مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مسئله شر
حوزه های تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین مسائلی است که دغدغه فیلسوفان دین و متکلمان بوده است. الهی دانان پویشی مانند وایتهد، هارتسهورن و گریفین، رویکرد جدیدی به این مسئله داشته اند؛ یعنی فلاسفه و متکلمان گذشته، بیشتر با قبول صفات (علم، قدرت و خیرخواهی مطلق) خداوند به تبیین و توجیه شرور پرداختند؛ اما فلاسفه دین پویشی با رد علم و قدرت مطلق الهی این مسئله را بررسی می کنند؛ یعنی علم خدا را زمانی می دانند، موجودات را نیز دارای قدرت خلاقه می دانستد و با محدود دانستن قدرت خداوند او را از شبهه شر مبرا می کنند. در این نوشتار ضمن بررسی اندیشه آن ها و البته با تأکید بر هارتسهورن، دیدگاه آن ها را نقد خواهیم کرد.
پارادایم های الهیاتی و مسئله شرّ؛ با تأکید بر آرای برایان دیویس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
165 - 191
حوزه های تخصصی:
مسئله شرّ یکی از مسائل اساسی در فلسفه دین است که در پاسخ بدان دیدگاه های متضادی در آرای متفکران مختلف بیان شده است. پرسش این است که چرا متفکران مختلف رویکردهای متفاوت و گاه متضادی در پاسخ به مسئله شرّ برگزیده اند. در پاسخ به چنین پرسشی، با توجه به مبانی هستی شناختی و معرفت شناسی خاص هر متفکر می توان با طرح نگاه پارادایمی به مسائل فکری، پاسخ گوی بسیاری از اختلاف نظرها شد. در تبیین چرایی اختلاف نظر فیلسوفان دین در پاسخ به مسائل الهیاتی، در این نوشتار به این نتیجه رسیده ایم که می توان از دو نظام مفهومی یا پارادایم الهیاتی سنتی و جدید سخن گفت و تفاوت های تبیینی این دو رویکرد رقیب را در حل بسیاری از مسائل مانند مسئله شرّ به تفاوت در نظام های مفهومی ارجاع داد. این تفاوت های تبیینی از مسائل الهیاتی در آرای برخی فیلسوفان دین معاصر نمود بیشتری یافته است که در این مقاله، با تأکید بر رویکرد نوتومیستی برایان دیویس در تبیین گری مسئله شرّ، کوشیده ایم دلایل تقابل آن با آرای دیگر فیلسوفان دین معاصر را به تفاوت نظام های مفهومی آنها بازگردانیم و تأثیر و میزان موفقیت هر پارادایم را در پاسخ گویی به مسئله شرّ نشان دهیم.
استدلال اخلاقی علیه وجود خدا؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه در سنت فلسفه دین استدلال اخلاقی بر وجود خدا موضوعی شناخته تر است، در دهه های اخیر فیلسوفان خداناباور به طرح استدلال اخلاقی علیه وجود خدا نیز پرداخته اند. این استدلال دست کم به پنج شکل متفاوت صورت بندی شده است: (1) استدلال از طریق مسئله شر، (2) استدلال از طریق نقد باخودبیگانگی، (3) استدلال از طریق خودآیینی، (4) استدلال از طریق نقد مصلحت اندیشی، و (5) استدلال از طریق آموزه های غیراخلاقی ادیان. برخی از این صورت بندی ها را می توان استدلال اخلاقی نظری علیه وجود خدا و برخی دیگر را استدلال اخلاقیِ عملی علیه وجود خدا شمرد. استدلال های اخلاقی نظری علیه وجود خدا بر شواهدی اخلاقی تمرکز دارند که نشان می دهند خدایی در کار نیست و خداباوری کاذب است، در حالی که استدلال های اخلاقیِ عملی نشان می دهند باور به وجود خدا مانع زندگی شکوفای اخلاقی و دستیابی به غایت آن است یا حتی موجب اعمال غیراخلاقی می شود. در پایان مقاله، نتیجه می گیرم که هیچ یک از صورت بندی های استدلال اخلاقی علیه وجود خدا به نتیجه مطلوب خود نمی رسد. با این حال، توجه به آنها حاوی درس های اخلاقی مهمی برای خداباوران است.
