مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه معرفت


۱.

سنجش راهیابی اندیشه های ابن خلدون در حوزه فکری تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن خلدون نظریه معرفت علمای شیعه حوزه فکری شیعه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
تعداد بازدید : ۱۵۹۷ تعداد دانلود : ۹۱۳
تصور رایج آن است که آرا و اندیشه های ابن خلدون در حوزه فکری شیعه رواج نیافته است. این تصوّر تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟ گفتار حاضر در صدد پاسخ گویی به این پرسش است. در این تحقیق، بسیاری از منابع علمای شیعه بررسی گردیده و از آن میان، 54 اثر شناسایی شده که در آنها از آرای ابن خلدون سخن به میان آمده است. بنابراین، درستی این تصوّرِ رایج، محل تردید است.
۲.

نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه معرفت باور صدق توجیه صدرالمتالهین عمل شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۳۸
چیستی معرفت گزاره ای در معرفت شناسی معاصر ازمسایل مهم است. نظریه رایج در میان معرفت شناسان، معرفت گزاره ای را «باور صادق موجه» می شمرد، اما این نظریه با معضلی به نام «مشکل گتیه» مواجه شد. نقد گتیه بر تحلیل سه جزیی معرفت، باعث بازاندیشی بنیادین در مفهوم معرفت و پیدایش رویکردهای گوناگون از سوی معرفت شناسان معاصر گردید. این مقاله می کوشد با بازخوانی مساله «معرفت» در حکمت متعالیه، نظریه معرفت گزاره ای صدرالمتالهین را، متناظر با رویکرد های معرفت شناسی معاصر استخراج نماید. نظریه معرفت گزاره ای صدرا نظریه ای چند وجهی است؛ هم بعد معرفتی دارد و هم بعد عمل شناختی. وی معرفت را تنها به معرفت گزاره ای تحویل نمی کند، بلکه آن را دارای وجه عمل شناختی هم دانسته است. معرفت به اعتبار اخیردرفاعل اثرگذار است. ملاصدرا راه کسب معرفت گزاره ای را نیز به یک راه محدود نمی کند، بلکه در نگرش او قوای متعدد، فضایل معرفتی و اخلاقی، قوه قدسی، و حتی خداوند متعال، در دستیابی به معرفت مؤثر هستند.
۳.

بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: کانت پوپر نظریه معرفت خوانش انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۳۶۳
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
۴.

تناقض ذاتیِ نظریه معرفت کانت: بررسی نظریه معرفت کانت بر اساس ملاک کانت در تشکیل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت نظریه معرفت مفاهیم تجربی مفاهیم پیشین تناقض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۲۴۰
کانت در نظریه معرفتش، روشی انحصاری برای حصول«علم» ارائه می کند: «علم = اطلاق مقولات بر داده های شهود حسی». محصول اطلاق مقولات بر داده های شهود حسی، قضایای تألیفی پیشینی است؛ قضایایی که ملاک انحصاری کانت در تشخیص علم اند. کانت مدعی است: فقط و فقط علومِ واجد قضایای تألیفی پیشینی، که الزاماً واجد «داده های شهود حسی» هستند، علم اند و قضایایی که فاقد «داده های شهود حسی» باشند، علم نمایی بیش نیستند. او با همین استدلال «مابعدالطبیعه» را از جَرگه علم بیرون راند. بر این اساس تلاش این مقاله بر آن است تا خودِ نظریه معرفت کانت را با این ملاک بسنجد که آیا واجد قضایای تألیفی پیشینی هست یا نه؟ به عبارت دقیق تر: آیا قضایایی که کانت از طریق آنها نظریه معرفت خود را تبیین نموده، واجدِ «داده های شهود حسی» هستند یا نه؟ اگر واجد این داده ها باشند، علم اند وگرنه، نه. بررسی های صورت گرفته در این مقاله، که بر قضایای مهم و کلیدی کانت در «حسیات استعلایی» و «تحلیل استعلایی» متمرکز است، نشان می دهد: این قضایا که مُعَرّف و مُبَیّن اساس نظریه معرفت کانت می باشند، فاقد «داده های شهود حسی اند» و علم نیستند. بنابراین: «نظریه معرفت کانت» قادر به اخذ اعتبارنامه مورد نظر خودش نمی باشد و وفق نظر خودِ کانت یک علم معتبر نیست.
۵.

تبیین الگوی معرفت شناسی ابن سینا برمبنای تأثیر مبانی هستی شناختی وی در توجیه پدیدارهای ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا پدیدارهای ادراکی حالات ادراکی مبانی هستی شناختی ادراک نظریه معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۸۹
نزد ابن سینا، نفس انسانی به مثابه آینه، همواره مدرک ادراکاتی است که به نحو عرضی بر آن عارض می شود و به عبارت دیگر ادراکات، کیفیات عارض بر نفس هستند. محور ادراکات «تمثّل» است و نفس نیز دو ساحت ادراکی دارد، ساحت تجردی عقلانی که بازنماینده کلیات، طبیعت و ذوات اشیا است و ساحت مادیِ حسی و خیالی که بازنماینده جزئیات و عوارض اشیاء اکنون و گذشته است. ابن سینا، کیفیت هستی مندی ادراکات مختلف حسی، خیالی و عقلی در نفس را با نظریه ارتسام صور و تقشیر تبیین می کند؛ برای تبیین شکل گیری این الگوی معرفتی می توان چنین تصورکرد که فیلسوف حالات پدیداری ادراک را درون نگرانه در خود تصویر، و شاخصه های آن را احصا می کند، سپس با عرضه کردن آن به مبانی هستی شناختی اش نظریه معرفت را بیان می کند. ابن سینا مؤلفه هایی همچون ذهنیت دربرابر عینیت در مسئله وجود ذهنی، عرض بودن علم و تأثیر کلی یا جزئی بودن ادراک را در نگاه پدیداری به ادراک تبیین می کند و به عرضه آن بر مبانی وجودشناسانه ای همچون تفکیک هستی به جوهر و عرض می پردازد و تفسیری معرفتی از عالم براساس همین اصل به همراه نگاه سه گانه به علیت ارائه می دهد و به الگوی خود در معرفت شناسی می رسد. نظام معرفتی سینوی مبتنی بر همین شاخصه ها و مبانی، به حصول نوعی ذات گرایی در تمام تبیین های معرفت شناسانه و پذیرش وحدت سنخی میان مدرِک و مدرَک می رسد.