مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان دقوقی


۱.

کانون روایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثنوی کانون روایت داستان پردازی مولانا داستان دقوقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۳۶
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
۲.

رویکرد نشانه- معناشناختی فرآیند مربّع معنایی به مربّع تنشی در حکایت دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان مثنوی داستان دقوقی نشانه- معناشناسی فرآیند تنشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۸ تعداد دانلود : ۹۵۶
نشانه- معناشناسی به عنوان یکی از شیوه های نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلفی مطرح می شود که یکی از آن ها، فرآیند تنشی است. در فرآیند تنشی، بین عناصر نشانه- معنایی، رابطه ای به وجود می آید که معنا از کم رنگ ترین تا پُر رنگ ترین شکل آن، در نوسان است. بر این اساس، در جریان فعّالیت حسّی- ادراکی می توان فرایندی را تبیین کرد که مجموع عناصر فضای تنشی، حضور فعّال دارند. شوِش گر، با کمک گرفتن از این عناصر و در فرآیندی گفتمانی، در مرکز تنش های حسّی قرار می گیرد. سپس در ارتباط با عمق فضای تنشی، سبب شکل گیری مدلول های معنایی می شود. این حضور، گفتمان را به سوی نوعی نظام ارزشی هدایت می کند که درونه های گفتمانی بر آن استوار است و ما را با معنای تولید شده مواجه می سازد. این مقاله در پی آن است تا ضمن تبیین ویژگی های نشانه- معناشناختی «داستان دقوقی» از مثنوی، با روش تحلیلی و توصیفی فرآیند گذر از مربّع معنایی را به مربّع تنشی و نحوه شکل-گیری فرآیند تنشی را در این داستان، بررسی و تحلیل کند تا از این رهگذر بتوان پاسخی برای این پرسش مهم یافت که چگونه فرآیند تنشی، شرایط گفتمانی را تغییر می دهد و منجر به تولید معناهای سیال می گردد. در واقع هدف از این مقاله، آن است که نشان دهد چگونه عارفی راهیافته، به عنوان «منِ» خردگرا، از طریق رابطه احساسی و تنشی، در گسست با خودش قرار می گیرد. سپس در سیری عرفانی و در فرآیندی استعلایی، به دیدار با ابدال و در مرتبه ای بالاتر، به مقام وحدت با خدا نایل می شود.
۳.

جستجو، عنصر ثابتِ بُن مایة اصلی داستان دقوقی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی داستان دقوقی جستجو الگوی کنش عنصر ثابت بن مایه اصلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۷ تعداد دانلود : ۷۹۷
داستان پردازی و آوردن حکایات، تمثیلات و به طور کلّی طرح «قصّه در قصّه» از ویژگی-های ساختار روایی مثنوی است. از میان داستان های مثنوی، داستان نمادین دقوقی، چیره دستی مولانا را در داستان پردازی نمایان می سازد. این داستان، قصّه ای است حادثه پردازانه که در آن شخصیّت اصلی با وقایع شگفت آوری که سال ها در آرزوی تحقّق آنها بوده، به تصویر کشیده شده است. هدف مقالة حاضر بررسی داستان دقوقی برحسب مؤلّفه های روایت شناختی با تکیه بر عنصر بُن مایه ثابت است، مسألة اصلی آن تبیین بُن مایه های ثابت این داستان برحسب مؤلّفه های روایت شناختی است که به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. پراپ عنصر ثابت و عنصر متغیّر را واحدهای کمینة گزاره روایی معرّفی می کند. بُن مایه هایی که موقعیّت را تغییر می دهند، «بُن مایه های پویا» و بُن مایه هایی که تغییری در آن پدید نمی-آورند، «بُن مایه های ایستا» خوانده می شوند. نتیجة این بررسی نشان می دهد که «جستجو» و «دعا» عنصر ثابت بُن مایة اصلی و موتیف های تکرار شوندةاین داستان هستند که تصاویر خیالی و داستان پردازی در لایه هایی از آن و جنبه های فیزیکی در سطوح دیگر این روایت آشکار می شود.
۴.