ایمان گرایی رازوارِ هیوم؛ با ابتنا به تفسیری متفاوت از دیدگاه او در باب مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تدقیق در آثار دیوید هیوم، مشخص می شود هدف او از تبیین مسئله شر همان هدفی است که در سراسر فلسفه دینش دنبال می کند، یعنی حمله به الهیات طبیعی و معرفی کردن آن به عنوان امری فاقد وجاهت معرفتی و غیرنظام مند. بنابراین، خلاف آنچه در بیشتر تقریرها بیان شده، دایر بر این که هیوم با بیان مسئله شر قصد دارد استدلالی علیه وجود خدا بیاورد، هدف هیوم حمله به این ادعای الهیات طبیعی است که گزاره های دینی عقلاً غیرقابل اثبات اند، نه آن که این گزاره ها کلاً مردود باشند؛ یعنی به لحاظ معرفت شناختی آنها را بیرون از محدوده شناسایی انسان می داند، نه آن که به لحاظ وجودشناختی فاقد هستی باشند. بر همین اساس، در این جستار با پژوهشی کتابخانه ای، به دنبال آن هستیم که با نشان دادن دو گونه شاهد، که یکی اذعان صریح به امکان وجود علتی برای نظم موجود در جهان در متن آثار هیوم (پایان هر دو کتاب تاریخ طبیعی و گفتگوها) است، و دیگری راه حل هایی است که هیوم برای مسئله شر ارائه می دهد، مشخص گردد تقریر مشهور از مسئله شر او، که استدلالی علیه وجود خدا قلمداد می گردد، با در نظر گرفتن متن آثار وی چندان صحیح نیست. بنابراین لباس الحاد را از تن هیوم درمی آوریم و او را به نوع خاصی از ایمان گراییِ قریب به رازوارگی ملبس می کنیم.
علل ناکارآمدی نظام های الهیاتی سنتی در پاسخگویی به مسئله شر از دیدگاه دیوید گریفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل کلام و فلسفه دین مشکل وجود «شر» و ارتباط آن با خدا و صفات خیرخواهی مطلق و قدرت مطلق اوست. الهی دان و فیلسوف معاصر، دیوید ری گریفین، تلاش هایی را که تاکنون برای پاسخگویی به مسئله شر انجام شده، چندان مثمر ثمر نمی داند. او خداباوران سنتی را که به دخالت ماوراء طبیعی خداوند در سلسله علت و معلولی حوادث قائل اند «فراطبیعی گرایان» می خواند و بر این باور است که آنها وقوع شر را به گونه ای توجیه می کنند که گویی اصلاً شر واقعی وجود ندارد و در ظاهر شر می نماید. گریفین تلاش کرده تا آموزه هایی از الهیات سنتی را که برای سازگاری وجود خدا و شر مشکل ساز هستند ریشه یابی کند و عدم صحت آنها را نشان دهد. وی با وارد آوردن نقدهایی بر جهان بینی های سنتی، نشان می دهد که الهیات سنتی بر اثر انتساب قدرت مطلق به خداوند، با مشکل تناقض افعال خدا درباره شرور مواجه است که نهایتاً منجر به توجیه این نوع از افعال خداوند می شود، و با پذیرش آموزه خلق از عدم، در عمل نمی تواند مسئله شر را حل کند. اساس اندیشه های گریفین درباره مسئله شر این باور است که به طور کلی دفاعیه نمی تواند پاسخ مناسبی برای خداباوران معاصر فراهم آورد، بلکه ارائه تئودیسه مقبولی از جانب الهی دانان فلسفی لازم است تا اثبات کند تفسیر خداباورانه می تواند همه تجارب ما، از جمله تجربه شر، را بهتر از تفاسیر خداناباورانه روشن کند.
