابسته اند. در مقابل، ملاصدرا معتقد به حدوث زمانی و حدوث ذاتی است و با تعدیل اصطلاح خلق از عدم، بر آفرینش، از «لا من شیء» استفاده کرده است. وی حدوث عالم و خلق از عدم را با براهین فلسفی اثبات کرده و بر اساس حرکت جوهری، عالم را حادث زمانی می داند. از نظر وی جهان ذاتا متجدد است و حدوث زمانی عالم به معنی خلق جهان «با زمان» است نه «در زمان».