رابطه داستان دقوقی با تجارب زیستی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی شمس تبریزی مثنوی معنوی داستان دقوقی تجربه خصوصی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۶۱۱
داستان دقوقی، یکی از اسرارآمیزترین روایت های صوفیانه ادبیات شرقی است و تجربه فراواقعگرایانه ای را گزارش می کند. وجوه نمادین آن از حیث ساختار روایی و عناصر داستانی، ابهامی تا حد معماگونگی بر متن داستان تحمیل کرده است. این حکایت نیز مانند بسیاری از روایت های نمادین تمثیلی مثنوی، دارای لایه های معنایی متعدد و مستعد خوانش های متفاوت است. تقریباً همه شارحان قدیم و جدید مثنوی، چه آنهایی که داستان را بی ارتباط با تجارب راوی آن (مولانا) می دانند و چه آنهایی که رگه هایی از تجربه شهودی مولوی را در آن دیده اند، همگی حکایت را بر اساس اصول عرفان نظری، بویژه نظریه «وحدت وجودی» ابن عربی تأویل کرده اند. بی گمان، همه این تأویل ها به دلیل اینکه در راستای نظام فکری و عرفانی مولوی هستند، می تواند محل اعتنا باشد. لذا، خوانش داستان بر مبنای تجارب زیستی مولانا که در این پژوهش انجام خواهد شد، به هیچ وجه نافی تأویلات عرفانی گذشته و معاصر نیست. 1 به نظر می رسد در روایت این قصه همزمان سه تجربه در هم تنیده و متنی رؤیاگونه به وجود آمده است؛ تجربه فردی مولانا در آرزوی دیرسال برای ملاقات مجدد با شمس تبریزی و متقابلاً آرزوی شمس برای دیدار با ولی خدا از یکسو و هجوم خوفناک لشگر جرار مغول به آسیای صغیر که به پشت دروازه های شهر قونیه رسیده بودند و نجات مردم از این بلای ناگهانی، از سوی دیگر، رکن نخست تجربه نهانی این قصه را تشکیل می دهد. از طرف دیگر، آموزه ها و تجارب کشف و شهود عرفانی، در لا به لای قصه گنجانده شده است. سومین تجربه که از جمله تجارب آموخته شده مولاناست، مجموعه آگاهی وسیع و دقیق او با سنت ادبی شرقی است که امکان می دهد در طرح اندیشه ها و قصص، برای افزایش غنای ادبی و گسترش دایره معنایی حکایات، وارد گفتگویی ادبی با هزاران گنجینه ادبی شود، به گونه ای که در این داستان، با دو روایت قرآنی از زندگی حضرت موسی (ع)، گفتگوی ادبی به تعبیر باختین صورت گرفته است. در این تحلیل، تلاش خود را برای تأویل داستان با محوریت تجربه های زیستی مولانا به کار خواهیم بست.
۵.

تحلیل تطبیقی دگردیسی عرفانی در داستان دقوقی و اندیشة ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان مولانا داستان دقوقی دگردیسی عرفانی ابن عربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۹ تعداد دانلود : ۶۰۴
داستان دقوقی در مثنوی مولوی مشتمل بر مباحث مختلف عرفانی، چندآوایی و مبهم است. از جمله موضوعات مبهم این داستان، «دگردیسی عرفانی» است که از مباحث مطرح در عرفان و وجه مشترک فکری بسیاری از عارفان اسلامی است که به اشکال و شیوه های گوناگون در آثار آن ها نمود یافته است. در داستان دقوقی نیز این دگردیسی از چند وجه قابل بررسی است. در پژوهش پیش رو، به روش استقرایی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در پی تشریح وجوه این تحوّل عرفانی برآمده ایم و برای تبیین موضوع به صورت تطبیقی، دگردیسی های موجود در داستان مذکور را به صورت تطبیقی با اندیشه های ابن عربی و پیروان او ستجیده ایم. دستاورد پژوهش گویای این است که دگردیسی عرفانی در داستان دقوقی با اندیشه های نظری عرفان ابن عربی قابل تطبیق است و نظر به داستان دقوقی از این دریچه می تواند در تبیین آن مفید باشد و بیانگر میزان نزدیکی اندیشه های دو نامبرده است.
۶.