بررسی انتقادی راه حل های مسئله شرّ بر اساس رویکرد نوتومیستی برایان دیویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شرّ یکی از مسائل مطرح در فلسفه دین معاصر است که تقریرهای مختلفی از آن ارائه شده و فیلسوفان خداباور نیز راه حل های مختلفی را برای حل آن ارائه کرده اند. برایان دیویس با نقادی رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر و بر مبنای رویکرد الهیات سنتی آکوئیناس کوشیده است پاسخی مبنایی و متفاوت به مسئله شرّ بدهد. وی با ردّ تصور شخص گرایانه از خدا و نیز نقد یکسان انگاری اخلاق خدا و انسان در فلسفه جدید، اولاً طرح مسئله شرّ در نظر خداناباوران و نیز برخی دفاعیه ها و تئودیسه ها در نظر فیلسوفان خداباور را برنمی تابد، و ثانیاً می کوشد با در پیش گرفتن روش اصلاح رویکردی، یعنی با تحلیل برخی مفاهیم اصلی در الهیات سنتی آکوئیناس مانند «وجود»، «خالق» و «مخلوق»، و تأکید بر نقص معرفتی انسان، پاسخ مبتنی بر الهیات تومیستی به مسئله شرّ را بازسازی کند. به باور وی، با توجه به عینیت خدا و خیر در الهیات سنتی، در خدا و افعال او ممکن نیست شرّی باشد، و بنابراین شرّ موجود یا به نوعی محروم بودن از وجود است یا شامل محرومیتی است و در واقع اساساً امری عدمی است. در این مقاله تلاش کرده ایم نقدهای برایان دیویس به رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر به مسئله شرّ و نیز پاسخ رویکرد اصلاحی برایان دیویس به این مسئله را بررسی کنیم و در پایان به بررسی انتقادی دیدگاه وی بپردازیم. نتیجه این که به نظر می رسد هرچند برخی نقدهای وی به فیلسوفان دین معاصر جدّی است، در عین حال نوع برداشت و تفسیر وی از مبانی تومیسم و نیز راه حل پیشنهادی خود او برای مسئله شرّ نیز چندان راهگشا نیست.
اقتراحیه مولوی در صورت بندی تمثیلی درد و رنج انسان (مناظره صوفی و قاضی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد و رنج در جایگاه موضوعی فلسفی و دینی و روان شناختی، همزاد انسان است. این موضوع در مبحث خیر و شرّ به اسطوره ها و افسانه ها راه یافت و تاکنون نیز در مرکز توجه و چالش فلسفی و الهیاتی بوده است. در حوزه ادبیات و متون ادبی عرفانی نگاه به درد و رنج فراتر از استدلال صرف فلسفی و بیشتر شهودی است؛ به طوری که عارف در قالب تمثیل، مفاهیم معقول را محسوس جلوه می دهد؛ با این شیوه افزون بر نزدیک کردن آن مفاهیم به ذهن، می کوشد موجب اقناع عاطفی مخاطب شود. نگارندگان این مقاله با مبنا قراردادن یکی از حکایت های چالش برانگیز مثنوی (مناظره صوفی و قاضی) می کوشند رویکرد ادبی عرفانی مولوی به موضوع پیچیده درد و رنج را بررسی کنند. نگرش تمثیلی مولوی در صورت بندی مسئله درد و رنج نشان می دهد میان درد و رنج با لذت و پیروی از هوای نفس از یک سو و معرفت و کمال روح و عاقبت بینی ازسوی دیگر ارتباط وجود دارد. مولوی در ضمن حکایت ها به ماهیت پیچیده درد و رنج، خاستگاه و راه های رهایی از رنج نظر دارد و آن را با تمثیل های متناسبی باورپذیر کرده است.
مسئله شر در الهیات پویشی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
589 - 607
حوزه های تخصصی:
بیشتر مباحثی که در اندیشه های فلسفی و کلامی غرب، درباره مسئله شر مطرح شده اند، به جنبه نظری آن، (آن گونه که در ساختار کتاب مقدس بیان شده است) توجه داشته اند. این مباحث اغلب با اشاره به منطقی بودن مسئله مذکور، ناسازگاری قدرت و علم مطلق خدا و رحمت واسعه او، وجود انواع مختلف شر در عالم را چالشی جدی پیش روی مؤمنان دانسته اند. الهیات پویشی به عنوان جنبش نوینی در مباحث کلامی - فلسفی با بهره گیری از دیدگاه های فلسفی وایتهد و پیروان او در مکتبشیکاگو، با ارائه تبیین و توصیف یکسره متفاوتی از تبیین سنتیِ مطرح در ادیان، به نوعی با تغییر دادن یا پاک کردن صورت مسئله مورد بحث، سعی در یافتن راه حلی برای پاسخگویی به مسئله شر داشته است. انکار قدرت مطلق خداوند و علم او به آینده، ارائه تفسیر متفاوتی درباره ارتباط میان خدا و جهان و نیز تفکیک شر ظاهری از شر واقعی، از مهم ترین مبانی الهیات پویشی در مواجهه با مسئله شر محسوب می شود. در جستار حاضر، برآنیم تا با تکیه بر آرای فلسفی و کلامی ملاصدرا، به ویژه اصالت وجود، تشکیک وجود، عدمی و نسبی بودن شر، رویکرد الهیات پویشی در مواجهه با مسئله شر را نقد و بررسی کنیم.
ارزیابی تئودیسه اعتراض در پاسخ به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
609 - 631
حوزه های تخصصی:
«تئودیسه اعتراض» از تئودیسه هایی است که در الهیات پساهولوکاستی شکل گرفت و در پی آن است تا با گله و شکایت مؤمنانه از خدا، امید به رفع شر از سوی خدا را تقویت کند و با شورش، خدایی را خطاب قرار دهد که قدرتش با هیچ قاعده عقلانی یا اخلاقی محدود نمی شود و یکسره به اراده مطلق خویش وابسته است. انتظار تئودیسه اعتراض این است که خدا بی حساب و کتاب شرایط را به نفع شخص رنج کشیده تغییر دهد. در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی تئودیسه اعتراض بپردازیم. تئودیسه اعتراض در مقایسه با سایر تئودیسه ها مزایا و کاستی هایی دارد و رویکرد آن نسبت به دیگر تئودیسه ها که به نحو حداکثری در مقام یافتن انگیزه ها و دلایل خدا هستند، معتدل و شکاکانه بوده و به جای رویکرد نظری و ناظرمحور، به دنبال رویکرد عملی و قربانی محور است. به صورت همزمان به مسئله عقلی و عاطفی شر پاسخ می دهد و بیش از آنکه دغدغه حل مسئله الهیاتی و فلسفی شر را داشته باشد، دل نگران حل مسئله بشری و انسانی شر با رویکردی انسان گرایانه است. از دیگر سو نقص ها و ابهاماتی در تئودیسه اعتراض وجود دارد که فیلسوفان دینی چون هیک، گریفین، دیویس و فیلیپس به آنها اشاره کرده اند. نقص هایی مانند ناسازگاری هایی که از مفاهیم اختیار انسان، قدرت مطلق خدا، عشق خدا، خیرخواهی خدا و امید به خدا با اعتراض برمی آید. این اشکال ها نیز خود جای نقد و ارزیابی دارد.