تحلیل نشانه معناشناختی «مکان نمادین» در داستان دقوقی از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت نشانه معناشناختی مکان نمادین مکاشفه عرفانی مثنوی داستان دقوقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۲۰۹
مکان به عنوان یک عنصر مهمِ تولید معنا در هر روایت محسوب می شود و تجلی آن در گفتمان ها، یا عینی و فیزیکی است یا انتزاعی؛ لذا آن گاه که وجه عینی مکان ضعیف شود، ویژگی تخیلی و استعلایی می یابد و وجه نمادین آن در اولویت قرار می گیرد. داستان دقوقی روایتِ واقعه و مکاشفه عرفانی است. مکاشفه فراتر از محدوده شناخت های عادی است؛ به همین دلیل برای بیان آن از زبان رمز استفاده می شود. به دلیل ماهیت مکاشفه و زبان رمز در داستان دقوقی، حضور مکان ها در زبان کارکردی استعاری و نمادین دارد. این مکان ها به دو دسته کلیِ «مکان های واقعه» و «مکان های سیال» تقسیم می شوند. هدف از پژوهش حاضر این است که با برجسته کردن عنصر مکان و استعاره مکان و با عطف توجه به جنبه مکاشفه عرفانی و نمادهای عرفانی و وجه بینامتنیت مکان ها در این داستان، کارکرد نشانه معناشناسی مکان نمادین، چگونگی حضور مکان ها در کنش زبانی، فرایندهای تبدیل مکان به فرامکان و استعلای آن و کارکرد گفتانی آن را بررسی کند. این پژوهش نشان داد که زبانِ این روایت برای توصیفِ مکاشفه و القای آن، از اصطلاحات و تصاویرِ مکانیِ بسیاری مانند دریا، ساحل، بیابان و درخت به عنوان استعاره هستی و وجود، بهره برده و توانسته است قابلیتِ کینونیت بخشی و شفاف سازی گفتمان را که مشتمل بر بسیاری از حقایق و امور عرفانی است، ارتقا دهد. همچنین مکان ها به واسطه حضورِ سوژه از کارکردهای پدیداری، استعلایی و اسطوره ای برخوردارند.
۷.

بررسی داستان دقوقی از منظر روش ترکیبی هانری کربن

تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۱۵۹
هانری کربن برای بررسی متون، خاصه متون شرقی و اسلامی، شیوکه خاصی را ابداع کرد که ترکیب دو دیدگاه مادی و فیزیکی و دیدگاه ذهنی و خیالی است. او برای این منظور پدیدارشناسی هوسرل (و دیگر فیلسوفان این نحله) را با نگره های شرقی، خاصه با اندیشه های شیخ اشراق پیوند می زند. عالم خیال منفصل ماحصل این پیوند و ترکیب است؛ این عالم، جهانی است. برزخی که رویدادها و عناصر آن مابین دو دنیای مادی و خیالی قرار می گیرند. داستان دقوقی، روایتی است عرفانی و اخلاقی از دفتر سوم مثنوی که ساحت وقایع و رویدادهای آن فراواقعی است و از مختصات عالم خیال منفصل برخوردار. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، می کوشد تا با بهره گیری از روش پدیدارشناسی هانری کربن به بررسی اجزای عالم خیال منفصل در روایت دقوقی بپردازد. بر اساس یافته های این مطالعه، برخی از مؤلفه های عالم خیال منفصل که در روایت دقوقی دیده می شوند، عبارتند از: انفسی بودن زمان، عدم تبعیت از جغرافیای مادی، تناقض و عدم تطابق با ویژگی های ماده، شیوکه خیالی (مثالی) در ادراک و آگاهی، تجسّم و تجسّد معانی انتزاعی، عدم تبعیت از روابط علّی و معلولی و ... .