کورنئا زیر ذره بین: بررسی و ارزیابی کارآمدی کورنئا در نقد استدلال قرینه ای شر بی وجه ویلیام رُو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام رُو با معرفی مسئله ی قرینه ای شر فصل تازه ای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورت بندی رُو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر می رسد» که برخی از شرور جهان بی وجه هستند، پس این شرور حقیقتاً هم بی وجه هستند.نافذ ترین نقدی که بر استدلال ویلیام رُو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفت شناختی به نام «کورنئا»است؛ وی نشان میدهد که ما مجاز نیستیم در شرایط موردنظر رُو از «بنظر می رسد» به «هست» پل بزنیم. براساس کورنئا، ما تنها زمانی می توانیم با استناد به قرینه ی x بگوییم بنظر می رسد که p، که اگر p صادق نبود، محتملاً xبه گونه ایقابل تشخیص برای ما متفاوت می بود. هدف این نوشتار ابتدا تبیین کورنئا در پاسخ به اشکال شر بی وجه، سپس معرفی و ارزیابی چند نقد منتخب وارد شده به این اصل و دفاع از آن، و دست آخر تطبیقی بین خداباوری شکاکانه، که کورنئا مصداقی از آن است، با رویکرد حکمای اسلامی به مسئله ی شر است.
بررسی تطبیقی مسئله شر از دیدگاه سهروردی و سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
145-164
حوزه های تخصصی:
سهروردی و سوئین برن در دو سنت فلسفی متفاوت به تأمل درباره مسئله شر پرداخته اند. راه حل های سهروردی در حل مسئله شررا می توان ذیل چهار نظریه ارائه کرد؛ نظریه عدمی دانستن شر، نظریه ملازمه شر و خیرهای برتر، نظریه ملازمه شروکمال و نظریه شر و اختیارآدمی. سوئین برن در قبال شرور اخلاقی و طبیعی با توسل به دفاعیه و دادباوری (تئودیسه) دو راه حل اصلی ارائه می دهد: 1. دفاع مبتنی بر اختیار 2. دفاع مبتنی بر دادباوری و خیرهای برتر به سه روایت: الف) روایت زیبایی شناسانه از وقوع شرور ب) روایت حصول خیرهای اخلاقی از وقوع شرور ج) برهان مبتنی بر کسب معرفت. این نوشتار در تلاش است با روش استنادی و تحلیل محتوا علاوه بر ارائه طرحی منسجم از آرا دو فیلسوف درحل مسئله شر به بررسی تطبیقی هستی شناسی مسئله شر از نگاه این دو اندیشمند پرداخته و از همین رو ضمن تحلیل نقادانه نقاط اشتراک و افتراق تئوریک میان دیدگاه دو فیلسوف نهایتاً به دیدگاه کاملتر دست یافته است.
نقد دیوید گریفین بر دیدگاه جان هیک درباره مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
47 - 60
حوزه های تخصصی:
جان هیک از فیلسوفان دین است که به سازگاری وجود خدا (صفات او) و شرور معتقد است. او انسان را موجود نابالغ و ناقص می داند و شرور عالم را برای پرورش روح و تکامل انسان و ایمان واقعی به خداوند ضروری می داند و معتقد است هدف خداوند از ایجاد شرور اخلاقی و طبیعی، رشد فضایل اخلاقی و معنوی انسان است. گریفین از منتقدین جان هیک، نظریه او را نامعقول و غیرقابل دفاع می داند؛ زیرا به نظر او، دیدگاه هیک با صفاتی که به خدا نسبت می دهد، به ویژه قدرت مطلق او سازگار نیست. خدای قادر مطلق هیک، شرور بی دلیلی را در فرآیند طولانی خلقت بر بشر تحمیل می کند؛ درحالی که می تواند جهانی بیافریند، غیر از آنچه شاهد آنیم.
بررسی و نقد آراء سهروردی در خصوص مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی در مواجهه با مسئله شر، با کاربست مفاهیم فلسفی و ارائه تبیین های فلسفی، در صدد است نشان دهد که خداوند و کل آفریده های او خیر هستند، نظام احسن در جهان حاکم است، و ثنوی گرایی باطل است. او شرّ را عدمی می داند که به وجود نقص در معلول ها بازمی گردد و نیازمند علت جداگانه نیست. میزان این نقص با توجه به نزدیکی یا دوری یک موجود از خداوند معین می شود. اگر خداوند در صدد جلوگیری از تحقق نقص باشد، لازم می آید که هیچ موجودی را نیافریند، که این مستلزم از دست رفتن خیرهای برتر خواهد بود. به نظر می رسد این نظریه فاقد توانایی لازم برای اثبات یا تأیید اموری باشد که ادعایشان را دارد. سهروردی وجود خداوند را پیشفرض می گیرد، در نظریه خود هر گونه شرّی را به شرّ مابعدالطبیعی فرو می کاهد، و برای خود قائل به معرفتی بسیار بالا نسبت به فعل الهی است، که این موارد نظریه او را ناکارآمد می سازد.
مسئله شر، خیر برتر، و اشکال اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله پاسخ های مهم به مسئله شر «تئودیسه های خیر برتر» هستند. این تئودیسه ها می کوشند خیر برتری بیابند که سازگاری وجود خدایی با اوصاف کمالی قدرت، معرفت و خوبی اخلاقی را توضیح دهند. پس از مرور کلیاتی درباره تئودیسه ها و شروط توفیق آنها، به یکی از نقدهای اصلی به آن می پردازیم: اشکال اخلاقی. مطابق این اشکال، اصولاً تئودیسه های خیر برتر ناقض اصلی اخلاقی هستند، مانند این اصل کانتی که همیشه باید با انسان ها به مثابه غایت فی نفسه و نه همچون وسیله صرف رفتار کرد، یا این که هدف وسیله را توجه نمی کند. در مقابل، می توان برای دفاع از تئودیسه های خیر برتر استدلال کرد که آن اصولِ اخلاقیِ مورد استناد استثناپذیرند. استدلال می شود که اگرچه این راه فرصتی برای دفاع از تئودیسه های خیر برتر فراهم می کند، به تنهایی کافی نیست، و مدافع تئودیسه ها باید توضیحی ارائه دهد که چگونه مثال های نقضی که وابسته به محدودیت های انسان هستند در مورد خدایی با اوصاف کمالی نیز ممکن است به کار آیند. با این حال، اولاً همچنان راه هایی پیش روی مدافع تئودیسه های خیر برتر هست که شاید به پاسخی درخور منتهی شود. ثانیاً لازم است فراتر از این سیاق الهیاتی نیز به اهمیت تئودیسه های خیر برتر توجه کرد، یعنی اهمیت دین شناسانه و اهمیت اخلاقی.
نسبت مسئله خفای الهی با مسئله شر: بررسی دیدگاه جان شلنبرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که توجه فیلسوفان و متألهان را به خود معطوف کرده است، «نسبت مسئله خفا با مسئله شر» است. پرسش این است که چه نسبتی میان مسئله خفا و مسئله شر به لحاظ کارکرد و ساختار وجود دارد؟ به دیگر سخن، آیا مسئله خفا همان مسئله شر است؟ روی هم رفته دو دیدگاه عمده در مسئله وجود دارد: یکی مسئله خفا را به مسئله شر فرو می کاهد و آن را روایت یا مصداقی از مسئله شر می داند. دیدگاه دوم، بر استقلال مفهومی مسئله خفا پای می فشارد و آن را دست کم به لحاظ مفهومی متمایز ارزیابی می کند. جان شلنبرگ طرفدار دیدگاه دوم است که در سال 1993 برهان خفای الهی را به مثابه برهان الحادی صورت بندی کرد که یکی از مسائل بحث برانگیز در فلسفه دین معاصر می باشد. در این جستار تلاش شده با طرح نسبت های احتمالی میان این دو مسئله و بررسی آنها، نقاط قوت و ضعف هر یک از دیدگاه ها تا اندازه ای نشان داده شود. هرچند دلایل شلنبرگ برای اثبات استقلال مسئله خفا تا اندازه ای قابل توجه است، اما هنوز کافی نیست و نیازمند بررسی بیشتر است.
مسئله شر و قابلیت های صورت بندی نظریه عوض(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
91 - 113
حوزه های تخصصی:
مسئله شر در اشکال مختلف آن، یکی از مهم ترین چالش های فلسفی و کلامی انسان معاصر می باشد که در پاسخ به آن، نظریه عوضِ متکلمان مسلمان یکی از راه کارهای تا حدودی کارآمد، درون سنت خداباوری دینی می باشد. این نظریه با استناد به عقل و وحی و با پیش فرض گرفتن خداوندی با صفات مطلق و ضرورت وجود آخرت، اصولی را معرفی می کند که برای پاسخ به برخی ابعاد مسئله شر، کارآمد هستند. از جمله این اصول می توان به این موارد اشاره کرد: تعلق جعل ذاتی خدا برای آفرینش شرور، مقصود بالعرض بودن شرور برای خدا، گسترش دامنه حیات بشری و نتایج اعمال او به زندگی اخروی، تأکید بر محدودیت دنیا برای تحقق کامل نتیجه اعمال نیک و بد، تفصیل جزئیات رسیدگی به اعمال بندگان در آخرت، لزوم جریان سنت های ثابت الهی در جهان برای آزمون انسان ها، اهمیت تفاوت منظر بشری و سرمدی، اعطای اجر بی گناهان توسط خدا در قیامت. صورت بندی جدید چنین نظریه ای می تواند قابلیت های بیشتر آن را آشکار سازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن اهمیت صورت بندی جدید نظریات مستند به نصوص دینی، مانند نظریه عوض، در برابر برخی چالش های کنونی پیش روی سنت خداباوری در حوزه مسئله شر است. در این مقاله نویسنده می کوشد به روش تحلیل محتوای نصوص دینی چون قرآن، کارآمدی نظریه عوض در پاسخ به برخی جوانب مسئله شر را نشان دهد.
معضل جهنم و پاسخ گریزگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معضل جهنم می گوید دیدگاه سنتی در باب جهنم –یعنی جهنم به مثابه جایی برای مجازات ابدی گناهکاران- با برخی از مهم ترین صفات الهی همچون عشق و عدالت سازوار نیست. طرفداران گریزگرایی –نسخه ای از برآیندگرایی- معتقدند با بازنگری در آموزه سنتی جهنم قادرند به نحوی در خور به معضل جهنم پاسخ دهند. به نظر آنها، سکونت در جهنم اولا کیفر گناهکاران نیست و ثانیا سکونت در جهنم برای ساکنین آن لزوما ابدی نیست. البته جهنم می تواند تا ابد وجود داشته باشد و کسانی در آن ساکن باشند ولی همه ساکنان آن همواره از این امکان برخوردارند که از جهنم خارج شده و سکونت در جوار الهی را انتخاب کنند. اما گریزگرایی با مشکلاتی مواجه است؛ از جمله خلط میان آموزه برزخ و آموزه جهنم در ادیان ابراهیمی، منجر شدن به عام گرایی در نجات که جریان غالب در الهیات مسیحی آن را مردود می شمارد و عدم تقارن رفتار الهی در قبال بهشتیان و جهنمیان. به نظر می رسد با توجه به اشکال های مذکور، گریزگرایان )بوکارف و پلاگ( اولا قادر نیستند به برخی از مهم ترین اشکالات وارد بر گریزگرایی پاسخ دهند و ثانیا نمی توانند مرز روشنی میان این دیدگاه و دیدگاه های مشابه در سنت الهیات مسیحی ترسیم کنند. شماره ی مقاله: ۱۵
خداباوری و شر گزاف: بررسی پاسخ ویلیام هسکر به مسأله ی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
73 - 94
حوزه های تخصصی:
شر گزاف شری است که موجود عالم و قادر مطلق بتواند مانع آن شود بی آن که به سبب این ممانعت، خیری برتر از دست رود، و یا شری بدتر یا برابر با آن ایجاد شود. ویلیام رو معتقد است وجود شر گزاف تهدیدی جدی برای خداباوری است. پترسون با توسل به اراده آزاد، آن دو را سازگار می داند. به نظر هسکر استراتژی پترسون در خصوص شر صرف موفقیت آمیز است ولی در خصوص شر گزاف کارآمد نیست. پاسخ هسکر در دسته پاسخ های همسازگرایانه قرار می گیرد با این تفاوت مهم که به نظر او، خداباوری و وجود شر گزاف نه تنها سازوار هستند بلکه وجود شر گزاف برای باورمند بودن به خداوند با اوصاف اصلی الهی، ضروری تلقی می شود. هسکر به مفهوم "اخلاق ژرف" متوسل می شود. به نظر او، برای آنکه انسان ها انتخاب های اخلاقی مهم داشته باشند، اخلاق نباید تضعیف شود. به نظر هسکر این پاسخ، برخلاف پاسخ اختیارگرایانه، حتی در مواجهه با شر طبیعی گزاف نیز کارگر است زیرا فضایل اخلاقی زیادی هستند که در مواجه آدمی با بلایای طبیعی امکان تحقق دارند؛ خیرهایی همچون آگاهی، دوراندیشی، شجاعت، احتیاط، هم کاری و... . در این مقاله، استدلال هسکر و برخی از انتقادهای وارد بر این استدلال را مورد بررسی قرار داده ایم.
بررسی رویکرد نیک تراکاکیس به ضدتئودیسه در قیاس با متاتئودیسه و نقد تئودیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شر و تلاش برای تئودیسه پردازی پیرامون آن توانسته است جایگاه خود را به عنوان مشغله ذهنی فیلسوفان دین نهادینه سازد. اما از سوی دیگر برخی در این اندیشه اند که چگونه می توان به این چالش خاتمه داد. نیک تراکاکیس از جمله دسته اخیر است که با عبور از متاتئودیسه و نقد تئودیسه در نهایت راه حل مسئله شر را در ضدتئودیسه می داند. او با تکیه بر واقعیت عینی و عملی شرور و همچنین با تأکید بر ایرادات اخلاقی، روشی و متافیزیکی تئودیسه ها به تجدیدنظر در تصویر خداوند رسیده و دیدگاه خود را ضدتئودیسه نامیده است. در این دیدگاه، ابتنای تئودیسه ها بر خدای شخص وار سدی دائمی در برابر جمع میان شرور و خیرخواهی خداوند تلقی می شود. با این حال، این نگاه به تئودیسه با نقدهای مبنایی، روشی و هدفی مواجه شده است. در این پژوهش، ابتدا به تفاوت ضدتئودیسه با متاتئودیسه و نقد تئودیسه پرداخته شده و سپس به تعریف و تبیین ضدتئودیسه از منظر تراکاکیس توجه شده است. در پایان نیز اشکالاتی همچون انحصارگرایی در مبنای اخلاقی، ضعف شناختی در صفات مشترک، پیشداوری در مسئله، نادیده انگاری صورت مسئله، عدم ارائه تبیین جایگزین از شر و بازگشت به مسئله منطقی شر، در برابر ضدتئودیسه مطرح شده است.
مسئله شر به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
62 - 47
حوزه های تخصصی:
مسئله شر از پرسش های دیرینه بشر است. چرا خداوند، یا وجودی که خالق گیتی است، برای زدودن رنج های بشر کاری انجام نمی دهد؟ در ادیان غیر توحیدی مسئله شر به دلیل ماهیت ویژه و غالباً شرورانه ایزدان چندان مطرح نمی شود. اما با رشد اندیشه بشری این موضوع به صورت ملموس تری برای انسان مطرح شد. یکی از جالب ترین پاسخ ها در این باره در دین زردشتی دیده می شود. به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار ، همه رنج های آدمی از جانب اهریمن است و اورمزد فقط آفریننده نیکی هاست و انسان را آفریده تا در نبردی مشترک با اهریمن، او را نابود و جهان را دگر بار پاک سازند و به رنج های بشر پایان دهند. در این دین اهریمن خاستگاه مستقلی دارد و هیچ یک از آلام انسان را نمی توان به اورمزد نسبت داد، که البته او نیز به سبب نیاز به آفریده هایش و برخی ویژگی های دیگر قادر مطلق به شمار نمی رود.